دین و اندیشه

مشکلات اجتماعی -کارآمدی ولایت فقیه

پرسش و پاسخ

به دلیل وجود مشکلات و معضلات در سطح جامعه و عدم موفقیت نظام ولایت فقیه در حل کامل آن، آیا بهتر نیست این نظریه و حکومت دینی کنار گذاشته شود؟

پیشنهاد فوق مبتنى بر این فرض است که: 1. صرف وجود مشکلات و معضلات در هر جامعه اى، به معناى ناکار آمدى نظام سیاسى حاکم بر آن است.
2. رفع معضلات و مشکلات در گرو تغییر نظام سیاسى است.
اگر چنین باشد، تمام نظام هاى سیاسى ناکار آمدند؛ زیرا هیچ جامعه اى را نمى توانید مثال بزنید که داراى پاره اى معضلات و مشکلات حل نشده نباشد. نه جوامعى که معضلات کمترى دارند، همیشه ناشى از برترى نظام سیاسى شان مى باشد، و جوامعى که معضلات بیشترى دارند، همواره ناشى از ضعف نظام سیاسى آنها نیست. شاهد مطلب آن است که مى توان نظام هاى سیاسى مشترکى یافت که وضعیت اجتماعى آنها، متفاوت است. به عنوان مثال امریکا، هند، فرانسه و… از کشورهایى شاخص در نظام دموکراسى هستند؛ در حالى که مشکلات اجتماعى در مثل امریکا و هند، فوق العاده زیاد است.
جالب این است که برخى از جامعه شناسان، سیاست و حکومت دموکراتیک را از نظام هاى بسیار کارآمد به حساب مى آورند؛ در حالى که برخى از این رژیم ها با عدول از اصول بنیادین نظام سیاسى خود، به حل مشکلات و معضلات اجتماعى خویش مى پردازند! به عنوان مثال امریکا براى حل مشکل رکود شدید اقتصادى -بر خلاف خواست عمومى به جنگ و دیکتاتورى بین المللى متوسل مى شود و با نظامى گرى براى شرکت هاى امریکایى بازارگشایى مى کند. این به معناى آن نیست که رژیم سیاسى هیچ تأثیرى در بهبود یا عدم بهبود اوضاع ندارد؛ بلکه آنچه مورد نظر است، اینکه نباید به مسائل اجتماعى با نگاه تک عاملى نگریست و همه چیز را یکسونگرانه، تبیین و ارزیابى کرد.
از طرف دیگر در گمانه ذکر شده، وجوه مثبت، کامیابى ها و موفقیت ها نادیده گرفته شده و صرفاً بر نقاط منفى -بدون جست و جوى علل مختلف مؤثر در آنها انگشت نهاده شده است. چنین نگاهى فاقد اعتبار علمى است. زمانى ادعاى فوق روا است که با تحلیل دقیق منطقى، بتوان روشن نمود که کدام یک از مؤلفه هاى نظام سیاسىِ مبتنى بر دین، مانع کارآمدى حکومت است و چرایى آن را با دقت علمى بتوان تبیین کرد. در حالى که چنین چیزى هرگز وجود ندارد و مؤلفه هاى نظام سیاسى دینى، نه تنها هیچ کاستى نسبت به دیگر نظام ها ندارد؛ بلکه از جهاتى چند، بر دیگر نظام هاى سیاسى برترى دارد. شرح تفصیلى این مسأله، از مقایسه جامع بین سیستم هاى سیاسى به دست مى آید.
نکته دیگر اینکه منظور از کارآمدى، چگونگى تحقق آن و حدود اهمیت و ارزش گذارى درباره آن است. به عنوان مثال آیا براى ما کارآمدى در جهات مادى، از چنان اهمیتى برخوردار است که براى رسیدن به آن بتوان اصول و ارزش ها را زیر پا نهاد و همچون استعمارگران، به استثمار و ستم ملل دیگر پرداخت و بدین وسیله رفاه عمومى پدید آورد یا نه؟ به طور حتم در نگاه ارزشى اسلام چنین چیزى روا نیست و پذیرش پاره اى از مشکلات مقبول تر است. بر خلاف مبانى ارزشى سودانگارانه در یوتیلیتاریانیسم غربى.
در آخر ذکر این نکته لازم است که با وجود تمامى مشکلات موجود، نظام ما نسبت به سال هاى قبل از انقلاب و سایر کشورهایى که در وضعیت مشابهى با کشور ما هستند و دوران گذار و سازندگى و جنگ تحمیلى، محاصره هاى اقتصادى، سیاسى، نظامى و… را پشت سر مى گذارند، در وضعیت بسیار مناسب ترى قرار دارد؛ هر چند تا رسیدن به حکومت عدل الهى و تحقّق خواسته هاى مشروع مردم، راه طولانى در پیش داریم. از طرف دیگر به نظر ما یکى از عوامل عمده در وجود پاره اى از مشکلات جامعه، عدم اجراى کامل اصول و قوانین اسلامى است.
امید آنکه با همکارى و هماهنگى تمامى مردم، مسؤولان امر و قواى سه گانه، شاهد جامعه اى هر چه اسلامى تر و منطبق با آرمان هاى نظام اسلامى باشیم.

مشکلات اجتماعی -کارآمدی ولایت فقیه

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا