نواقص العقول
تو نهج البلاغه گفته زن ناقص العقله منظور چیه ؟اگه منظور احساسی بودن زنه .پس وقتی یه مرد زن دوم یا سوم میگیره یا زن دیگه صیغه میکنه اون زن اولش از لحاظ احساسی خورد میشه چون ذات زن دوست نداره شوهرش با زن دیگه ای باشه. پس منظور چیه؟
بخش اول.جواب اجمالی:در یک پاسخ اجمالی برای این روایت پنج وجه گفته شده است.
1. روایت ناظر بر غالب زنان است که عقلانیت آن ها تحت تاثیر عواطف و احساسات قرار می گیرد. 2. روایت ناظر به مقتضیات زمان و مکان است که زنان از حضور موثر اجتماعی و علم آموزی محروم بوده و غالبا در خانه محصور بوده اند. 3. ناظر به عقل نظری است نه عقل عملی 4. ناظر بر عقل معاش است نه عقل معاد 5. ناظر بر برخی مستدرکات عقلی و برخی حوزه های استدراکی عقل است . ضمن اینکه باید توجه داشت نقصان عاطفه و عقل در مرد و زنان امری نسبی است.همان گونه که مرحوم بانو مجتهده امین در این باره مقرر فرموده است ؛ واژه نواقص العقول کلی در برابر کلی است نه بدین معنا که تک تک زنان قدرت عقلانی کمتری نسبت به تک تک مردان دارند، بلکه بدین معناست که نوع زنان به خاطر غلبه احساسات و عواطف از نوع مردان ، در تصمیم گیری های صرفا عقلانی ، از درجه پایین تری برخوردار هستند. از این رو چه بسیار زنانی که از عقلانیت بالائی نسبت به توده های مردان برخوردارند. از این رو وجود مقدس حضرت خدیجه کبری و فاطمه زهرا سلام الله علیهما و دیگر زنان برجسته مشمول این تعبیر نخواهند بود. جواب تفصیلی می تواند مشکل فهم دقیق تر این عبارت را روشن سازد.جواب تفصیلی:این خطبه پس از فراغت از جنگ جمل بیان شده، جنگ جمل فاجعه اى بود که به رهبرى عایشه به راه افتاد و هزاران نفر از مسلمانان در آن کشته شدند.طبرى تعداد قربانیان این جنگ را حداقل 10 هزار نفر کشته در اطراف شترى که به عنوان نشان و علامت جبهه عایشه بود ذکر نموده است[1]. خطابات موجود در این خطبه در حقیقت موشکافى یکى از زمینه هاى روانى، شخصى و شخصیتى فاجعه جمل و به گفته یکى از مفسّرین و مورخین مشهور اهل تسنّن، تعریضى به رفتار عایشه مى باشد.[2]با صرف نظر از اینکه این حدیث ناظر به جنگ جمل و نقش تحریک آمیز عایشه است، و با صرف نظر از اینکه آیا تفاوت حجم مخ و مخچه زن و مرد بیانگر تفاوت کمّى و کیفى عقل زن و مرد باشد، این حقیقت قابل انکار نیست که به کارگیرى و بهره گیرى زن و مرد از عقل و عاطفه متفاوت است تعقل زنان و بهره گیرى آنان از دریافت هاى عقلى نسبت به مردان کمتراست، همان طور که عاطفه و احساسات مردان نسبت به زنان کمتر است، براساس نظام احسن آفرینش و به مقتضاى حکمت الهى، مسئولیت بین انسان ها تقسیم و براى انجام آن مسئولیت ها امکانات، شرایط و تجهیزات متناسب با آن در اختیار افراد قرار داده شد و این شاهکار خلقت است که زنان داراى عاطفه و احساسا بیشتر باشند تا مادرى مهربان براى فرزندان باشند و بتوانند نقش تربیتى خود را به درستى ایفا کنند.