مبارزه با نفس اماره
سلام برای مقابله با وسوسه هوای نفس چکار کنیم؟
پاسخ کوتاه:
رسول گرامی اسلام مبارزه با نفس را «جهاد اکبر» نامیده و نفس را سخت ترین دشمنان خوانده است و در آیات و روایات و توصیه های اخلاقی و عرفانی و ادبیات ما، از آن نکوهشی بسیار شده و پیروی هوای نفس سرچشمه همه خطاها و گمراهی ها به شمار آمده است و سبب هلاکت و نابودی انسان می گردد. بنابر این هدف از مبارزه با نفس، نفس اماره است که البته باید نخست راه های مبارزه با آن را فرا گرفت و سپس در مقام عمل با استعانت از خدای سبحان با آن مبارزه کرد. شاید از این طریق خدمتی به راهیان ره سیر و سلوک انجام گیرد. در این مقاله کوشش شده است تا راه های مبارزه با نفس با استناد به آیات و روایات نشان داده شود.
الف ) چیستی نفس و مراتب آننفس یک حقیقت است و دارای مراتب مختلفی میباشد [مصباح یزدی، 1380.] ، گاهی اوقات این نفس سرکش میشود و از تبعیت عقل خارج میگردد که اطلاق نفس اماره میشود و در برخی اوقات همین نفس: لوامه میگردد بطوری که انسانها را در برابر انجام کارهای زشت دلالت (سرزنش) میکند؛«وَ لا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» [قیامت/سوره75، آیه2 ] و همین نفس است که به خواستههای معنوی پاسخ مثبت میدهد و راه حق را پذیرفته و به کمال و آرامش میرسد و مورد خطاب این آیه شریفیه وضع میشود:«یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» [ فجر/سوره89، آیه27. ]«پس نفس یک نیروی خاص نیست که فقط بعضیها داشته باشند؛ بلکه، همه انسانها تا آخر عمر واجد آن هستند تا انسان هست میلها و غرائز دارد و تا کششهای غریزی هست اماره با سوء هم هست، نه آنکه به روشنی او را به بدی از آن جهت که بدی هست امر کند. بلکه نفس که ما را وادار به خوردن غذا میکند همان است که میل به غذا را در ما زنده میکند. این میل غریزی سوء نیت و باید اشباع شود؛ ولی، گاهی از راه صحیح اشباع میشود و گاه از راه غلط، و هنگامی که از راه غلط اشباع شد گفته میشود نفس به بدی فرمان داده است». [ محمد تقی مصباح یزدی؛ اخلاق در قرآن، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی، امام خمینی، سال1380، ص205. ]ب) با کدام نفس باید مبارزه کرد؟
در آیات و روایات تاکید فراوان به مبارزه و جهاد با نفس شده است. در این جا سوالی مطرح می شود که با توجه به مراتب چند گانه نفس، مقصود کدام نفس است که مجاهده و مبارزه با آن ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود.
پاسخ این است که معلوم است که با نفس لوّامه و مطمئنه مبارزه نمی کنند، چون آن ها وسیله کمال انسانند با نفسی باید مبارزه کرد که باعث فساد و تباهی انسان می شود و آن نفس اماره است که از درون به بدی فرمان می دهد؛ چنان که قرآن می فرماید: «و ما ابرّی نفسی انّ النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربّی؛ هرگز نفس خود را تبرئه نمی کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدی ها فرمان می دهد» (یوسف / 53).
رسول گرامی اسلام مبارزه با نفس را «جهاد اکبر» نامیده و نفس را سخت ترین دشمنان خوانده است و در آیات و روایات و توصیه های اخلاقی و عرفانی و ادبیات ما، از آن نکوهشی بسیار شده و پیروی هوای نفس سرچشمه همه خطاها و گمراهی ها به شمار آمده است و سبب هلاکت و نابودی انسان می گردد. بنابر این هدف از مبارزه با نفس، نفس اماره است که البته باید نخست راه های مبارزه با آن را فرا گرفت و سپس در مقام عمل با استعانت از خدای سبحان با آن مبارزه کرد. شاید از این طریق خدمتی به راهیان ره سیر و سلوک انجام گیرد. در این مقاله کوشش شده است تا راه های مبارزه با نفس با استناد به آیات و روایات نشان داده شود.
ج ) راهکارهای مبارزه با نفس اماره
1. شناخت نفس اماره
یکی از روش های مبارزه یا نفس شناخت دقیق وسوسه های نفس اماره از طریق درون نگری و تمرکز بر خواهش های نفسانی و دلخواسته ها است. کسانی که حیله های نفس را نمی شناسند، از نوعی جهل خطرناک نسبت به خویشتن رنج می برند و در نتیجه، غافلانه تسلیم نفس و خواهش های حیوانی آن شده، اختیار از کف می دهند و نفس ایشان را به سختی در اختیار خود می گیرد و به هر کجا که میلش باشد می کشاند، در حالی که آنها نمی دانند تحت سلطه دشمن ترین دشمنان قرار دارند و معلوم است اگر کسی اختیار زندگی خود را به دست دشمن بدهد چه سرنوشت بدی در انتظار اوست.
مصادیق و موارد غلبه نفس بر انسان فراوان است، گاهی انسان در همان زمان که می خواهد برای انجام کار خوبی تصمیم بگیرد، نیرویی در درون او را از آن کار خیر به بهانه های مختلف منع می کند و خطرات خیالی آن را به او گوشزد می نماید و از انواع حیله ها استفاده می کند تا اراده انسان را از کار بیاندازد و نیز گاهی انسان می خواهد از کار شر و بدی خودداری کند، سروکله نفس اماره پیدا می شود و دائم در درون او تحریک ایجاد می کند و کاری می کند که او را به آن کار بد و گناه، آلوده نماید.
شناخت این موارد که بسیار فراوان است و دقت در آنها به سالک کمک می کند تا به صورت ناآگاهانه فریب نفس را نخورد و کورکورانه از آن تبعیت نکند.
2. خردورزی
ملاک هوای نفس ارضای حداکثری غریزه کور و مرزناشناس و تمنیات و خواسته ها و کارکرد عقل تعیین مرزها و خط قرمزها و مدیریت صحیح غرایز در جهت سلامت جسم و تعالی جان است.
ملا مهدی نراقی می نویسد: هر یک از این قوا را فایده ای است … نحوهی اجتماع این قوا در انسان همانند گردآمدن فرشته یا حکیمی با یک سگ و خوک و شیطان در یکجا و حصول کشمکش بین آنهاست، به طوری که هرکه غالب گردد، بر دیگران حاکم می شود.
فرشته و حکیم قوّهی عاقله است و سگ قوّهی غضبیّه و خوک قوّهی شهویّه و شیطان قوّهی واهمه و نفس آدمی همواره جایگاه و کشمکش و تدافع این قواست تا اینکه یکی غلبه کند.
بدین سان اگر عقل بر همهی آنها چیره شود و آنها را چنان تحت سیاست خود درآورد که درهیچ کاری جز به اشارهی او اقدام نکنند و همگی به راه وسط و اعتدال کشانده شوند، عدالت در کشور پدیدار می گردد و اگر نتوانست بر آنها غلبه کند، آنها بر او چیره شوند و او را به خدمت خود می گیرند.
بنابراین بر هر فردی لازم است که در جهت کنترل و ایجاد تعادل بین قوا نهایت تلاش خود را در کسب آگاهی به معارف دینی و اخلاقی به کار گیرد تا بتواند قوایی را که خداوند در جهت سیر تکاملی انسان در اختیار او قرار داده، در تحت فرمان عقل و شرع به درستی هدایت کند و در مسیر سعادت گام بردارد.
3. جایگزینی لذت های حلال
لذت را می توان به اعتبارات مختلف و از جهات متعدد تقسیم کرد، اما در یک تقسیم بندی کلی لذت ها بر چهار نوع است:
1. لذت حسی؛ لذت هایی که از طریق اعضای بدن و حواس پنج گانه ظاهری نصیب انسان می شود.
2. لذت خیالی؛ لذتی که از طریق خیال نصیب انسان می شود؛ مانند لذت در خواب. لذت بردن از ناحیه خیال حضور در جایی زیبا، لذت بردن از یک خاطره خوش و … .
3. لذت عقلی؛ لذت بردن از درک حقایق عقلی؛ مانند لذت بردن از کشف فرمول های ریاضی و فیزیک و لذت بردن از آگاهی یافتن بر امور علمی.
4. لذت معنوی و روحی؛ مانند لذتی که از دعا و مناجات و نماز و عبادت خدا نصیب بنده می شود. البته هدف بنده در امور معنوی و عبادی نباید لذت بردن باشد چون امور عبادی باید خالصانه برای خدا انجام شود، اما به طور طبیعی آنها که اهل امور معنوی و عبادی اند، لذتی نیز عائدشان می شود که کمتر از لذت مادی نیست، بلکه بسیار فراتر از آن است.
یکی از راهکارهای مبارزه با هواهای نفسانی جایگزینی کشش های مثبت به جای کشش های منفی نفسانی است. هوای نفس از جهتی مانند هوای داخل بطری می ماند، برای تخلیه هوای یک بطری حتما باید راهی برای دخول هوای خارج به درون آن و جایگزینی باشد، وگرنه دچار خلع خواهد شد، پس به هر مقدار که مثلا آب وارد بطری شود، به همان میزان هوای داخل آن خارج خواهد شد و جایگزینی به این معناست.
