دین و اندیشه
آنان که با یزید بیعت نکردند
با سلام متن زیر را خودم در تاریخ طبری خواندم: ((در روایت عبد الملک امده که وقتی معاویه را بیماری مرگ در رسید یزید پسر خویش را پیش خواند و گفت: «پسر کم، سفر و رفت و امد را از پیش تو برداشتم و کارها را هموار کردم و دشمنان را زبون کردم و عربان را به اطاعت تو اوردم و همه را بر تو فراهم کردم و درباره این کار که بر تو استوار شده بیمناک نیستم مگر از چهار کس از قریش:
تاریخ طبری/ ترجمه، ج۷، ص: ۲۸۸۸
حسین بن علی و عبد الله بن عمر و عبد الله بن زبیر و عبد الرحمان بن ابی بکر.
«عبد الله بن عمر مردیست که عبادت او را از پای در اورده و اگر کسی جز او نماند با تو بیعت میکند. اما حسین بن علی را مردم عراق رها نمیکنند تا به قیام وادارش کنند، اگر بر ضد تو قیام کرد و بر او ظفر یافتی گذشت کن که خویشاوندی نزدیک دارد و حق بزرگ. اما عبد الرحمان بن ابی بکر کسی است که وقتی ببیند یارانش کاری کردهاند او نیز چنان میکند و همه دلبستگی او زنست و سر گرمی، کسی که چون شیر اماده جستن و چون روباه مکاری میکند و اگر فرصت به دست ارد جستن میکند ابن زبیر است. اگر چنین کرد و به او دست یافتی پاره پارهاش کن.»
البته در روایت دیگر وصیت معاویه به یزید چنین حرفی امده:((از قرشیان بیم ندارم مگر از سه کس: حسین ابن علی، و عبد الله بن عمر و عبد الله بن زبیر. ابن عمر مردیست که کار دین وی را از پای در اورده، حسین بن علی مردیست کم خطر و امیدوارم خدا او را به وسیله کسانی که پدرش را کشتند و برادرش را بی کس گذاشتند از پیش بردارد، نسبت بزرگ دارد و حق بزرگ و قرابت محمد صلی الله علیه و سلم، چنان میبینم که مردم عراق او را به
تاریخ طبری/ ترجمه، ج۷، ص: ۲۸۸۹
قیام وامیدارند، اگر به او دست یافتی گذشت کن که اگر من باشم گذشت میکنم.))
با وجود چنین متنی دو سوال پیش می اید
۱. واقعا معاویه به ان پس فطرتی که ما میگوییم چنین حرفی درباره امام حسین به یزید زده اگر بله چرا چنین حرفی زده واقعا از روی خوبی چنین حرفی زده توضیح دهید
۲. اینکه معاویه گفته :((حسین بن علی مردیست کم خطر و امیدوارم خدا او را به وسیله کسانی که پدرش را کشتند و برادرش را بی کس گذاشتند از پیش بردارد)) منظورش چه بوده توضیح دهید
رلگب سوال های بالا و قصد معاویه از نوشته معاویه و تعریف از امام حسین در نامه هایش و سفارش بت مهربانی به امام حسین برای چه بوده را توضیح دهید
تاریخ طبری که یک تاریخ عمومی است منبع معتبری برای زندگی و سیره اهل بیت(ع) نیست .در باره ماجرای بیعت ستاندن معاویه از مردم شام ، مکه ، مدینه و عراق از مردم برای خلافت یزید سخن بسیار است معاویه در ابتدا از مردم شام و سپس عراق و سپس مردم مدینه و مکه برای یزید بیعت گرفت . این بیعت همراه با وعده و تطمیع و تهدید بود . گفته شد تمام بزرگان و مردم شام و مکه و مدینه و عراق در زمان معاویه با یزید بیعت کردند الا چها نفر 1. حسین بن علی 2.عبدالله بن عمر 3. عبدالله بن زبیر 4.عبدالرحمان بن ابوبکر
معاویه در حیات خود و پس از او یزید از همه بیعت خواست .
در منابع تاریخی آمده است :
معاویه به مروان ابن حکم (حاکم وقت مدینه) دستور داد تا اهالی مدینه را از تصمیم معاویه آگاه سازد. مروان با مقاومت افراد از جمله حسین بن علی، عبدلله بن زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابوبکر، روبرو شد. معاویه شخصاً راهی مدینه شد تا آن چهار مخالف را به تسلیم وادارد، اما آنها از مدینه خارج و به مکه رفتند .