همان طور که مردان براى مدیریت منزل و انجام کارهاى سخت نیاز به قوه تعقل بیشتر و قدرت جسمى بیشتر دارند. بنابراین عبارت خطبه نهج البلاغه به هیچ وجه در مقام تحقیر زنان به طور مطلق نیست بلکه صرفا تبیین تفاوت تکوینى و تشریعى در مورد توانایى هاى زن و مرد و لزوم تطبیق وظایف و مسئولیت ها با توانایى هاست. ضمن آنکه هشدارى است براى انسان ها که عدول از این توانایى ها و وظایف فردى زمینه ساز فجایعى مانند آنچه در جمل گذشت مى گردد.با این مقدمه به سراغ تبیین معنا و منظور عبارت «نواقص العقول» در مورد زنان مى رویم.دیدگاه اسلام درباره زن و مردبنا بر دیدگاه اسلام زن و مرد هر دو در گوهر شریف انسانیت مشترک هستند. در عین حال نظام زیباى آفرینش هر یک از این دو را با ابزارهاى ویژه اى مجهز ساخته و به تناسب آن رسالت و مسئولیت خاصى نیز بر دوش هر کدام نهاده است. تجهیز هر یک از دو صنف فوق به گونه اى است که از ترکیبشان شرایط و بستر مطبوع و دلپذیرى براى ایجاد خانواده و کانونى فعال و پر مهر و صفا پدید مى آید. هر یک در کنار دیگرى مى تواند آرامش و رشد بیابد. هم چنین زمینه مناسبى براى رشد و تربیت سالم فرزندان به وجود مى آید. در این تقسیم طبیعى آنچه معمولاً در مرد ظهور و بروز بیشترى دارد، قدرت و توانایى بیشتر براى انجام کارهاى سخت و طاقت فرسا مى باشد و نیز زیرکى و حسابگرى در امورى است که به تعقّل و دوراندیشى نیازمند است و آنچه در زن نمود و پیدایى بیشتر دارد؛ لطافت، زیبایى، مهر، عاطفه، شور و احساس قلبى است.آنچه گفته شد، به معناى بى خردى زن یا بى عاطفگى مرد نیست و به معناى آن نیست که هر زنى، کم اندیش تر از هر مردى و هر مردى، کم عاطفه تر از هر زنى است؛ بلکه مى توان گفت که به طور متوسّط غالب کُنش هاى مرد، رفتارهاى حسابگرانه، و غالب کُنش هاى زن کردارهاى مهرانگیز و عاطفى است.علاوه بر اینکه هر یک از ویژگى هاى زن و مرد در جاى خود بسیار ضرورى است و این تقسیم تکوینى به هیچ روى نشانگر ارزش گذارى مرد در برابر زن و فرومایگى زن نیست؛ بلکه هر یک جلوه اى خاص از اسماى حُسناى الهى است. به قول شاعر:جهان چون چشم و خط و خال و ابروستکه هر چیزش به جاى خویش نیکوستعقل زن و مرددرباره عقل زن و مرد گفتنى است؛ عقل بر دو گونه است:1. عقلى که معیار کمال و قرب الهى است: «العقل ماعبد به الرحمان واکتسب به الجنان»[3]؛ «عقل آن است که با آن خدا پرستش مى شود و بهشت ها به وسیله آن به دست آید». این عقل همان «عقال» و زانوبند هواها و امیال نفسانى است.2. عقل حسابگر، ابزارى و اینتسترومنتال (Instrumental Reason)که کاربرد آن بیشتر در تنظیم معاش و سیاسات است. در این زمینه هر چند به طور معمول مرد از زن پیشى مى گیرد؛ ولى این معیار کمال نیست و چنان که گفته شد نوعى تقسیم کار طبیعى و تکوینى است و در مقابل آن زن نیز از مهر و عاطفه افزون ترى برخوردار است.