آزادی بیان
امام خمینی(رحمت الله علیه) چه ضوابطی را برای آزادی بیان و مطبوعات قائل بودند؟ وضع آزادی بیان در ابتدای پیروزی انقلاب چگونه بود؟
مسئله آزادی بیان و حدود و چارچوب های آن از مباحث چالشی عصر ماست که نظرات بسیار مختلفی از سوی افراد و اندیشمندان مختلف نسبت به آن ابراز شده است. عده ای به آزادی مطلق بیان بدون هیچ گونه محدویت و چارچوبی قائل هستند. این افراد بر این باورند که مطبوعات آزاد می توانند جامعه ای را به سعادت و بهروزی رسانده و اسباب پیشرفت و ترقی یک کشور را فراهم سازند. سیدجمال الدین اسدآبادی، که از جمله اندیشمندان و مصلحان بزرگ معاصر است؛ چنین اندیشه ای درباره مطبوعات دارد. او وجود مطبوعات آزاد را یکی از علل ترقی و پیشرفت ملل اروپا به شمار آورده و با نقد مطبوعات کشور در زمان خود می گوید:
«یکی از وسایلی که باعث ترقی غرب گردیده آزادی مطبوعات است. این آزادی خوب و بد حکام را بدون استثنا نشر می دهد. آنهایی که صفات خوب دارند بر آن می افزایند و آنان که به فساد و خودپرستی مبتلا هستند ناچار به ترک آن می شوند. هیچ کس به آزادی نشریات اعتراضی نمی کند، مگر وقتی که ضدّ حق و حقیقت بوده و یا تهمت باشد. کسی که از طرف مطبوعات به او تعدّی شده حق دارد حق پایمال شده خود را در محکمه قانونی بخواهد، ولی جراید ما در ایران کاملاً بر ضد این مطلب اند. از کار خوب، خوب می گویند و از کار زشت هم خوب. نزد آنها تفاوت ندارد و میان خوب و بد تمیزی نیست و سراسر آنها اغراق است و علت این کار مایل نبودن حکام و امرا به اصلاح جراید است.»[ نامه ها و اسناد سیاسی سیدجمال الدین اسدآبادی، به کوشش ابوالحسن جمالی اسدآبادی، چاپ سوم، تهران: کتاب های پرستو وابسته به مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1360، صص70-69.]
نظر استاد مطهری(رحمت الله علیه) نیز در این زمینه جالب است. ایشان در بحثی تحت عنوان دشمنان خدمت گزار می گویند:
«من مکرر در نوشته های خودم نوشته ام که من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند نه تنها متأثر نمی شوم، از یک نظر خوشحال هم می شوم، چون می دانم پیدایش این ها سبب می شود که چهره اسلام بیشتر نمایان شود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی می کنند وقتی خطرناک است که حامیان دین آن قدر مُرده و بی روح باشند که در مقام جواب برنیایند و عکس العمل نشان ندهند. اما اگر همین مقدار حیات و زندگی در ملت اسلام وجود داشته باشد که در مقابل ضربت دشمن عکس العمل نشان بدهد، مطمئن باشید که در نهایت امر به نفع اسلام است؛ همان طور که در طول سی-چهل سال اخیر، کسروی پیدا شد علیه شیعه بالخصوص و احیاناً علیه اسلام چیزها نوشت، توده ای ها آمدند در مسائل مادی گری حرف ها زدند و به اساس اسلام اعتراض کردند، افراد دیگری پیدا شدند که به نام حمایت از ملیت ایرانی علیه اسلام سخنانی گفتند؛ این ها بدون این که خودشان بخواهند و قصد داشته باشند، به طور غیرمستقیم آن قدر به اسلام خدمت کردند که خدا می داند. وقتی کسروی آن کتاب ها را نوشت، تازه دست علمای اسلام رفت روی کاغذ و مسائلی را که در طول چند قرن در اثر این که اعتراض و تشکیک و ایرادی نشده بود پرده هایی از ابهام روی آنها را گرفته بود و کم کم خرافات و اوهامی هم درباره آنها پیدا شده بود، تشریح کردند. اصلاً مردم نمی دانستند مثلاً در باب امامت چه باید بگویند، در باب تشیع چه باید بگویند، در باب تقیه چه باید بگویند، در باب بَداء چه باید بگویند. آن وقت علما شروع کردند به آشکار ساختن حقایق از زیر پرده های اوهامی که در طول چند قرن در اثر نبودن شکاک و این دشمنان خدمت گزار به وجود آمده بود، و یک سلسله از مسائل خیلی بهتر روشن شد. توده ای ها چه قدر به طور غیرمستقیم و بدون این که خودشان بخواهند، به منطق فلسفی و منطق اجتماعی اسلام خدمت کردند! یعنی سبب شدند که دست های علمای اسلام از آستین بیرون آمد و آثار نفیسی در این زمینه منتشر شد.
یک دین زنده هرگز از این گونه حرف ها بیم ندارد، آن وقت بیم دارد که ملتش آن قدر مُرده باشند که عکس العمل نشان ندهند و متأسفانه ما در گذشته گاهی چنین حالتی داشته ایم. مثلاً در اوایل مشروطیت عده ای آمدند گفتند: قوانین جزائی اسلام به درد امروز نمی خورد. ما ندیدیم یک نفر پیدا شود که یک کتاب بنویسد از منطق اسلام در این زمینه حمایت کند. بعد عده ای روی غرض و عده ای روی جهالت و نادانی آمدند قوانین جزائی اسلام را یکباره بوسیدند و کنار گذاشتند، نسخ شده تلقی کردند و رفتند قوانین جزائی کشورهای خارجی را ترجمه کردند. این، اسباب تأسف است و الّا اکنون که در مسائل دیگر حقوقی اسلام مثل حقوق زن و مسائل اقتصادی اسلام جنبشی در میان مسلمین می بینیم، هیچ جای نگرانی نیست و در نهایت امر پیروزی با مسلمین است.
اساساً دینی که منطقش بر اساس فکر و عقل و حساب و فلسفه و بر اساس یک سلسله مصالح است، در این جهت نگرانی ندارد. روی همین حساب از صدر اسلام تاکنون آن آزادی تفکری که اسلام به مسلمین و به ملل دیگر درباره اسلام داده، هیچ دین دیگری نداده است و این از افتخارات اسلام است.»[ مجموعه آثار استاد، ج24، صص401-400.]
ضوابط آزادی بیان
در اندیشه سیاسی امام خمینی(رحمت الله علیه)، آزادی بیان و اظهار عقیده برای کلیه افراد، گروه ها و احزاب سیاسی مجاز است و اختصاصی به طرفداران نظام اسلامی ندارد.[ آزادی در اندیشه امام خمینی، عبدالوهاب فراتی، فصلنامه حکومت اسلامی .] ایشان ضمن پاسداشت جایگاه و اهمیت آزادی بیان همانند سایر اندیشمندان بزرگ اسلامی[ ر.ک: آزادی بیان، علیرضا محمدی، سایت پرسمان www.porseman.org.] و غیردینی ضوابط و چارچوب هایی را برای آن برمی شمارند. گفتنی است در هیچ نظامی، آزادی بیان به صورت مطلق و بدون حد و مرز وجود ندارد؛ بلکه آزادی محدود و در چارچوب ارزش های پذیرفته شده در هر جامعه است. این چارچوب ها از هر نظام و جامعه ای تا نظام و جامعه دیگر، متفاوت است و مبتنی بر جهان بینی و نظام فکری آن جامعه است.
موریس دوورژه درباره چارچوب «آزادی» در دموکراسی می نویسد:
«آیا با اعطای آزادی به دشمنان آزادی، به آنها اجازه داده نمی شود که آزادی را در هم بکوبند… دموکراسی به مخالفان خود اجازه بیان عقایدشان را می دهد؛ ولی تا وقتی که این کار را در چارچوب روش های دموکراتیک انجام دهند.»[ موریس دوورژه، جامعه شناسی سیاسی، ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران، جاویدان، 1355، ص 343.]
در متن اعلامیه «حقوق بشر فرانسه»، نیز آزادی مقیّد به حدود قانونی است:
«آزادی آگاهی از افکار و عقاید از گران بهاترین حقوق بشر است. بنابراین هر یک از افراد کشور، می توانند آزادانه هر چه می خواهند بگویند، بنویسند و به چاپ برسانند؛ مگر مواردی که قانون معین کرده باشد. در آن صورت تجاوز از آزادی مزبور، مستلزم مسئولیت خواهد بود.»[ ماده یازده قانون مزبور؛ حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، ج 7، ص 30.]
