فلسفه آفرینش
اگر خدا نبود چه اتفاقی می افتاد؟ اگر عالم هستی خلق نمی شد، چه اتفاقی می افتاد؟ بود و نبود ما و خدا چه فرقی می کند؟
پاسخ کوتاه:
در این عرصه گاهی شخصی با تمرکز در یادگیری، خزانه وجودی خود را حتی از علوم و داراییهایی که اکثر برای گذران امور مادی هم بیفایده است انباشته و هیچ هدف مشخصی در عالم برای خلقت خودش قایل نیست؛ و گاهی دیگری، فارغ از هر هیاهو به دنبال هدف خلقت و آفرینش خویش و نقش خود در هستی است، و فارغ از تمرکز و توجه به جزئیات، چنین هدفی سترگ را دنبال می نماید. هدفی که سالیان عمر انسان همپای بزرگان بشریت به دنبال آن بوده است. هدفی که کتابخانه های عالم را انباشته از پاسخهای دانشمندان بزرگ نموده است . رسیدن به نقطه شناخت هستی و نقش خود در آن اوج کمال انسانیت است. به هر حال لب پاسخ این است که خداوند به جهت غنای مطلق(بی نیازی) نعوذبالله نیازی به اهداف کمالیه برای تکمیل خود ندارد. پس اهداف کمالیه خدا از آفرینش خلق و انسان به خود خلق باز می گردد که در قالب غایات آفرینش و خلقت مطرح می گردد. از باب مقدمه اشاره می کنیم که هدف کمالیه خدای متعال در آفرینش انسان نیز بخاطر خود انسان و قبل از آفریدن او تحلیل می شود. برای تبیین هدف خداوند در آفرینش انسان ، دانستن مسائلی مانند واجب الوجود بودن ، فیاض بودن ، نداشتن هیچ محدودیتی برای عطا و بخشش وجود به هر پذیرنده عطا و هر چیز لایق عطا از ضروریات است .همانگونه که اشاره شد هر خیری و کمالی ناشی از وجود است، و هر شر و نقصی ناشی از عدم؛ مثلا علم خیر و کمال است و جهل شر و نقص است . فیاض و جواد بودن خداوند با آفریدن و ایجاد کردن محقق می شود. پس لازمه فیاض بودن آفریدن است . به عبارت دیگر: اگر چیزی لایق آفریده شدن باشد ، مرحمت وجودی خدای متعال را دریافت می نماید . یعنی دانستن اینکه خدای متعال برای ما لیاقت قائل شده و از نعمت بهره مندی از وجود، به ما مرحمت نموده شرافت و مقامی بسیار با ارزش است .
در اینجا مرور چند نکته ضروری است:1. اصل آفرینش لازمه فیاضیت خداست .2. اگر گفته می شود هدف از آفرینش کمال انسان است مراد از آن هدف فعل یعنی غایت و سر انجام خلقت است، نه علت اصل خالقیت . به عبارت دیگر اصل آفرینش فیضی از ناحیه حقتعالی است و کمال انسان فیضی دیگر که سرانجام و غایت فیض نخستین است. حکمت آفرینش انسان در قرآن: از نظر قرآن جهان آفرینش بیهوده خلق نشده است؛ بلکه تمامى اجزا و عناصر آن براى هدف و غرض مشخصى خلق شده اند. در آیات زیادى از قرآن به هدفدارى آفرینش جهان و آدمیان اشاره شده است؛ از جمله:«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ. الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»(آل عمران (3)، آیه 190 – 191)؛ «مسلماً در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و رفت شب و روز، براى صاحبان عقل و اندیشه آیاتى است؛ کسانى که خداوند را در حال ایستادن و نشستن و آن هنگام که بر پهلو خوابیده اند، به یاد مى آورند و در آفرینش آسمان ها و زمین مى اندیشند (و مى گویند:) بارالها! این (جهان ) را بیهوده نیافریده اى، منزّهى تو، ما را از عذاب آتش نگاه دار».