تفاوت الهام و وسوسه
قلبم بهم میگه هر کاری که خدا بهت میگه قدرت عملش رو هم بهت میده خودش تو قران گفته لا یکلف نفسا الا وسعها . خودش تو رو به اون حد از اطمینان میرسونه که فقط باید عمل کنی ، مجبوری عمل کنی ، نیمتونی عمل نکنی و با این افکار خیلی ارامش پیدا می کنم و توکل می کنم که این حرف خدا به من هست.
میخواستم بدونم این افکارم درسته؟ یا نه واقعا امکان داره خداوند الهامی به من بکنه و من از ترسم نرم سراغش. من توکل دارم به خدای عزیزم که هر الهامی در جهت کمال من باشه بهم میگه و قدرت عمل به اون رو هم خودش بهم عنایت می کنه.
آیا امکان داره حداوند الهامی در جهت کمال (در هر زمینه ای) به من بفرماید و من از ترسم یا هر آفت دیگه ای عمل نکنم ؟ یا نه خداوند الهام رو با قدرت ایمان ، توکل و عمل عنایت میفرماید ؟ بعضی وقتها من فکر میکنم مثلا توی کارم به من الهام میشه که مثلا از اینجا بیام بیرون یا شرایط جوری هست که من باید بیام بیرون ولی از ترسم این کار رو نمی کنم.
در کل میخوام فرق بین الهام خداوند و وسوسه رو بدونم ، کدوم رو باید انجام بدم و کدوم رو اعراض کنم ، مثالش رو خدمتتون در زمینه کار عرض کردم.
سپاس از پیگیری و پاسخگویی تان
الهام واژه ای است که بیشتر در مورد انسان با بار و معنای مثبت به کار میبرند؛ یعنی، همهی شناختهای آگاهانه و غیر آگاهانه که از جانب خدا و ملائکه و وحی و عقل به انسان میرسد؛ اما معنای وسوسه منفی است که بیشتر در مورد وسوسه های شیطانی به کار می برند. معنای وسوسه یعنی امر و دستور نفسِ بسیار امرکننده به بدی، و دعوتِ شیطانِ بسیار دعوت کننده به باطل با دخالت و القاء و تصرف در میلها و گرابشها از یکسو؛ و القاء و تصرف در نگرشها و صورتهای ذهن و شناختهای انسان از سوی دیگر. تصرفات شیطان به گونه های مختلف انجام می شود که ازمهمترین آنها تزیین و تسویل، یعنی زینت دادن صورتها و قضایای ذهنی و اعمال و کردار وگفتار زشت، و نیکو نمودن و محبوب کردن چیزی برای انسان است.
شیطان با تصرف دعوت گونه در میلها و گرایشها و شناختها و نگرشها و با القای وهم و شک و تزلزل در شناختهای حق، و القای جزم و تلقین یقین در ذهنیات و توهمات باطل، حق را باطل؛ و باطل را حق نمایش داده و بدان دعوت می کند.
در حقیقت کار اصلی شیطان تغییر و تبدیل گرایش و نگرش حق به باطل، و به تبع عمل و اخلاق خوب به عمل و اخلاق بد است، و در این مسیر از ابزار میلها و دانش های حق بهره گرفته تا او را بوسیله حق به راه باطل بکشاند؛ لذا گاهی توهمات و وسوسه های نفسانی و شیطانی خود را بجای الهامات الهی و ربانی جا می زند.
عامل وسوسه در مرحله ای شیطانهای جنی و در مرحله ای انسانهای دیگر(شیطانهای انسی) و گاهی نفس خود اوست؛ البته می توان گفت سر منشأ همه وسوسه در انسان به نفس خودش «نفس امّاره» باز می گردد که همواره انسان را به کارهاى زشت وامى دارد. نفس اماره نیرویی برخاسته از گرایش های حیوانی درون بشر است که باید تحت تدبیر عقل یا قوه عاقله قرار گرفته، خواسته هایش تعدیل شود.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید : «ولقد خلقنا الإنسان و نعلم ما توسوس به نفسه…»( ق : 16 )؛ «و ما انسان را آفریدهایم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او می کند…».
شیطان با وجود آنکه یک دشمن آشکار بیرونی است، و قسم یاد کرده است: به عزت حق تعالی درصدد وسوسه و گمراه کردن انسانها برآید( ر ک سوره ص (38)، آیه 82)، هرگز نمیتواند بدون همراهی نفس درونی و خواستههای نفسانی، کمترین موفقیت را به دست آورد. لذا آمده است «… و یعاضد لی الهوی …»(بحار، ج 94، ص 143)؛ یعنی خدایا من از شیطان شکایت دارم که هوای نفس را برای من تقویت می کند.
ابلیس میگوید: خواستم انسانها را از راه وسوسه کردن به گناه وادار کنم، دیدم آنان همة زحمتهایم را با استغفار برباد میدهند، وقتی توبه واستغفار گناهکاران را دیدم، راه دیگری در پیش گرفتم و از راه هواهای نفسانی، آنان را زمین زدم و به هلاکت رساندم، به گونهای که میپندارند در مسیر هدایت قرار دارند، از این رو استغفار نمیکنند(محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج4، ص 247). به همین جهت پیامبر (صل الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «اعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک»(بحارالانوار،ج67، ص 64)؛ یعنی بدترین و سرسختترین دشمنان تو، نفس تو است که میان دو پهلویت قرار دارد.
بنابراین شیطان از راه هواهای نفسانی در انسان نفوذ میکند، و کار و تلاش وی را تأیید میکند . و اگر هوای نفس نمیداشتیم و آمادگی از درون نبود، شیطان توان نداشت آن را در ما ایجاد کند؛ اما چون هوا و هوس داریم، هنگامی که در نفس خویش خواستهای داشته باشیم و دنبالش برویم، شیطان همان را زینت داده و تأیید میکند تا بیشتر به آن جذب شویم و در نهایت از مسیر اصلی منحرف گردیم(اخلاق در قرآن، ج1، ص 234).
بنابراین همّت اصلی شیطان بر وسوسه بنی آدم نهاده شده است، و انسان همیشه در معرض وسوسه های شیطانی قرار دارد، همان طوری که در سوره ناس بر این مساله تاکید شده و انسان را به پناه بردن به خداوند متعال از وسوسه های شیاطین انسی و جنی تشویق می نماید.
با این توضیح معلوم شد القای انجام عملی به نفس و ذهن، غالباً بخاطر وسواس است؛ و در صورت موافقت آن با شرع مقدس و عقل قطعی وسواسی را باید کنار گذاشت و در انجام آن هیچگاه تردید و شک و ترس به خود راه نداد که این خود نیز از وسوسه های نفس و شیطان است.
تفاوت الهام و وسوسه