در ادامه به ضوابط و محدودیت های آزادی بیان از منظر حضرت امام(رحمت الله علیه) می پردازیم:
1. قانون
این نگرش امام را در تمام سطوح آزادی به وضوح می توان دید. به طور کلی از دید ایشان آزادی تا اندازه ای مجاز و روا است که از مرز قانون نگذرد. از آنجا که قانون تأمین کننده ی امنیت برای عموم مردم است و رفتار افراد در اجتماع را به نظم در می آورد؛ بنابراین نقطه قابل اتکا و اساسی ای برای حفظ و گسترش آزادی ها و به ویژه محدوده آزادی مطبوعات است. این چنین است که مطبوعات از تعرض ها و تهاجم های احتمالی محفوظ مانده و به تعهد و مسئولیت خود در سطح اجتماعی نیز عمل خواهند نمود.
اصل 24 قانون اساسی می گوید: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آن که مُخلّ به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند. تفصیل آن را قانون معین می کند.» در این اصل از یک سوی آزادی بیان برای مطبوعات فرض گرفته شده است و از سوی دیگر با دو قید، محدود شده است: نخست این که به مبانی اسلام خللی وارد نشود و دیگر این که مُخلّ حقوق عمومی نباشند. همان گونه که در پایان این اصل نیز اشاره شده است، در فصل چهارم و ششم قانون مطبوعات، مصوب 1364 مجلس شورای اسلامی، به تفصیل مصادیق این دو قید مشخص شده است. طبق این مصوبه مصادیق اخلال به مبانی اسلام در قانون مطبوعات عبارتند از:
نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند.
اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن.
اهانت به مقام معظم رهبری و مراجع مسلّم تقلید.
اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکس ها و تصاویر مطالب خلاف عفت عمومی.
تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر.
همچنین مصادیق اخلال به حقوق عمومی نیز در این قانون عبارتند از:
افترا به مقامات، نهادها، ارگانها و هر یک از افراد کشور.
توهین به اشخاص حقیقی یا حقوقی که حُرمت شرعی دارند.
تحریض و تشویق افراد گروه ها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج.
فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه.
انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی.
انتشار مذاکرات محاکم غیرعلنی دادگستری و تحقیقاتی مراجع قضایی بدون مجوز قانونی.
ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، به ویژه از طریق مسائل نژادی و قومی.
سرقت های ادبی و همچنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروه های منحرف و مخالف اسلام به نحوی که تبلیغ از آنها باشد.
جرایم مطبوعاتی نیز در این قانون به قرار زیرند:
توهین و افترا و هتک حرمت از اشخاص.
اهانت به دین مبین اسلام و مقدسات آن.
اهانت به رهبر، شورای رهبری یا مراجع مسلّم تقلید.
افشای اسرار.
تهدید.
انتشار عکس و تصویر و مطالب خلاف عفت عمومی.
تحریک و تشویق مردم به ارتکاب جُرم بر ضد امنیت کشور.
انتشار نشریه بدون داشتن پروانه.
تقلید از علامت یا نام نشریه ای دیگر.[ محمد ابراهیم انصاری لاری، نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران، تهران، سروش، 1375، صص 172-171 و 178-177.]
حضرت امام در موارد متعددی آزادی را در محدوده قانون دانسته اند. برای نمونه ایشان در سخنرانی در جمع بانوان سازمان حمایت از خانواده ها در 4 خرداد 1358 می فرمایند:
«آزادی معنایش این نیست که بنشینید بر خلاف اسلام صحبت کنید؛ آزادی در حدود قانون است. دین کشور ما اسلام است؛ آزادی در حدود این است که به اسلام ضرر نخورد. قانون اساسی ما دین را اسلام می داند.»[ صحیفه امام، ج7، ص487.]
