دین و اندیشه

تعدد زنان پیامبر(ص)- شبهه تاریخی

پرسش و پاسخ

شخصی شبهه زیر را مطرح کرده است، لطفا یه جواب محکم و در خور بفرستید. جماعت غیرمسلمان، وسیله ای هستند برای مسلمانان، تا عیش و معاش آنان را تدارک کنند. اصلاً، خوشی جماعت مسلمان در این است، تا خوشی دیگران را خیش (شخم) بزنند!اینان موجودات خطرناکی هستند، که شنیع ترین رفتارهای ضد انسانی را، با کسب مجوز از الله، برای خود موجّه کرده اند. وقاحت اینان به قدری شنیع است، که صیغه و چهار زن داشتن و کنیز داشتن را، عملی موجّه میدانند. دینی که پیامبرش، بیست و سه زن رسمی و متجاوز از دهها دختر و زن آزاده اسیر شده را، تحت عنوان کنیز، در کنار خود داشته، از پیروانش، چه انتظاری باید داشت؟ اینان، با کسب مجوز از الله خود، با کشاندن دختران و زنان جامعه به فحشایی قانون مند شده، و با تکیه به قرآن و احادیث مجعول خود، کرامت زنان را، بازیچه امیال جنسی خود کرده اند.

کاش شما سند چنین ادعای بی‌اساس را از نویسنده مطالب خواسته بودید چرا که این فرد که به نظر فردی بی‌دین و ضد‌مذهب است بدون سند و جاهلانه این حرف را مطرح کرده است.اما درباره علت ازدواج‌ هاى متعدد پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و فراوانى همسران وى که دستاویز تهمت ‌هاى ناجوانمردانه مستشرقان نیز، بوده است (محمد حسین هیکل، حیاة محمد، ص 315 و 325.) به نکات ذیل اشاره مى ‌کنیم:1. یکى از ویژگى ‌هاى اختصاصى رسول‌ اللَّه(صلى الله علیه وآله)، امکان ازدواج بیش از چهار همسر به صورت عقد دائم بود(مجمع البیان، ج 8، ص 364). که دیگران در این ویژگى، شریک نبودند؛ البته این عدم محدودیت، بیش از ده سال دوام نیافت و پس از آن، ازدواج تازه براى آن حضرت تحریم شد(سید محمد حسین طباطبایى، فرازهایى از اسلام، ص 174.) که آیه 52 سوره احزاب، بدان اشاره دارد. از این رو، آزادى ازدواج نامحدود در یک دوره ده ساله، همگان را به رمز گشایى این حکمت الهى سوق مى ‌دهد.2. تعدد زوجات و همسران در آن زمان، در منطقه عربستان، یک امر عادى و متداول بود و مختص به رسول خدا نبود و با مسائل هر زمان و مکان، باید با توجه به معیارها و استانداردهاى همان زمان و مکان، نگاه کرد. رسول خدا(صلى الله علیه وآله) با بسیارى از رسوم زمان خود که در تضاد با اهداف و اصول تربیتى اسلام نبودند، مخالفتى نکرد؛ بلکه با واقع گرایى با آنها رو به رو شد تا کم کم آنها را تصحیح کرد و یا از اساس، برطرف ساخت.3. حقوق زن در دوره تاریک جاهلى، دستخوش هوسرانى مرد قرار گرفته بود و این حقوق نابود شده، به دست پیغمبر، زنده شد و زن به مقام خویش نایل گردید؛ بدان حد که یکى از آخرین توصیه هاى پیامبر، رعایت جایگاه زن بود و فرمود: «اللَّه اللَّه فى النساء».4. پیامبر در سن 25 سالگى با خدیجه کبرى که 28 ساله بود، ازدواج کرد و دوران جوانى و میان سالى را با او گذراند و تا 50 سالگى، یعنى سال دهم بعثت، فقط با آن بانوى بزرگ زیست و تا هنگام درگذشت حضرت خدیجه، با کسى ازدواج نکرد. از این رو، اگر او شهوت ران بود، با زنى مسن تر از خود وصلت نمى کرد و 25 سال آغازین زندگى زناشویى و شور جوانى را با او نمى گذرانید و یا همزمان با زنانى دیگر، پیوند زناشویى مى بست.
5. اگر سخنى در باره ازدواج هاى متعدد مطرح است، درباره مقطع پس از رحلت نخستین همسر پیامبر است؛ زیرا ازدواج هاى متعدد او در 13 سال آخر عمر، یعنى در حد فاصل سنین 50 تا 63 سالگى رخ داد؛ دوره اى که سال هاى پایانى اقامت در مکه و دوران اقامت در مدینه را شامل مى شود. به طور قطع، آن ازدواج ها، عوامل گوناگون دینى، سیاسى، اجتماعى و اقتصادى داشت و براى حل مشکلات جارى بود؛ زیرا سن 50 سالگى، اقتضایى براى خوش گذرانى جنسى مرد ندارد. علاوه بر این، بسیارى از زنانى که پیامبر با آنان ازدواج کرد، بیوه بودند؛ جز یک نفر و اکثراً از جهت سنى بالا و حتى پیر بودند و برخى بارها با ناسازگارى ها و حسادت هاى زنانه، پیامبر(صلى الله علیه وآله) را مى‌ آزردند.