تحقق نشانه های ظهور
سلام.چند تا نشانه های ظهور محقق نشده است؟
به نظر برخی از محققان از بیش از یک هزار و 200 نشانه آخرالزمان که در روایات از آن سخن گفته شده طبق گفته همه محققان تمام نشانهها رخ داده و فقط پنج نشانه باقی مانده است که اولین آن «فتنه سفیانی» است !! در این باره گفتنی است : تطبیق علایم ظهور بر حوادث خارجی و ادعای تحقق علایم به صورت قطعی، امری غیر قابل پذیرش است، مگر با قرائن قطعی و یقینی. بر اساس روایات علائم ظهور به دو دسته تقسیم می شوند: 1ـ علائم حتمی؛ علامت هایی هستند که بدون تردید پیش از ظهور حضرت مهدی(عج) واقع خواهد شد؛ همانند فراگیر شدن ظلم و فساد و خروج سفیانی و دجال. 2ـ علائم غیر حتمی، مراد از علائم غیر حتمی علامت هایی هستند که ممکن است پیش از ظهور محقق شوند و ممکن است محقّق نشوند؛ توضیح این که: تحقّق این گونه علامتها مشروط به اموری است که در صورت تحقّق آن امور، آن علائم نیز محقّق می شوند وگرنه آن علامت ها پدید نمی آیند. یا روایاتی که آن علایم را بیان می کنند، از نظر سند و دلالت و معنای آن علامات قطعی و یقینی نیستند گفتنی است که شناخت دقیق تمام علائم ظهور نیز مشکل است، پس هیچ گاه نمی توان ادّعا کرد که تمام علائم ظهور تحقّق یافته و به طور یقین در تاریخ مشخّصی حضرت مهدی(عج) ظهور خواهد کرد، بله هر تعداد از مجموع نشانه های ظهور که واقع شود و تطبیق آن نیز درست باشد، میتوان گفت که نزدیک شدن ظهور را بشارت می دهد. بر این اساس می گوییم: شماری از حوادث و وقایعی را که معصومین(ع) وقوع آن را در دوران غیبت کبری خبر داده و یا به عنوان علائم ظهور بر شمرده اند، واقع شده اند؛ موارد زیر بخشی از آن حوادث است: اختلاف در میان امت اسلام، انقراض بنی عباس و از هم پاشیدگی حکومت آنان، به راه افتادن پرچم های سیاه از ناحیة خراسان، خروج مغربی از مصر و تشکیل دولت فاطمیان، رها شدن کشورهای عربی از قید استعمار و … . البه باید علاوه بر مطالب فوق به این نکات نیز توجه داشت: 1ـ معلوم نیست که حوادث روی داده همان حوادثی باشد که در روایات آمده و مقصود روایات بوده است. 2ـ خبر از وقوع چنین حوادثی بدین معنا نیست که این ها نشانه های حتمی ظهورند، بلکه ممکن است این ها رخدادهایی باشند که معصومان از وقوع آن ها خبر داده اند. بخشی از علائم حتمیّه هم که در روایات آمده، همانند: خروج سفیانی، دجال و صیحة آسمانی هنوز واقع نشده اند.توضیح بیشتر آنکه :شیخ مفید در الارشاد خود فهرستی از نشانه های ظهور را ذکر کرده که از این قرار است: شورش سفیانی، کشته شدن سید حسنی، تفرقه بنی عباس به خاطر پادشاهی و حکومت دنیایی، کسوف خورشید در نیمه ماه رمضان و خسوف ماه در آخر ماه که هر دو بر خلاف رویه عادی طبیعت است، فرو رفتن در بیابان، فرو رفتن در مشرق و فرو رفتن دیگری در مغرب، حرکت نکردن خورشید از ظهر تا نیمه های عصر، طلوع خورشید از مغرب و کشته شدن نفس زکیه در پشت کوفه و کشته شدن 70 انسان صالح و شایسته دیگر، بریدن سر مردی هاشمی بین رکن و مقام، خراب شدن دیوار مسجد کوفه، نمایان شدن پرچمهای سیاهی از خراسان، قیام یمانی، ظاهر شدن شخصی مغربی در مصر و حکومت کردنش بر شام، فرود آمدن ترکها در جزیره و رومیان در ساحل، طلوع ستاره مشرقی که همانند ماه نورافشانی می کند و سپس چنان خم می شود که گویی دو سوی آن قرار است به هم برسند، سرخی