تعدد زوجات در قانون ایران
با اینکه در اسلام به مردان اجازه شده که با رعایت شرط عدالت میتوانند چند همسر داشته باشند، اما چرا در سال ۵۳، این قانون تغییر کرد؟ به این صورت که: «مرد نمیتواند با داشتن زن، همسر دوم اختیار کند مگر در موارد زیر؛۱ – رضایت همسر اول. ۲ – عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی. ۳ – عدم تمکین زن از شوهر. ۴ – ابتلا زن به جنون یا امراض صعبالعلاج. ۵ – محکومیت زن به حبس بیش از شش ماه. ۶ – ابتلا زن به هر گونه اعتیاد مضر. ۷ – ترک زندگی خانوادگی از طرف زن. ۸ – عقیم بودن زن. ۹ – غایب مفقودالاثر شدن زن».
پاسخ کوتاه:
ازدواج دوم بنابر مصالحی که در مواردی داشته است از ناحیه خداوند تشریع شده است و اجازه این کار داده شده است که اگر این اجازه صادر نمی شد در مواردی مشکل جدی برای اجتماع بوجود می آمد. البته در مبانی دینی به ازدواج دوم توصیه نشده است و آن را مستحب هم نشمرده اند. تنها جواز و اجازه این کار وجود دارد. بلکه با توجه به عدم پذیرش این ازدواج از ناحیه فرهنگ کشور ما معمولا توصیه ما این است که تا می شود از آن پرهیز کرد. بصورت اولیه مرد برای ازدواج دوم نیازی به اجازه همسر اول ندارد ولی در صورتی که چنین شرطی در ازدواج اول شده باشد و مرد بدون رعایت آن شرط و بدون اجازه از همسر اول ازدواج دوم کند، زن اول حق طلاق خواهد داشت.
اگرچه مرد می تواند در کنار داشتن همسر اول، همسر دیگری را اختیار کند، اما باید توجه داشت که این مسئله بدون حساب و کتاب نیست و تنها در مواقعی است که نوعی ضرورت اجتماعى اقتضای چنین کاری را داشته باشد. همچنین تعدد زوجات شرایط و احکامی دارد که مهمترین آن رعایت عدالت بین همسران است و نیز تحصیل رضایت همسر اول و جلب نظر وی و همچنین آماده سازی فرزندان و بستگان برای پذیرش این مسئله از جمله نکاتی است که توجه به آن نقش مهمی در پیشگیری از تنشهای احتمالی، بروز اختلافات، پیامدهای منفی و مشکلاتی است که در زندگی هووها و تعامل آنها با شوهر ایجاد میشود، دارد. خصوصاً اگر همسر اول در هنگام عقد در شرایط ضمن عقد شرط کرده باشد که شوهرش از او برای ازدواج مجدد اذن بگیرد در این فرض، مرد حق ندارد بدون اذن و اجازه همسر اول ازدواج مجدد نماید و در صورت تخطی، قانوناً همسر اول حق طلاق خواهد داشت، اما در مواقعی که چنین شرطی نباشد، ازدواج مجدد مرد نیاز به اذن و اجازه همسر اول ندارد؛ منتها به خاطر پیشگیری از تنش های احتمالی اخلاقاً اگر اذن بگیرد و موافقت وی را کسب کند، کار بسیار پسندیده ای انجام داده است.اگرچه در آموزههای دینی و تعالیم اسلامی به مسئله تعدد زوجات اشاره شده است، اما تعدد زوجات نوعی ضرورت اجتماعی است که خداوند در شرایطی به برخی از مردان این اجازه را داده که در کنار همسرشان همسر دیگری را اختیار کنند و با زن دیگری ازدواج نمایند؛ البته اگر از این قانون به موقع و به جا استفاده شود، مشکلی برای هیچ یک از همسران، خانواده ها و دیگران ایجاد نخواهد شد.
در تعالیم روحبخش اسلامی و آموزههای دینی، تعدد زوجات امری شرعی به حساب میآید به گونهای که از ضروریات فقه اسلام محسوب مى شود و تعدد زوجات امری جایز است. البته این جواز نیز هم بیحکمت نیست، بلکه برای حفظ مصلحت جامعة اسلامی است و آن هم فقط برای کسانی جایز است که بتوانند به شرایط و احکام آن عمل کنند و اگر کسی به شرایط عمل نکند و زن را فقط برای شهوترانی بخواهد و حقوق او را پایمال کند، تعدد زوجات برای او جایز نیست؛ به همین خاطر اسلام برای این جواز قیود و شرائطی را هم در نظر گرفته که مهمترین آن شرط عدالت است که بدون قدرت بر رعایت عدالت امر به ترک تعدد زوجات شده است؛ خداوند در قرآن به صراحت بیان می کند. اگر شخص گمان و خوف به عدم رعایت عدالت دارد، باید از ازدواج مجدد پرهیز نماید: «…فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَواحِدَة…» (1)؛ «اگر مى ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید».
