اراده الهی و انقلاب اسلامی؟
نقش اراده خدا در انقلاب اسلامی چیست؟
با سلام و تشکر از ارسال پرسش هایتان به این مرکز، برای روشن شدن نقش اراده خداوند متعال در انقلاب اسلامی ابتدا لازم است به عنوان مقدمه توضیح مختصری پیرامون رابطه اراده الهی با اراده و اختیار انسان داده شود .
نسبت «اراده الهى» و «اراده انسان» از قبیل تاثیر چند عامل طولی است به گونه اى که وجود هر یک از آنها نیز وابسته به وجود دیگرى باشد ، مى باشد؛ زیرا وجود انسان و اراده او وابسته و مترتّب بر اراده الهى است؛ امّا استناد افعال انسان به اراده خداوند متعال ، منافاتى با استناد آنها به خود وى ندارد؛ زیرا این استنادها در طول یکدیگر هستند و تزاحمى با هم ندارند و چنان نیست که یا باید مستند به اراده انسان باشند و یا مستند به اراده خدا.
به بیان دیگر، «مشیت و اراده الهى»، به معنای وجود همین نظام علّى و معلولى حاکم بر پدیده های جهان است؛ نه مداخله بى واسطه خدا. در این بین اراده آدمی نیز جزئى از همین نظامى است که خداآفریده؛ نه چیزى خارج از آن. در واقع خداوند به ما نیرو و توان داده، عقل و هوش و قدرت جسمانى بخشیده، و این امکانات لحظه به لحظه از ناحیه خداوند به ما مى رسد و اگر یک لحظه کوتاه لطف او از ما قطع گردد و رابطه ما با او بریده شود، معدوم خواهیم شد.( مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقاید براى جوانان، قم: نسل جوان، ۱۳۸۶ ، ص ۱۳۲) ما اگر مى توانیم کارى انجام بدهیم با اراده ای است که او به ما داده است. یعنى او خواسته و اراده کرده است که ما آزاد باشیم و با اراده خود افعالی انجام دهیم.
حال که نقش اراده خدا در افعال انسان روشن شد به بررسی نقش اراده الهی در انقلاب اسلامی می پردازیم.
نقش اراده الهی و انقلاب اسلامی
اراده الهی به حاکمیت دین اسلام تعلق گرفته است و این اراده الهی تخلف ناپذیر است.
“هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ”
“او کسى است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند”(سوره صف آیه9)
البته قرار نیست که این اراده معجزه وار صورت بگیرد و در تحقق این اراده الهی انسانها نیز نقش داشته و با همراهی آنان این مهم تحقق پیدا نماید. خداوند متعال یکی از فلسفه بعثت انبیا را این گونه بیان می فرماید : « لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط » « ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند .»( سوره حدید ، آیه 25) در این آیه شریفه تعبیر « لیقومَ الناسُ بالقسطِ» به کار برده شده که سخن از خود جوشی مردم است . نمى فرماید: هدف این بوده که انبیاء انسانها را وادار به اقامه قسط کنند، بلکه مى گوید: هدف این بوده که مردم مجرى قسط و عدل باشند آرى مهم این است که مردم چنان ساخته شوند که خود مجرى عدالت گردند، و این راه را با پاى خویش بپویند. (مکارم شیرازی , ناصر ، تفسیر نمونه ، تهران: دار الکتب الاسلامیه ، 1374، ج23، ص 372)
بنابر این برای حاکمیت دین الهی نیاز به همراهی انسانها و فراهم شدن زمینه و شرایط برای تحقق آن است و حاکمیت جهانی اسلام که در عصر ظهور ولی عصر عجل الله فرجه الشریف تحقق پیدا خواهد نمود به یکباره ایجاد نخواهد شد و نیازمند زمینه سازی و تلاش در این مسیر و بیداری و آگاهی بخشی به انسان ها و وجدانهای بیدار است و این سنت الهی است که
«اِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِاَنْفُسِهِم» خداوند سرنوشت هیچ قوم [و ملّتى] را تغییر نمى دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.(سوره رعد آیه11)
این قانون که یکى از پایه هاى اساسى جهان بینى و جامعه شناسى در اسلام است، به ما مى گوید که مقدّرات شما قبل از هر چیز و هر کس در دست خود شماست و هر گونه تغییر در خوشبختى و بدبختى اقوام در درجه اوّل به خود آنها بازمى گردد. شانس و طالع و اقبال و تصادف و تأثیر اوضاع فلکى و مانند اینها هیچ کدام پایه ندارد، اساس این است که ملّتى خود بخواهد سربلند و سرفراز، پیروز و پیشرو باشد، یا بر عکس خودش تن به ذلّت و زبونى و شکست در دهد. حتّى لطف خداوند یا مجازات او بى مقدّمه دامان هیچ ملّتى را نخواهد گرفت، بلکه این اراده و خواست ملّت ها و تغییرات درونى شان است که آنها را مستحقّ لطف یا مستوجب عذاب خدا مى سازد.به تعبیرى دیگر، این اصل قرآنى که یکى از مهم ترین برنامه هاى اجتماعى اسلام را بیان مى کند به ما مى گوید هر گونه تغییر برونى متّکى به تغییر درونى ملّت ها و اقوام است و هر گونه پیروزى و شکستى که به قومى رسید از همین جا سرچشمه مى گیرد.
بنابراین آنها که همیشه براى تبرئه خویش به دنبال عوامل برونى مى گردند و همواره قدرت هاى سلطه جو و استعمارگر را عامل بدبختى خود مى شمارند سخت در اشتباهند، زیرا اگر این قدرت هاى جهنّمى پایگاهى در درون یک جامعه نداشته باشند کارى از آنان ساخته نیست. مهم آن است که پایگاه سلطه جویان و استعمارگران و جبّاران را در درون جامعه خود درهم بکوبیم تا آنها هیچ راهى براى نفوذ نداشته باشند.آنها به منزله شیطانند و مى دانیم شیطان به گفته قرآن بر کسانى که عِبادُ اللهِ المُخلَصین هستند راه ندارد; او تنها بر کسانى چیره مى شود که پایگاهى در درون وجود خود براى شیطان ساخته اند.
این اصل قرآنى مى گوید که براى پایان دادن به بدبختى ها و ناکامى ها باید دست به انقلابى از درون بزنیم; یک انقلاب فکرى و فرهنگى، یک انقلاب ایمانى و اخلاقى. و به هنگام گرفتارى در چنگال بدبختى ها باید به جستوجوى نقطه هاى ضعف خویشتن بپردازیم و آنها را با آب توبه و بازگشت به سوى حق، از دامان روح و جان خود بشوییم; تولّدى تازه پیدا کنیم و نور و حرکتى جدید، تا در پرتو آن بتوانیم ناکامى ها و شکست ها را به پیروزى مبدّل سازیم، نه اینکه این نقطه هاى ضعف ـ که عوامل شکست است ـ در زیر پوشش هاى خودخواهى مکتوم بماند و به جستوجوى عوامل شکست در بیرون جامعه خود در بیراهه ها سرگردان بمانیم.(مکارم شیرازی ،ناصر،تفسیر نمونه،تهران:دارالکتب الاسلامیه،1374،ذیل آیه شریفه)
و انقلاب اسلامی که با هدف حاکمیت ارزش های اسلامی بر پایه اسلام ناب شکل گرفت، می تواند مقدمه و زمینه ساز تحقق حاکمیت جهانی اسلام باشد و تفکر اسلام ناب را در جهانی که در گرداب سکولاریسم گرفتار شده به عنوان یگانه راه نجات و سعادت بشریت را گسترش بخشد و بی تردید عنایت و نصرت الهی و دست حمایت خداوند پشتوانه و محافظ این انقلاب است و این وعده الهی است که “ان تنصروا الله ینصرکم و یثبت اقدامکم”
و اگر این نصرت و اراده الهی به حفظ انقلاب اسلامی تعلق نگرفته بود انقلاب اسلامی نمی توانست در برابر طوفان سهمگین دشمنیها و بحران آفرینی ها مقاومت کند . عبور انقلاب اسلامی از همه بحران ها و امواج دشمنیها بیانگر دست حمایت الهی در حفظ انقلاب اسلامی است تا انشاء الله این انقلاب زمینه ساز تحقق حاکمیت جهانی اسلام با ظهور منجی عالم بشریت باشد.
مقام معظم رهبری فرمودند:
«انقلاب اسلامی، خیلی ریشهدار است؛ خیلی قوی است؛ خیلی ارکان مستحکمی دارد؛ و خدای متعال هم پشتیبان ماست؛ همین طور که من بارها از قول امام (رضوان اللَّه علیه) نقل کردهام که فرمودند: من از اولی که وارد این قضیه شدیم، دیدم – یا احساس کردم – یک دست قدرتی دارد کارها را پیش میبرد. حقیقتاً همین جور است؛ و این را ایشان به من فرمودند. انسان این دست قدرت الهی را میبیند. البته این دست قدرت الهی، قوم و خویشیای با ما ندارد – «من کان للَّه کان اللَّه له»(مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۹، ص ۱۹۷)«إن تنصروا اللَّه ینصرکم»(سوره محمد آیه ۷) «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»( سوره حج آیه ۴۰)
باید در خدمت این راه باشیم؛ خالصانه؛ آنچه که داریم، بیاوریم میدان و برای این راه تقدیم کنیم؛ تلاشمان و کارمان را برای این راه تقدیم کنیم. خدای متعال هم تفضل خواهد کرد؛ لطف خواهد کرد؛ امروز هم همین کار شده و خدای متعال تفضل کرده و سنگ دشمن به سوی خودش برگشته؛ تیرش کمانه کرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئهای که کردند، طرفی ببندند.»(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲/۷/۱۳۸۸)
اراده الهی و انقلاب اسلامی؟