راه های عملی محب اهل بیت شدن
سلام. محبت اهل بیت(ع) فقط محبت امام علی (ع) هست; که خیلی تو احادیث اومده? اگه به امام علی (ع) حس خاصی نداشته باشیم; اما عاشق امام حسین(ع) و امام زمان(عج-ع) باشیم; بازم محب اهل بیت(ع) محسوب میشیم و از پاداش های دنیوی و اخروی محبت اهل بیت(ع) برخوردار میشیم?
پرسشگرگرامی؛قبل از هر چیز خوب است در مورد محبت توضیح مختصرى بیان کنیم . تعریف محبّت : حب یعنى ، رغبت و میل انسان به چیزى . اگر این میل باطنى و رغبت دل به چیزى شدید و قوى شود ، آن را عشق مىنامند . محبت یک نوع جذب و انجذابى است که ملاک آن ملایمتى است که آن موجود با محبوب خود دارد به بیان دیگر ، محبّت در حقیقت حالتى است که در دل یک موجود ذى شعور نسبت به چیزى که با وجود او ملایمتى و با تمایلات و خواستههاى او تناسبى داشته باشد ، پدید مىآید ، ( نگا : اخلاق در قرآن ، آیهالله مصباح یزدى ، ج اوّل ، صص 359 – 360 ) .اهل بیت ومعصومین علیهم السلام همه نور واحدی هستند، همین که شخصی عاشق امام حسین(علیه السلام) و امام زمان(عج) باشد محب اهل بیت(ع) محسوب میشود چرا که اساساً محبت به امام حسین علیه السلام و امام زمان عج ریشه در حب و مهر امام علی علیه السلام دارد و ان شاءالله از برکات وآثار دنیوی و اخروی محبت اهل بیت بودن، برخوردار میشود، و اینکه حس خاصی نسبت به امام علی (علیه السلام) نداشته باشد، باید علتش را جستجو کند، دلایل متعددی ممکن است داشته باشد؛ مثلا عدم شناخت و معرفت به ایشان، انس نداشتن با ایشان، و… شخصیت عظیم و گسترده ی علی (علیه السلام) وسیعتر و متنوعتر از اینست که یک فرد بتواند در همه جوانب و نواحی آن وارد شود حداکثر برای یک فرد میسر است که یک یا چند ناحیه معین و محدود را برای مطالعه انتخاب کند. یکی از این نواحی جاذبه و دافعه نیرومند او است. امتیاز اساسی علی (علیه السلام) و سایر مردانی که از پرتو حق روشن بوده اند اینست که علاوه بر مشغول داشتن خاطره ها به دلها و روحها نور و طراوت و عشق و نشاط و ایمان و استحکام می بخشد. فیلسوفان شاگرد می سازند نه پیرو، رهبران اجتماعی پیروان متعصب می سازند نه انسانهای مهذب اقطاب و مشایخ عرفان ارباب تسلیم می سازند نه مؤمن مجاهد فعال. در علی همه ی این خواص با هم است. مکتب او عقل و اندیشه مکتب ثوره و انقلاب و هم مکتب تسلیم و انضباط و هم مکتب حسن و زیبائی و جذبه و حرکت است. علی موجودی متعادل و متوازن است. او اندیشه ای عمیق و دور رس داشت و هم عواطفی رقیق و سرشار کمال جسم و روح را توام داشت. هنگام عبادت از ماسوی می برید و روز در متن اجتماع فعالیت می کرد. هم مفتی بود و هم حکیم هم عارف و هم رهبر اجتماعی. هم زاهد بود و هم سرباز. هم قاضی بود و هم کارگر. هم خطیب بود هم نویسنده. بالاخره به تمام معنی یک انسان کامل بود با همه ی زیبائیهایش قانون جذب و دفع یک قانون عمومی است که به سرتاسر نظام آفرینش حکومت می کند.
ذره ذره کاندر این ارض و سماست/ جنس خود را همچو کاه و کهرباست
در مورد جاذبه و دافعه در جهان انسان فقط غرض جذب و دفعهای جنسی نیست مراد جذب و دفعهائی است که میان افراد انسان در صحنه ی حیات اجتماعی وجود دارد. جذب و دفعهای انسانی بر اساس سنخیت مشابهت و یا ضدیت و منافرت پی ریزی شده است. برخلاف آنچه در جریان الکتریسیته می گویند دو قطب همنام همدیگر را دفع می کنند و دو قطب ناهمنام یکدیگر را جذب می کنند. علت اساسی جذب و دفع را باید در سنخیت و تضاد جستجو کرد از نظر بحثهای فلسفی اَلسِّنخیَّةُ عِلَّةُ الْاِنضمام انسان ذاتاً محتاج آفریده شده و می کوشد تا با فعالیتهای پی گیر این خلأها را پر کند و برای رسیدن به این مقصود ناچار به دسته ای می پیوندد و از دسته ای می گسلد و جذب و دفع دو رکن اساسی زندگی بشرند. افراد به طبقاتی تقسیم می شوند 1-افرادی که نه جاذبه دارند نه دافعه انسانهای پوچ و تهی 2- افرادی که جاذبه دارند فقط جاذبه که غالباً امروز به اجتماعی بودن معروف است اما این برای انسان هدفدار و مسلکی که فکر و ایده ای را در اجتماع تعقیب می کند و درباره ی منفعت خودش نمی اندیشد میسر نیست. چون همه ی مردم یک جور فکر نمی کنند اجتماع منصف دارد متصدی، عادل فاسق دارد آنها همه نمی توانند یک نفر آدم هدف را دوست داشته باشند مگر دورو باشد
اسلام قانون محبت است نه این که با هر کسی مطابق میل و خوشایند او عمل کنیم و در تمایلاتش آزاد بگذاریم این نفاق و دوروئی است محبت آنست که با حقیقت توام باشد. باید مسلکی بود و مسلکی بودن خواه ناخواه دشمن ساز است در حقیقت دافعه ای است که عده ای را به مبارزه برمی انگیزد و عده ای را طرد می کند. به علاوه محبت منطقی و عاقلانه آنست که خیر و مصلحت جامعه بشریت در آن باشد نه خیر یک فرد و یا یک دسته بالخصوص پس اینچنین نیست که در همه جا صحبت جاذبه باشد بلکه گاهی محبت به صورت دافعه ای بزرگ جلوه می کند که جمعیت هائی را علیه انسان متشکل می سازد
قرآن پیغمبر اکرم را رحمة للعالمین معرفی می کند: وَ ما اَرْسَلْناکَ اِلّا رَحْمَةً لِلْعالَمینَ؛ نفرستادیم تو را مگر که مهر و رحمتی باشی برای جهانیان.سورة انبیاء، آیه 107
3-افرادی که دافعه دارند اما جاذبه ندارند اینها نیز افراد ناقصی هستند. علی (علیه السلام) می فرماید: اَعْجَزُ النّاسِ مَنْ عَجَزَ عَنِ الْاکِتسابِ الْاِخْوانِ وَ اَعْجَزُ مِنْهُ مَنْ ضَیَّعَ مَنْ ظَفَرَ بِهِ مِنْهُم (پاورقی: نهج البلاغه، حکمت 11. )ناتوانترین مردم کسی است که از دوست یافتن ناتوان باشد و از آن ناتوانتر آنکه دوستان را از دست بدهد و تنها بماند.
4- افرادی که هم جاذبه دارند هم دافعه. انسانهای بامسلک که در راه عقیده و مسلک خود فعالیت می کنند هم دوست سازند هم دشمن ساز هم موافق پرور هم مخالف پرور. اینها سه دسته هستند گاهی جاذبه و دافعه هر دو قوی است گاهی هر دو ضعیف گاهی با تفاوت گروه اول جذب و دفعهای سه بعدی از مختصات اولیاء دعوتهای سه بعدی مخصوص سلسله پیامبران است هر شخصیتی هم سنخ خود را جذب می کند و غیر هم سنخ را از خود دور می سازد. شخصیت عدالت و شرف عناصر خیرخواه و عدالتجو را جذب و هواپرستها و منافقها را از خویش طرد. شخصیت هر کسی را از مجذوبین و مطرودین او می توان شناخت.
علی از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه و جاذبه و دافعه ی او سخت نیرومند. از شهادت علی قرنها می گذرد اما این جاذبه همچنان پرتو می افکند مردان حقیقت خود می میرند ولی مکتب و عشقها که برمی انگیزند با گذشت قرون تابنده تر می گردد. علی به همین شدت دشمنان سرسخت دارد علی از صورت یک فرد بیرون است و به صورت یک مکتب موجود است و به همین جهت گروهی را به سوی خود می کشد و گروهی را از خود طرد می نماید. میثم تمّار از شیفتگان علی که بیست سال پس از شهادت مولی بر سر چوبه ی دار از علی و فضائل و سجایای او سخن می گوید او از مجذوبین علی است
ابن ملجم مرادی دشمن سرسخت علی است و بعضی از دشمنانی که از نام او به خود می پیچیدند. آری علی شخصیت دو نیروئی است. (جاذبه و دافعه / شهید مطهری /صفحه: 7 – 24)
*عارف بالله مرحوم دولابی درباره محبت به امام علی علیه السلام میفرماید:
جنین در رحم مادر وقتی چهار ماهه شد و روح در او دمیده شد دیه اش ده برابر می شود. عبد در رحم دنیا هم ابتدا نماز می خواند و عبادت می کند تا اینکه محبّت امیرالمؤمنین در او دمیده می شود. آن وقت شرافتش ده برابر می شود و خدا یک موی او را با همه ی عالم عوض نمی کند.
(مصباح الهدی- مهدی طیب / جلد: 1 صفحه: 402)
*محبت خداوند به حضرت علی (ع)، بیشتر از محبت پیامبر (ص) به حضرت بود تا جایی که فرزندان پیامبر (ص) را در نسل حضرت علی (ع) قرار داده است.
جابر(ره): من و عباس (عموی پیامبر) در حضور پیامبر (ص) بودیم، ناگهان علی (ع) نزد ما آمد و سلام کرد، پیامبر (ص) به احترام او برخاست و جواب سلام او را داد و بین دو چشم او را بوسید و سپس با احترام خاصّی آن حضرت را در جانب راست خود نشاند. عباس عرض کرد: ای رسول خدا آیا علی (ع) را دوست داری؟ پیامبر (ص) فرمود: « یا عَمّ وَ اللهِ، اِنَّ اللهَ اَشَدُّ حُبَّاً لَهُ مِنِّی: « ای عمو! سوگند به خدا که خدا بیشتر از من علی (ع) را دوست دارد». سپس فرمود: خداوند، فرزندان هر پیامبری را در نسل خود آن پیامبر قرار داد ولی فرزندان مرا در نسل علی (ع) قرار داده است. (داستانهای شنیدنی – اشتهاردی / صفحه: 52 )
اگر دوزخ میان پوست داری / نسوزی گر علی را دوست داری
اگر حب علی در سینه ات نیست / بسوزی گر هزاران پوست داری
(نشان از بی نشان ها -مقدادی /جلد: 2 صفحه: 147 )
این حقیقت در این حدیث نورانی منعکس و بیان شده است که می فرماید : «حب علی بن ابی طالب حسنه لا تضر معه سیئه» ؛ یعنی دوستی و محبت به امیر مومنان علیه السلام حسنه ای است که گناه به ان آسیب نمی رساند .
1- این حدیث جایگاه و ارزش و تاثیر محبت اهل بیت و به خصوص امیر مومنان –ع- را بیان می کند .
2- در روایات فراوانی بر لزوم محبت اهل بیت به عنوان محوری اصلی تاکید شده و آثار بسیاری برای آن ذکر شده است .
3- مفاد این روایت و روایات مانند آن این است که محبت اهل بیت و امیر مومنان –ع-به عنوان سید الاوصیاء-ع- به قدری اساسی و عمیق و ریشه دار است که گناهان و لغزش های محبان آنها در برابر آن کم رنگ است و این گناهان با آب محبت و ولایت آنها شسته شده و از فضای قلب و سینه شیعه محب زدوده می گردد .
4- این روایت دلالت دارد که محبت اهل بیت –ع- عمق و لایه درونی و باطن قلب شیعه محب امیر مومنان –ع- را پر کرده وگناه و لغزش مربوط به لایه های رویی و بیرونی قلب او است و به درون و باطن قلب او که جایگاه محبت است نفوذ نمی کند و به آن ضرری نمی رساند و محبت قلبی و درونی بر این گناهان ظاهری غالب می شود و آنها را از بین می برد .
5- پر واضح است که مفاد این روایت مجوز انجام گناه از طرف شیعه محب امی مومنان –ع-نمی باشد و پیامش این نیست که او می تواند هر خلاف و گناهی را انجام دهد .
6- این روایت و مانند آن مربوط به شیعه مطیع و مراقبی است که در راه هدایت و بندگی قرار دارد و از گناهان اجتناب می کند و عامل به وظایف الهی است ولی گاهی ناخواسته و علیرغم میلش مغلوب شیطان می گردد و پایش می لغزد و از او گناهی سر می زند که در این صورت آن محبت قلبی و باطنی دستگیر و نجاتبخش و مطهر او از آلودگی ها و گناهان است .
*اهمیت محبت به ائمه ع از منظر قرآن : خداوند متعال خطاب به پیامبر عظیم الشأن خود در سوره الشورى آیه 23 میفرماید : قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ ( بگو : « من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمىکنم جز دوستداشتن نزدیکانم ( اهل بیتم ) و هر کس کار نیکى انجام دهد ، بر نیکىاش مىافزاییم چرا که خداوند آمرزنده و سپاسگزار است . ) آیا کارى والاتر و با عظمت تر از رسالت هست ؟ آیا کارى سخت تر و با مسئولیت تر از رسالت وجود دارد ؟ اگر تعیین مزد این کار را بر عهده ما انسانها بگذارند حاظریم تا چه مقدار هزینه کنیم ؟ به نظر شما هزینه نجات انسانها از گمراهى و ذلالت چه مقدار است ؟ خداوند متعال که خود به اهمیت کار انبیاء بهتر از هر کس دیگر واقف است مى فرماید : مزد پیامبر من محبت و دوست داشتن خاندان اوست . همانطور که مى دانید پرداخت مزد نیز از واجبات است لذا واجب است که خاندان پیامبر ص را دوست داشته باشیم . شناخت خاندان پیامبر ص : در روایتى پیرامون آیه بالا آمده است : لما نزلت قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى قالوا : یا رسول اللَّه ! من قرابتک ؟ من هؤلاء الذین وجبت علینا مودتهم ؟ قال : على و فاطمه و ابناهما ( علیهم السلام ) و قالها ثلاثا : ( هنگامى که آیه قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى نازل شد اصحاب عرض کردند اى رسول خدا ! خویشاوندان تو که مودت و دوست داشتن آنها بر ما واجب است کیانند ؟ فرمود : على و فاطمه و دو فرزند آن دو ( حسن و حسین ) ، و این سخن را سه بار تکرار فرمود . ( مجمع البیان جلد 9 صفحه 29 ) لذا تمام احادیثى که در شأن خاندان رسول الله ص و ائمه ع بیان شده است در مورد امام علی ع نیز صادق است و بکار برده مى شود .
*آثار ابراز محبت : استاد شهید مطهرى ، براى محبت و عشق ( که همان محبت شدید است ) به طور کلى ، آثارى ذکر نموده که از جمله این آثار مىتوان به نکات ذیل اشاره کرد : « عشق و محبت خلق و خوى انسان را متحول مىکند ، عشق از ترسو انسانى شجاع ، از بخیل ، بخشنده و از کمطاقت انسانى شکیبا مىسازد ، روحى که از غلظت برخوردار بود ، با عشق لطیف و رقیق مىشود ، عشق استعدادهاى نهفته انسان را بر ملا ساخته ، قواى خفته را بیدار مىکند ، انسان عاشق موفق به انجام امورى مىشود که پیش از پانهادن در ورطه دلباختگى تصور آن را هم نمىنمود . قدرت عشق آنچنان است که قهرمان سازى مىکند ، بسیارى از شاعران ، فیلسوفان و هنرمندان حیات هنرى و علمى خود را مدیون یک محبت نیرومند مىدانند . عشق نفس را تکمیل و استعدادهاى حیرتانگیز باطنى را ظاهر مىسازد . از نظر قواى ادراکى ، الهام بخش است و از نظر قواى احساسى ، اراده و همت را تقویت مىکند و آنگاه که در جهت علوّى متصاعد شود ، کرامت و خرق عادت بوجود مىآورد . عشق تصفیهگراست و روح را از بدیها و خلطها پاک مىکند و صفات رذیله ناشى از خود خواهى را از بین مىبرد . عشق و محبت قطع نظر از اینکه از چه نوع باشد ، انسان را از خودپرستى بیرون مىآورد . خودپرستى محدودیت و حصار است . عشق به غیر مطلقاً این حصار را مىشکند . ( جاذبه و دافعه على ( ع ) ، ص 26 تا 62 ) این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعیست که جانها همه پروانه اوست
دوست عزیز! اینکه شخصی به امام علی (علیه السلام) حس خاصی نداشته باشد، برای اینکه محبت حضرت در دلش ایجاد شود راه کارهای زیر بیان می شود؛
*راه عملى در این راه نیز چند روش اساسى وجود دارد :
1 – اطاعت از اهل بیت ( ع ) : اگر کسى شناخت لازم و کافى به اهل بیت ( ع ) پیدا کرد ، اطاعت از آنان را بر خود لازم مىداند ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نیست در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان عصیان شود . عصیان هم به هر اندازه باشد ، به همان اندازه کدورت و بغض مىآورد . کدورت و بغض هم ، ضد صفا و حب است . پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود ، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مىشود و برعکس هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود ، به همان اندازه حب و صفاى به آنان دل را فرا مىگیرد . امام رضا ( ع ) مىفرماید : اللهم انى اسئلک . . . العمل الذى یبلغنى حبک . . . الها ! از تو آن عملى را مسألت مىکنم که حب خودت را به من برساند . ( میزان الحکمه ، ح 3093 ) بنابراین یکى از راههاى عملى وصول به حب ، اصل عمل و طاعت عملى از دستورات ائمه ع است کما اینکه حضرت على ( علیه السلام ) فرموده است : انا مع رسول الله ( ص ) و معى عترتى على الحوض ، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعلمنا . . . من با رسول الله ( ص ) در حالى که عترت من هم با من هستند بر حوض ( کوثر ) اشراف داریم . پس هر کس ما را مىخواهد هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را عمل کند . . . ( بحار الأنوار ج 10 ص 103 ) . .
2- رابطه و پیوند داشتن :زیارت آنان در حرمهاى پاکشان و یاد کردن ایشان از دور و نزدیک ، موجب ایجاد محبّت مىشود . آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که چرا در زیارت عاشورا بیش از دویست مرتبه سلام به محضر امام حسین ع داده مى شود ؟ تمام این سلامها براى این است که رابطه و پیوند بیشتر شود سلام به معنى طلب سلامتى و سالم بودن و سالم ماندن شخص سلام شونده از جانب سلام کننده است . سلام علاوه بر امان رفتارى ، افکار سلام شونده را نیز در بر مى گیرد یعنى اى حسین ع من به گونه اى عمل و رفتار مى کنم که کوچکترین خدشه اى به افکار شما از جانب من وارد نشود و گویى در مسیر شما و اعتلاى هدف شما رفتار مى کنم . این گونه سلام کردن است که محبت آفرین است و این مستلزم شناختى کامل از سلام شونده است ، که در بالا راه رسیدن به شناخت را بیان کردیم . اینکه بر زیارت اهل بیت علیهم السلام این همه ثواب مترتب بوده و این همه به آن توصیه شده است براى این است که با آنان رابطه پیدا شود . وقتى رابطه پیدا شد ، تشبّه پدید مىآید و وقتى تشبّه پدیدار گشت ، عشق و محبّت به حدّ عالى خود مىرسد . ( آیین مهر ورزى ، ص 121 – 127 ) .
3- توسل با معرفت : در سایه شناخت امام مىفهمیم همه چیزمان به او وابسته است . واسطه فیض و کمال و همه چیزمان امام مىباشد براى آشنایى بیشتر ترجمه زیارت جامعه کبیره را مطالعه کنید . اگر توسل بعد از شناخت و با حال همراه باشد ، نسیم عاشقانهاى است که حب را در دل بیش از پیش مىپروراند . .
4- تولى و تبرى : دو اصلى که با حب اهل بیت ( ع ) تأثیر متقابل دارند یعنى ، حب اهل بیت ( ع ) ، تولى و دوستى با دوستان خدا و آنان ، و تبرى و بىزارى از دشمنان خدا و آنان را مىآورد و تولى و تبرى هم محبت اهل بیت ( ع ) را در پى دارد .
موفق ومؤید باشید.
راه های عملی محب اهل بیت شدن