معاویه آنان را دنبال کرد و آنان را به مرگ تهدید کرد، اما آنان زیر بار حمایت از او نرفتند. با وجود این، توانست مکیان را قانع کند که آن چهار تن بیعت خود را شکستهاند، و از مردم شهر برای یزید بیعت گرفت. در راه بازگشت به دمشق، به مدینه رفت و بیعت مردمان آنجا را نیز گرفت. پس از آن، مخالفان یزید سکوت اختیار کردند.
معاویه، پیش از مرگش، وصیتنامهای برای یزید نوشت و در آن توصیههایی در رابطه با خلافت کرد. او برای یزید نوشت که از حرکات حسین و ابن زبیر آگاه باشد و پیشبینی کرد عراقیان حسین را به شورش اغوا کنند ولی یاریاش نکنند. او همچنین به یزید توصیه کرد که با حسین با احتیاط رفتار کند و خونش را نریزد، چون او نوهٔ پیامبر است. در عوض با ابن زبیر با خشونت رفتار کند مگر آنکه با او کنار بیاید.
چرا معاویه ، یزید را از بیعت خواستن از حسین ع بر حذر داشت ؟ زیرا از مردم مدینه و بنی هاشم و اصحاب و یران علی ع و امام حسن و امام حسین ع در هراس بود و علاوه بر آن بیعت ستاندن از حسین خلاف قرار دادنمامه صلح با امام حسن ع بود.
اینکه معاویه گفته :((حسین بن علی مردیست کم خطر و امیدوارم خدا او را به وسیله کسانی که پدرش را کشتند و برادرش را بی کس گذاشتند از پیش بردارد)) خبری دروغ است که مورخان اموی مثل طبری آن را نقل کردند و در سایر منابع تاریخی نیست .
مخالفان بیعت با یزید
یزیدبن معاویه و والیان او ، پس از مرگ معاویه از مردم و شخصیتها بیعت میگرفتند . اما کسانی هم زیر بار بیعت نرفتند . از جمله کسانی که علنا بیعت با یزید را رد کردند و زیر بار حکومت او نرفتند و از او انتقاد کردند ، اینان بودند : حسین بن علی علیهما السلام ، عبدالرحمن بن ابی بکر ، عبدالله بن زبیر ، منذربن زبیر ، عبدالرحمن بن سعید ، عابس بن سعید و عبدالله بن حنظله .
سیدالشهداء (ع) دعوت ولید ، والی مدینه را برای بیعت با یزید را رد کرد و ضمن سخنی که فضایل دودمان رسالت را بر شمرد و به ننگهای یزید اشاره داشت ، فرمود : « … وَ مِثْلی لایبایعُ لِمِثْلِهِ »
و به مروان نیز که آن حضرت را می خواست به بیعت وا دارد ، فرمود : « وَیحَک ! اَتَأمُرُنی بِبِیعَةِ یزید وَ هُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ ؟ »
( آیا مرا به بیعت مردی فاسق چون یزید فرا می خوانی ؟ ) سیدالشهداء (ع) بیعت با یزید را به معنای قبول سلطه جور و رضا دادن به هدم اسلام می دید . از این رو و برای نجات اسلام و امت از حکومت فاسقان ، بیعت نکرد و سفر مکه ، سپس راه کربلا را در پیش گرفت . و پس از آن راهی عراق و کوفه شد و در نهایت در کربلا به شهادت رسید .
معاویه در حیات خود و پس از او یزید از همه بیعت خواست .
در منابع تاریخی آمده است :
معاویه به مروان ابن حکم (حاکم وقت مدینه) دستور داد تا اهالی مدینه را از تصمیم معاویه آگاه سازد. مروان با مقاومت افراد از جمله حسین بن علی، عبدلله بن زبیر، عبدالله بن عمر و عبدالرحمن بن ابوبکر، روبرو شد. معاویه شخصاً راهی مدینه شد تا آن چهار مخالف را به تسلیم وادارد، اما آنها از مدینه خارج و به مکه رفتند .
