دین و اندیشه

عقب ماندگی مسلمانان -دین و عقب ماندگی -پیشرفت غرب –

پرسش و پاسخ

سلام.چراغیرمسلمانان وکشورهای غربی ازمسلمانان بسیارپیشرفته ترهستند؟بسیار بافرهنگ ترهستند؟چراپیشرفتهای غیرمسلمانان ازمسلمانان بیشتراست؟آیابهنظرنمیرسدکه مسلمانان صرفادرگیرظواهرشده ومانده اندودرجامیزنند؟؟چون کشورهای مسلمان یابسیارفقیرندیاعقب مانده یابی فرهنگ و بی کلاس….

با سلام و احترام خدمت شما , در اینکه خداوند متعال دارای قدرت مطلق و بی نهایت است شکی نیست اما این بدان معنا نیست که نقش تلاش و سعی افراد در دستیابی به علم و دانش و پیشرفت را نادیده بگیریم و همه چیز را بدون واسطه متوجه قدرت الهی بدانیم . سنت الهی بر این استوار شده است که موفقیت و کامیابی افراد در کارها در ازای تلاش و کوشش آنها است «و ان لیس للانسان الا ما سعی » « برای انسان بهره ای جز سعی و تلاش او نیست » ( سوره نجم , آیه 39) این اصل اختصاص به امور اخروی ندارد و امور دنیوی را نیز دربر می گیرد . همانگونه که انسان نمی تواند بدون به کار گیری تلاش و کوشش خویش در درس خواندن یا کار کردن و تنها با تکیه بر قدرت الهی, انتظار کسب نمره خوب یا درآمد مناسب داشته باشد در مسأله دستیابی به پیشرفت و توسعه نیز نمی توان بدون تلاش و کوشش بدان نائل شد.
متأسفانه با وجود تأکید فراوان اسلام به کسب علم ودانش و به کار گیری فکر و اندیشه و سفارش به کار و تلاش , شاهدیم که جوامع اسلامی به خاطر سستی و تنبلی و کوتاهی در عمل به این دستور الهی , آن چنان که باید شاهد رشد و پیشرفت نیستند . البته در این زمینه نباید استعمار کشورهای به اصطلاح متمدن امروز و وامداری از تمدن اسلامی و ایرانی را نیز نادیده بگیریم . بخش مهمی از دستاوردهای امروز کشورهای پیشرفته امروز- افزون بر کار و تلاش بی وفقه فکری و عملی و تحمل مشکلات در چندین قرن- , از یک سو مرهون استفاده از علوم و فنون پیشرفته مسلمانان و ایرانیان در گذشته است و از سوی دیگر به واسطه خصلت استعماری و غارت منابع و امکانات کشورهای اسلامی و عقب نگه داشتن آنهاست و در این راستا از بین بردن روحیه خود باوری و اعتماد به نفس در میان جوامع اسلامی و وابسته نمودن آنان به خود و القای انحصاری بودن مسیر توسعه وپیشرفت به الگوی غربی موجب شده تا مسلمانان از نظر اندیشه و فکر , انگیزه و تحرک لازم را برای دستیابی به پیشرفت و توسعه نداشته باشند.
دشمنان اسلام با استفاده از تمامی ابزارها و وسایل و امکانات خویش به مقابله با فرهنگ دینی و ترویج فرهنگ مبتذل خویش پرداخته اند اما در مقابل مسلمانان با وجود برخورداری ازفرهنگ غنی و متعالی خویش و دستور خداوند به مهیا نمودن تمامی امکانات و توانمندی ها برای مقابله با دشمنان ( سوره انفال , آیه 60) از ظرفیت های موجود بهره لازم را نمی گیرند . البته نباید فراموش کرد که بخش عمده ای از تلاش غرب , به دلیل نفوذ فرهنگ مترقی اسلام در جهان است که فرهنگ غربی را به چالش کشیده است و روز به روز شاهد گسترش گرایش به اسلام در سرتا سر جهان هستیم البته اگر گستره و دامنه تبلیغات اسلامی بیشتر شده و از تمامی امکانات در این زمینه استفاده بشود , به یقین شاهد نتایج بهتر و بیشتری خواهیم بود .
مسلمانان باید سابقه پیشرفت علمی و اقتدار خویش را همواره در نظر داشته و با به کار گیری همت و تلاش خویش و کنار گذاردن سستی و تنبلی و دمیدن روح امید و خود باوری به ویژه در میان جوانان و تکیه بر نیروی آنان , دستیابی به قله های پیشرفت و توسعه را هدف خویش قرار بدهند . امری که با تلاش وبرنامه ریزی دست یافتنی است و مسیر امید بخش انقلاب اسلامی و پیشرفت های بزرگ در عرصه های مختلف با وجود همه دشمنی ها و کارشکنی های دشمنان داخلی و خارجی می تواند الگو بخش برای تمامی کشورهای اسلامی باشد که از هیمنه و ابهت پوشالی استکبار نهراسند و با تکیه بر قدرت ایمان و نیرو و توان داخلی خویش , ظرفیت بالای اسلام برای پیشرفت مادی و معنوی انسان ها را به اثبات برسانند .
توضیحات تکمیلی:
در بررسی بیشتر موضوع فوق لازم است ابتدا نظر دین را راجع به بهبود وضعیت مادی و رفاه بدانیم و سپس ببینیم چه کسانی به این آموزه ها عمل می‌کنند و چه کسانی عمل نکرده اند به عبارت دیگر آیا قدرت طلبان و سیاستبازان فرصت و اجازه به دین داده اند که خود را همانگونه که هست در جامعه متبلور کند یا نه؟
ابتدا نظر شما را به این واقعیت توجه می‌دهیم که فقط کشورهای اسلامی نیستند که نسبت به کشورهای پیشرفته در حد پایینی از رفاه و پیشرفت قرار دارند بلکه کشورهای آفریقایی و نیز آمریکای جنوبی و همچنین برخی کشورهای غیر مسلمان آسیایی مانند هند مغولستان ویتنام فیلیپین و …. نیز اگر پایینتر از عموم کشورهای مسلمان نباشند در سطح آنها هستند. بنابراین کشورهاى غیر اسلامى بسیارى نیز به دلایلى از جمله سلطه استعمار در فقر مطلق یا نسبى باقى مانده اند.
تلاش و کوشش و پشت کار و قناعت و پرهیز از مصرف گرایی در هر کشوری باشد در امور مادی موفق می‌شوند آنچه که درباره پیشرفت از قرآن بتوان استفاده کرد این است که خداوند در امور مادی هر کسی تلاش کند به او موفقت عطا می‌کند در قرآن می‌فرماید ﴿ کُلاًّ نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُورًا﴾ « هر دو (دسته:) اینان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مى بخشیم، و عطاى پروردگارت (از کسى) منع نشده است» اسراء/20 حتی کافران نیز در دنیا اگر تلاش بکنند موفق اند برای آخرت نیز هر کس تلاش بکند موفق است. خداوند دنیا را طبق قوانین تکوینی که ایجاد کرده است اداره می‌کند در حدیث آمده است که «ید الله مع الجماعة» دست خداوند با جماعت و اتحاد است حال این اتحاد از هر کسی می‌خواهد باشد اگر کسانی تلاشگر و اتحاد و همرنگی داشته باشند و ایمان به خداوند نداشته باشند نیز به این گوشه از تعالیم اسلامی در واقع عمل کرده اند و طبق قوانین تکوینی خداوند که تلاشگر و متحد موفق است اجر خود را که همان پیشرفت و ترقی است گرفته اند.
