هدف خودسازی و سلوک دینی
باسلام
معمولا برای سیر و سلوک یک مسیری معرفی میشه که بسیار پر پیچ و خم و پر رنج، در همون ابتدا برای مردم محال به نظر میرسه و باعث منصرف شدن اونها میشه.
اما اخیرا یکی از اقوام که هیچ گونه عقاید مذهبی نداره و صرفا به خدا اعتقاد داره با روشی به نام تتا هیلینگ تجربیاتی داشته. یکی از این تجربیات این بوده که تونسته با شخص در کما ارتباط بگیره و از عاقبتش مطلع بشه و حتی چهرشو پیش از این که در عالم واقع ببینه، در اون حالت ببینه.
حال کسی مثل بنده که از کودکی مانوس نماز و قران و دعا بودم و تا حد توان سعی کردم از گناهان دوری کنم، راهی پر زحمت رو برای خدا شناسی طی کردم، نه تنها هیچ تجربه ای حتی شبیه به ایشون نداشتم، و حتی دعایی از بنده اجابت نشده! در تمام طول زندگی هیچ چیز جز این زندان مادی ندیدم. بلکه روز به روز احساس میکنم در حال افسرده تر شدن و مضطرب تر شدنم.
چه فایده هست در مسیری که هیچ دردی از ادم دوا نکنه؟ یعنی من باید هشتاد سال از عمرم رو ریاضت بکشم بدون کوچکترین نشانه ای؟ بدون کوچکترین نوری؟ که تهش که از این عالم رفتم شاید نگاهی به ما بشه؟!
دوست گرامی. هدف سیر و سلوک دینی تربیت «خلیفه خدا در زمین» است؛ فردی که توانایی هدایت و ولایت بر مردم و مدیریت جامعه را دار باشد. نمونه چنین انسانی امامان معصوم (علیهم السلام) هستند و در پی آنان افرادی که به مقام ولایت فقیه منصوب می شوند، لازم است دارای چنین توانایی هایی باشند. نمونه بارز افرادی که شایسته خدافت الهی در این زمان هستند، امام خمینی (رض) و مقام معظم رهبری (حفظه الله) هستند.
قرآن در عالیترین تعبیر خود درباره انسان، او را به عنوان جانشین خدا در زمین (خلیفة اللَّه) معرفی کرده است:
واذ قال ربّک للملائکة انّی جاعل فی الأرض خلیفة؛ هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در روی زمین، جانشینی قرار خواهم داد.
بنابراین وظیفه سالک این است که هدف دین را مد نظر خود قرار دهد و بکوشد تا در راستای قرب به خدا و کسب قدرت و توانمندی تأثیرگذاری مثبت در جامعه، شایسته احراز مقام خلافت الهی گردد.
بنابراین معیار تشخیص سعه وجودی یا کمال به زبان فلسفی و قرب به خدا و مقام خلافت الهی به زبان قرآن و روایات شکوفایی توانایی های انسان است. انسان مظهر قدرت و توانایی علمی و عملی خدای متعال است و با هر گامی که در این راستا برمی دارد به خدا نزدیک می شود.
پس رسیدن به قدرت های ماورایی چیزی نیست که ما مد نظر خود قرار دهیم بلکه خدای متعال خودش به هر کس که صلاح بداند آن را عطا می کند. وظیفه ما این است که هدف دین را مد نظر خود قرار دهیم و آن خودسازی در راستای قرب به خدا و کسب قدرت و توانمندی تاثیرگذاری مثبت در جامعه است. یعنی همان چیزی که انسان را شایسته مقام خلافت الهی می کند.
توضیح بیشتر:
انسان، ابتدا نوع حیوانی است که روی دوپا راه میرود و زندگی بشری دارد، با این تفاوت که این نوع با برخورداری از استعداد انسان شدن، قادر است با آگاهی و آزادی و زندگی اختیاری به عالم انسانی ارتقاء مقام یابد. فرایندی که با فراگیری اندیشههای بنیادین آغاز و با عبادت و بندگی و تخلق به صفات الهی، ادامه مییابد و با معرفت شهودی خداوند به سرانجام مطلوب میرسد.
وضعیت موجود انسان در ابتدای زندگی، حاکی از ضعف و ناتوانی در اداره زندگی خود و همچنین تاثیرگذاری مثبت بر انسانهای دیگر و مشارکت در رشد و تکامل جامعه، بر اساس ارزشهای دینی است، در این راستا خودسازی دینی سعی دارد تا انسان را از حالت ناتوانی و ضعفی که در ابتدای تکون و زندگی عارض او هست، خارج نموده و توانمندیها و استعدادهای فراوان او را شکوفا سازد.
انسان کامل از این دیدگاه شامل افرادی میشود که در عرصههای گوناگون زندگی به مقام ولایت و تأثیرگذاری مثبت وصول یافته و انسانهای قوی و با ارادهای در زندگی فردی واجتماعی شدهاند.
بر این اساس رویکرد کلی در خودسازی و کارکرد آن، مدیریت فرایند تغییر وضعیت خود از نقص به کمال و از ضعف به قوت است، منتهی نقص و کمالی که در سلوک دینی مورد نظر است، بیشتر ناظر به توانمندی انسان در ایجاد آگاهی و هدایت و رشد یافتگی و تغییر مثبت در زندگی فردی و اجتماعی با سخن، اخلاق و عمل خود است.