آیات فوق انسان را به اندیشه وا مى دارد و مى فهماند که مشاهده بدون اندیشه و تفکر ره به جایى نمى برد. اما در آیه اى دیگر پرده از راز عدم بطلان برمی دارد و مى فرماید:«رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى کُلَّ شَیْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى »؛ «پروردگار ما کسى است که به هر موجودى، خلقت مناسب او را عطا کرد و آن گاه هدایت نمود».در این آیه به دو اصل اساسى اشاره شده است: نخست اینکه خداوند به هر موجودى آنچه را نیاز داشته، عطا کرده است. دیگر آنکه هر موجودى، به گونه اى هدایت شده است که از همه نیروهاى خود در پایندگى حیات استفاده کند و به هدف نهایى وجود خود نائل آید. آیات متعدد دیگرى بر هدفمندى آفرینش تأکید نموده از جمله: ص (38)، آیه 27 ؛ انبیا (21)، آیه 16 ؛ دخان (44)، آیه 38 ؛ نحل (16)، آیه 3 ؛ زمر (39)، آیه 5 ؛ انعام (6)، آیه 73 ؛ ابراهیم (14)، آیه 19 ؛ تغابن (64)، آیه 3 ؛ عنکبوت (29)، آیه 44 ؛ روم (30)، آیه 8.؛ قرآن هدفمندى آفرینش انسان را در این آیات مبارکه اینگونه بیان داشته است:«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ»(مؤمنون (23)، آیه 115)؛«آیا پنداشته اید که شما را بیهوده آفریده ایم و به سوى ما بازگشت نمى کنید؟»؛ «أَیَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدًى»( قیامت (75)، آیه 36 )؛«آیا انسان گمان مى کند، به حال خود رها شده است؟».آیات فوق نشان مى دهد که:1. انسان بیهوده آفریده نشده و آفرینش او هدفدار است.2. به حال خود واگذار نشده و همواره مورد هدایت، دستگیرى و نظارت خداوند است.3. مقصد نهایى آفرینش انسان، مبدأ هستى و پروردگار جهانیان است.همچنین آیات دیگرى از قرآن که به نحو جزئى و تفصیلى، از برخی رازهاى آفرینش پرده برداشته است:الف. علم و معرفت «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ عِلْماً»(طلاق (65)، آیه 12)؛ «خداوند کسى است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز نظیر آن را آفرید. فرمان الهى در میان آنها نازل مى شود، تابدانید که خداوند، بر هر چیزى توانا است و به همه موجودات احاطه علمى دارد».در این آیه آگاهى انسان از علم و قدرت مطلقه خداوند (معرفت پروردگار که تشکیل دهنده بعد معرفتى کمال انسانى است) به عنوان هدف آفرینش معرفى شده است.
ب. آزمایش و امتحان
«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»(ملک (67)، آیه 2)؛«خداى سبحان، کسى است که مرگ و حیات را رقم زد، تا شما را بیازماید کدامین تان عمل شایسته ترى دارید؟»
مراد از آزمون الهى کشف رازهاى پوشیده و ناپیدا نیست؛ بلکه منظور از آن، فراهم آوردن شرایط براى رشد استعدادها و شکوفاسازى آن است. چون انسان موجودى مختار است و کمال او اختیارى است، آزمون الهى در مورد انسان این است که همه شرایط گزینش راه نیک و بد را در اختیار او نهد تا استعدادهاى خود را به کمک آنها به فعلیت برساند و راه درست را انتخاب کند.
