معجزه و عقلانیت امروزی
با عرض سلام خدمت شما
شخصی میگوید اگر معجزات پیامبران در عصر حاضر روی میداد، علم امروز همه انها را توجیه میکرد و دیگر کسی به انها ایمان نمیاورد و همچنین معتقد است چون اثری از معجزات در دوران معاصر نیست و در کتب تاریخی دیگر اقوام و ملل هم مطلبی ذکر نشده، پس معجزات افسانهای بیش نیست. در جواب چه باید پاسخ داد؟
با تشکر فراوان از توجه شما
پاسخ کوتاه:
معجزات پیامبران علیهم السلام عملی است بر خلاف جریان عادی عالم ماده، اما به هیچ وجه برخلاف عقل نیست؛ لذا آنها اموری غیر معقول و ناممکن نیستند بلکه از نظر عقل، امکان وقوع دارند؛ لکن وقوع آنها از راههای عادی غیر ممکن است. از اینروست که این امور را معجزه (عاجز کننده ی مردم از آوردن مثل آن) نامیده و آنها را گواهی بر اتّصال صاحبان آن معجزات به منبع قدرت مطلق (خدا) می گیریم. خدای متعال همه امور جاری عالم را بر اساس نظام اسباب و مسببات تدبیر فرموده اند. معجزه مجرایی طبیعی و ناشناس برای ماست. معجزه جدید با ختم نبوت در ۱۴۰۰ سال پیش ختم شده است و آخرین معجزه یعنی قرآن کریم کماکان در اختیار ما است، جالب آنکه معجزه قرآن، امری مفهومی و عقلایی است. به تأمل و تفکر و تدبر در مفاهیم قرآن باز می گردد. اگر چه باب کرامت های عارفانه اولیای الاهی همچنان باز است.
معجزات پیامبران عملی است بر خلاف جریان عادی عالم ماده، اما به هیچ وجه برخلاف عقل نیست؛ لذا آنها اموری غیر معقول و ناممکن نیستند بلکه از نظر عقل، امکان وقوع دارند؛ لکن وقوع آنها از راههای عادی غیر ممکن است. از اینروست که این امور را معجزه (عاجز کننده ی مردم از آوردن مثل آن) نامیده و آنها را گواهی بر اتّصال صاحبان آن معجزات به منبع قدرت مطلق (خدا) می گیریم. این امور برای آنها که آن را از نزدیک دیده اند بی واسطه حجّت است امّا وقوع این خارق عادات برای آیندگان از راه خبر متواتر اثبات می شود. امّا خبر متواتر آن خبری را گویند که دارای سلسله سندهای فراوانی است به نحوی که عُقَلا امکان اجتماع راویان آن را بر کذب، غیر ممکن بدانند. برای مثال وجود شخصی به نام نادرشاه یا کورش هخامنشی یا اسکندر مقدونی انکار ناپذیر است چرا که وجود این افراد از راه اخبار متواتر به ما رسیده است؛ لذا اگر امروز کسی وجود تاریخی این اشخاص را انکار نماید از نظر عقلای عالم و دانشمندان تاریخ، متّهم به کم خردی یا وسواس و شکاکیت روانی و یا غرض ورزی می شود. به طور مثال چگونه ممکن است بتوان در وقوع معجزات نبی اکرم صلی الله علیه و آله شک نمود، در حالی که اخبار رسیده از کلّ معجزات آن حضرت چه بسا دهها بار بیش ازاخباری است که درباره نادرشاه و کورش و اسکندر مقدونی به ما رسیده است. امّا در مورد معجزات انبیای سابق، تنها دلیل موجّه ما آیات قرآن کریم و اخبار متواتر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است. لذا اگر قرآن کریم و نبی اکرم صلی الله علیه و آله از وجود آن بزرگواران و معجزات آنها خبر نمی دادند، در زمان ما راهی برای اثبات وجود آنها نبود چه رسد به معجزات آنها. بنا بر این، ما ابتدا وجود نبی اکرم صلی الله علیه و آله را از راه اخبار و اسناد قطعی تاریخی می پذیریم و آنگاه از راه اخبار متواتر وقوع معجزات آن حضرت را قبول می کنیم؛ و همچنین قرآن را معجزه ی باقی می یابیم؛ و به واسطه ی این معجزات متواتر و معجزه ی باقی (قرآن) ، نبوّت آن حضرت را تصدیق می کنیم. آنگاه از راه اخبار متواتر آن حضرت و نیز از راه آیات قرآن کریم، وجود و نبوّت انبیای سابق همچون آدم و نوح و ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السلام را تصدیق می کنیم. امّا اگر خواسته شود که این امور را از لحاظ علمی توجیه کنیم جواب این است که این امور، گرچه خلاف قانون عمومی علّیّت نیست و اراده ی خدا علّت آن است؛ ولی خارج از مدار قواعد عادی علمی و تابع قوانین عام تر فرافیزیکی است؛ لذا هیچ کس جز نبی قادر به انجام آن نخواهد بود. البته نبی نیز آن را به اذن خدا انجام می دهد و اگر اذن الهی نباشد حتّی خود نبی نیز از انجام آن عاجز است. لذا معجزه، امضای خدا بر نبوّت پیامبری است که خود، او را به سوی مردم فرستاده است.
برای مطالعه بیشتر درباره معجزات انبیاء رجوع شود به کتاب « راه سعادت، نوشته ی علامه میرزا ابوالحسن شعرانی»
معجزه و عقلانیت امروزی