حفظ آبرو با مال
لطفا به همراه مصادیق منظور از این حدیث را برایم توضیح دهید روایات زیادی در باب آبرو و آبرو داری خوانده ام متوجه شدم و از روایت لذت بردم ولی این یکی را متوجه نمی شوم .« مِنَ النُبلِ أن یبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و یَصونَ عِرضََهُ: کسی که برای حفظ آبرو و حیثیت خود از مال و منالش میگذرد نشانه اصالت و بزرگواری اوست.» (فهرست غرر، ص ۲۴۲)گذشتن از مال به چه صورت؟ یعنی آبرو خریدنی است.
1. گاهی برای حفظ آبرو باید از مال و دارایی خود گذشت و با نثار مال آبرو را حفظ نمود . اسلام عزیز پیروان خود را برای به دست آوردن مال حلال جهت امرار معاش و تهیه نفقه کسانی که واجب النفقه انسان به حساب می آید و نیز برای صرف آن در جهت دستگیری مستمندان و خیرات، سخت ترغیب نموده است و به آنان دستور داده است که حاجات و نیازهای خودشان را خود بر آورده نمایند و از این که سربار مردم باشند به شدت نهی نموده است تا جای که مطابق روایات سربار مردم، ملعون به حساب آمده است.(1)آری آنچه مطلوب خداوند می باشد غنا و بی نیازی از هر جهت و از جمله در مسایل اقتصادی و مالی می باشد به گونه ای که انسان با قناعت و میانه روی نیازهای ضروری خود را بر طرف نماید و محتاج مردم نباشد و آنچه از نظر اسلام مذموم است حبّ مال و مقام است به گونه ای که انسان در خدمت مال باشد و این محبت و علاقه به دارائی مادی انسان را از انجام کارهای خیر که تأمین کننده سعادت ابدی انسان است، باز دارد.
از حضرت عیسی ـ علیه السلام ـ بر اساس برخی از روایات در مورد آفات مال این گونه نقل شده است که مال دارای آفاتی است:
1. چه بسا انسان آن را از راه حلال به دست نیاورد یعنی برای تحصیل و به دست آوردنش مرتکب گناه شود.
2. چه بسا در راه حلال مصرف نشود.
3. حفظ مال انسان را از ذکر و یاد خدا باز می دارد و این بدترین درد است که درمانش مشکل است.(2) یعنی مال اگر به صورت کعبه و مقصود برای کسی در آید و انسان وقف مال باشد نه این که مال در خدمت انسان، این مهلک ترین امر بوده و به همین جهت حبّ آن مذموم است.
امّا اگر مال در خدمت انسان بوده و برای تأمین سرمایه و سعادت ابدی او بوده و برای رفع نیازهای او و انجام وظائف فردی و اجتماعی که انسان از طرف خدا به عهده دارد، صرف شود، به دست آوردن آن نه تنها مذموم نیست بلکه مطلوب نیز هست و در این میان یکی از مهم ترین سرمایه های انسان بعد از ایمان به خدا حیثیت و شرافت و آبروی انسان است که آئین اسلام بر حفظ آن و در معرض خطر قرار ندادن آن تأکید نموده است و اجازه نداده است کسی با آبروی خود بازی کند مثلا برای به دست آوردن و جمع نمودن ثروت و مال دست به هر کاری حتی گناه بزند و آبروی خویش را برای اندوختن ثروت مادی و فانی هزینه نماید.
امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ در یکی از کلمات گوهر بار خود می فرماید: «حصّنوا الاعراض بالاموال».
نگه دار با مال خود عرض خویش
که باشد گرامی شرف همچو کیش
در این ره نه امساک زیبا بود
چو رفت آبرو شخص رسوا بود(3)
به حکم و مقتضای این کلام مولای متقیان و حکم عقلِ هر عاقلی، مال، باید حصن و حصار، آبرو و حیثیت صاحب مال باشد و به همین جهت است که چنین مالی در کلام امام هشتم علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ در ضمن یکی از موعظه های آن حضرت به وصف «افضلیت» متصف شده است و حضرت فرموده است: «افضل المال ما وقی به العرض ؛ بهترین مال آن است که عرض انسان به وسیله آن حفظ شود».(4)
مهم آن است که کلمه «عرض، آبرو» در این حدیث بدون قید به کار رفته است در بدو نظر هر چند چنین به ذهن می آید که بهترین مال آن است که برای حفظ آبروی خود صاحب مال به کار رود و صرف شود ولی با توجه به اطلاق کلمه «عرض» هیچ مانعی ندارد که شامل آبروی هم کیشان انسان نیز بشود یعنی افضلیت که مال به سبب حراست از آبرو و عرض پیدا می کند، فقط عرض شخص صاحب مال نیست که به مال ارزش می دهد بلکه اگر در جهت حفظ آبروی مؤمنین صرف شود باز هم کلام امام رضا ـ علیه السلام ـ شامل آن می شود.
و به همین جهت است که در مکتب مقدس اسلام به ما دستور داده شده است که از صرف مال خود برای حفظ جان و آبروی هم کیشان خود مضایقه و دریغ نکنید همان طوری که نسبت به جان و آبروی خودتان عقل به شما اجازه نمی دهند که در دَوَران امر بین مال و آبرو و یا جان، مال را ترجیح بدهید چون مال از نظر ارزش با جان و آبروی انسان اصلا قابل مقایسه نمی باشد.
امام علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «أبذل مالک لمن بذل وجهه فإن بذل الوجه لا یواز به شئ» مال خود را به کسی که آبرویش را نزد تو می ریزد بذل کن زیرا در مقام سنجش هیچ چیز برابر آبرو نیست.(5)
افضل بودن چنین مالی نسبت به مال های دیگر دلایلی می تواند داشته باشد که اشاره می شود.
اولاً ، مالی را که جهت حفظ آبروی خود و یا هم کیشان خود مصرف و بذل می کنیم از حال فنا و نابود شدن بیرون رفته و رنگ بقاء به خود می گیرد چون به مقتضای مکتب و دین مان برای حفاظت از سرمایه که دین برای او اهمیت قایل شده هزینه می شود و قرآن می فرماید: ما عندکم ینفد و ما عند الله باق(6)، «آنچه نزد شما است فانی و تمام می شود و آنچه نزد خدا است باقی است».
ثانیاً، اگر مال در جهت اطاعت امر خدا و برای انجام وظائف دینی و از جمله حفظ آبروی دیگران و به خصوص آنهایی که نیازمند و محتاج هستند ولی سؤال نمی نمایند و به اصطلاح صورت شان را با سیلی سرخ نگه می دارند و به فرموده قرآن کسانی اند که « … یَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لاَ یَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا…»، (7) افراد نا آگاه آنها را بی نیاز می پندارند امّا آنها را از چهره های شان می شناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی خواهند …» هزینه شود، در راهی خرج شده است که خداوند چندین برابر و گاه هزاران برابر و حداقل ده برابر اجر و پاداش به آن می دهد.
بنابر این به طور قطع می توان گفت: مالی که از راه حلال به دست آمده و از این جهت انسان آبرویش را نزد خدا نریخته است و مال را در جهت حفظ آبروی خود و خانواده و هم کیشان خود صرف کرده است و حقوق الهی را با آن اداء کرده و حیثیت و شرافت انسانی را از این که دست به سؤال پیش هر کس دراز کند، حفظ کرده است، افضل و بهترین مال است و لذا امام علی ـ علیه السلام ـ در مورد توانگری و محتاج نشدن این گونه دعا می نماید.
خدایا آبروی مرا با توانگری نگه دار و موفقیت مرا از تنگ دستی از بین مبر تا محتاج نشوم که از روزی خواران تو درخواست روزی و از شریران خلق تو طلب احسان کنم و به ستایش کسی که به من بخشش کرده و نکوهش شخصی که به من عطای ننموده است، مبتلا شوم.(8)
پاورقی:
1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، اسلامیه، بی تا، ج4، ص12، باب کفایة العیال و التوسع علیهم.
2. فیض کاشانی، محمد بن مرتضی، المحجة البیضاء، بی نا، بی تا، ج6، ص113.
3. مجدی، سید عطاء الله، هزار گوهر، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1368ش، ص189.
4. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، اسلامیه، بی تا، ج75، ص352، باب مواعظ امام رضا(ع).
5. آمدی، عبدالواحد، غررالحکم، شرح آقا جمال، تهران، دانشگاه تهران، بی تا، ج2، ص236.
6. نحل : 96.
7. بقره : 273.
8. ترجمه دشتی، محمد ، نهج البلاغه، قم، مشرقین، 1374ش، خطبه 225، ص460.
منبع: نرم افزار پاسخ – مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات
2. در رابطه با اهمیت آبرو و لزوم حفظ و صیانت از آن به مطلب زیر توجه کنید .
آبرو
آموزههای اسلامی به اخلاق در سطح عالی آن یعنی مکارم اخلاقی بویژه اخلاق اجتماعی توجه داشته و حتی در فقه اجتماعی، آموزههای دستوری و احکام بسیاری را در قالب حقوقی و کیفری وضع و تشریع کرده است. از جمله موضوعات و مسایل اجتماعی، مسئله عرض و آبروی افراد است که مورد تاکید قرآن و اسلام قرار گرفته است. نویسنده در این مطلب به اهمیت مسئله آبرو و راههای حفظ و صیانت از آن از دیدگاه آموزههای دینی پرداخته است.
اخلاق اجتماعی، صیانت از عرض خود و دیگران
انسان موجودی اجتماعی است و همواره نیازمند تعامل با دیگران است؛ زیرا انسان به تنهایی نمیتواند نیازهای عاطفی و مادی و غیرمادی خود را برطرف کند؛ از همین رو هر انسانی در گام نخست نیازمند جفت و زوجی است که میتواند در این ساختار به بسیاری از نیازهای طبیعی پاسخی مناسب دهد. خانواده کوچکترین و اصلی ترین واحد اجتماعی است که در میان انسانها شکل میگیرد. بنابراین، مهمترین و ابتداییترین تعاملی که هر فرد انسانی با دیگری دارد در این ساختار تعریف میشود. بر همین اساس، اخلاق خانوادگی نیز بخش اصلی اخلاق اجتماعی را تشکیل میدهد.
انسان در تعاملات اجتماعی باید دو دسته از اصول اخلاقی و قانونی را مراعات کند تا تعاملات در بهترین حالت صورت گیرد. قانون که بر اساس اصول عدالت سامان یافته، اجازه نمیدهد تا کسی از حدود خود گذشته و متعرض حقوق دیگران شود؛ اما اخلاق نه تنها به این محدوده خلاصه نمیشود، بلکه زمینه را برای احسان و اکرام نسبت به دیگران فراهم میکند. اگر قانون و عدالت، اصل را بر مقابله به مثل میگذارد، اما اخلاق افزون بر این اصل، بستری را فراهم میآورد که شخص از حق خویش بگذرد و در مقام احسان، عفو و گذشت از خطا و خلاف دیگری داشته باشد و در مقام اکرام، حتی از حق خویش بگذرد و ایثارگری کند.
به سخن دیگر، تعاملات اجتماعی در سهگانه عدالت و احسان و اکرام در چارچوب قانون و اخلاق سامان مییابد. البته قانون و عدالت به سبب فراگیر بودن، بهترین میزان و معیار برای ایجاد تعادل در رفتارهای اجتماعی و پاسخگویی قاطع به نیازهای افراد در چارچوب قانون است؛ اما در تعاملات اجتماعی نمیتوان به این بسنده کرد؛ زیرا عواطف و احساسات انسانی را نمیتوان در چارچوب قوانین و قواعد عادلانه محدود کرد؛ از این رو نیازمند قوانین و اصولی در سطح اخلاق احسانی و اکرامی هستیم تا بتواند ساختار جامعه را به انسجام و وحدتی مثالزدنی برساند.
اگر قانون مبتنی بر عدالت همان اسکلت فلزی و سنگ و آجر سازه اجتماع است، اخلاق در قالب مکارم اخلاقی، همان ملات است که این سنگ و آجر و فلز را به هم پیوند میزند و بر زیبایی سازه اجتماع میافزاید. از نظر قرآن و آموزههای وحیانی اسلام، مکارم اخلاقی ملات اجتماع را میسازد و پیوندی میان افراد انسانی ایجاد میکند که دارای متمایزات بسیاری هستند.
شکی نیست که هر انسانی به سه چیز مهم در زندگی هزینه بسیار میپردازد که شامل: 1. حفظ و صیانت از جان و بقای خود و دیگران؛ 2. حفظ و صیانت از مال خود و دیگران؛ 3. حفظ و صیانت از عرض و آبروی خود و دیگران است.
پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم میفرماید: اِنَّ حُرمَهًْ عِرض المُؤمِنِ کَحُرمَهًْ دمِهِ و مالِهِ؛ حرمتِ حیثیت و آبروی مؤمن همانند حرمتِ جان و مال او است.(لئالی الاخبار، ج ۵، ص ۲۲۶)
امام جعفرصادق(ع) نیز میفرماید: المُؤمنُ حرامٌ کُلُّهُ: عِرضُهُ و مالُهُ و دَمُهُ؛ مؤمن سراسر وجودش حرمت است: حرمت آبرو، حرمت مال و حرمت خون و جان او. (مستدرک، ج ۹، ص ۲۳۹)
همچنین پیامبر گرامی اسلام در راستای امنیت اخلاقی جامعه میفرماید: لا تَخرِقَنَّ علی اَحَدٍ سِتراً؛ تو (برحذر باش) آبرو و حرمت احدی را هرگز متعرض مشو. (شهابالأخبار، ص ۳۵۰)
حفظ و صیانت از آبرو و عرض به معنای حفظ همه آن چیزی است که انسانیت انسانی را میسازد؛ زیرا جان زمانی میارزد که اصول انسانی آن حفظ شده بود؛ وگرنه جان بیاصول انسانی برای انسانها کمترین ارزش را دارد؛ چرا که شرافت و کرامت انسانی برای خود انسان ارزشمندتر از هر چیزی است. از این رو انسانها جان و مال خویش را برای عرض خویش و دیگران میدهند و اینگونه نیست که کسی عرض خویش را برای جان و مال بدهد مگر آنکه از فطرت انسانی خود خارج شده باشد.
به سخن دیگر، حفظ و صیانت از آبرو یعنی شخصیت انسانی خود و دیگران مهمترین چیزی است که انسان آن را به عنوان امنیت خواهان است، به طوری که اگر امنیت شخصیتی او تامین نشده باشد، گویی هیچ تامینی برای او نشده و امنیتی فراهم نیامده است.
مولی امیرالمؤمنین(ع) در تقدم عرض نسبت به دوگانه جان و مال میفرماید: مِنَ النُبلِ أن یبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و یَصونَ عِرضَهُ؛ کسی که برای حفظ آبرو وحیثیت خود از مال و منالش میگذرد، نشانه اصالت و بزرگواری اوست.(فهرست غررالحکم، ص ۲۴۲)
آن حضرت به افراد هشدار میدهد که ارزش و اهمیت آبروی خود و دیگران را بدانند و کاری نکنند که آبروریزی شود؛ زیرا کسی که شخصیت خویش را از دست دهد همه چیزش را از دست داده است. ایشان میفرماید: مَن بَذلَ عِرضَهُ ذَلَّ؛ کسی که حیثیت و آبروی خود را میبرد خودش را به پستی و خاک مذلّت افکنده است. (فهرست غرر، ص ۲۴۲)
امام حسن مجتبی(ع) احمق و بیخرد را کسی میداند که نمیداند با مال و عرض خویش چگونه برخوردی داشته باشد و آن را چگونه استفاده کند. ایشان میفرماید: السَّفیهُ، اَلأَحمقُ فی مالِهِ اَلمُتهاوَنُ فیعِرضِه؛ آدم سفیه و بیخِرد کسی است که در مصرف اموالش ابلهانه عمل میکند و نسبت به آبروی خود لاأبالی و سهلانگار است.(بحار، ج ۷۸، ص ۱۱۵)
صیانت از عرض و آبرو، از شخصیت انسانی
آبرو به معناى اعتبار، قدر، جاه، شرف، عِرض و ناموس است؛( فرهنگ فارسى معین). اما حقیقت آبرو و عرض، همان شخصیت انسانی است که خداوند آن را کرامت بخشیده و بر بسیاری از موجودات هستی برتری داده است.(اسراء، آیه 70)
عرض هر کسی همان شخصیتی است که انسان در طول زندگی میسازد و آن را کسب میکند. البته عرض انسان محدود به شخصیت درونی و شاکله وجودی او نیست؛ بلکه هر آن چیزی که به این شخصیت و شخص مربوط است و در حقیقت شخصیت اجتماعی او را شکل میدهد، در حکم عرض و آبروی او است. از این رو، نمیتوان عرض را محدود به شخصیت فردی و شاکله وجودی و باطنی فرد کرد، بلکه شامل شخصیت اجتماعی و همه کسانی است که با او پیوند خوردهاند. از همین رو در تفسیر مفهوم عرض و آبرو، اعتبار اجتماعی، قدر و منزلت اجتماعی، شرافت و همچنین هر آنچه که ناموس او را شکل میدهد و خط قرمز او را نشان میدهد، به عنوان عرض و آبروی شخص مطرح است.
بر همین اساس اگر ما از مفهوم عرض و آبرو سخن میگوییم، مراد همین دایره وسیعی است که با الفاظی چون اعتبار و قدر و جاه و مانند آنها بیان میشود. بنابراین وقتی از مفهوم و اصطلاح عرض و آبرو در قرآن و اسلام سخن میگوییم شامل همه چیزهایی است که میتوان از واژههایی چون تعفّف، وجیه و هر آنچه که لازمه معانى آن است به دست آورد.
از نظر آموزههای وحیانی اسلام، حفظ شخصیت و کرامت انسانی مهمترین چیز در امنیت خرد و کلان اجتماع است. از این رو تامین امنیت اخلاقی و شخصیت افراد جامعه در دستور کار قرار گرفته و در قالب آموزههای معرفتی و حتی دستوری و به شکل بایدها و نبایدهای شرعی و اخلاقی به آن توجه شده است. بسیاری از احکام مانند حرمت غیبت، تهمت، افترا، دشنام، ناسزا، قذف و مانند آنها در راستای حمایت از شخصیت و شرافت و کرامت انسانی وضع شده است و گاه حتی نهتنها در حوزه اخلاق بلکه در حوزه حقوق کیفری و جزایی احکام سخت و شدیدی وضع شده تا هر گونه تعرض به شخصیت و هتک حرمتها و آبروی انسانی، موجب کیفر جزایی در دنیا و آخرت باشد. بنابراین، قوانین بازدارنده و پیشگیرانه و نیز مجازات و عقابهای متعددی از سوی شارع مقدس وضع میشود تا شخصیت و آبروی افراد حفظ شود و امنیت اخلاقی و ناموسی و عرضی افراد تامین گردد.
خداوند به صراحت در آیاتی بر حرمت هتک عرض و آبروی مردم تاکید داشته و هر گونه هتک حرمت و آبروریزی را حرام کرده و جزو گناه کبیرهای دانسته که مجازات آن دوزخ و عذاب آن است.(همزه، آیه 1؛ قلم، آیات 11 و 16)
پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: اَیُّها الناس! إنَّ دِماءَ کُم و اَعراضَکُم عَلَیکُم حرامٌ الی أَن تَلقَوا ربَّکُم؛ ای مردم! ریختن خون یکدیگر و لطمه زدن به حیثیت دیگران، تا وقت مردن و لقای پروردگارتان بر شما حرام است. (تحفالعقول، ص ۳۱)
از نظر قرآن، آبروریزی حتی در پشت سر کسی در قالب غیبت نیز گناه است. غیبت سخنی در پشت سر کسی است که غیب شده آن را ناخوش داشته و نسبت به آن سخنان ناراحت میشود. غیبت نقل گفتار و عملی است که شخص غیب شده آن را انجام داده و در حقیقت شخص غیبت کننده در حال بیان واقعیت و حقیقتی است؛ اما چون گفتن آن سخن و رفتار در پیش غیبت شونده موجب ناخشنودی و ناراحتی وی میشود، بنابراین بیان این واقعیت پشت سر او غیبت دانسته میشود؛ اما اگر شخص سخن و رفتاری را نقل کند که دروغ باشد، این دیگر نهتنها مصداق غیبت، بلکه از مصادیق تهمت و افترا است که در برخی از موارد علاوه بر مجازات اخروی، در همین دنیا برای آن تهمت و بهتان مجازات قانونی و کیفری از سوی شارع مقدس وضع شده است.
از آنجا که غیبت، پشت سر گویی نسبت به اعمال شخصی است که واقعیت دارد، جایز نیست که در جایی مطرح شود که شخص حضور نداشته باشد(حجرات، آیه 12)؛ اما اگر شخص حضور داشته باشد و گفتن آن موجب رنجش وی میشود باید از آن اجتناب کرد؛ زیرا گفتن آن، موجب هتک حرمت و شخصیت او و موجبات آبروریزی است؛ البته خداوند به مظلوم اجازه میدهد تا به افشاگری دست زند؛ اما مظلوم افشاگر باید کاری نکند که شخصیت ظالم در حوزههای دیگر مخدوش شود. از همین رو، خداوند در قرآن اجازه نمیدهد تا حتی مظلوم جز در محدوده ظلمی که به او روا شده، دست به افشاگری زند و اگر بخواهد مطالبی را در حوزههای دیگر بیان کند که حتی واقعیت داشته باشد نباید متعرض آن حوزهها شود و برای او جایز نیست؛ زیرا حفظ و صیانت از شخصیت و آبروی اشخاص جامعه بسیار ضروری است.(نساء، آیه 148)
از نظر قرآن بیان چیزهایی که شخص انجام نداده در قالب بهتان، موجبات اذیت و آزار شخص میشود. از همین رو، گناهی بزرگ است که مجازات آن نیز دوزخ است.(احزاب، آیه 58)
همچنین کسانی که در قالب تمسخر نامها و القاب زشت بر دیگران میگذارند، به سبب حرمتشکنی نسبت به شخصیت مومن باید خود را آماده مجازات الهی کنند؛ زیرا مسخره کردن دیگری و لقب زشت گذاشتن شایسته نیست و کاری است که شخصیت مومن را میشکند و هتک آبرو میکند.(توبه، آیه 79؛ حجرات، آیه 11)
به هر حال، با توجه به اینکه مسخره و هجو کردن مؤمن، موجب هتک آبروى وى میشود، حرام و گناه دانسته شده و از آن نهی شده است.(حجرات، آیه 11) البته اگرچه در آیه پیشین از آبروریزى سخنى به میان نیامده است، ولی باید گفت نهى از تمسخر در این آیه احتمال دارد به سبب این باشد که مسخره کردن، مایه وهن و شکستن اعتبار افراد مىشود؛ از این رو حرام دانسته شده است.
عوامل اصلی آبرومندی
گاه اشخاص گرفتار امور موهوم هستند و گمان میکنند عوامل آبرومندی مثلا پول و ثروت و فرزند و مانند آن است؛ در حالی که اینها عامل آبرومندی نیست تا نداشتن آن به معنای بیآبروی باشد. به عنوان نمونه خداوند در آیات 15 و 16 سوره فجر بیان میکند که ثروت و فقر به معنای اکرام و اهانت نیست. از همین رو دیدگاه کافران را نقد میکند که مردمان فقیر را خوار و اشرار میدانستند و حاضر به ایمانآوری نبودند.(ص، آیه 62)
از نظر قرآن مهمترین عوامل آبرومندى حقیقی انسان عبارتند از:
1. ایمان: ایمان، سبب آبرومندى و محبوب شدن در دلهاى مردم است(مریم، آیه 96) زیرا حقیقت آبرو و عرض آدمی همین ایمان است که خداوند به شکل نور در درون انسانها میگذارد.
2. پاکدامنى: از نظر قرآن پاکدامنى، عامل اصلی آبرومندى انسان است که شخص باید آن را برای خود و بستگان خویش حفظ کند و اجازه ندهد به هیچ شکلی مخدوش شود.(مریم، آیات 27 و 28)
3. عمل صالح: آبرومندشدن نزد دیگران در سایه ایمان و عمل صالح امکانپذیر است و انسان باید همواره به نیکوکارى و اعمال صالح به عنوان مهمترین عامل آبرومندی در دنیا و آخرت توجه داشته باشد.(مریم، آیه 96؛ یونس، آیه 26)
عوامل و موجبات هتک عرض دیگران
از نظر قرآن کارهایی موجب میشود که هتک حرمت شود و آبروی کسی ریخته شود؛ از این رو این کارها حرام دانسته شده است. از جمله این کارها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تجسس(حجرات، آیه 12)؛ نهى از تجسّس در امور مؤمنان چه بسا به این جهت باشد که به طور معمول سبب دست یافتن به چیزهایى مىشود که وهن و بىآبرویى را در پى دارد. از همین رو این عمل حرام و گناه دانسته شده است.(المیزان، ذیل آیه)
2. افشای عیوب اهل ایمان: فاش کردن عیوب مؤمنان، از عوامل هتک آبرو است(نساء، آیه 148)؛ زیرا مقصود از «الجهر بالسّوء من القول» در آیه افشاى بدى شخص است. پس ممنوع بودن آن جز در مورد ظالم مىتواند به این دلیل باشد که افشاى بدى افراد، سبب هتک آبروى آنان مىشود. (مجمعالبیان، ذیل آیه) امام صادق(ع) نیز میفرماید: عَوَرةُ المُؤمِنِ عَلَی المُؤمِنِ حرامٌ؛ فاش کردن عیوب و رازهای یک مؤمن، بر دیگر مؤمنان حرام است. (اصول کافی، ج ۴، ص ۶۳) پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: مَن مَشی فی عَیبِ اَخیهِ و کَشْفِ عَورَتِهِ کانَت اوّلُ خُطوَةٍ خَطاها وَضَعَها فیجَهَنّم! وَ کَشَف اللهُ عَوَرَتَهُ عُلی رُؤوسِ الخَلائِقِ؛ هر کس برای عیبجویی و فاش کردن اسرار برادر دینیاش قدم بردارد اولین قدم او ورود به جهنم خواهد بود! و خداوند اسرار و عیوب او را نزد همة خلایق فاش و علنی خواهد کرد. (لئالیالاخبار، ج ۵، ص ۲۴۱) همچنین امام جعفرصادق(ع) میفرماید: مَن کَشَفَ حِجابَ غَیرِه إِنکَشَفَت عَوراتُ نَفِسهِ؛ کسی که نسبت به مردم پردهدری کند پردة آبروی خودش دریده میشود. (کشفالغُمّة، ج ۲، ص ۳۲۹) پس باید توجه داشت که شخص افشاگر در دنیا بدون مجازات نخواهد ماند.
لزوم افشا و مجازات ظالمین حکومتی
اما افشاگری در مورد ظالم به ویژه ظلمهای اجتماعی و حکومتی از آیه شریفه «الا من ظلم» استناد شده است. بدین معنا که وقتی ظلمی در جامعه و در جایگاه حکومت و نسبت به مردم صورت میگیرد، دیگر واگذاشتنی نیست و فرد ظالم باید مجازات و افشا شود و نیز جبران مافات حتیالامکان صورت گیرد. مواردی از قبیل: پیمانشکنی، خیانت، دروغگویی، خلف وعده، فریب دادن، اسراف، ریختن خون بیگناه، بردن آبروی افراد، شکستن کرامت انسانها و زیرپا گذاشتن بیتالمال و حقوق همگی گناه کبیره هستند که اگر در جایگاه اجتماعی و حکومتی انجام گیرد، باید حتماً افشاگری و مجازات در مورد مرتکبین انجام شود و تا حد امکان جبران مافات در مورد آنها صورت گیرد.
هنگامی که علی(ع) از خیانت «ابن هرمه» (مأمور بازار اهواز) اطلاع پیدا کرد، به رفاعه (حاکم اهواز) نوشت: وقتی که نامهام به دستت رسید، فوراً «ابن هرمه» را از مسئولیت بازار عزل کن به خاطر حقوق مردم، او را زندانی کن و همه را از این کار با خبر نما تا اگر شکایتی دارند بگویند. این حکم را به همه کارمندان زیردستت، گزارش کن تا نظر مرا بدانند. در این کار نسبت به «ابن هرمه» نباید غفلت و کوتاهی شود والا نزد خدا هلاک خواهی شد و من هم به بدترین وجه تو را از کار برکنار میکنم. (دعائم الاسلام، قاضی نعمان، ص 532)
3. مسخره کردن: چنانکه گفته شد، مسخره کردن مؤمن، موجب هتک آبروى وى میشود. لذا از این رفتار نهی شده است.(حجرات، آیه 11) امام جعفرصادق(ع) میفرماید: هرکس داستانی نقل کند و قصدش ظاهر ساختن بدیها و ریختن آبروی مؤمنی باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند متعال ولایت خود را از او برمیدارد و ولایت شیطان را جایگزین آن میکند.(ثواب و عقابالاعمال، ص ۵۴۷)
4. اشاعه فحشاء: افشاگری نسبت به کار زشت دیگران موجب هتک حرمتها میشود؛ لذا از هر گونه اشاعه فحشا با بیان آن منع شده است؛ زیرا هم حرمتها را میشکند و هم شخصیت افراد را نابود میسازد.(نور، آیه 19) در حقیقت علاقه به شیوع فحشا، تأکید بر نهى از اشاعه آن است. تهدید سخت افراد یاد شده، چه بسا به این سبب باشد که اشاعه فحشا در باره مؤمنان، باعث آبروریزى آنان مىشود.
۵. تهمت: متّهم کردن دیگران، باعث هتک آبرو عرض آنان میشود و شخص گناهی آشکار را به دوش میکشد و باید خود را آماده مجازات الهی کند.(نساء، آیه 112) خداوند در آیه 58 سوره احزاب مقصود از «یؤذون المؤمنین» به قرینه «فقد احتملوا بهتاناً»، تهمت زدن و نسبت ناروا به آنان است.
6. بدگمانی: اظهار سوءظن، عامل ریخته شدن آبروى مؤمن است. از همین رو اسلام بدگمانی و اظهار سوء ظن را حرام دانسته است؛ زیرا به صرف بدگمانی نمیتوان آن را اظهار و آشکار کرد؛ چون موجب میشود تا این بدگمانی مسیر درست قضاوت و رفتار را به انحراف بکشاند.(حجرات، آیه 12) البته باید توجه داشت که نهى از سوءظن به اعتبار اظهار و ترتیب اثر بر آن است، نه مجرد بدگمانى در قلب، زیرا اظهار سوءظن، حیثیّت مؤمن را خدشهدار مىکند و از همین رو در قرآن از آن نهی شده است. (المیزان، ذیل آیه)
7. عیبگویی: بازگویى عیب دیگران حرام و مایه آبروریزى آنان میشود.(توبه، آیه 79؛ قلم، آیات 11 و 16) خداوند در آیه 11 سوره حجرات نیز از لمز نسبت به دیگران نهی کرده است. «لمز» در لغت به معناى عیبجویی و به دنبال عیب کسى رفتن است. (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب؛ ذیل واژه) همچنین خدا در آیه 1 سوره همزه از هر گونه همز بازداشته است. «همز» در لغت به معناى غیبت کردن (مفردات الفاظ قرآن کریم، راغب، ذیل واژه) و «همزه» به کسى گفته مىشود که بسیار مرتکب غیبت شود. (الکشّاف، زمخشری، ذیل آیه) و مقصود از آن، شکستن حریم دیگران و ریختن آبروى آنان است.
8. غیبت: چنانکه گفته شد غیبت، از عوامل هتک آبروی دیگران است لذا در اسلام و قرآن از آن نهی شده است.(حجرات، آیه 12) پیامبر گرامی اسلام میفرماید: در شب معراج برقومی گذر کردم که با ناخنهای خود صورتهایشان را میخراشیدند. از جبرائیل حال آنها را جویا شدم، گفت: اینان کسانی هستند که غیبت مردم را میکردند و حیثیت و آبروی آنها را لکّهدار میساختند. (مستدرک، ج ۹، ص ۱۱۹)
9. قذف: قذف به معنای بهتان زدن به دیگران و نسبت دادن زنا و زنازادگی به افراد است که در قرآن از آن به شدت نهی شده است؛ زیرا قذف موجب آبروریزى زنان پاکدامن میشود و شخصیت آنان را لکهدار میکند.(نور، آیات 4 و 5) البته قذف از جمله گناهانی است که شخص قاذف در همین دنیا باید به کیفر برسد و مجازات شرعی و حدود آن باید در باره وی به اجرا در آید. اینکه در قرآن دستور حدّ براى تهمتزننده به زن پاکدامن داده شده، بیان این معنا است که با قذف آبروی اشخاص ریخته میشود و شخص قاذف باید نسبت به این بیآبرویی پاسخگو باشد و مجازات شود. خداوند همچنین در آیاتی دیگر از قرآن مجازات برخی از هتک حرمتها و آبروریزی را مجازاتهای دنیوی و اخروی و همچنین لعن الهی دانسته است.(نور، آیات 19و 23؛ همزه، آیات 1 و 4)
راههای صیانت از آبروی خود و دیگران
چنانکه گفته شد، هر انسانی در جامعه از شخصیتی برخوردار است که باید از آن صیانت کند. همچنین آبرویی که قطره قطره جمع میشود را نباید به سادگی از دست داد و نباید اجازه بدهیم دیگران متعرض آن شوند یا خودمان متعرض آبروی دیگری شده و شخصیت او را در جامعه خوار و خفیف سازیم. همانطور که گفته شده است عرض و آبرو در اسلام همانند خون و مال از ارزش برخوردار است و باید از آن صیانت شود.
هر کسی موظف است کاری نکند که موجب خواری و آبروریزی شود؛ در حقیقت خود شخص باید آبروی خویش را در اصل حفظ کند و کاری نکند که آبرویش برود و بریزد. باید حرمت امامزاده را خود متولی نگه دارد؛ چنانکه امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: لاتَفَعَلْ ما یَشینُ العِرضَ والاِسم؛ هیچوقت به کاری اقدام مکن که باعث بدنامی و لطمه زدن به حیثیت تو میشود. (فهرست غررالحکم، ص ۲۴۲)
همچنین آن حضرت در اینباره میفرماید: لاتَجَعَلْ عِرضَکَ غَرَضاً لِنِبالِ القَولِ؛ آبرو و اعتبار خودت را آماج تیرهای حرف مردم قرار مده. (نهجالبلاغه، نامة ۶۹) در حقیقت آبرو و حیثیّت تو در دست خود تو است و نباید کاری کنی که مورد حمله قرار گیرد و بیآبرو شوی.
باید توجه داشت که آبروی ریخته شده غیرقابل جمع است و کسی که آبرویش بریزد دیگر نمیتواند به حالت اول وشخصیت نخستین خویش بازگردد. امام صادق(ع) میفرماید: اذا رَقَّ العِرضُ اُستُصعِبَ جَمْعُه؛ وقتی آبرو ریخت و بیارزش شد، دیگر جمعآوری و جبران آن دشوار خواهد بود! (اعلامالدین، ص ۳۰۳)
در آموزههای وحیانی اسلام راههایی برای حفظ آبروی خود و دیگران بیان شده که در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1. گذشت از مال: گاه لازم است انسان برای حفظ آبروی خویش از مال بگذرد؛ زیرا مال برای حفظ جان و عرض اوست و باید در خدمت این دو امر باشد، نه اینکه انسان جان و عرض خویش را فدای مال کند. انسان کریم کسی است که برای آبروی خویش از مالش میگذرد. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: مِنَ النُبلِ أن یبذُلَ الرّجُلُ مالَهُ و یَصونَ عِرضَهُ؛ کسی که برای حفظ آبرو وحیثیت خود از مال و منالش میگذرد نشانه اصالت و بزرگواری اوست. (فهرست غرر، ص ۲۴۲) آن حضرت در جایی دیگر میفرماید: إنّ أفضَل الِفعالِ صِیانَة العِرض بِالمالِ؛ افضل اعمال انسان در آن است که مال و داراییاش را سپر حیثیّت و آبروی خود قرار دهد. (وسائل، ج ۱۵، ص ۲۶۲) امام حسین(ع) میفرماید: اِنَّ خَیرَ مالِکَ ما وَقَیتَ بِهٍ عِرضَکَ؛ بهترین مال و دارایی تو آن است که در راه حفظ آبرو و حیثیت خود به کار بری. (بحار، ج ۴۴، ص ۱۸۹) از نظر امیرالمؤمنین(ع) دادن مال و صیانت عرض در حقیقت از دست رفتن مال نیست؛ بلکه به یک معنا حفظ آن است؛ زیرا مال ابزار حفظ و صیانت از شخصیت است. از این رو میفرماید: لَم یَذهَبْ مِن مالِکَ ما وَقی بِهِ عِرضَکَ؛ آن مالی که در راه حفظ شأن و آبروی خودت خرج میکنی در حقیقت تو آن را از دست ندادهای. (فهرست غرر، ص ۲۴۲)
2. عفت: از مهمترین راهکارهای قرآنی برای حفظ آبروی خویش آن است که انسان عفت ورزد. عفت ورزی میبایست در همه حوزههای اقتصادی، عاطفی و جنسی، رفتار اجتماعی و مانند آن باشد. پس اگر از نظر وضعیت اقتصادی با مشکل روبهرو است، بهتر است که جار نزند و رفتار و گفتاری نداشته باشد که فقر و نداری او دیده شود؛ هر چند که دیگران میتوانند با نگاهی به سیما و وضعیت زندگی او از فقر وی مطلع شوند، ولی باید خود نگوید.(بقره، آیه 273) کسی که عفت ورزد خداوند درهای گشایش خویش را به روی او باز میکند و او را دارا و غنی میسازد و امورات او را سامان میدهد.(همان؛ و نیز مریم، آیات 27 تا 30)
3. حجاب: یکی از مهمترین ابزارها و راهکارهای حفظ و صیانت از عرض و آبروی خویش، استفاده از حجاب است. البته حجاب بر زن و مرد واجب است و فقط میزان و مقدار آن متفاوت است.(نور، آیه 31؛ احزاب، آیه 59) از نظر قرآن، حفظ آبرو چنان مهم است که حتی آدم(ع) و حوا(س) برای حفظ وصیانت از آبروی خویش، با برگهای درختان، عورت خویش را پوشاندند.(اعراف، آیه 22؛ طه، آیه 121)
4. وجاهت: از راههایی که انسان میتواند آبروی خویش را حفظ کند، وجاهت در رفتار است. اینکه وجیه باشد و کاری نکند که آثار نداری و مشکل و بحران از او آشکار شود. وجیه انسان موجهی است که آبروی خویش را در هر شرایط حفظ میکند.(آل عمران، آیه 45؛ احزاب، آیه 69)
5. ازدواج: بیگمان یکی از مهمترین عواملی که آبروی اشخاص را در معرض خطر قرار میدهد، مسائل جنسی است که در جوانان به سبب شدت آن میتواند به رفتارهای پرخطر تبدیل شود. انسانی که در معرض خطر مسائل جنسی است برای حفظ خویش از بیآبرویی میتواند از راههایی چون تقویت عفت و حیا، روزه گرفتن، ورزش کردن و کارهایی که ذهن را درگیر امورات دیگر میکند و قوای جنسی را کاهش میدهد بهره گیرد. این رویهای است که شخص نسبت به مشکل جنسی خود باید انجام دهد؛ البته درباره مشکلات جنسی دیگران هر فرد انسانی موظف است تا شرایط نکاح و ازدواج دیگران را فراهم آورد تا جامعه به بحران جنسی و بیآبرویی گرفتار نشود. از این رو یکی از وظایف مردم و دولت و نظام ولایی اسلامی، ایجاد شرایط ازدواج جوانان است. خداوند میفرماید: وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ؛ بى همسران خود و غلامان و کنیزان درستکارتان را همسر دهید؛ اگر تنگدستند خداوند آنان را از فضل خویش بى نیاز خواهد کرد؛ و خدا گشایشگر داناست.(نور، آیه 32)
6. تغییر شرایط: انسان گاه در شرایطی قرار میگیرد که موجب بیآبرویی میشود. در این شرایط باید به گونهای عمل کرد که شرایط تغییر کند. حضرت مریم(س) برای آنکه آبروریزی نشود، شرایط را تغییر میدهد و به حکم الهی سکوت کرده و خود در مسئله وارد نمیشود؛ زیرا گاه عدم سکوت، خود موجب آبروریزی است. در شرایطی که نمیتوان حق را بیان کرد، سکوت بهترین راهکار است.(مریم، آیات 25 تا 28) البته ایشان بر این باور ابتدایی بود که مرگ و فراموشی مردم از وجود شخص ایشان بهتر از آبروریزی است.(مریم، آیات 18 تا 23) همچنین حضرت یوسف(ع) برای رهایی از کار زشت و آبروریزی، تغییر شرایط و دوری از منطقه گناه و محیط آلوده را بهترین راهکار دانسته و حتی زندان را محیطی امنتر از حضور در محیطی میداند که آبروریزی شود و گناهی را مرتکب گردد که در قیامت باید پاسخگو باشد.(یوسف، آیه 33)
7. مرگ: از نظر آموزههای وحیانی اسلام، حفظ و صیانت از آبرو از چنان اهمیتی برخوردار است که انسان باید مالش را در راه حفظ و صیانت آن بدهد؛ به نظر میرسد که دادن جان برای حفظ آبرو در پیشگاه خدا ارزشمند است. به این معنا که اگر انسان در شرایطی قرار گیرد که گناهی مرتکب شود و آبروی او در پیشگاه خداوند برود و در روز قیامت خوار و ذلیل باشد، بهتر است در چنین شرایطی اهم و مهم کند. پس گاه همانند حضرت یوسف(ع) زندان رفتن را بهتر از بیآبرویی بداند.(یوسف، آیه 33) و گاه حتی برای آنکه آبروی اجتماعی و عرض او ریخته نشود از خداوند مرگ را بخواهد. درخواست مرگ برای رهایی از بیآبرویی یک درخواست منطقی است.(مریم، آیات 18 تا 23) به نظر میرسد انسان میتواند مرگ را به جان بخرد تا عرض و آبروی خود را در پیشگاه خدا بخرد. خداوند به کسانی که برای حفظ آبروی خویش از مال و جان میگذرند، یاری میرساند و ایشان را از بی آبرویی حفظ کرده و در پناه خویش میگیرد.(یوسف، آیات 23 و 24)
8. مناعت طبع: از راههای صیانت از آبرو و عرض، مناعت طبع در هنگام فقر و نداری است. از همین رو خداوند به این راهکار توجه داده و آن را حتی عاملی برای توجه و اهتمام خداوند به این بندگان و رهایی ایشان از فقر و نداری برمیشمارد.(بقره، آیه 273) امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: ماءُ وَجهِکَ جامدُ یُقطِرُهُ السُّؤالُ فَانظُر عِندَ مَن تُقطِرُهُ؟! آبرو و حیثیت تو به حال جمود و مصونیت است. با حاجت خواستن (از دیگران جمود آن آب شده) قطراتش ریخته میشود. تو (نیک) بنگر، نزد چه کسی این قطرات را خواهی ریخت؟!(نهجالبلاغه، کلمة ۳۳۸)
شاعر پرآوازه، صائب تبریزی همین مضمون را به شعر درآورده و میگوید:
دست طلب که پیش کسان میکنی دراز
پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
9. رهایی از تعلقات دنیوی: حضرت علی(ع) میفرماید: ماصانَ الأعراضَ کَالإعراضِ عَنِ الدُّنیا وَ سُوءِ الأَغراض؛ برای حفظ شأن و آبرو، چیزی بهتر از پشت پا زدن به علائق دنیا و دست کشیدن از اهداف شوم و انحرافی وجود ندارد. (فهرست غرر، ص ۲۴۲) پس باید گاه از مال گذشت تا آبروی خویش و دیگران حفظ و صیانت شود.