همچنین ایشان در جمع بانوان شاغل در موسسه کیهان در 8 خرداد 1358 در تبیین مسئله آزادی و حدود آن می فرمایند:
«آقایانی که اسم از «آزادی» می آورند، چه آقایانی که داخل در مطبوعات هستند و چه قشرهای دیگری که فریاد از آزادی می زنند، این ها آزادی را درست بیان نمی کنند، یا نمی دانند. در هر مملکتی آزادی در حدود قانون است، در حدود قوانین آن مملکت است. مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند. معنی آزادی این نیست که هر کس برخلاف قوانین بر خلاف قانون اساسی یک ملت، برخلاف قوانین ملت هم هرچه دلش می خواهد بگوید. آزادی در حدود قوانین یک مملکت است. مملکت ایران مملکت اسلامی است و قوانین ایران قوانین اسلام است. در قانون اساسی زمان سابق هم این معنا که هر چه بر خلاف قانون اسلام باشد قانون نیست و قانون باید موافق با قوانین اسلام باشد، هست. و هر قانونی که در ایران قانون اساسی که در ایران بخواهد قانونیت داشته باشد، نمی تواند قانونی باشد که بر خلاف گفته پیغمبر اسلام، برخلاف گفته قرآن باشد. پس آزادی- که گفته می شود که مطبوعات آزادند، بیان آزاد است- معنایش این نیست که مردم آزادند که هر کاری می خواهند بکنند؛ مثلًا آزادند دزدی بکنند، آزادند به فحشا بروند، آزادند مراکز فحشا درست کنند. این آزادی آزادی غربی است- البته به استثنای دزدی اش- این آزادی غربی [است ] که هر کس هر کاری دلش می خواهد بکند و لو این که فحشا باشد، و لو این که یک کارهایی باشد ناشایسته. این طور آزادی در ایران نمی تواند باشد. آزادی در حدود قانون باید باشد. قوانین اسلام را باید ملاحظه کرد؛ در چارچوب قوانین اسلام، در چارچوب قانون اساسی، بیانْ آزاد و بحثْ آزاد. این اشتباهی است که می کنند.»[ صحیفه امام، ج7، صص536-535.]
همچنین ایشان در جمع بازاریان و پاسداران در 23 خرداد 1358 می فرمایند:
«آزادی در حدود قانون است. همه جای دنیا این طور است که آزادی که هر ملتی دارد، در حدود قانون آزادی دارد. نمی تواند کسی به اسم آزادی قانون شکنی بکند. آزادی این نیست که مثلًا شما بایستید در کوچه به هر کس رد می شود یک ناسزایی بگویید خدای نخواسته؛ یا با چوب بزنید او را: «من آزادم!» آزادی این نیست که قلم را بردارید و هر چه دلتان می خواهد بنویسید، و لو بر ضد اسلام باشد، و لو بر ضد قانون باشد.»[ همان، ج8، ص119.]
2. اهانت به مقدسات
آزادی با اهانت به مقدسات سازگار نیست. امام خمینی(رحمت الله علیه) در سخنرانی با جمع بانوان موسسه کیهان می فرمایند:
«اینهایی که فریاد از آزادی می زنند، این ها غرب زده اند؛ آزادی غربی می خواهند. این ها که دم از دمکراتیک می زنند، این ها همان دمکراتیک غربی را می خواهند، آزادی غربی را می خواهند؛ یعنی بی بندو باری. در غرب هر چه شده است، ما هم باید تَبَع آنها باشیم! این ها جزو غرب زده ها هستند. روزنامه ها آزادند مطالب بنویسند، مسائل بنویسند اما آزاد هستند که اهانت به- مثلًا- مقدسات مردم بکنند؟! آزادند که فحش به مردم بدهند!؟ آزادند که تهمت به مردم بزنند؟! همچو آزادی نمی تواند باشد. آزادی توطئه نمی تواند باشد. اگر یک روزنامه ای فرضاً- من نمی خواهم یک روزنامه ای را بگویم این طور است – اگر یک روزنامه ای توطئه بر ضد مسیر ملت می خواهد بکند با نوشتن چیزهایی که برخلاف مسیر ملت است و با ننوشتن چیزهایی که بر مسیر ملت است، اگر بخواهد توطئه بکند و راهی برود که دشمن های یک ملت آن راه را می روند، ترویج بکند از کارهای دشمن های یک ملتی، بنویسد چیزهایی که مربوط به دشمن های یک ملت است، اگر این طور باشد، این طور آزادی ها را ملت ما نمی توانند بپذیرند.»[ صحیفه امام، ج7، صص537-536.]