برای تخلیه نفس از هواهای نفسانی، باید به جای آن هوای خداوند جایگزین شود و گرنه تا وقتی که این هواها یکّه تاز میدان نفس باشند، کاری از پیش نمی رود؛ بلکه آدمی در برابر آنها مغلوب میشود و مقاومت کردن میسور نخواهد بود. البته میل به خوبی ها و محبت خداوند در فطرت ما وجود دارد، ولی تا زمانی که خفته است، بی اثر خواهد بود. برای مبارزه با هوای نفس لازم است آنها را فعّال و در برابر میل های مهاجم و هواهای نفسانی بسیجشان کنیم.
به طور مثال افرادی که قصد دارند گرایش افراطی به موسیقی حرام و فیلم های نامشروع و لذت های غیرمجاز که بدان عادت کرده اند را کناری نهند و ترک عادت کنند، راهکارش این است که به جای آن لذت های حلالی را در همان راستا، مانند موسیقی مجاز و دارای محتوای مفید و معنوی و فیلم های آموزنده و لذت های معنوی را جایگزین نمایند تا بعد از مدتی، ذائقه جانشان تغییر کند و تذکیه شود.
هر انسانی از برخى امور، لذت مى برد و از بعضى رنجور مى شود، اما اینکه از چه امور لذت ببرد و از چه مسائلی نگران شود، به تربیت اخلاقی او مربوط می شود. انسان طبعاً موجودی لذت جو است و کارهای خود را برای رسیدن به لذتی انجام می دهد یا حداقل انگیزه او در رفتن به سوی چیزی، لذت از آن چیز است.
برخی از افراد چنین گمان می کنند که لذت ها محدود به لذت های حسی و حیوانی (شکم و شهوت) است که اگر لذت های حسی خود را محدود کنند و برای خدا از لذت های حرام یا لذت هایی که در شأن آنها نیست بگذرند، زندگی سختی خواهند داشت و بلکه خیال می کنند مؤمنان واقعی و بندگان مطیع دستورات خداوند از چیزی لذت نمی برند و زندگی به کام آنان تلخ است در حالی که چنین نیست؛ زیرا لذت ها محدود به لذت های حسی نیست، بلکه لذت هایی وجود دارد که بسیار برتر و لذت بخش تر از لذت های مادی و حیوانی است.
برتر بودن لذت، بستگی به دیدگاه و جهان بینی هر فرد نیز دارد. انسان مؤمن رسیدن به مقام رضایت خداوند را برترین لذت ها می داند، گرچه با آلام جسمی همراه باشد. راه رسیدن به لذت برتر این است که انسان روح خود را پالایش و بر جسم و بدن خود حاکم گرداند.
بدون تردید استفاده از لذت های مشروع و حلال مادی مخالف رضای الهی نیست، اما اگر کسی بخواهد به رضایت و محبت الهی برسد، لازم است لذت های مادی را محدود کند و حتی در لذت های حلال افراط نکند، چون باعث تغییر ذائقه می شود و درک لذت های معنوی را دچار مشکل و چالش می نماید، یعنی تعلق به لذت های مادی، مانع درک و علاقه و گرایش به معنویات و لذت های معنوی می گردد.
به طور مثال، انگیزه چشم چرانی، لذت طلبی افراطی و نامشروع است و قبل از این که برای دیگران مزاحمت و ناراحتی ایجاد کند، برای خود شخص مضرّ است و موجب آشفتگی، اضطراب، عدم اعتماد به نفس، بی حالی و رخوت نسبت به معنویات، مخصوصاً نماز میگردد.
خداوند سبحان زن و مرد را از چشم چرانی نهی نموده است؛ آن جا که می فرماید: قُل للمؤمنینَ یغُضّوا مِن ابصارِهِم… و قُل لِلمُؤمِناتِ یغضُضنَ مِن اَبصارِهنَّ؛ به مردان بگو دیدگان خود را فرو خوابانند و … به زنان مؤمنه بگو دیدگان خویش را فرو خوابانند. کسی که به چشم چرانی معتاد شده، فکر و خیال و قلبش مشغول دیده میشود و روحش آشفته و ذهنش مشوّش میگردد و هنگام عبادت، قوه خیالش با این آشفتگی به پرواز در میآید و به شاخههایی پرواز میکند که با چشم خود مشاهده کرده است.
4. کم خوری
کم خوری سخت ترین و سنگین ترین وادی مبارزه با نفس و مخالفت با زیاده خواهی های آن است و گویا گردنه راه خدا است که اگر کسی از آن گذشت، پیمودن راه آسان خواهد بود.
مساله خوردن و آشامیدن از مسائلی است که بسیاری از مردم درباره آن، گرفتار افراط و تفریط می شوند و البته بیشتر در جانب افراط.
تردیدی نیست که انسان، برای زنده ماندن، احتیاج به غذا دارد و باید به سلول های بدن، غذا برسد تا بتوانند به حیات خود ادامه دهند، ولی مطلب مهم این است که مقدار غذای مورد احتیاج یک انسان چه میزان است و آیا زیاده روی در غذا به سود او است یا به زیان او؟
امام رضا (ع) می فرمایند: بدان که بدن انسان، همانند زمین مزرعه است که برای آباد کردن آن، اگر اعتدال در آبیاری آن رعایت شود و آب به مقدار لازم به آن داده شود، نه آن اندازه زیاد که زمین زیر آب غرق شود و نه آن اندازه کم که تشنه بماند، آباد می شود و محصول فراوانی می دهد، ولی اگر از رسیدگی صحیح غفلت شود، فاسد و تباه می گردد. بدن انسان نیز چنین است، یعنی با توجه و مراقبت در خوردنی ها و نوشیدنی ها، سلامت و صحت می یابد و نعمت و عافیت را به دست می آورد.
قرآن مجید در این زمینه میفرماید: کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ بخورید و بیاشامید، ولی اسراف نکنید که خداوند اسرافکاران را دوست ندارد. کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ؛ از میوه آن، به هنگامی که به ثمر مینشیند، بخورید! و حق آن را به هنگام درو، بپردازید! و اسراف نکنید، که خداوند مسرفان را دوست ندارد!
در این دو آیه خدای متعال ضمن اینکه خوردن و آشامیدن را مجاز، بلکه توصیه نموده است، نسبت به پرخوری که مصداق بارز اسراف و زیاده روی است، هشدار می دهد که خداوند ایشان را دوست ندارد و اثر این دوست نداشتن حرمان و دورداشت آنها از کمال و قرب به خداوند خواهد بود.
امام صادق (ع) میفرماید: لیس شیء اضر علی قلب المؤمن من کثره الاکل و هی مورثه لشیئین قسوه القلب و هیجان الشهوه برای قلب مؤمن، چیزی زیان بارتر از پرخوری نیست، چنین کاری سبب سنگدلی و تحریک شهوت میشود. این دو پدیده شوم سنگدلی و شهوترانی منشا بسیاری از مفاسد فردی و اجتماعی میشوند.
در زمان هارون الرشید، خلیفه عباسی، یک پزشک نامدار مسیحی در بغداد زندگی می کرد که او را بختیشوع می نامیدند. روزی این پزشک از دانشمند معاصر خود، به نام واقدی، پرسید: آیا در قرآن شما، درباره طب هم چیزی هست؟ واقدی گفت: آری، یک جمله کوتاه کلوا و اشربوا و لاتسرفوا؛ که خداوند در این آیه به مسلمانان دستور می دهد: از خوردنی ها و آشامیدنی ها استفاده کنند، ولی در خوردن و نوشیدن زیاده روی و اسراف ننمایند. پزشک مسیحی پرسید: آیا پیامبر شما درباره طب چیزی گفته است؟
واقدی گفت: آری، پیامبر (ص) فرمود: المعدة بیت کل داء و الحمیة راس کل دواء؛ معده جایگاه و خانه تمام دردها و امساک و خوردن، سرآمد همه درمان هاست . پزشک مسیحی گفت: قرآن و پیامبر اسلام، چیزی برای جالینوس در طب باقی نگذاشته اند و اساسی ترین پیشگیری و درمان بیماری ها را با کوتاه ترین عبارات بیان نموده اند.
سعدی علیه الرحمه:
نه چندان بخور کز دهانت درآید نه چندان که از ضعف جانت برآید
رسول خدا (ص) فـرمـود: کل وانت تـشتهی وامسک وانت تشتهی؛ زمانی کـه میل بـه غـذا داری غـذا بخور و در حالی کـه هنوز میل و اشتها به خوردن داری، دست از خوردن بکش. مفهوم این روایت آن است که احساس گرسنگی برای مومن سازنده است و لازم است همواره این احساس را در خود حفظ کند، البته نه به صورت افراطی، بلکه به صورت متعادل، چون گرسنگی مفرط، باعث ضعف قوای بدنی می شود و مرکب روح را که بدن است فاسد می کند.
