استاد اخلاق و عرفان
از آنجا که برای طی مراحل عرفان حتمی نیاز به استاد هست ، لطفا برای پیدا کردن استاد خوب مرا راهنمایی کنید
استاد اخلاق کسی است که اگر شما یک جوان را به او بسپارید بتواند هویت انسانی او را شکوفا نماید و در او رشد انسانی ایجاد کند.
در سلوک عقلانی تمام اساتیدی که علم آموزی می کنند استاد هستند و در حقیقت محتوای سلوک عقلانی را به شاگردان منتقل می کنند و عقلانیت آنها را تقویت می نمایند، اما در عین حال نیاز به استاد روش شناس دیگری هست که تحت عنوان استاد اخلاق، روش خودسازی و سلوک را به طالبان کمال بیاموزد.
فرق استاد اخلاق و خودسازی با سایر عالمان دینی این است که استاد اخلاق علاوه بر اشراف به محتوای دین، روش سلوک دینی را هم می داند، ولی عالمان دینی معمولا تنها علوم محتوایی دین را می دانند و در روش سلوک دینی مهارت کافی ندارند.
نیاز به استاد خودسازی یک نیاز دائمی نیست. این نیاز مربوط به کسانی است که با روش خودسازی و سلوک آشنا نیستند. طبیعی است که این گروه باید به یک استاد روش شناس مراجعه کنند و روش سلوک را از او بیاموزند.
اما کسی که روش را می داند خودش در حقیقت راه بلد است، مانند فقیهی که علم روشی رجال را از استاد آموخته و زین پس برای استنباط احکام شرعی نیازمند استاد رجال نیست.
جایگاه استاد اخلاق در دین و جامعه، جایگاه ولایت و راهبری در جاده توحید و یکتاپرستی است. العلماء ورثه الانبیاء. کار حوزه این است که ولی و راهبر راه توحید تولید کند، اما متاسفانه حوزه در این زمینه بسیار ضعیف عمل کرده است.
ویژگی های استاد اخلاق و خودسازی!
استاد اخلاق و خودسازی لازم است چند ویژگی داشته باشد:
1- استاد اخلاق باید تفکر راهبردی داشته باشد و دین و زندگی را به عنوان یک راه بشناسد و کاملا با حقایق هستی و زندگی و دین که قوانین و مقررات راه توحید است آشنا باشد.
انسان شناس باشد و ساختار وجودی انسان و روابط منطقی قوای انسان را بداند و نسبت به راه کمال انسان مهارت داشته باشد، چون تخصص اش انسان سازی است.
در علم توحید (خداشناسی و خداپرستی) و همچنین شرک، مهارت داشته باشد و ذات و صفات خداوند را بشناسد. چون راهبرد کلی تربیت انسان صراط مستقیم توحید و عبودیت الهی است.
توحید راهبرد کلی و اکسیر اعظم انسان سازی است. استاد اخلاق کسی است که اولا خودش با تفکر توحیدی ساخته شده باشد و ثانیا بتواند انسان های دیگر را با این تفکر آشنا کند و به آنها یکتاپرستی و تخلیه از شرک را آموزش دهد و از این طریق انسان کامل طراز اسلام تربیت نماید.
در مورد نقش و جایگاه ولایت و رهبری آگاهی داشته باشد و روش ارتباط با مقام ولایت و بهره مندی از هدایت و ولایت تکونی و تشریعی امامان و رهبران دینی مطلع باشد.
هدف و مقصد زندگی و سلوک و هدایت دینی را بداند تا هدایت هایش کاملا در مسیر هدف باشد.
2- راهبرد و راهکارهای سلوک علمی و سلوک عملی دینی را برای تربیت انسان بداند و نسبت به سیستم و ساختار هدایت گام به گام دینی تسلط و مهارت لازم را داشته باشد.
درروایت داریم که العلم علمان علم الابدان و علم الادیان. کار پزشک شناخت بدن انسان و عوامل تاثیر گذار منفی و بیماری زا و عوامل تاثیر گذار مثبت و درمانگر و ارایه راهکارهای درمانی است.
همین نقش را استاد اخلاق نسبت به روح انسان به عهده دارد. عالم اخلاقی باید بتواند آسیب های روحی انسان را بشناسد و درمان کند و راه پرورش روح را به طالبان آن بیاموزد.
استاد اخلاق، یعنی کسی که متخصص روح و انسانیت و خداپرستی است و دقیقا مانند پزشک، هم قادر است بیماری های روح انسان را بشناسد و درمان کند و هم علاوه بر کار درمانی، راهبرد و راهکارهای ارتقای وضعیت انسانی را تا مرحله کمال آموزش می دهد.
یک روحانی ممکن است کارهای زیادی انجام دهد مثلا روانشناسی، جامعه شناسی، طب سنتی هم بلد باشد، هر علمی کمال است، اما کار اصلی عالم دینی انسان سازی است و نباید از این رسالت خود غفلت نماید.
3- تجربه عملی سلوک داشته باشد و بتواند شاگردان خود را در مسیر سلوک عملی راهبری و مراقبت نماید و آشنا به اسرار و منازل راه باشد.
4- در تدریس و انجام وظایف خود تنها خدا را در نظر بگیرد و اخلاص کامل داشته باشد و برای خدا کار کند و مقاصد نفسانی یا شیطانی نداشته باشد.
5- زمان شناس باشد و آگاهی های سیاسی و اجتماعی هم داشته باشد و به طلبه و سالک بصیرت اجتماعی بدهد و او را برای رهبری سیاسی و اجتماعی جامعه آماده نماید.
طلبه و سالکی که از مسایل روز و آنچه در اطراف او می گذرد بی خبر و غافل و منزوی است، به درد اسلام و مسلمین نمی خورد و تاثیر گذار نیست.
استاد اخلاق عالمی است که کاملا با انسان و دین و راه کمال انسان آشنا است و بر تمام ابعاد این راه اشراف دارد و می تواند انسان تربیت کند و استعدادهای انسانی را شکوفا نماید و آدمی را به سرمنزل مقصود او در زندگی برساند.
نقش استاد اخلاق و عالم دینی راه سازی است، یعنی سعی می کند راه رسیدن به خدا را باز و هموار کند و برای بندگان خدا رفتنی نماید، درست مانند کسانی که جاده سازی می کنند و راهی برای دسترسی به شهرها باز می کنند تا رفتن به آن شهرها تسهیل شود. لذا است که حتما باید تفکر راهبردی داشته باشد.
فرق استاد اخلاق و استاد عرفان!
استاد اخلاق همان استاد سلوک عقلانی است. البته در سلوک عقلانی دو نوع استاد نیاز هست، استاد عام که شامل تمامی علما و مدرسین علوم دینی می شود و استاد خاص که همان استاد خودسازی و سلوک است که نقش استاد راهنما را دارد.
در سلوک عقلانی همه چیز بر اساس علم و عقلانیت و حجت و دلیل است و راهی است که با استدلال طی می شود و استاد در این مرحله باید برای همه چیز دلیل عقلانی و دینی داشته باشد.
اما در سلوک عرفانی همه چیز بر اساس عشق است. انسان بعد از اینکه سلوک عقلانی راطی نمود کم کم عاشق معرفت خدا و دیدن حقیقت می شود و برای حرکت های سلوکی خود، از عشق نیرو می گیرد.
در سلوک عقلانی عقل به انسان فرمان حرکت می داد، اما در سلوک عرفانی عشق ودل فرمان حرکت می دهد.
در سلوک عقلانی انسان می تواند دنبال استاد بگردد و بر اساس معیارهای منطقی استاد برای خود انتخاب کند، اما در سلوک عرفانی خود خدای متعال وعده داده است که نیاز به استاد راهنما را تامین نماید، ان جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا- اگر سلوک عقلانی را با جهاد علمی و عملی طی کنید خدای متعال شما را به مراحل بعدی هدایت خواهد کرد.
در سلوک عرفانی سیر نظری وجود ندارد و تنها با عمل و عبادت و ریاضت و چله گیری و دعا و مناجات و تهجد و اشک و آه و توسل به اولیای خدا این راه طی می شود.
در عرفان سالک با عبادت های به ظاهر شاق و ذکر دائمی به نهایت قرب به خدای متعال می رسد و انگیزه و هدف او از تحمل این مشقت ها رسیدن به عرفان شهودی خدای متعال است اما هدف سالک در سلوک عقلانی رسیدن به عقلانیت دینی می باشد.
کار استاد عرفان آموزش رمز و رازهای سلوک عرفانی و رابطه عاشقانه سالک با خدای متعال است تا بتواند با ارتباط عمیق و قلبی در عبادات خود به وصال جانان برسد و از فیض الهی بهره مند گردد و به نهایت کمال انسانی برسد.
استاد اخلاق و عرفان