زندانی شدن امام کاظم(علیه السلام)
مشهور است که امام(علیه السلام) اکثر عمر خود را در زندان بوده است؟ آیا چنین چیزی صحت دارد؟
اگرچه در بین عامه مردم این باور جا افتاده که امام کاظم(علیه السلام) بیشتر عمر شریف خود را در زندان های گوناگون سپری کرده و اصلاً مردم این امام بزرگوار را به زندان های طولانی مدتش می شناسند و نه به چیزها و واقعیت های مهم و درس آموز دیگر در زندگی ایشان؛ با این همه باید گفت که با توجه به روایت های تاریخی چنین باوری به طور مطلق درست نمی باشد. هرچند که زندانی شدن های متعدد امام کاظم(علیه السلام) به خصوص در دروان حکومت هارون الرشید امر مسلّمی است و نمی توان آن را انکار کرد. اولین مورد از زندانی شدن امام(علیه السلام) برمی گردد به دوران حکومت مهدی عباسی. وی با اینکه نسبت به علویان و دوستداران اهل بیت(علیهم السلام) دشمنی و کینه توزی عمیق داشت، اما برخلاف سیاست سخت گیرانه پدرش منصور، معتقد بود که «سیاست کردن در سایه بخشش، کارآمدتر از کینه توزی است و سلامت و عافیت در کنار گذشت و عفو کردن از سلامتِ در کیفر زودهنگام پُردوام تر است»[ تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 399.]. با این همه به نقل تواریخ، وی، وزیر محبوب خود یعنی یعقوب بن داوود را به دلیل تمایلی که به علویان داشت مورد شکنجه و آزار قرار داد، به زندانش افکند و اموالش را نیز مصادره نمود[ همان، ص 401.]. چنین رفتاری نشان می دهد که مهدی عباسی نمی توانست وجود شخصی همچون امام کاظم که علوی محض بود و نام و دانش و عظمتش را همگان می شناختند، تحمل نماید و از طرف او نسبت به حکومت خود احساس خطر نکند. از این رو، چاره ای جز زندانی کردن و کُشتن امام کاظم(علیه السلام) ندید. پس ایشان را از مدینه به بغداد فراخواند و یکی از چاکران و وفاداران خود به نام حمیدبن قحطبه را مأمور کرد امام را بازداشت نماید و به قتل برساند. سحرگاهان که حمید بن قحطبه به خانه امام کاظم(علیه السلام) هجوم برد و ایشان را دستگیر نمود، مهدی عباسی در خواب امیرمؤمنان علی(علیه السلام) را دید که به او اشاره می کرد و این آیه را می خواند: (((فَهَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ)))؛[ محمد (47)، آیه 22.] «ای منافقان آیا امید بسته اید که چون از خدا برگشتید، در روی زمین فساد نمایید و خویشاوندی های خود را از هم بگسلید؟» مهدی آشفته حال و وحشت زده از خواب برخاست و حمید را از کشتن امام(علیه السلام) برحذر داشت. پس آن حضرت را با احترام و تکریم به مدینه بازگرداند.[ بحارالانوار، ج 48، ص 139.]
مرحله دوم بازداشت و زندان امام کاظم(علیه السلام) در زمان هارون الرشید به اجرا درآمد. هارون پس از یک دهه مدارای ظاهری با امام(علیه السلام) سرانجام وجود آن حضرت را برای خود اسباب دردسر و برای حکومتش عامل ضعف و ناکارآمدی تشخیص داد و تصمیم به بازداشت ایشان گرفت. هارون به خوبی از قدرت تأثیرگذاری امام(علیه السلام) بر امت اسلامی از یک سو و گسترش دامنه تشیع از سوی دیگر آگاه بود و می دانست که مردم چگونه افتخارات و فضائل حضرت را زبان به زبان بازگو می کنند وبه وی عشق و محبت می ورزند. همه اینها آتش کینه و دشمنی هارون با امام کاظم(علیه السلام) را تیزتر می کرد و عزم وی در دستگیری و به شهادت رساندن حضرت را راسخ تر می نمود.
هارون در سفری به مدینه برای زیارت قبر پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) با امام کاظم(علیه السلام) مواجه شد و همان جا دستور داد آن حضرت را دستگیر کنند. مأموران، امام(علیه السلام) را که بالای سر جدّش در حال نماز بود، بی آنکه بگذارند نماز امام به پایان برسد، دستگیر کرده، بر دست و پای مبارکش غُل و زنجیر نهادند و به گونه ای که جلب توجه مردم نشود و شورشی اتفاق نیفتد، حضرت را راهی بصره کردند. حسّان سروی، از مدینه تا بصره امام کاظم(علیه السلام) را همراهی کرد و در بصره او را به عیسی بن ابی جعفر سپرد و عیسی، امام(علیه السلام) را در یکی از اتاق های زندان حبس کرد و درهای زندان را به روی ایشان بست و تنها در دو وقت یعنی هنگام قضای حاجت و وضو، و موقع رساندن غذا، درهای زندان را می گشود.