بررسى علل واماندن مسلمانان از پیشرفت در تکنولوژى و پیش افتادن دیگران در این عرصه، از موضوعات بسیار مهمى است که بررسى آن نیازمند تحقیق گسترده تاریخى و اجتماعى است. مسلماً یک سرى عوامل در این زمینه دخیل بوده اند که بایستى آنها را شناخت و ارزیابى کرد که به صورت اختصار به آنها اشاره مى کنیم: الف) در آموزه هاى دینى اسلام تکیه بسیار زیادى بر عقل و تعقل، تفکر و تدبر شده است. در قرآن مجید این کلمات و مفاهیم به اشکال گوناگون به کار رفته است: 1- 49 مرتبه ریشه «عقل» به صورت هاى مختلف (تعقلون، یعقلون، یعقلها، تعقل و عقلوه)، 2- 18 مرتبه ریشه «فکر» (تفکرون، یتفکرون و فکر)، 3- هشت مرتبه ریشه «دبر» (به معناى تدبّر)، 4- چندین بار ریشه «نظر» (به معناى نگریستن و تأمل)، 5- ده ها مرتبه ریشه «رأى» (به معناى مشاهده)، 6- عقل از دیدگاه اسلام اولین مخلوق الهى و با شرافت ترین آنها قلمداد شده است. ب ) مسلمانان با تکیه بر تعالیم وحى – به ویژه تکیه بر عقل و اندیشه و دیگر آموزه هاى آسمانى قرآن – در طول ده قرن بلکه بیشتر پرچمدار پیشرفت و ترقى در جهان بوده اند. اگر اندکى تاریخ علم و تمدن را مطالعه کنیم، درخواهیم یافت که تحولات اروپا و نوگرایى علمى و فکرى آن (رنسانس) در قرن شانزدهم به بعد عمیقاً تحت تأثیر تمدن اسلامى بوده است. مطالعه تاریخ جنگ هاى صلیبى و روابط اروپا و مسلمانان به روشنى این حقیقت را نشان مى دهد. ج ) تردیدى نیست که اگر مسلمانان از تعالیم وحى فاصله نمى گرفتند و قوام سیاسى و وحدت اجتماعى خود را حفظ مى کردند، هم اکنون نیز مى توانستند از هر نظر جلوتر از غرب باشند؛ چرا که هم اکنون نیز اگر به جاى درگیرى هاى بیهوده و اتلاف منابع خود، دست وحدت به یکدیگر بدهند و به ریسمان الهى چنگ بزنند، مى توانند قدرتى بزرگ با امکاناتى وسیع در سطح جهان باشند و با چند برنامه و استفاده از استعدادها، از نظر فن آورى نیز به رقابت با دیگران بپردازند. د ) آنچه که موجب عقب ماندگى صنعتى و سیاسى مسلمانان گشته فاصله گرفتن آنان از اسلام و برداشت هاى بدون دلیل از دین بوده است. برداشت غلط از زهد، دنیا، دعا و قدرت موجب عقب ماندگى شده وگرنه همین مفاهیم در صدر اسلام و حتى در غرب، موجب پیشرفت شده است. بلى، باید اعتراف کرد که رواج اندیشه هاى صوفى گرانه و برخى انحرافات دیگر فکرى – که معلول التقاط است – نقش مؤثرى در جاماندن مسلمانان از قافله صنعت و پیشرفت داشته است. ز ) نکته دیگرى که باید به آن توجه کنید، بحث اعتقاد و عدم اعتقاد به نیروى ماوراى طبیعى است. غرب هیچ گاه به طور عام و گسترده منکر ماوراء الطبیعه نبوده و اکنون نیز نیست. بیشتر یا تمامى دانشمندان اروپا – که از قرن شانزده به بعد پایه گذاران پیشرفت علمى در اروپا بوده اند – معتقد به خداوند و ادیان الهى بوده اند. پس بایستى این فرضیه خود را دگرگون سازید و ریشه را در جاى دیگر جست وجو کنید. بنابراین به طور خلاصه باید گفت: اولاً، پیشینه تمدن مسلمانان در طى قرن هاى متمادى، نشان مى دهد نه تنها دین موجب عقب ماندگى نیست؛ بلکه اعتقاد به دین در کنار عمل به آن، سبب درجات بالایى از پیشرفت و رشد مى گردد. ثانیاً، تنها مسلمانان و کشورهاى اسلامى نیستند که به این گرفتارى مبتلا هستند، بلکه کشورهاى غیراسلامى و سکولار نیز در فقر مطلق یا نسبى باقى مانده اند. ثالثاً، در کشورهاى پیشرفته نیز، به رغم در اختیار داشتن منابع فراوان و دسترسى به ارقام بالایى از رشد اقتصادى، رفاه همگانى تحقق نیافته است و به طور معمول گروه خاصى از ره آورد توسعه بهره مى گیرند. رابعاً، اندیشه و تمدن اسلامى امروزه جانمایه نیرومندى براى احیا دارد؛ برعکس تمدن غرب که به شدت گرفتار انحطاط فرهنگى و زوال پذیرى شده است. در این فرصت اگر مسلمانان بخواهند جایگاه شایسته خود را دریابند، رعایت نکات زیر ضرورى است: 1- بالا بردن سطح شناخت و بینش هاى دینى در همه ابعاد آن، 2- تقویت روح ایمان، تقوا، استوارى در دین و مبارزه با کژى ها، 3- ارتقاى دانش و سطح علمى، 4- ارتباط وثیق و همدلى در سطح بین الملل اسلامى و تعاون و همکارى گسترده و همه جانبه، 5- از میان برداشتن نظام هاى فاسد، 6- تلاش همه جانبه و همگانى در جهت ایجاد و احیاى تمدن عظیم و مدینه فاضله اسلامى، 7- اعتماد به نفس و دورى از خودباختگى.
