مفهوم و مراتب ذکر
در قران فرموده مرا بسیار یاد کنید.
یاد او چگونه است.باید از همه کارها دست کشید و او را یاد کرد.؟
یا فرموده از هر گروهی جمعی دانش در دین پیدا کنید و قوم خود را انذار دهید
ایا مصداق طلبگی است اگر بله چه کسانی به این کار وارد شوند.
یاد خدا همان ذکر است. مرحوم علامه طباطبایی در ذیل آیه 45 سوره عنکبوت که خداوند متعال از نماز به عنوان « ذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ» ؛ یاد می نماید کلمه ذکر را چنین تعریف نموده است :معنای اول : کلمه«ذکر» گاهى در معناى« یاد، خاطر» به کار برده مى شود، مثلا مى گویند: «ا فى ذکرک» ؛ « آیا به یاد دارى و آیا به خاطر دارى» و این یاد و خاطر هیئتى است در نفس، که با داشتن آن انسان مى تواند آنچه از معلومات کسب کرده حفظ کند، و از دست ندهد، مانند حافظه، با این تفاوت که حفظ را در جایى به کار مى برند که مطلبى را در حافظه خود داشته باشد، هر چند که الآن حاضر و پیش رویش نباشد، به خلاف ذکر که در جایى به کار مى رود که علاوه بر اینکه مطلب در صندوق حافظه اش هست، در نظرش حاضر هم باشد.معنای دوم : گاهى کلمه ذکر را در حضور قلب و یا حضور در زبان استعمال مى کنند، مثلا مى گویند: ذکر خدا دو نوع است، یکى ذکر به زبان، و یکى هم ذکر به قلب، یعنى حضور در قلب، و به همین جهت است که گفته اند: ذکر دو نوع است، ذکر از نسیان،- یعنى ذکر به معناى اول-، و ذکر بدون نسیان،- یعنى ذکر به معناى دوم- که به معناى ادامه حفظ است،
معناى سوم ذکر هم عبارت است از « سخن» ، چون هر سخنى را ذکر هم مى گویند « مفردات راغب، ماده ذکر».
و ظاهرا اصل در معناى این کلمه همان معناى اول است، و اگر معناى دوم را (نام خدا را بردن) هم ذکر نامیده از این بابت است که ذکر لفظى مشتمل بر معناى قلبى نیز هست، و ذکر قلبى نسبت به ذکر لفظى اثرى را مى ماند که بر سبب مترتب مى شود، یا نتیجه اى است که از عمل عاید مى گردد.
و اگر نماز را ذکر نامیده اند، براى این است که: نماز هم مشتمل است بر ذکر زبانى از تهلیل، و حمد، و تسبیح، و هم به اعتبارى دیگر مصداقى است از مصادیق ذکر، چون مجموعه آن عبودیت بنده خدا را مجسم مى سازد، و لذا خداى تعالى نماز را ذکر اللَّه نامیده و فرموده: إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّهِ «چون روز جمعه به سوى نماز ندا مى شود، بشتابید به سوى ذکر اللَّه. سوره جمعه، آیه 9» و هم به اعتبارى دیگر امرى است که ذکر بر آن مترتب مى شود، ترتب غایت بر صاحب غایت، یعنى نتیجه نماز یاد خدا است، هم چنان که آیه وَ أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی « نماز به پادار براى یاد من. سوره طه، آیه 14» به آن اشاره مى کند.
و ذکرى که گفتیم، غایت و نتیجه نماز است، ذکر قلبى است، البته آن ذکرى که گفتیم به معناى استحضار است، یعنى استحضار یاد خدا در ظرف ادراک، بعد از آنکه به خاطر فراموشى از ذهن غایب شده بود، و یا به معناى ادامه استحضار است، و این دو قسم از ذکر بهترین عملى است که صدورش از انسان تصور مى شود، و از همه اعمال خیر قدر و قیمت بیشترى دارد، و نیز از همه انحاى عبادتها اثر بیشترى در سرنوشت انسان دارد، چون یاد خدا به این دو نوع که گفته شد، آخرین مرحله سعادتى است که براى انسانها در نظر گرفته شده، و نیز کلید همه خیرات است.(ترجمه المیزان، ج 16، ص: 202)
به مطالب ذیل توجه کنید :
1- «ذکر»، یعنی یادکردن، خواه با زبان باشد، یا با قلب یا با هر دو، بعد از نسیان باشد، یا بعد از ادامه ذکر.1 به عبارت دیگر، ذکر حالت روحی خاصی است که انسان در آن حال، دانسته خویش را مورد توجه قرار می دهد و گاهی به یادآوری چیزی با زبان و گاهی به حضور چیزی در قلب گفته می شود.
2- فضیلت ذکر خدا
ذکر خدای سبحان از بهترین و پاکیزه ترین اعمال نزد خدا، برترین لذّت نزد دوستداران خدا، خوی و خصلت خوب مؤمنان و صالحان و نشان همنشینی با محبوب واقعی بوده و مایه شرافت و رستگاری انسان می باشد و در آیات قرآنی و روایات اسلامی مورد سفارش واقع شده است. قرآن کریم می فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً…»2
ای کسانی که ایمان آورده اید، خدا را بسیار یاد کنید… .
