دین و اندیشه
قرائت قرآن
۱. چه کسی به سر امام حسین(ع) با چوب جسارت کرد۲. و آیا در منبعی وارد شده که سر آن حضرت قرآن خواندند و چگونه آن افراد ملعون با این گوش معمولی شنیدند که برای اسکاتش به چوب متوسل شدند؟
بر اساس نقل مورخان و محدثان، سر مقدس امام حسین آیاتی از سوره کهف و بعض آیات دیگر را بر بالای نیزه و در جاهای دیگر تلاوت کرده اند. در روایتی از زید بن ارقم آمده است: سر مقدس حضرت امام حسین را بر نیزه در کوفه در حال خواندن آیات قرآن دیدم: «اَم حَسِبتَ اَنَّ اَصحـَبَ الکَهفِ والرَّقیمِ کانوا مِن ءایـَتِنا عَجَبـا ؛ (1) آیا گمان کردی اصحاب کهف و رقیم از آیات عجیب ما بودند؟». موی بر تنم راست شد و گفتم. این ماجرا عجیبتر از جریان اصحاب کهف است. (2)در نقل دیگری آمده: وقتی سر مقدس را در جایگاهی که برایش معین کرده بودند، نهادند، سر مقدس به تلاوت آیات سوره کهف پرداخت و تا : انهم فتیه آمنوا بربهم فزدناهم هدی و لا نزد الظالمین الا ضلالا تلاوت کرد. (3)
سر مبارک را بر چوبی نصب کرده و مردم به نوری که از سر به آسمان ساطع بود، نگاه می کردند که این آیه را تلاوت فرمود: و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون (4) (5)
سلمه بن کهیل از سر مقدس شنید که بر نیزه می خواند: فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم (6) (7)
ابن وکیده گوید : از سر مقدس شنیدم که سوره کهف را می خواند. شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مقدس تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود: ای فرزند وکیده ! مگر نمی دانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این کلام او تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مقدس به او می فرماید:
ای فرزند وکیده ! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد . پس آن ها را واگذار اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون ؛ (8) در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آن ها را مى کشند . (9)
منهال ابن عمرو گوید : سر مقدس را در دمشق بر نیزه دیدم که آیات سوره کهف تا : ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا تلاوت می کرد و در این جا به صراحت فرمود: عجیب تر از اصحاب کهف قتل من و بر نیزه کردن سرم می باشد. (10)
و وقتی یزید در پی اعتراض سفیر روم به ظلم رفته بر اباعبدالله ، دستور به کشتن او داد ، سر مقدس با صدای بلند فرمود: لا حول و لا قوه الا بالله . (11)
پی نوشت ها:
1. کهف (18) ، آیه 9.
2. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 116، کنگره شیخ مفید.
3. مقتل الحسین ، مقرم، ص 332.
4. شعراء (26) ، آیه 227.
5. مناقب، ابن شهراشوب ، ج 2 ، ص 188.
6. بقره(2) ، آیه 137.
7. اسرار الشهادة ، ص 488.
8. غافر (40) ، آیه 71.
9. شرح قصیدة ابی فراس ،ص 148.
10. خصائص سیوطی ، ج 2 ، ص 127.
11. مقتل العوالم ، ص 151.
