مواجهه با تمدن غرب
در مواجهه با تمدن غرب چه گفتمان هایی میان متفکران وجود داشته و دارد؟ رویکرد حضرت امام(رحمت الله علیه) کدام است؟
در مواجهه ی با تمدن غرب به نحو کلی در بین اندیشمندان سه نظریه عمده و کلی وجود دارد:
1. گفتمان غرب زدگی
در گفتمان غرب زدگی که با اندیشه افرادی چون سرهنگ آخوندف، ملکم خان، آقاخان کرمانی، مستشار الدوله آغاز شد و با اقدامات افرادی چون تقی زاده به اوج رسید. اینان در برابر سیطره تمدن غرب که در صدد تسخیر عالم و آدم بود، یکسره خود را باختند و دچار این توهم شدند که با تقلید از غرب به مدنیت آن نایل آیند. این نوع از تفکر معتقد است که باید علاوه بر تکنولوژی و علوم، نظام ارزشی و طرز تفکر و باورهای غربیان را نیز باید اقتباس کرد و حتی نباید تصرفی را نیز در آن پدید آورد. جمله ی سیدحسن تقی زاده در این زمینه معروف است که برای پیشرفت و ترقی باید از فرق سر تا کف پا فرنگی شد.
گفتمان غرب زدگی به طور مستقیم و غیرمستقیم در خدمت استعمار قرار گرفت. آنان از یک سو تز استعمار را در جهان اسلام ترویج کردند که فرهنگ و تمدن یکی است و آن همان است که در غرب وجود دارد. هر کس بخواهد متمدن شود، باید غرب را بدون دخل و تعریف بپذیرد و از سوی دیگر آنان با طرح مسائل انحرافی توجه جامعه را از گرفتاری اصلی که تجاوز بی رحمانه استعمار بود منحرف ساختند تا آن را به فراموشی سپارند. این گفتمان تمام مشکلات را به حجاب، اسلام و خط عربی مُنتسب می کرد!!
2. گفتمان غرب گریزی؛
این گروه با طرد کامل استعمار و بی دینی غرب، دیگر دستاوردهای جدید آن را نیز نفی و طرد می کردند و برای ایمن داشتن ذهن و زندگی مسلمانان از آلودگی، قطع ارتباط همه جانبه با غرب را توصیه می کردند. این گفتمان بر این باور است که غرب هیچ چیز تازه ای حتی در مدنیت و فرهنگ برای ما ندارد و لذا رویکرد به غرب را در تمام وجوهش با روح فرهنگ خودی و سنت های پایدار اجتماعی و فرهنگی معارض می دانستند.
در این گفتمان غرب آمیزه ای از فساد و تباهی اخلاقی در درون و آرایه ای ظاهری از علوم و فنون است که از جاده کمال منحرف شده است.
3. گفتمان بازگشت به خویشتن؛
گفتمان بازگشت به خویشتن برای همه کسانی که دغدغه مسائلی چون استقلال ملی، مبارزه با استکبار جهانی و یافتن راه حل های بومی را داشتند، جاذبه پیدا کرد. این گفتمان در نیمه دوم قرن بیستم که موج آن اکثر کشورهای اسلامی را فرا گرفت و با انقلاب اسلامی ایران به اوج خود رسید. از سوی سیدجمال الدین اسدآبادی مطرح گردید. او با آگاهی از دو رویه تمدن جدید غرب، راه کارهایی از واپس ماندگی جهان اسلام را در بازگشت به خود و مقاوت در برابر یورش بی رحمانه سیاسی و فرهنگی غرب می دید. او بر این دیدگاه بود که مسلمانان باید اول کسب استقلال بکنند و آن گاه از موضع قدرت و با خودباوری و احساس هویت و آگاهی و ابتکار، علم و فن جدید غرب را متناسب با ارزش های الهی و انسانی و به دور از بحران های تمدن غرب، اقتباس کنند.
گفتمان امام(رحمت الله علیه)
گفتمان امام(رحمت الله علیه) به نوعی می تواند گفتمان بازگشت به خویشتن اسلامی باشد. در این گفتمان نه نفی و طرد کلیه مظاهر تمدن غرب توصیه می شود و نه شیدایی و از خودبیگانگی، بلکه در مواجهه با غرب به دو امر مهم توجه داده می شود؛ یکی شناخت وجوه مثبت و منفی تمدن جدید غرب به عنوان پدیده ای عینی و دیگری شناخت و احیای وجوه مختلف هویت اسلامی و تجهیز به ابزارهای متناسب در دفاع از آن، چه در این صورت است که می توان با تکیه بر هویت اسلامی از وجوه مثبت تمدن دیگران بهره برد و از وجوه منفی آن اجتناب نمود.