ای که در آسمان ظاهر می شود و در تمام افق پخش و منتشر می شود؛ آتش بزرگ و شدیدی که در مشرق نمایان شده و سه یا هفت روز در [جو و] آسمان باقی می ماند. پایان سختیهای اعراب و حکومت کردنشان بر بلاد و خارج شدن از سیطره عجمها. کشته شدن امیر مصر توسط ساکنان آن دریا، حرکت پرچمهایی که به سوی خراسان راهی می شوند، ورود سپاهی از سمت مغرب تا وقتی که با از بین رفتن سرگشتگی و حیرت آرامش یابد، نمایان شدن پرچمهای سیاه از مشرق به همان صورت، شکافتن و ترک خوردن فرات به طوری که آب وارد کوچه ها و خیابان های کوفه بشود، شورش شصت دروغگو که همگی ادعای نبوت می کنند و شورش دوازده نفر از آل ابی طالب که همه ادعای امامت برای خویش دارند، سوزاندن مردی بلند مرتبه از پیروان بنی عباس میان جلولاء و خانقین، زدن پل در آنجایی که آب میان مدینة السلام و بغداد روان است، برخاستن بادی سیاه در ابتدای روز و زلزله ای که منجربه فرو رفتن بسیاری از آنها می شود. هراسی که دامنگیر اهل عراق و بغداد می شود و مرگ ناگهانی در آن و نقصان و کاهش اموال و جانها و بدنها و محصولات و یورش ملخها که در ابتدای آن و غیر آن ظاهر می شوند به طوری که به زراعت و غلات و همان مقدار کمی که مردم کشت کرده اند، حمله ور می شود و اختلاف میان دو دسته از عجمها و ریخته شدن خون بسیاری از آنها و شورش بندگان از اطاعت سروران آنها و کتشن ایشان و مسخ شدن دسته ای از بدعت گزاران که به شکل میمون و خوک میشوند، و غلبه یافتن بندگان بر سرزمینهای مالکان و سروران،ندایی از آسمان که تمام اهل زمین آن را به زبان خویش می شنوند و صورت و سینه ای که در آسمان در قرص خورشید برای مردم ظاهر می شود، و مردگانی که از قبرهایشان به دنیا بر می گردند و در دنیا [بادیگران] آشنا می شوند و به زیارت همدیگر می روند، سپس همه اینها به 24 باران که به وسیله آن زمین پس از مرگش زنده می شود ختم شده و برکات آن نمایات می گردد و پس از آن تمام آسیبها و بلایا از معتقدان به حق که از شیعیان مهدی هستند برطرف شده و از ظهور آن حضتر در مکه خبردار می شوند و برای یاری ایشان متوجه و راهی آنجا می شوند.بعضی از حوادثی که در این دو نقل ذکر و در تاریخ محقق شده به شرح زیر است:
1. روی کردن پرچمهای سیاه از ناحیه خراسان: با قیام ابومسلم خراسانی تطابق دارد.
2. ظهور مغربی در مصر که شامات را تصرف می کند: شورش مغربی فاطمی که در سال 396ق. در شمال آفریقا اعلام دعوت کرد و پس از جنگ با شام بر آن مستولی شد.
3. فرود آمدن ترکها در جزیره: زمانی که خاک جزیره مدت طولانی تحت سیطره حکومت عثمانی ترکی بود از سال 941ق. آغاز شد تا زمان سقوط سلطنت آنها در سال 1335ق. پس از اشغال بریتانیا در جنگ جهانی اول.
4. فرود آمدن رومیان در رملهک در لسان ائمه معصومین از اروپا به روم تعبیر می شده است و رمله نام منطقه ای در شام و منطقه ای دیگر در مصر است و از اینرو با استعمار فرانسه در مصر به رهبری ناپلئون بناپارت و یا اشغال سوریه توسط فرانسه، پس از جنگ جهانی اول و اشغال عثمانی با این کلام معصومین منطبق می شود.
5. پایان سختیهای اعراب و سیطره یافتن بر بلاد و خارج شدن آنها از سیطره عجمها (غیر اعراب): در این عصر با آن زندگی می کنیم. عصر ما عصر انقلابهای عربی است که می خواهند از سیطره و استعمار بیگانگان رهایی بیابند و خود حکومت را به دست بگیرند.
