دین و اندیشه

سربریدن دشمنان در صدر اسلام

پرسش و پاسخ

باسلام شبهه ایجاد میکنن” سربریدن داعش و کارای ناپسند دیگه ای که انجام می دهند در زمان جنگ های اسلام از طرف پیامبر(ص)و ائمه(ع)هم انجام شده است”لطفا اصل مطلب را ببان بفرمائید.

در هیچ یک از منابع معتبر و کهن تاریخی گزارشی دال بر «بریدن سر» توسط پیامبر خدا و یا حتی به دستور ایشان دیده نمی‌شود.از آن‌جا که وسیله نبرد و جنگ در آن زمان شمشیر و نیزه بوده، معمولا از این دو وسیله، برای کشتن دشمن و یا شخص محکوم شده استفاده می‌کردند.در خصوص داستان ابوجهل بعد از جنگ بدر پیامبر به مسلمانان دستور داد بگردند و ببینند جسد ابوجهل کجا افتاده و از او خبری بیاورند. یکی از مسلمانان او را در حالی که لحظات آخر عمرش بوده می یابد و سپس سرش را از بدن جدا کرده نزد پیامبر می‌آورد. پیامبر دستور جدا کردن سر ابوجهل را نداده بود بلکه می‌خواست از کشته شدن او مطمئن شود.جدا کردن سر، کار یکی از مسلمانان به نام عبد الله بن مسعود بود و پیامبر هرگز به او چنین دستوری نداده بود.در بسیاری از منابع آمده است که ابوجهل رمق های آخرش بود و عبدالله با او سخنانی گفت. اما علی رغم جتستجو در بسیاری از منابع (تا آن‌جا که امکان داشت) در هیچ منبعی نیامده است که وی سر ابوجهل را در حالی که زنده بود از بدن جدا کرده باشد.
همچنین در هیچ منبعی نیامده که او ابوجهل را سر بریده باشد بلکه عبارت بسیاری از منابع گردن زدن است.
وسیله نبرد و جنگیدن در زمان قدیم شمشیر و نیزه بود و با این دو وسیله دشمن یا شخصی که قرار بود به کشته شود را از بین می‌بردند.
یکی از رایج ترین شیوه‌ها در آن عصر و در تمامی ملل دنیا (امپراتوری های ایران، روم، و پادشاهی های : چین، ژاپن، یونان، مصر و …) گردن زدن افراد بوسیله شمشیر بود. اما ذبح کردن انسانها و سر بریدن آنان هرگز توسط پیامبر انجام نشده است.
در رابطه با سر بریدن ائمه، غیر از امیرالمومنین علی علیه السلام هیچ کدام دیگر از امامان معصوم درگیر جنگی آنچنانی نشدند تا به دنبال سر بریدن باشند حتی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام هم که در بعضی از جنگهای زمان امیرالمومنین حضور داشتند و در زمان خود هم بسیار محدود به جهاد پرداختند در هیچ منبع معتبری نمی توان پیدا کرد که این بزرگواران دست به سر بریدن دشمنان خود زده باشند، آن بزرگواران تنها با آنان پیکار کرده و آنان را به هلاکت می رساندند. اما در رابطه با امیرالمومنین علی علیه السلام توجه به چند نکته ضروری است:1- تا کشنده و کشته شونده چه کسانی باشند. اگر کسی در محوطه‌ی اتاق، بی دلیل جوجه مرغی را زیر پایش له کند انسان قسیّ القلبی قلمداد می شود ولی اگر با عقرب زهرآلود کشنده‌ای چنین کند کسی وی را سنگدل خطاب نمی‌کند؛ چرا که حضور عقرب در محیط زندگی آدمیان خطر مرگ انسانها را در پی دارد. خطر برخی انسانها برای سایرین مانند خطر عقرب و مار و گرگ و … است. اگر اینها در عزلت باشند کشتن آنها روا نخواهد بود امّا اگر وارد حریم انسانها شده خطرآفرین شدند کشتن آنها عین نیکوکاری و انسانیّت است. امثال ابوجهل و عمرو بن عبد ودّ و … به ظاهر انسان بودند ولی هر کدام درندگانی بودند که دوست داشتند مردم، نادان و ترسو و برده صفت باشند تا اینان بتوانند آنها را استثمار نمایند.2- اگر خدا از کسی بخواهد موجودی را بکشد یا سر ببرد و او اطاعت امر خدا را نکند، آیا می توان چنین انسانی را الهی نامید؟ جواب روشن است. انسان الهی، تنها و تنها مطیع فرمان خداوند است نه مطیع خواستهای نفسانی خویش؛ و البته خداوند هم حکیم مطلق است و جز بر اساس حکمت حکم نمی راند. بهر روی هر چه از خود برون شدن و تابع فرمان و خواست خدا شدن، در وجود انسانی شدیدتر باشد، عبودیّت او نیز افزونتر و قویتر خواهد بود. شاهد بارز این گفتار اعتقاد ادیان ابراهیمی است مبنی بر این که حضرت ابراهیم خلیل الرّحمن به امر خدای خود، مأمور قربانی نمودن فرزند خود شد و چون الهی بودن، اقتضای اطاعت مطلق داشت فرزند خود را به قربانگاه برد تا وی را قربانی نماید لکن اراده ی خدا بر آن قرار گرفت که فرزند ابراهیم قربانی نگردد. در مورد علی بن ابی طالب (ع) نیز اطاعت بی چون و چرای حق تعالی اصلی ترین دلیل جهاد و ظالم کشی بود. لذاست که در ذکر جریان نبرد علی (ع) با عمرو بن عبد ودّ ، بعضی از شعرا عبودیّت محض آن حضرت را به زیبایی به تصویر کشیده و از زبان آن حضرت گفته اند: « گفت من تیغ از پی حق می زنم ـ بنده ی حقّم نه مأمور تنم.شیر حقّم نیستم شیر هوا ـ فعل من بر دین من باشد گوا. ما رمیت اذ رمیتم در حراب ـ من چو تیغم وان زننده آفتاب. رخت خود را من زِ رَه برداشتم ـغیر حق را من عدم انگاشتم.»اگر کسی برای دفاع از جان خود یا دیگر انسانها، مهاجم فاجر و ظالمی را بکشد کدام عاقل می تواند او را مذمّت نماید؟! 3ـ هیچ دین الهی نیست که به نوعی اعتقاد به قهر الهی بر فاسدان و ظالمان نداشته باشد. درادیان الهی مسلّم است که خدا بندگان کافر، متمرّد، فاسد، ظالم و بدکار را یا در همین دنیا یا در آخرت عذاب می‌کند. باید پرسید : آیا مهربان بودن خدا به این است که اجازه دهد عدّه ای افراد فاسد و ظالم و چپاولگر همچون: ابوجهل، فرعون، چنگیزخان مغول، صدّام و امثال اینها هر چه خواستند بکنند و بندگان مطیع خدا را به خاک و خون بکشند ولی مومنان چون الهی و مقدّسند با اینها به نبرد بر نخیزند و انتقام خون مظلومان را از آنان نگیرند؟!! 4- خداوند متعال در عین اینکه از هلاکت بندگانش فی نفسه خشنود نیست ولی به اقتضاء حکمتش فرمان به کشته شدن برخی بندگان ضدّ بشری خود می دهد تا زمین را فتنه و تباهی فرا نگیرد. خداوند متعال می فرماید: « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمینَ ؛ و با آنها پیکار کنید(آنان را بکُشید)! تا فتنه باقى نماند؛ و دین ، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از فتنه گری) دست برداشتند ، تعدّى جز بر ستمکاران روا نیست.» (بقرة:193) همچنین فرمود: « وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لکِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمین؛ و اگر خداوند ، بعضى از مردم را به وسیله بعضى دیگر دفع نمى کرد ، زمین را فساد فرا مى گرفت ، ولى خداوند نسبت به جهانیان، دارای فضل و احسان است.» (بقرة:251)5- اما در رابطه با جنگ خندق و جریان نبرد امیرالمومنین با عمرو بن عبدود باید بدانید که ماجرای بریدن سر عمرو بن عبدود توسط امام علی(ع) به صورت‌های گوناگونی در متون تاریخی ثبت شده است. و این ماجرای مشهور تنها یکی از اقوال تاریخی در این زمینه است. توجه شما خواننده محترم را به دیگر اسناد تاریخی در این زمینه جلب می‌نمایم:1. علی(ع) با شمشیر رگ گردن عمرو بن عبد ود را زد و (پس از مدتی) او بر زمین افتاد.( علامه جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، دار الحدیث، 1428ق، چاپ دوم، ج11، 133) در اینجا و سایر مواردی که در زیر می‌آید هیچ اشاره ای به بریدن سر نشده است.2. حضرت چنان با شمشیر بر ترقوه او کوبید که آن را شکافت و جدا کرد و عمرو بن عبدود بر زمین افتاد.(ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج4، ص106؛ ابن کثیر، السیره النبویه، ج3، ص205؛ سبل الهدی و الرشاد، ج4، ص533)3. بیهقی از ابن اسحاق (که یکی از معتبرترین و قدیمی ترین مورخان تاریخ اسلام می‌باشد) نقل کرده است که امام علی (ع) با شمشیر بر ترقوه عمرو بن عبدود کوبید.( زینی دحلان، السیره النبویه، ج2، ص7)4. در برخی موارد نیز آمده است که در میدان جنگ و در بحبوحه کارزار، یکی از ضربات امام آنچنان بر گردن عمرو بن عبدود اصابت کرد که سر از بدنش جدا کرد. (نه این که پس از جنگ سرش را از بدنش جدا کرده باشد).شاید بتوان از مطالب فوق به این نتیجه رسید که حضرت در هنگام جنگ ضربه ای بر گردن عمروبن عبدود وارد می سازد که باعث جدا شدن سر او می‌گردد. اما این واقعه در طول تاریخ به گونه‌های گوناگون تفسیر و نقل ‌گردیده است.حال باید از کسانی که از این عمل امیرالمومنین ناراحت هستند پرسید: کجای این جریان ، خلاف انسانیّت و جوانمردی و تقدّس است؟! اگر آن حضرت، عمرو را نمی کشت و اجازه می داد که او راه را برای لشکر قریش باز کند تا اهل مدینه را از دم تیغ بگذرانند خیلی انسانی و جوانمردانه می شد؟!!! این علی بن ابی طالب نبود که به عمرو حمله کرد ؛ این عمرو و همراهانش بودند که بر مسلمین یورش آورده بودند و او بود که مبارز می طلبید نه امیرالمومنین (ع) و امیرالمومنین تنها از کیان اسلام و مسلمین محافظت کرد لذاست که در آن لحظه ندای آسمانی رسید که: لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی (ابـن ابـى الحـدیـد، شـرح نـهـج البـلاغـه، ج 14، ص 251،) جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر به کتاب زیر مراجعه فرمایید:علامه جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، قم، دار الحدیث، 1428ق، چاپ دوم، ج11، 133.

سربریدن دشمنان در صدر اسلام

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا