پیشرفت با عادی سازی روابط با اسرائیل
با سلام کشور های همچون اردن و عمان که مسلمان هستند ولی با کشور های غربی و حتی اسراییل خصومت ندارند از رفاه نسبی برخوردار هستند ایا کشور های مسلمان هم برای پیشرفت نباید روش سیاسی این کشور ها را که ضد خصومت حتی با اسراییل است را در پیش بگیرند؟؟؟؟ اگر نه چرا و چرا چنین کشور هایی چنین کردند ایا واقعا به ضرر ان ها خواهد بود؟؟؟؟
پاسخ کوتاه:
اقدام برخی کشورهای به ظاهر اسلامی همچون اردن و امارات و… درعادی سازی روابط با رژیم غاصب صهیونیستی و ارتباط دوستانه با آمریکا بر خلاف آموزه های دینی و وجدان انسانی بوده و مورد نکوهش عقل و دین است. چگونه می توان یک اقدام غیر وجدانی و غیر اسلامی را تأیید کرد و آن را به عنوان الگوی سایر کشورهای اسلامی معرفی نمود.؟
با وجود همه مشکلات و کاستیها، جایگاه و رتبه اقتصادی کشورمان از کشورهایی مانند اردن و عمان بسیار بالاتر است. این کشورها اقتصادشان بیشتر به نفت وابسته است، اما کشور ما در بسیاری از زمینه ها دارای توانمندی زیادی بوده و عرصه های علمی را در کنار کشورهای پیشرفته طی نموده است. علاوه بر وضعیت اقتصادی در عرصه منطقه ای و بین المللی کشور ما به عنوان یکی از کشورهای تأثیر گذار و مهم شناخته می شود، اما کشورهای مانند اردن و عمان جایگاهی در عرصه بین المللی ندارند و قابل مقایسه با کشور ما نیستند.
بر فرض که در سایه کوتاه آمدن از اصول و ارزش های انسانی و اسلامی به رفاه هم دست یابیم، چنین رفاهی از نظر اسلام ارزشمند نیست زیرا به قیمت از دست دادن انسانیت و اسلامیت ایجاد شده و آنچه از دست داده ایم بسیار ارزشمد تر از چیزی است که به دست آورده ایم . انسانیت و کرامت انسانی و ارزش های اسلامی را زیر پا گذاشتن برای رسیدن به رفاه مادی و ظاهری، ارزش نیست . قرار نیست انسان به هر قیمتی زندگی کند هر چند از انسانیت و ارزش های اسلامی دور بیفتد و تنها به مسائل مادی و اقتصادی بیندیشد.
با توضیح چند نکته پاسخ سؤال شما روشن خواهد شد.
1. پیشرفت حقیقی یک کشور در گرو برنامه ریزی، استفاده از ظرفیت ها و توانمندیهای داخلی، مدیریت صحیح و کارآمد و تلاش و کوشش خستگی ناپذیر و…است. آنچه به عنوان پیشرفت در مورد برخی کشورها گفته می شود به دلیل وارداتی بودن و وابسته بودن به بیرون و بومی نبودن، ممکن است تأثیراتی کوتاه مدت را برای آن کشورها به همراه داشته باشد، اما فاقد ارزش بوده و کشور را در بلند مدت وابسته به سایر کشورها و عامل آسیب پذیری خواهد کرد.
2. اقدام برخی کشورهای به ظاهر اسلامی همچون اردن و امارات و… درعادی سازی روابط با رژیم غاصب صهیونیستی و ارتباط دوستانه با آمریکا بر خلاف آموزه های دینی و وجدان انسانی بوده و مورد نکوهش عقل و دین است. عقل و وجدان انسانی نمی پذیرد که به جای ایستادگی و مقابله با رژیم غاصب و جنایتکاری همچون رژیم صهیونیستی و دفاع از حقوق مردم مظلوم فلسطین، به عادی سازی روابط با چنین رژیمی اقدام کرد. از منظر دینی خداوند متعال مسلمانان را از پذیرش ولایت دشمنان و روابط دوستانه با کفاری که به دنبال ضربه زدن به مسلمانان هستند، نهی کرده، می فرماید:«لایَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ.إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ ۚ وَمَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ؛خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که در راه دین با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمیکند؛ چرا که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد..تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی میکند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند یا به بیرونراندن شما کمک کردند و هر کس با آنان رابطه دوستی داشته باشد ظالم و ستمگر است!»(سوره ممتحنه، آیه 9-8) چگونه می توان یک اقدام غیر وجدانی و غیر اسلامی را تأیید کرد و آن را به عنوان الگوی سایر کشورهای اسلامی معرفی نمود.؟
3. با وجود همه مشکلات و کاستیها، جایگاه و رتبه اقتصادی کشورمان از کشورهایی مانند اردن و عمان بسیار بالاتر است. این کشورها اقتصادشان بیشتر به نفت وابسته است، اما کشور ما در بسیاری از زمینه ها دارای توانمندی زیادی بوده و عرصه های علمی را در کنار کشورهای پیشرفته طی نموده است. علاوه بر وضعیت اقتصادی در عرصه منطقه ای و بین المللی کشور ما به عنوان یکی از کشورهای تأثیر گذار و مهم شناخته می شود، اما کشورهای مانند اردن و عمان جایگاهی در عرصه بین المللی ندارند و قابل مقایسه با کشور ما نیستند. از این رو نباید در ارزیابی وضعیت کشورمان تنها به مشکلات و کمبودها تکیه شود و بدون توجه به مشکلات کشورهایی همچون اردن و عمان آنها را به عنوان کشورهای مرفه تصور کرد. بسیاری از مشکلات و معضلات این کشورها مانند بسیاری از کشورهای اروپایی از سوی رسانه های وابسته عامدانه پنهان نگاه داشته می شود تا تصویری رؤیایی از این کشورها در ذهن افراد جامعه ترسیم نمایند تا از پیمودن مسیری که در آن هستند، دلسرد و مأیوس شوند. بر فرض که در سایه کوتاه آمدن از اصول و ارزش های انسانی و اسلامی به رفاه هم دست یابیم، چنین رفاهی از نظر اسلام ارزشمند نیست زیرا به قیمت از دست دادن انسانیت و اسلامیت ایجاد شده و آنچه از دست داده ایم بسیار ارزشمد تر از چیزی است که به دست آورده ایم . انسانیت و کرامت انسانی و ارزش های اسلامی را زیر پا گذاشتن برای رسیدن به رفاه مادی و ظاهری، ارزش نیست . قرار نیست انسان به هر قیمتی زندگی کند هر چند از انسانیت و ارزش های اسلامی دور بیفتد و تنها به مسائل مادی و اقتصادی بیندیشد.
4. نباید تصور کرد که مشکلات کشور ما ناشی از دشمنی با نظام سلطه و آمریکا و رژیم صهیونیستی است. بلکه بخش عمده مشکلات کشور به دلیل عمل نکردن به مسئولیت ها و وظایف، نادیده گرفتن ظرفیت های و توانمندی های بومی، برنامه ریزی و سیاست گزاریهای نادرست، ضعف مدیریت ها، ضعف روحیه خود باوری و جهادی، سستی و وادادگی و… بوده است. اگر براستی استکبار ستیزی عامل مشکلات است، دستاوردهای خیره کننده در بخش های مختلف علمی، پزشکی، نانو، هوا فضا، الکترونیک، صنعتی، هسته ای و نظامی که با وجود همه تحریم ها و فشارها به دست جوانان این مرز وبوم رقم خورده است و کشور ما را در این حوزه ها در میان چند کشور برتر دنیا قرار داده است، نشانگر چیست؟ به ویژه با توجه به اینکه شاهد بیشترین تحریم ها و فشارها در بخش های نظامی بوده ایم. 5. این گونه نیست که تنها مقاومت در برابر نظام سلطه هزینه داشته باشد، بلکه کنار آمدن و سازش با آن هزینه ای به مراتب بیشتر دارد.
درست است که با مقاومت ممکن است به دلیل تحریم ها و فشارهای دشمنان محدودیت ها و مشکلاتی برای کشور ما ایجاد شود، اما از یکسو در سایه مقاومت، عزت و استقلال کشور حفظ خواهد شد و از سوی دیگر عامل تلاش برای رفع نیازهای و خود کفایی در زمینه های مختلف است.
تجربه دولتهای سازشگر به خوبی نشان میدهد که پیامدهای منفی سازش به مراتب از چالش بیشتر بوده است که به نمونه هایی اشاره می کنیم.
الف. هزینههای سازش برای لیبی
معمر قَذّافی کسی که سالها در سودای رهبری جهان عرب، کشورهای عربی را به دشمنی و مقابله با آمریکا فرا میخواند، پس از آنکه فشارهای دولت آمریکا بر وی شدت گرفت، دست آخر به سازش با غربیها تن داد. دسامبر 1988 هواپیمای پان آمریکن با 259 مسافر که اکثر آنها آمریکایی بودند در آسمان اسکاتلند منفجر شد؛ آمریکاییها لیبی را به عنوان مقصر اصلی این حادثه معرفی کردند، حادثهای که در رسانهها به پرونده لاکربی شهرت پیدا کرد. امریکاییها پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل کشانند. 21 ژانویه 1992 قطعنامهای از سوی شورای امنیت صادر شد که لیبی را موظف به همکاری با امریکا نمود. هنگامی که قذافی عزم آمریکا را برای فشار بر حکومتش مشاهده کرد، برای کاهش تبعات منفی برخورد واشنگتن، به مرور در مسیر سازش گام برداشت. در نخستین قدم قذافی قبول کرد تا در ازای هر فرد کشته شده در حادثه لاکربی مبلغ ده میلیون دلار، جمعاً بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار بپردازد. اما آمریکاییها غرامت پرداخت شده برای حادثه لاکربی را کافی ندانستند. قذافی با افزایش غرامت قربانیان لاکربی موافقت کرد. در گام بعد دولت آمریکا تعطیلی فعالیت هستهای لیبی آن هم به بهانه نگرانی از رفتارهای خصمانه احتمالی لیبی را مطالبه نمود. بوش پسر در ترسیم راهبرد خود در قبال لیبی میگوید: آنها باید حسن نیت خودشان را با تعطیلی برنامه هستهایشان نشان بدهند. در آن صورت آمریکا هم کمک میکند تا دنیا لیبی را به عنوان یک شریک تجاری بپذیرد. لیبی تاسیسات هستهای خود اعم از دستگاههای سانتریفیوژ، قطعات مربوطه، مدارک و مخزنهای حاوی هگزا فلوراید اورانیوم را به آمریکا منتقل کرد. اما عجیبترین اقدام لیبی انهدام تمامی تجهیزات مرتبط با موشکهای اسکاد- سی بود. دیکتاتور لیبی همچنین موافقت کرد تا موشکهای اسکاد- بی را نیز منهدم نماید. با این حال اسپنسر آبراهام وزیر وقت انرژی آمریکا نیز مدعی شد تنها پنج درصد خواستههای آمریکا از سوی لیبی برآورده شده است: مشکلات هستهای لیبی بسیار بزرگتر و عمیقتر از چیزی است که امروز در رسانهها به آن اشاره میشود. این مشکلات مثل یک کوه یخ است که الان تنها قله آن بیرون از آب دیده میشود. چیزی حدود پنج درصد از آن! در عین حال کمپانیهای آمریکایی کنکو فیلیپس، ماراتون و هس از جمله بزرگترین شرکتهای نفتی به شمار میآیند که از سال 2004 و آغاز مذاکرات بوش با قذافی و رفع تدریجی تحریمها حضور تقریباً پررنگی در عرصه استخراج نفت لیبی داشتند. لیبی پیش از آغاز درگیریهای سال 2011-2012، روزانه حدود یک میلیون و 600 هزار بشکه نفت تولید و یک میلیون و 300 هزار بشکه از این مقدار را صادر میکرد. 59.2 درصد از امتیاز استخراج نفت در اختیار شرکت نفتی واحه (بزرگترین شرکت دولتی)، 16.3 درصد در اختیار کمپانی کنکوفیلیپس، 16.3 درصد در اختیار کمپانی ماراتون و 16,8 درصدر نیز متعلق به کمپانی هس بود.2 سر انجام نیز مذاکراتی محرمانه و درحقیقت مذاکرات سازش بین معمر قذافی حاکم دیکتاتور لیبی با سران کاخ سفید در دوران اوباما صورت گرفت تا برای خروج موفقیت آمیز وی و خانوده اش از کشور مقدماتی فراهم شودکه این امر نیز محقق نشد.