در یک جمع بندی پیرامون علل عقب افتاده گی کشورهاى اسلامى و پیشرفت غرب گفتنی است ؛این مسأله علل و ریشه هاى تاریخى مختلفى دارد و بررسى جامع و همه جانبه آن نیازمند تحقیقاتى ژرف و گسترده است. در عین حال مى توان به چهار عامل اساسى در این زمینه اشاره نمود:
1. مسلمانان بر اساس انگیزش و هدایت هاى دینى مسیر رشد تعالى را پوییدند و بر اثر انحراف از دین و آلودگى به مفاسد، دنیاپرستى – سستى و کاهلى و به انحطاط و عقب ماندگى گراییدند.
2. وجود نظامهاى سیاسى فاسد و استبدادى که به جاى همّت در جهت رشد و پیشرفت مسلمانان، فقط به فکر حفظ قدرت خویش و صرف هزینه هاى عمومى مسلمانان در جهت خوش گذرانى و… بودند وجود این نظام ها و حاکمان فاسد خود ناشى از انحرافات سیاسى صدر اسلام پس از رحلت پیامبر عظیم الشأن و انحرافات اعتقادى و اجتماعى بعد از آن بود. این نظامهاى سیاسى، در شخصیت، و منش انسانها و فرهنگ این جوامع نیز آثار زیانبارى داشتند.
3. هجوم بیگانگان و استعمارگران و تلاش آنها براى عقب نگاه داشتن کشورهاى جهان سوم از جمله مسلمانان براى استثمار منابع انسانى و طبیعى و تداوم سلطه غرب بر این کشورها. 4. سرگرم شدن مسلمانان به تفرقه و جنگهاى داخلى و جانشین ساختن شعارهاى استعمارى همچون، ناسیونالیزم، پان عربیزم و به جاى تکیه بر اصولگرایى و اتحاد بین الملل اسلامى.
