دین و اندیشه
عمل به آنچه امر می کنیم
با سلام،در مسائل موبوط به خودشناسی اول چه چیزی مهم هست؟یعنی اینکه مت دیگران رو به رشد برسونیم یا اینکه دنبال رشد خودمون باشیم؟همسر من با نوجوانان کار میکنند و اخلاقیات رو هم تا حدودی بهشون میگن،یعنی هرکار خوبی رو بگید دوست دارن اونها بتونن انجام بدن حتی حفظ قرآن که چقدر تشویق شون میکنند،اما دریغ که خودشون گاهی نماز صبح که بماند نماز مغرب و عشا شونم قضا میشه،من میگم چه کاریه اول دنبال رشد خودت باش ؛میگن نه روایت داریم که با جماعت باشین میگم درست ولی اون ماله وقتی هست که برنامه های خودت رو به خوبی انجام دادی بعد برای مباحثه بره آدم توی جمع،جرات حرف زدن ندارم چون جزو خطوط قرمزشون هستن این بچه ها،کفتم بپرسم شاید من به عنوان زن دارم اشتباه میگم؟ من فکر میکنم انسان باید اول خودش رو به یک جاهایی برسونه بعد اینقدر اوقاتش رو با دیگران صرف کنه؛آیا فکرم درسته؟یا کار همسر من درسته؟
امام علی(علیه السلام) میفرماید: «ایها النّاس! استصبحوا من شعله مصباحٍ واعظ متّعظ و امتاحوا من صفوّ عین قد رُوّقت من الکدر»، (ای مردم! چراغ دل را از نور گفتار گوینده با عمل روشن کنید و ظرف های جان را از آب زلال چشمههایی که از آلودگیها پاک است پرنمائید.) (نهج البلاغه، خ 105)الف ) ابتدا خود عمل کنیم، سپس دیگران
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
آیه های قرآن خود درس زندگی است . در آیه فوق ، یکی از درس های مهم زندگی به ما انسان ها یادآوری می شود که اگر خواستی بخش نامه ای صادر کنی، به کسی حرفی بزنی،دستوری بدهی و نصیحتی کنی اول خود عمل کن بعد بخشنامه صادر کن و نصیحت کن .
در این آیه به تعبیری خدا می خواهد بخشنامه کند که مردم صلوات بفرستید، نمی گوید: بسمه تعالی صلوات بفرستید. می گوید: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ : خدا و فرشته ها صلوات می فرستند. بعد می گوید: تو نمی خواهی صلوات بفرستی؟ پس «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا»
با زبان بی زبانی به ما آموزش می دهند که اگر می خواهیم که حرف ما، دستور و بخشنامه ما اثر کند، باید خودمان به آنچه می گوییم عمل کنیم.
کارفرما اگر در بیت المال دقّت کند، کارمند هم دقّت می کند، اگر معلم و مربی در نماز جماعت شرکت کرد، معاون ها و دانش آموزان هم می آیند، اگر خواستار یک نسل خوب هستیم، باید خودمان پیش قدم بشویم .
ب ) آنچه خود عمل نمیکنید دیگران را توصیه به انجامش نکنید.
در احادیث قدسی نقل شده است که ای فرزند آدم« اوّل خود را موعظه کن و پس از آن دیگران را توصیه نما»
امام علی(علیه السلام) میفرماید: «ایها النّاس! استصبحوا من شعله مصباحٍ واعظ متّعظ و امتاحوا من صفوّ عین قد رُوّقت من الکدر»، (ای مردم! چراغ دل را از نور گفتار گوینده با عمل روشن یابید و ظرف های جان را از آب زلال چشمههایی که از آلودگیها پاک است پرنمائید.)(نهج البلاغه، خ 105)
قرآن نیز می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ *کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ »، (اى کسانى که ایمان آورده اید، چرا چیزى مى گویید که انجام نمى دهید؟
نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید.)(صف، 2و3)
همچنین علی(علیه السلام) در خطبهای دیگر از نهج البلاغه میفرماید: «لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له و الناهین عمن المنکر العاملین به»، (لعنت خدا بر آنان که امر به معروف می کنند و خود ترک مینمایند و نهی از منکر میکنند و خود مرتکب آنچه دیگران را نهی میکنند میشوند) (نهج البلاغه، خ 129)
سالها پیش وقتی به شهید سردار کریمی که از جراحتهای ناشی از دوران دفاع مقدس عذاب میکشید گفته بودند: برای تسکین دردهایش از موادمخدّر استفاده کند گفته بود: چون خود در مقطعی در ستاد مبارزه با مواد مخدّر مشغول بودم این را اصلاً نمیتوانم انجام بدهم و کاری که دیگران را باز میداشتم خود مرتکب شوم.
صداقت واقعی نیز در انطباق گفتار با رفتار و عقیده نمود پیدا میکند، اگر صائبترین سخنان را بر زبان آورم و خود عامل به آنها نباشم و با تجربهای انضمامی آن سخنان را نگویم هر چند صحیح و قابل استفاده برای دیگران باشد انسان صادقی محسوب نمیشوم.
با زبان بی زبانی به ما آموزش می دهند که اگر خواستیم دستور و بخشنامه ما اثر کند، باید خودمان به آنچه می گوییم عمل کنیم. کارفرما اگر در بیت المال دقّت کند، کارمند من هم دقّت می کند، اگر معلم و مربی در نماز جماعت شرکت کرد، معاونها دانش آموزان هم می آیند، اگر خواستیم نسل خوب شود باید خودمان پیش قدم بشویم
سوال:
کسی که التزام عملی به گفتارش ندارد در صورتی که احتمال دهد دیگران با شنیدن و خواندن مواعظ وی هدایت میشوند میتواند این کار را بکند یا نه؟
توصیه به آنچه خود عامل نیستم اوّلاً موجب خواهد شد با توجه به حساسیتی که ذهن انسان به مغایرت های رفتاری و گفتاری دیگران دارد از لحاظ حیثیت و اعتبار، آبرویم نزد دیگران خدشه دار شود و هر شنوندهای که مرا میشناسند بی اختیار در دل یا در زبان خواهد گفت: این اگر راست میگوید چرا خودش عمل نمیکند؟
همچنین توصیه به آنچه عمل نمیکنم موجب پیدایش تناقض و شکاف در ساحتهای وجودی من خواهد گردید و این تفاوت بین گفتار و عملکرد در صورت تداوم و استمرار مرا به ورطه نفاق سوق خواهد داد که فرجام منافقان به تعبیر قرآن «فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»، (نساء، 145) میباشد و نیز سخن کسی که اعتقاد قلبی به گفتهاش نداشته باشد و در عملش متبلور نشده باشد تاثیر چندانی بر مخاطب نخواهد داشت و به گفته مولانا: «آه صاحب درد را باشد اثر» و نوعاً کسانی که در عمل کردن کاهل و سهل انگار هستند بیشتر حرف میزنند.
إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا
آیه های قرآن خود درس زندگی است . در آیه فوق ، یکی از درس های مهم زندگی به ما انسان ها یادآوری می شود که اگر خواستی بخش نامه ای صادر کنی، به کسی حرفی بزنی،دستوری بدهی و نصیحتی کنی اول خود عمل کن بعد بخشنامه صادر کن و نصیحت کن .
در این آیه به تعبیری خدا می خواهد بخشنامه کند که مردم صلوات بفرستید، نمی گوید: بسمه تعالی صلوات بفرستید. می گوید: «إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ : خدا و فرشته ها صلوات می فرستند. بعد می گوید: تو نمی خواهی صلوات بفرستی؟ پس «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا»
با زبان بی زبانی به ما آموزش می دهند که اگر می خواهیم که حرف ما، دستور و بخشنامه ما اثر کند، باید خودمان به آنچه می گوییم عمل کنیم.
کارفرما اگر در بیت المال دقّت کند، کارمند هم دقّت می کند، اگر معلم و مربی در نماز جماعت شرکت کرد، معاون ها و دانش آموزان هم می آیند، اگر خواستار یک نسل خوب هستیم، باید خودمان پیش قدم بشویم .
ب ) آنچه خود عمل نمیکنید دیگران را توصیه به انجامش نکنید.
در احادیث قدسی نقل شده است که ای فرزند آدم« اوّل خود را موعظه کن و پس از آن دیگران را توصیه نما»
امام علی(علیه السلام) میفرماید: «ایها النّاس! استصبحوا من شعله مصباحٍ واعظ متّعظ و امتاحوا من صفوّ عین قد رُوّقت من الکدر»، (ای مردم! چراغ دل را از نور گفتار گوینده با عمل روشن یابید و ظرف های جان را از آب زلال چشمههایی که از آلودگیها پاک است پرنمائید.)(نهج البلاغه، خ 105)
قرآن نیز می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ *کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ »، (اى کسانى که ایمان آورده اید، چرا چیزى مى گویید که انجام نمى دهید؟
نزد خدا سخت ناپسند است که چیزى را بگویید و انجام ندهید.)(صف، 2و3)
همچنین علی(علیه السلام) در خطبهای دیگر از نهج البلاغه میفرماید: «لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له و الناهین عمن المنکر العاملین به»، (لعنت خدا بر آنان که امر به معروف می کنند و خود ترک مینمایند و نهی از منکر میکنند و خود مرتکب آنچه دیگران را نهی میکنند میشوند) (نهج البلاغه، خ 129)
سالها پیش وقتی به شهید سردار کریمی که از جراحتهای ناشی از دوران دفاع مقدس عذاب میکشید گفته بودند: برای تسکین دردهایش از موادمخدّر استفاده کند گفته بود: چون خود در مقطعی در ستاد مبارزه با مواد مخدّر مشغول بودم این را اصلاً نمیتوانم انجام بدهم و کاری که دیگران را باز میداشتم خود مرتکب شوم.
صداقت واقعی نیز در انطباق گفتار با رفتار و عقیده نمود پیدا میکند، اگر صائبترین سخنان را بر زبان آورم و خود عامل به آنها نباشم و با تجربهای انضمامی آن سخنان را نگویم هر چند صحیح و قابل استفاده برای دیگران باشد انسان صادقی محسوب نمیشوم.
با زبان بی زبانی به ما آموزش می دهند که اگر خواستیم دستور و بخشنامه ما اثر کند، باید خودمان به آنچه می گوییم عمل کنیم. کارفرما اگر در بیت المال دقّت کند، کارمند من هم دقّت می کند، اگر معلم و مربی در نماز جماعت شرکت کرد، معاونها دانش آموزان هم می آیند، اگر خواستیم نسل خوب شود باید خودمان پیش قدم بشویم
سوال:
کسی که التزام عملی به گفتارش ندارد در صورتی که احتمال دهد دیگران با شنیدن و خواندن مواعظ وی هدایت میشوند میتواند این کار را بکند یا نه؟
توصیه به آنچه خود عامل نیستم اوّلاً موجب خواهد شد با توجه به حساسیتی که ذهن انسان به مغایرت های رفتاری و گفتاری دیگران دارد از لحاظ حیثیت و اعتبار، آبرویم نزد دیگران خدشه دار شود و هر شنوندهای که مرا میشناسند بی اختیار در دل یا در زبان خواهد گفت: این اگر راست میگوید چرا خودش عمل نمیکند؟
همچنین توصیه به آنچه عمل نمیکنم موجب پیدایش تناقض و شکاف در ساحتهای وجودی من خواهد گردید و این تفاوت بین گفتار و عملکرد در صورت تداوم و استمرار مرا به ورطه نفاق سوق خواهد داد که فرجام منافقان به تعبیر قرآن «فِی الدَّرْکِ الأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ»، (نساء، 145) میباشد و نیز سخن کسی که اعتقاد قلبی به گفتهاش نداشته باشد و در عملش متبلور نشده باشد تاثیر چندانی بر مخاطب نخواهد داشت و به گفته مولانا: «آه صاحب درد را باشد اثر» و نوعاً کسانی که در عمل کردن کاهل و سهل انگار هستند بیشتر حرف میزنند.
عمل به آنچه امر می کنیم