ب. هزینههای سازش برای کره شمالی
کره شمالی علیرغم چالشها عمیق خود با مقامات واشنگتن، در مدت کوتاهی تصمیم گرفت تا روند سازش با آمریکا را در پیش گیرد. مطابق قراردادی که بین کره شمالی و ایالات متحده به منظور غیر هستهای کردن شبه جزیره کره منعقد شد، پیونگ یانگ باید نیروگاههای هستهای خود را از بین ببرد. به همین سبب مقامات کره شمالی اعلام کردند که تصمیم دارد در ادامه جمع آوری تاسیسات هستهایاش، برجهای خنک کننده نیروگاه «یونگ بیون» را تخریب کند. در همین راستا دولت این کشور از رسانهها برای پوشش و بازتاب این فرایند رسماً دعوت به عمل آورد,خیلی زود دولت پیونگ یانگ به دلیل نقض عهد آمریکاییها از ادامه فرآیند سازش با مقامات غربی نا امید شده و مسیر خود را به سوی حفظ تأسیسات هستهای تغییر دادند.
ج. هزینههای سازش برای کوبا
واشنگتن از سال 1961 روابط دیپلماتیک خود را با کوبا به دلیل مواضع مستقل و ضدآمریکایی این کشور قطع و این کشور را تحریم کرد؛ در چند ماههای اخیر دولت کوبا تصمیم گرفت تا با هدف عادی سازی روابط و کاهش هزینههای تحمیلی آمریکا فرآیند سازش را بپذیرد. دولت آمریکا اعلام کرد بخشی از تحریمهایی را که علیه کوبا از حدود نیم قرن پیش اعمال کرده بود با هدف عادی سازی روابط خود با این کشور لغو کرد. گرچه تحریمهای اصلی که کنگره آمریکا علیه کوبا اعمال کرده است همچنان پابرجا هستند. «جوزفینا ویدال» مسئول بخش آمریکا در وزارت امور خارجه کوبا در این باره گفت: آمریکا تنها آن بخش از تحریمها را تاکنون لغو کرده که به نفع اقتصاد خود آمریکاست. از همین رو، تحریمهای جدیدی نیز که آمریکا به تازگی از لغو آن خبر داده است بیشتر به نفع مردم آمریکاست تا مردم کوبا عقبنشینی کوبا از مواضع ضدآمریکایی خود که به نتیجه مدنظر منتج نشد علیرغم ورود مقامات کوبا به عرصه سازش با آمریکا، خبرگزاری کوبا هم خبر دادند که باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا با تمدید قانون «تجارت با دشمن» در این کشور که تأکیدی بر ادامه اعمال تحریمهای خصمانه واشنگتن علیه کوبا محسوب میشود، موافقت کرد. اوباما ضمن موافقت با تمدید مدت زمان این قانون برای یک سال دیگر، عادیسازی روابط دو کشور کوبا و آمریکا در ماههای اخیر را نادیده گرفت و مجوز اعمال تحریم علیه کوبا را صادر کرد. توجه به این نکته ضروری است که کوبا در کنار هزینهها مالی ناشی از تحریم، به خاطر سازش با مقامات آمریکایی به پرستیژ و اعتبار داخلی و بینالمللی خود نیز چوب حراج زد.