هارون، عیسی بن جعفر را مأمور کرد در فرصتی مناسب امام کاظم(علیه السلام) به شهادت برساند. عیسی پس از مشورت با نزدیکان و افراد مورد اعتماد خود، طی نامه ای، از هارون خواست او را از این کار معاف بدارد. هارون از ترس اینکه مبادا عیسی امام(علیه السلام) را آزاد کند، دستور داد حضرت را به بغداد بفرستند. در بغداد، امام کاظم(علیه السلام) در خانه فضل زندانی شد.
آزارهای روحی و بدنی در زندان فضل، امام کاظم(علیه السلام) را به شدت آزرده خاطر و رنجور ساخته بود. شبی امام(علیه السلام) برخاست و وضویی گرفت و پس از به جای آوردن چهاررکعت نماز، این گونه با خدای خود مناجات کرد:
«ای سید و مولای من! از زندان هارون مرا رهایی بخش. ای برآورنده درخت از میان شن و گِل. این بیرون آورنده آتش از دل آهن و سنگ، ای برآورنده شیر از بین مجرای سرگین و خون. ای آزادکننده جنین از تنگنای رحم و جُفت و ای رهاکننده جان از میان احشاء و امعاء! مرا از دست هارون خلاصی ده».
خداوند دعای بنده صالح خود را به اجابت رساند و امام(علیه السلام) در دل شب از زندان هارون نجات یافت[ عیون اخبارالرضا(علیه السلام)، ج 1، ص 94.].
روزهایی که امام(علیه السلام) در بغداد آزادانه به سر می برد، می بایست هر پنج شنبه با هارون دیدار کند و وی را از حضور خود مطمئن سازد.
این آزادی مدتی بیش نپایید و هارون برای دومین مرتبه حضرت(علیه السلام) را دستگیر کرد و در همان زندان فضل محبوس نمود. فضل که امام کاظم(علیه السلام) را یکسره مشغول عبادت و تهجّد و ذکر و مناجات می دید، بر او سخت نمی گرفت و وسایل آسایش و آزادی عملش را فراهم می کرد. علاقه او به امام(علیه السلام) باعث شد از فرمان هارون که کشتن حضرت را از وی خواسته بود، سرپیچی کند و به این ننگ ابدی تن نسپارد. هر چند به این نافرمانی، مجازات شود و مورد شکنجه وخشم هارون قرار گیرد.
آخرین زندان امام کاظم(علیه السلام) که منجر به شهادت وی شد، زندان سندی بن شاهک بود.هارون از سندی خواست که بر امام(علیه السلام) سخت بگیرد و از هیچ شکنجه و اذیتی در حق او کوتاهی نکند. و خود نیز به اسباب و شیوه های مختلف می کوشید امام(علیه السلام) را در برابر خود به تسلیم وادار نماید و صلابت و استقامتش را درهم بشکند. اما امام کاظم(علیه السلام) در نهایت سختی و فشارهای گوناگون، همچنان تسلیم ناپذیر می نمود و قصد کنار آمدن با هارون و اعتراف به حقانیت او را نداشت. و این، تنها یک راه حل را پیش پای حاکم ستمگر و بی رحمی چون هارون می نهاد. یعنی مسموم کردن و کشتن امام(علیه السلام) و برداشتن بزرگ ترین مانعی که راه را به ارضای تمایلات و مقاصد شوم او بند آورده بود.
امام کاظم(علیه السلام) در سال 183هـ به دسیسه هارون الرشید و دستیاری سندی بن شاهک با خرمای زهرآلود مسموم شد و در زندان به آرزوی دیرین خود شهادت در راه خدا نائل آمد[ روضة الواعظین، ج 1، ص 260.].
از آنچه گفته شد به این نتیجه می رسیم که عمده زندانی شدن های امام کاظم(علیه السلام) در دوران هارون الرشید و در دهه پایانی عمر شریف حضرت بوده است. متأسفانه تاریخ درباره طول مدت هر یک از بازداشت ها سخن صریح و درستی ندارد. به هر حال واقع قضیه با آنچه در افواه عامه درباره زندان رفتن های امام(علیه السلام) مشهور است، تفاوت بسیار دارد.
زندانی شدن امام کاظم(علیه السلام)