مثل های قرآن
گاهی خداوند مثال می زند و تمثیل می آورد آیا می توان آنرا جز گزارش های تاریخی به حساب آورد و بگوییم این ماجرا تاریخی بوده که خداوند از باب تشبیه مطرح کرده است ؟
خیر نمی توان، البته به صورت موردی (آنچه شما در ذهن دارید) باید بحث کرد. در آیاتی از قرآن، هدف از مثلهای قرآنی بیان شده است: 1. گاه به نباتات و گیاهان مثال می زند، مانند آنچه در آیه 24 سوره ابراهیم آمده است «اَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاََ کَلِمةََ طَیِّبَةََ کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةََ اَصْلُها ثابِتٌ وّ فَرْعٌها فِی السَّماءِ؛ آیا ندیده ای که خدا چگونه مثل زد؟ سخن پاک چون درختی پاک است که ریشه اش در زمین استوار و شاخه هایش در آسمان است».در آیه 25 سوره ابراهیم پس از این که کلمه «طیبّه» را به «شجره طیبّه» تشبیه می کند. در آخر آیه می فرماید «وَ یَضرِب اللّهُ الامثالَ لِلنّاس لَعَلَّهُم یَتَذَکَّروُنَ» [خداوند برای مردم مَثَلها می زند، شاید متذکّر شوند] بنابراین آیه، هدف از «مَثَل» تذکّر و یادآوری است. 2. در آیه 21 سوره حشر بعد از تشبیه قلب انسانهای سیاه دل، به کوهها و این که اثر قرآن بر کوهها بیشتر از تأثیر آن بر قلب بعضی از انسانها است؛ می فرماید «وَ تِلکَ الاَمثالُ نَضرِبُها لِلنّاسِ لَعَلَّهُم یَتَفَکّرونَ» [ما این مَثَلها را برای مردم بیان می کنیم، شاید تفکّر و اندیشه کنند] بر اساس این آیه شریفه، هدف از «مثل» تفکّر و اندیشیدن است.3. در آیه 43 ـ 40 سوره عنکبوت، پس از این که کسانی را که غیر خدا را ولیّ خود قرار داده اند، به عنکبوتی تشبیه می کند که به تارهای خود اعتماد و اتّکا دارد می فرماید « وَ تِلکَ الاَمثالُ نَضرِبُها لِلنّاسِ وَ ما یَعقِلُها اِلّا العالِموُنَ» [ما این مثلها را برای مردم می زنیم ولکن این مَثَلها را جز عالمان و اندیشمندان درک نمی کنند] طبق آیه شریفه، هدف از «مَثَل» تفکّر عالمانه است.4. خداوند برای روشن ساختن حقایق مهمّی که در تربیت و سعادت انسان تأثیر به سزایی دارد به هرگونه مثالی متوسّل شده است. گاه به موجودات بی جان مثال می زند، مانند آیه 17 سوره رعد «اَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءَ فَسَالَتْ اَوْدیَّة بِقَدَرِها فَاحْتَمَل السَّیْلُ زَبَداََ رابیاََ وَ مِِمّا یُوقدُون عَلَیهِ فِی النّارِ ابْتَغاءَ حِلْیَةٍ اَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِک یَضْرِبُ اللّهُ الحَقَّ وَ الْباطِلَ…» خداوند متعال در این آیه شریفه برای روشن شدن ماهیّت حق و باطل به باران مثال می زند که به هنگام نزول از آسمان پاکیزه، تمیز، زلال و صاف است، ولی وقتی بر روی زمین جاری می شود، زمین آلوده،آن آب زلال را می آلاید آب به حرکت در می آید و در آن، آلودگی ها به کف روی آب تبدیل می شود. زمانی که این آب آلوده کف آلود به زمین مسطّح و جلگه می رسد، بتدریج کف آن از بین می رود و آبی صاف در جریانی آرام، ادامه مسیر می دهد. سپس خداوند می فرماید حقّ و باطل نیز مانند همین باران و کف است و باطل کف روی آب و حق آب زیر کف است.5. بعضی اوقات خداوند حکیم به حیوانات مثال می زند. نمونه آن آیه شریفه 26 سوره بقره است «اِنَّ اللّهَ لایَسْتَحیی اَنْ یَضْرِبَ مَثَلاََ ما بَعُوضَةَ فَما فَوْقَهَا…؛ خداوند ابایی ندارد که به پشه و [موجودات] کمتر از آن مَثَل بزند…». ذر این آیه خداوند به یک حیوان کوچک، یعنی پشه مثال زده است.6.و گاه به یک انسان مثال می زند که یک نمونه آن آیه شریفه 171 سوره بقره می باشد. «وَ مَثَلُ الّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ اِلاّ دُعاءََ وَ نِداءََ صُمٌ بُکمّ عُمْیٌ فَهُمْ لایَعْقِلُونَ؛ مثل (تو ای پیامبر در دعوت) کافران مثل کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر) صدا می زند، ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمی شنوند (و حقیقت آن صدا و مفهوم گفتار او را درک نمی کنند) این کافران (در واقع) کر و لال و نابینا هستند از این رو چیزی نمی فهمند».اصلی ترین دلیل تنوّع مثل ها در قرآن، درک ساده و فهم عمیق مطالب قرآنی است، به ویژه که مخاطبان اوّلیّه قرآن اعراب بی سواد دوران جاهلیّت بودند و مسلمانان صدر اسلام که جز تعداد اندکی بی بهره از سواد خواندن و نوشتن بودند، تنها به این شیوه قرآنی امکان درک و فهم مفاهیم قرآنی داشتند و تنها به کمک مثل های متنوّع تر قرآنی قادر به تفهیم عالی ترین مفاهیم قرآنی شدند.
مثل های قرآن