3. توطئه
سومین محدودیت آزادی از منظر حضرت امام(رحمت الله علیه) توطئه نکردن هست. ایشان در مصاحبه با لوسین ژرژ-خبرنگار روزنامه فرانسوی لوموند- در 4 اردیبهشت 1357 در نجف اشرف که لوسیون می پرسد: «با توجه به فقد روابط سازمانی، آیا یک اتحاد تاکتیکی را با مارکسیست ها برای سرنگون کردن شاه در نظر دارید؟ و روش و طرز رفتار شما با آنان پس از موفقیت اجتماعی تان چگونه خواهد بود؟»
حضرت امام(رحمت الله علیه) پاسخ می دهند:
«نه، ما حتی برای سرنگون کردن شاه با مارکسیست ها همکاری نخواهیم کرد. من همواره به هواداران خود گفته ام که این کار را نکنند. ما با طرز تلقی آنان مخالفیم. ما می دانیم آنها از پشت به ما خنجر زده اند و اگر روزی به قدرت برسند، رژیمی دیکتاتوری برقرار خواهند کرد و این مخالف روح اسلام است. اما در جامعه ای که ما به فکر استقرار آن هستیم، مارکسیست ها در بیان مطالب خود آزاد خواهند بود؛ زیرا ما اطمینان داریم که اسلام دربردارنده پاسخ به نیازهای مردم است. ایمان و اعتقاد ما قادر است که با ایدئولوژی آنها مقابله کند. در فلسفه اسلامی از همان ابتدا مسئله کسانی مطرح شده است که وجود خدا را انکار می کرده اند. ما هیچ گاه آزادی آنها را سلب نکرده و به آنها لطمه وارد نیاورده ایم. هر کس آزاد است که اظهار عقیده کند و برای توطئه کردن آزاد نیست.»[ صحیفه امام، ج3، ص371.]
همچنین ایشان در پیام 14ماده ای به ملت در مورد وضعیت کشور در 9 اسفند 1357 در بخشی از بند 2 می فرمایند:
«در صورتی که آزادی بیان و قلم و عقیده برای همگان آزاد می باشد و لکن مردم توطئه را هرگز اجازه نمی دهند.»[ همان، ج6، ص262.]
همچنین در سخنرانی در بین اقشار مختلف مردم در 10 اسفند 1357 می فرمایند:
«آزادی آرا در اسلام از اول بوده است، در زمان ائمه ما- علیهم السلام- بلکه در زمان خود پیغمبر آزاد بود. حرف هایشان را می زدند. ما حجت داریم. کسی که حجت دارد از آزادی بیان نمی ترسد، لکن توطئه را اجازه نمی دهیم. این ها حرف ندارند، توطئه می کنند. ما آنها را دعوت کردیم، کسانی را وادار کردیم که دعوت کنند که اگر حرفی دارید بیایید در تلویزیون بگویید؛ مباحثه می کنیم با هم. تا حالا حاضر نشدند.»[ همان، ج6، ص277.]
همچنین در یک سخنرانی دیگری حضرت امام(رحمت الله علیه) در 18 اسفند می فرمایند:
«آزادی بله، توطئه نه. آزادی بیان هست؛ هر که هر چه می خواهد بگوید. اسلام از اول قدرت داشته است بر رد همه حرف ها و بر رد همه اکاذیب؛ آن قدرت باقی است، برهان ما باقی است. ما برهان داریم، ما حجت داریم. ما از گفته های -گفتار- مردم نمی ترسیم؛ هر که هر چه دارد بگوید لکن توطئه را نمی پذیریم. خیانت به ملت را نخواهیم پذیرفت؛ چنانچه نپذیرفتیم. ملت ما تاکنون آن قدر خیانت دیده است که دیگر نخواهد پذیرفت خیانت ها را.»[ صحیفه امام، ج6، ص362.]
در جمع بانوان قمی نیز در 5 اردیبهشت 1358 می فرمایند:
«مردم ایران! بیدار باشید، مسلمین! بیدار باشید، اگر خدای نخواسته خللی واقع بشود در این صف فشرده مسلمین، در این صف فشرده ملت ایران، خطر در پیش است. تفرقه افکن ها را از بین خودتان بیرون کنید. ما نخواهیم گذاشت که این تفرقه افکن ها رشد کنند، آنها را در نطفه خفه می کنیم. آزادی غیر از توطئه است. آزادی، آزادی بیان است؛ هر چه می خواهند بگویند، توطئه نکنند، آدم کشی نکنند. این آدم کش ها و توطئه گرها را دفن خواهیم کرد.»[ صحیفه امام، ج7، ص133.]
