اعتبار معلومات تاریخی
دقیق بفرمایید که اعتبار معلومات تاریخی از کجا فهمیده میشود؟ به عبارت دیگر چرا تاریخ معتبر است ؟از کجا معلوم بافته ی یک سری انسان ها در گذشته ها نبوده؟
به یقین تاریخ دارای اعتبار و اصالت علمی است و بهترین دلیل بر این کلام، اعتباری است که قرآن کریم و اهل بیت برای تاریخ قائل هستند.در قرآن همان گونه که انسان به نگرش بر کران تا کران طبیعت و پدیده هاى طبیعى به منظور شناخت و کشف قوانین طبیعى دعوت شده است ، به نگرش بر تاریخ و رویدادهاى آن نیز، به منظور کسب تجربیات پیشینیان و عبرت آموزى در راه اهداف تربیتى و دریافت قوانین حاکم بر جامعه ها و حکومت ها و رشد و پیشرفت یا پسرفت و فروپاشى آنها ترغیب شده است ، و این نشانگر اعتبار و ارزش و اصالت تاریخ مورد نظر و طرح قرآن است .فاقصص القصص لعلهم یتفکرون، این داستان ها را براى آنها باز گو کن ، شاید بیندیشند و بیدار شوند .(اعراف / 76.)و مى فرمایند :نحن نقص علیک احسن القصص، ما بهترین سرگذشت ها را به وسیله ى این قرآن – که به تو وحى کردیم – بر تو باز گو مى کنیم . (یوسف / 3)و چندین آیه دیگر از جمله: یوسف / 111 .طه /99 . اعراف /100.هود / 100.هود/120. کهف /9-15.نساء/164.غافر/78. و بدین صورت خداوند در قرآن به تاریخ بها مى دهد.اعتبار تاریخ در منطق و منش امیرمؤ مناننهج البلاغه ، این یادگار جاودانه و سترگ امیر دانش و بینش على علیه السلام نیز براى تاریخ و نگرش هدفمند و حق جویانه به رویدادهاى تاریخى ، ارزش و اعتبار ویژه اى به رسمیت مى شناسد و از رویدادهاى متنوع آن در راه هدف هاى تعالى خواهانه و کمال جویانه واصلاح طلبانه و تربیتى ، بهره مى برد.نهج البلاغه به تاریخ به عنوان آینه اى زلال و شفاف مى نگرد؛ آینه اى که انسان هاى ژرف نگر و حکومت ها و تمدن ها و جامعه هاى کمال جو و اصلاح پذیر مى توانند با نظاره اى اندیشمندانه و عبرت آموز بر آن ، چگونگى پیدایش و شکوفایى جامعه ها، راز مرگ و فرو پاشى قدرت ها و طلوع و غروب تمدن ها را بجویند، علل ناکامى ها و کامیابى ها و شکست ها و پیروزى ها را تماشا کنند، و با یافتن منشاء رویدادها و ردیابى و پى گرفتن سلسله حوادث و زنجیره ى رویدادها، به قانونمندى حرکت تاریخ و سیر جامعه ها برسد و راز صعودها و سقوطها را کشف کنند؛ چرا که تاریخ درست و اطمینان آور، افزون بر درس هاى متنوع ، گنجینه ى غنى و ارزشمندى براى شناخت سنت هاى تاریخى است و به همین دلیل هم ، نهج البلاغه به تاریخ این گونه بها مى دهد.در این جا به نگرش چند فراز از آن – که نشان گر ارزش و اعتبار تاریخ درست و به دور از تحریف و دروغ پردازى استبداد و انحصار است – بسنده مى کنیم : حضرت می فرماید: هان اى مردم ، آیا در آثار بر جاى مانده از گذشتگان ، براى شما وسیله ى پند و اندرز نیست ، که شما را از شیفتگى به دنیا و دوستى زر و زور و پرستش جاه و مقام و رفتار و کردار ظالمانه و ناپسند باز دارد؟ اگر درست بیندیشید، آیا در مرگ پدرانتان ، رفتن نیاکانتان و پیوستن پیشینیانتان به تاریخ هیچ جاى بینایى و هوشیارى و بیدارى نیست و نباید پندگیرید؟راستى آیا نمى نگرید که به تاریخ پیوستگان شما باز نمى آیند و ماندگان و زندگان شما دیرى نمى پایند؟ مگر مردم این جهان و این جامعه ى بشرى را تماشا نمى کنید که روز را به شب مى آورند و شب را به روز، و هر کدام حال و روزى دارند؟ یکى مرده اى است که بر او مى گریند، و دیگرى زنده اى است که بر او تسلیم مى گویند. یکى در بستر بیمارى است و دیگری به دیدار و عیادت او مى شتابند و سومى در حال جان دادن و به تاریخ پیوستن است ؛ و همه ى این دگرگونى ها بر اساس قوانین و سنت هاى حاکم بر روند جامعه و تاریخ است نه بر پایه تصادف و شانس اقبال. (نهج البلاغه / خ 99.(و نیز در کلمات دیگری از نهج البلاغه از جمله در: نهج البلاغه /خ 182.نهج البلاغه /خ 161.نهج البلاغه / خ 157.نهج البلاغه / نامه ى 31. همچنین راههای دیگری نیز برای فهمیدن صحت وقایع تاریخ وجود دارد که به بعضی از این موارد اشاره می شود:1- وجود تعداد زیادی شرح و ترجمه و تحقیق و تکمله و تلخیص کتب در زمانهای مختلف از گذشته تاکنون.2- نقل بسیاری از دانشمندان و بزرگان و مورخان و سند قرار دادن این کتب در پاسخ: به یقین تاریخ دارای اعتبار و اصالت علمی است و بهترین دلیل بر این کلام، اعتباری است که قرآن کریم و اهل بیت برای تاریخ قائل هستند.در قرآن همان گونه که انسان به نگرش بر کران تا کران طبیعت و پدیده هاى طبیعى به منظور شناخت و کشف قوانین طبیعى دعوت شده است ، به نگرش بر تاریخ و رویدادهاى آن نیز، به منظور کسب تجربیات پیشینیان و عبرت آموزى در راه اهداف تربیتى و دریافت قوانین حاکم بر جامعه ها و حکومت ها و رشد و پیشرفت یا پسرفت و فروپاشى آنها ترغیب شده است ، و این نشانگر اعتبار و ارزش و اصالت تاریخ مورد نظر و طرح قرآن است .فاقصص القصص لعلهم یتفکرون، این داستان ها را براى آنها باز گو کن ، شاید بیندیشند و بیدار شوند .(اعراف / 76.)و مى فرمایند :نحن نقص علیک احسن القصص، ما بهترین سرگذشت ها را به وسیله ى این قرآن – که به تو وحى کردیم – بر تو باز گو مى کنیم . (یوسف / 3)و چندین آیه دیگر از جمله: یوسف / 111 .طه /99 . اعراف /100.هود / 100.هود/120. کهف /9-15.نساء/164.غافر/78. و بدین صورت خداوند در قرآن به تاریخ بها مى دهد.اعتبار تاریخ در منطق و منش امیرمؤ مناننهج البلاغه ، این یادگار جاودانه و سترگ امیر دانش و بینش على علیه السلام نیز براى تاریخ و نگرش هدفمند و حق جویانه به رویدادهاى تاریخى ، ارزش و اعتبار ویژه اى به رسمیت مى شناسد و از رویدادهاى متنوع آن در راه هدف هاى تعالى خواهانه و کمال جویانه واصلاح طلبانه و تربیتى ، بهره مى برد.نهج البلاغه به تاریخ به عنوان آینه اى زلال و شفاف مى نگرد؛ آینه اى که انسان هاى ژرف نگر و حکومت ها و تمدن ها و جامعه هاى کمال جو و اصلاح پذیر مى توانند با نظاره اى اندیشمندانه و عبرت آموز بر آن ، چگونگى پیدایش و شکوفایى جامعه ها، راز مرگ و فرو پاشى قدرت ها و طلوع و غروب تمدن ها را بجویند، علل ناکامى ها و کامیابى ها و شکست ها و پیروزى ها را تماشا کنند، و با یافتن منشاء رویدادها و ردیابى و پى گرفتن سلسله حوادث و زنجیره ى رویدادها، به قانونمندى حرکت تاریخ و سیر جامعه ها برسد و راز صعودها و سقوطها را کشف کنند؛ چرا که تاریخ درست و اطمینان آور، افزون بر درس هاى متنوع ، گنجینه ى غنى و ارزشمندى براى شناخت سنت هاى تاریخى است و به همین دلیل هم ، نهج البلاغه به تاریخ این گونه بها مى دهد.در این جا به نگرش چند فراز از آن – که نشان گر ارزش و اعتبار تاریخ درست و به دور از تحریف و دروغ پردازى استبداد و انحصار است – بسنده مى کنیم : حضرت می فرماید: هان اى مردم ، آیا در آثار بر جاى مانده از گذشتگان ، براى شما وسیله ى پند و اندرز نیست ، که شما را از شیفتگى به دنیا و دوستى زر و زور و پرستش جاه و مقام و رفتار و کردار ظالمانه و ناپسند باز دارد؟ اگر درست بیندیشید، آیا در مرگ پدرانتان ، رفتن نیاکانتان و پیوستن پیشینیانتان به تاریخ هیچ جاى بینایى و هوشیارى و بیدارى نیست و نباید پندگیرید؟راستى آیا نمى نگرید که به تاریخ پیوستگان شما باز نمى آیند و ماندگان و زندگان شما دیرى نمى پایند؟ مگر مردم این جهان و این جامعه ى بشرى را تماشا نمى کنید که روز را به شب مى آورند و شب را به روز، و هر کدام حال و روزى دارند؟ یکى مرده اى است که بر او مى گریند، و دیگرى زنده اى است که بر او تسلیم مى گویند. یکى در بستر بیمارى است و دیگری به دیدار و عیادت او مى شتابند و سومى در حال جان دادن و به تاریخ پیوستن است ؛ و همه ى این دگرگونى ها بر اساس قوانین و سنت هاى حاکم بر روند جامعه و تاریخ است نه بر پایه تصادف و شانس اقبال. (نهج البلاغه / خ 99.(و نیز در کلمات دیگری از نهج البلاغه از جمله در: نهج البلاغه /خ 182.نهج البلاغه /خ 161.نهج البلاغه / خ 157.نهج البلاغه / نامه ى 31. همچنین راههای دیگری نیز برای فهمیدن صحت وقایع تاریخ وجود دارد که به بعضی از این موارد اشاره می شود:1- وجود تعداد زیادی شرح و ترجمه و تحقیق و تکمله و تلخیص کتب در زمانهای مختلف از گذشته تاکنون.2- نقل بسیاری از دانشمندان و بزرگان و مورخان و سند قرار دادن این کتب در کتابهایشان.3- اهتمام بعضی ازسران و پادشاهان و خلفاء و فرمانروایان به تاریخ در برخی دورانها. همچنین اهتمام ویژه اسلام و مسلمانان به ترویج علم و نشر کتاب و ساخت کتابخانههای بزرگ و مدارس خود یکی از مهمترین دلایل نوشته شدن بعضی از کتب و صحت تاریخ بوده است، مثلا ابن اثیر در خانوادهای معتبر و ثروتمند به دنیا آمد، پدر او فرمانروای موصل و عهدهدار امور دیوانی چند جزیره بود. و یکی از تجار مهم و بزرگ به حساب میآمد که به نشر علم بسیار اهتمام میورزید (ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت، مطبوعات علمی، ج 1، ص 120 و 121)، و یا تاریخ بیهقی را بیهقی در زمان غزنویان و بخصوص برای سلطان مسعود غزنوی نوشته است. وی از دبیران دستگاه هم بوده است. (سید صادق سجادی و هادی عالم زاده، تاریخنگاری در اسلام، تهران، سمت، 1383، چاپ ششم(، و… .همچنین طبق آنچه نقل شده در کتابخانه فاطمیان مصر افزون بر 1200 نسخه آن هم فقط از تاریخ طبری وجود داشته است(همان ص19؛ احسان عباس، مقدمه بر رسائل ابن حزم، بیروت، 1987م،ص 10)، و یا حتی برخی از امراء خود مورخ بودهاند مانند: الظاهر ابوهاشم یوسف که کتابی در اخبار برادرش مستنصر خلیفه عباسی نوشت(همان ص 19)لذا شکی نیست که این تواریخ نوشته شدهاند و تاریخ 1400 سال قبل و حتی بیشتر از آن واقعیت دارد، آنچه مهم است این است که تمام مطالب موجود در تواریخ صحیح نیست ، و ما باید با تحقیق و تفحص ببینیم که چه مطالبی در این تواریخ صحیح هستند و چه مطالبی باطل و خرافی میباشند، مثلا درتاریخ طبری مخصوصا بسیاری از اخبار پیش از اسلام آن اخباری است بیپایه و اساس و افسانه و از اسرائیلیات است) همان ص 119(، لذا برای فهمیدن صحت این تواریخ و اخبار چند شرط اساسی وجود دارد: 1- عدم مخالفت با قرآن، 2- عدم مخالفت با روایات صحیحهای که از پیامبر و امامان معصوم رسیده است،3- عدم مخالفت با اعتقادات مسلم اسلام، 4- عدم مخالفت با واقعیات موجود در آن زمان، 5- ساختگی نبودن آن روایات تاریخی، 6- معتبر بودن نویسنده، 7-معتبر بودن منبع و مأخذ، 8- معتبر بودن راویان روایات تاریخی منقول.فهم و تطبیق مطالب فوق با گزارههای تاریخی و تشخیص در صد صحت این گزارهها بر عهده محققان تاریخی است و از هر کسی ساخته نیست و برای همین است که عدهای از دانشمندان، عمر خود را صرف تحقیقات تاریخی میکنند.همچنین نسخههای خطی بسیاری از این کتب را میتوان در کتابخانههای بزرگ و مشهور اروپا و آفریقا و آسیا یافت، مثلا نسخههای خطی کتاب تاریخ ابن اثیر را میتوان در کتابخانههای پاریس و برلین و موزه بریتانیا و استانبول پیدا کرد.( ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ترجمه ابوالقاسم حالت، ج 1، ص 115(نتیجه: اعتبار تاریخ مسئله ای است که شکی در آن وجود ندارد و این با توجه به اهمیت آن در بین مردم از ابتدای خلقت آدم تاکنون و با توجه به اهمیتی که ادیان الهی و مردان بزرگ به آن داده اند و کتبی که در این زمینه نوشته شده و به دست ما رسیده به دست می آید.
اعتبار معلومات تاریخی