فقیه شدن عرب بیابانی
داستانی به این مضمون آمده که روزی یک عرب بیابانی خدمت حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) رسید و از ایشان درخواست موعظه کرد. حضرت برایش یکی دو جمله گفتند (ظاهراً سورۀ زلزال) که او بلند شد و گفت بس است. وقتی رفت، حضرت فرمودند که «او فقیه شد». اصل این روایت چیست و در چه منبعی آمده؟
این داستان را تفسیر نمونه، از دو تفسیر «1» نقل کرده است :از” عبد اللَّه بن مسعود” نقل شده است که محکم ترین آیات قرآن مجید همین آیات” فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ” مى باشد و از آن تعبیر به” جامعه” مى کرد و به راستى ایمان عمیق به محتواى آن کافى است که انسان را در مسیر حق وادارد، و از هر گونه شر و فساد بازدارد، لذا در حدیثى آمده است که مردى خدمت پیغمبر اکرم (ص) آمد عرض کرد: علمنى مما علمک اللَّه:” از آنچه خداوند به تو تعلیم داده به من بیاموز”.پیغمبر اکرم (ص) او را به مردى از یارانش سپرد، تا قرآن به او تعلیم کند، و او سوره” إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ” را تا به آخر به او تعلیم داد، آن مرد از جا برخاست و گفت: همین مرا کافى است (و در روایت دیگرى آمده تکفینى هذه الایة:” همین یک آیه مرا کفایت مى کند”)! پیغمبر اکرم (ص) فرمود: او را به حال خود بگذار که مرد فقیهى شد! (و طبق روایتى فرمود رجع فقیها: او فقیه شد و بازگشت!) دلیل آن هم روشن است زیرا کسى که مى داند که اعمال ما حتى به اندازه یک” ذره” یا یک دانه” خردل” مورد محاسبه قرار مى گیرد امروز به حساب خود مشغول مى شود، و این بزرگترین اثر تربیتى روى او دارد «2».پی نوشتها :
(1)” تفسیر روح البیان” جلد 10 صفحه 495 همین مضمون در” نور الثقلین” جلد 5 صفحه 650 آمده است.
(2) ر. ک: تفسیر نمونه، ج 27، ص 232 .
فقیه شدن عرب بیابانی