بهائیت در ایران
چرا بهاییان در ایران حقوق بسیار بسیار کمی دارند؟ مگر آنان چه کار کردند؟ آیا آنان کافر هستند؟ اگر هم کافر باشند، گناه آن جوانان چیست که خود نقشی در تعیین بهایی بودن خود نداشتند و از حقوق کمی برخوردارند و بسیار نسبت بهشان تبعیض قایل هستند؟
چند نکته در مورد این فرقه با توجه به موازین قانون اساسی و دین مبین اسلام حائز اهمیت است:یکم . براساس آموزه های دین مبین اسلام و اصول قانون اساسی، فرقه بهائیت ضاله شناخته شده و رسمیت ندارد از این رو در انجام امور مربوط به مذهب و مرام خویش و یا تبلیغ عقاید و اعتقادات خود آزادی ندارد و بسیاری از حقوق و امتیازاتی که در مورد سایر ادیان رسمی وجود دارد در مورد این فرقه وجود ندارد؛ به عنوان نمونه نمی توانند دفاتر ازدواج و طلاق براساس تعالیم خودشان داشته باشند یا قواعد ارثی را غیر از قواعد رسمی کشور اجرا کنند یا مدارس بهایی تأسیس نمایند و همچنین براساس ماده 14 قانون استخدام کشوری، از استخدام افراد این فرقه و امثال آن در دستگاه های دولتی جلوگیری می شود. حال آن که در این قبیل امور و احوال شخصیه و در تعلمیات دینی، ادیان رسمی آزاد هستند (حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، سید محمد هاشمی، نشر دادگستر، 1378، صص 193 – 183). دوم . براساس اصول اسلامی، انسانی و قانون اساسی، افراد این قبیل فرقه ها، علی رغم فساد عقیده و رسمیت نداشتن از یکسری حقوق مانند حق حیات، تأمین امنیت، شغل، مسکن، آموزش و پرورش رایگان، تأمین اجتماعی، دادخواهی، حق انتخاب وکیل و نظایر آن، برخوردارند (همان). و تا زمانی که مرتکب جرایم قانونی و اخلال در نظم و امنیت جامعه نشده اند و یا دست به توطئه چینی بر علیه مذهب و نظام اسلامی نشده اند، از حقوق فوق برخوردار می باشند..
سوم . در مواردی که اعضای این فرقه اقدامات غیر قانونی بر علیه نظام و جامعه اسلامی مرتکب شوند، دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و محاکم قضایی رسیدگی و با متخلفان برخورد می نمایند.
چهارم . برخورد با اقدامات غیر قانونی این فرقه و سرکردگان آن در مواردی که به مسائل امنیتی مرتبط باشد با نیروی انتظامی ، دستگاههای اطلاعاتی و قوه قضائیه است و در مواردی که به تبلیغ ، ترویج و اشاعه مبانی و تفکرات غلط این فرقه می پردازند بیشتر با نهادها و دستگاههای فرهنگی کشور،وزارت ارشاد ، حوزه های علمیه و… می باشد.تشکیلات فرقه ضاله بهائیت در تمامی رده ها غیر قانونی و غیر رسمی بوده و وابستگی آنها به اسرائیل و ضدیت آنها با اسلام و نظام اسلامی محرز و خطر آنها برای امنیت ملی مدلل و مستند است و لازم است با هر نوع تشکیلات جایگزین نیز که در حکم بدل از اصل عمل نمایند، طبق مقررات برخورد شود. (ر.ک. نامه دادستان کل کشور به وزیر اطلاعات، منتشره در خبرگزاری فارس) و در یک کلمه بی شک بهاییان کافر محسوب شده و حتی خطر آنها از کافران اهل کتاب بیشتر است چرا که فرقه بهاییت ذاتا برای مقابله با اسلام وشریعت محمد صلوات الله علیه به وسیله استعمار بنا نهاده شده است ولی مبارزه با این فرقه ضاله قبل از هرچیز نیاز به یک استراتژی فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی دارد که در درجه اول بایستی از طرف خود مومنین و جامعه اسلامی اعمال گردد به نحوی که ایشان در جامعه اسلامی طرد شوند.
همه مراجع معظم تقلید از هرگونه معامله و ارتباط با ایشان نهی نموده اند شایسته است همه مسلمانان از جمله قشرفرهیخته دانشجو و تحصیل کرده مردم را از خطرات این فرقه گمراه و گمراه کننده مطلع سازد تا زمینه طرد کلی این گروه در جامعه اسلامی فراهم آید.بر مبنای همین روند قانونی سران تشکیلات غیر قانونی فرقه بهائیت که اقدامات فرهنگی و یا . . .انجام می دهند توسط وزارت اطلاعات دستگیر شده و پرونده آنان در حال رسیدگی در دستگاه قضائی است و با دستور دادستان کل کشور برخورد قاطع با عناصر تشکیلات، تا انهدام کامل آن ادامه خواهد داشت. که می توان به افرادی که در اغتشاشات و فتنه 88 نقش داشتند،که این افراد شناسائی و دستگیر شدند به عنوان نمونه در روز یکشنبه 13/10/88 تعداد 13 نفر بهائی و دو نفر مسلمان مرتبط و سپس 8 نفر بهائی دیگر به اتهام شرکت در اغتشاشات روز عاشورا دستگیر شدند. مرکز اسناد انقلاب اسلامی متن بازجوییها و اعترافات بهائیان دستگیر شده در اغتشاشات سال 88 به ویژه روز عاشورا را در کتابی با عنوان نقش بهائیت در فتنه 88 و در 225 صفحه منتشر کرده است .لذا برای یک کشور اسلامی کاملا طبیعی از ادامه تحصیل افراد بهایی (که به تقیه بسیار اعتقاد داشته و عمل می کنند)در صورت یافتن آنها به شدت ممانعت نموده و این حق را هم دارد علی الخصوص گروهی که از انجام هر گونه اقدام بر علیه نظام اسلامی کوتاهی ندارد مجاز می شمارد،دشمن بالفعل محسوب می شود.
از این نکته هم نباید دور بود که بهائیان که در سی سال قبل از هر اقدامی در ایران فروگذار نبودند، حال معلوم شده که بزرگترین دشمنان دین واقعی اسلام هستند ،تا جایی که در زمان شاه اهل سنت هم از این گروه بیزاری می جستند، و هم اکنون در کنج انزوا ودر کمال تعجب به دامن بزرگترین دشمن اسلام هم پناهنده شده اند، و برای اینکه احساسات و افکار آفراد نا آگاه چه در داخل و یا در خارج که با اغراض سیاسی همراه است را به خود متوجه کنند به هر اقدامی دست می زنند ،به قول سیاسیون خودزنی روی بیاورند،از سوی دیگر این حق دولت و ملت ایران است با این فرقه ضاله برخورد کند و مانند غربی ها تفتیش عقاید کند، لکن دولت کریمه جمهوری اسلامی از آنجا که احساس می کند، انان از رافت دولت اسلامی بهره جسته و و به دین حقیقی اسلامی بازگردند ، تاکنون نیز باآنها مماشات داشته الا مواردی که اقدام علنی و خاصی از آنها صورت گرفته شده، دستگاه های امنیتی هم اقدامی نموده اند. به هر حال شما از این اشک تمساح مآبی ناراحت نباشید. همانگونه که می بینید هر روزه چندین مسلمان در سرزمین مادری آنها فلسطین به خاک و خون کشیده می شوند اما همین بهاییان نه فقط معترض نیستند که با صهیونیست ها نیز همراهی می کنند آیا این سکوت دلیلی بر هم مسلکی بهائیت با صهونیستی که حتی یهودیان آزاده هم مخالفند نمی باشد؟
بهائیت در ایران