امام صادق (ع) می فرماید: خواب بسیار، از خوردن آب بسیار ناشى مى شود، چرا که با خوردن زیاد آب، بلغم و رطوبات در مزاج انسان بیشتر می شود که موجب خواب می گردد و خوردن آب بسیار، از خوردن غذاى بسیار ناشی می شود. خوردن و خوابیدن باعث می شود انسان فرصت عبادت را از دست بدهد و روز قیامت دست خالی محشور شود.
در باب تغذیه بعد از حلال خوری چیزی به مانند کم خوری برای اهل مراقبه و خودسازی مفید نیست. البته منظور از کم خوری حفظ تعادل و به اندازه خوری است، زیرا افراط و تفریط در رساندن غذا به بدن هر دو ضرر و مفسده دارد.
اولیاى دین و نیز حکیمان، همواره به کمخورى و پرهیز از پرخورى سفارش اکید داشتهاند. این مسئله امروزه نیز مورد تأکید پژوهشگران علوم پزشکى است و به عنوان راز سلامت و پیشگیرى از بیمارىها مطرح است.
در روایت کلینى ازامام باقر (ع) آمده است: چیزى نزد خداوند، مبغوضتر و ناپسندتر از شکم پر نیست. آنگاه که شکم پر شود، ره طغیان در پیش گیرد و به گفته برخى حکما: زیاد نخورید تا زیاد بنوشید تا زیاد بخوابید تا زیاد حسرت بخورید.
بهترین رمز سلامتی آن است که انسان با وجود اشتها به غذا از آن دست بکشد. امام علی (ع ) بـه امام حسن (ع ) فرمود: اگر می خواهی سالم بمانی و از پزشک بی نـیـاز شـوی، چهار امر را رعایت کن:
1. اگر میل به غذا نداری نخور.
2. تا زمانی که سیر نـشـده ای و اشـتـهـا بـاقـی اسـت دسـت از غـذا بـکـش.
3. غـذا را پـس از جـویـدن کامل در دهان، فرو بده.
4. قبل از خواب قضای حاجت کن.
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: ما ملاء آدمی وعاء شرا من بطن حسب الادمی لقیمات یقمن صلبه؛ هیچ ظرفی را فرزند آدم پر نکرد که بدتر از ظرف شکم باشد در حالیکه برای ادامه زندگی او چند لقمه کافی است. و همچنین آن حضرت فرمودند: من قل طعمه صح بدنه و صفا قلبه و من کثر طعمه سقم بدنه و قسی قلبه؛ کسی که کمتر غذا بخورد بدنش سالم و قلبش با صفا است، افراد پر خور بدنی مریض و قلبی با قساوت دارند.
در عین حال قرآن انسان هایی را کـه برخی غذاها را بر خود حرام می کنند، سرزنش می کند و می فرماید: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ؛ بگو: چه کسی زینت های الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزی های پاکیزه را حرام کرده است ؟! بنابراین همان گونه که پرخوری و شکم پرستی شایسته انسان مومن و سالک نیست، حرام کردن نعمت های الهی نیز کار درستی ناست.
5. روزه و تحمل گرسنگی
از مهم ترین زمینه های دوری از رحمت الاهی و محرومیت از الطاف بی کران خداوند، گرفتار شدن انسان در دام خواسته های نفسانی و شهوت ها است. خداوند در سوره بقره می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده اید روزه بر شما مقرر شده است همان گونه که بر کسانى که پیش از شما بودند مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید، این آیه می گوید صیام (روزه) برای آن است که انسان به تقوا و خودداری ها برسد؛ به حفظ نفس و دوری از شهوت ها و خواسته های نفسانی دست یابد؛ لذا هدف روزه رسیدن به تقوا و حفظ خویشتن است و این خودنگهداری نیز به لحاظ ظاهر به این معناست که انسان از خوردن و آشامیدن خودداری کند، یعنی اگر کسی بر خواسته های ظاهری خود یعنی خوردن و آشامیدن صبر کند، قطعا توانایی می یابد که بر سایر خواسته های نفسانی اش مسلط شود و به هر خواسته ای جواب ندهد.
انسان با روزه داری و تحمل گرسنگی و تشنگی، در واقع با خواهش های خویش می جنگد و در برابر غرایز خود مقاومت می کند، تمرین این عمل اراده و تصمیم را در انسان نیرومند می سازد و از قید حکومت و سلطه هوس ها خلاص می کند.
از روایات استفاده می شود، بهترین مردم کسی است که با هوای نفس مبارزه کند و نیرومند ترین آنان کسی است که بر آن پیروز شود؛ پس روزه داران بهترین مردم هستند؛ چرا که با خواسته های نفسانی مبارزه می کنند و اگر با مراقبت و کوشش از روزه خویش این بهره را بگیرند که بر نفس خود مسلط شوند از نیرومند ترین مردم نیز خواهند بود.
روزه، نوعی ریاضت طبیعی و معقول است که اگر به گونه منظم و مرتب تکرار شود، به تدریج نیروی خویشتن داری از گناهان را در انسان تقویت می کند و او را بر اراده خود مسلّط می نماید، و در این جا است که شخص روزه دار در برابر هر گناهی عنان اختیار از کف نمی دهد و در تقرب به خدای سبحان دچار سستی نمی گردد، و از گناهان دوری می کند. همان گونه که قرآن کریم در آیه فوق، با جمله: لعلّکم تتّقون؛ به این مسئله اشاره می فرماید.
روزه و به ویژه روزه یک ماهه رمضان موجب می شود که حکومت شهوات و امیال شیطانی جای خود را به حکومت تقوی و پیروی از دستورات الهی بدهد و تیرگی و هوسها و شهوات در جان آدمی به نورانیت و روشنی باطن تبدیل شود.
در سایه همین صفا و پاکی حاصل از روزه است که روزه دار با خود آگاهی نه تنها دهان و شکم را از خوردن و آشامیدن که دست و پا و چشم و گوش و زبان و همه اعضای خویش را از آنچه خدا حرام فرموده نگاه می دارد و می تواند به آن درجه از تقوی نایل آید که حتی از اندیشه و فکر گناه نیز دوری گزیند .
6. کم خوابی و شب زنده داری
یکی از خواهش های نفسانی، لذت بردن از خواب است که تحت عنوان شهوت خواب مطرح می شود و باعث پرخوابی خواهد بود. برای مبارزه با این خواهش نفس و همچنین تقویت اراده، تمرین کم خوابی، به خصوص شب زنده داری که مصداق بارز کم خوابی است، نقش تعیین کننده دارد.
اصولا خواب اندک، و پرهیز از پرخوابی جزء تعالیم اسلامی است. برای مثال، در روایتی از امام کاظم (ع) آمده که خداوند، فرد پرخواب و بیکار را دوست ندارد.
الگوی عظیم کم خوابی و شب زنده داری، رسول اکرم (ص) ائمه اطهار (ع) هستند. بنابر آنچه از قرآن کریم و روایات استنباط می شود، پیامبر اکرم (ص) به مقدار اندکی در شب استراحت کرده و بخش بیشتر شب را به عبادت و تهجّد مشغول بود.
بنابر آیات اولیه سوره مزمّل، پیامبر اکرم (ص) مکلّف به بیداری در بخش عمده ای از شب بود: یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلا نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلا أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا؛ ای جامه به خویشتن فرو پیچیده، به پا خیز شب را مگر اندکی، نیمی از شب یا اندکی از آن را بکاه، یا بر آن نصف بیفزای، و قرآن را شمرده شمرده بخوان.
از آیه آخر همین سوره نیز چنین برمی آید که پیامبر(ص) و جمعی از مؤمنان خاص، بر اساس این دستورالعمل، بخش زیادی از شب را به تهجّد و عبادت برمی خاستند: إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَی مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ… در حقیقت، پروردگارت می داند که تو و گروهی از کسانی که با تواند، نزدیک به دو سوم از شب یا نصف آن یا یک سوم آن را به نماز برمی خیزند و خداست که شب و روز را اندازه گیری میکند… .
البته بنا بر بعضی روایات، پس از نزول این سوره، به مدت یک سال (یا ده سال)، پیامبر (ص) و برخی از مؤمنان، گاه تمام شب را بیدار می ماندند تا به طور کامل به دستور الهی در ابتدای سوره مزمّل عمل کرده باشند، به گونه ای که به خاطر ایستادن های طولانی در شب، پاهای آنان ورم کرد. از اینرو، آخرین آیه این سوره نازل شد و به گونه ای، تخفیف در این تکلیف را صادر فرمود: قیام و عبادت در شب به قدر طاقت و میسور آن حضرت و مؤمنان نزدیک به ایشان.
معنای آیه مزبور چنین است:… خداوند میداند که شما هرگز حساب مقدار شب را برای عبادت، به دقت در دست ندارید، پس بر شما ببخشود، اینک هر چه از قرآن میسّر شود بخوانید. خدا میداند که به زودی در میانتان بیمارانی خواهند بود و عدهای دیگر در زمین سفر میکنند و در پی کسب روزی خدا هستند و گروهی دیگر در راه خدا پیکار میکنند، پس هر چه از قرآن میسّر شد تلاوت کنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و وام نیکو به خدا دهید و هر کار خوبی برای خویش از پیش فرستید آن را نزد خدا بهتر و با پاداشی بیشتر باز خواهید یافت و از خدا طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده مهربان است.