باید توجه داشت که اگرچه جواز تعدد زوجات با این که در بعضى از موارد، یک ضرورت اجتماعى است و از احکام مسلم اسلام محسوب مى شود، اما تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است، زیرا زندگى در سابق یک شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل عدالت و مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد بر مى آمد، ولى در عصر و زمان حاضر باید کسانى که می خواهند از این قانون استفاده کنند مراقب عدالت همه جانبه باشند و اگر قدرت و امکانات واقعی بر این کار دارند چنین اقدامى نمایند. اساساً اقدام به این کار نباید از روى هوى و هوس باشد. (2)
البته انگیزه افراد را نیز در این خصوص نمیتوان نادیده گرفت. بر فرض مثال اگر کسی به خاطر کمک به خانوادهای و یا برای تأمین هزینههای زندگی و سرپرستی خانوادهای به ازدواج مجدد روی بیاورد، در صورتی که شرایط و امکانات آن را داشته باشد و بتواند بین همسران عدالت را برقرار کند، طبیعتاً کار پسندیدهای انجام داده است؛ در مقابل اگر کسی به خاطر زیادهخواهی، هوسرانی و زنبارگی، تنوعطلبی، تجربة جدید، تفاخر، یا گرفتن زهر چشم از همسر اول و یا خانوادهاش و یا آزار و اذیت آنان سراغ ازدواج مجدد برود، کار مذمومی انجام داده است و عمل وی از مصادیق هوای نفس خواهد بود.
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) میفرمایند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُبْغِضُ أَوْ یَلْعَنُ کُلَّ ذَوَّاقٍ مِنَ الرِّجَالِ وَ کُلَّ ذَوَّاقَةٍ مِنَ النِّسَاءِ» (3)؛ «خداوند عزّوجلّ مردان و زنانى را که همواره تغییر همسر مىدهند [تا طعم زنان و مردان دیگر را بچشند] دشمن دارد، یا آنها را لعنت مىکند».
«إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الذَّوَّاقِینَ وَ الذَّوَّاقَاتِ» (4)؛ «خداوند مردان و زنانى را که مرتّباً تغییر همسر مىدهند [تا طعم زنان و مردان دیگر را بچشند] دوست ندارد».
این نکته را نیز باید در نظر گرفت که گاهی افراد ممکن است در فکر و خیال خود، اندیشهای خام و یا مسمومی را بپروراند و مثلاً فکر کنند که با ازدواج مجدد به لذت بیشتر و مضاعف و یا منافعی دست خواهند یافت؛ در حالی که ممکن است آنچه آنها در ذهن خود تصور کردهاند با واقعیت خارجی تفاوت چشمگیری داشته باشد و ازدواج مجدد علیرغم برخی محاسن و مزیتها، باعث دردسر و افزایش مشکلاتشان گردد؛ چرا که وقتی کسی ازدواج مجدد میکند در حقیقت، حوزه مسئولیت خویش را گسترش میدهد و بار مضاعفی را بر دوش خود مینهد و بدین وسیله بر هزینههای زندگی خود میافزایند که برای تأمین آن باید بیش از گذشته تلاش کند و با مشکلات دست و پنچه نرم کند.
تعدد زوجات و رعایت عدالت بین همسران
شکی در این نیست که در تعالیم روحبخش اسلامی و آموزه های دینی، تعدد زوجات امری شرعی به حساب می آید و از ضروریات فقه اسلام محسوب مى شود.
خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید:
«فَانکِحُواْ مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنىَ وَ ثُلَاثَ وَ رُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُواْ فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَالِکَ أَدْنىَ أَلَّا تَعُولُواْ» (5)؛ «با زنان پاک ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مى ترسید عدالت را (درباره همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانى که مالک آنهائید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى کند.»