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود:
«اِعْلَمُوا اَنَّ خَیْرَ اَعْمالِکُمْ عِنْدَ مَلیکِکُمْ وَ اَزْکاها وَ اَرْفَعَها فی دَرَجاتِکُمْ وَ خَیرَما طَلَعَتْ عَلَیهِ الشَّمعسُ، ذِکْرُاللهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالی فَاِنّهُ اَخْبَرَ عَنْ نَفْسِهِ فَقال اَنا جَلیسُ مِنْ ذَکَرَنی.»3
بدانید که بهترین اعمال شما نزد خداوند و پاکیزه ترین آنها و آنچه از همه بیشتر درجات شما را بالا می برد و بهترین چیزی که آفتاب بر آن تابیده، ذکر خدای سبحان است؛ زیرا خدای تعالی از خودش خبر داده، فرمود: من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
علی ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«ذِکْرُ اللهِ سَجِیَّةُ کُلِّ مُحْسِنٍ وَ شیمَةُ کُلِّ مُؤْمِنٍ»4
یاد خدا خصلت هر نیکوکار و خوی هر مؤمنی است.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود:
«ما مِنْ شَیءٍ اِلا وَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهی اِلَیهِ اِلا الذِّکْرَ فَلَیسَ لَهُ حَدٌّ یَنْتَهی اِلَیه…»5
هر چیزی را حدّی است که به آن منتهی می شود، مگر ذکر که حدّی ندارد که به آن پایان یابد… .
3- حقیقت ذکر چیست؟
از آیات قرآنی و سخنان اولیای گرامی اسلام، استفاده می شود که ذکر عبارت است از یاد خدا در همه احوال و پیشامدها و توجه به حضور در محضر الهی و او را حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار خویش دانستن و این که هیچ امری بر او پوشیده نمی ماند. از این رو، هنگام رو به رو شدن با تکالیف واجب به یاد خدا بوده، آنها را انجام دهد و هنگام رو به رو شدن با محرمات و معاصی از خدا غافل نباشد، و از انجام آن پرهیز نماید، چنان که قرآن کریم می فرماید:
«اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ»6
از خدا بترسید که خدا به کارهایی که می کنید، آگاه است.
«یَعْلَمُ خائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ»7
خیانت های چشمان و آنچه سینه ها پنهان ساخته می داند.
«وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَما کُنْتُمْ»8
خدا با شماست، هرجا که باشید.
«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»9
ما از رگ ورید به او نزدیک تر هستیم.
در روایتی امام صادق از جمله سخت ترین تکالیف خداوند بر بندگانش را «ذِکْرُ اللهِ عَلی کُلِّ مَوطِنٍ» به یاد خدا بودن در هرجا شمرده، می فرماید:
«منظور از ذکر خدا، گفتنِ «سُبْحانَ اللهِ وَ الْحَمْدُلِلّهِ وَ لا اِلهَ اِلا اللهُ وَ اللهُ اَکْبَر» نیست ـ گرچه اینها هم ذکر است ـ بلکه مقصود آن است که اگر انسان با حرام خدا روبه رو شد، یاد خدا او را از آن باز دارد.»10
امام صادق ـ علیه السلام ـ از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ نقل کرده که فرمود:
«هر کسی که اوامر خدا را اطاعت نمود و از گناهان پرهیز کرد، همانا او ذاکر خداست، گرچه نماز و روزه (مستحبی) و قرائت قرآن او، اندک باشد و هر کس که معصیت و نافرمانی خدا نماید، خدا را فراموش کرده، گرچه نماز و روزه و تلاوت قرآن او بیش از حد معمول بوده باشد.»11
از این احادیث، بخوبی روشن می شود که منظور از ذکر، تنها ذکر زبانی نیست، گرچه ذکر زبانی هم ذکر بوده در مکتب اسلام دارای اهمیّت است، لکن مقصود حقیقی از ذکر خدا، رسیدن به درجه ای از ایمان و اعتقاد است، که انسان بر اثر آن، پیوسته خود را زیر نظر خدا دانسته، و در نهان و آشکار، او را شاهد و ناظر اعمالش بداند و از زشتی ها دوری گزیده و وظایف خود را برابر او انجام دهد. به عبارت دیگر، حقیقت ذکر، توجه قلبی به خداوند متعال است که در اعمال انسان پرتو افکند.
4- انواع ذکر
ذکر خدا انواعی دارد که برخی از آنها را در زیر می آوریم:
الف ـ ذکر زبانی:
ذکر زبانی به جا آوردن حمد و ثنای الهی، نجوا کردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از درگاه خدای سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است.
ذکر زبانی گرچه از تمام مراتب ذکر، نازلتر است ولی در عین حال مفید فایده است. زیرا که زبان در این ذکر به وظیفه خود قیام کرده و به علاوه ممکن است، این تذکّر پس از مداومت و قیام به شرایط آن، اسباب باز شدن زبان قلب نیز بشود.12
در روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ این گونه ذکر، زیاد به چشم می خورد و حتی مورد سفارش قرار گرفته است. چنانچه خود آن بزرگواران نیز در این زمینه الگوی پیروان خود هستند.
امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «… پدرم «کثیرالذّکر» بود. من او را هنگام غذا خوردن و راه رفتن در حال ذکر گفتن خدا می یافتم، حتی صحبت کردن با دیگران، او را از یاد خدا باز نمی داشت. زبانش با گفتن «لا اله الا الله» به کامش چسبیده بود. او ما را جمع می کرد. کسانی را که قرآن خواندن می دانستند به قرائت قرآن و کسانی را که قرآن خواندن نمی دانستند، به ذکر خدا فرمان می داد تا خورشید طلوع کند».13
تسبیحات حضرت زهرا ـ سلام الله علیها ـ ، گفتن تسبیحات اربعه، «یا الله» و «یا ربّ»، «لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ اِلا بِاللهِ الْعَلیّ الْعَظیم» و استغفار و مانند آن، از جمله ذکرهای زبانی می باشند که هر کدام ثواب مخصوصی داشته و اثر ارزنده ای در انسان ایجاد می کند.
باید توجه داشت که ذکر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد، بلکه ذکر زبانی نشان ذکر قلبی و ابراز مکنون دل باشد یا دست کم مقدمه ذکر قلبی گردد.
ب ـ ذکر قلبی:
ذکر قلبی همان توجه قلبی به خدای سبحان است که دل را صفا و صیقل داده، جلوه گاه محبوب می کند و روح را تصفیه کرده، انسان را از قید اسارت نفس می رهاند. اگر قلب به تذکّر محبوب و یاد حق تبارک وتعالی عادت کرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون می کند، بطوری که حرکات و سکنات چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضا، با ذکر حق انجام می گیرد و برخلاف وظایف، امری انجام نمی دهند. کاملترین و بهترین مراتب ذکر نیز همین است که در همه مراتب انسانی، جاری شده و حکمش ظاهر و باطن و نهان و آشکار را در برگیرد و اگر ذکر زبانی نیز از نظر مکتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است که زبان قلب گشوده شود و بحدی برسد که زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی کنند تا بدین وسیله دل برای ورود صاحب منزل، پاک و پاکیزه گردد.
علی ـ علیه السلام ـ فرمود:
«اِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ الذِّکْرَ جَلاءً لِلْقُلُوبِ…»14
همانا خداوند سبحان، ذکر را جلا و صفای دلها قرار داده است… .
امام خمینی (قدس سرّه) می نویسد:
«پس ای عزیز! در راه ذکر و یاد محبوب، تحمّل مشاقّ هرچه بکنی، کم کرده ای. دل را عادت بده به یاد محبوب، بلکه به خواست خدا، صورت قلب، صورت ذکر حقّ شود و کلمه طیّبه لا اله الا الله صورت اخیره و کمال اقصای نفس گردد که از این زادی بهتر برای سلوک الی الله و مُصلحی نیکوتر برای معایب نفس و راهبری خوبتر در معارف الهیه یافت نشود.
پس اگر طالب کمالات… و مهاجر الی الله هستی، قلب راعادت بده به تذکّر محبوب…»15
ج ـ ذکر عملی:
ذکر عملی آن است که انسان در عمل، خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هرجا که صحبت واجب باشد، آنجا حاضر بوده و هر جا که صحبت از محارم الهی، گناه و نافرمانی خدا باشد، غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود. این نوع ذکر در آیات قرآن، به تعابیر گوناگون، در مورد اعمال انسانی به کار رفته است
زیر نویس ها :
1 . قاموس قرآن ، ج 3، ص 15، به نقل از مفردات قرآن، اسلامیه.
2 . احزاب، آیه 41.
3 . عدة الداعی، احمد بن فهد، ص 238.
4 . شرح غررالحکم، آمدی، ج 4، ص 30.
5 . اصول کافی، ج 4، ص 258.
6 . حشر، آیه 18.
7 . غافر (مؤمن)، آیه 19.
8 . حدید، آیه 4.
9 . ق، آیه 16.
10 . بحارالانوار، مجلسی، ج 93، ص 151.
11 . همان مدرک، ص 156.
12 . اربعین حدیث، امام خمینی (قدس سره)، ج 1، ص 250، نشر فرهنگی رجا.
13 . اصول کافی، ج 4، ص 258.
14 . شرح غررالحکم، آمدی، ج 2، ص 558.
15 . اربعین حدیث، امام خمینی (قدس سرّه)، ج 1،ص 249.
آیه ذکر شده مصداق طلبگی است و کسانی که استعداد و علاقه برای یادگیری دین و هدایت مردم دارند می توانند وارد طلبگی شوند. موفق باشید.
مفهوم و مراتب ذکر