با توجه به آنچه از آیات آخر سوره مزمّل برمی آید پیامبر اکرم (ص) موظّف بوده در حد میسور و توان، شبها را به تهجّد و قرائت قرآن مشغول باشد و همین امر نیز موجب تقلیل خواب و استراحت آن حضرت بود.
در روایت ابن عبّاس نیز آمده که پیامبر اکرم (ص) در نیمه شب یا کمی قبل یا بعد از آن از خواب برخاست و پس از قرائت ده آیه آخر سوره آل عمران، وضو ساخته و مشغول نماز شد.
7. عفت ورزی در غریزه جنسی
بیتردید یکی از نیرومندترین غرایزی که خداوند متعال در وجود هر انسانی قرار داده است، غریزه جنسی و نیروی شهوت است. این نیرو که از ابتدای تولد به صورت نهفته در وجود آدمی به ودیعه نهاده شده است، تا زمان بلوغ همچنان دوران آرام و بیتحرکی را پشت سر میگذارد؛ اما به محض شروع دوران نوجوانی، آرام آرام زمان بیداری و شکفتگی آن فرا میرسد و رفته رفته تمامی وجود فرد را دربرمیگیرد و بر تمامی رفتار او اثر میگذارد، لذا لازم است بطور صحیح کنترل ومدیریت شود، در غیر اینصورت عوارض و پیامد های بسیار بدی را بر جای خواهد گذاشت.
روش صحیح ارضای صحیح غریزه جنسی و کنترل شهوت، ازدواج است، اما در مواردی که بنا به دلایل و شرایطی این امر ممکن نیست، همانگونه که خداوند متعال در قرآن کریم می فرمایند: وَ لْیَسْتَعْفِفِ الَّذینَ لا یَجِدُونَ نِکاحاً حَتَّى یُغْنِیَهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه؛ و کسانى که امکانى براى ازدواج نمى یابند، باید پاکدامنى پیشه کنند تا خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز گرداند! لازم است به خصوص جوان به گونه ای منطقی و صحیح غریزه جنسی و نیروی شهوت خود را کنترل و عفت خود را حفظ نماید و این راه ممکن نمی شود مگر با جلوگیری و اجتناب نمودن از زمینه ها و شرایطی که شهوت زا بوده و تحریک کننده است، زیرا هر رفتار و ویژگی (مثبت یا منفی ) که انسان دارد، زمینه ها و عواملی باعث بوجود آمدن آن می باشد.
شهوت، اگرچه یک رفتار و ویژگی است که در هر انسانی (خصوصا جوانان) وجود دارد، اما در صورتی که به صورت افراطی در زمان و شرایط نامناسبی بروز یابد و فرد نتواند آنرا بگونه ای صحیح کنترل نماید، یک رفتار منفی برخواسته از هوای نفس تلقی می شود که باید هر چه سریعتر کنترل شده و در مسیری صحیح جهت داده و مدیریت شود و در غیر اینصورت، مانند آب شور که هر چه انسان از آن بنوشد، سیر نمی شود، شهوت نیز اگر کنترل و مدیریت نشود، روز بروز شعله ورتر شده و فرد را بدنبال خود می کشاند، تا زمانیکه او را در پرتگاه سقوط قرار دهد.
برای مبارزه با نفس و کنترل شهوت راهکارهایی در قالب دستورالعمل بیان می شود که امیدواریم با ارادهای قوی و تلاشی مضاعف این موارد را عملی نمایید و به نتایج مطلوبی نائل شوید:
الف) اجتناب از نگاه هاى حرام و مناظر تحریک آمیز
نگاه حرام، گذرگاه ورود به منجلاب انحرافات و فساد جنسی است. نگاه های آلوده، تخم شهوت را در دل بارور ساخته، صاحبش را به فتنه، انحراف و گناه مبتلا می کند. حضرت امام صادق (ع) فرمود: چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد.
ز دست دیده و دل هر دو فریاد هر آن چه دیده بیند دل کند یاد
بسازم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
از این رو قرآن دستور می دهد از چشم مراقبت شود و همین طور رها نباشد: قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ؛ به مؤمنان بگو: چشم هاى خود را از نگاه به نامحرم فرو گیرند. که اگر آن را رها کردید شما را بلافاصله در شهوات رها و غرق خواهد کرد. امام صادق (ع) مى فرماید: نگاه به نامحرم، تیرى از تیرهاى مسموم شیطان است و چه بسا یک نگاهى که حسرتى طولانى بر جاى گذارد.
کاش این گونه بود که با دیدن چشم سیر می شد، اما هر چه بیشتر می بیند بی تاب تر و حریص تر می شود، گو سیری ناپذیر است، تا مگر صاحب خود را به هلاکت اندازد. حضرت علی (ع) می فرماید: چیزی در بدن کم سپاس تر از چشم نیست، خواسته اش را ندهید که شما را از یاد خدا باز می دارد. مگر می شود با نگاه های دنباله دار شهوت خود را کنترل کرد؟
تا که هیزم مى نهى بر آتشى کى بمیرد آتش از هیزم کشى
دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت انگیز است،اعم از نگاه کردن به تصاویر و فیلمهای تحریک کننده و لباس جنس مخالف، نگاه شود. عن الصادق (ع): النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله؛ نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد. تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
همانگونه که از روایت استفاده می شود، انسان با نگاه حرام، خود را در دام شیطان قرار می دهد، چراکه شیطان با فریب انسان این امر را زیبا و موجه جلوه می دهد و با به هیجان آوردن شهوت، قدرت تفکر را از او سلب می نماید و این امر علاوه بر این که خودش گناه است، زمینه را برای بسیاری از گناهان دیگر نیز، فراهم می کند. لذا لازم است که انسان از هر گونه نگاه حرامی پرهیز نماید و خود را در جایی قرار ندهد که نتیجه آن نگاه و یا تصویر حرامی است.
ب) دوری از محیطهای آلوده و ناسالم
یکی از عوامل بسیار موثر در کنترل شهوت، دوری نمودن از محیط های ناسالم تحریک کننده و شهوت زا است؛ زیرا انسان بطور مستقیم و یا غیر مستقیم از محیط پیرامون خود تاثیر می پذیرد، (به ویژه در این زمان از محیط های مجازی) پس باید از قبل مراقب باشد که به چنین محیط هایی راه پیدا نکند تا از تاثیرات سوء آنها در امان باشد. همچنانکه امام جواد (ع) می فرماید: إیّاکَ ومُصاحَبَةَ الشِّرّیرِ، فَإِنَّهُ کَالسَّیفِ المَسلولِ یَحسُنُ مَنظَرُهُ ویَقبُحُ أثَرُهُ؛ از همنشینى با شرور بپرهیز؛ چرا که مانند شمشیر آخته، خوشْ منظر و زشتْ اثر است.
برای دوری از محیطهای ناسالم راهکارهای زیر پیشنهاد می شود:
1 . قطع ارتباط با دوستان ناسالم
همانگونه که پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: الْمَرْءُ علی دینِ خِلیله، فَلْیَنْظُر أحَدُکُمْ مَنْ یُخالِل؛ آدمی بر آیین دوست خود است پس هر یک از شما مواظب باشد با چه کسی دوستی می کند. دوستان انسان در شخصیت و رفتار او نقش تاثیر گذاری دارند، بنابراین لازم است که انسان از ارتباط و هم نشینی با افراد ناصالح و ناسالم پرهیز نماید و در مقابل با افرادی دوست و هم نشین شود که به او در مسیر کمال انگیزه و نیرو بدهد، نه اینکه با افکار و رفتار ناسالم او را از مسیر درست منحرف نماید.
در روایتی نقل شده است که: حواریون از حضرت عیسی (ع) سؤال کردند: مَنْ نُجالِسُ؟ فَقَالَ مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُهُ وَ یَزیدُ فِی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَ یَرغَبُکُمْ فِی الاخِرَهِ عَمَلُهُ؛ با که معاشرت کنیم؟ آن حضرت فرمود: با کسانی که نگاه کردن به آنها شما را به یاد خدا بیندازد و سخن گفتن آنها دانش شما را بیفزاید و کردار آنها رغبت شما را به آخرت زیادتر کند.
2 . اجتناب از اختلاط و ارتباط با نامحرم
یکی از زمینه ها و عوامل مهمی که باعث تحریک شهوت انسان می شود، ارتباط و اختلاط با نامحرم است . هر چه که فرد کمتر با نامحرم ارتباط داشته باشد، کمتر تحریک می شود، بنا براین لازم است که انسان مگر در موارد ضرورت، از این عمل اجتناب نماید. پیامبر (ص) می فرمایند: بین مردان و زنان (نامحرم) فاصله و جدایی بیاندازید، زیرا اگر ملاقات و روبرویی علنی مردان و زنان صورت پذیرد، دردی بوجود خواهد آمد که هیچ دوایی نخواهد داشت.
