آگاهی و سواد در همه پرسی جمهوری اسلامی
با سلام.در زمان انقلاب سطح سواد مردم پایین بود.ایا همه انهایی که به قانون اساسی رای دادند اصلا سر از قانون در می اوردند؟خیلی هایشان پیرمرد و پیرزن هایی بودند که صرفا بر اساس عقاید دینی و حب امام رای می دادند.پس چطور رفراندوم برای نظام و قانون اساسی را در سال ۵۸ توجیه کنیم؟در ضمن چرا قانون رفراندوم ۱۴ سال یکبار برداشته شد؟
پاسخ کوتاه:
انتخاب نام نظام سیاسی کشور و موافقت یا عدم موافقت با جمهوری اسلامی، مطلب پیچیده ای نیست که نیازمند سواد بالایی باشد و برای همه افراد جامعه قابل فهم است. رای مثبت به نظام جمهوری اسلامی اختصاص به بی سوادها نداشت و بخش های زیادی از مجامع علمی، حوزه های علمیه و دانشگاهها، ااحزاب و جریان های مختلف سیاسی که به اصلاح تحصیل کرده بودند، نیز در این رفراندوم و گسترش آگاهی و معلومات جامعه مشارکت داشتند. در مورد قانون اساسی نیز مردم خبرگانی را با رای خود برای تدوین قانون اساسی انتخاب کردند و در نهایت به رای مردم گذاشته شد. اگر ملاک را بر سطح سواد افراد بگذاریم، اصل انتخابات در همه کشورها با اشکال مواجه است زیرا توده مردم، سواد و دانش بالایی ندارند.
1. درست است قبل از انقلاب بخش های زیادی از جامعه بی سواد بودند، اما رای مثبت به نظام جمهوری اسلامی اختصاص به بی سوادها نداشت و بخش های زیادی از مجامع علمی، حوزه های علمیه و دانشگاهها، احزاب و جریان های مختلف سیاسی که تحصیل کرده بودند، نیز در این رفراندوم شرکت داشتند و به اطلاع رسانی و آگاهی بخشی به مردم پرداختند.
2. انتخاب نام نظام سیاسی کشور و موافقت یا عدم موافقت با جمهوری اسلامی، مطلب پیچیده ای نیست که نیازمند سواد و دانش باشد برای همه افراد جامعه قابل فهم و درک است.
در مورد قانون اساسی نیز مردم خبرگانی را با رای خود برای تدوین قانون اساسی انتخاب کردند و پس از تنظیم قانون اساسی، در نهایت به رای مردم گذاشته شد. در این زمینه در رسانه ملی اطلاع رسانی شد و جلسات بحث و گفت و گوی این مجلس برای مردم پخش گردید و نسبت به این قانون اطلاع پیدا کردند. بنابر این نمی توان به استناد پایین بودن سطح سواد مردم، همه پرسی جمهوری اسلامی و قانون اساسی را زیر سؤال برد.
اگر ملاک را بر سطح سواد افراد بگذاریم، اصل انتخابات در همه کشورها با اشکال مواجه است زیرا توده مردم، سواد و دانش بالایی ندارند. از این جهت این اشکال به اصل دموکراسی وارد خواهد بود و اختصاصی به کشور ما ندارد.
3. ایدئولوژی انقلاب اسلامی یک ایدئولوژی کاملا بومی و ریشه دار در فرهنگ و تمدن ایران اسلامی بود که بر خلاف ایدئولوژی های وارداتی و غیر بومی، از گسترش سریع آگاهی انقلابی و از توانایی بالای بسیج بخش های مختلف جامعه، پیروزی و تداوم آن در مقابل شدیدترین بحرانها برخوردار بوده و می باشد. از این جهت تدا اسکاچپول پژوهشگر غربی در تحلیل انقلاب ایران چنین می گوید:اگر در تاریخ تنها یک انقلاب وجود داشته است که به شکلی آگاهانه به وسیله یک جنبش اجتماعی و با هدف سرنگونی یک نظام کهن پدید آمده بیشک آن انقلاب، انقلاب مردم ایران علیه شاه بوده است.(تدا اسکاچپول، حکومت تحصیلدار و اسلام شیعه در ایران، در رهیافت نظری بر انقلاب اسلامی (مجموعه مقالات)، عبدالوهاب فراتی، چ دوم، معارف، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها، 1379، ص189-190)
اینکه رهبری امام خمینی(رض) از سوی مردم پذیرفته شد و با وجود همه احزاب و گروههای سیاسی چپ و راست که در آن زمان فعالیت داشتند، مردم رهبری ایشان را پذیرفتند به دلیل فرهنگ اسلامی مردم بود و به تعبیر زیبای شهید مطهری:ندای امام خمینی از قلب فرهنگ و از اعماق تاریخ و از ژرفای روح این ملت بر میخاست ، مردمیکه در طول چهارده قرن حماسه محمد ، علی ، زهرا ، حسین ، زینب ، سلمان ، ابوذر و صدها هزار زن و مرد دیگر را شنیده بودند و این حماسه ها با روحشان عجین شده بود ، بار دیگر همان ندای آشنا را از حلقوم این مرد شنیدند علی را و حسین را در چهره او دیدند ، او را آینه تمام نمای فرهنگ خود که تحقیر شده بود ، تشخیص دادند .
امام چه کرد ؟ او به مردم ما شخصیت داد خود واقعی و هویت اسلامی آنها را به آنان باز گرداند.(مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران:صدرا،1371، ص119)
4. نباید سواد را تنها در سواد خواندن و نوشتن و مدرسه خلاصه کرد، بسیاری از افراد ظاهراً کم سواد یا بی سواد هستند که فهم بالایی در درک مسائل اجتماعی دارند.