ایشان همچنین در بیانات خطاب به مدیر واحد اطلاعات صدا و سیما در ضرورت تصفیه در سازمان در 31 اردیبهشت 1359 می فرمایند:
«معنی آزادی این نیست که کسی بخواهد توطئه کند، در توطئه هم آزاد است، نه، در توطئه آزاد نیست؛ یا حرف هایی را بزند که شکست ملت است، شکست نهضت است، این آزادی نیست. در چارچوب این نهضت، انقلاب اسلامی، همه مردم آزاد هستند. کسانی هم حرف دارند، حرف هایشان را می زنند، حتی هر فرقه ای باشند؛ اما بخواهند توطئه کنند، بخواهند اسلام را بشکنند، بخواهند نهادهایی که الآن مشغول فعالیت اسلامی هستند، این ها را بشکنند همچو چیزی نمی شود باشد.»[ همان، ج12، صص325-324.]
4. دروغ، تهمت و شایعه پراکنی
محدودیت بعدی آزادی بحث تهمت و دروغ و شایعه پراکنی از منظر حضرت امام(رحمت الله علیه) هست. ایشان در پیامی به ملت ایران در 9 مرداد 1358 می فرمایند:
«من ارباب جراید و رسانه ها و گویندگان را نصیحت می کنم که دست از این شایعه افکنی ها بردارند و مسائل بیهوده و مطالب دروغ را برای زیاد شدن تیراژ پخش نکنند که اگر احساس توطئه و افساد شود؛ ملت با آنها به طوری دیگر عمل می کنند. از آزادی سوء استفاده نکنید؛ و مسیر ملت را رها ننمایید، و از بزرگ نمایش دادن وقایع کوچک بپرهیزید؛ که صلاح ملک و ملت در آن است.»[ همان، ج9، ص255.]
5. جذب بی جای مخاطب با تیتر نامناسب
حضرت امام(رحمت الله علیه) استفاده از تیتر نامناسب را تقبیح و حتی عملی حرام و از مصادیق غش بر مسلمین می دانند. ایشان در همین رابطه در جمع کارکنان روزنامه کیهان در 12 خرداد 1360 می فرمایند:
«اخباری که می نویسید، تیترهایی که هست، این ها را که در روزنامه ها آدم می بیند، می فهمد که این تیتر از کجا پیدا شده است، با چه مقصدی این را گذاشته اند. و گاهی آدم بعد که می خواند، می بیند مسئله این طور هم نبوده است؛ تیترش یک جور دیگر است، مسئله اش یک جور دیگر! ابتدا همه مردم نمی توانند همه روزنامه را تا آخر بخوانند، این تیترها را نگاه می کنند می بینند در تیتری که هست، چه فسادی واقع شده است یا چه صلاحی واقع شده است. اما آدم وقتی خود متن را می خواند، می بیند مسئله این طور نیست که این در تیتر هست. باید توجه کنید که این یک غِشّی است برای مسلمین که انسان در تیتر یک چیزی بنویسد و محتوا آن جور نباشد؛ نه به آن تندی باشد که مثلًا در این تیتر هست، و نه به آن عظمت باشد که در این تیتر هست. این یک نحو غشّ است برای مسلمین. همان طوری که یک کاسبی روی متاعش یک چیز خوبی قرار می دهد، روغن را روی آن یک مقدار روغن خوب می ریزد [اما] آخرش فاسد است و این حرام است و غش است، همین طور چنانچه روزنامه این طور باشد که انسان تیترها را که نگاه کند ببیند این روزنامه خیلی روزنامه خوبی است یا مسائلی هست، مسائل مهمی مطرح هست، از آن طرف، کسی را انتقاد می کنند که این آدم خبیث است، این طور است، اما وقتی آدم می رود [متن را] نگاه می کند، می بیند مسئله این طورها هم نبوده است یا اگر بوده، به این شدت نبوده است. متن را این یک نحو غشّی است که شما با قلم هایتان می کنید. همان طور که این فروشنده روغنِ رو و زیرش با هم فرق دارد و غشّ است و حرام، این هم که تیترش با واقعش مخالف است، این هم غشّ است و حرام.»[ صحیفه امام، ج14، صص400-399.]