3 . دوری از فضاهای مجازی ناسالم
فضاهای مجازی هرچند فواید و کارکرد مثبتی اکنون برای بشر دارد، اما پشت پرده تاسیس شبکه های اجتماعی مانند وایبر و واتساپ وتلگرام و…. کشور های غربی و امریکا کمپانی های صهیونیستی میباشد ویکی از اهداف آنان از راه اندازی چنین فضاهایی ترویج گناه وفساد وبی بند وباری وسست کردن عقاید وباورهای دینی ومذهبی مسلمانان و… است
همه ما واقفیم که یکی از عوامل بسیار موثر در تضعیف ایمان مردم این زمان فضای مجازی است که متاسفانه علی رغم اینکه امواج و تاثیرات رحمانی مثبت هم در آن وجود دارد، امواج و تاثیرات شیطانی آن بسیار قوی تر است و بسیاری از افرادی که بدون توجه و مراقبت وارد آن می شوند، آسیب می بینند و متاسفانه دچار ریزش می شوند.
در مکارم الاخلاق طبرسی به نقل از مستدرک الوسائل آمده: پیامبر (ص) فرمود: یَأْتِی عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ مِنْهُمْ عَلَى دِینِهِ کَالْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ؛ بر مردم زمانی خواهد آمد که صبر کننده از آنان بر دینش همچون کسی است که تکه ذغال افروخته را در دست گرفته!!
ج ) پرهیز از فکر و ترسیم صحنه هاى محرک در ذهن و خیال
عبدالله بن سنان از امام صادق (ع) نقل مى کند که حضرت (ع) فرمود: عیسى به اصحاب خود گفت:… موسى به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور مى دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به این که زنا کنید زیرا کسى که خیال زنا کند مانند کسى است که در خانه اى نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کارى گرچه خانه را نمى سوزاند ولى زینت و صفاى آن را مکدر کرده و فاسد مى کند. فکر و خیال در بسیاری از مواقع فرد را به سمت گناه می کشاند. لذا لازم است که فرد تا آنجاکه می تواند از بروز افکار شهوت انگیز در ذهن خودش جلوگیری نماید،
و) ترک آهنگ های حرام
اجتناب شدید از گوش دادن به آوازها و موسیقى هاى تحریک کننده و مبتذل و همچنین گوش سپردن به سخنان تحریک آمیز؛ زیرا اینگونه موسیقی ها بسیار بر انسان تاثیر گذاشته و باعث تحریک قوه شهوانی او می شود .
ز) روزه گیری و اعتدال در خوردن
پرخورى و و خوردن برخی غذاها، شهوت آدمی را تحریک می کند. در حدیثى پیامبر گرامى(ص) پس از آن که جوانان را به ازدواج ترغیب مى کنند، مى فرمایند: هر کس قدرت بر ازدواج ندارد، روزه بگیرد زیرا روزه نیروى غریزه او را تضعیف مى کند. اگر می توانید هفته ای یک یا دو روز روزه بگیرید( البته به شرطی که برایتان ضرر نداشته باشد) و اگر نمی توانید میزان غذایتان را کمتر وفاصله بین وعده های غذایی تان را بیشتر نمایید. در ضمن برخی خوراک های مقوی نیز بسیار در تحریک شهوت موثرند، که لازم است تا حد امکان که برای بدن ضرر نداشته باشد از آنها کمتر استفاده نمود (البته لازم به ذکر است که این خوراک ها نسبت به افراد مختلف، متفاوت می باشند، لذا لازم است که شما با تجربه نمودن و دقت در خوراک ها، آنهایی را که بیشتر بر شما تاثیر گذاشته شناسایی کرده و کمتر استفاده نمایید).
ح) پرورش تقوا و معنویت در وجود خویش
همة آنچه بیان شد، به نحوی میتواند در کنترل شهوت و غریزة جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بیش از همه ضروری است و به صورت زیربنایی در شخصیت و رفتار مؤثر است پرورش معنویت و تقویت ایمان و تقوای الهی است. ما در عصری زندگی میکنیم که جهان به شدت در مادیات فرو رفته و یکسره غرق در جاذبههای نفسانی و امور شهوانی گردیده است. در شرایط کنونی، خلأ عظیم و هولناکی از اخلاق و معنویت پدید آمده و تمامی مشکلات انسانها نیز از همین جا ناشی شده است.
لذا لازم است که به دستورات دینی بیشتر عمل و توجه نمایید خصوصا به نمازهایتان بسیار اهمیت دهید و آنها را اول وقت و با طمأنینه و آرامش بیشتری بخوانید، چرا که قرآن کریم میفرماید: همانا نماز (انسان را) از زشتیها و گناه باز میدارد.
ط) تلاوت قرآن
بى شک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، شفاى هر دردى است که به سرعت کار هر پریشانى را رو به سامان مى برد و زخم هاى پنهان را التیام مى دهد و همت ها را تا آسمان ها بالا مى برد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات، نجات مى بخشد. امیرمؤمنان(ع) مى فرمایند: و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب واستشفوا بنوره فانه شفاء الصدور و احسنوا تلاوته فانه انفع القصص؛ قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرض ها و دردهاى خود مرهم بگذارید زیرا آن داروى شفابخش سینه هاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصه ها است.
ی) ورزش
هر روز حدود یک ساعت ورزش به نحوی که بدن عرق کند، لازم است، البته ورزش هایى که براى عموم افراد ضررى ندارد، مانند نرم دویدن و طناب زدن و انجام حرکت هاى نرمشی و کششى و قدرتی و اگر چنانچه براى روزه گرفتن عذرى وجود دارد، لازم است زمان ورزش دو برابر شود.
ک) توجه به آثار و عواقب بد شهوترانی
تحقیقات روان شناختی نشان میدهد که فکر بیش از حدّ در مورد مسائل جنسی و گرفتار شدن در دام اینگونه اعمال باعث اختلالات روانی در فرد میشود. ضعف ایمان، بیماری جسمی و روحی، گوشه گیری و انزوا، شکست در زندگی، ضعف اعصاب و… برخی از آثار و پیامدهای آن میباشد. یکی از دانشمندان میگوید: این کار جوان را بسیار خسته میکند به طوری که همواره خجل و شرمسار است و خود را مجرم و گناهکار میپندارد.
افرادی که این پیامدها را نمیدانند ممکن است ناخواسته به دام شهوت مبتلا شوند؛ امّا وقتی این مسائل را درک کنند، قطعاً از آن دست برمیدارند. شاید برخی افراد ابتدا باور نکنند امّا وقتی تجربه کردند و پس از مدتی دیدند که واقعاً احساس گناه سراپای وجود انسان را فرا میگیرد، جداً تصمیم میگیرند که از آن دست بردارند، توبه کردن هم اینجاها کاربرد دارد.
ل) ازدواج
گاهی اوقات دلایل تأخیر ازدواج دلایلی منطقی نیستند و باید آنها را بررسی و تعدیل کنید. علاوه بر این، ازدواج چون امر خیر است یقین بدانید خدا هم به آن راضی است و کمک خواهد کرد. بر خلاف تصور رایج، در قرآن، زندگی مشترک زناشویی عامل تقویت بنیه اقتصادی معرفی شده است. خداوند متعال نه تنها ضعف بنیه اقتصادی دختر و پسر را مانع ازدواج نمیداند، بلکه وعده داده است که کاستی های اقتصادی آنان را جبران نماید.
در سوره نور میفرماید: مردان و زنان بى همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را، اگر فقیر و تنگدست باشند خداوند از فضل خود آنان را بى نیاز مى سازد خداوند گشایش دهنده و آگاه است. همچنین در حدیثی از امام صادق (ع) داریم که مردی خدمت پیامبر (ص) رسید و از وضعیت بد اقتصادیاش شکایت کرد. پیغمبر اکرم به او فرمودند که ازدواج کن. او هم با وجود وضعیت بدی مالیاش ازدواج کرد؛ گشایش در کارش ایجاد شد و وضعیت مالیاش خوب شد. پس بدور از هر گونه وسواس و سخت گیری افراطی، با توسل به ائمه اطهار (ع) موردی مناسب که هم کفو و شایسته شما است را انتخاب نموده و ازدواج نمایید.
8. همنشینی با سکوت
راهکار موثر دیگر برای مبارزه با نفس، به خصوص برای افرادی که شهوت کلام دارند، همنشینی با سکوت و پرهیز از پر حرفی است. هر قدر انسان کمتر سخن بگوید، لغزش های او کمتر است و هر قدر بیشتر سکوت کند، سلامت او بیشتر خواهد بود.
برای این منظور توجه به اهمیت و ارزش و آثار سکوت در روایات پیشوایان دین؛ انسان را از پرگویی نگه می دارد. علاوه بر این تمرین و تجربه سکوت سبب می شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشی آن بکاهد و به این ترتیب به جایی می رسد که جز حق نگوید و جز به رضای خداوند سخن نراند. برای نیل به کم حرفی و به عبارت دقیق تر کنترل زبان و استفاده به جا از آن، راهکارهای زیر مناسب است.