همین مردمی که ظاهراً سواد آکادمیک نداشتند از ابتدای انقلاب تا کنون با وجود همه مشکلات و کاستیها و فشارها و دشمنیها پای ارزشها و اصول آن و حمایت از رهبری و نظام ایستاده اند و فهم و درک بالای سیاسی خود را به رخ دشمنان کشیده و آنان را در رسیدن به اهداف شوم خود با وجود هزینه های فراوان ناکام گذاشته اند. اگر مردم ما بصیرت و آگاهی لازم نسبت به انقلاب نداشتند، با وجود این همه دشمنی و حجم گسترده توطئه ها چیزی از نظام باقی نمانده بود.
همین حضور چهل و چهار ساله مردم در صحنه دفاع از نظام و ارزشها و آرمانهای آن، رفراندومی است که پایبندی مردم را به نظام اثبات می کند.
5. موضوع برگزاری همه پرسی هر چهارده سال یکبار هیچگاه مطرح نشده و در قانون اساسی قبل هم نیامده بود. اساساً
هیچ نظام سیاسی در هیچ کجای دنیا، اصل و شالوده حکومتی خود را پس از انتخاب به رفراندوم مجدد نمیگذارد؛ زیرا اصل ثبات و استقرار نظام سیاسی در همه نظام های سیاسی به عنوان یک اصل پذیرفته شده است و بدون ثبات یک نظام سیاسی قادر به انجام وظایف و مسئولیت های خود نخواهد بود، از این رو پس از استقرار نظام سیاسی، موضوع رفراندوم در مورد اصل نظام سیاسی در هیچ یک از قوانین اساسی کشورها در نظر گرفته نشده است، چه اینکه این امر تزلزل در موجودیت نظام سیاسی را به همراه خواهد داشت و در انجام وظایف و مسئولیت ها اختلال ایجاد خواهد نمود و با فلسفه نظام سیاسی در تضاد میباشد. بر این اساس، این مسأله اختصاص به کشور ما نداشته و در همه نظام های سیاسی این مسأله مطرح است و منطقی نیست که جمهوری اسلامی نیز نوع حکومت خود را مجدد یا هر چند سال یکبار به همهپرسی بگذارد.
اگر همانگونه که برخی ادعا می کنند، وجود مخالفت ها و نارضایتی ها دلیل و مجوزی برای برگزاری رفراندوم مجدد باشد، از آنجا که هیچ نظام سیاسی در هیچ زمانی از وجود مخالف و نارضایتی مردمی خالی نیست، باید در هر برهه زمانی و بنا به خواست افراد، اقدام به برگزاری رفراندوم شود که عملاً امکان پذیر نیست.
وجود احتمال در هر حادثه و پدیدهای وابسته به عوامل و شرایط قابل قبول و تأثیرگذاری است که پذیرش آن را افزایش میدهد، بیشک صرف وجود احتمال هیچ الزامی برای مخاطبان فراهم نمیکند، اگر بنا باشد به صرف احتمال و به خواست هر گروه و نسلی همهپرسی برگزار کنیم این برنامه پایان نخواهد داشت و هر گروهی به صرف احتمال، درخواست برگزاری همهپرسی میکند واین هم عقلاً و هم در عرف حکومتی دنیا پذیرفته نیست، از این جاست که «نظامهایی که مشروعیت خویش را وامدار آرای مردم میدانند و به زعم سردمداران آنها همیشه باید آرای عمومی به نفع آنان باشد تا مشروعیت شان محفوظ بماند، هیچگاه با احتمال تغییر در آراء مردم به انتخابات جدید مبادرت نمیکنند و تاکنون کسی به آنها اشکالی نکرده است، با اینکه به نظر میآید این اشکال به صورت جدی متوجه آنان است….»( مصباح یزدی، محمدتقی، پرسشها و پاسخها، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1379، ج 1، ص 23)
ضمن آنکه همانگونه که گفته شد، حضور پرشور مردم در صحنه های مختلف دفاع از نظام با وجود همه مشکلات و سختی ها، کارشکنی ها و تبلیغات جبهه رسانه ای دشمنان نظام، نشان از پایبندی نسبت به ارزش ها و اصول اسلامی و انقلابی داشته و نوعی رفراندوم محسوب می گردد و نشانگر آن است که بر فرض برگزاری رفراندوم مجدد، مردم اسلام و جمهوری اسلامی را به عنوان اصول و مبانی ارزشی نظام رها نخواهند کرد.
کیست که نداند دشمنان نظام و رسانه های وابسته و معلوم الحال که برای نسل کنونی کشور ما به ظاهر دل می سوزانند، با وجود گذشت چندین قرن از انقلابهای خود و انتخاب نوع نظام سیاسی توسط نسل های بسیار دور و مخالفت ها و اعتراض های جدی با نظام های حاکم، حاضرنیستند، نسخه رفراندوم را برای خود توصیه کنند!. مردم و به ویژه نسل جوان باید هوشیار باشند و بدانند که این جریان ها که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا کنون از هیچ اقدامی در دشمنی با نظام اسلامی و مردم دست برنداشته اند و سالهاست که تحریم های ظالمانه و غیر انسانی را بر کشور و مردم ما تحمیل کرده اند، هیچگاه خیرخواه کشور و آنان نبوده و نیستند. به راستی اگرآنان از سر دلسوزی این موضوع را مطرح می کنند چرا چنین نسخه هایی را تنها برای کشور ما تجویز نموده و برای کشورهای خود ارایه نمی دهند؟!
آگاهی و سواد در همه پرسی جمهوری اسلامی