جنگ روانی در اسلام
لطفاً سؤالات زیر پاسخ خود را به صورت مکتوب تشریح نمایید: ۱-حکم فقهی در مورد جنگ روانی چیست؟ ۲- آیا مسلمانان مجاز به اعمال جنگ روانی در مقابل دشمنان اسلام را دارند؟ با تشکر.اجرکم عندالله
از آن زمان که جنگ به عنوان یک پدیده مورد مطالعه قرار گرفت، جنگ روانی نیز به عنوان ابزاری در خدمت جنگ بوده و بدان توجه شدهاست. نویسندگان غربی جنگ روانی را پدیدهای منتج از دو جنگ جهانی بخصوص جنگ جهانیدوم میدانند که طی آن آلمان نازی از این پدیده به طور وسیع استفاده نموده و«گوبلز» (Goebbls) را به عنوان یکی از پیشگامان و مبتکران جنگ روانی دانستهاند. برخی پیشینه جنگ روانی را به عصر مغولها به ویژه زمان چنگیز رسانیدهاند.به نظر نگارنده، جنگ روانی مفهوم جدیدی نمیباشد و مطالعه پیشینه تاریخی جنگ، بیانگر آن است که جنگ روانی همزاد با آن است؛ و کمتر جنگی است که در آن از جنگ روانی استفاده نشده باشد. اما نکته قابل تأمل این که مفهوم مزبور مانند سایر مفاهیم در بستر تاریخی و همراه با تحول مقتضیات زمان و مکان، متحول بوده و سیر تطوری خود را تا به امروز پیموده است. به طوری که در عصر حاضر تکنولوژی به خدمت آن درآمده، و بر پیچیدگی آن افزوده است. درحالیکه در گذشته ابزار جنگ روانی همچون ادوات جنگی ابتدایی و ساده بوده است.
در اهمیت جایگاه جنگ روانی در اسلام، بهنظر میرسد که چندان نیازی به توضیح نمیباشد. امروزه لازم است در طرح هر استراتژی در راستای حفظ استقلال و تمامیت ارضی، جایگاه جنگ روانی مشخص شود. با توجه به اینکه از یک سو جنگ روانی، روحیه طرف مقابل را مورد هدف قرار میدهد، و اینکه پیروزی در جنگ در واقع غلبه ارادهایی بر اراده دیگر است؛ و از سوی دیگر مکتب اسلام اهمیت خاصی برای روح و روان انسان و جامعه قائل است؛ این بحث از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد در واقع انتخاب این موضوع جهت بررسی از آن رو است که در سایه انقلاب اسلامی که بهبرکت رهبریهای حضرت امام خمینی(ره) در عصر حاضر بنیان نهاده شدهاست و پیامد آن بیداری افکار مسلمانان را از طرفی و مواجهه نظامی، فرهنگی غرب را از طرف دیگر در پی داشته است، ضرورت ترسیم یک استراتژی جامع که جنگ روانی نیز بخشی از آناست جایگاه ویژهای را میطلبد. بررسی استراتژی جامع در اسلام، اگر چه همواره مورد علاقه نگارنده بودهاست، اما بررسی آن با توجه به گستره آن، از حوصله این مقاله خارج است، لذا تنها به بررسی «جایگاه جنگ روانی» در اسلام میپردازیم. و در راستای آن سئوالهای ذیل مطرحاند که هریک به منزله عنوان و سرفصلی برای این نوشتار محسوب میشوند. از جمله اینکه:
جنگ روانی از دیدگاه منابع اصیل اسلامی، کتاب و سنت و عقل واجماع چیست؟ آیاپیامبراکرم صلیالله علیه وآله وائمه اطهار علیهمالسلام در جنگهای صدر اسلام از جنگ روانی استفاده میکردند؟ ابزار جنگ روانی در جنگهای صدر اسلام چه بوده است؟ اهداف جنگ روانی چه میباشد؟
مفروض این نوشته جهانبینی و منابع غنی اسلام، که عبارتند از: کتاب، سنت، عقل و اجماع، میباشند که از اعتبار ویژهای برخوردارند. و ما درپی تبیین این فرضیه هستیم که «جنگ روانی در شریعت اسلام درچارچوب کرامت و ارزشهای والای انسانی مشروع بوده و جایگاه ویژهای دارد، و نمونههای آن را میتوان در سیره پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله این مقاله در تاریخ 29/2/72 در سمینار «جنگ روانی» در دانشگاه امام حسین(ع) تهران ارائه گردیده است. و ائمهاطهار علیهمالسلام ملاحظه نمود.
در تعریف جنگ روانی گفته شده: «استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن، برای نفوذ در خصوصیات فکری دشمن، باتوسل به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی شود» از تعاریف جنگ روانی که بگذریم این بحث در بین منابعی که پیرامون جهاد و جنگ در اسلام نوشته شده غریب است و بدان پرداخته نشده است. و با توجه به غنای این بحث در قرآن و روایات اسلامی و منزلتی که در ترسیم استراتژی دارد، بحث مستقلی را میطلبد. بخصوص در موقع حساس فعلی که تهاجم فرهنگی غرب متوجه جامعه و بخصوص نسل جوان ماست، وظیفه اسلامی ما ایجاب میکند که در این خصوص چارهای اندیشیده و اسلام را آن گونه که هست به جوامع و جهان معرفی نماییم.