د. هزینههای سازش دولتهای عربی
سالهاست که دولتها عربی منطقه خصوصاً عربستان سعودی ناچارند تا برای جلب نظر مقامات آمریکایی، هزینههایی را بپذیرند. ترامپ در دوران مبارزات انتخاباتی خود بشدت حمایت از عربستان سعودی را زیر سؤال برد و گفت: «عربستان بهزودی بهعلت خطر داعش در ورطه سختی گرفتار خواهد شد، و به کمک ما نیاز پیدا خواهد کرد، اگر آمریکا وجود نداشت، اکنون عربستانی هم نبود و نمیتوانست اکنون به بقای خود ادامه دهد».وی رسماً مقامات سعودی خواست تا در قبال هزینههای دولت آمریکا خسارت آن را جبران کنند. دیکتاتورهای سعودی حامی کلینتون راهی جزء پرداخت هزینه سازش به ترامپ پرخاشگر نداشتند، به همین سبب در اولین سفر وی به عربستان این مهم محقق شد. لذا شرکت لاکهید مارتین و بوئینگ به عنوان دو شرکت تسلیحاتسازی بزرگ آمریکا، به ترتیب با به دست آوردن 28 و 50 میلیادر دلار، از بزرگترین ذینفعهای قرارداد تسلیحاتی 110 میلیارد دلاری دونالد ترامپ با عربستان به شمار میروند. همچنین وزارت کشور عربستان سعودی هم پیش از سفر ترامپ به عربستان، با پرداخت مبلغ 5 میلیون و 400 هزار دلار گروه ‘سونوران’ در ایالت آریزونا به عنوان مشاور دولت در امور تجاری را اجاره کرد. این مبلغ حتی در مقایسه با فعالیتهای پر سود جهت اعمال فشار بر دولتهای خارجی مبلغ هنگفتی به حساب میآید. (rasad.org/fa/news/124707)
هـ. ایرانِ دوران پهلوی دوم
ایرانِ دوران پهلوی، شباهت زیادی با عربستانِ کنونی داشت. کشوری سرشار از منابع نفتی، دارای ارتشی به ظاهر قدرتمند و حاضر در درگیری های منطقه ای و البته بزرگ ترین واردکننده سلاح از آمریکا.دوران پهلوی، به هر میزان تولید و قیمت نفت افزایش می یافت، به همان میزان واردات سلاح از آمریکا افزوده می شد؛ آمریکا ازیک طرف با واردات نفت از ایران، انرژی موردنیاز خود را تأمین می کرد و از طرفی دیگر با فروش سلاح به ایران دلارهای خود را پس می گرفت، اما انباری از اسلحه برای خود در خاورمیانه ایجاد می کرد. در آرشیو سایت وزارت خارجه آمریکا آمده است که «مسئولان آمریکایی بهترین روش برای کنترل شاه را همان برنامه نظامی می دانند؛ اگر شاه مطمئن شود که آمریکا به امنیت ایران توجه دارد، مشاوران نظامی بهتر می توانند به وی در مورد مسائل اولویت دار مشورت دهند.» افزایش درآمدهای نفتی ایران در دهه 70 میلادی (50 شمسی) هم زمان با افزایش سرسام آور واردات اسلحه از آمریکا صورت گرفت؛ امیرعباس هویدا، از نخست وزیران دوران محمدرضا شاه، در صفحه 98 کتاب خود بانام سقوط شاه این طور می نویسد: «در یک فاصله زمانی، 20 ساله، از سال 1950 تا 1971، کل خرید تسلیحاتی ایران از آمریکا به یک میلیارد دلار هم نرسید. ولی بین سال های 1971 تا 1978 یعنی فقط در عرض 8 سال آخر سلطنت شاه، میزان خرید سلاح از آمریکا آن قدر سریع افزایش پیدا کرد که به رقم نجومی 19 میلیارد دلار بالغ شد». این خریدها هم زمان با اوضاع به هم ریخته اقتصادی آمریکا در دوران بعد از جنگ ویتنام است که توانست به اقتصاد آمریکا جانی دوباره ببخشد.» عقب نشینی های سیاسی محمدرضا شاه به اینجا ختم نمی شود و موارد متعددی ازاین دست در طول دوران پهلوی قابل مشاهده است. مسئله صرف نظر کردن ایران از حاکمیت بر بحرین از جمله این عقب نشینی های سیاسی این دوران است؛ در کتاب سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی آمده است که در مذاکراتی پنهانی میان ایران، انگلستان و آمریکا، ایران در مورد مسئله بحرین کوتاه می آید و عقب نشینی سیاسی کند و نتیجه چیزی نمی شود جز جدایی بحرین از ایران. در هم شکسته شدن مقاومت 30 ساله مذاکرات سازمان آزادی بخش فلسطین به رهبری یاسر عرفات از درس آموزترین تجربه های مسلمانان در دهه های اخیر است. سازمان آزادی بخش فلسطین که در سال 1964 با هدف آزادسازی فلسطین از طریق درگیری مسلحانه تشکیل شده بود و هدف نخست خود را نابودسازی رژیم صهیونیستی عنوان می کرد، پس از چند دهه مقاومت، پای میز مذاکره با رژیم صهیونیستی می نشیند و درنهایت بدون دست یافتن به اهداف خود، این رژیم را به رسمیت می شناسد. این مذاکرات، با اجلاس مادرید در سال 1991 آغاز و نهایتاً به توافق نامه اسلو منتهی می شود. یاسر عرفات در مذاکرات سازش به دنبال اهدافی همچون پایان دادن به شهرک سازی ها و آزادی اسرای فلسطینی بود که باوجود دادن امتیازات فراوان به رژیم صهیونیستی، به هیچ کدام از آن اهداف نرسید. به جز به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و چشم پوشی از 78 درصد خاک فلسطین که بزرگ ترین موفقیت صهیونیست ها در این مذاکرات به شمار می رفت، امتیازات دیگری از طرف این افراد به رژیم صهیونیستی اعطا شد؛ در این مذاکرات مبارزات نظامی سازمان آزادی بخش فلسطین (ساف) به عنوان اَعمال تروریستی شناخته و توافق شد که این اعمال متوقف و بندهایی از اساس نامه ی این سازمان از جمله مبارزه مسلحانه با رژیم صهیونیستی و نابودی این رژیم حذف شود؛ در این مذاکرات، باوجود به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی ساف، طرف فلسطینی نتوانست دولت مستقل فلسطینی را تشکیل دهد و تنها به یک تشکیلات خودگردانِ بدون ارتش در کرانه باختری رضایت داد و مسئولیت امنیت آن را هم به اسرائیلی ها واگذار کرد. در این توافق نامه در مورد وضعیت بیت المقدس، پناهندگان فلسطینی و شهرک نشینان مستقر در کرانه باختری سخنی به میان نیامد. (www.hawzah.net/fa/Article/View/95093)
باید نگاه کنیم ببینیم جمهوری اسلامی بخواهد راه سازش با آمریکا را در پیش گیرد، چه هزینههایی باید بپردازد. برای بررسی اجمالی هزینههای سازش، موضوعات چالشبرانگیز و حوزههایی را که جمهوری اسلامی باید در آن تغییر رفتار بدهد مورد توجه قرار داد. حوزههای مورد انتظار غرب و امریکا برای تغییر رفتار، همان حوزههایی است که به بهانه آنها، تحریمهایی را علیه جمهوری اسلامی وضع کردهاند. عناوین تحریمها و فشارهای اقتصادی، بیانگر حوزههای مدنظر غرب برای تغییر رفتار است. بنابراین سازش بین ایران و غرب و خصوصاً امریکا، زمانی حاصل میشود که جمهوری اسلامی در این حوزهها طبق نظر امریکاییها تغییر رفتار دهد. این تغییررفتارها، در واقع همان هزینههای سازش میباشد. دقت در این هزینهها مشخص میکند که هزینههای چالش نسبت به هزینههای سازش بسیار ناچیز است. مواردی از این هزینهها عبارت است از:
الف. تحریمهای هستهای: غرب با محوریت امریکا از طریق اعمال تحریمهای اقتصادی و تهدیدات نظامی و انواع دیگر فشارها، به دنبال آن بود که اساساً مانع دستیابی ملت ایران به دانش هستهای و چرخه سوخت گردد. با ایستادگی ملت ایران و نظام اسلامی در برابر فشارها، در نهایت به رغم همه فشارها، جمهوری اسلامی وارد باشگاه هستهای شد و به چرخه سوخت دست یافت. اما ایران در نهایت برای برداشته شدن تحریمها و کاهش فشارها، مجموعهای از محدودیتها را در برنامه هستهای خود طبق برجام پذیرفت. این محدودیتها از منظر برآوردهای استراتژیک، هزینههای سنگینی را بر ملت ایران و نظام اسلامی تحمیل کرد.