آیه فوق دلیل صریح و روشنی است بر مسئله جواز تعدد زوجات، منتها این مسئله با شرائطى جایز است که مهم ترین آن رعایت عدالت بین همسران است. حال این سؤال مطرح می شود که منظور از عدالت که جزو شرائط تعدد زوجات ذکر شده است، چیست؟
آیا این عدالت مربوط به امور زندگى از قبیل هم خوابگى، تأمین وسایل زندگى، رفاه و آسایش است یا منظور عدالت در حریم قلب و عواطف انسانى نیز هست؟
تردیدی در این نیست که عدالت در محبت هاى قلبى خارج از قدرت و توانایی انسان است چه کسى می تواند محبت خود را که عواملش در بیرون وجود اوست از هر نظر تحت کنترل درآورد؟ به همین دلیل، رعایت این نوع عدالت را خداوند واجب نشمرده و در آیه دیگری می فرماید: «وَ لَن تَسْتَطِیعُواْ أَن تَعْدِلُواْ بَینْ َ النِّسَاءِ وَ لَوْ حَرَصْتُمْ» (6)؛ «شما هرگز نمى توانید (از نظر محبّت و تمایلات قلبى) در میان زنان، عدالت و مساوات برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید!»
بنابراین محبت هاى درونى مادامى که موجب ترجیح بعضى از همسران بر بعضى دیگر از جنبه هاى عملى نشود ممنوع نیست، آنچه مرد موظف به آن است رعایت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى است.
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر نمونه در این رابطه می نویسد: «عدالتى که مراعات آن از قدرت انسان بیرون است، عدالت در تمایلات قلبى است و این از شرائط تعدد زوجات نیست و آنچه از شرائط است عدالت در جنبه هاى عملى است.»(7)
بدیهى است یک قانون آسمانى نمی تواند بر خلاف فطرت باشد و یا تکلیف به «ما لا یطاق» کند و از آنجا که محبت هاى قلبى، عوامل مختلفى دارد که بعضاً از اختیار انسان بیرون است، دستور به رعایت عدالت در مورد آن داده نشده است، ولى نسبت به اعمال و رفتار و رعایت حقوق در میان همسران که براى انسان، امکان پذیر است روى عدالت تاکید شده است.(8)
در روایات اسلامى مطالبى درباره رعایت عدالت در جنبه هاى عملى و خارجى در میان همسران نقل شده که عظمت این قانون را مشخص مى سازد، از جمله این که: در حدیثى از امام علی (علیهالسلام) نقل شده است که آن حضرت در روزى که متعلق به یکى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه همسر دیگرش نمى گرفت.(9) در حالات پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) نیز آمده است که آن حضرت حتى به هنگام بیمارى در خانه یکى از همسران خود، توقف نمی کرد.(10) همچنین درباره «معاذ بن جبل» نقل شده که وی دو همسر داشت و هر دو در بیمارى طاعون با هم از دنیا رفتند، او حتى براى مقدم داشتن دفن یکى بر دیگرى از قرعه استفاده کرد، تا کارى بر خلاف عدالت انجام نداده باشد.(11)
باتوجه به مطالبی که خدمت تان عرض شده تعدد زوجات یک ضرورت اجتماعی است که در برخی مواقع با شرایطی برخی از مردان می توانند همسر دیگری را اختیار کنند، اما همگانی نیست.
پینوشتها:
1. نساء(4)، آیه 3.
2. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374، ج3، ص259.
3. حر عاملى، محمد بن حسن ، وسائل الشیعة، قم : مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1409ق، ج22، ص8.
4. همان، ج22، ص9.
5. نساء(4)، آیه3.
6. نساء(4)، آیه129.
7. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، تهران: دار الکتب الإسلامیة، 1374، ج3، ص256.
8. همان، ج4، ص153.
9. «أَنَّ عَلِیّاً ع کَانَ لَهُ امْرَأَتَانِ فَکَانَ إِذَا کَانَ یَوْمُ وَاحِدَةٍ لَا یَتَوَضَّأُ فِی بَیْتِ الْأُخْرَى »؛ حر عاملى، محمد بن حسن ، وسائل الشیعة، قم : مؤسسة آل البیت علیهم السلام، 1409ق، ج21، ص343.
10. «أَنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ یَقْسِمُ بَیْنَ نِسَائِهِ فِی مَرَضِهِ فَیُطَافُ بِهِ بَیْنَهُن .»؛ همان، ج21، ص343.
11. طبرسى، فضل بن حسن، مجمع البیان فى تفسیر القرآن، تهران: ناصر خسرو، 1372، ج3، ص185.
تعدد زوجات در قانون ایران