دین و اندیشه
خلقت آدم و حواء
سلام جناب استاد احد ایمدرباره خلق ادم و حوا.۱.ظاهرا در سه جای قران این عبارت امده که خلقکم من نفس واحده،مراد از نفس واحده دقیقا چیست؟
۲.در دو جا به جای خلق جعل دارد چه مطلبی را میخواهد برساند؟
۳.منها زوجها دقیقا چه معنایی را می رساند ایا غیر از خلق کردن از اوست در حالی که تفاسیر ان را از جنس یا نوع ادم معنا میکنند.
۴.ایا میان خلق منها با خلق لکم من انفسکم فرقی نیست یعنی انفس معنایی خاصی را نمی رساند که در من خالی نیست؟
۵. مراد افرینش جسم زوج از نفس است یا روح یا چیز دیگر؟
با عرض سلام.1ـ یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء … .طبق احادیث، مراد از «نفس واحده» آدم(ع) است.
و زوج او، «حواء» است.
که از خلقت حواء (س) از خلقت آدم(ع) بوده است.
در برخی احادیث آمده که حواء از یکی از ضلع ایسر آدم(ع) خلق شد. در برخی احادیث هم آمده که حواء از باقیماندهی گِل آدم(ع) خلق شد. «ضلع ایسر» را ترجمه کردهاند به «دندهی چپ»؛ امّا بعید نیست که منظور از «ضلع» همان معنایی باشد که ما در شکلها به کار میبریم و مثلاً میگوییم « مربّع چهار ضلع دارد.»
بر این اساس، شاید بتوان این دو قول را این گونه جمع کرد: زمانی که گل آدم(ع) درست شد، آن را به صورت مکعبی در آوردند؛ آنگاه از ضلع چپ این گل، مقداری از گل را جدا کردند و با آن، جسم حواء را درست کردند.
در برخی نقلها هم «نفس واحده» را وجود نوری رسول الله ـ صلوات الله علیه و آله ـ گفتهاند؛ و زوج او نور علی ـ علیه السّلام ـ است؛ که از نور پیامبر(ص) منشق شده است. توجّه شود که در زبان عربی، «زوج» به معنی همسر نیست، بلکه جفت هر چیزی، زوج آن چیز اطلاق میشود. همسر راه از این جهت زوج گفتهاند که باهم جفت هستند.
2ـ خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
رتبهی جعل بعد از رتبهی خلق است؛ یعنی ابتدا باید چیزی خلق شود و سپس جعل شود.
اینکه خلقت حواء از گل آدم و بعد از آدم بوده است روشن است. امّا همسر شدن حواء برای آدم، در مرتبهی بعد از خلقتشان بوده است. لذا اینکه حواء، خلقتش از آدم بوده روشن است.
همسر آدم از خود آدم باشد هم روشن است؛ چرا که همسرش همان حواء است که خلقتش از خود آدم است.
3ـ آنچه از احادیث استفاده میشود این است که «منها زوجها» ناظر به اشتراک در مادّه است.
بلی در «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً » میتوان آن را «نوع» دانست.
4ـ «خلق منها»، ربط مستقیم به رابطهی همسری ندارد؛ بلکه صرفاً اشتراک در مادّه را بیان میکند در اصل خلقت؛ امّا در «خلق لکم» صحبت از رابطهی همسری است.
5ـ از آنچه عرض شد معلوم میشود که مراد، آفرینش جسم است.
و زوج او، «حواء» است.
که از خلقت حواء (س) از خلقت آدم(ع) بوده است.
در برخی احادیث آمده که حواء از یکی از ضلع ایسر آدم(ع) خلق شد. در برخی احادیث هم آمده که حواء از باقیماندهی گِل آدم(ع) خلق شد. «ضلع ایسر» را ترجمه کردهاند به «دندهی چپ»؛ امّا بعید نیست که منظور از «ضلع» همان معنایی باشد که ما در شکلها به کار میبریم و مثلاً میگوییم « مربّع چهار ضلع دارد.»
بر این اساس، شاید بتوان این دو قول را این گونه جمع کرد: زمانی که گل آدم(ع) درست شد، آن را به صورت مکعبی در آوردند؛ آنگاه از ضلع چپ این گل، مقداری از گل را جدا کردند و با آن، جسم حواء را درست کردند.
در برخی نقلها هم «نفس واحده» را وجود نوری رسول الله ـ صلوات الله علیه و آله ـ گفتهاند؛ و زوج او نور علی ـ علیه السّلام ـ است؛ که از نور پیامبر(ص) منشق شده است. توجّه شود که در زبان عربی، «زوج» به معنی همسر نیست، بلکه جفت هر چیزی، زوج آن چیز اطلاق میشود. همسر راه از این جهت زوج گفتهاند که باهم جفت هستند.
2ـ خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها
رتبهی جعل بعد از رتبهی خلق است؛ یعنی ابتدا باید چیزی خلق شود و سپس جعل شود.
اینکه خلقت حواء از گل آدم و بعد از آدم بوده است روشن است. امّا همسر شدن حواء برای آدم، در مرتبهی بعد از خلقتشان بوده است. لذا اینکه حواء، خلقتش از آدم بوده روشن است.
همسر آدم از خود آدم باشد هم روشن است؛ چرا که همسرش همان حواء است که خلقتش از خود آدم است.
3ـ آنچه از احادیث استفاده میشود این است که «منها زوجها» ناظر به اشتراک در مادّه است.
بلی در «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً » میتوان آن را «نوع» دانست.
4ـ «خلق منها»، ربط مستقیم به رابطهی همسری ندارد؛ بلکه صرفاً اشتراک در مادّه را بیان میکند در اصل خلقت؛ امّا در «خلق لکم» صحبت از رابطهی همسری است.
5ـ از آنچه عرض شد معلوم میشود که مراد، آفرینش جسم است.
خلقت آدم و حواء