آیا برخی مراجع مخالف فلسفه هستند؟
باعرض سلام
ایا بزرگانی همچون ایت الله صافی گلپایگانی و وحید خراسانی که ضد فلسفه صحبت میکنند؛
۱- ایا بطور کامل فلسفه را تحریم کردند؟
۲-ایا این عزیزان در مکتب ضد فلسفه و کلام تفکیک هستند و حامی مکتب تفکیک هستند؟
۳-نحوه تعقل این عزیزان بر چه اساس است؟ آیا استدلال کلامی است؟
پاسخ کوتاه:
نظریهپردازان مکتب تفکیک در مواجهه با فلسفه، دارای موضعی یکسان تلقی نشدهاند؛ چرا که متقدمان مکتب تفکیک مانند میرزا مهدی اصفهانی و محمود حلبی، به ضدیت با فلسفه شناخته میشوند؛ با این حال متأخران مکتب تفکیک، مانند سید جعفر سیدان و محمدضا حکیمی، موضعی دیگر دارند و فلسفه را بهکلی نفی نمیکنند و مکتب تفکیک را تنها جدایی میان روشهای دینی و روش فلسفی میدانند تا از این طریق، معارف وحیانی را از تلفیق با معارف بشری، حفظ کنند. محمدرضا حکیمی نسبت میان فلسفه با وحی قرآنی را نه تباین کلی، بلکه عدم تساوی کلی میداند. اجمالا از دیدگاه این بزرگان تعقل لزوما به معنای تفلسف نیست و اصل مدعای آنان با مکتب تفکیک یکسان است.
نظریهپردازان مکتب تفکیک در مواجهه با فلسفه، دارای موضعی یکسان تلقی نشدهاند؛ چرا که متقدمان مکتب تفکیک مانند میرزا مهدی اصفهانی و محمود حلبی، به ضدیت با فلسفه شناخته میشوند؛ چنانکه میرزا مهدی اصفهانی، فلاسفه را ویرانگران دین شمرده و همه گزارههای فلسفی را در تضاد با تعالیم الهی میداند و قیاس ابلیس در تمرد از امر الهی را برهان فلسفی میشمرد و همة قضایای حقیقیه و خارجیه را باطل میداند و مدرسین فلسفه را فریبکار میخواند. شیخ محمود حلبی، فلسفه را زیانآورترین مطالب دانسته و آن را دشمن بزرگ معارف الهی خوانده است. در درسهای حلبی، مواردی از بدگویی و دشنامگویی خطاب به فلاسفه و عرفا دیده میشود. مجتبی قزوینی نیز طریق قرآن و سنت را مخالف طریق فلسفه میداند.با این حال متأخران مکتب تفکیک، مانند سید جعفر سیدان و محمدضا حکیمی، موضعی دیگر دارند و فلسفه را بهکلی نفی نمیکنند و مکتب تفکیک را تنها جدایی میان روشهای دینی و روش فلسفی میدانند تا از این طریق، معارف وحیانی را از تلفیق با معارف بشری، حفظ کنند. محمدرضا حکیمی نسبت میان فلسفه با وحی قرآنی را نه تباین کلی، بلکه عدم تساوی کلی میداند.در دیدگاه سید جعفر سیدان، عقل صریح نه تنها با وحی در تنافی نیست بلکه وحی، مبتنی بر عقل صریح است.
آیت الله العظمی صافی گلپایگانی تدریس و تدرّس فلسفه و عرفان مصطلح را بطور آزاد مانند فقه و تفسیر و حدیث و علوم دیگر در حوزهها و خصوصاً قرار دادن آن را در برنامه دروس حوزوی و دانشگاهی بسیار خطرناک دانسته و اجرای این برنامهها و تشویق و تأیید آنان را قابل توجیه نمی داند و اگر کسی در این حوزهها گمراه شود علاوه بر این که خودش مسئول است، مدرس و استاد نیز مسئول خواهند بود.
آیت الله وحید خراسانی نیز فلسفه را دانشی ناسودمند می داند و مخالف تحصیل آن است. به گفته وی قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام همه معارف مورد نیاز انسان را در اختیار او قرار دادهاند او به طلاب علوم دینی توصیه می کند به جای مشغول شدن به فلسفه به قرآن و روایات بپردازند.
اجمالا از دیدگاه این بزرگان تعقل لزوما به معنای تفلسف نیست و اصل مدعای آنان با مکتب تفکیک یکسان است.
آیا برخی مراجع مخالف فلسفه هستند؟