مفهوم لوح محفوظ
لوح محفوظ از نظر فلسفه اسلامی و عرفان نظری یعنی چی؟و در کدام مرتبه است؟
لوح محفوظلوح در لغت به معنای صفحه ای است که در آن نوشته می شود مانند کاغذ یا پوست یا سنگ و یا هر چیز دیگری که قابل نوشته شدن باشد و لوح محفوظ کتابی است که تمام پدیده های عالم با قلم تقدیر در آن ثبت شده و از هر گونه تغییری محفوظ است و ویژگیهایی دارد که خواهیم گفت.بدون شک تعبیر لوح و قلم برای تقریب ذهن ماست و از باب تشبیه و یا تنزیل است و نباید آن را با قلم و کاغذ و کتاب معمولی مقایسه کرد اگر چه به بزرگی عالم باشد، بلکه آن یک حقیقت والایی مانند عرش و کرسی است که ما از کیفیت آن آگاهی نداریم و فقط می دانیم که وجود دارد و علم به وجود آن منحصرا از طریق شرع و نقل حاصل می شود و عقل را در آن راهی نیست.بعضی از فلاسفه لوح محفوظ را همان عقل فعال و یا نفس کلی فلک اعظم دانسته اند که کائنات در آن نقش بسته است. (1) ملا صدرا درباره ی لوح محفوظ چنین توضیح می دهد:«و اما لوح محفوظ پس آن عبارت است از نفس کلی فلکی، بخصوص فلک اقصی; چون هر چه در عالم جریان می یابد و یا در آینده جریان خواهد یافت در نفوس فلکی نوشته شده و بت شده است چون آنها به لوازم حرکتهای خود آگاهند… پس همان گونه که در کاغذ محسوس نقوش محسوسی به وسیله ی قلم نوشته می شود، همین طور از عالم عقل فعال صورتهای مشخصی ترسیم می شود که به طور کلی علل و اسباب آن مضبوط است، جایگاه این صورتها نفس کلی است که قلب عالم است ». (2)
به نظر ما تطبیق اصطلاحات شرعی و نقلی با اصطلاحات فلسفی و عقلی، کاری نا استوار و حتی خطرناک است چون فرضیه های علمی و عقلی همواره در معرض باطل شدن و دگرگونی است و می دانیم که این اصطلاحات فلسفی ناظر به هیئت بطلمیوس است که سالهاست باطل شده و به تاریخ علم پیوسته است. بنابراین باید از چنین تطبیقهایی پرهیز نمود وحیطه ی شرع را آلوده ی چنین اصطلاحاتی نکرد. البته اگر علم قطعی و تجربی چیزی را ثابت کرد، تطبیق یک مفهوم شرعی و یا آیه ای از قرآن با آن، با رعایت احتیاط اشکالی ندارد ولی اینجا از آن موارد نیست.
چنین می نماید که لوح محفوظ گنجینه ی علم خدا و آیینه ی صفت عالمیت اوست وچون علم خدا عین ذات اوست، نشاید که در این لوح تغییری حاصل شود و لذا هیچ وقت در آن تغییر و تبدیلی رخ نمی دهد و محتوای آن همواره ثابت و استوار است و می توانیم بگوییم که لوح محفوظ ظرف و وعای علم الهی است; البته علم خدا نامحدود است و این که این لوح را ظرف آن یا گنجینه ی آن قلمداد می کنیم در نسبت به معلومات است که مجموع پدیده های جهان هستی است و به هر حال محدود است.
طبق آیات و روایاتی که درباره ی لوح محفوظ آمده، این کتاب ویژگیهایی دارد که برخی از آنها عبارتند از:
1. این کتاب جایگاه علم کلی خداوند است که شامل علم به تمامی موجودات از کوچک و بزرگ می شود و اعم از پدیده هایی است که فعلیت یافته و یا هنوز به صورت قوه است و وجود عینی و خارجی پیدا نکرده است:
«…و ما یعزب عن ربک من مثقال ذرة فی الارض و لا فی السماء و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الا فی کتاب مبین » (یونس/61).
«وبه سنگینی ذره ای نه در زمین و نه در آسمان از پروردگارت پنهان نیست و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر وجود ندارد مگر این که در کتاب مبین ثبت است ».
«وما من دابة فی الارض الا علی الله رزقها و یعلم مستقرها و مستودعها کل فی کتاب مبین » (هود/6).
«وهیچ جنبنده ای نیست مگر این که روزی آن بر خدا است و او «مستقر» و «مستودع » آن را می داند، همه در کتاب مبین ثبت است ».
طبق قول راجح منظور از «مستقر» موجود زنده ای است که وجود خارجی پیدا کرده و به فعلیت رسیده است و منظور از «مستودع » موجود زنده ای است که هنوز فعلیت نیافته ودر مرحله قوه است.
2. همچنین این کتاب محل علم جزئی پروردگار است و علم او به احوال اشخاص و جوامع و بروز و ظهور حوادث و اتفاقات جزئی و شخصی در این کتاب ثبت شده و شمارش تمام موجودات در آن قرار دارد و گاهی از آن به عنوان کتاب حفیظ یاد شده است:
«و ان من قریة الا نحن مهلکوها قبل یوم القیامة او معذبوها عذابا شدیدا کان ذلک فی الکتاب مسطورا» (اسراء/58).
«و هیچ آبادی نیست مگر این که ما پیش از فرا رسیدن روز قیامت نابود کننده ی آن و یا عذاب کننده ی آن با عذابی شدید هستیم، این امر در کتاب (لوح محفوظ) نوشته شده است ».
«قد علمنا ما تنقص الارض منهم و عندنا کتاب حفیظ » (ق/4).
«همانا می دانیم که زمین از آنان چه می کاهد و کتاب محفوظ نزد ماست ».
«…و کل شی ء احصیناه فی امام مبین » (یس/12).
«و همه چیز را در کتاب اصلی آشکار شمارش کردیم ».
«…ولا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین » (انعام/59).
«و نه خشکی و نه تری است مگر این که در کتاب مبین قرار دارد».
«و ان ربک لیعلم ما تکن صدورهم و ما یعلنون و ما من غائبة فی السماء و الارض الا فی کتاب مبین » (نمل/74-75).
«همانا پروردگارت آنچه را که در دلهایشان است و آنچه را که آشکار می کنند می داند و هیچ نهفته ای در آسمان و زمین نیست مگر این که در کتاب مبین قرار دارد».
3. لوح محفوظ جایگاه حقیقت قرآنی است و قرآن پیش از نزول به قلب پیامبر در آنجا قرار داشته است. البته می دانیم که قرآن یک حقیقت تنزیلی دارد که همان الفاظ است که به زبان پیامبر جاری شده و در مناسبتهای خاصی در طول 23 سال نازل شده است و یک حقیقت بسیط دارد که ورای الفاظ است و همان است که در شب قدر یکجا بر قلب پیامبر نازل شد. این حقیقت بسیط در لوح محفوظ قرار دارد و در این مرحله از آن به «کتاب مکنون » و «رق منشور» هم تعبیر شده است:
«بل هو قرآن مجید فی لوح محفوظ » (بروج/21-22).
«بلکه آن قرآن با ارزشی است که در لوح محفوظ قرار دارد».
«انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون » (واقعه/77-78).
«همانا آن قرآنی گرامی است که در کتابی پنهان قرار دارد».
«والطور و کتاب مسطور فی رق منشور» (طور/31).
«سوگند به کوه طور و سوگند به کتابی نوشته شده در برگی سرگشاده ».
(البته «رق » به معنای پوست گاو است که در قدیم روی آن می نوشتند و منظور در اینجا صفحه ای است که قابل نوشتن است).
4. در بعضی از روایات آمده که لوح محفوظ دو طرف دارد یک طرف آن عرش خدا و طرف دیگر آن پیشانی اسرافیل است (3) و این شاید اشاره به این حقیقت دارد که لوح محفوظ نسبتی به خدا دارد که از این نظر نامحدود است و نسبتی به خلق دارد که از این نظر محدود و متناهی است و می توان آن را به یک منشور یا هرم معکوس تشبیه کرد که طرف بالای آن باز و نامحدود است و طرف پایین آن محدود و بسته است و لذا در بعضی از روایات طول آن ذکر شده است. (4)
5. این لوح در عین محدود بودن مشتمل بر تمام مخلوقات است و مجموع پدیده های عالم را دربرمی گیرد. در این باره به دو روایت زیر توجه کنید:
عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم قال: کان الله قبل کل شی ء و کان عرشه علی الماء و کتب فی اللوح المحفوظ ذکر کل شی ء. (5)
«پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: خدا پیش از هر چیزی وجود داشت و عرش او بر آب بود و در لوح محفوظ ذکر همه چیز وجود دارد».
عن الصادق علیه السلام قال: قال الله للقلم: اکتب فی اللوح المحفوظ ما کان و ما هو کائن الی یوم القیامة فالمداد مداد من نور و القلم قلم من نور و اللوح لوح من نور. (6)
«امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند به قلم گفت: هر چه را که شده و یا تا روز قیامت خواهد شد در لوح محفوظ بنویس، پس مرکب از نور و قلم از نور و لوح از نور بود».
6. در بعضی از روایات از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: لوح و قلم دو فرشته هست. (7) اطلاق فرشته به لوح و قلم شاید از آن جهت باشد که تمام نیروهای فعال در جهان خلقت که خدا به آنها نقشی در تدبیر عالم داده و از آنها به «مدبرات امر» یاد کرده، نوعی فرشته هست و در متون مذهبی به تمام نیروهای تاثیرگذار در جهان، ملک و فرشته اطلاق شده است و شاید هم منظور از ملک بودن لوح و قلم این باشد که آنها دو حقیقت والایی هستند که هر کدام را ملکی حمل می کند همان گونه که عرش را هشت ملک حمل می کند.
به خاطر همین روایت است که شیخ صدوق گفته است: اعتقاد ما در لوح و قلم این است که آنها دو فرشته اند. (8) و شیخ مفید به او ایراد می گیرد که این سخن دور از صواب است وبه ملائکه لوح و قلم گفته نمی شود و از نظر لغت چنین اطلاقی شناخته نشده است. (9) ولی با توجه به توجیهی که ما کردیم، اشکال شیخ مفید برطرف می شود; به اضافه این که این تعبیر در چندین روایت از امام صادق علیه السلام نقل شده است.
تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون:2/1292.
2. ملا صدرا، الاسفار الاربعة:جزء اول از سفر سوم، ص 295.
3. بحارالانوار:57/366.
4. همان، ص 375.
5. همان، ص 207.
6. همان 368.
7. همان، ص 369.
8.. اعتقادات صدوق، ص 44، چاپ کنگره شیخ مفید.
9. تصحیح الاعتقاد، ص 74، چاپ کنگره.
مفهوم لوح محفوظ