6. کشته شدن فرمانروای مصر توسط مردم آن دیار: انور سادات به دست خالد اسلامبولی کشته شد.
7. اختلاف میان دو دسته از عجمها و خونریزی زیاد میان آنها: با جنگهای جهانی اروپا که در میانشان بود منطبق است همانند جنگ میان فرانسه و آلمان، بریتانیا و آلمان یا ترکیه و یونان و که البته برای فهم این بخش از حدیث تنها کافی است در وقایع دو جنگ جهانی اول و دوم – که در نیمه قرن نوزده میلادی رخ داد – دقیق شویم.
خلاصه اینکه :
الف.در منابع روایی، بسیاری از رخدادهای طبیعی و غیر طبیعی و دگرگونیهای سیاسی و اجتماعی به عنوان علائم ظهور، ذکر شده است. بدیهی است که روایات مربوط به این مسئله، مانند سایر مسایل دیگر، از جهت درستی و اعتبار، یکسان نیستند. در میان این روایات، برخی از جهت سند غیر قابل اعتمادند و برخی هم از جهت مضمون و مطالبی که در آن مطرح شده، جای بحث و تامل دارند. بنابراین، نمیتوان به صرف دیدن یک روایت و بدون بررسی کارشناسانه از جهت سند و دلالت، به آن اعتماد کرد. در میان نشانهها، برخی به عنوان علایم حتمی ظهور ذکر شده است.
علائم معروف حتمی، پنج مورد است:
البته در برخی از روایات، به علائم دیگری نیز اشاره شده است، مانند خورشید گرفتگی در نیمه ماه رمضان و ماه گرفتگی در آخر آن. (الغیبة، طوسی، ص444) و یا طلوع خورشید از مغرب(الغیبة، طوسی، ص435).
ب. عدهای بر این باورند که بسیاری از علائم ظهور اتفاق افتاده است و فقط علایم حتمی نزدیک ظهور، باقی مانده است. به نظر میآید سخن قطعی و کاملی در این مورد نمیتوان گفت؛ زیرا منابع اصلی و قدیمی شیعه، معمولاً، از نشانههای خاص و محدود نام بردهاند، و بسیاری از این نشانههایی که به عنوان علایم اتفاق افتاده، مطرح میشود یا اصولا در این منابع ذکر نشده و یا بسیار کم رنگ بیان شده است. این امر، نشانه آن است که اخباری که این گونه نشانهها را بیان کردهاند، چندان مورد اعتنای علمای گذشته نبوده است.
هم چنین اسناد برخی از روایات، اشکال دارد و نقل آنها در کتب روایی جامع، مانند بحار به دو علت میتواند باشد:
در مواردی که سخن از یک علامت و فرج بعد از آن مطرح شده، گویا مراد ظهور امام زمان(علیه السلام)نیست، بلکه یک گشایش و راحتی برای مؤمنان است. از امام باقر(علیه السلام)نقل شده است:منتظر صدایی باشید که از طرف دمشق، ناگهان به شما میرسد. در آن، گشایش بزرگ برای شما خواهد بود.(الغیبة، نعمانی، ب14، ح66).
در برخی روایات، سخن امام، به گونهای است که خبر از یک اتفاق و واقعه میدهد نه این که بخواهد آن واقعه را یکی از علایم ظهور معرفی کند، مانند وقوع گرمای شدید(الغیبة، نعمانی، ب14، ح44).
برخی نشانهها و بیانها، به گونهای است که میتواند معنای دیگری غیر از معنای ظاهری داشته باشد. مانند طلوع خورشید از مغرب که شاید کنایه از ظهور حضرت از مکه باشد. از امام علی(علیه السلام)نقل شده است: و هو الشمس الطالعة من مغربها(بحار، ج52، ص194، ح26).
به علاوه معلوم نیست این حادثه خارجی، واقعا همان نشانهای باشد که در روایت ذکر شده است، بلکه شاید پدیدهای مشابه آن باشد. (البته باید توجه داشت که شباهت این حادثه با یک علامت، این احتمال را ایجاد میکند که شاید این واقعه، همان علامت ظهور باشد؛ لذا حالت آمادگی را در خود منتظر ایجاد میکند).
سخن آخر این که این مقدار که انسان به صورت کلی در مورد آنها بداند، کافی است و پیگیری وقوع یا عدم برخی از آنها فایده و نتیجهای در بر ندارد.
تحقق نشانه های ظهور