علل بی توجهی به شایسته سالاری
سلام وعرض ادب …چرا باوجود اعلام اصل “شایسته سالاری “ازطرف رهبرمعظم انقلاب،مسؤلین مختلف کشور نسبت به این مسأله هیچ گونه توجهی ندارند .وافرادضعیف فاسد نالایق و اختلاص گر دا درمسندهای اداری ،اجرایی ،انتظامی و…قرارمیدهندو افراد لایق وشایسته راکنارمیگذارند ،چرا جلوی این ظلم بزرگ رانمیگیرد ،که باعث نابودی نظام وحکومت میشود؟
دانشجوی گرامی ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز، پیش از پرداختن به پاسخ اصلی، لازم است اشاره نماییم که در نظر سیاسی اسلام اصل شایسته سالاری به عنوان تنها معیار و ملاک گزینش کارگزاران مورد تأکید است. امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه به مالک اشتر خطوط اصلی انتخاب کارگزاران را معرفی میکند و میفرماید:
در امور کارمندانت بیندیش، و پس از آزمایش به کارشان بگمار، و با میل شخصی، و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن، زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی باتجربه و باحیا، از خاندانهای پاکیزه و باتقوی، که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن، زیرا اخلاق آنان گرامی تر، و آبرویشان محفوظتر، و طمع ورزیشان کمتر، و آینده نگری آنان بیشتر است. سپس روزی فراوان بر آنان ارزانی دار، که با گرفتن حقوق کافی در اصلاح خود بیشتر می کوشند، و با بی نیازی، دست به اموال بیت المال نمی زنند، و اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت تو خیانت کنند. سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن، و جاسوسانی راستگو، و وفاپیشه بر آنان بگمار، که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانتداری، و مهربانی با رعیت خواهد بود. و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن، و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد، و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تایید کرد، به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن، و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او بازپس گیر، سپس او را خوار دار، و خیانتکار بشمار، و طوق بدنامی به گردنش بیافکن. (نهجالبلاغه نامه شماره 53)
البته بدیهی است اجرای این اصول مبتنی بر مسائلی نظیر چگونگی تعیین و شناخت افراد شایسته، میزان اعتماد و اطمینان به سلامت و کاردانی آنان می باشد. به عبارت دیگر وقتی یک مسئول دولت می خواهد اقدام به گزینش افراد شایسته و مدیران لایق کند، باید منطقی ترین راهکار برای این موضوع را برگزیند و در کنار آن افراد مورد اعتماد و اطمینان خود را برگزیند و بدیهی است استفاده از تجارب و اطلاعات افراد و جریانهای متعهدی که از نظر فکری و برنامه ای با آن مسئول دولت از نزدیکی بیشتری برخوردارند، از منطقی ترین راهکارها شمرده می شود.
اما این یکی از مشکلات مردم سالاری است که فردی که به عنوان رئیس جمهور یا به توسط او وزیر انتخاب میشود دائره شناخت او از افراد چقدر است که بهترینها را انتخاب کند آیا کسانی که انتخاب کرده است بهترین افراد از افراد موجود هستند پاسخ مثبت به این سؤال بسیار دشوار است زیرا اطلاعات هرکسی از افراد محدود است حتی کسانی که با آنها مشورت میکند نیز محدودند بنابراین پذیرش دموکراسی همراه با پذیرش مشکلات آن نیز هست که یکی از آنها تغییر در مدیران و آمدن مدیران جدید که فرد انتخابگر آنها را بهترین میداند.
بر این اساس باید بگوییم که در جمهوری اسلامی ایران نیز اصل بر شایسته سالاری است و تلاش فراوانی صورت می گیرد که شایستگان در راس مسئولیت ها قرار گیرند . اما با تمام تلاش هایی که صورت می گیرد گاه مشاهده می شود که در برخی ادارات افرادی که شایستگی لازم را ندارند در مسئولیتی قرار می گیرند که نباید قرار می گرفتند که گاهی اوقات این مساله به دلیل پوشیده بودن ماهیت افراد برای کسانی است که امر گزینش و انتخاب مسئولین را انجام می دهند کما اینکه در مواردی مشاهده می شود که فردی به دلیل ظاهر سازی ها و رعایت برخی ظواهر چنان خود را در صف شایستگان قرار می دهد که در نهایت به عنوان مسئول یک بخش یا اداره معرفی می شود ولی پس از اینکه آن مسئولیت را بر عهده گرفت نقاب از چهره بر کشیده و ماهیت حقیقی خود را نشان می دهد و یا اینکه برخی حتی پس از تصدی مسئولیت نیز در زیر نقاب ظاهر فریب ، خود را مخفی نگه می دارند. البته به این موارد باید کسانی را اضافه کرد که شایستگی آنها مورد اختلافی است، به عنوان مثال مقام مسئول یک فرد که او را بدین سمت گماشته است، وی را دارای صلاحیت و شایستگی لازم می داند و از منظر او شایسته سالاری رعایت شده است، ولی از منظر دیگران ممکن است همین فرد به عنوان فرد فاقد شرایط مورد نیاز برای تصدی آن مسئولیت تشخیص داده شود.
در هر صورت از نظر ما در نظام جمهوری اسلامی ایران، هیچ کس به لحاظ تئوریک بی اعتقاد به اصل شایسته سالاری نمی باشد، اما در مقام عمل به دلایل متعدد از جمله محدودیت های دموکراسی، محدودیت در شناخت افراد و اختلاف در مصادیق افراد شایسته ممکن است، وضعیت به گونه ای باشد که چنین به نظر برسد که اصل شایسته سالاری رعایت نمی شود.
علل بی توجهی به شایسته سالاری