انتقاد امام(رحمت الله علیه) به غرب زده ها
حضرت امام(رحمت الله علیه) می فرمایند:
«من یک جمله با آقایان صحبت کنم: ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناح ها خودکفا باشیم. امکان ندارد که استقلال به دست بیاید، قبل از این که استقلال اقتصادی داشته باشیم. اگر ما بنا باشد که در اقتصاد احتیاج داشته باشیم، در چیزهای دیگر هم وابسته خواهیم شد. و همین طور اگر در فرهنگ، ما وابستگی داشته باشیم، در اساس مسائل وابستگی پیدا می کنیم. مع الأسف تبلیغاتی که در طول تاریخ باید بگوییم شده است، از آن وقتی که این خارجی ها راه پیدا کردند به کشورهای شرقی، تبلیغاتی که شده است اسباب این شده است که شرقی ها این گمان را پیدا کردند که هر چه کمال هست در غرب است. و این اسباب این شده است که خودشان را به کلّی در مقابل غرب و در مقابل شرقی که نظیر اوست و در مقابل آمریکا و این ها باختند. در هر جناحی که می روید می بینید که در آن جناح، صحبت هِی از غرب است؛ صحبت هِی از خارج است. اگر یک دوایی در اینجا، در خود ایران هم پیدا بشود، باز به اسم دوای خارج به خورد ایرانی ها می دهند. اگر یک پارچه خوبی هم ایران خودش تهیه کند و ببافد، باز باید با اسم فاستونی انگلیسی به مردم بفروشند! هر چیزی را که شما می روید سراغش می بینید که هی صحبت از این است که باید ما از آنها [بگیریم ] باید از آنجا بیاید.»[ صحیفه امام، ج10، ص433.]
در جای دیگری ایشان با بیان این که باید مغزهای ما در این زمینه اصلاح بشود؛ می فرمایند:
«در هر صورت، این یک مسئله ای است برای ما الآن و برای شما، و برای نسل های آینده ما، که باید ما متحول بشویم از این فرمی که مغز ما گرفته است، و آن فُرم غربی است که هر چه صحبت می شود از غرب! این خانم های ما هم- این ها را عرض نمی کنم، آنهایی که در خیابان ها گردش می کنند!- این ها هم باید حتماً آن وضع آرایش یا آن چیزی که برای آرایش است از غرب باشد! اگر امروز تغییر کرد، باید تغییر [کند] تا اطلاع پیدا بکنند یک مجله ای می نویسد مثلًا فلان آن کار را کرده است، فوراً می بینی سرتاسر خیابان ها [از آن ] پُر می شود! از همان فردا تغییر می کند، این را کنار می گذارند. این برای این است که قبله عبارت است از غرب! قبله شان [غرب است ] رو به آنجا نماز می خوانند! این باید از اذهان بیرون برود. فکر کنید شماها که جوان هستید و می توانید و قدرت دارید در این مسئله. باید پافشاری کنید، فکر کنید، و ان شاءالله اصلاح کنید.»[ صحیفه امام، ج9، صص 433-432.]
حضرت امام(رحمت الله علیه) البته در عین حالی که مخالف غرب زدگی بودند؛ در عین حال از برخی انضباط ها و دست آوردهای مثبت تمدن غرب نیز استقبال می کنند.
ایشان در این باره می فرمایند: «ما تمدن غرب را قبول داریم، لکن مفاسدش را نمی پذیریم.»[ همان، ج6، ص276.]
همچنین ایشان در مصاحبه با روزنامه آلمانی در پاریس می فرمایند:
«ما پیشرفت های دنیای غرب را می پذیریم، ولی فساد غرب را که خود آنان از آن ناله می کنند نه.»[ همان، ج4، ص508.]
همچنین ایشان در سخنرانی خویش در بهشت زهرا(علیها السلام) می فرمایند:
«ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشا مخالفیم. ما با رادیو مخالف نیستیم، ما با فحشا مخالفیم. ما با تلویزیون مخالف نیستیم، ما با آن چیزی که در خدمت اجانب برای عقب نگه داشتن جوانان ما و از دست دادن نیروی انسانی ماست، با آن مخالف هستیم. ما کیْ مخالفت کردیم با تجدد؟ با مراتب تجدد؟ مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت- خصوصاً در ایران- مرکز [عظیمی ] که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشانده است. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد؛ و شما می دانید که جوان های ما را این ها به تباهی کشیده اند. و همین طور سایر این [مراکز]. ما با این ها در این جهات مخالف هستیم. این ها به همه معنا خیانت کرده اند به مملکت ما.»[ صحیفه امام، ج6، ص15.]
از این بیانات معلوم می شود که امام(رحمت الله علیه) اگر چه خطری را که از غرب احساس کرده بودند اظهار می داشتند، ولی راه مقابله با آن را در نفی و طرد کامل غرب و محبوس شدن در حصارهای تنگ نمی دانند بلکه امام خمینی(رحمت الله علیه) گفتمان مستقلی را در برخورد با غرب مطرح ساختند. در این گفتمان ابعاد مختلف تمدن غرب بازشناخته می شود که نتیجه آن انفکاک میان وجوه مثبت تمدن جدید غرب در حوزه ی اندیشه و تجربه از یک سو و وجوه سلطه جویانه و استعمارگرانه بی رحمانه آن از سوی دیگر است.[ سعید کرمی، سایت باشگاه اندیشه، 13/3/1382.]
مواجهه با تمدن غرب