وضع آزادی بیان در ابتدای پیروزی انقلاب
در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی آزادی به نحو مطلق بر مطبوعات و جامعه حاکم بود. اما پس از مدتی به خاطر سوءاستفاده های فراوانی که از آزادی شد، قوانینی در جهت تنظیم دامنه مطبوعات، وضع و به اجرا گذارده شد. سخنان حضرت امام در این زمینه راهگشا است.
ایشان در این باره در 27 مرداد 1358 در جمع نمایندگان مجلس می فرماید:
«اگر ما الآن دیگر انقلابی رفتار کنیم، نمی توانند بگویند که شما آزادی ندادید. ما آزادی دادیم، سوء استفاده شد و دیگر آزادی نخواهیم داد. آزادی به آن معنا که این ها بخواهند، خرابکاری بکنند این آزادی نخواهد داده شد. آزادی در حدودی که قوانین اقتضا می کرد؛ در حدودی که اسلام به ما اجازه می دهد. اسلام اجازه نمی دهد که ما آزاد بگذاریم که هر کس هر غلطی بخواهد بکند؛ هر توطئه ای می خواهد بکند؛ هر کاری می خواهد بکند که بکشد به خاک و خون.»[ صحیفه امام، ج9، ص297.]
ایشان در ادامه ی همان سخنرانی می فرمایند:
«ما یک حزب را، یا چند حزب را، که صحیح عمل می کنند می گذاریم عمل بکنند، و باقی همه را ممنوع اعلام می کنیم، و همه نوشتجاتی که این ها داشته اند، و بر خلاف مسیر اسلام و مسیر مسلمین است، ما همه این ها را از بین خواهیم برد. ما بعد از این که فهماندیم به این ها که شماها دیکتاتور هستید، ما آزادی خواه بودیم و شما نگذاشتید، ما آزادی دادیم و شما نگذاشتید این آزادی باقی بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابی با شما رفتار می کنیم. هر چه می خواهند روزنامه های خارج بنویسند، هر چه می خواهند توابع صهیونیسم ها و امثال این ها هر چه دلشان می خواهد فریاد بزنند. این ها هم اگر چنانچه هر چه دلشان می خواهد توی خانه هایشان بروند و فریاد بزنند؛ لکن بیرون دیگر نمی توانند؛ این ها باید منزوی بشوند.»[ همان، ج9، ص300.]
همچنین در پیام رادیو تلویزیونی به ملت ایران در 2 شهریور 1358 می فرمایند:
«ما تا کنون برای این که به مردم عالَم بفهمانیم و بفهمند مردم که ما با چه اشخاصی مقابله داریم، ما آزادی دادیم به آنها، آزادی مطلق که در ظرف این چندماه قریب دویست حزب و گروه و مطبوعات زیاد و مجلات و روزنامه ها منتشر شد! و هیچ کس جلوگیری نکرد. در عین حالی که به همه مقدسات ما توهین کردید، در عین حالی که با حکومت آن طور رفتار کردید و با اسلام آن طور رفتار کردید در مطبوعاتتان، مع ذلک به شما تعرض نشد. تا آنکه فتنه را دیدیم و فهمیدیم شما فتنه گر هستید، شما منافقینی هستید که می خواهید فتنه بکنید، منافقینی هستید که توطئه کردید بر ضد اسلام، توطئه کردید بر ضد کشور، توطئه کردید بر ضد ملت؛ شما اشخاصی هستید که با سرحَدَّات و با خارج روابط دارید -رفت و آمد شما [تحت ] کنترل است. اطلاع به ما دادند که رفت و آمد دارید شما با اشخاصی که در رژیم سابق بودند؛ با اشخاصی که می خواهند مملکت ما باز به حال اول برگردد- بعد از این که توطئه شما ثابت شد، و مردم فهمیدند شما چه اشخاصی هستید، دیگر نمی توانیم اجازه بدهیم آزادانه هر کاری می خواهید بکنید.»[ صحیفه امام، ج 9، صص338-337.]
آزادی بیان