از توضیح یاد شده روشن مى شود که تعبیر امیرمومنان علیه السلام تحقیر کننده زن و برترى ارزشى مرد بر زن نیست؛ بلکه هشدار به کسانى است که در هر مسئله اى انتظار حرکتى مردگونه از زنان دارند. سخن آن حضرت در واقع توجه به این نکته است که زن موجودى سراپا شور و احساس و عاطفه است و در برخورد با او نباید انتظار حسابگرى هاى مردانه را داشت؛ بلکه باید دقیقا روان شناسى او را به دست آورد و به تناسب آن با وى روبه رو شد.از نظر یافته هاى علم روانشناسى، زنان و مردان در نوع هوش با هم متفاوت هستند. مردان، هوشیارى با دید متمرکز دارند و زنان هوشیارى با حواس و دید باز. همین مسأله در نوع قضاوت مرد و زن تأثیر مى گذارد. مردان به طور معمول در صدور رأى تمام جوانب مخفى را مى بینند، اما خانم ها به طور غالب به اشدّ مجازات فکر مى کنند، زیرا همان گونه که در ابراز محبت سریع هستند در اعمال خشم هم شدید هستند[4].نکته دیگر این است که زنان همیشه خواهان برقرارى ارتباط هستند. از این رو تمایل دارند تا دیگران را در تصمیم گیرى هاى خویش شرکت دهند و چون سلیقه هاى افراد گوناگون است روند انتخاب و تصمیم گیرى زنان نسبت به مردان که محور تصمیم گیرى هاى آنها، خودشان و قدرت تعقّل آنهاست، کندتر خواهد بود.روان شناسان مى گویند: مردان در ابتدا خودشان تصمیم مى گیرند و بعد آماده هستند که بر مبناى اطلاعات دیگران تصمیم خویش را تغییر دهند، اما زنان با دخالت دادن دیگران در تصمیم گیرى ها و در نظر گرفتن تمام سلیقه ها و خواسته هاى افراد خانواده تصمیم مى گیرندو سعى مى کنند در تصمیم گیرى هاى خود، نظر همه را تا حدّى تأمین کنند. جان گرى روان شناس مشهور مى گوید: «مرد ابتدا هدف را پیدا مى کند، بعد حرف مى زند و زن حرف مى زند و هدف را پیدا مى کند»[5].البته ناگفته نماند که واقعیت فوق سبب برترى مطلق هوشى مرد بر زن نیست بلکه تفاوت هوشى زن و مرد را سبب مى گردد. بى شک سطح هوش هیجانى، کلامى و هنرى زنان بالاتر از مردان و در مقابل سطح هوش مکانیکى و ریاضى و فلسفى مردان قوى تر است و یکى از رموز وظایف مادرى و همسرى در زن و وظایف اجتماعى و حکومتى در مرد مبتنى بر همین تفاوت در هوش است. [6]با این توضیح روشن مى شود که آنچه در حقیقت مورد نکوهش امیرالمؤمنین على علیه السلام قرار گرفته است خارج شدن زن از استعدادهاى طبیعى و عمل کردن برخلاف مقتضاى خلقت و دستورات الهى است.
پی نوشت:
[1]. تاریخ طبرى، ج 6 ص 2472. [2]. «هذا کلّه رمز الى عیاشه»، ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، ج6، ص 214. [3]. اصول کافى، ج 1، ص . [4]. محمد مجد، روان شناسى زن و مرد، ص 101 و 97. [5]. زنان و مردان، روابط، ص 140. [6]. براى مطالعه بیشتر ر.ک: نومان.ل.مان، اصول روانشناسى، ترجمه و اقتباس: محمد ساعتچى، چ12،موسسه انتشارات امیرکبیر، ج1 ص 646 ؛ سکلتون، تفاوت هاى فردى، ترجمه: یوسف کریمى، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى.
بخش دوم.
اما موضوع تعدد همسران برای مرد، تابع شرائط عقلی، شرعی و عرفی خاصی است و اگر باعث به هم ریختن زندگی و روابط خوب درآن شود جائز نمی باشد.
جهت اطلاع بیشتر ر. ک: نظام حقوق زن در اسلام.
نواقص العقول