بدترین نوع نقص برای انسانی که به فرموده قرآن، «خلیفه و جانشین خدا» در زمین است، ضعف آگاهی و توانایی و اراده عملی اوست که لازم است خود را در این فرایند، به صفت علم و دانش و توانایی بیاراید.
شاخصه اصلی انسان که او را از سایر مخلوقات ممتاز ساخته و برتری بخشیده، استعداد بینهایت و تواناییهای خارقالعاده اوست و همین امتیاز او را در جایگاه خلیفهاللهی نشانده و بعد از خداوند بر تمام مخلوقات برتری بخشیده است.
پس حوزه «قدرت» که به دو بخش علمی و عملی تقسیم میشود، اصلیترین حوزه تکاملی انسان است و نشانه انسان کامل، اقتدار و توانمندیهای علمی و عملی خواهد بود، دو ویژگی خاصی که در معارف سلوکی تحت عنوان «اقتدار ولایی» تعریف شده است.
در تأیید این رویکرد، حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه به صورتی بسیار زیبا، دانایی و توانایی را دو شاخصه کمالیافتگی انسان معرفی میکند:
توانا بود هر که دانا بود
زدانش دل پیر برنا بود
تمام مسیر سلوکی انسان، شامل سلوک نظری و عملی، چیزی جز تقویت دانایی و توانایی در فرد سالک نیست و در این راستا جامعهای که از چنین افرادی تشکیل شده نیز به بلوغ و تکامل یافتگی خواهد رسید.
قرآن کریم هدف نهایی خلقت و زندگی انسان را عبادت و بندگی خدا معرفی میکند. در سوره ذاریات آمده: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الاْنسَ إِلاَّ لِیعْبُدُون؛ جن و آدمی را نیافریدیم مگر برای عبادت و پرستش. منتهی عبادت که در حقیقت راه و روش اصلی خودسازی دینی است، دارای دو عرصه اصلی است.
الف؛ «عبادت و پرستش ذات» شامل کرنش و خضوع و خشوع نسبت به خداوند در قالب اطاعات و عبادات با هدف کسب رضایت و محبت مولی و تحکیم رابطه با خداوند و طلب توفیق از او برای عبادت صفاتی و میدان عمل.
ب؛ «عبادت و پرستش صفات» که در میدان عمل صالح و تعاون و مشارکت اجتماعی و حسن معاشرت با بندگان خدا و انفاق و خدمت رسانی و ولایت پذیری اتفاق میافتد و هدفش قرب صفاتی به خداوند و تخلق به کمالات اخلاقی و الهی است.
آیهای از قرآن کریم به هر دو جنبه عبادت اشاره کرده، میفرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکمْ وَافْعَلُوا الْخَیرَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛ ای اهل ایمان، در برابر خدا رکوع و سجود آرید و (با توجه و بیریا و خالص) پروردگار خود را پرستید و کار نیکو کنید، باشد که رستگار شوید.
معنای دقیق «عبادت و خداپرستی صفاتی» که در میدان عمل صالح فردی و اجتماعی صورت میگیرد، انجام اعمال و اموری است که موجب تخلق انسان به صفات کمال خداوند میشود، مانند علمآموزی که زمینه تخلق به صفت علم الهی است و کسب قدرت و توانمندیهای گوناگون در میدان عمل صالح اجتماعی که انسان را مظهر قدرت الهی خواهد نمود و تقویت اراده برای وصول به اهداف و آرمانهای بلند انسانی و الهی که باعث تجلی اراده خدا در انسان خواهد شد و همین گونه است تخلق به سایر صفات و کمالات الهی در میدان عمل صالح و روابط اجتماعی.
این مقدمه بیان شد تا متذکر این معنا شویم که تمام عرصههای خودسازی دینی، خارج از این دو وادی عبادت و بندگی – بندگی ذات و صفات – نیست و انسان سالک در مسیر سلوکی خود یا مشغول تقویت ارتباط خود با ذات الهی از طریق مناسک عبادی است و یا در پی آراستن خود به صفات کمال الهی در میدان عمل صالح اجتماعی است.
بر این اساس شاید بتوان گفت: مهمترین عرصه سازندگی برای طالب کمال میدان عمل اجتماعی است و حضور در چنین عرصهای است که صفات و کمالات راستین را در فرد شکوفا میسازد و به طور قطع فردی که شخصیت او ابعاد اجتماعی ندارد و در فعالیتهای مربوط به جامعه مشارکت نمیکند ناقص و ضعیف خواهد ماند و رشد و تعالی نخواهد داشت.
در خودسازی معنوی و دینی، انسان خودساخته به کسی گفته میشود که توانسته علاوه بر توانمندی در اداره زندگی مادی، استعدادها و تواناییهای معنوی خود را نیز برای تأثیرگذاری مثبت بر محیط پیرامون خود فعال و شکوفا ساخته، بهعنوان یک عنصر سازنده و مصلح در جامعه مطرح باشد.
هدف خودسازی و سلوک دینی