ب.تحریمهای نظامی و موشکی : بخشی از تحریمهای وضع شده علیه جمهوری اسلامی، تحریمهای تسلیحاتی، نظامی و موشکی است. هماینک امریکاییها برخلاف برجام، به دنبال تشدید تحریمهای موشکی با وضع تحریمهای جدید هستند. بدیهی است در صورت حرکت برای برداشته شدن این نوع تحریمها، ایران میبایست مجموعهای از محدودیتها را در برنامه موشکی خود بپذیرد. پذیرش محدودیتها در برنامه نظامی و خصوصاً موشکی، یعنی محدودسازی قدرت دفاعی کشور که اساساً عملی برخلاف عقلانیت و تدبیر است. هزینه این نوع سازش به قدری بالا خواهد بود که نمیتوان آن را محاسبه کرد. از بین بردن قدرت دفاعی و آسیبپذیر کردن امنیت ملی، هزینه سازش برای برداشتن تحریمهای نظامی و موشکی است. کشوری که قادر به دفاع از خود نباشد، استقلال آن در همه ابعاد در معرض خطرات جدی قرار میگیرد. ملت ناتوان در دفاع از خود، در نهایت باید تن به ذلت و تسلیم شدن در برابر قدرتهای زورگو بدهد. آیا این نوع هزینهها را میتوان محاسبه کرد؟ یک نظام سیاسی و یک ملتی که نتواند با اقتدار در برابر دشمنانش بایستد، هر روز باید به دشمنانش امتیاز بدهد و عقبنشینی نماید.
ج. تحریمها به بهانه حمایت از تروریسم : بخشی از تحریمهای وضع شده علیه جمهوری اسلامی، تحریمهایی است که به بهانه حمایت ایران از تروریسم وضع شده است. اگر ایران برای برطرف کردن چالشها و رسیدن به سازش بخواهد در این خصوص حرکتی انجام دهد، بدیهی است که باید دست از حمایت کسانی که از نظر غربیها تروریست هستند بردارد. گروههای مقاومت فلسطینی، حزبالله لبنان، انصارالله یمن و بسیاری از جنبشهای آزادیبخش و جریانهای اسلامی که در مقابل نظام سلطه و شبکه صهیونیزم دست به مبارزه و مقاومت زدهاند، از نظر غربیها و امریکاییها، تروریست هستند. هزینه سازش در این موضوع برای برداشتن تحریمها و کاهش فشارها، پا گذاشتن روی اصول اعتقادی، باورهای دینی و ارزشهای انسانی است. حمایت ملت ایران و نظام اسلامی از مبارزین راه حق و عدالت، مبتنی بر باورهای اعتقادی و ارزشهای انسانی است. بنابراین تغییر رفتار در این حوزه یعنی تغییر هویت و از دست دادن هویت دینی و انقلابی.
د.تحریمهای حقوقبشری: هزینه سازش برای برداشتن تحریمهای حقوق بشری، یعنی فاصله گرفتن از اسلام ناب و شریعت از یک طرف و پذیرش ارزشهای غربی از طرف دیگر. آیا برای یک ملت مسلمان و مؤمن با هویت دینی، قابل قبول است که برای عبور از هزینههای چالش، از هویت ملی و دینی خود دست بردارد؟ اساساً اگر چنین اتفاقی رخ دهد، آیا هزینه این سازش، هزینه کمی است؟ زنده بودن هر ملتی به هویت آن ملت بر میگردد. بنابراین هزینه سازش در این خصوص، دست کشیدن از هویت مستقلی است که براساس آموزههای دینی شکل گرفته است.
