عشق امام زمان(عج)
چگونه میتوانم عشق به امام زمان (عج) و اولیای الهی را به دور از ریا در زندگیام اثر دهم و رضایت خاطر آنان را جلب نمایم؟
عشق به امام زمان (عج) و اولیای الهیهر که را جامه ز عشقی چاک شداو ز حرص و عیب کلی پاک شد
پیش از آن که راه و رسم عاشقی را بیان کنیم لازم است عشق را تعریف نماییم و علت پیدایش آن را بدانیم و رمز بقا و دوان آن را دریابیم، آن گاه ویژگیهای عاشق حقیقی را بشناسیم.
تعریف عشق
حب و علاقه به شخص یا شیء، وقتی با احساسات و عواطف عالی انسان آمیخته گشت و به اوج رسید و وجود انسان را مسخر و مطیع بی چون و چرای خویش ساخت و بر کشور وجود آدمی حاکمیت مطلق یافت، عشق نامیده میشود.
علت پیدایش عشق و رمز بقا و دوام آن
عشق هایی کز پی رنگی بود
عشق نبود، عاقبت ننگی بود
زانکه عشق مردگان پاینده نیست
چون که مرده سوی ما آینده نیست
عشق زنده در روان و در بصر
هر دو میباشد ز غنچه تازهتر
عشق آن زنده گزین کو باقی است
وز شراب جان فزایت ساقی است
عشق آن بگزین که جمله انبیا
یافتند از عشق او کار و کیا
علاقه های مفرط فردی به فرد دیگر که از آن به مجاز تعبیر به عشق می شود، هنگامی که ریشه و اصالت نداشت، عمرش کوتاه و کم دوام است. گاهی به هم نرسیده، به قهر و غضب و بلکه به خون مینشیند.
گاهی به وصال هم میرسند، لیکن چند صباحی بیش سپری نشده، به نفرت و جدایی کشیده میشود.
عشقی بقا و دوام دارد که اصیل باشد. عشقی اصیل است و ریشه در ابدیت دارد که کمال معشوقش ازلی و ابدی باشد. ازلیت و ابدیت ویژه خدا است و هر چیزی یا هر کسی که متصل به خدا است و پرتوی از آن نور مطلق است، به اعتبار موصول متصف به ابدی و ازلی میباشد، چه این که کل شیء هالک إلا وجهه. انبیا و اولیای الهی و امامان معصوم صلوات اللَّه علیهم وجوه اللَّهاند.(3) به همین جهت شیفتگان و دلباختگانشان، آنان را مرده احساس نمیکنند.
وجه اللّه بودن حضرت علی و فاطمه(سلام الله علیهما) است که عشق را برانگیخته و دلها را شیفته خود ساخته و رنگ جاودانی و ابدی گرفته است. این گونه عشقها است که محو نمیشود. هر چه زمان بیشتر میگذرد، آتش عشق افروختهتر میگردد.
شهید مطهری میگوید: دلهای ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سَر و سِرّ و پیوستگی دارد و چون علی(علیه السلام) را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق مییابند، به او عشق میورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی(علیه السلام) پیوند جانها با حضرت حق است که برای همیشه در فطرتها نهاده شده و چون فطرتها جاودانی است، مهر علی نیز جاودان است.(4)
نتیجه این که:
انسان به گونهای آفریده شده که عاشق خدا و عاشق هر چیزی و هر کسی باشد که تعلق و ارتباط با خدا دارد. حقیقت عشق و عشق حقیقی در همه هستی جریان دارد. حقیقت عشق و متعلق آن و محبوب همه عشاق جهان یک چیز بیش نیست. اگر چه شعور ظاهری اکثر انسانها، از آن آگاهی ندارد و به اشتباه چون تشنه در پی سراب، به دنبال معشوق نمایانی رفتهاند که اصل و بقا ندارند، اما شعور باطنی و جان آنان با جان جانان آشنا است.
راه و رسم عاشقی اولیای الهی امام زمان(عج)
هیچ پدیدهای بدون علت نیست و هیچ چیزی بدون زمینه و مقدمات لازم، لباس هستی نمیپوشد.
عشق ورزی نیز مانند همه امیال درونی، نیازمند فضای مناسب برای پرورش و پردازش است تا شکوفه و گل دهد. اگر بستر مناسبی برای ظهور این میل مقدس فراهم گردد، عاشق به وصال معشوق واقعی خواهد رسید. در غیر این صورت معشوق نمایان بدلی جا خوش خواهند کرد.
از این رو است که در جهان به جای یک معشوق معشوقها وجود دارد و هر گروهی به چیزی یا کسی مینازد و عشق میورزد، که برای گروه دیگر جذبهای ندارد، بلکه گاهی با آن سر جنگ دارند.
عاشق امام زمان(علیه السلام) و اولیای الهی شدن، نیازمند وجود شرایط و فراهم ساختن زمینههای مناسب است.
باید ویژگیها و شایستگیهای لازم لا در خود ایجاد نمود تا مورد عنایت معشوق قرار گرفت.
به بیان دیگر: راه عاشق شدن و وظیفه عاشق امام زمان(علیه السلام) را از مفهوم اصیل عشق میتوان فهمید. عشق در اصل از عشقه (نام گیاهی که در فارسی به آن پیچک میگویند) گرفته شده است. این گیاه به هر چیزی برسد، دور آن میپیچد و به تدریج آن را احاطه میکند.
وقتی حب و علاقه شدت پیدا کند و همانند پیچک جان و روح مُحِبّ را به تسخیر خویش درآورد، آن را عشق مینامند و آن فرد را عاشق گویند.
جالینوس میگوید: در مغز انسان سه جایگاه ویژه قرار دارد: یکی مخزن تخیل است. دومی جایگاه فکر و سومی ظرف ذکر و یادآوری است.
عاشق به کسی گویند که لحظهای خیال و فکر و ذکرش (همه مغز فعّالش) از معشوق جدا نباشد. عشق و محبت و هجران معشوق آن چنان قلب و جان و روح عاشق را مسخر نموده که آب و خواب و غذا را از او گرفته و او به چیزی جز معشوق نمیاندیشد و کسی جز او را نمی بیند. هر کس چنین نیست، عاشق نیست.(5)
آیا ما این چنین هستیم؟ آیا وصف عاشقی در ما هست؟ اگر ما شیعه چون پیچک گرد وجود مقدس آن خورشید محبت بودیم، این همه دشمنی و کینه و عداوت و نامهربانیها برای چیست؟ اگر عشق آن جان جانان و آن گل عصمت را در سر داشتیم ، چرا جان خویش را به انواع گناهان آلوده ساختهایم؟!
قلب و جان عاشق، مسخر و مطیعع معشوق است. پس چرا دل و جان و زبان و چشم و گوش ما تابع و در تسخیر هوای نفس و شیطان است؟ آیا کارهای ما به عاشق شیطان و هوای نفس بیشتر شباهت ندارد تا عاشق آن سمبل زهد و ورع، آن پاکتر از باران بهاری و لطیفتر از شبنم صبحگاهی؟!
اگر معشوق و محبوب ما آن شمس عدالت است، چرا این همه ظلم و بی عدالتی؟!
اگر ما عاشق آن مصلح خود ساخته و مهذب و مجسمه تقوا و تهجد هستیم، پس نشانه عشق ما کو؟ چرا به فکر اصلاح خویش و تهذیب نفس و تزکیه روح خویشتن نیستیم؟
تا زمانی که از خودپرستی و هواپرستی بیرون نیامدیم و دل و جان خود را مسخر مولا نساختیم، به ناحق لاف دوستی میزنیم، شاعر چه زیبا گفته است:
تا تو در بند خویشتن باشی
عشق بازی دروغ زن باشی
عاشق آیینه صاف معشوق و جلوه اخلاق اوصاف و روشهای او است:
عاشقان در سیل تند افتادهاند
بر قضای عشق، دل بنهادهاند
همچ سنگ آسیا اندر مدار
روز و شب گردان و نالان، بی قرار!
عاشق امام زمان(علیه السلام) باید او را بشناسد و بنگرد خواسته حضرت چیست؟ حرکت در مسیر خواسته محبوب است که فاصلهها را کم می کند و حصار هجران و دوری را بر میدارد و عاشق را به وصال معشوقش میرساند.