نوشتار حاضر در دو بخش تنظیم یافته است. در بخش اول چارچوب تئوریک مسئله از دید کتاب و سنت تبیین میشود و آنگاه به جلوههای آن در پیشینه تاریخی و بخصوص صدر اسلام یعنی جنگهای پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله وائمهاطهار علیهمالسلام میپردازد.
زمینههای تئوریک بحث
قبلاً متذکر شدیم که: جنگ روانی روحیه طرف مقابل را نشانه میرود. و برخورداری از روحیه بالا، از عوامل مهم پیروزی در جنگ است. و به طورکلی چنانچه در طول هشت سال دفاع مقدس نیز شاهد آن بودیم، برخورداری از روحیه بالا نقش تعیین کنندهای در پیروزی ایفا مینماید. اگر غرب از سلاحهای مدرن برخوردار بوده و در مقابل شوروی سابق که با غرب در حال جنگ سرد و به عبارت دیگر، جنگ روانی بسر میبرد، برانواع سلاحهای پیشرفته زیردریایی، هوایی و موشکی اتکا داشت؛ جامعه اسلامی ما در سایه ایمان به غیب وبهرهمندی از فرهنگ ایثار و شهادت از روحیهایی عالی برخوردار بود. و این عامل علی رغم تلاش همه جانبه دشمنان، زمینه پیروزی نیروهای رزمنده ما رابرمتجاوزین فراهم نمود. در اسلام، انسان بهعنوان موجودی دوبعدی که از جنبه ملکوتی و بعد حیوانی برخوردار است؛ معرفی شده است. بالا بردن روحیه رزمنده از دید اسلام تنها محدود به میدان جنگ و رزم نیست، بلکه دارای فرایندی بلند مدت است که از بدو تولد تا لحظه موت را در برمیگیرد. و متضمن برنامههایی برای تزکیه و تعلیم و در یک کلام »جهاد اکبر« است. اگر انسانی در سایه تعالیم روح بخش اسلام اینگونه تربیت شد، نتیجه و برآیندآن، وجود رزمندگانی شجاع و مقاوم است، که اگر همه دشمنان با همه سلاحهای مدرن، آنان را مورد هجوم خود قرار دهند، کوچکترین تزلزل و شکستی در روحیه آنان بوجود نمیآید. و این تنها در فرهنگ غنی اسلام معنی و مفهوم مییابد، و دشمنان از درک آن عاجزند. براین اساس موضوع بحث را باتوجه به منابع اسلامی پی میگیریم.
قرآن کریم
در قران کریم آیات زیادی وجود دارد، که تلاش دارد روحیه رزمندگان اسلام را در صحنه نبرد بالا ببرد. باتوجه به اینکه اکثر این آیات ناظر به جنگهای صدر اسلام در عصر پیامبراسلام صلیالله علیه وآله. میباشد، میتوان گفت که: بخشی از این آیات درمقام پاسخگویی به جنگ روانی دشمن بوده، درصدد است آنها را خنثی نماید؛ بخش دیگری از آیات که جنبه تعرضی دارد میخواهد روحیه طرف مقابل را مورد تأثیر قرار داده به تسلیم وا دارد. از جمله آیاتی که بیانگر بخش اول است، آیات ذیل میباشد:
«وما محمد الارسول قد خلت من قبله الرسل افأِن مات اوقتل انقلبتم علی اعقابکم… » جز این نیست که محمد پیامبری است که پیش از او پیامبرانی دیگر بودهاند،آیا اگر بمیرد یا کشته شود، شما به آیین پیشین خود باز میگردید؟ خطاب آیه متوجه مسلمانانی است که در جنگ «احد» دومین غزوه پیامبر شرکت نمودهاند. در این جنگ پس از حمله مجدد دشمن و مسامحه مسلمانان در نگهداری تنگه و غفلت ناشی از جمعآوری غنایم برخلاف پیروزی اولیه، شکست سختی متوجه آنان میشود. زیرا مشرکین شایعه کشته شدن پیامبر را با تبلیغات وسیعی بین قوای اسلام منتشر میکنند که نشر این خبر دروغ بر روحیه مسلمانان اثرمنفی میگذارد و قرآن بالحنی توأم با نکوهش بیان میکند که شخص مسلمان دارای رسالتی سنگین است و آیا بر فرض شهادت و یا موت پیامبراسلام صلیالله علیه وآله بایستی به روش گذشته برگشت نمایید؟! قطعاً چنین نیست.
آیات دیگری نیز وجود دارد که در زمانی که مسلمانان احساس ضعف و شکست میکنند، درصدد تقویت روحیه آنان است. «ان یمسسکم قرح فقد مس القوم قرح مثله… » اگربه شما (در جنگ احد) آسیبی رسید، به آن قوم نیز (دشمنان شما در جنگ بدر) آسیبی وارد شده است.
«… ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کماتألمون و ترجون منالله ما لایرجون وکان الله علیماً حکیماً» اگر شما رنجی میبینید، آنان نیز چون شما آزار میبینند، ولی شما از خدا چیزی را امید دارید که آنان امید ندارند و خدا دانا و حکیم است. قرآن از قول خداوند خطاب به موسی علیهالسلام. برای تحت تأثیر قرار دادن دشمن میفرماید «فقولاله قولاً لیّناً لعلّه یتذکر اویخشی» پس با او به نرمی سخن گویید، شاید پندگیرد یا بترسد. با وجود آنکه خداوند میداند که فرعون متأثر نمیشود، چنین تعلیمی را به موسی علیهالسلام میدهد. از طرفی آیه، موسی را تشویق میکند که نزد فرعون برود و در اجرای امر الهی کوتاهی نکند؛ از طرفی دیگر طریقه برخورد و استفاده از روشهای روان شناسی در برخورد با فرعون را گوشزد میکند یعنی بانرم صحبت کردن میتوان در طرف مقابل نفوذ کرد. تلاش نگارنده در این مقاله آن است که از تعریف متداول و مفهوم عنوان «جنگ روانی» فراتر نرود. اگر چه در برخی تعاریف، مفهوم عامی از عنوان بحث ذکر شدهاست. و جنگ تبلیغاتی صرف را مدنظر قرار نداده است. تنها نکتهای که ذکرش لازم میباشد آن است که به عنوان مؤید، آیات فروانی در قران کریم دیده میشود که، بیانگر تقویت روحیه رزمندگان اسلام است. نظیر آیاتی که بیانگر حیات شهید، تشویق به جهاد، صبر در جهاد، ایمان به غیب و تأثیرش بر روحیه نیروی رزمنده و… است. از طرف دیگر آیات متعددی وجود دارد که طی آنها روحیه طرف مقابل و دشمن را تضعیف مینماید، مثل: وعدههای عذاب و…
سنت
با مطالعه در سنت نیر میتوان روایات زیادی جهت تأئید مطلب ذکر کرد. از مهمترین ابواب و روایات این بخش روایاتی است که حاکی از جواز به کار بردن خدعه در جنگ است: «الحرب خدعه» و جنگ روانی از مصادیق بارز «خدعه» است.
«خدعه» در لغت به معنای «مایخدع به» است. یعنی آنچه به وسیله آن خدعه ورزیده میشود که عبارت از «مکر و حیله و فریب» است. از دیدگاه فقه اسلامی، خدعه در جنگ جایز میباشد. علامه حلی (ره) درکتاب «تذکره» و «منتهی» براین مطلب، ادعای اجماع نمودهاست. روایاتی که علمای اسلام جهت جواز خدعه در جنگ، بدان استدلال نمودهاند گویای جواز جنگ روانی است. از جمله این روایات حدیثی است که علامه حلی(ره) از منابع اهل سنت نقل میکند که مربوط به رویارویی حضرت علی علیهالسلام باعمروبن عبدود در جنگ احزاب (خندق) میباشد: «قال: وروی العامهان عمروبن عبدود بارز علیاً علیهالسلام فقال: مااحب ذلک یابن اخی، فقال علیهالسلام لکنی احب اناقتلک فغضب عمرو فاقبل الیه فقال علیهالسلام. به مابرزت لاقاتل اثنین فالتفت عمروفوثب علی علیهالسلام فضربه فقال عمرو خدعتنی فقال علیهالسلام . الحرب خدعه» یعنی: عامه روایت کردهاند که چون «عمروبنعبدود» با علی علیهالسلام روبرو گشت، گفت: من این امر (مصاف با علی علیهالسلام.) را دوست ندارم، ای پسر برادرم، امام علی علیهالسلام فرمود: امّا من مایلم، آنگاه عمرو غضبناک شد و به سوی امام روان گردید. امام علی علیهالسلام [از روی خدعه] گفت من به میدان نیامدهام که با دونفر بجنگم پس عمرو متوجه جانبی شد «غافلگیر شد» آنگاه امام جستی زد و به او ضربهای وارد کرد عمرو گفت به من خدعه زدی و امام فرمود جنگ خدعه است. روایت دیگری است از امام صادق علیهالسلام که رسول خدا صلیالله علیه وآله درجنگ خندق فرمودهاند: «جنگ خدعه است و هرچه میخواهید در جنگ بگویید»، و این روایت، ازجمله مهمترین مستندات جنگ روانی در منابع روایی میباشد: «وفی خبر اسحاق بن عمار عن جعفربنابیه علیهالسلام: «ان علیاً علیهالسلام کان یقول لان تحفظنی الطیر احب الی من ان اقول علی رسولالله صلیالله علیه وآله. مالم یقل، سمعت رسولالله صلیالله علیه وآله یوم الخندق یقول: الحرب خدعه، و یقول تکلموا بمااردتم» امام علی علیهالسلام میفرمودند: اینکه مرا از فال بد حفظ کنی بهتر است نزد من از اینکه نسبت بدهم به پیامبر صلیالله علیه وآله. آنچه را نفرموده است. از پیامبر در روز خندق شنیدم که میفرمود جنگ خدعه است و اینکه هرچه میخواهید بگویید. روایت دیگری که ناظر به جنگ روانی مسلمین برعلیه دشمن میباشد سخنی است از امام علی علیهالسلام در جنگ صفین که در راستای تقویت روحیه خودی و تضعیف روحیه دشمن است: «قال عدیبن حاتم: ان علیا. علیهالسلام قال یوم التقی هو ومعاویه بصفین فرفع بها صوته یسمع اصحابه: واللهِ لاقتلن معاویه واصحابه، ثم قال فی آخر قوله انشاءالله و خفض بهاصوته و کنت منه قریباً فقلت یا امیرالمومنین علیهالسلام انک حلفت علی ما قلت،ثم استثنیت فمااردت بذلک؟ فقال انالحرب خدعه و انا عندالمومنین غیر کذوب، فاردت ان احرض اصحابی علیهم کی لایفشلوا ولکن یطعموافیهم، فافهم فانک تنتفع بهابعدالیوم انشاءالله».
عدی ابنحاتم گوید: علی. علیهالسلام زمانی که در جنگ صفین بامعاویه برخورد نمود صدایش را بقدری بلند کرد که اصحابش میشنیدند و فرمود: به خدا قسم معاویه و یارانش را میکشم سپس در پایان سخن در حالیکه من نزدیک ایشان بودم، با صدای آهسته فرمودند انشاءالله (اگر خدا بخواهد) آنگاه منگفتم ای امیرمؤمنان شما برگفته خود سوگند یاد کردید، و در پایان به خواست الهی مقید کردید، منظورتان چیست؟ حضرت فرمود: «جنگ خدعه است و من در نزد مؤمنین دروغگو نیستم، خواستم با این سخن اصحاب و یاران خویش را تحریض و تشویق نموده تا سست نشوند و [بر آنها غلبه یابند پس ای عدی این سخن را درک کن که بعد از این بدان سود خواهی برد اگر خدای بخواهد]. »
احادیث مزبور صحت ادعای ما را تأیید میکند. علاوه بر خدعه در جنگ که به استناد احادیثی به آن اشاره شد، استراتژی دعوت در برخورد باملل دیگر از اهمیت ویژهای برخوردار است. سیره حضرت محمد صلیالله علیه وآله و امیرالمومنین علیهالسلام و بطور کلی حکم فقهی که بازتابی از رفتار و سنت معصومین میباشد، بر این امر استوار است که خصوصاً در جنگهای ابتدایی در برخورد با افرادی که با ندای اسلام آشنایی ندارند نخست باید آنان را به سوی آیین رهایی بخش اسلام دعوت کرد. استراتژی دعوت از طرفی گویای حقانیت پیام اسلام میباشد که از نتایج آن تقویت روحی رزمندگان اسلام است که با اعتقاد و ایمان راسختری به نبرد بپردازند، و از طرف دیگر گویای آن است که طرف مقابل را قدری به تأمل و تفکر وا دارد و غبارهایی را که بر فطرت او نشسته، بزداید. چه بسا در صحنه نبرد و جایی که بایستی جان را برکف اخلاص گذاشت و فدا کرد، این غبارهابرطرف شده و به خود آیند، چنانچه نمونههای آن را در برخی رویاروییهای جنگی مشاهده میکنیم.
دعوت، خود برخوردی روانی است که گویای بحث ما است؛ و دو مورد از مهمترین نتایج آن تقویت نیروی خودی و دیگر تضعیف روحیه طرف مقابل میباشد. آنچه هم در مورد «خدعه در جنگ» وهم «دعوت» قابل ذکر است، اینکه ابزار و وسائل جنگ روانی با استفاده از ابزار متداول در آن زمان شکل میگرفته است. و ابزار تبلیغاتی با بُعد وسیع که امروزه در اختیار جوامع بشری است در آن روز نبوده و این پدیده، مختص عصر حاضر است. استراتژی دعوت در سیاست خارجی، و برخورد جهان اسلام بااستکبار از اهمیّت ویژهای برخوردار است و در آن مباحثی از قبیل: شرایط داعی، ابزار دعوت، روش دعوت و… مطرح است.
عقل
اگر جنگ روانی با اراده و روحیه طرف مقابل سروکار دارد، باتوجه به عنایتی که اسلام به برخورد مسالمت آمیز و حاکمیت صلح و صفا برجوامع انسانی دارد، میتوان کشف کرد که: کاربرد جنگ روانی برای پایان جنگ و جلوگیری از ادامه خونریزی، از ابزار مهم جنگ بشمار میرود. در وضع فعلی که رسانههای گروهی وامواج تبلیغاتی، تهاجم فرهنگی وسیعی رابرعلیه مسلمانان جهان ایجاد کردهاند، عقل حکم میکند که علاوه بر تلاش برای حفظ روحیه خود و کسب شخصیت بایسته اسلامی، باید مقابله به مثل گردد و از وسایل تبلیغاتی مناسب برای شکست تبلیغاتی دشمن بهره گرفته شود. و این ضرورتی انکار ناپذیر است.
چارچوب جنگ روانی در اسلام
امروزه در استراتژیهای ترسیم شده از سوی استکبار، جنگ روانی از جایگاه ویژهای برخوردار است به عنوان نمونه، جنگ روانی در استراتژی نظامی رژیم اشغالگر قدس برسه اصل استوار است:
الف) تظاهر به شکست ناپذیری ارتش اسرائیل!
ب) ایجاد شک و تفرقه بین رهبران ومردمان کشور مقابل ونیز افراد ارتش نسبت به فرماندهان
ج) ایجاد تردید در پیروزی قطعی اعراب بر اسرائیل
تفاوت جنگ روانی در اسلام با آنچه درجهان کفر ازآن به جنگ روانی یاد میشود، تفاوتی است جوهری؛ که از مبانی عقیدتی نشأت میگیرد. برداشت جوامع غرب از این پدیده برپایه اندیشههای «ماکیاولی» استوار است، که کسب پیروزی را از هر راهی مجاز میداند. چنانچه جنگهای قرن اخیر شاهدی براثبات این مدعی است، ونمونه بارز آن جنایات و سفاکیهای صربها علیه مسلمانان بوسنی هرزگوین میباشد.
