دین و اندیشه

محکمات و متشابهات

پرسش و پاسخ

می خواستم بدانم در قرآن کریم آیات محکمات و متشابهات یعنی چه ؟ با تشکر لطفا جواب بدین .

آیات قرآن بر دو دسته هستند. مفهوم قسمتى از آیات آن چنان روشن است که جاى هیچگونه انکار و توجیه و سوء استفاده در آن نیست، و آنها را محکمات گویند. و قسمتى به خاطر بالا بودن سطح مطلب یا گفتگو در باره عوالمى که از دسترس ما بیرون است مانند عالم غیب، و جهان رستاخیز و صفات خدا، چنان هستند که معنى نهایى و اسرار و کنه حقیقت آنها نیاز به سرمایه خاص علمى دارد که آنها را متشابهات گویند. به بیانی دیگر می توان گفت : مراد از کلمه یا آیه محکمه ، آن است که معناى آن واضح است و چند وجهى یا مبهم نیست . و به قول راغب اصفهانى چه از نظر لفظ ، چه از نظر معنى ، شبهه در آن راه ندارد. مانند اکثر آیات تشریع ( آیات الاحکام ) و مواعظ و آداب و اخلاق قرآن . متشابه از تشابه است یعنى همانندى، و هم ریشه با شبهه و اشتباه است . و عبارت یا آیه متشابه ظاهرش بیانگر باطنش نیست. شیخ طوسى مى نویسد : محکم آن است که به خاطر وضوحش بدون قرینه یا دلالت [ خارجى ] به صرف توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته شود …. و متشابه آن است که با توجه به ظاهرش مراد از آن دانسته نشود , مگر آنکه قرینه اى [ خارجى ] بر آن افزوده شود که معناى مراد را برساند. ( تبیان , ذیل تفسیر آیه 7 سوره آل عمران ). بـه تـعـریـف دیگر متشابه لفظى است محتمل وجوه معانى که در معرض شک و شبهه است و لذا محتاج به تاویل است ; و هم قابل تاویل صحیح است و هم تاویل فاسد.در آیه 7 سوره آل عمران ، منظور از احکام محکمات، صراحت و اتقان این آیات است، و مى خواهد بفرماید آیات محکم مانند آیات متشابه هیچ تشابهى در آنها نیست، و خواننده بدون تردید و اشتباه به معنایش پى مى برد و هر گونه احتمال خلاف را ازخود دور مى سازد ، و معنایش این نیست که بعضى از آیات قرآن معنادار است، و بعضى دیگر سست و بى معنا است چون خداى عز و جل در سوره هود آیه اول تمامى آیات قرآن را محکم و متقن خوانده، و فرموده:« کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ». بنا بر این مراد از« آیاتٌ مُحْکَماتٌ» آیاتى است که مفهوم آن به قدرى روشن است که جاى گفتگو و بحث در آن نیست، آیاتى همچون قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ بگو او است خداى یگانه، لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ هیچ چیز همانند او نیست،« اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ ءٍ» خداوند آفریننده و آفریدگار همه چیز است،« لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ» سهم ارث پسر معادل سهم دو دختر است و هزاران آیه مانند آنها در باره عقاید و احکام و مواعظ و تواریخ، همه از محکمات مى باشند.(محکمات) در قرآن« ام الکتاب» نامیده شده، یعنى اصل و مرجع و مفسر و توضیح دهنده آیات دیگر است.
کلمه« ام» به حسب اصل لغت به معناى مرجعى است که چیزى و یا چیزهایى بدان رجوع مى کنند، و اگر مادر را ام مى گویند به خاطر این است که ریشه خانواده و پناهگاه فرزندان در حوادث و مشکلات مى باشد و آیات محکم را نیز از همین جهت« ام الکتاب» خوانده که مرجع آیات متشابه است، پس معلوم مى شود بعضى از آیات قرآن، یعنى متشابهات آن، به بعضى دیگر، یعنى آیات محکم، رجوع دارند، قرآن کریم مشتمل بر آیاتى است که مادر و مرجع آیات دیگر است، و اگر کلمه« ام» را مفرد آورده، با اینکه آیات محکم متعدد است و جا داشت کلمه نامبرده را به صیغه جمع یعنى« امهات» بیاورد، و بفرماید:« هن امهات الکتاب»، براى این بود که بفرماید: آیات محکم در بین خود هیچ اختلافى ندارند بطورى که گویى یکى هستند.
واژه« متشابه» در اصل به معنى چیزى است که قسمت هاى مختلف آن، شبیه یکدیگر باشد، به همین جهت به جمله ها و کلماتى که معنى آنها پیچیده است و گاهى احتمالات مختلف در باره آن داده مى شود،« متشابه» مى گویند، و منظور از متشابهات قرآن همین است، یعنى آیاتى که معانى آن در بدو نظر پیچیده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى رود، اگر چه با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها روشن است.
زیرا در ذیل آیه فوق مى خوانیم که افراد مغرض، همیشه آیات متشابه را دستاویز خود قرار مى دهند، بدیهى است آنها از آیاتى سوء استفاده مى کنند که در بدو نظر تاب تفسیرهاى متعددى دارد و این خود مى رساند که متشابه به آن معنى است که در بالا گفته شد.
براى نمونه آیات متشابه، قسمتى از آیات مربوط به صفات خدا و چگونگى معاد را مى توان ذکر کرد، مانند« یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»« دست خدا بالاى دستهاى آنها است» که درباره قدرت خداوند مى باشد« وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ»« خداوند شنوا و دانا است» که اشاره به علم خدا است و مانند« وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ»« ترازوهاى عدالت را در روز رستاخیز قرار مى دهیم» که در باره وسیله سنجش اعمال سخن مى گوید:بدیهى است نه خداوند دست (به معنى عضو مخصوص) دارد و نه گوش (به همین معنى) و نه ترازوى سنجش اعمال، شبیه ترازوهاى ماست، بلکه اینها اشاره به مفاهیم کلى قدرت و علم و وسیله سنجش مى باشد.
این نکته نیز لازم به یادآورى است که محکم و متشابه، به معنى دیگرى نیز در قرآن آمده است، در اول سوره هود مى خوانیم« کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ» در این آیه تمام آیات قرآن،« محکم» قلمداد شده است، و منظور از آن ارتباط و به هم پیوستگى آیات قرآن است. و در آیه 23 سوره زمر مى خوانیم «کِتاباً مُتَشابِهاً …»یعنى« کتابى که تمام آیات آن، متشابه است»،« متشابه» در اینجا یعنى همانند یکدیگراز نظر درستى و صحت و حقانیت.و مسلما منظور از این تشابه غیر از آن تشابه است، منظور از این آنست که آیات این کتاب (چه محکمش و چه متشابهش) از این نظر که یک اسلوب بى نظیر دارند، و همه آنها در بیان حقایق و حکمت ها و هدایت به سوى حق صریح و اسلوبى متقن دارند، متشابه و نظیر هم هستند، و منظور از تشابه در آیه مورد بحث، (بدلیل این که، در مقابل محکم قرار گرفته، و نیز به قرینه این که، فرموده بیماردلان تنها آیات متشابه را گرفته، جار و جنجال بپا مى کنند، و مى خواهند آنها را به دلخواه خود تاویل نمایند) این است که آیات متشابه طورى است که مقصود از آن براى فهم شنونده روشن نیست، و چنان نیست که شنونده به مجرد شنیدن آن، مراد از آن را درک کند، بلکه در این که منظور، فلان معنا است یا آن معناى دیگر تردید مى کند، و تردیدش بر طرف نمى شود تا آن که به آیات محکم رجوع نموده و به کمک آنها معناى آیات متشابه را مشخص کند، و در نتیجه همان آیات متشابه نیز محکم شود، پس آیات محکم به خودى خود محکم است، و آیات متشابه به وسیله آیات محکم، محکم مى شود.
مثلا آیه شریفه:« الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى » آیه متشابه است، چون معلوم نیست منظور از برقرار شدن خدا بر عرش چیست؟ شنونده در اولین لحظه که آن را مى شنود در معنایش تردید مى کند، ولى وقتى مراجعه به آیه:« لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ» مى کند مى فهمد که قرار گرفتن خدا مانند قرار گرفتن سایر موجودات نیست و منظور از کلمه« استوا برقرار شدن» تسلط بر ملک و احاطه بر خلق است، نه روى تخت نشستن، و بر مکانى تکیه دادن، که کار موجودات جسمانى است، و چنین چیزى از خداى سبحان محال است.
و باز نظیر آیه شریفه:« إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» که وقتى شنونده آن را مى شنود، بلافاصله به ذهنش خطور مى کند که خدا هم، مانند اجسام دیدنى است، و وقتى به آیه:« لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» مراجعه مى کند آن وقت مى فهمد که منظور از« نظر کردن» تماشا کردن با چشم مادى نیست.
از آنچه در باره محکم و متشابه گفتیم معلوم شد که یک انسان واقع بین و حقیقت جو براى فهم کلمات پروردگار، راهى جز این ندارد که همه آیات را در کنار هم بچیند و از آنها حقیقت را دریابد، و اگر در ظواهر پاره اى از آیات، در ابتداى نظر، ابهام و پیچیدگى بیابد، با توجه به آیات دیگر، آن ابهام و پیچیدگى را برطرف سازد و به کنه آن برسد.
2- چرا بخشى از آیات قرآن، متشابه اند؟
با اینکه قرآن نور و روشنایى و سخن حق و آشکار است و براى هدایت عموم مردم آمده، چرا آیات متشابه دارد؟ چرا محتواى بعضى از آیات آن پیچیده است که موجب سوء استفاده فتنه انگیزها شود؟
این موضوع بسیار با اهمیتى است که شایان دقت است، بطور کلى ممکن است جهات ذیل، فلسفه وجود آیات متشابه در قرآن باشد:
الف) الفاظ و عباراتى که در گفتگوهاى انسانها به کار مى رود تنها براى نیازمندیهاى روزمره به وجود آمده، و به همین دلیل، به محض اینکه از دایره زندگى محدود مادى بشر خارج مى شویم و مثلا سخن در باره آفریدگار که نامحدود از هر جهت است به میان مى آید، به روشنى مى بینیم که الفاظ ما قالب آن معانى نیست و ناچاریم کلماتى را به کار بریم که از جهات مختلفى نارسایى دارد، همین نارساییهاى کلمات، سرچشمه قسمت قابل توجهى از متشابهات قرآن است، آیات« یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» یا« الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى » یا« إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ» از این نمونه است و نیز تعبیراتى همچون« سمیع» و« بصیر» همه از قبیل مى باشد که با مراجعه به آیات محکم، تفسیر آنها به خوبى روشن مى شود.
ب) بسیارى از حقایق مربوط به جهان دیگر، یا جهان ما وراى طبیعت است که از افق فکر ما دور است و ما به حکم محدود بودن در زندان زمان و مکان، قادر به درک عمق آنها نیستیم، این نارسایى افکار ما و بلند بودن افق آن معانى، سبب دیگرى براى تشابه قسمتى از آیات است، مانند بعضى از آیات مربوط به قیامت و امثال آن.
و این درست به آن مى ماند که کسى بخواهد براى کودکى که در عالم جنین زندگى مى کند، مسائل این جهان را تشریح کند، اگر سخنى نگوید، کوتاهى کرده و اگر هم بگوید ناچار است مطالب را به صورت سربسته ادا کند زیرا شنونده در آن شرایط، توانایى و استعداد بیشتر از این را ندارد.
ج) یکى دیگر از اسرار وجود متشابه در قرآن، به کار انداختن افکار و اندیشه ها و به وجود آوردن جنبش و نهضت فکرى در مردم است، و این درست به مسائل فکرى پیچیده اى مى ماند که براى تقویت افکار اندیشمندان، طرح مى شود تا بیشتر به تفکر و اندیشه و دقت و بررسى در مسائل بپردازند.
د) نکته دیگرى که در ذکر متشابه در قرآن وجود دارد و اخبار اهل بیت علیهم السلام آن را تایید مى کند، این است که وجود این گونه آیات در قرآن، نیاز شدید مردم را به پیشوایان الهى و پیامبر صلی الله علیه و آله و اوصیاى او روشن مى سازد و سبب مى شود که مردم به حکم نیاز علمى به سراغ آنها بروند و رهبرى آنها را عملا به رسمیت بشناسند و از علوم دیگر و راهنماییهاى مختلف آنان نیز استفاده کنند، و این درست به آن مى ماند که در پاره اى از کتب درسى، شرح بعضى از مسائل به عهده معلم و استاد گذارده مى شود، تا شاگردان، رابطه خود را با استاد قطع نکنند و بر اثر این نیاز، در همه چیز از افکار او الهام بگیرند و در واقع قرآن، مصداق وصیت معروف پیامبر ص است که فرمود:«انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللَّه و اهل بیتى و انهما لن یتفرقا حتى یردا على الحوض »« دو چیز گرانمایه را در میان شما به یادگار مى گذارم: کتاب خدا و خاندانم و این دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا در قیامت در کنار کوثر به من برسند»
ه) مساله آزمایش افراد و شناخته شده فتنه انگیزان از مؤمنان راستین نیز فلسفه دیگرى است که در آیه به آن اشاره شده است.
منبع: برای مطالعه به تفسیر آیه 7 سوره آل عمران در تفسیر نمونه و ترجمه تفسیر المیزان مراجعه نمایید.

محکمات و متشابهات

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا