خدا و ناشناخته ما
اگر خدا آن نوجوان زمان خضر علیه السلام را به دلیل فساد در آینده کشت چرا این رویه را در برابر کسانی مثل هیتلر یا استالین و بسیاری دیگر پیش نگرفت ؟
الف. حکمت تکوینی
به این معنا که خداوند در آفرینش و تدبیر عالم هستی حکیم است، یعنی هر موجودی را به استعداد و قابلیت ذاتی او ایجاد کرده و متناسب با غایت مطلوب آن موجود، اسباب و شرایط لازم برای رسیدن به آن غایت را در اختیار او گذارده است.
چنان که در قرآن کریم میفرماید: «ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی ـــ پروردگار ما کسی است که هر چیزی را خلقتی که در خور اوست داده، سپس آن را هدایت فرموده است».
ب. حکمت تشریعی
به این معنا که خداوند در قانونگذاری توان و طاقت بشر را نیز در نظر دارد و تکلیف به ما لایطاق (تکلیفی که در طاقت بشر نیست) نکرده است. و از طرفی موجوداتی را که شایستگی و قابلیت کمالات عقلانی و معنوی را دارند از هدایت تشریعی بهرهمند ساخته و معارف و احکام و تعالیم دینی را از طریق عقل و وحی به آنان آموخته است.
و همچنین خداوند بر پایه عدل و حکمت کیفر و جزا میدهد و از پاداش نیکوکاران نمیکاهد و آنچه را شایسته آنان است و به آنها وعده داده است به آن عطا خواهد نمود.
3- رابطه اعمال انسان و حکمت خداوند
1-3. عالمی که ما در آن زندگی می کنیم، عالمی مادی است که آفریننده آن، ساختارش را بر اساس نظام علیت و معلولیت بنیان نهاده است؛ یعنی هر چیز بر اساس علتهای معین و شناخته شده یا ناشناخته تحقق می یابد. محال است معلولی بدون علت پدید آید؛ آتش میسوزاند، آب سرد می کند، ابر به بارش درمیآید، ویروس بیماری میآفریند و دارو درمان میکند؛ همه ی این حوادث بر اساس ضابطه ی معینی، نظام عالم را تشکیل میدهند. بنابراین معلولات عالم بر اساس نظام علت و معلول است که بر تمام عالم هستی و از جمله زندگی انسان ها حکمفرما است.
2-3. بر این اساس در یک نگاه کلی می توان گفت حوادثی که در جهان طبیعت روی میدهد، چند گونه است:
الف) مصایب خود ساخته: برخی بلاها به دست خود انسان ساخته میشود، اگر بیماری فراگیر یا قحط سالی همه گیر، تنها از افراد بینوا و از پا افتاده قربانی میگیرد، بر اثر عملکرد انسان، تحت تأثیر عوامل اجتماعی از جمله: زورگویی ستمگران یا عمل نکردن به دستورهای دینی مبنی بر بهرهگیری صحیح از طبیعت، نظم، تعهد و…، است. بنابراین، طبق نظام علت و معلول که بر عالم حاکم است، هر کس زمینههای لازم برای رویارویی با حوادث طبیعی (مثلاً زلزله برای کسانی که روی خط زلزله زندگی میکنند) را فراهم نکند، آسیبپذیر خواهد بود. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لاَ یَظْـلِمُ النَّاسَ شَیئا وَ لَـَکِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ یَظْـلِمُونَ ـــ خداوند هیچ بر مردم ستم نمیکند؛ ولی این مردمند که بر خویشتن ستم میکنند»(یونس/ 44).