در مطالعه آثار سیاستمدارنی مشهور نظیر: «کلاس ویتز»، «دوهه»، «ژومینی»، «ناپلئون»، «لنین» و «مائو» نیز این مسئله به چشم میخورد. در مکتب اسلام، اگر چه به کارگیری جنگ روانی بر علیه دشمن مجاز شمرده شده است،اما چارچوب خاصی را میطلبد؛ به عبارت دیگر مقید است و نه مطلق، و این امر تا جایی مجاز شمرده شده که به اصول و ارزشها و کرامتهای انسانی. که اسلام برای آن اهمیتی فوق العاده قائل است لطمهای وارد نسازد. اگر از نظر جهان غرب بر اساس تعالیم «ماکیاولی» هدف، وسیله را توجیه میکند؛ در اسلام چنین روشی پذیرفته نیست. چنانچه پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله در جنگ طائف جهت ایجاد جنگ روانی و درنهایت تسلیم خصم، به قطع اشجار اقدام ننمود عملاً این کار را انجام نداد و تنها وانمود کرد که چنین میکند.
امروزه در غرب بمباران هوایی مناطق مسکونی جهت ایجاد رعب و وحشت واستفاده از انواع تبلیغات صوتی و تصویری برای به زانو درآوردن طرف مقابل، امری بدیهی و پیش پاافتاده است، وخود پایه یکی از استراتژیهای استکبار را در قرن حاضر تشکیل میدهد. در واقع همانطور که درجنگها، مسلمین از جهت مقصد و انگیزه با مخالفین خود تفاوت دارند از جهت استخدام وسائل در راستای وصول به پیروزی و هدف نیز متفاوتند. چراکه کاربرد وسایل ناجوانمردانه باهدف آنها که نشر فضلیت است، منافات دارد. برخلاف آنکه بنی امیه و در رأس آنها معاویه نمونه عینی مکتب ماکیاولیسم میباشد؛ در مقابل »مسلمبن عقیل« به عنوان رزمندهای مسلمان و نایب حضرت امام حسین علیهالسلام حاضر نیست با وجود آنکه شرایط کاملاً فراهم است «عبیدالله ابن زیاد» را درخانه «هانی ابن عروه» غافلگیرانه بکشد ومیگوید: «انا اهلبیت نکرالغدر»
روایاتی که در تأیید جنگ روانی بیان گردید گواه آن است که اسلام از آنجا که مکتبی است که دیانت و سیاست را چون دوبال ترقی پذیرفتهاست، نیازمند نیروهای کارآمد و توانمندی است که باطنی الهی داشته و کیاست و سیاست لازم را برای پیشبرد اهداف الهی، اسلامی دارا باشند. چنین افرادی اگر در جوامعی که اهل آن عادت به شیطنت و فریبکاری دارند و آن را مایه مباهات خود میدانند، قرار گیرند آلوده به فریبها و فریبکاریها نمیشوند، نه کلاه سر کسی میگذارند و نه کلاه سرشان میرود. در واقع ویژگی چنین نیروهایی آن است که نه آنقدر سادهلوحاند که آلت دست سیاستبازان مادیگرا قرار گیرند و بدینسان ضربات مهلکی که در تاریخ نمونهاش کم نیست برپیکر مقدس اسلام وارد کنند و نه جزو سیاستبازانی هستند که تبعیت از هواهای نفسانی میکنند و بعضاً برای حفظ موفقیت خویش آیاتی را نیز مستمسک عمل خویش قرار میدهند؛ چنین انسانهایی محتاج تربیت اسلامی. خصوصاً در زمینه تربیت سیاسی، اطلاعاتی میباشند. اینان بایستی ازتقوای یک بعدی که برخی گوشهنشینان از آن برخوردارند، فراتر رفته و تقوای جامع را کسب کنند و در عین حضور در صحنه اجتماع و سیاست، تقوی را مراعات نمایند. بایستی متصف به صفاتی خاص باشند تابتوانند وظایفی نظیر: شناخت اوضاع زمانه به مصداق کلام حضرت امام صادق. علیهالسلام کتمان سرّ، کسب اطلاعات و هوشیاری و… رابخوبی انجام دهند.
بیان امام علی. علیهالسلام که میفرمایند: «لولا کراهیة الغدرلکنت من ادهیالناس ولکن کل غدره فجره و کل فجره کفره» بیانگر همین مطلب است. یعنی انسان مسلمان بایستی آن قدر سیاست و هوشیاری داشته باشد که دشمن را شناخته و انواع توطئههای او را آزمایش و کشف کند. درواقع ویژگی روحی و نفسانی یک انسان مسلمان بایستی پیچیدهتر از یک انسان سیاست باز ماکیاولیست و منافق باشد، به طوری که قدرت کشف فریبها و شیطنتهای آنها را داشته باشد و هیچ وقت غافلگیر نشود؛ شناخت حیلههای استکباری و نیرنگهای آنان از لوازم یک انسان کارآمد مسلمان است. در واقع راه مقابله با شیطنتهای تبلیغاتی، روانی دشمن، شناخت راهها و مغالطههای آنهاست و با کشف آنهاست که میتوان آنها را خنثی کرد.
روایاتی که واژه خدعه در آنها دیده میشود بیانگر آن است که: انسان مسلمان درمقابله بادشمن بایستی تاحدی از این روشها استفاده کند که شرع اجازه میدهد. در این صورت دیگر این روشها را نمیتوان نیرنگ نامید بلکه سیاست و زیرکی به حساب میآید و «المؤمن کیس فطن» بیانگر همین نکته است. «الحرب خدعه» یعنی اینکه بایستی درجنگ کیاست و زرنگی و چارهاندیشی را مد نظر قرار داد همچون برخوردهای اطلاعاتی پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله در جنگ بدر که «ما از آبیم» و همچون برخورد هوشیارانه «حذیفهبن یمان» در جنگ خندق که «قنبر» قبل از اینکه دشمن اسم او را بپرسد او پیش دستی میکند و مشخصات طرف مقابل را میپرسد و بدین ترتیب از مهلکه جان سالم بدر میبرد. و همچون بیان حضرت ابراهیم علیهالسلام در قرآن کریم هنگامی که تبر را برگردن بت بزرگتر انداخت و… اینها همه بیانگر مفهومی است که از احادیث بدست میآید و دلایلی برای بحث ما میباشد. در واقع فرق اصلی کیاست و هوشیاری با مکر و حیله و خدعه در مطابقت و عدم مطابقت آن با شرع مقدس است. البته خود شرع در مواردی دستوراتی دارد که از قوانین عمومی خارجند ولی همگی در مسیراصلاح و سازندگی است. فرق مهم دیگر آنکه خدعه در راه هواهای نفسانی به کار میرود ولی کیاست در راه خدا و آخرت و دین است و علائم آن مشخص است.
جنگ روانی در بستر تاریخ اسلام
پس از آنکه پیامبر اسلام صلیالله علیه وآله پس از سه سال دعوت مخفی، دعوت خود را علنی کرد؛ مخالفتهای مشرکان مکه نیز به شکلهای مختلف شروع شد. و تطمیع، استفاده از زور و شکنجه و جنگ روانی از آن جمله بود. به عنوان نمونه پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله درایام حج و غیرآن مردم را به آیین خود دعوت میکرد ولی از آن سوی، ابولهب پشت سر پیامبر صلیالله علیه وآله با همان افراد تماس برقرار میکرد و اثرتبلیغ پیامبر صلیالله علیه وآله. رابااین بیان که «وی پسر برادر من است و دیوانه است» خنثی میکرد. شکنجه بلال حبشی، یاسر، سمیّه، عمّار و… نمونههایی از جنگ روانی دشمن علیه اسلام است. پس از هجرت پیامبراسلام صلی الله علیه وآله به مدینه و نزول آیات جهاد، نبرد سربازان اسلام به فرماندهی پیامبراسلام صلی الله علیه وآله برعلیه کفار و مشرکین وارد مرحله جدیدی میشود. در کمتر جنگ و نبردی است که در آن طرفین جنگ، از جنگ روانی استفاده نکردهباشند. ابزارهای جنگ روانی متناسب با امکانات و وسائل متعارف آن روز بوده است. و بدیهی است که اهداف متعددی را تعقیب میکرده که در نهایت تسلیم طرف مقابل، مدنظر بوده است.
ابزارها و محورهای جنگ روانی را میتوان به ترتیب امور ذیل ذکر کرد:
الف انتشار شایعه؛
ب رجز خوانی و استفاده از شعارهای رزمی؛
ج استفاده از اشعار رزمی و حماسی؛
د لاف زنی و تظاهر به قوی بودن؛
ه ایراد خطبه و سخنرانی بهخصوص در شروع جنگ؛
و پایبندی به مقدسات خود و حمله بهمقدسات طرف مقابل؛
ز نامه پراکنی و ارسال نامه توسط سفیران؛
ح مبارز طلبی و همآورد خواهی؛
الف انتشار شایعه
درجنگ، انتشار شایعه مهمترین حربه تبلیغاتی علیه دشمن میباشد. از این رو دستاندرکاران همواره به نیروهای خود متذکر میشوند که اخبار را فقط از کانالهای خاصی بپذیرند. در برخوردهای نظامی صدر اسلام نیز این وسیله در خدمت فعالیت تبلیغاتی علیه حریف به شمار میرفته است. از جمله شایعات مهم کفار علیه مسلمین در جنگ «احد» شایعه شهادت پیامبراسلام صلیالله علیه وآله بود که تأثیر منفی در روحیه سربازان اسلام داشته است و یا شایعه انعقاد صلح بین حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام و معاویه توسط سربازان معاویه که باعث تضعیف روحیه مسلمانان گردید و آنان را وادار نمود تا عملاً به صلح تن در دهند. در جبهه اسلام نیز تلاشهای تبلیغی «نعیمابن مسعود» تازه مسلمانی که نقش مهمی در پیروزی مسلمین در جنگ خندق ایفا کرد، را میتوان ذکر کرد و یا عمل به حدیث: «تکلموا بماشئتم» که قبلاً بدان اشاره شد، نشر شایعه را شامل میشود.
ب رجز خوانی و استفاده از شعارهای رزمی
رجز خوانی و انتخاب اسامی رمز و شعارهای رزمی از عوامل عمده تقویت روحیه خودی و تضعیف روحیه دشمن میباشد. شعار از دید اسلامی سخنی است که به وسیله آن افراد جبهه خودی شناخته شده و علامت و رمزی در آن نهفته است. چنانکه حضرت امام صادق علیه السلام طی حدیثی میفرمایند:
شعارنا «یامحمد یامحمد» و شعارنا یوم بدر «یانصرالله اقترب» و شعارالمسلمین یوم احد «یانصرالله اقترب» و یوم بنینضیر «یا روح القدوس ارح» و یوم بنی قینقاع «یاربنا لایغلبنک»، و یوم الطائف «یارضوان» و شعار یوم حنین «یابنی عبدالله یابنی عبدالله» ویومالاحزاب «حم لاینصرون» و یوم بنیقریظه «یاسلام اسلمهم» و یوم المریسیع و هو یومبنی المصطلق «الاالیالله الامر» ویوم الحدیبیه «الا لعنه الله علی الظالمین» و یوم خیبر و هو یوم القموص «یاعلی آتهم من عل» و یوم الفتح «نحن عبادالله حقاً حقاً» و یوم تبوک «یا احد یا صمد» و یوم بنی الملوح «امت امت» و یوم صفین «یانصرالله» و شعارالحسین «یامحمد» و شعارنا «یامحمد»:
شعار ما «یامحمد یامحمد» است، و شعار ما در جنگ بدر «یانصرالله اقترب» و شعار مسلمین در جنگ احد «یانصرالله اقترب» و جنگ بنینضیر «یاروح القدس ارح» و جنگ بنیقینقاع «یا ربنا لایغلبنک» و در جنگ طائف «یا رضوان» و شعار جنگ حنین «یابنیعبدالله یابنیعبدالله» و در جنگ احزاب «حم لاینصرون» و در جنگ بنیقریظه «یاسلام اسلمهم» و در جنگ مریسیع که عبارت ازجنگ بنیمصطلق است، «الا الی الله الامر» و در جنگ حدیبیه «الالعنه الله علیالظالمین» و در جنگ خیبر که روز سختی بود «یاعلی آتهم من عل» و در روز فتح مکه «نحن عبادالله حقاً حقاً» و در جنگ تبوک «یا احدو یاصمد» و در جنگ بنیالملوح «امت امت» و در جنگ صفین «یا نصرالله» و شعار امام حسین در روز عاشورا «یامحمد» و شعار ما «یا محمد» است. امام علی علیه السلام در جنگ جمل جهت تقویت نیروی خود از شعار «یا منصور امت» و یا شعار «حم لاینصرون» که هر دو از ابتکارات جنگی پیامبر. صلیالله علیه وآله علیه مشرکین است، استفاده میکند. بهرهگیری از این شعارها درتزلزل روحیه دشمن تأثیر داشت. زیرا یادآور خاطره نبرد مسلمانان با مشرکین بود. از این رو عایشه نیز در جنگ جمل، جهت تقویت روحیه هوادارانش به تقلید از روش پیامبراسلام صلیالله علیه وآله به برخی رفتارها دست زد.
ج استفاده از شعار رزمی وحماسی
کمتر جنگی در تاریخ اسلام به وقوع پیوسته که از شعر در آن به عنوان ابزاری برای تضعیف روحیه حریف استفاده نشدهباشد، یاران امام حسین علیه السلام پس از معرفی خود ضمن شعری مکتب و هدف خود را معرفی میکردند؛ تا بدین وسیله حقانیت خویش را ثابت کنند. در جریان جنگ احد مسلمانان اشعار کفار را با شعر پاسخ میدادند و بدین وسیله منطق قوی و عالی خود را تبیین میکردند. در جریان جنگ جمل «حکیم بن مناف» با خواندن اشعاری روح تازهای در کالبد یاران امام علی علیهالسلام میدمید. از اینرو سرودن شعر در میدان کارزار تأثیر مهمی برجای میگذارد.
د لاف زنی و تظاهربه قوی بودن
در اخلاق فردی خودنمایی و تظاهر از صفات نکوهیده است، اما همین امر در میدان کارزار و در برابر دشمن از صفات نیک به شمار میرود. چنانچه پیامبر رفتار تحقیرآمیز «ابو دجاجه» را در جنگ احد میستاید. تظاهر به قوی بودن از دیدگاه روانشناسی، بازدارندگی طرف مقابل را درپی دارد و بهحکم آیه «واعدوالهم مااستطعتم من قوه» باید تواناییهای رزمندگان از هر جهت در میدان نبرد تحقق یابد. در تاریخ اسلام هنگام فتح مکه شاهد روشن کردن آتش در اطراف مکه هستیم که باعث دلهره و ترس عجیبی در دشمن میشود. دریکی دیگر از جنگها به علت قلّت سپاه اسلام، فرمانده سپاه تصمیم میگیرد تا بایک خدعه جنگی شب هنگام تعداد زیادی از سربازان خود را از نقطه دور به حرکت وادارد و با ندای بلند «الله اکبر» به دشمن بفهماند که نیروی کمکی میآید. و همین امر باعث عقب نشینی دشمن میگردد.
ه ایراد خطبه و سخنرانیبخصوص در شروع جنگ
ایراد خطبه و سخنرانی در ابتدای جنگ در واقع یک اتمام حجت برای طرف مقابل است، که این امر در جنگهایی که یک طرف جبهه واقعی اسلام بوده ولی طرف مقابل داعیه اسلام را داشته مثل جنگهای امام علی علیهالسلام. و امام حسن علیهالسلام و امام حسین علیهالسلام تأثیر زیادی در روحیه طرف مقابل داشته و چه بسا افرادی را یا از میدان کارزار دور ساخته و یاعلاوه بردور کردن، داخل در جبهه خودی (اسلام) کرده است. چنانچه در جنگ جمل و جنگ صفین این امر وجود دارد. و پایبندی به مقدسات خود وحمله به مقدسات طرف مقابل در جنگ صفین وقتی معاویه در آستانه شکست کامل قرار گرفت، با کمک عمروعاص بهترین وسیله برای فائق آمدن بر جو موجود را در سرنیزه کردن قرآن دانستند بااینکه در واقع اعتقادی بدان نداشتند. و همین مسئله که درواقع مقدسات طرف مقابل را مستمسک قرار داده بودند، موجب پیدایش تفرقه در سپاه امام علی علیهالسلام و در نهایت تن دادن به حکمیت توسط آن حضرت شد. در جنگ جمل نیز عایشه تلاش دارد از جملات و ادعیهای که پیامبراسلام صلیالله علیه وآله در جنگها ازآنها استفاده مینمودند، جهت تقویت سپاه خود بهرهگیرد. البته اگر سپاه متشکل از افرادی آگاه باشد این شیوه نه تنها موجب تزلزل نمیگردد بلکه باعث وحدت و انسجام آنان میشود. حضرت امام حسین. علیهالسلام نیز برای تقویت روحی اصحاب خود و تضعیف روحیه طرف مقابل به کلمات پیامبراسلام صلیالله علیه وآله و رساندن نسبت خود به حضرت محمد صلیالله علیه وآله و حضرت زهرا سلامالله علیها تمسک میکند و یزید و معاویه را محکوم نموده، سنتهای جاهلی و آنچه در سیره خلیفه غیر حق در جامعه متداول گشته را ردّ میکند.
اهداف جنگ روانی
هدف غایی جنگ روانی تسلیم طرف مقابل است. منتهی تاکتیکهای وصول به تسلیم خصم متعدد است و از جمله آن؛ ایجاد تفرقه است. چنانچه «نعیمابنمسعود» در جنگ خندق انجام داد که تفرقه نهایتاً منجر به تسلیم شد. اهداف دیگری را که میتوان برآن مصادیق روشنی در تاریخ اسلام یافت ذیلاً فهرستوار ذکر میکنیم و بحث پیرامون آنها را به فرصت دیگری موکول میکنیم:
1. اقناع و تسلیم؛
2. تفرقه؛
3. فریب دشمن؛
4. ایجاد تردید و شبهه در پیروزی و حقانیت طرف مقابل؛
5. تحریک عواطف و احساسات؛
6. تقویت نیروی خودی؛
7. ایجاد رعب و ترس در قلب دشمن؛
پىنوشتها
1. Psychological warfar
2. جمعی از نویسندگان، موسوعهالسیاسه، 5جلد: (مؤسسهالعربیه للدراسات والنشر، بیروت، 1990م) چاپ سوم، جلد 2، ص 215.
3. کالینز، جان. ام، استراتژی بزرگ، ترجمه کورش بابندر، (تهران، دفترمطالعات وزارت خارجه، 1370) ص 478.
4. در اینجا تعاریف دیگری نیز مطرح است که در آنها دایره جنگ روانی را وسیعتر شمردهاند که بعنوان نمونه میتوان تعریف ذیل را ذکر کرد: «تبلیغات طرحریزی شده و سایراقدامات روانی است که به منظور نفوذ در عقاید، احساسات، حالات، و رفتار گروههای مورد نظر از آنها استفاده میشود. »
5. آل عمران: 144.
6. همان: 140.
7. نساء: 104.
8. طه: 44.
9. قاموس المنجد، ماده خدع، و نیز: ر. ک: فرهنگ معین.
10. نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام، چ 43، جلد3، (دارالکتاب الاسلامیه، تهران، 1362) ج 21، ص 80.
11 و 12. همان، ص 79، به نقل از وسائلالشیعه، باب 53 از ابواب جهاد.
13. همان، ص 80.
14. ربابه نمازی اسماعیل،استراتژی اسرائیل، دوجلد، (نشر سفید، تهران، 1368) ص 76.
15. ر. ک به: علی باقری، کلیات مبانی جنگ و استراتژی (مرکز نشر بینالمللی، بیم، بیتا) ص 6.
16. جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، قم، چ دوم، ص 362.
17. مرتضی مطهری، حماسه حسینی، سه جلد، چاپ چهارم، (انتشارات صدرا، قم، 1366)، ج 3، ص 118.
18. نهجالبلاغه، فیض الاسلام، خطبه 191.
19. نجفی محمد حسن، پیشین، ص 55.
20. جعفر سبحانی، پیشین، ص 410.
21. انفال: 60.
22. جعفر سبحانی، همان، ص 534، 483 و 404.
منبع : پژوهشی درخصوص جایگاه جنگ روانی در اسلام ، محمد جواد نوروزی، فصلنامه معرفت، شماره 6 , http://marifat.nashriyat.ir/node/60
جنگ روانی در اسلام