ه.تحریمهای اقدامات بیثبات کننده : وضع تحریمهای جدید در کنگره امریکا تحت عنوان «قانون مقابله با اقدامات بیثبات کننده ایران»، نشان میدهد که برای تحریمهای امریکا علیه جمهوری اسلامی پایانی متصور نیست. براساس برخی از اطلاعات، قریب 50 طرح در کنگره امریکا برای وضع تحریمهای جدید علیه ایران تهیه شده است. براساس هر یک از این طرحها، امریکاییها به دنبال تغییر بخشی از رفتار جمهوری اسلامی هستند. نقطه هدف در تحریمهای جدید، پایانبخشی به قدرت منطقهای ایران است. امریکاییها با وضع این تحریمها و تشدید آن، به دنبال محصور کردن ایران در مرزهای جغرافیاییاش هستند. محدود شدن ایران به مرزهای جغرافیایی و از دست دادن نفوذ در منطقه، یعنی آسیبپذیر شدن منافع ملی و در رأس آن آسیبپذیر شدن امنیت ملی که خسارت بسیار بزرگی است. موارد بر شمرده شده، بخشی از هزینههای سازش با امریکا است. پر واضح است که حرکت در مسیر سازش، هزینههای سنگین دیگر غیر قابل تصور و غیر قابل پیشبینی را به دنبال خواهد داشت. هزینههایی که نتیجه آن در نهایت، بازگرداندن سلطه امریکا بر ایران خواهد بود. (www.mashreghnews.ir/news/736086)
دشمنی آمریکا و نظام سلطه با نظام جمهوری اسلامی به دلیل ماهیت اسلامی و استقلال طلبانه آن است که استکبار ستیزی را ایجاب می کند و آنها به چیزی جز دست برداشتن از اصول و ارزش های اسلامی و انقلابی راضی نمی شوند و این گونه نیست که با عقب نشینی و دست برداشتن از یک مسأله دشمنی آنان با نظام تمام شود از این رو شاهد بودیم که در قضیه هسته ای کشر وقتی این بهانه از دست آنها خارج شد، بهانه های دیگری همچون حقوق بشر، توان موشکی و نفوذ منطقه ای در دستور کار آنان قرار گرفت. موجودیت نظام اسلامی برای آنان قابل تحمل نیست، بله درصورتی که کشورما مانند برخی از این کشورهای به ظاهر اسلامی از عزت و اسلامیت خود کوتاه آمده و حاضر به پذیرش سلطه آنان باشد، او را می پذیرند در حدی که پیرو آنها باشد. از این رو حضرت امام فرمودند: «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال وآزادی ما راقبول دارند ؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند …آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را با دستهای خود ویران نماید، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر , آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف , آنها ولی و قیم باشند، ما جیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایران اسلامی» (صحیفه نور، ج20 ، ص 237) مقام معظم رهبری نیز فرمودند:«دشمنی، دشمنیِ عمیق است، دشمنیِ سطحی نیست. مخالفت بر اساس و بر محور مسئلهای مثل مسئله اتمی نیست، این را همه فهمیدهاند؛ بحث، فراتر از اینها است. بحث این است که اینها با نظامی که در این منطقه حسّاس سر بلند کرده، ایستاده، قد برافراشته، رشد کرده، با ظلمهای آمریکا مخالفت می کند، نسبت به آمریکا هیچگونه ملاحظهکاری نمی کند، روحیه مقاومت را در منطقه توسعه می دهد، پرچم اسلام را در دست گرفته مخالفند؛ عمیقاً مخالفند. مسئله آنها این است که این نظام اسلامی و جمهوری اسلامی نباید باشد.»(بیانات در دیدار سران قوا و جمعی از مسئولان و کارگزاران نظام، 2/3/1397)
6. جمهوری اسلامی مرزهای خود را بر روی هیچ کشوری نبسته است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی و روابط با سایر کشورها از همان آغاز شکل گیری به روشنی ترسیم شده و بر پایه احترام متقابل و مسالمت آمیز و حفظ استقلال همه جانبه و نفی هر گونه سلطه جویی و سلطه پذیری استوار شده است و با همه کشورها در این چارچوب رابطه داشته و دارد. طبیعی است با کشوری همچون آمریکا که به دنبال زیاده خواهی و تحمیل خواسته های خود بوده و به حقوق کشور ما احترام نمی گذارد، امکان رابطه ای عزتمندانه وجود ندارد و این مشکل از ناحیه آمریکاست نه کشور ما. جمهوری اسلامی تنها خواهان استقلال و عزت خویش بوده و این آمریکا بود که حاضر به پذیرش استقلال کشور ما نبود.
پیشرفت با عادی سازی روابط با اسرائیل