ب) کفاره گناهان: گاهی خدا برای از بین بردن آثار گناهان، برخی بلاها و مصیبتها را متوجه انسانها میکند تا به لطف و کرمش، بخشی از گناهان برخی گنهکاران را در دنیا بشوید تا پس از مرگ، گرفتار عذابهای دردناک نشوند.قرآن کریم میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیََّ ءَامَنُواْ وَاتَّقَوْاْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَـَتٍ مِّنَ السَّمَآءِ وَالأَْ رْضِ وَلَـَکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَـَهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ ـــ اگر مردمی که در شهرها و آبادیها زندگی میکنند، ایمان آورند و تقوا پیشه کنند، درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها میگشاییم، ولی آنها آیات ما را تکذیب کردند، پس ما هم آنها را به مجازات اعمالشان گرفتیم« (اعراف/ 96).
ت) امتحان: برخی بلاها برای آزمایش کردن مردم رخ میدهد آنچنانکه در قرآن کریم آمده است: «وَلَنَبْلُوَنَّکُم بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِّنَ الاْمْوَ َلِ وَ الاْنفُسِ وَ الثَّمَرَ َتِ وَبَشِّرِ الصَّـَبِرِین ـــ قطعاً شما را به چیزی از قبیل ترس و گرسنگی و کاهشی در اموال و جانها و محصولات میآزماییم و مژده باد شکیبایان را» (بقره/ 155).
ث) ترفیع درجه: قسم دیگر از بلا که هم مؤمنین دارند و هم اولیای خدا، ترفیع درجه است که در چهارده معصوم همه ابتلائات شان از این نوع است لذا در روایتی از امام صادق علیه السلام نقل شده است که یکى از یاران امام صادق علیه السلام بر آن حضرت وارد شد در حالى که حضرت مریض بود در همان بیمارى که از دنیا رفت و دید وضع مزاج حضرت طورى بود که بدن پژمرده و بکلى از بین رفته مثل اینکه جز سرش چیزى باقى نمانده است آن شخص خیلى متاثر شده و گریه کرد حضرت فرمود چرا گریه میکنى؟ عرض کرد با این حالتى که شما را مى بینم آیا گریه نکنم؟ حضرت فرمود « نه. گریه ندارد چون مؤمن همیشه در معرض خیر است اگر تمام اعضاء و جوارحش قطعه قطعه شود برایش خیر است و اگر مالک مشرق تا مغرب شود باز هم خیر او است. تمامى خیر و خوبى براى مؤمن در قضاء الهى است».(بحارالانوار، ج68، ص 160)
و موارد بسیاری دیگر که در حوصله این متن نیست .
آنچه در این میان مسلم است آن است که وقوع بلا و حوادث پیش بینی نشده، دلائل و علل متعددی دارد که برخی برای انسان شناخته شده و برخی ناشناخته است قرآن نیز در موارد متعدد از انسان تعبیر به «چنین مپندارید»، «چنان میاندیشید» «این گونه گمان نبرید و… می آورد و تمام این موارد نشان دهنده نارسایی و غیر واقعی بودن، داوریهای ما در مورد اینگونه حوادث می باشد و به تعبیر قرآن چه بسا امری برایمان خیر بوده اما شر لحاظ می کنیم یا برعکس« عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون ـــ بسا چیزها که شما از آن کراهت دارید در حالى که خیرتان در آن است و چه بسا چیزها که دوست مى دارید در حالى که شر شما در آن است و خدا خیر و شر شما را مى داند و خود شما نمى دانید» (بقره/ 216) .
لذا امکان شناخت حکمت چنین حوادثی از دائره فهم انسان خارج است . امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم ــــ خدا را شناختم، از سست شدن عزیمت ها، و گشوده شدن بسته ها»(نهج البلاغه حکمت 250).به علاوه آنکه در بسیاری موارد ممکن است چند عامل در کنار هم سبب اتفاق غیر قابل پیش بینی شود یعنی اتفاق وارده، به سبب انجام کاری از شخص بوده که خدا نیز بواسطه همان اتفاق، شخص را با حکمت و مصلحت خویش آزمایش و امتحان می کند.
خدا و ناشناخته ما