شبهه حرام بودن فلسفه
بعضی ها شبهه می کنند و فلسفه را حرام و کفر میدانند. آیا روایتی در مورد حرام بودن فلسفه هست؟
پاسخ کوتاه:
اگر مراد شما از فلسفه، فهم مسایل مهم و اساسی، مانند معنا و ارزش زندگی انسان و امکانات و حدود بشر در این عالم بیانتها و سرنوشت و آینده او باشد، باید گفت بله بسیاری از آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام دعوت به چنین شناختی است.اگر مراد علم فلسفه مرسوم باشد باید گفت روش تعقلی و مضامین و محتوا و اهداف آن نیز در متون دینی بی نهایت است؛ هرچند عبارات و اصطلاحات خاص آن، مانند دیگر علوم در متون دینی صریحا نیامده باشد. فلسفه ای که به کشف و دریافت حقیقت کمک کند، بخشی از تلاش برای دینداری محققانه است. فلسفه بسته به موضوعش می تواند مفید و یا رهزن برای حقیقت باشد. فتاوی در مورد حرمت فلسفه، ناظر به موارد الحادی یا بدعتهای در دین بوده نه کشف حقیقت نمودن است . غالب علما مانند علامه طباطبایی، امام خمینی و بسیاری از علمای گذشته و معاصر، این علم را حرام نمی دانند . باید توجه نماید که این علم، تفکر انسان در مورد عالم را تشکیل می دهد و بسیاری از مباحث خداشناسی مانند اثبات خدا و دیگر اوصاف را می توان از این طریق محکم کرد. بنابر این هدف کشف حقیقت است.
اگر مراد شما از فلسفه، فهم مسایل مهم و اساسی، مانند معنا و ارزش زندگی انسان و امکانات و حدود بشر در این عالم بیانتها و سرنوشت و آینده او باشد، باید گفت بله بسیاری از آیات قرآن و احادیث معصومین علیهم السلام دعوت به چنین شناختی است.اگر مراد علم فلسفه مرسوم باشد باید گفت روش تعقلی و مضامین و محتوا و اهداف آن نیز در متون دینی بی نهایت است؛ هرچند عبارات و اصطلاحات خاص آن، مانند دیگر علوم در متون دینی صریحا نیامده باشد. فلسفه ای که به کشف و دریافت حقیقت کمک کند، بخشی از تلاش برای دینداری محققانه است. فلسفه بسته به موضوعش می تواند مفید و یا رهزن برای حقیقت باشد. فتاوی در مورد حرمت فلسفه، ناظر به موارد الحادی یا بدعتهای در دین بوده نه کشف حقیقت نمودن است . غالب علما مانند علامه طباطبایی، امام خمینی و بسیاری از علمای گذشته و معاصر، این علم را حرام نمی دانند . باید توجه نماید که این علم، تفکر انسان در مورد عالم را تشکیل می دهد و بسیاری از مباحث خداشناسی مانند اثبات خدا و دیگر اوصاف را می توان از این طریق محکم کرد. بنابر این هدف کشف حقیقت است . خداوند دانا و نادان را برابر نمی داند.
برخی برای حرمت فلسفه به روایاتی مانند نکوهش علمای آخر الزمان توسط امام حسن عسکری علیه السلام در مورد برخی از دانشمندان آخر الزمان تمسک نموده اند. در بخشی از روایت می فرماید: « … زیرا به فلسفه و تصوّف گرایش دارند، به خدا سوگند! اینان رویگردان از دین خدا و اهل تحریف اند، در محبت مخالفین ما بزرگ نمایی می کنند و پیروان و دوستان ما را گمراه می کنند…»(1). در جای خود این روایات حمل شده است بر فیلسوف نمایان ملحد و یا فیلسوف نمایان درباری.
این قبیل روایات را نیز نمیتوان نشانه ردّ فلسفه یا فیلسوفان به طور کلی دانست، بلکه باید آن را بر رد و انکار مدعیان دروغین فلسفه، یا فیلسوفان دنیاطلب و رویگردان از آخرت حمل کرد؛ در مقابل می توان بسیاری از آیات و روایات را سراغ گرفت که از محتوا و مضمون منطوقی و مفهومی آن می توان تایید روش و مسائل و هدف و نتایج فلسفی را نتیجه گرفت که بحث جدایی را می طلبد و بخشی از آن در کتاب علی بن موسی الرضا علیه السلام والفلسفة الاهیه و منزلت عقل در هندسه معرفت دینی استاد جوادی آملی آمده است.
البته مطالعه فلسفه به معنای قبول تمامی مسائل آن نیست و هرجایی که با اعتقادات دینی منافات داشت را باید کنار گذاشت، همانطور که ملاصدرا در این زمینه می گوید: «تباً لفلسفة تکون قوانینها غیر مطابقة للکتاب و السنة»؛ نفرین و مرگ بر فلسفهای که بخواهد با مبانی دینی مخالف باشد.(2)
پی نوشت:
1. محدّث نوری، حسین، (1408)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ج 11، ص 380.
2. صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم، (1981)، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة، سوم، بیروت، دار احیاء التراث العربیة؛ ج8، ص303.
شبهه حرام بودن فلسفه