انقلاب اسلامی و تقویت دینداری
انقلاب اسلامی چه تأثیری در دینداری مردم داشته است؟
بدون تردید شکل گیری انقلاب اسلامی دگرگونی و تغییر در ارزش های حاکم بر جامعه را به دنبال داشت و مردم به دنبال بی اعتنایی بلکه مبارزه رژیم ستمشاهی با دین و آموزه های اسلامی با هدف و شعار اسلام خواهی به مقابله با رژیم گذشته پرداخته و زمینه بر پایی نظام جمهوری اسلامی را فراهم نمودند و در راستای همین خواست و مطالبه مردم « ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی » (قانون اساسی , اصل سوم) به عنوان یکی از اهداف اساسی جمهوری اسلامی بر شمرده شده و ازاصول محوری قانون اساسی تنظیم « کلیه قوانین و مقررات مدنی ، جزایی ، مالی ، اقتصادی ، اداری ، فرهنگی ، نظامی ، سیاسی و غیر اینها بر اساس موازین اسلامی است و این اصل بر اطلاق با عموم همه اصول قانون اساسی و قوانین و مقررات دیگر حاکم است و تشخیص این امر بر عهده فقها شورای نگهبان است .»( قانون اساسی , اصل چهارم)
و در این راستا نظام جمهوری اسلامی تلاش نموده است تا زمینه ترویج و تبلیغ فرهنگ اسلامی در جامعه فراهم نماید و با مفاسد در بخش های مختلف برخورد کند . برای ارزیابی اینکه آیا نظام جمهوری اسلامی توانسته است موجب دینداری مردم شود یانه ؟ لازم است به دو محور اساسی توجه شود یک محور , اقدامات نظام جمهوری اسلامی در جهت تقویت روحیه دینداری مردم محور دوم , موانع و آسیب های فراروی این مسأله .« اقدامات نظام جمهوری اسلامی در تقویت روحیه دینداری مردم »اما در مورد محور نخست لازم به ذکر است مقایسه دینداری مردم پیش از انقلاب و پس از انقلاب گویای نقش انقلاب اسلامی در ترویج ارزش ها و مقابله با ضد ارزشها می باشد هر چند این تأثیر در همه برهه های تاریخ انقلاب اسلامی به یک میزان نبوده و با شدت و ضعف هایی همراه بوده است . انقلاب اسلامی با تأثیرات شگرف خویش توانست جامعه ایرانی که پیش از انقلاب توسط رژیم گذشته به سمت فساد و قهقرا سوق داده شده بود را بار دیگر زنده کند و وجدان و فطرت خفته آنان را بیدار نماید و از جوانانی که رژیم ستمشاهی در به فساد کشاندن آنها تلاش بسیاری نموده بود , جوانانی بسازد و تربیت کند که در دوران جنگ تحمیلی و پس از آن در عرصه های مختلف برای کشور جان خویش را فدا نموده و برای نظام افتخار آفرینی کنند .
به عنوان نمونه در بررسی آماری که در زمینه تحول ارزش ها در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی صورت گرفته است . نتیجه ای که از پرسش از تعدادی از پاسخ دهندگان در خصوص سیر تحول ارزش های خاص دینی و عبادی در چهار شاخص فرعی ؛ توجه به نماز و عبادت , شرکت در مساجد و حسینیه ها و مراسم مذهبی , توجه به خدا و پیامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام ) و گرایش به قرآن و معارف اسلامی به دست آمده است این است که از تعداد 225 نفر پاسخ دهنده به این پرسش ( شاخص فرعی اول ) , تنها 56 نفر توجه به عبادت و نماز را در دوران قبل از انقلاب زیاد و بسیار زیاد ارزیابی کرده اند , حال آنکه تعداد 205 نفر برای سال های اول پس از انقلاب و تعداد 144 نفر برای حال حاضر , توجه به نماز و عبادت را در سطح جامعه زیاد و بسیار زیاد دانسته اند که نشان دهنده این امر است که مقایسه وضع کنونی جامعه با قبل از انقلاب , تحول مثبت و چشمگیری را نشان می دهد اگر چه در مقایسه با سال های اول پس از انقلاب , نمایانگر افول نسبی است . و در زمینه وضعیت شرکت در مساجد , حسینه ها و مراسم مذهبی نیز کمتر از 20 درصد از پاسخ دهندگان شرکت مردم در مراکز و مراسم مذهبی را در سال های قبل از انقلاب , زیاد و بسیار زیاد ارزیابی کرده اند , در حالی که بیش از 90 درصد در مورد سال های اول پس از انقلاب و حدود 55 درصد در مورد وضع کنونی همین ارزیابی را داشته اند . در مورد توجه به خدا و پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام نیز از بین 228 پاسخ دهنده , حدود 95 درصد میزان توجه به خدا و معصومین علیهم السلام را در سال های اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی زیاد و بسیار زیاد دانسته اند و نزدیک 70 درصد وضعیت کنونی را چنین ارزیابی نموده اند و کمتر از 27 درصد وضعیت قبل از انقلاب را این گونه دانسته اند و بالاخره در زمینه شاخص چهارم ( گرایش به قرآن و معارف اسلامی ) تنها 31 نفر از 232 نفر پاسخ دهنده , گرایش به قرآن و معارف اسلامی در سال های قبل از انقلاب , زیاد و بسیار زیاد دانسته اند در حالی که 210 نفر از پاسخ دهندگان , وضع سال های اول پس از انقلاب را و 157 نفر از آنان , وضع حال حاضر را در همین سطح ارزیابی کرده اند .
در مجموع شاخص های فرعی مورد بررسی در خصوص سیر تحول ارزش های دینی و عبادی نشان می دهد که به طور کلی ارزش های خاص دینی و عبادی در جامعه ما پس از انقلاب اسلامی دستخوش تحول مثبت و مشهودی شده وفضای فراهم آمده پس از پیروزی انقلاب اسلامی , گرایش به این شاخص ارزشی را تقویت و تشدید کرده به طوری که تا حال حاضر هم روند مثبت تا حدود زیادی حفظ شده هر چند نسبت به سال های اول پس از انقلاب اسلامی , نشانگر افول نسبی است .( ذو علم , انقلاب وو ارزشها , تهران, پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی , 1379, ص 159-163)
نکته ای که باید در ارزیابی تحول ارزش های دینی بدان توجه داشته باشیم این است که سطح انتظارات و توقعات مردم نسبت به رعایت ارزش ها و دینداری نسبت به پیش از انقلاب بسیار بالاتر رفته و همین « افزایش گرایش جامعه به سمت ارزش های والای اسلامی _ حداقل در سطح انتظارات و توقعات – که خود یکی از برترین و ارزنده ترین آثار فرهنگی انقلاب اسلامی است , موجب شده که به طور ناخود آگاه شاخص ها و ملاک های اندازه گیری فضایل و ارزش های جامعه ما برای همه _ البته با تفاوت در سطح و عمق _ نسبت به شاخص های قبل از انقلاب , حساستر و ریزترشده باشد و خود به خود و ناخود آگاه , اندک ناهنجاری ارزشی جامعه در وضع فعلی , بسیار برجسته تر از مورد مشابه یا بزرگ تر از دوران قبل از انقلاب به چشم آید و مورد نقادی قرار گیرد .»( همان , ص 209)
بنابر این , در مجموع روند و حرکت کلی نظام جمهوری اسلامی با توجه به قرار گرفتن ولی فقیه در رأس نظام که وظیفه حفظ جهت گیری کلی نظام و مهندسی نظام را برعهده دارد به سمت تحقق اهداف اسلامی و بر پایی احکام و ارزش های اسلامی می باشد هر چند تا رسیدن به نقطه آرمانی و تحقق نظام اسلامی کامل فاصله زیادی وجود دارد و همانگونه که امام راحل در وصیت نامه الهی سیاسی خودشان خاطر نشان نمودند « اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام بزرگ با همه ابعادش عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده وبی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مدد کار آنان هستند .»( امام خمینی , وصیت نامه الهی – سیاسی , قم, دفتر تبلیغات اسلامی , 1380, ص 22)
و مقام معظم رهبری نیز در این باره فرمودند « ما هنوز تا یک جامعه کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و آخرت مردم را به طور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی وظلم و انحطاط را ریشه کن سازد فاصله زیادی داریم , این فاصله باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود .»( حدیث ولایت , ج4, ص 252-253)
در عین حال با وجود تمامی معضلاتی که در گوشه و کنار کشورمان مشاهده می شود (کما اینکه چنین معضلاتی در هر کشوری وجود دارد) ، کشور ما همچنان یکی از پاک ترین کشورهای دنیاست و نباید وجود چنین معضلاتی را (که گاه عواملش ندانسته و از روی جهالت به آن دامن می زنند مثل دختربد حجابی که به دلیل نداشتن درک صحیح از حجاب و نتایج بد حجابی بدون داشتن ذره ای انگیزه فساد ، ناخواسته به فساد در سطح عمومی جامعه دامن می زند) به معنای فساد کل جامعه دانست .
به عبارت دیگر با مقایسه ای میان جامعه ما با جوامع موجود دنیا می توان دریافت علیرغم تمامی مفاسد و مشکلات موجود و نیز علیرغم هجمه های شدیدی که از هر سوی بر جامعه وارد شده و در صدد است تا جامعه و مردم آن را به ویژه از نظر فرهنگی و اقتصادی به سمت گرداب فساد بکشاند ، جامعه ما همچنان جزء جوامع سالم می باشد که یکی از علل اصلی آن نیز تحقق نظام دینی و بسط و گسترش فضایل دینی در کشور می باشد و نقش آفرینی دین در زندگی مردم به گونه ای است که گاهی اوقات حتی خود غربی ها نیز مجبور به اعتراف می شوند ؛ در این زمینه برخی شواهد از جمله آمار و نظر سنجی های موسسات نظر سنجی بین المللی نیز وجود دارند که اگر چه به آمارهای منفی آنها به دلیل وجود اغراض خاصی که دارند نمی توان چندان اعتماد کرد ، با این حال آمارهای مثبتی که آنها ارائه می دهند را به دلیل خالی بودن این اغراض می توان مورد استناد قرار داد . به عنوان مثال موسسه نظر سنجی گالوپ که از مشهورترین موسسات نظر سنجی دنیا می باشد مدتی قبل اعلام کرده بود :
« دین مهمترین بخش زندگی روزمره ایرانیان را تشکیل می دهد. » . بر اساس این گزارش که به نقل از روزنامه ترکیه ای وطن نقل شده است ، ۸۳ درصد مردم ایران معتقدند که دین در زندگی روزمره آنان نقش بسیار مهمی دارد و همین آمار باعث شده است تا این کشور در ردیف کشورهای بسیار دیندار قرار گیرد . (نقل از سایت ترکیه ، http://www.torkiye.com/news-fa/57.cgi )
یکی از علل چنین مساله این است که ترویج معارف دینی در جامعه ایران پس از انقلاب اسلامی همواره یکی از دغدغه های رهبران انقلاب اسلامی بوده و به اعتقاد ما مجموعه فعالیتهایی که تاکنون در این زمینه شده است نقش مهمی در زمینه ارتقای سطح دینداری مردم داشته است . در همین راستا برای درک میزان افزایش یا کاهش این روحیه در میان مردم و جوانان لازم است به بررسی برخی رفتارهای معنوی مردم به عنوان شاخص آنها بپردازیم که از میان این شاخص ها و رفتارها به نظر می رسد موارد زیر خود به خود حاکی از میزان افزایش روحیه معنوی در میان مردم جامعه در دوران نظام اسلامی باشد که در این بین نقش فعالیت های تبلیغی روحانیون و علما و نیز دستگاه های تبلیغی نظام بسیار برجسته می باشد .
این نشانه ها عبارتند از :
1 – گسترش حضور مردم در مساجد و نمازهای جماعت که البته شاید نتوان آمار دقیقی در این زمینه ارائه کرد اما حتی اگر آماری داشتیم و حتی اگر آمار نمازگزاران مساجد نیز کم بود با توجه به استحباب نماز جماعت و حضور در مساجد ، آمار کم نمی توانست حاکی از بی مبالاتی مردم نسبت به مقوله فرهنگ نماز تلقی گردد . با این حال شواهد موجود حاکی از افزایش اهتمام مردم به ساخت و تجهیز مساجد و حضور در مساجد به منظور نماز جماعت و برگزاری سایر مراسمات دینی از قبیل مراسم ماه رمضان و محرم می باشد .
2 – استقبال بی سابقه و در حال افزایش مردم و به ویژه جوانان از مراسماتی همچون اعتکاف و مراسم احیاء شبهای قدر در مساجد
3 – حضور پررنگ مردم و جوانان در هیات های مذهبی و شکل گیری دهها هیات مذهبی با هدف تعمیق معرفت دینی در میان مردم و نسل جوان
4– استقبال رو به افزایش جوانان و دانشجویان از برگزاری عمره دانش آموزی و دانشجویی و نیز سفرهای زیارتی به عتبات عالیات و سایر اماکن زیارتی
5 – حضور گسترده مردم و به ویژه جوانان و دانشجویان در اردوهای سالانه راهیان نور و مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس که با توجه به اینکه این اردوها امروزه با اهداف معنوی صورت می گیرد و نه صرف سیاحت ، این سفرها حاکی از روحیه معنوی حاضران در این اردوها می باشد .
6 – توجه بیش از حد به فرهنگ عفاف و حجاب در جامعه .
7 – گسترش فرهنگ قرآن آموزی در کشور به گونه ای که در حال حاضر شاهد رویش دهها حافظ و مفسر قرآنی از بین کودکان ، نوجوانان و به ویژه جوانان در کشور هستیم که بسیاری از آنها در سطح بین المللی چنان درخشش یافته اند که با تقدیر های جهانیان مواجه شده اند . شایان ذکر است که ویژگی مهم این رفتارها این است که از عنصر مهم اختیار و اراده خود مردم ناشی می گردد و بر خلاف برخی کشورها که در آنها رعایت ظاهری مسائل دینی همچون چادر و یا حضور در نماز جماعت عمدتا از روی اجبار و بر اساس دستورات حکومتی صورت می گیرد در کشور ما توجه به این امور از روی اختیار کامل صورت می گیرد و این از ویژگی های یک نظام اسلامی ایده آل می باشد که در عین اشاعه و گسترش فرهنگ دینی و مقابله با مظاهر گمراه کننده ، عمل به این فرهنگ را آزاد گذاشته و هیچ عنصر جبری را در مسیر عمل به شریعت اسلامی و نیز مظاهر دینی مجاز نمی داند به عنوان مثال هیچ کسی نمی تواند ادعا نماید که استقبال بی نظیر مردم از واجبی معنوی همچون حج تمتع که با نگاه مادی گرایانه رایج در جهان متضمن از بین رفتن وقت و سرمایه می باشد و از دید معرفت دینی یک سفر معنوی و خدایی می باشد بر اساس زور و اجبار حکومتی صورت گرفته باشد .
در هر صورت نظام جمهوری اسلامی کوشش نموده تا با فراهم نمودن فضای مناسب جهت گرایش به ارزش ها و دینداری با ترویج و تبلیغ معارف اسلامی از راههای مختلف و با شیوه های گوناگون از جمله رسانه ملی و آموزش و پرورش و آموزش عالی و در کنار آن فعالیت مساجد و پایگاهها و کانون های فرهنگی و حضور روحانیت در سراسر کشور به منظور تبلیغ فرهنگ اسلامی و برنامه هایی همچون راهیان نور و اردوهای جهادی و… زمینه تقویت باورهای دینی را در میان مردم به ویژه نسل جوان فراهم نماید و حضور پرشور مردم به ویژه جوانان در مراسمات مذهبی , هیئت های مذهبی , عزاداری ها و مراسم اعتکاف و احیاء شبهای قدر و … بیانگر روحیه دینداری و دین گرایی جوانان و تأثیرات نظام جمهوری اسلامی در این بخش است هر چند در جامعه شاهد ریزش هایی در زمینه مسائل دینی و فرهنگی هستیم که عوامل مختلفی موجب آن شده است که بدان اشاره خواهیم کرد اما در کنار این ریزش ها, رویش های قابل توجهی را نیز دراین عرصه به ویژه در میان جوانان شاهد هستیم که قابل مقایسه با قبل از انقلاب اسلامی نیست .
«موانع و آسیب های فرا روی تقویت روحیه دینداری مردم »
در ارزیابی عملکرد نظام جمهوری اسلامی در مورد تقویت دینداری در میان مردم تنها نمی توان به این محور اکتفا نمود بلکه در کنار توجه به اقدامات و عملکرد نظام در این خصوص باید به موانع وآسیب های فرا روی این راه نیز توجه نمود و در مجموع نسبت به میزان تأثیر نظام در دینداری مردم اظهار نظر نمود .
موانع و آسیب های مختلفی در دینداری مردم به ویژه نسل جوان وجود دارد که می توان به این موارد به صورت فهرست وار اشاره نمود؛
1. کم توجهی و کوتاهی برخی خانواده ها نسبت به تربیت دینی فرزندان خود و آشنا نمودن آنان با فرهنگ اسلامی و کمرنگ شدن ارزش ها و معیارهای دینی در میان برخی خانوادها
2. دنیا گرایی و گرایش به مادیات , هواپرستی و ضعف ایمان در میان برخی افراد
3. مشکلات و نارسایی های اقتصادی در کشور و در کنار آن کم توجهی به مسائل فرهنگی و تربیت دینی از سوی برخی مسئولین در برخی برهه ها و در گیری های حزبی و جناحی و غافل شدن از مسائل فرهنگی و فقدان دغدغه دینی و فرهنگ دینی در میان برخی از آنان
4. فقدان برنامه جامع و مدون فرهنگی و دینی و نگاه جامع به تربیت دینی به منظور تقویت باورها و ارزشهای دینی و فرهنگی و ارائه راهکارهای عملی
5. تهاجم فرهنگی غرب و جنگ نرم و تلاش دشمنان برای ضربه زدن به فرهنگ و باورهای دینی مردم به ویژه جوانان و ترویج فرهنگ ابتذال و مادی گرایی با بهره گیری از وسائل مختلف همچون ماهواره ها, اینترنت , رسانه ها , عکس و فیلم و…
البته با وجود تمامی این موانع و آسیب های پیش رو و علی رغم تلاش های دشمنان اسلام و انقلاب که از فرهنگ دینی نظام اسلامی ضربه خورده و بنیان های خویش را در معرض خطر دیده و برای مقابله با نظام اسلامی از هر ابزاری کمک گرفته اند وحجم گسترده ای از تهاجمات را بر علیه انقلاب اسلامی براه انداخته اند و با وجود تمامی کمبودها و نارسایی ها در حوزه ترویج و تبلیغ معارف دینی و تعمیق فرهنگ دینی , نمی توان نقش و تلاش نظام جمهوری اسلامی در حوزه دین داری و تقویت و تعمیق آن را نادیده گرفت و با تمرکز و بزرگ نمایی ریزش های در این زمینه , رویش های به دست آمده را از نظر دور داشت هر چند رسیدن به نقطه مطلوب و برطرف نمودن کاستی ها و نارسایی ها در این زمینه, نیازمند برنامه ریزی جامع و دقیق و عزم و اراده جدی مسئولان نظام و همراهی مردم است که دور از دسترس نیست .
« نقش انقلاب اسلامی در گسترش دین از نگاه اندیشمندان غربی»
آنتونی گیدنز جامعه شناس مشهور در مورد نقش انقلاب اسلامی در تبلور دین می گوید: « در گذشته سه غول فکری جامعه شناسی یعنی مارکس ، دورکیم و ماکس وبر با کم و بیش اختلافاتی فرآیند عمومی جهانی را به سمت سکولاریزیسون و به حاشیه رفتن دین می دیدند ، ولی از آغاز دهه هشتاد و با انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس این قضیه هستیم ، یعنی فرآیند عمومی جهان ، روند معکوسی را آغاز و به سمت دینی شدن پیش می رود .»( گیدنز ، آنتونی ، جامعه شناسی ، ترجمه منوچهر صبوری ، تهران: نشر نی ، 1374، ص 75)
ریچارد مورفی , معاون پیشین وزیر خارجه آمریکا می گوید :« پدیده انقلاب اسلامی ایران دیگر تنها یک مسأله استراتژیک متعارف نیست , مسأله امواجی است که این انقلاب پدید آورده و بنیادهای تمدن معاصر کاپیتالیستی و سوسیالیستی غرب را به لرزه انداخته است .»( واعظی , حسن , ایران و آمریکا , تهران : سروش ،1379 , ص 314, فارین پالیسی به نقل از خطر توطئه , ص 95)
پیتر ال برگر در مورد تأثیرات انقلاب اسلامی می گوید : «اکنون با رویدادهای 20 سال اخیر در جهان و با توجه به رشد فزاینده نقش دین در سیاست ، می توان با واقع بینی بیشتر ، طیفی از الگوهای تعاملی میان این جنبه حساس وسرنوشت ساز هستی آدمی مشاهده کرد .چنین به نظر می رسد که تأثیری که دین در آستانه قرن بیست ویکم بر مسائل جهانی بر جای نهاده ، نمایاننده پدیده ای است که می توان آن را « غیر سکولار بودن مدرنیته» نام نهاد و به این ترتیب به نظر می رسد که یکی از سازواره های مهم تشکیل دهنده مدرنیته ، یعنی سکولاریسم از شالودگی آن ، شانه خالی می کند.»( ال.برگر، پیتر ، افول سکولاریزم ، دین خیزش گر و سیاست جهانی ، ص9-10 )
امروزه با از سکه افتادن آموزه های ضد دینی و به بن بست رسیدن مکاتب دست ساخته بشر ، بیش از هر زمان دیگر انسان با وقوف بر ناتوانی نظام های سکولار از حل معضلات پیچیده جامعه جهانی ، راه نجات خود را در پناه بردن به دامان آموزه های دینی می بیند .جان کین دانشمند انگلیسی در مصاحبه با یکی از نشریات ترکیه اظهار می دارد: « سیستم حکومتی در غرب به افلاس افتاده است و لائیسم نیز نتوانسته روح تشنه انسان ها را سیراب کند . هنگامی که نیچه ضرورت کشتن خدا را در غرب طرح کرد لائیسم به بالاترین حد قدرت خود رسیده بود ، اما امروز می بینیم که در جوامع غربی حیات دینی مجدداً مطرح می شود و دین در عرصه اجتماعی کاربرد خود را نشان می دهد .»( . حاجتی ، میر احمد رضا ، عصر امام خمینی (ره) ، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1382، ص 113 ، به نقل از نشریه ینه یوزیل ، چاپ ترکیه 18 می)
انقلاب اسلامی و تقویت دینداری