اما اینکه کشورهای اروپا یا دیگر کشورهای پیشرفته از پیشرفت نسبی برخوردارند ، پیشرفت علمى و صنعتى غرب مرهون عوامل بسیارى است که بررسى تمام موارد آن مجالى وسیع مى طلبد؛ ولى مختصراً به برخى از آنها اشاره مى شود:
الف) آشنایى غربى ها با تمدن اسلامى و شرقى در طول جنگ هاى صلیبى و نیز مسافرت هاى جهانگردان
ب ) رنسانس فکرى در اروپا (با توجه به مجموعه عواملى که این تحول فکرى را ایجاد کرد) و مبارزه با خرافات و عقاید موهومى که در بین مردم آن دیار رایج بود؛
ج ) کنار گذاشتن کلیسا از اداره امور جامعه به عنوان منبع حمایت از خرافات و به وجود آوردن نهادهاى جدیدى براى اداره آن. گفتنى است که اروپا در قرون وسطى، غرق در تاریکى جهل و خرافه ها بود. ارباب کلیسا با تلقین برخى عقاید موهوم اجازه رشد علم و دانش را نمى داد؛ در حالى که در همان قرون دانشمندان اروپایى تحت تأثیر تمدن اسلامى قرار داشتند که تا قلب اروپا پیش رفته بود (آندلس یا اسپانیاى امروزى و شبه جزیره بالکان) و… خواهان تحول اروپا و نگرش جدید به علم و دانش شده بودند؛ چه این که ارباب کلیسا با تفتیش عقاید حتى اظهار نظر درباره پدیده هاى جهان را گمراهى تلقى مى کردند، چنان که گالیله در همین رابطه محاکمه شد و صدها دانشمند به همین دلیل محکوم گردیدند. این وضعیت در حالى بود که مراکز علمى جهان اسلام در آن زمان، محل فراگیرى دانش و ساخت ابزارهاى دقیق (مانند ساعت و لوازم جراحى و…) بود. ده ها دانش پژوه اروپایى در این مراکز مشغول به تحصیل بودند. تعالیم اسلامى همگان را به علم و دانش و تفکّر در آفرینش دعوت مى کرد و آیات قرآنى، خود پیشگام در بیان حقایق هستى و چگونگى رخدادهاى آن بود. همین شرایط بود که اروپا تحت تأثیر قرار گرفت و خیزشى علمى در آن سامان شکل داده شد. شما مى توانید در این زمینه به کتاب هاى «تمدن اسلام و غرب» نوشته گوستاولوبون فرانسوى و «تاریخ تمدن» ویل دورانت و فرهنگ اسلام در اروپا و ده ها اثر دیگر مراجعه کنید.
در پایان ذکر این نکته لازم است که: علیرغم وجود عقب ماندگى جوامع اسلامى از پیشرفت در صنعت و… امروز نیز اندیشه و تمدن اسلامى جانمایه نیرومندى براى احیاء دارد و بر عکس تمدن غرب که به شدت گرفتار انحطاط فرهنگى و زوال پذیرى شده است. در این فرصت اگر مسلمانان بخواهند جایگاه شایسته خود را دریابند، رعایت نکات زیر ضرورى است:
1- بالا بردن سطح شناخت و بینش هاى دینى در همه ابعاد آن،
2- تقویت روح ایمان، تقوا، استوارى در دین و مبارزه با کژى ها،
3- ارتقاى دانش و سطح علمى،
4- ارتباط وثیق و همدلى در سطح بین الملل اسلامى و تعاون و همکارى گسترده و همه جانبه،
5- از میان برداشتن نظام هاى فاسد،
6- تلاش همه جانبه و همگانى در جهت ایجاد و احیاى تمدن عظیم و مدینه فاضله اسلامى،
7- اعتماد به نفس و دورى از خودباختگى.
براى آگاهى بیشتر به کتابهای زیر مراجعه کنید:
1- علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، زین العابدین قربانى
2- علل ضعف و انحطاط مسلمین در اندیشه هاى سیاسى و آراى اصلاحى، سید جمال الدین اسدآبادى، احمد موثق
3- آمریکا پیشتاز انحطاط، روژه گاردى، ترجمه: قاسم منصورى
4- علل انحطاط تمدنها، قانع عزیزآبادى
5- ریشه هاى ضعف و عقب ماندگى مسلمانان، رجبى
6- رمز عقب ماندگى ما، امیر شکیب ارسلان، ترجمه: محمد باقرانصارى
7- تاریخ فتوحات اسلامى در اروپا، شکیب ارسلان، ترجمه: على دوانى
8- به سوى قرآن و اسلام، حسین انصاریان
9- تاریخ تمدن، ج 4، ویل دورانت، ترجمه: گروهى از نویسندگان
10- فرهنگ اسلام در اروپا، زیگرید هونکه، ترجمه: مرتضى رهبانى
11- تاریخ تمدن اسلام و عرب، گوستاولوبرن
12-تمدن اسلامى پیشگام در علوم و فنون جدید ج 1 و 2 و 3،

عقب ماندگی مسلمانان -دین و عقب ماندگی -پیشرفت غرب –

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا