اصحاب کهف
سلام و درود خدا بر شما. سوالی که خدمتتون دارم اینه که ایا میشه گفت که اصحاب کهف به مدت مثلا سیصد و خورده ای سال در زمان سفر کردند و جلو رفتند نه اینکه مثلا سیصد و خورده ای سال با زمان خودمان در غار خواب بوده اند؟یعنی طبق ایه ۱۹ سوره کهف وقتی اصحاب کهف از خواب بیدار شدند٬ دقیقا نمیدونن چقدر خواب بودند٬ یکی از یاران میگه یک روز یا پاره ای از یک روز، یعنی از ایه برداشت میشه که تغییری در شکل و شمایل ظاهریشون رخ نداده که اینطور با هم صحبت میکنند یعنی پیر نشدند٬ چون اگه از لحاظ ظاهری پیرتر میشدند که اینجوری با هم صحبت نمیکردند که بگن یک روز یا پاره ای از یک روز خواب بودیم٬ حالا اگه با زمان فعلی خودمان به مدت مثلا سیصد و خورده ای سال خواب بوده باشند٬ حداقل باید یه تغییری در شکل ظاهریشون رخ میداد٬ انگار به نظر میرسه اینا به مدت سیصد و خورده ای سال درنگ نکردند در غار٬ بلکه سیصد و خورده ای سال در زمان سفر کردند و جلو رفتند شاید به همین خاطر از لحاظ ظاهری پیرتر نشدند٬ و اون غار هم شاید به نوعی ماشین زمان بوده و شرایط خاصی داشته که به اونجا پناه بردند چون در ایه ۱۶ سوره کهف میگه چون از انها و از انچه که جز خدا مى پرستند کناره گرفتید پس به غار پناه جویید تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما بگستراند و براى شما در کارتان گشایشى فراهم سازد٬ در واقع اصحاب به غار پناه بردند و خود غار هم انگار مکان مهمی بوده و شرایط و ویژگی خاصی داشته٬ حالا اگه دقیقا متوجه شد که اون غار چه ویژگی هایی داشته شاید بشه تا حدودی پی برد که برای ساخت ماشین زمان چه امکاناتی لازمه٬ نظرتون در این باره چیست لطفا اگه اشتباه میکنم راهنماییم کنید
۲- ایا سفر در زمان و به اینده رو واقعی میدونید و پذیرفته است یا نه؟
پاسخ کوتاه:
ماجرای اصحاب کهف که در منابع مسیحیت به ۷ خفتگان نام برده شده است، نشانه ای از قدرت خداوند و اثبات عملی رستاخیز انسانها است: «وکَذلِکَ اعثَرنا عَلَیهِم لِیَعلَموا انَّ وعدَ اللَّهِ حَقٌّ وانَّ السّاعَةَ لا رَیبَ فیها»: کهف، ۲۱. پس از ۳۰۹ سال از خواب بیدار شدند، در حالی که چشمانشان باز بوده است. قبل از اینکه از نحوه تغذیه ایشان سؤال شود، این خواب طولانی با این وضعیت جای پرسش است. بنابراین، وقتی مسئله قدرت نمایی خاص خدا مطرح شود از سنخ عادات و سنت های جاری در جهان خارج می شود. خدایی که آنها را ۳۰۹ سال به خواب می برد، آنها را نیز از گزند دشمنان انسانی و عوامل طبیعی نیز نگه می دارد. جالب اینکه در آیاتی از سوره مبارکه کهف به بعضی از این موارد اشاره شده است:خداوند، در غار، شرایطی را حاکم ساخته بود که کسی را یارای نزدیک شدن و آسیب رساندن به آنان نباشد؛ دورنمای آنان در غار به گونه ای بود که هر کس آنان را می دید ناگزیر از ترس می گریخت:«لَوِ اطَّلَعتَ عَلَیهِم لَوَلَّیتَ مِنهُم فِرارًا ولَمُلِئتَ مِنهُم رُعبا» [کهف، ۱۸] و برای آنکه بدن اصحاب کهف بر اثر تماس دائم با زمین دچار فرسودگی و آسیبی نشود خداوند آنان را به چپ و راست می گرداند: «و نُقَلّبُهُم ذاتَ الیَمینِ وذاتَ الشّمالِ» [کهف، ۱۸] و برای آنکه شرایط حیات برای آنان کاملًا فراهم شود و از هر گونه آسیب جسمی به دور باشند خورشید نیز نور خود را ارزانیشان می داشت: «وتَرَی الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن کَهفِهِم ذاتَ الیَمینِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمالِ»[کهف،۱۷ ] بر این اساس، خداوند به حفظ ایشان از برخی عوامل اشاره می کند. عوامل دیگر نیز مثل نیاز به تغذیه یا حفظ از جانوران ذیل همین موارد به خواست خداوند محقق شده است، و لذا قرآن دیگر به بیان همه موارد نپرداخته است
ماجرای اصحاب کهف که در منابع مسیحیت به 7 خفتگان نام برده شده است، نشانه ای از قدرت خداوند و اثبات عملی رستاخیز انسانها است: «وکَذلِکَ اعثَرنا عَلَیهِم لِیَعلَموا انَّ وعدَ اللَّهِ حَقٌّ وانَّ السّاعَةَ لا رَیبَ فیها»: کهف، 21. پس از 309 سال از خواب بیدار شدند، در حالی که چشمانشان باز بوده است. قبل از اینکه از نحوه تغذیه ایشان سؤال شود، این خواب طولانی با این وضعیت جای پرسش است. بنابراین، وقتی مسئله قدرت نمایی خاص خدا مطرح شود از سنخ عادات و سنت های جاری در جهان خارج می شود. خدایی که آنها را 309 سال به خواب می برد، آنها را نیز از گزند دشمنان انسانی و عوامل طبیعی نیز نگه می دارد. جالب اینکه در آیاتی از سوره مبارکه کهف به بعضی از این موارد اشاره شده است:خداوند، در غار، شرایطی را حاکم ساخته بود که کسی را یارای نزدیک شدن و آسیب رساندن به آنان نباشد؛ دورنمای آنان در غار به گونه ای بود که هر کس آنان را می دید ناگزیر از ترس می گریخت:«لَوِ اطَّلَعتَ عَلَیهِم لَوَلَّیتَ مِنهُم فِرارًا ولَمُلِئتَ مِنهُم رُعبا» [کهف، 18] و برای آنکه بدن اصحاب کهف بر اثر تماس دائم با زمین دچار فرسودگی و آسیبی نشود خداوند آنان را به چپ و راست می گرداند: «و نُقَلّبُهُم ذاتَ الیَمینِ وذاتَ الشّمالِ» [کهف، 18] و برای آنکه شرایط حیات برای آنان کاملًا فراهم شود و از هر گونه آسیب جسمی به دور باشند خورشید نیز نور خود را ارزانیشان می داشت: «وتَرَی الشَّمسَ اذا طَلَعَت تَزوَرُ عَن کَهفِهِم ذاتَ الیَمینِ واذا غَرَبَت تَقرِضُهُم ذاتَ الشّمالِ»[کهف،17 ] بر این اساس، خداوند به حفظ ایشان از برخی عوامل اشاره می کند. عوامل دیگر نیز مثل نیاز به تغذیه یا حفظ از جانوران ذیل همین موارد به خواست خداوند محقق شده است، و لذا قرآن دیگر به بیان همه موارد نپرداخته است چرا که موضوع اصلی اثبات رستاخیز بوده نه نحوه بیدار شدن یا نحوه درنگ ایشان در غار. به همین جهت است که در آیه 22 از مباحث غیر اصلی مثل جدال در مورد تعداد این افراد نهی می نماید: «سَیَقولونَ ثَلثَةٌ رابِعُهُم کَلبُهُم ویَقولونَ خَمسَةٌ سادِسُهُم کَلبُهُم رَجمًا بِالغَیبِ ویَقولونَ سَبعَةٌ وثامِنُهُم کَلبُهُم.. قُل رَبّی اعلَمُ بِعِدَّتِهِم ما یَعلَمُهُم الّا قَلیلٌ … فَلا تُمارِ فیهِم الّا مِراءً ظهِرًا».[کهف، 22]. برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به سایت ویکی فقه مقاله اصحاب کهف:http://www.wikifeqh.irمنتظر مکاتبات بعدی شما هستیم.
اصحاب کهف