ج. عبادت
یکم. براساس جهان بینى قرآنى، هر حرکت و عمل مثبتى که با انگیزه تقرب به سوى خدا انجام گیرد، عبادت است و عبادت منحصر به مناسک خاصى چون دعا و نیایش نیست. همه فعالیت هاى علمى، اقتصادى، سیاسى و…
توجه به فلسفه عبادت
عبادت داراى حکمت هاى زیادى است؛ از جمله:
1. نیازى فطرى و مطلوبى ذاتى؛
2. راهى به سوى خودیابى و رهایى از پوچى؛
3. پرواز به فراخناى فرامادى هستى و گذر از تنگناى مادیت؛
4. کسب یقین؛
5. پیروزى روح بر بدن؛
6. سلامت و آرامش روان؛
7. ربوبیت و ولایت بر نفس و تسلط بر قواى نفسانى؛
8. تقرب به خدا؛
9. پشتوانه اخلاق و ایمان؛
10. پشتوانه قانون و اجتماع؛
11. پرورش نیکخواهى؛
12. تربیت و سازندگى و…
و آثار مثبت بسیار دیگر در حیات این جهانى و آن جهانى .
زعشق ناتمام ما، جمال یار مستغنى است
به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روى زیبا را
جهت آگاهى بیشتر بنگرید:
الف. حمیدرضا شاکرین، دین شناسى و فرق و مذاهب، قم: معارف، 1386.
ب. همو، چلچراغ حکمت (فلسفه احکام و اجتهاد و تقلید)، تهران، کانون اندیشه جوان.
جهت آگاهى بیشتر در این باره بنگرید: شهید مطهرى، یادداشت ها، ج 6، مدخل عبادت، ج 4، مدخل نیایش، تهران: صدرا.
د. رحمت الهى
«وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا یَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ خَلَقَهُمْ»(هود (11)، آیات 118 و 119.؛ «و اگر پروردگار تو مى خواست همه مردم را یک امت متشکل قرار مى داد؛ ولى آنان همواره مختلف هستند، مگر آنکه را پروردگارت رحم کند و براى همین آنان را آفریده است».
بنابراین بر اساس آیات قرآنى هدف آفرینش انسان، تجلّى رحمت الهى و قرار دادن انسان در جهت کمال و سعادت پایدار و جاودان است که با گزینش اختیارى راه برتر و پیمودن طریق بندگى و عبودیت پروردگار به دست مى آید.
خلاصه اینکه : هدف آفرینش انسان با وجود غنای مطلق خداوند متعال این است که انسان را با اختیارات گسترده بیآفرید، به طورى که با بهره بردارى از امکانات جهان هستى، توانایى حضور در عرصه هاى مختلف را داشته باشد و امکان سقوط به پایین ترین درکات تا صعود به بالاترین درجات مراتب کمال براى او وجود داشته باشد. به گونه اى که بتواند با اختیار خود پست تر از حیوان گردد و یا لیاقت تعلیم فرشتگان را داشته باشد. چنان که قرآن مجید در معرفى انسان هاى پست مى فرماید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ» اعراف (7)، آیه 179؛ «آنان همانند چهارپایان بلکه گمراه ترند. (آرى ) آنها همان غافل ماندگانند».
از سوى دیگر خداوند متعال حضرت آدم علیه السلام را به عنوان نماد آدمیت به مقامى رساند که معلم فرشتگان شد. «قالَ یا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمائِهِمْ» بقره (2)، آیه 32 ؛ «فرمود: اى آدم! ایشان (فرشتگان ) را به اسامى آنان خبر ده». این ویژگى انسان است که با آگاهى و اختیار بتواند به بالاترین مرتبه کمالى برسد.
بر اساس آنچه گذشت روشن مى شود که کمالات اختیارى در میان مخلوقات، رتبه اى فراتر از کمالات غیراکتسابى دارد. بنابراین اگر انسان صالح در میان مخلوقات، از همه حتى فرشتگان بالاتر رفته و خداوند همه جهان را در خدمت آدمى قرار داده است؛ براى این است که او به کمالاتى برتر (کمالات اختیارى و اکتسابى) دست مى یازد .
در این زمینه ر. ک: حدیث امیرالمؤمنین علیه السلام (وسائل الشیعه ، ج 11، ص 164).
فلسفه آفرینش