معاویه آنان را دنبال کرد و آنان را به مرگ تهدید کرد، اما آنان زیر بار حمایت از او نرفتند. با وجود این، توانست مکیان را قانع کند که آن چهار تن بیعت خود را شکستهاند، و از مردم شهر برای یزید بیعت گرفت. در راه بازگشت به دمشق، به مدینه رفت و بیعت مردمان آنجا را نیز گرفت. پس از آن، مخالفان یزید سکوت اختیار کردند.
معاویه، پیش از مرگش، وصیتنامهای برای یزید نوشت و در آن توصیههایی در رابطه با خلافت کرد. او برای یزید نوشت که از حرکات حسین و ابن زبیر آگاه باشد و پیشبینی کرد عراقیان حسین را به شورش اغوا کنند ولی یاریاش نکنند. او همچنین به یزید توصیه کرد که با حسین با احتیاط رفتار کند و خونش را نریزد، چون او نوهٔ پیامبر است. در عوض با ابن زبیر با خشونت رفتار کند مگر آنکه با او کنار بیاید.
چرا معاویه ، یزید را از بیعت خواستن از حسین ع بر حذر داشت ؟ زیرا از مردم مدینه و بنی هاشم و اصحاب و یران علی ع و امام حسن و امام حسین ع در هراس بود و علاوه بر آن بیعت ستاندن از حسین خلاف قرار دادنمامه صلح با امام حسن ع بود.
اینکه معاویه گفته :((حسین بن علی مردیست کم خطر و امیدوارم خدا او را به وسیله کسانی که پدرش را کشتند و برادرش را بی کس گذاشتند از پیش بردارد)) خبری دروغ است که مورخان اموی مثل طبری آن را نقل کردند و در سایر منابع تاریخی نیست .
مخالفان بیعت با یزید
یزیدبن معاویه و والیان او ، پس از مرگ معاویه از مردم و شخصیتها بیعت میگرفتند . اما کسانی هم زیر بار بیعت نرفتند . از جمله کسانی که علنا بیعت با یزید را رد کردند و زیر بار حکومت او نرفتند و از او انتقاد کردند ، اینان بودند : حسین بن علی علیهما السلام ، عبدالرحمن بن ابی بکر ، عبدالله بن زبیر ، منذربن زبیر ، عبدالرحمن بن سعید ، عابس بن سعید و عبدالله بن حنظله .
سیدالشهداء (ع) دعوت ولید ، والی مدینه را برای بیعت با یزید را رد کرد و ضمن سخنی که فضایل دودمان رسالت را بر شمرد و به ننگهای یزید اشاره داشت ، فرمود : « … وَ مِثْلی لایبایعُ لِمِثْلِهِ »
و به مروان نیز که آن حضرت را می خواست به بیعت وا دارد ، فرمود : « وَیحَک ! اَتَأمُرُنی بِبِیعَةِ یزید وَ هُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ ؟ »
( آیا مرا به بیعت مردی فاسق چون یزید فرا می خوانی ؟ ) سیدالشهداء (ع) بیعت با یزید را به معنای قبول سلطه جور و رضا دادن به هدم اسلام می دید . از این رو و برای نجات اسلام و امت از حکومت فاسقان ، بیعت نکرد و سفر مکه ، سپس راه کربلا را در پیش گرفت . و پس از آن راهی عراق و کوفه شد و در نهایت در کربلا به شهادت رسید .
منابع جهت مطالعه بیشتر در باره امام حسین ع :
فتوح ابن اعثم، ج 5،
مقتل الحسین خوارزمى، ج 1،
حیاة الامام الحسین ، ج 2 ،
موسوعة کلمات الامام الحسین ، ص 284 .
بحارالأنوار، ج44، علامه مجلسی ، باب 37 ما جری علیه بعد بیعة الناس…
اللهوف، سید ابن طاووس
الارشاد، شیخ مفید قم، مکتبة بصیرتی، ص 200
امالى شیخ صدوق
مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 96.
سید جعفر شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام (چاپ بیست و یکم: تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1376) ص 174.
عاشورا ریشه ها، انگیزه ها، رویدادها، پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آیت الله العظمى ناصر مکارم شیرازى)، امام على بن ابى طالب علیه السلام ، قم ، 1388 ه. ش ، ص 317.
آنان که با یزید بیعت نکردند