عشق قهار است و من مقهور عشق
چون قمر روشن شدم از نور عشق
برگ کاهم در کفت ای تند باد
من چه دانم تا کجا خواهم فتاد
معشوق، خود عاشق و سجاده نشین عشق است
یکی از عاشقان آن حضرت، امام صادق(ع) است که میفرمود: چه شتاب میورزید برای ظهور قائم(علیه السلام)؟ پیش از آن که خود را اصلاح کنید و ایمان و عمل و اخلاق خود را نیکو گردانید! به خدا قسم! شدت زهد و بی رغبتیاش به دنیا به پایهای است که در اوج قدرت و توانمندی، از فقیرترین مردم مملکت خویش هم بی آلایشتر زندگی میکند و سادهتر میپوشد و غذا میخورد.(6)
امام کاظم(علیه السلام) یکی دیگر از عشاق آن حضرت میفرمود: امام قائم(علیه السلام) رخسارش گندمگون است. در اثر بیداری شبها جهت عبادت، رنگ چهرهاش با زردی به هم آمیخته است. سپس فرمود: پدرم به قربان آن امامی که شبش را با مراقبت ستارگان، در حال رکوع و سجود به سر میبرد.(7)
ای عزیز! آن چه لازم بود به تصریح و اشاره بیان گشت. این پاسخ را با پیام آن فروغ حیات و معشوق و عشاق حقیقت طلب و مخلصان حقیقت گام، به یکی از شیفتگان دلباختهاش یعنی شیخ مفید(رحمت الله علیه) به اتمام میرسانیم، بین عاشق و معشوق چه عبارات لطیفی رد و بدل میشود. آن معشوق که صد قافله جان فدای خاک قدمش باد، در نامهاش به عاشق خود مینویسد:
«ای رفیق مخلص و ای دوست مجاهد ما – که خداوند با نصرت خاص خویش تو را بر دشمنانت پیروز گرداند – هر گاه برادران و خواهران شیعه تو، تقوای پروردگار پیشه کنند و حقوق مالی را که بر ذمه دارند، ادا نمایند، از فتنههای نابود کننده در امان خواهند بود. آنان که بخل بورزند و وظایف خود را در قبال مستمندان انجام ندهند، در دنیا و آخرت به زیان و خسران دچار خواهند شد.
اگر شیعیان ما – که خداوند آنان را به عبادت و طاعتش توفیق دهد – با دلهای متحد و قلبهایی هماهنگ و یکپارچه، به عهد و پیمانی که با دارند، وفا میکردند. (یعنی ازما اطاعت میکردند و فرمان ما را اجرا مینمودند و خود را به گناه و معصیت آلوده نمیساختند) هرگز از فیض ملاقات ما محروم نمیشدند و غیبت ما این قدر طولانی نمیشد، بلکه سعادت دیدار ما با معرفتی کامل و شناختی راستین، نصیب شان میشد.
پس ما را از شیعیان غایب نساخته و پنهان ننموده است مگر آن دسته از کارهای آنان که مطلوب و خوشایند مانیست. کارهایی که ما از دوستان خود توقع نداریم.»(8)
پینوشتها:
1 – محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 4، ص 37، ترجمه سید جواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه.
2 – پنج کار دیگر عبارتند از: وقتی به کسی قول و وعدهای میدهید، تخلق نکنید؛ وقتی امانتی به شما سپردند، خیانت نکنید؛ چشمهایتان را از نگاه به نامحرم بپوشانید؛ خودتان را از گناه غرایز جنسی و شهوتها حفظ کنید؛ دست و زبان خود را از آزار و اذیت مردم و گناه پروردگار حفظ کنید.
3 – در دعای توسل هر یک از چهارده معصوم را به وجه اللّه میخوانیم.
4 – شهید مطهری(ره) جاذبه و دافعه علی(ع)، ص 101، موسسه اسلامی حسینیه ارشاد – اسفندماه 1349 شمسی.
5 – مجمع البحرین، ماده عشق.
6 – صافی، منتخب الاثر، ص 307، ترجمه آزاد.
7 – فلاح السائل، ص 200، به نقل از پیام امام زمان(ع)، ص 127، اثر سید جمال الدین حجازی.
8 – شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج 1، ص 39، ناشر، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، تاریخ انتشار، 1365.
عشق امام زمان(عج)