8.1. توجه جدی به خطرات زبان
زبان و سخن در عین حال که بسیار مفید است، آفات و خطرات فراوانی هم دارد. برای در آمان ماندن از خطرات هر موجود خطرناک، قبل از هر چیز توجه کامل به خطرات آن لازم است. هر روز صبح که انسان از خواب بیدار می شود لازم است به خود توصیه کند که مراقب زبانش باشد. زیرا این عضو می تواند انسان را به اوج سعادت یا خاک ذلت و شقاوت بکشاند. در حدیثی از پیامبر اسلام (ص) چنین آمده است: هنگامی که فرزندان آدم صبح می کنند تمام اعضای بدن به زبان هشدار می دهند و می گویند تقوای الهی را در مورد ما رعایت کن، زیرا اگر تو به راه راست بروی، ما نیز به راه راست می رویم و اگر تو به راه کج بروی ما نیز به راه کج خواهیم رفت.
آدمی باید مواظب زبان و سخن اش باشد، زیرا هر کلامی که از او صادر می شود در نامه عمل او ثبت و ضبط می گردد. در قرآن کریم آمده است: ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ؛ انسان هیچ سخنی را برزبان نمی آورد مگر این که همان دم فرشته ای مراقب و آماده برای ضبط آن است.
کم سخنی نشانه کمال عقل است. همان گونه که علی (ع) فرموده است: اذا تم العقل نقص الکلام؛ هنگامی که عقل کامل گردد سخن کم می شود. و هم چنین فرموده است: اللسان سبع ان خلی عنه عقر؛ زبان چون حیوانی است که اگر رها شود می گزد.
توجه به آیات و روایات فوق می تواند در کنترل زبان نقش مؤثری داشته باشد؛ زیرا اگر انسان بداند سخنانش جزو اعمال او محسوب می شود و در برابر آن مسؤول است، از پر حرفی که نوعا به دروغ، غیبت، اتلاف وقت، آزار دیگران، قساوت قلب و… منتهی می شود اجتناب خواهد نمود.
8.2. توجه به اهمیت سکوت
از طرف دیگر توجه به اهمیت و ارزش و آثار سکوت در روایات پیشوایان دین؛ انسان را از پرگویی نگه می دارد. هر قدر انسان کمتر سخن بگوید، لغزش های او کمتر است و هر قدر بیشتر سکوت کند، سلامت او بیشتر است. علاوه بر این تمرین و تجربه سکوت سبب می شود که انسان زبانش را در اختیار خود بگیرد و از طغیان و سرکشی آن بکاهد و به این ترتیب به جایی می رسد که جز حق نگوید و جز به رضای خداوند سخن نراند.
باید توجه داشت که مراد سکوت مطلق نیست چون بسیاری از مسائل مهم زندگی اعم از معنویات و مادیات و عبادات و فرا گرفتن علوم و فضایل و اصلاح در میان مردم، از طریق سخن گفتن است، بلکه منظور؛ قلةالکلام یعنی کم سخن گفتن، یا به تعبیر دیگر خاموشی در برابر سخنان فساد انگیز یا مشکوک و بی محتوا و مانند آن است.
در حدیثی از امیرالمومنان (ع) می خوانیم: کسی که سخن بسیار بگوید خطا و لغزش او فراوان می شود و کسی که خطا و لغزشش فراوان گردد حیاء او کم می شود و کسی که حیائش کم شود، پرهیزگاری اش کم می شود و کسی که ورعش کم شود، قلبش می میرد و کسی که قلبش بمیرد، داخل آتش دوزخ می شود. در حدیث دیگری از آن بزرگوار چنین آمده است: الکلام کالدواء قلیله ینفع و کثیره یقاتل؛ سخن مانند دارو است، اندکش مفید زیادش کشنده است.
در حدیثی جامع و جالب از امیرمومنان (ع) می خوانیم: اگر دوست داری از سلامت نفس برخوردار شوی و عیب ها و کاستی هایت پوشیده بماند، کمتر سخن بگوی و بیشتر خاموش باش تا فکرت قوی و قلبت نورانی گردد.
از حکیمی پرسیدند: که چرا گوش دادنت از سخن گفتنت بیشتر است؟ گفت: چون به من دو گوش داده اند و یک زبان، یعنی دو برابر آنچه می گویم، می شنوم.
کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی چیزی که نپرسند، تو از پیش مگوی
از آغاز دو گوش و یک زبانت دادند یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی!
8.3. مراقبه و محاسبه
می توان از پرگویی زبان و آفات آن جلوگیری کرد. اگر انسان متوجه و بیدار باشد و مراقب اعمال و فصل خود باشد و کلام خود را سبک و سنگین نماید و عواقب و آثار آن را بسنجد و قبلا درباره آن اندیشه کند و سپس آن را بر زبان آورد و اگر از روی غفلت و سهل انگاری گناه و خطایی از زبانش سر زد با محاسبه اعمال، در هنگام خواب و طلب مغفرت و توبه آن را جبران نماید ؛ کم کم عملا زمینه تکرار آن گناهان را از بین میبرد.
داشتن حالت مراقبه نسبت به همه اعمال به ویژه فصل و فعالیت هایی که توسط زبان انجام می گیرد و محاسبه و حسابرسی در هنگام خواب و در پایان فعالیت های روزانه عاملی مهم در کنترل زبان و بازداشتن آن از پرگویی است.
کنترل دایم بر فصل و سخنان هم چون پاسبانی که با چشم باز و حواس جمع مواظب اعمال مجرمان است و فعالیت های آنها را شدیدا تحت نظر دارد و سپس حسابرسی و رسیدگی به پرونده اعمال زبان در طول روز، موجب می گردد که به تدریج فصل انسان تحت کنترل درآید و پرگویی انسان مهار گردد.
منع زبان از پرگویی کاری تدریجی و طولانی است. انسانی که سالها به پرگویی و کنترل نداشتن بر زبانش عادت داشته و این عمل در او به صورت ملکه درآمده است، نمی تواند یک روزه بر خلاف آن عمل کند، بلکه باید قرار بر این بگذارد که هر روز مقداری از پرگویی اش را کم کند تا به تدریج با تسلط بر زبان و سخنانش بتواند به مقدار لازم و ضروری از زبانش استفاده کند و سخن بگوید.
8.4. تشویق و تنبیه
هر بار که نتوانستید جلوی پرحرفی خود را بگیرید و سخنان بیهوده و ناروایی از شما صادر شد، به گونه ای خود را جریمه و یا تنبیه کنید. میزان تنبیه باید متناسب با خطا باشد مانند این که برای هر خطا یک صدقه یا روزه قرار دهید. همچنین هر بار که موفق شدید جلوی پر حرفی خود را بگیرید به گونه ای خود را تشویق کنید.
10. وظیفه گرایی
اصولا انجام تکالیف و وظایف دینی مستلزم نوعی کلفت و سختی و سنگینی است و این حالت در تضاد با امیال نفسانی همچون راحت طلبی و رفاه جویی و میل به رهایی از هرگونه قید و بند است، بنابراین تا انسان با نفس خود مبارزه بی امان نداشته باشد و خواسته ها وامیال نفسانی را تعدیل نکند، امکان عمل به وظایف واجب شرعی را نخواهد داشت و در این مورد هوای نفس همچون مانع بزرگی بر سر راه دین داری و خودسازی فرد عمل می کند؛ از طرفی نیز التزام خود به انجام وظایف دینی مستند به ایمان، می تواند عامل مهمی برای مبارزه با نفس و منکوب کردن خواسته های افراطی آن باشد.
عده ای که التزام به انجام وظایف دینی را بر نمی تابند؛ از آن جهت است که آموزه های پیامبران با بی بند وباری و ولنگاری ایشان ناهمخوان است و بر زیاده خواهی ها و آزادی های جنسی و نامشروع ایشان قید و بند می زند: أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ؛ آیا هر پیغمبری که از جانب خدا اوامری بر خلاف هوای نفس شما آرد گردنفرازی و سرپیچی نموده و (از راه حسد) گروهی را تکذیب کرده و جمعی را به قتل میرسانید؟!
لذا دین داری و وظیفه شناسی همواره با ولنگاری و آزادی خواهی نفسانی مغایر و در تضاد است و اگر سالک بخواهد با زیاده خواهی های نفس خود مبارزه کند، یکی از کارآمد ترین راه های آن، عمل به ضد، یعنی ملزم ساختن خود به انجام وظایف واجب دینی است.
از نگاه قرآن، خواسته های نابه جا و نفسانی برخی افراد و بی بند و باری و گرفتاری در انواع دام های شیطانی و … است که موجب شده تا به سستی و فساد و سود جویی های نامشروع و ترک وظایف دینی و عبادی روی آورده و التزام به دین و چهارچوب های دینی را مزاحم خود ببینند. در قرآن کریم درباره مهم ترین عامل روی گردانی از توحید و معاد آمده است:” بَلْ یُریدُ الْإِنْسانُ لِیَفْجُرَ أَمامه؛ . (انسان شک در معاد ندارد) بلکه انسان میخواهد آنچه (از عمرش) در پیش است (آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت) همه را به فجور و هوای نفس گذراند.
از این آیه نیز استفاده می شود که مانع اصلی پایبندی به وظایف دینی، هواهای نفسانی است، بر این اساس می توان نتیجه گرفت که مستند به قانون درمان اخلاقی (عمل به ضد)، پایبندی به انجام وظایف، می تواند از عوامل مهم مبارزه با نفس باشد.
11. انجام نوافل و مستحبات
علاوه بر نمازهای یومیّه و فریضه که نقش کلیدی و اساسی در مقابله با حملات نفس و شیطان دارند، پایبندی به انجام برخی مستحبات و نوافل نیز در این راستا موثر است؛ چرا که در تضاد با امیال نفسانی است و سالک راه خدا بدون مبارزه با نفس و خواسته های آن، موفق به انجام آن نمی شود.
قرآن می فرماید: وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ؛ از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار، جز برای خاشعان، گران است. در این آیه استعانت به معنای مدد جستن در جایی است که انسان به تنهایی نمی تواند از عهده مشکلات برآید و شاید مصداق بارز آن میدان جهاد اکبر و مبارزه با نفس باشد.
در تفاسیر آمده که منظور از صبر روزه است، بنابراین می توان گفت: یکی از عوامل مبارزه با نفس روزه و نماز مستحبی مانند نوافل یومیه و نافله شب است و البته شامل خود صبر نیز می شود.
البته لازم به توضیح است که عظمت نافلة شب (نماز شب) و سایر مستحبّات به شرط قرار گرفتن در کنار واجبات است، وگرنه هیچ عمل مستحبّی ولو هر قدر عظیم تر باشد، جایگزین نماز واجب و فریضه نشده و منشاء خیر و برکت نخواهد شد. حضرت پیامبر اکرم(ص) فرمودند: یا عَلِیّ اِذا رَاَیْتَ النّاسِ یَشْتَغِلُونَ بِالْفَضائِلِ فَاشْتَغِلْ اَنْتَ بِاِتْمامِ الْفَرائِض ؛ یا علی، هرگاه دیدی مردم به نیکیهای غیرواجب و مستحبّات اشتغال دارند، تو، به کامل نمودن واجبات بپرداز.
12. نماز شب و تهجد
از میان عبادات، برترین عبادت ها و نمازهای مستحبی، نماز شب است، تاثیر فراوان نماز شب و تهجد و شب زنده داری در تعالی روحی و معنوی و نقش آن در تزکیه و تهذیب نفس از هواهای نفسانی باعث شده تا بزرگان و اولیای دین اهمیت فوق العاده ای برای این مستحب قایل باشند.
استاد شهید مطهری، مى گوید: ما یک سلسله لذّت هاى معنوى داریم که معنویّت ما را بالا مى برد. کسى که اهل تهجّد و نماز شب است از جمله صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار باشد.
نماز شب لذّت و بهجت دارد، آن لذّتى که یک نفر نماز شب خوانِ حقیقى و واقعى از نماز شب خودش مى برد، از آن (استغفراللّه ربّى و اتوب و الیه)ها مى برد، از آن (العفو گفتن ها) و یادکردن ها و دعا کردن هاى حدّاقل چهار مؤمن مى برد، و آن لذّتى که از آن (یا ربّ یا ربّ) گفتن ها مى برد، هیچ وقت یک آدم عیّاش که در کاباره ها مى گردد، احساس نمى کند.
لذّت آن نماز شب خوان خیلى عمیق تر، نیرومندتر و نشاط بخش تر است. ولى اگر ما خودمان را غرق در هواهای نفسانی و لذّت مادّى دنیا کنیم مثلاً سر شب بنشینیم دور هم و شروع کنیم به گفتن و خندیدن و فرضاً غیبت هم نکنیم که حرام است. چنانچه صرفاً شوخی هاى مباح هم بکنیم و بعد هم سفره را پهن کنیم و آنقدر بخوریم که نفس کشیدن برایمان دشوار شود، بعد مثل یک مرده در رختخواب بیفتیم، آیا در این صورت توفیق پیدا مى کنیم که سحر از دو ساعت مانده به طلوع صبح بلند شویم و بعد، از عمق روح خودمان (یا ربّ یا ربّ) بگوییم؟ اساساً بیدار نمى شویم و اگر هم شویم مثل مستى که چند جام شراب خورده است، تلو تلو مى خوریم.
پس اگر انسان بخواهد لذّت هاى معنوى و الهى را در این دنیا درک کند، چاره اى ندارد جز این که هوای نفس و امیال خود را کنترل و از لذّت هاى مادّى کسر کند. به خدا قسم لذّتى که یک مرد با ایمان در آن وقت شب که بلند مى شود و چشمش مى افتد به آسمان پرستاره و آیات آخر سوره آل عمران را که صداى هستى است و از قلب وجود برخاسته است، مى خواند و با هستى همصدا مى شود، احساس مى کند برابر است با یک عمر لذّت مادّى در این دنیا.
چنین آدمى، نمى تواند مثل ما زندگى کند، نمى تواند سر سفره شام بنشیند در حالى که ظهر غذاهاى سنگین، انواع گوشت ها، روغن هاى حیوانى و نباتى، انواع شیرینى ها و انواع محرّک اشتهاها را خورده است؛ تازه مقدارى سوپ بخورد تا اشتهایش تحریک شود، این روح خود به خود مى میرد، این آدم نمى تواند در نیمه هاى شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمى تواند لذّت ببرد.
امام صادق (عَ) فرمودند: اَلْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ ثَمَانُ رَکَعَاتٍ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ وَ الْوَتْرُ زِینَةُ الْآخِرَة؛ مال و فرزندان زینت زندگانی دنیا میباشند و هشت رکعت(نماز) در آخر شب و یک (نماز) وتر زینت آخرت است.
بنا به تصریح مبارکه اِسراء، خداوند متعال، نیل به مقام محمود را از برکات تهجّد و عبادت شبانه و نماز شب معرفی می فرماید: وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَکَ عَسى اَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً؛
13. اخلاق مداری
عامل دیگری که در مبارزه با نفس بسیار موثر است، اخلاق مداری و التزام به فضایل و اصول اخلاقی است؛ چرا رذایل اخلاقی مانند کبر و غرور و عجب و حسد و خودبینی و خودخواهی و حرص و طمع و آزمندی و بخل و مجادله و بدگمانی و کینه ورزی و خشم و دورویی و… . همه ریشه در هواهای نفسانی دارد، بنابراین انسان های مومن که اصول و ارزش های اخلاقی را مبنای زندگی خود در روابط با دیگران قرار می دهند، از نفس گرایی و خودپرستی مبرا هستند.
البته به افرادی که خوش برخوردند، نیز اخلاق مدار و خوش اخلاق گفته می شود، اما خوش اخلاق در اصطلاح علم اخلاق به کسی گفته می شود که خود را به فضایل اخلاقی آراسته و از صفات بد و رذیله تخلیه نموده است که طبعا شامل افراد خوش برخورد نیز می شود.
از مهم ترین اصول اخلاقی می توان به مهرورزی و احسان و عدالت و مهرورزی اشاره کرد. این اصول، خود، زیرمجموعه ها و شاخصه هایی دارد؛ از جمله خوش خلقی، خوشرویی، شفقت، انصاف، قضاوت عادلانه و … .، این هنجارهای اخلاقی نیز بدون تزکیه نفس و گذشتن از هواهای نفسانی به فعلیت و ظهور نمی رسد و در انسان نهادینه نمی شود. افراد هوس ران و هواپرست به دلیل تبعیت از خواسته های نفسانی، قادر به رعایت اصول اخلاقی نیستند.
یکی از دستورات اخلاقیِ، ارتباط اجتماعی مناسب و مطلوب با افراد جامعه است، اخلاق از ما میخواهد تا در اینگونه روابط به حقیقت گرچه بر علیه خودمان باشد، اعتراف نماییم، حق کشی نکنیم، دروغ نگوییم، پایبند عدالت باشیم و نسبت به اصول و ارزش های اخلاقی متعهد گردیم و این همه در صورتی امکان پذیر است که درون خود را از هواها و خواسته های نامشروع نفسانی تزکیه و تخلیه نموده باشیم.
انسان باید از درون، خود را نسبت به رعایت اصول اخلاقی متعهد نماید و این التزام درونی با پیروی از خواسته ها و امیال حیوانی نفس، کاملا در تضاد و ناسازگاری است. تعهد اخلاقی و اخلاق مداری در صورتی حاصل می شود که فرد بتواند از خواهش های نفسانی خویش بگذرد و خواسته های خود را نادیده انگارد، تنها در چنین فضایی تعهد به صفات نیک اخلاقی و اخلاق مداری قابل تعریف است.
راه بنیادین و توحیدی اخلاق مداری نیز ریشه در نفی خودپرستی دارد، راهکار اخلاق توحیدی توجه به این معنا است که عمیقا بدانیم و باور کنیم که تمامى انسان ها مظهر حق تعالى هستند و لذا هرگونه برخوردى، شایسته یا ناشایسته، در واقع برخورد با مُظهر و صانع آنها محسوب مى شود و همچنین احترام و مهربانى با هر پدیده اى، احترام و مهربانى با پدیدآورنده آن است و بپذیریم که هرگز خداى تعالى راضى نیست که با بندگان و مظاهرش برخورد نامناسب و ناشایست صورت گیرد.
به همین دلیل است که گشاده روئى با خلق خدا و تحصیل رضایت مخلوق و تشکر از بندگان، موجب کسب رضایت خالق و تشکر از خدا می شود. در روایات از امام رضا (ع) آمده: مَن لَم یَشکُرِ المُنعِمَ مِنَ المَخلوقینَ لَم یَشکُرِ اللَهَ عزّ و جلّ؛ کسى که از مخلوق تشکر نکند، از خالق آنها نیز تشکر نکرده است. همچنین کسى که نسبت به مخلوقات الهى ترش روئى نماید، این نوع برخورد، به خاطر رابطه بسیار عمیقى که میان خالق و مخلوق و مُظهر و مَظهر وجود دارد، به خالق و مُظهر آنها نیز سرایت خواهد نمود.
14. ورزش و انجام کارهای سخت
از مهمترین موانع خودسازی، تنبلی و راحت طلبی وتن پروری و خوش گذرانی است؛ این میل نفسانی از مصادیق بارز هوای نفس است که انسان را از رسیدن به سعادت باز می دارد و عامل رکود و سقوط او می شود؛ لذا یکی از راه های مهم مبارزه با نفس و تقویت اراده، انجام فعالیت های ورزشی و تحمل کارهای سخت و دشوار زندگی و تمرین صبر و مقاومت در این موارد است.
افراد تن پرور و راحت طلب، هرگز توان ایستادگی در برابر هواهای نفسانی و خواسته های افراطی غریزه شهوت و غضب را نداشته و اراده آنان برای انجام کارهای خیر و عبادت و بندگی خدا و خدمت به خلق، سست خواهد بود.
امام سجاد (ع) در دعا از خداوند چنین طلب مى کند: وَامْنُنْ عَلَینَا بِالنَّشَاطِ وَ أَعِذْنَا مِنَ الْفَشَلِ وَالْکَسَلِ وَالْعَجْزِ وَالْعِلَلِ وَالضَّرَرِ وَالضَّجَرِ وَالْمَلَلِ؛ خداوندا! نعمت سرزندگى و کوشایى را به ما ارزانى دار و از سستى و تنبلى و ناتوانى و بهانه آورى و زیان و دل مردگى و ملال، محفوظمان دار.
ورزش، اراده را قوی و انسان را از سستی وناتوانی باز می دارد و او را شاداب و سرحال و با نشاط می کند و این دقیقا همان چیزی است که انسان در خودسازی و مراقبه بدان نیاز دارد. امام رضا (ع) فرمودند: ورزش کنید، زیرا من دوست ندارم بی حالی و سستی شما در امور دینی وشرعی اثر منفی بگذارد؛
در اسلام هدف از ورزش، جمع مال و ثروت و کسب وجهه و شهرت نیست، بلکه وسیله ای برای مبارزه با نفس و تقویت اراده و عبادت بهتر و خدمت بهینه به خلق است. در دعای کمیل می خوانیم: قوّ علی خدمتک جوارحی؛ بار پروردگار، اعضا و جوارحم را برای خدمت به تو نیرومند گردان و در دعای روز چهارم ماه مبارک رمضان می خوانیم: اللهم قوّنی فیه علی اقامة امرک؛ خدایا، در این روز مرا برای اقامه فرمانت نیرومند گردان.
بدون تردید تقویت اراده، بدون ورزش و انجام کارهای سخت و دشوار، ممکن نیست و ما اگر از خدا توفیق ورزش کردن می طلبیم، برای این است که بتوانیم بهتر نفس خود را تزکیه و به وظایف عبادی خود عمل کنیم.
نفس انسان معمولا به دنبال راحتی است و هر چیزی که باعث شود مقداری سختی بکشد و نفس را به تحمل وادارد، باعث قوت نفس و اراده میشود و فعالیت ورزشی مناسب که موجب عرق ریختن و تحرک شود در این راستا تأثیر بسزایی دارد.
اگر در سیره پیامبران و امامان (ع) دقت کنیم، همه آنان اهل ورزش و کوهنوردی و بلکه مشاغل سخت – چوپانی، زراعت، حفر قنات و مانند آن – و تحمل دشواری های جنگ و جهاد و سختی معیشت بودند، آنها هم به تقویت بدنی و تأمین معیشت خود می پرداختند و در کنار آن اینگونه فعالیت را وسیله خودسازی قرار داده، نفس خود را رام می ساختند و روح بندگی و خداپرستی را درخود تقویت می نمودند.
15. کنترل خشم و پرخاشگری
ریشه خشم و پرخاشگری در هواهای نفسانی و رذایل اخلاقی است و تنها کسانی به این آفت بزرگ اخلاقی مبتلا می شوند که از منیت و خودخواهی و خودپرستی و لذت جویی و راحت طلبی و پیروی از سایر هواهای نفسانی و رذایل اخلاقی تزکیه نشده باشند، بنابراین متخلقان به اخلاق الهی و اولیای خدا که از هوا تخلیه شده و خواسته ای جز خواسته و رضایت خداوند ندارند، دیده نمیشود که خشمگین شوند و یا نسبت به بندگان خدا پرخاش نمایند.
بندگان صالح خدا که با هدایت عقل حرکت می کنند و خود را ملزم به رعایت اصول اخلاق و دین نموده اند، زمینه خشم و پرخاش در آنها وجود ندارد و لذا هرگز نسبت به بندگان خدا عصبانیت خود را بروز نمی دهند و بلکه منش نرم خویی و سنجیده گویی و خوش اخلاقی مرام ایشان است.
همچنین اسلام که تربیت اخلاقی انسان را در رأس برنامه های خود دارد، آدمیان را به فرو خوردن خشم و کظم غیظ دعوت مى کند و در آیات و روایات و احادیث فراوانى تأکید بر این صفت پسندیده شده است.
قرآن کریم فرو خوردن خشم را یکى از ویژگى هاى پرهیزکاران مى داند و مى فرماید: همانا که در توانگرى و تنگدستى، انفاق مى کنند و خشم خود را فرو مى برند و از خطاهاى مردم در مى گذرند و خدا نیکوکاران را دوست دارد؛ آنها باید عفو کنند و چشم بپوشند، آیا دوست نمى دارید خداوند شما را ببخشد و خداوند آمرزنده و مهربان است.
پیامبر اکرم (ص) مى فرماید: از محبوب ترین راه ها به سوى خداوند عزوجل، دو جرعه (نوشیدن) است، جرعه خشمى که با بردبارى آن را رد کنى و جرعه مصیبتى که با صبر آن را برگردانى.
از منظر روانشناسی، خشم و پرخاشگری ریشه در عوامل درونی و اجتماعی و تربیتی فراوانی دارد، اما علت بسیاری از عصبانی شدن ها را باید در چندین خودانگاره درونی جستجو کرد که همگی آنها ریشه در هواهای نفسانی و منیت و خودپرستی دارند:
1. گاهی نادانی و تکبر در برخی افراد باعث می شود که آنان برای خود شخصیت کاذبی بسازد و در این صورت، اگر کسی شخصیت واقعی او را افشا کند یا تذکر دهد، عصبانی می شود. مانند کسی که کارگر است، اما خود را مهندس می داند، وقتی کسی به او بگوید: تو کارگری بیش نیستی، به شدت عصبانی می شود.
یا کسی که سواد درستی ندارد، ولی خود را با سواد و دانشمند و بلکه بسیاردان می داند که اگر به او بگویند: بی سواد، آن را فحش تلقی کرده و بی اندازه ناراحت و عصبانی می شود، در حالی که اگر به عالمی، بی سواد نسبت داده شود، چون خودش به دانایی خود واقف است، عصبانی نخواهد شد.
2. افرادی که واقع بینانه حاضر به پذیرش شرایط زندگی و محیط پیرامون خود و آنچه خداوند برای آنان تقدیر کرده نیستند، همواره زمینه خشم و عصبانیت دروجود آنان هست و با دیدن ناملایمات و چیزی که بر خلاف خاسته آنان است یا بر وفق مراد آنها نیست، معترض و عصبانی می شوند و نارضایتی خود را بروز می دهند.
3. گاهی کبر و غرور و خودفریفتگی باعث می شود که شخص نسبت به شخصیت خود حساس شود و در این صورت حتی اگر کسی به او بگوید: بالای چشمت ابروست یا کوچکترین انتقادی از او بکند، بسیار ناراحت و عصبانی شود.
4. افراد شکست خورده و بی حوصله و زودرنج بسیار زودتر از دیگران عصبانی می شوند، بنابراین پرخاشگری می تواند معلول عوامل و موقعیت های ناخوشایندی چون ناکامی باشد، بنابراین شکست خوردن و نرسیدن به آرزوهای دراز و آمالی که ناشی از هوا و هوس فرد است، باعث عصبانیت می شود و ناکامی شخص در نیل به اهداف خود، احتمال بروز رفتارهای نامطلوب به ویژه پرخاشگری را در او افزایش می دهد.
5. توقع نابجا از دیگران، عامل شایع و مهم دیگری برای خشم است، کسی که تلاش و اقدامی برای برآورده شدن خواستههای خود انجام نمی دهد و بلکه دائم خواهان دریافت خدمت از دیگران است، هنگامی که پاسخ مناسبی برای توقعات خود نمی یابد، دچار خشم میشود.
6. احساس عجز و ناتوانی از انجام کاری که دیگران به راحتی توانایی انجام آن را دارند، ولی او خود را ناتوان می یابد.
مبارزه با نفس اماره