از سایت اسلام کوئست این مطالب را بخوانید :
در منابع روایی آمده است که؛ یزید با عصای خیزران بر لب و دندان سر بریده امام حسین(ع) زده است: یزید، عصاى خیزرانش را طلبید و با آن بر دندانهاى حسین(ع) میکوبید، ابو برزه اسلمى رو به یزید کرد و گفت: واى بر تو! اى یزید! با عصایت دندانهاى حسین فرزند فاطمه را چوب میزنى؟ من خود شاهد بودم که پیامبر(ص) دندانهاى حسین و برادرش حسن را مى مکید و میگفت: شما دو سرور جوانان اهل بهشت هستید، خدا بکشد قاتل شما را و دوزخ را براى او آماده نماید که چه جایگاه بدى است، راوى گفت: یزید بر آشفت و دستور داد او را از مجلس بیرون کنند پس کشان کشان او را از مجلس بیرون بردند راوى گفت: یزید سپس اشعارى از ابن زبعری را خواند که در آن آرزو کرد کاش اجدادش که در بدر کشته شده بودند، زنده بوده و این انتقام را میدیدند، علاوه بر این تمام وحی و نبوت را نیز زیر سؤال برد.[1] این روایت با کمی اختلاف در منابع دیگر نیز نقل شده است.[2] همچنین در برخی از منابع آمده است که؛ این کار را ابن زیاد انجام داده است.[3]2. در برخی از منابع روایی آمده که وقتی سر امام حسین(ع) را نزد یزید بردند، او در حال خوردن شراب و مشغول بازی شطرنج بوده است؛ امام رضا(ع) فرمود: «هنگامى که سر حسین بن علی(ع) را به سوى شام بردند، یزید دستور داد آنرا در کنارى نهاده و سفره غذا را گستردند، و او با یارانش مشغول خوردن غذا و نوشیدن آبجو شدند، چون فارغ گشتند، امر کرد سر بریده حسین(ع) را در طشتى به پیش تخت او نهادند و میز بازى شطرنج را روى آن طشت گذارد و با یارانش به بازى شطرنج مشغول شد، و حسین، پدر و جدّش را به مسخرگى یاد میکرد، و چون از همبازیش میبرد جام شراب را برگرفته سه بار مینوشید، آنگاه باقی مانده آنرا در کنار طشتى که سر بریده امام در آن بود بر زمین میریخت. پس هر کس از طرفداران ما میباشد باید از خوردن شراب و قماربازى با شطرنج بپرهیزد، و هر کس از شیعیان ما که دیده اش به شراب جو یا شطرنج بیفتد امام حسین(ع) را یاد نماید و بر یزید و آل زیاد لعن فرستد، خدای عزّ و جلّ گناهانش را محو و نابود سازد، هر چند به عدد ستارگان آسمان باشد».[4][1]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 179، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 114، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. «أَنَّهُ لَمَّا دَخَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ حَرَمُهُ عَلَى یَزِیدَ وَ جِی ءَ بِرَأْسِ الْحُسَیْنِ وَ وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ فِی طَسْتٍ فَجَعَلَ یَضْرِبُ ثَنَایَاهُ بِمِخْصَرَةٍ کَانَتْ فِی یَدِه …»؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 307، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق؛ ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 129، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[3]. دینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق، عبد المنعم عامر، مراجعه، جمال الدین شیال، ص 259، قم، منشورات الرضى، 1368ش.
[4].شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 22، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 419، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 154، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا
سر مبارک را بر چوبی نصب کرده و مردم به نوری که از سر به آسمان ساطع بود، نگاه می کردند که این آیه را تلاوت فرمود: و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون (4) (5)
سلمه بن کهیل از سر مقدس شنید که بر نیزه می خواند: فسیکفیکهم الله و هو السمیع العلیم (6) (7)
ابن وکیده گوید : از سر مقدس شنیدم که سوره کهف را می خواند. شک کردم که صدا از سر هست یا از جای دیگر که ناگاه سر مقدس تلاوت را ترک کرد و متوجه من شد و فرمود: ای فرزند وکیده ! مگر نمی دانی که ما امامان زنده و نزد پروردگارمان روزی خوریم. با شنیدن این کلام او تصمیم می گیرد سر را دزدیده و دفن کند که سر مقدس به او می فرماید:
ای فرزند وکیده ! تو را به این تصمیم راهی نیست و اقدام آنان در ریختن خون من نزد خدا عظیم تر از بردن سرم بر نیزه در شهرها می باشد . پس آن ها را واگذار اذ الاغلال فی أعناقهم و السلاسل یسحبون ؛ (8) در آن هنگام که غل و زنجیرها بر گردن آنان قرار گرفته و آن ها را مى کشند . (9)
منهال ابن عمرو گوید : سر مقدس را در دمشق بر نیزه دیدم که آیات سوره کهف تا : ام حسبت ان اصحاب الکهف و الرقیم کانوا من آیاتنا عجبا تلاوت می کرد و در این جا به صراحت فرمود: عجیب تر از اصحاب کهف قتل من و بر نیزه کردن سرم می باشد. (10)
و وقتی یزید در پی اعتراض سفیر روم به ظلم رفته بر اباعبدالله ، دستور به کشتن او داد ، سر مقدس با صدای بلند فرمود: لا حول و لا قوه الا بالله . (11)
پی نوشت ها:
1. کهف (18) ، آیه 9.
2. الارشاد، شیخ مفید، ج 2، ص 116، کنگره شیخ مفید.
3. مقتل الحسین ، مقرم، ص 332.
4. شعراء (26) ، آیه 227.
5. مناقب، ابن شهراشوب ، ج 2 ، ص 188.
6. بقره(2) ، آیه 137.
7. اسرار الشهادة ، ص 488.
8. غافر (40) ، آیه 71.
9. شرح قصیدة ابی فراس ،ص 148.
10. خصائص سیوطی ، ج 2 ، ص 127.
11. مقتل العوالم ، ص 151.
از سایت اسلام کوئست این مطالب را بخوانید :
در منابع روایی آمده است که؛ یزید با عصای خیزران بر لب و دندان سر بریده امام حسین(ع) زده است: یزید، عصاى خیزرانش را طلبید و با آن بر دندانهاى حسین(ع) میکوبید، ابو برزه اسلمى رو به یزید کرد و گفت: واى بر تو! اى یزید! با عصایت دندانهاى حسین فرزند فاطمه را چوب میزنى؟ من خود شاهد بودم که پیامبر(ص) دندانهاى حسین و برادرش حسن را مى مکید و میگفت: شما دو سرور جوانان اهل بهشت هستید، خدا بکشد قاتل شما را و دوزخ را براى او آماده نماید که چه جایگاه بدى است، راوى گفت: یزید بر آشفت و دستور داد او را از مجلس بیرون کنند پس کشان کشان او را از مجلس بیرون بردند راوى گفت: یزید سپس اشعارى از ابن زبعری را خواند که در آن آرزو کرد کاش اجدادش که در بدر کشته شده بودند، زنده بوده و این انتقام را میدیدند، علاوه بر این تمام وحی و نبوت را نیز زیر سؤال برد.[1] این روایت با کمی اختلاف در منابع دیگر نیز نقل شده است.[2] همچنین در برخی از منابع آمده است که؛ این کار را ابن زیاد انجام داده است.[3]2. در برخی از منابع روایی آمده که وقتی سر امام حسین(ع) را نزد یزید بردند، او در حال خوردن شراب و مشغول بازی شطرنج بوده است؛ امام رضا(ع) فرمود: «هنگامى که سر حسین بن علی(ع) را به سوى شام بردند، یزید دستور داد آنرا در کنارى نهاده و سفره غذا را گستردند، و او با یارانش مشغول خوردن غذا و نوشیدن آبجو شدند، چون فارغ گشتند، امر کرد سر بریده حسین(ع) را در طشتى به پیش تخت او نهادند و میز بازى شطرنج را روى آن طشت گذارد و با یارانش به بازى شطرنج مشغول شد، و حسین، پدر و جدّش را به مسخرگى یاد میکرد، و چون از همبازیش میبرد جام شراب را برگرفته سه بار مینوشید، آنگاه باقی مانده آنرا در کنار طشتى که سر بریده امام در آن بود بر زمین میریخت. پس هر کس از طرفداران ما میباشد باید از خوردن شراب و قماربازى با شطرنج بپرهیزد، و هر کس از شیعیان ما که دیده اش به شراب جو یا شطرنج بیفتد امام حسین(ع) را یاد نماید و بر یزید و آل زیاد لعن فرستد، خدای عزّ و جلّ گناهانش را محو و نابود سازد، هر چند به عدد ستارگان آسمان باشد».[4][1]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 179، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1348ش؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 114، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. «أَنَّهُ لَمَّا دَخَلَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ وَ حَرَمُهُ عَلَى یَزِیدَ وَ جِی ءَ بِرَأْسِ الْحُسَیْنِ وَ وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ فِی طَسْتٍ فَجَعَلَ یَضْرِبُ ثَنَایَاهُ بِمِخْصَرَةٍ کَانَتْ فِی یَدِه …»؛ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق، مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 307، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق؛ ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 129، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[3]. دینورى، ابو حنیفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق، عبد المنعم عامر، مراجعه، جمال الدین شیال، ص 259، قم، منشورات الرضى، 1368ش.
[4].شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 22، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 419، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق؛ شعیری، محمد بن محمد، جامع الاخبار، ص 154، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بیتا
قرائت قرآن