10. حلالیت طلبی: امام صادق(ع) میفرماید: مَن کانَت لِأَخیهِ عندَهُ مَظلَمةٌ فی عِرضٍ او مالٍ فَلیُحلِّلْها مِنه مِن قبلِ أَن یأتِیَ یَومٌ لَیْسَ هناکَ دینارٌ و لا دِرهَمٌ!؛ هر کس به گردن او مظلمه و حقی از حیثیت یا مال برادر دینی خود دارد از او حلالیّت بطلبد، پیش از آنکه روزی فرا رسد که دیگر نه درهمی (برای جبران آن) وجود دارد و نه دینار!(لئالیالأخبار، ج ۵، ص ۲۳۳- بحار، ج ۷۵، ص ۲۴۳)
آثار حفظ آبروی خود و دیگران
در اسلام بر حفظ و صیانت از آبرو بسیار تاکید شده است؛ زیرا شخصیت انسان و انسانیت او به همین امر وابسته است. کسی که عرض و آبرو ندارد، شخصیتی ندارد و در حقیقت تمام انسانیت او به تباهی رفته است. در اسلام بر حفظ آبروی دیگران حتی مجرم ظالم (نساء، آیه 148) و نیز متهم به جرم نیز تاکید شده است.(نساء، آیه 15؛ نور، آیات 4 و 11 و 13 و 15)
اگر کسی از عرض و آبروی خود یا دیگران دفاع کرده و صیانت نماید، خداوند برای چنین شخصی پاداشهای بزرگی را فراهم آورده است. در اینجا به برخی از آثار و برکات حفظ و صیانت از آبروی خود و دیگران اشاره میشود:
1. دوری از دوزخ: کسی که عرض دیگران را صیانت کند خداوند او را از دوزخ دور نگه میدارد. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: مَن رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ کانَ لَهُ سبعونَ اَلفَ حجابٍ مِنَ النّار؛ کسی که از حیثیت و آبروی برادر دینی خود دفاع کند برای او هفتاد هزار سپر از آتش جهنم خواهد بود.(بحار، ج ۷۵، ص ۲۵۳)
2. رهایی از لغزش در قیامت: امام رضا(ع) میفرماید: مَن کَفَّ عَن اَعراضِ المُسلِمینَ اَقالَهُ اللهُ عَثرتَهُ یَومَ القِیامه؛ کسی که از آبروریزی و لطمه زدن به حیثیت مسلمانان خودداری کند خداوند از لغزشهای او در روز قیامت گذشت خواهد کرد.(بحار، ج ۷۵، ص ۲۵۶)
3. عزت: هر کسی عزت بخواهد باید متعرض نوامیس و عرض و آبروی مردم نشود. امام صادق(ع) میفرماید: شَرفُ المؤمِنِ صلاتُهُ بِاللّیلِ وَ عِزُّ المؤمِنِ کَفُّهُ عَن اَعراضِ النّاسِ؛ شرافت مؤمن در نماز شب خواندن او و عزّت و بزرگی او در عدم تَعرّض به حیثیت دیگران است.(فروع کافی، ج ۳، ص ۴۸۸)
4. پاداش بهشت: امام صادق(ع) میفرماید: منَ رَدَّ عَن عِرضِ اَخیهِ المُسلِمِ وَجَبَت لَهُ الجَنَّهًْ اَلبَتَّه؛ کسی که آبروی برادر مسلمان خود را حفظ کند، بهشت جایگاه او خواهد بود. (ثوابالاعمال، ص ۳۲۴)
5. صدقه: یکی از مهمترین و برترین اعمال اجتماعی، صدقه دادن است که حتی افراد هنگام مرگ خواهان انجام آن میشوند در حالی که دیر شده و دستشان از دنیا کوتاه گشته.(منافقون، آیه 10) پیامبر گرامی اسلام(ص) درباره ارزش و اهمیت صیانت از آبروی افراد میفرماید: ما وَقی بِهِ المَرءُ عِرضَهُ کُتِبَ لَهَ صَدَقَهًْ؛ هر چیزی که انسان جهت حفظ حیثیت و آبروی خود (در محدودة شرع مقدس) بکار برد برای او صدقه نوشته میشود.(دُرج گُهر، ص ۱۴۸)
6. پوشش عیوب: صیانت از آبروی دیگران موجب میشود تا خداوند نسبت به او ستار باشد و عیوب او را در دنیا و آخرت بپوشاند. پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: مَن سَتَرَ علی اَخیهِ سَتَرَهُ اللهُ فیالدُنیا و الآخره؛ کسی که عیبپوش برادر دینی خود باشد خداوند حیثیت و آبروی او را در دنیا و آخرت محفوظ خواهد داشت. (شهابالأخبار، ص ۱۹۵)
اعاده آبرو
اگر کسی آبروی خویش را برده باید تلاش کند تا آبروی از دست رفته را بازیابد؛ هر چند که بسیار سخت است ولی باید تلاش خود را بکند و با کارها و رفتارهای احسانی و اکرامی، آن را بازیابد.
اگر آبروی کسی را برده باید تلاش کند تا حیثیت او را برگرداند؛ همچنانکه خود شخص باید برای اعاده حیثیت خویش تلاش کند؛ چنانکه حضرت یوسف(ع) برای اعاده حیثیت خود تلاش کرد.(یوسف، آیات 50 و 51)
کسی که در راستای اعاده حیثیت خویش تلاش میکند خداوند نیز او را یاری میرساند؛ چنانکه به پیامبر(ص) یاری رساند.(نور، آیات 11 و 15 و 19) زیرا خداوند به مسئله عرض و آبرو توجه ویژه دارد و برای حفظ آن کمک و یاری میکند.
از همین رو خداوند در احکام و آموزههای وحیانی شریعت اسلام اهتمام ویژهای به حفظ آبروى مؤمنان نشان میدهد.(نساء، آیات 15 و 112؛ نور، آیات 4 و 6 و 11 و 19 و 23؛ احزاب، آیه 58؛ حجرات، آیات 11 و 12)
خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا
حفظ آبرو با مال