دین و اندیشه

علت رحلت یا شهادت پیامبر(ص)

پرسش و پاسخ

سلام شنیده ام علت رحلت پیامبر(ص) این است که یهودیان پیامبر اسلام را سحر کرده اند. آیا این درست است؟

جواب اجمالی : گرچه یهود و یهودیان معروف به سحر و ساحری بودند و هستند اما سحر آنان در پیامبر(ص) اثرگزار نبود . وفات یا شهادت پیامبر(ص) در باره مرگ پیامبر(ص) به صورت وفات و یا قتل (شهادت) در منابع تاریخی اختلاف وجود دارد .
1- کفار قریش و یهودیان بارها تصمیم به قتل پیامبر(ص) گرفتند ولی موفق نشدند .
2- مشهور در وفات پیامبر(ص) ، مرگ طبیعی است . گرچه برخی از منابع از شهادت پیامبر(ص)بر اثر مسمومیت توسط زن یهودی سخن گفتند .
توضیح بیشتر :
یکی از آسیب‌های مسایل تاریخی آن است که برخی از رخدادها ابهام دارد و از شفافیت لازم برخوردار نیست؛ از این رو قضاوت درباره آن‌ها مشکل است.
تاریخ زندگی پیامبر(ص) نیز از این قاعده مستثنی نیست و بخشی از آن فاقد شفافیت می‌باشد؛ از این روست که مورخان در خصوص تاریخ ولادت و. یا وفات و یا شهادت ایشان اختلاف نظر دارند.
“آیا پیامبر(ص) به مرگ طبیعی از دنیا رفت و یا شهید شد”؟
درباره این موضوع در میان نویسندگان و مورخان اختلاف می باشد و بعضی از نویسندگان فقط به بیان این جمله که مریض شد و از دنیا رفت اکتفاء کرده اند. و بعضی قائلند که حضرت مسموم شده و به شهادت رسیدند. که اکثرا هم همین قول دوم را قبول دارند.در کتب تاریخی نقل شده است که یهودیان چندین مرتبه تصمیم گرفتند که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را به شهادت برسانند ولی هر مرتبه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ توسط جبرییل از این توطئه آگاه می شد و یهودیان به مقصود خود نمی رسیدند و در پایان جنگ خیبر نیز گروهی از بزرگان قوم یهود زینب دخترحارث را که از اشراف یهود بود و پدر خود حارث و برادر خود مرحب و شوهر خود سلام بن مشکم را از دست داده بود تحریک کردند تا شاید به مقصود خود که نابودی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ و در نتیجه نابودی دین تازه تأسیس اسلام بود نایل شوند ولی اگر چه این عمل نیز به شهادت آنی و فوری آن حضرت منجر نشد ولی باعث مسمومیت آن حضرت گردید و در نهایت در درازمدت به شهادت آن حضرت انجامید.
مورخ بزرگ «محمد بن عمر واقدی» در مغازی، واقعه رحلت پیامبر را چنین نقل می کند:
چون رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ خیبر را گشود و آرام گرفت، زینب، دختر حارث شروع به پرس وجو کرد که محمد کدام قسمت گوسفند را بیشتر دوست دارد؟ گفتند: شانه و سردست را، زینب گوسفندی را کشت، و سپس زهر کشندة تب آوری را که با مشورت یهود فراهم آورده بود به تمام گوشت و مخصوصاً شانه و سردست آن زد و آن را مسموم کرد. چون غروب شد و رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ به منزل خود آمد پس متوجّه زینب شد از او پرسید، کاری داری؟ او گفت: ای ابوالقاسم! هدیه ای برایت آورده ام ـ اگر چیزی را به پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ هدیه می کردند از آن می خوردند و اگر صدقه بود از آن نمی خوردند ـ پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دستور فرمود تا هدیه او را گرفتند و در برابر آن حضرت نهادند. آن گاه فرمود: نزدیک بیایید و شام بخورید! یاران آن حضرت که حاضر بودند نشستند و شروع به خوردن کردند. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از گوشت بازو خوردند و «بُشْر بن براء» هم لرزید. همین که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و بشر لقمه های خود را خوردند، پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به یاران خود فرمود: از خوردن این گوشت دست بردارید که این بازو به من خبر می دهد که مسموم است. و «بشر بن براء» گفت: ای رسول خدا، به خدا سوگند که من هم از همین یک لقمه فهمیدم، و علّت آن که آن را از دهان بیرون نینداختم برای این بود که خوراک شما را ناگوار نسازم، و چون شما لقمه خود را خوردید جان خودم را عزیزتر از جان شما ندیدم. وانگهی امیدوار بودم که این لقمه کشنده نباشد، بشر هنوز از جای خود برنخاسته بود که رنگش مانند عبای سیاه شد و یک سال بیمار بود و نمی توانست حرکت کند و بعد هم به همین علّت مرد. همچنین گفته اند که «بشر بن براء» هماندم مُرد و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ پس از سه سال دیگر زنده ماندند.
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ زینب را فرا خواندند و پرسیدند: شانه و بازوی گوسفند را مسموم کرده بودی؟ گفت: چه کسی به تو خبر داد؟ فرمود: خود گوشت. گفت آری. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: چه چیزی تو را به این کار واداشت؟ گفت: پدر و عمو و همسرم را کشتی و بر قوم من رساندی آن چه رساندی. با خود گفتم اگر پیامبر(ص) باشد که خود گوشت به او خبر می دهد که چه کرده ام، و اگر پادشاه باشد از او خلاص می شویم.
در مورد سرنوشت زینب مطالب مختلفی نقل شده است. برخی از راویان گفته اند: رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ دستور فرمود تا او را کشتند و برخی از راویان گفته اند: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ او را عفو فرمود. سه نفر هم دست بر طعام برده ولی چیزی از آن نخورده بودند. پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به اصحاب خود دستور داد تا خون بگیرند و آنها میان سر خود را تیغ زدند و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ هم زیر کتف چپ خود را خون گرفت و هم گفته اند که از پس گردن خود خون گرفت.
گویند: مادر بُشْر بن براء می گفت: در مرضی که منجر به مرگ پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شد به دیدنش رفتم رسول خدا تب شدیدی داشت، پیامبر فرمود: همان طور که اجر و پاداش ما دو برابر است بلا و سختی ما هم دو چندان است. مردم می پندارند که من گرفتار ذات الجنب شده ام، و حال آن که چنین نیست و خداوند آن بیماری را بر من مسلط نکرده است و این ریشخندی شیطانی است. این اثر لقمه ای است که من و پسرت خوردیم، از آن روز بیماری در من ریشه دوانده است. تاکنون که پاره شدن رگ قلبم نزدیک شده است. بنابراین رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از دنیا رفت در حالی که شهید بود… (محمد بن عمر واقدی، مغازی، ترجمه دکتر مهدوی دامغانی، نشر دانشگاهی، ج2، ص517 الی 519.)
علاوه بر «واقدی»، «ابن هشام»( ابن هشام، السیرهَ النبویّه، بیروت، دارالقلم، ج3، ص352) ، «طبری»( محمد بن جریر طبری، تاریخ الطبری، دارالکتب العلمیه، ج2، ص138) و «ابن اثیر»( ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، دارالاحیاء التراث العربی، ج1، ص598ـ599؛ نویسنده در پاورقی این کتاب این واقعه را از قول دیگر مورّخان و محدثّان نیز نقل می کند بعد از نقل این مطلب که این روایت از ابن اسحاق می باشد می گوید: بیهقی در کتاب دلایل النبوه این مطلب را از طریق ابی نفره از جابر نقل می کند. و عبدالرزاق در تألیف خود از معمر از زهری و ابن حجر در الفتح و مسلم در کتب خود و النووی در شرح مسلم و… این حادثه را بیان می کنند (رجوع شود به پاورقی کتاب الکامل فی التاریخ، ج1، ص598 ) این واقعه را نقل کرده اند ولی این سه مورّخ بیان کرده اند که رسول خدا لقمه را بیرون انداختند و از آن گوشت چیزی تناول نکردند ولی آن زهر خطرناک به آب دهان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مخلوط شد و همین باعث شهادت آن حضرت گردید. (ظاهراً اسناد این سه مورخ از یک فرد و آن هم ابن اسحاق می باشد).
«یعقوبی» مورّخ بزرگ دیگر جهان اسلام نیز این جریان را در تاریخ خود ذکر می کند ولی فقط به مسمومیت آن حضرت اشاره می کند ولی از شهادت آن حضرت سخن نمی گوید.( تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، انتشارات علمی و فرهنگی، ج1، ص416)
مورّخان و محدّثان شیعه نیز بیشتر به این سمت رفته اند که علت مرگ رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ همان گوشت مسمومی بوده است که زینب «دختر حارث» به آن حضرت خورانیده بود.
علامه مجلسی (ره) در کتاب «جلاء العیون» نقل می کند که:
«در احادیث معتبر وارد شده است، آن حضرت به شهادت از دنیا رفت. چنان چه «صفار» به سند معتبر از حضرت صادق ـ علیه السلام ـ روایت کرده است. (مجلسی، محمد باقر، جلاءُ العیون، ص82ـ83) مرحوم «ثقة الاسلام کلینی» نیز در کتاب با ارزش «اصول کافی» به اصل توطئه از قول امام باقر ـ علیه السلام ـ اشاره می کند. (کلینی، اصول کافی؛ مجلسی، بحارالانوار، ج2؛ و در کتب دیگر خود در باره این واقعه احادیثی نقل نموده است که دلالت بر شهادت آن حضرت دارند)
برخی از اخبار و نقل ها نیز حکایت از آن دارند که پیامبر گرامی اسلام توسط برخی منافقین در میان مسلمین مسموم گردیده و به شهادت رسیدند.
در کتاب «فروغ ابدیت» نیز بعد از نقل این واقعه در پاورقی آمده است:
«معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود می فرمود : این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی پس از فتح برای من آورد. زیرا اگرچه پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اولین لقمه را بیرون انداخت ولی آن زهر خطرناک با آب دهان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ کمی مخلوط شد و روی دستگاه های بدن آن حضرت اثر خود را گذاشت.( سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ج2، ص664)
مرحوم شیخ طوسی در کتاب تهذیب الأحکام می‌نویسد :
محمد بن عبد الله (صلی الله علیه وآله وسلم ) … در روز دوشنبه 28 صفر سال دهم هجری در حالی از دنیا رفت که مسموم شده بود .( تهذیب الأحکام – الشیخ الطوسی – ج 6 – ص 2 )
و نیز مرحوم علامه حلی در کتاب المنتهی می‌نویسد :
اما این که چه کسی و در چه زمانی آن حضرت را سمّ داده است ، همانند بسیار دیگر از زوایای زندگی آن حضرت برای ما روشن نیست .( منتهى المطلب (ط.ق) – العلامة الحلی – ج 2 – ص 887 )
در نتیجه این که چه کسی پیامبر را سمّ داده و این سمّ در چه زمانی بوده است ، برای ما به صورت دقیق روشن نیست و تنها می توان از مجموع آنچه بیان شد نتیجه گرفت که مرگ پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ طبیعی نبوده است و آن حضرت با شهادت از دنیا رفته است .
با توجه به مطالب مذکور باید گفت:
1) از برخی روایات و متون دینی استفاده می‌شود که پیامبر(ص) در جنگ خیبر مسموم شده و این مسمومیت در بیماری پیامبر مؤثر بوده است. برخی گفته‌اند: معروف این است که پیامبر در کسالت وفات خود می‌فرمود: این بیماری از آثار غذای مسمومی است که آن زن یهودی خورانده است.
شاید به خاطر همین روایات و متون تاریخی بوده که پیامبر(ص) را نیز دارای مقام شهادت می‌دانستند، همان گونه که ابن هشام تصریح نموده است.
در برخی روایات نیز اشاره شده که مسمومیت پیامبر در رحلت او تأثیرگذار بوده است، از این رو حضرت در هنگام رحلت با اشاره به مسمومیت خویش در خیبر می‌فرمود: «نیست پیامبر و وصی مگر این که شهید شود».
2) در خصوص این که به پیامبر(ص) شهید گفته نمی‌شود، شاید بدان جهت باشد که مسایل تاریخی ابهام دارد و یا سند برخی از روایات اشکال دارد. طبیعی است چیزهایی را می‌توان به ساحت مقدّس پیامبر نسبت داد که شبهه و ابهام نداشته باشد. از سوی دیگر دقیقاً مشخص نیست که مسمومیت، چقدر در رحلت پیامبر تأثیرگذار بوده؛ زیرا مسمومیت در سال هفتم هجری بوده، ولی رحلت پیامبر در سال 11 هجری اتفاق افتاده و این فاصله زمانی حکایت از آن دارد که مسمومیت عامل اصلی رحلت پیامبر نبوده است. اگر مسمومیت علت اصلی رحلت پیامبر(ص) بود، باید پیامبر بعد از مسمومیت از دنیا می‌رفت، همان گونه که «بشر بن براء» که از گوشت همان گوسفند خورده بود، فوت کرد.
3) در خصوص صحت و عدم صحت اقوال درباره رحلت و یا شهادت پیامبر(ص) نمی‌توان قضاوت نمود،‌ زیرا داوری درباره مسایل تاریخی مبهم، مشکل است. از متون تاریخی استفاده می‌شود که پیامبر توسط زن یهودیه مسموم شده است. حال پیامبر(ص) در اثر مسمومیت از دنیا رفت یا نه، مشخص نیست.
نتیجه گیری
از مجموع روایات نقل شده در کتب شیعه و اهل سنت، می توان نظریۀ شهادت ناشی از مسمومیت پیامبر(ص) را تقویت نمود که در قریب به اتفاق این روایات، زمان مسمومیت ایشان، هم زمان با جنگ خیبر و توسط زنی یهودی بیان شده است.
اما با این وجود، باید گفت موضوع شهادت پیامبر(ص)، از اصول دین و یا بدیهیات آن نبوده که ایمان و اعتقاد بدان، واجب و لازم بوده و انکار آن، موجب خروج از دین شود و به همین دلیل نیز، تعداد اندکی از مسلمانان، در شهادت پیامبر(ص) تردید نموده و رحلت ایشان را ناشی از عاملی طبیعی؛ مانند بیماری یا تب شدید دانسته اند.

منابع جهت مطالعه بیشتر :
فروغ ابدیت – جعفر سبحانی
الصحیح من سیره النبی – جعفر مرتضی عاملی

علت رحلت یا شهادت پیامبر(ص)

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا