حضرت ابراهیم و دلیل رها نمودن زن و فرزند در مکه
حضرت ابراهیم علیه السلام با چه ملاک و دلیل عقلی زن و فرزند خویش را در بیابان بی اب و علف رها کردند و رفتند؟
– اطاعت امر الهی در اصل انجام- این اسکان با هدف اطاعت امر الهی در برپا داشتن نماز است .- این هجرت و اسکان آزمایش الهی حضرت ابراهیم وحضرت هاجر علیهم السلام بوده است که با سرافرازى از عهده آن برآمدند و آن جناب در این آزمایش از سد عواطف در راه انجام وظایف عبور نمود.
– ایمنی سرزمین و زوال ترس و وحشت از حضرت هاجر سلام الله علیها که فرمودند : «ما را در این بیابان به چه کسى واگذار مى کنى؟» فرمود «به همان کسى واگذار مى کنم که مرا امر کرده شما را در اینجا اسکان دهم، او حافظ شماست و آب و غذاى شما را مى رساند.» اگر خانه به خدا نسبت داده شده، از این بابت است که خانه مزبور به هدف و منظورى ساخته شده که جز براى خدا صلاحیت ندارد که آن عبادت است.
– سرکشی مکرر حضرت ابراهیم علیه السلام و دیدن اجتماع خداپرستان در آن مکان شریف بیانگر سختی معیشت و نبود جاذبه های بشری که مانع پذیرش دین خدای متعال در آن سرزمین میشد.
لذا علامه طباطبائى چنین آورده است: علّت این که حضرت ابراهیم علیه السلام درّه خشک و بى آب و علف را انتخاب کرد این است که ساکنان آنجا بتوانند با تمام وجود خدا را عبادت کنند و عوامل باز دارنده اى هم در کار نباشد.
– امنیت تکوینی، که خداوند نصیب سرزمین مکه کرده است:
«أَولَم یَروا أنّا جَعلنا حَرما امنا و یتخطّف النّاس من حولهم أفبالباطل یؤمنون و بنعمةالله یکفرون» عنکبوت/67 و «و من یرد فیه بإلحاد بظلم نذقه من عذاب ألیم» حج/25 و «الّذی أطعمهم من جوعٍٍ و امنهم من خوف» قریش/4 دستورهایی هم برای امنیت بشریعی داده شده مانند: «من دخله کان امنا» آل عمران/97 راز اینکه این جمله اولا به صورت ماضی استمراری بیان شد و ثانیا نفرمود:«من دخله أمن » آن است که همواره در آن جا امنیت حکمفرماست آنسان که حتی اگر کسی مستحق عقوبت بوده، به آن جا پناه آورد، تا در آن جا جرمی مرتکب نشده، در امان است و نمی توان حدی بر او جاری کرد تا آنگاه که وی از مکه خارج گردد.
اهتمام به رعایت این حریم بدان حدّ است که سماعة بن مهران می گوید: شخصی به من بدهکار بود ، مدت مدیدی از من غایب شد تا اینکه او را در مسجد الحرام د رحال طواف دیدم، در این حال از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا اکنون تقاضای مالم را بکنم؟ آن حضرت فرمودند: نه، حتی به او سلام نیز نکن(مبا دا شرمنده شود!) و او را نترسان تا آنگاه که از حرم خارج گردد: «لا، لا تُسَلِّم علیه و لا تروّعه حتی یخرج من الحرم» (وسائل الشیعه9/365).
در اینجا بحث دربارة حرام بودن مطالبه دین از بدهکار پناهنده به حرم نیست؛ زیرا در حدیث مزبور قید «التجاء به حرم » اخذ نشده است، بلکه اطلاق آن شامل غیر حال پناهندگی هم می شود و اگر تقییدی باشد باید آن را از دلیل دیگر استظهار کرد.
پس آزار دادن کسی که وارد حرم شده، حرام بوده است مگر آن که درخارج، جنایتی کرده، بعد به حرم پناهنده شده باشد، که در این صورت، خرید و فروش با او، پناه دادن به او، اجاره یا عاریه دادن خانه به او، غذا دادن یا فروش غذا به او ممنوع است. جواز این گونه آزارها نسبت به او برای اجبار وی بر خارج شدن از حرم است تا حدود الهی دربارة وی اجرا شود.
امّا اگر کسی در حرم مرتکب جرمی شد همانجا حدّ بر او جاری می شود؛ زیرا حرمت حرم را رعایت نکرده است؛ یعنی همان طور که اگر کسی مرتکب قتل عمدی شد باید قصاص شود دربارة عدم رعایت حرمت حرم نیز باید قصاص شود: «و الحُرُمات قصاص» بقره/194 معاویة بن عمار می گوید: از امام صادق علیه السلام دربارة فردی که در خارج حرم مرتکب قتلی شده و سپس وارد حرم شده است، پرسیدم. آن حضرت فرمود: او را در حرم اعدام نمی کنند بلکه آب و غذا، نه به صورت رایگان و نه به گونه ای دیگر، در اختیار او نمی گذارند و نیز در حرم او را نمی آزارند تا از حرم خارج شده حدّ را بر او جاری سازند: «لا یُقتل و لا یُطعم و لا یُسقی و لایُباع و لایُؤذی حَتی یَخرُج مِن الحرم فَیُقام علیه الحدّ».
معاویة بن عمّار می گوید: سپس پرسیدم: اگر کسی در حرم مرتکب قتل یا سرقت شد حکمش چیست؟ امام صادق(ع) فرمودند: حدّ شرعی (اعدام و هر حکم دیگری) بر او جاری می شود، ولی کسی که در حرم مرتکب قتل و مانند آن شد، گذشته از اجرای حدّ شرعی در حرم، تحقیر هم می شود؛ زیرا عمل او بیانگر این است که رأیش این بوده که حرم حرمتی ندارد! او در حرم ظلم کرده، و در حرم نمی توان به کسی تعدّی کرد جز بر ظالم؛ او هم ظالم است: «یقام علیه الحدّ فی الحرم صاغرا لِاَنه لم یر للحرم حُرمة و قد قال الله عزّوجلّ «فَمَن اعتَدی عَلیکم فَاعتدوا عَلیه بِمِثل مَا اعتَدی عَلَیکم»». بقره/194 فقال «هذا هو فی الحرم و قال: «لا عُدوان إلا علی الظالمین» (وسائل الشیعه 9/336ـ337).
حضرت ابراهیم و دلیل رها نمودن زن و فرزند در مکه