ائمه دوازده گانه منابع اهل سنت
آیا نام امامان دوازده گانه ما در منابع اهل سنت آمده؟ آیا حدیث جابر در باره نام اهل بیت در منابع اهل سنت معتبر است و آنها چنین حدیثی را قبول دارند؟
الف . بله نام امامان دوازده گانه در منابع اهل سنت آمده ، و این احادیث به خوبی و به روشنی نام ائمه اثنی عشری را که بعد از وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم می آیند، بیان کرده اند.1- حدیث جابر بن عبدالله انصاری در کتاب ینابیع باب 76 از مناقب خوارزمی از وائله بن اسقع ابن قرخاب از جابر بن عبد الله انصاری از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم است که در مورد خلفا و امامان بعد از خود فرمودند:اولهم سید الاوصیاء ابوالائمه علی ، ثم ابناه الحسن و الحسین، اذا انقضت مده الحسین فالامام ابنه علی یلقب بزین العابدین ، فبعده ابنه محمد یلقب بالباقر، فبعده ابنه جعفر یدعی بالصادق ، فبعده ابنه موسی یدعی بالکاظم ، فبعده ابنه علی یدعی بالرضا ، فبعده ابنه محمد یدعی بالتقی والزکی، فبعده ابنه علی یدعی بالنقی و الهادی ، فبعده ابنه الحسن یدعی بالعسکری ، فبعده ابنه محمد یدعی بالمهدی و القائم و الحجه فیغیب ثم یخرج فاذا خرج یملاء الارض قسطا وعدلا کما ملئت جورا وظلما.
2- خوارزمی که اهل سنت از او تعبیر به أخطب خواطب میکنند؛ در کتاب مقتل الحسین علیه السلام ، ص95 ، ح203 آورده است: از پیامبر اکرم که فرمودند: وقتی من به معراج رفتم به یمین عرش نگاه کردم ، فإذاً علی و فاطمة و الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و محمد المهدی کأنّه کوکب درّیّ بینهم … ؛ دیدم مهدی مانند یک ستارهای در میان آنها میدرخشد ، پس از سوی خداوند خطاب آمد: ای پیغمبر اینها حجتهای من و اوصیاء تو هستند و مهدی هم از اینهاست و قسم به عزت و جلالم که این مهدی از دشمنان من انتقام میگیرد و نسبت به اولیاء من کمک و یاور است.
3- حموینی در کتاب فرائد السمطین ، ج2 ، ص132 و قندوزی حنفی در کتاب ینابیع المودة ، ج3 ، ص282 نقل میکنند که: روزی شخصی یهودی نزد نبی مکرم صلی الله علیه و آله که در مسجد بودند آمد و عرضه داشت:
أخبرنی عن وصیّک مَن هُوَ ؟ فما مِن نبیٍّ إلا و له وصیٌّ ، و إنّ نبیّنا موسی بن عمران أوصی الی یوشع بن نون فقال رسول الله: إن وصیی علی بن أبی طالب، و بعده سبطای الحسن والحسین، تتلوه تسعة أئمة من صلب الحسین . قال: یا محمد فسمهم لی؟ قال: إذا مضى الحسین فابنه علی، فإذا مضى علی فابنه محمد، فإذا مضى محمد فابنه جعفر، فإذا مضى جعفر فابنه موسى ، فإذا مضى موسى فابنه علی ، فإذا مضى علی فابنه محمد، فإذا مضى محمد فابنه علی، فإذا مضى علی فابنه الحسن، فإذا مضى الحسن فابنه الحجة محمد المهدی، فهؤلاء إثنا عشر.
ای پیغمبر بگو: وصیت کیست؟ چرا که هیچ پیغمبری نبوده مگر آنکه جانشینی هم داشته است . موسی پیغمبر ما بعد از آنکه هارون از دنیا رفت یوشع بن نون را وصی خود قرار داد . رسول خدا فرمود : وصی من علی بن ابیطالب است و بعد از او … تا آخر روایت.
4- همچنین در کتاب ینابیع المودة نقل شده است: عن کتاب مودة القربى عن عبد الملک بن عمیر عن جابر بن سمرة قال: کنت مع أبى عند النبی (صلى الله علیه وآله) فسمعته یقول: بعدی اثنی عشر خلیفة ثم أخفى صوته فقلت لأبی ما الذی أخفى صوته ؟ قال: قال: ” کلهم من بنی هاشم “.ینابیع المودة: (صفحة 445 طبعة اسلامبول)و قد جاء فی ینابیع المودة للقندوزی الحنفی الباب (94) عن المناقب بسنده عن جابر بن عبد الله الأنصاری قال: قال رسول الله (صلى الله علیه وآله وسلم):یا جابر إن أوصیائی وأئمة المسلمین من بعدی أولهم علی ثم الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی المعروف بالباقر ستدرکه یا جابر فإذا لقیته فأقرئه منی السلام ثم جعفر بن محمد ثم موسى بن جعفر ثم علی بن موسى ثم محمد بن علی ثم علی بن محمد ثم الحسن بن علی ثم القائم اسمه اسمی وکنیته کنیتی محمد بن الحسن بن علی ” المهدی ” ذلک الذی یفتح الله تبارک وتعالى على یدیه مشارق الأرض ومغاربها.
5- ابن حجرعسقلانی نقل می کند: پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: من أحب أن یحیی حیاتی و یموت میتتی و یدخل الجنة، فلیتول علیاً و ذریته من بعده. هر کس میخواهد حیات و مماتش، زندگیش ومرگش مانند منِ پیامبر باشد و وارد بهشت هم بشود،علی و ذریۀ او را به عنوان ولی وامام انتخاب بکند. ( الإصابة لإبن حجر عسقلانی ج2 ، ص 485)
نکته ی جالبی که جلب توجه می کند این هست که جناب ابن حجر عسقلانی بعد از نقل روایت، اشکال رجالی می گیرد و می گوید فی اسناده یحیی بن یعلی المحاربی و هو واه، در سند روایت یحیی بن یعلی وجود دارد که به شدت ضعیف است .
بد نیست که سند این حدیث را از منابع اهل سنت مورد بررسی مختصری قرار بدهیم:
خود جناب ابن حجر عسقلانی که از استوانه های رجالی اهل سنت هست هدفش جز اینکه احادیث فضیلت حضرت علی علیه السلام را رد کند، چیز دیگری نیست. چرا که خود ابن حجر در کتاب تقریب التهذیب وقتی که ترجمه یحیی بن یعلی محاربی را می آورد می گوید:ثقة، یعنی او مورد وثوق بوده است.
و ایضا در کتاب تقریب التهذیب از ابوحاتم که بنیانگذار علم رجال اهل سنت هست نقل می کند: قال ابوحاتم: ثقة. محاربی ثقه هست. ( تهذیب التهذیب، ج11، ص265)
همچنین جناب ذهبی دیگر عالم اهل ست در مورد یحیی بن یعلی در کتاب میزان الاعتدال می گوید: یحیی بن یعلی محاربی ثقه است. ( میزان الاعتدال، ج4، ص415)
در نتیجه اینکه ابن حجر می گوید : یحیی بن یعلی محاربی ضعیف است، بی اثر و بر خلاف نظریه خودش در کتاب های رجالی خودش است.
6- ابو نعیم در حلیه الاولیاء آورده است: پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: من سره أن یحیا حیاتی و یموت مماتی و یسکن جنة عدن غرسها ربی، فلیوال علیا من بعدی و لیوال ولیه و لیقتد بالأئمة من بعدی. هر کس میخواهد حیات و مماتش مانند من باشد و در بهشت ساکن شود، باید بعد از من، علی و جانشینش را جانشین من بداند و اقتدا کند به امامان بعد از من. ( حلیة الأولیاء لأبونعیم، ج1، ص 86 )
در نتیجه تمسک به امیرالمومنین علی علیه السلام و ائمه از فرزندان حضرت، موجب رستگاری و سعادت در دنیا و آخرت می شود. خودم را و بقیه را سفارش می کنم به اینکه امامت و ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام و ائمه علیهم السلام را پذیرا باشم و باشیم .
ب. درمنابع اهل سنت ازجمله بخارى و مسلم و تمام محدثین اهل سنت روایت خلفای دوازده گانه را آورده اند.
در این احادیث علاوه بر نام امامان اثنی عشر بر خلافت امامان ازگروهی ازصحابه پیامبر (صلی الله علیه و آله) نقل شده است، که بیشترین اسناد آن به «جابر بن سمره» می رسد، و سپس به « عبداللّه بن مسعود» و « عبداللّه بن عمر» و « عبداللّه بن عمر و بن عاص» و « عبدالملک بن عمیر» و « ابی الجلد» و « ابی جحیفه» (و حداقل هفت نفرند)؛ ولی حفّاظ و ناقلان حدیث که آن را در کتاب های خود نقل کرده اند بالغ بر ده ها کتاب می شود. اما متاسفانه بعضی از این احادیث را رد و بعضی را همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین و وقوع غدیر خم را رد نمیکنند، ولی مناسبت آنها را در مورد تعیین جانشینی علی بن ابی طالب و امامان تأیید نمینمایند.
ائمه دوازده گانه منابع اهل سنت