ر.ک: تحریم (66)، آیه 1 – 5. معلوم است که این روش و این نوع ازدواج، روش شهوت رانان نیست. با این محاسبه، یک انسانِ محقق دوراندیش، نمى تواند براى آن حضرت، انگیزه هاى شهوانى در نظر بگیرد؛ چون ازدواج هاى متعدد، هنگامى ناپسند است که بر محور امیال جنسى استوار باشد که درباره پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله)، چنین برداشتى، ناصواب است. همچنین انسان هاى شهوات ران و تنوع طلب، معمولاً از ازدواج هاى دائم شانه خالى مى کنند و به کامرانى هاى گذرا و آنى مى پردازند؛ در حالى که در زندگى پیامبر، چنین امرى مشاهده نشد.
6. علت ازدواج هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در موارد ذیل، مى ‌توان تحلیل کرد:
الف) اجراى حکم الهى و زدودن افکار غلط جاهلى؛ مانند ازدواج با زینب دختر جحش.
ب) تقویت جایگاه اجتماعى زنان آسیب دیده، همچون زنان بیوه و اسیر و رفع تلقى منفى عصر جاهلى در کم ارزش بودن یا بى ارزش جلوه دادن آن زنان (در این دوره، همه زنان پیامبر جز عایشه بیوه بودند).
ج) دلجویى از زنان، به دلیل آسیب هایى که آنان به خاطر پذیرش اسلام، متحمل شدند؛ مانند ازدواج با ام حبیبه.
د) یک حرکت سیاسى و برقرارى پیوند با قبایل و طوایف بزرگ عرب و جلب پشتیبانى آنان؛ چون پیوند با عایشه.
هـ) محافظت و تأمین زندگى بیوه زنان درمانده و فقیر و یتیمان به جاى مانده؛ مانند ازدواج باام سلمه و زینب، دختر خزیمه.
و) نشان دادن عظمت، شکوه و قدرتمندى اسلام و مسلمین؛ مانند ازدواج با صفیه.
ز) حفظ آنان از خطرات جانى؛ مانند وصلت با سوده.
ح) آزادسازى اسیران و بردگان؛ مانند ازدواج با جویریه.ر.ک: المیزان، ج 4، ص 195 ؛ علامه طباطبایى، بررسى هاى اسلامى، ص 132 – 139؛ مؤسسه در راه حق، نگرشى کوتاه به زندگى پیامبر اسلام، ص 29؛ رسولى محلاتى، تاریخ انبیاء، ج 3، ص 475.
7. آیا پیامبر مى توانست بین این همه همسر، عدالت برقرار کند، به این نکته اشاره مى کنیم که با توجه به شرایط زندگى خانوادگى در آن زمان و نبود تجمل هاى امروزى و روحیه و اخلاق بسیار عظیم و با کرامت رسول خدا(صلى الله علیه وآله)، مسئله به راحتى قابل درک است. به گفته عایشه، رسول خدا(صلى الله علیه وآله) همواره در تقسیم (اوقات و حقوق همسرانش)، به عدالت رفتار مى کرد.سنن ابن ماجه، ج 1، ص 633. رسم پیامبر این بود که هیچ یک از ما را بر دیگرى ترجیح نمى داد؛ با همه به عدالت و تساوى کامل رفتار مى کرد و کمتر روزى اتفاق مى افتاد که به همه زنان خود سر نزند و احوال پرسى و تفقد نکند.سنن ابى داود، ج 1، ص 474.
پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) حتى در بیمارى اى که منجر به رحلت وى شد و توانایى حرکت نداشت، عدالت را با کمال دقت اجرا مى کرد. از این رو، هر روز بسترش را از اتاقى به اتقاق دیگر منتقل مى کرد تا آن که یک روز همه را جمع کرد و اجازه خواست در اتاق یکى از آنان باشد و همه اجازه دادند.مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 350؛ المیزان، ج 4، ص 195.
8. در پایان، با اذعان بر محوریت مستشرقان در نشر شبهات و اتهامات درباره تعدد زوجات پیامبر(صلى الله علیه وآله)، اقرار و اعتراف چهره ‌هاى دیگرى از مغرب زمین، دراین باره شنیدنى است
الف) جان دیون پورت انگلیسى مى ‌گوید: با این که در آن زمان، زیاد زن گرفتن کار بدى نبود، ولى با این حال، حضرت محمد(صلى الله علیه وآله) تا پنجاه سالگى با یک زن زندگى کرد و تا خدیجه زنده بود، زن دیگرى نگرفت. آیا ممکن است کسى شهوت‌ران باشد و هیچ مانعى هم براى زن گرفتن در کار نباشد، با این حال، با یک زن زندگى کند؛ آن هم با زنى که سنّ بالایى داشته باشد؟عقیقى بخشایشى، همسران پیامبر، ص 78.
ب) توماس کارلایل مى‌ گوید: به رغم دشمنان، حضرت محمد(صلى الله علیه وآله)، هرگز شهوت ‌پرست نبود و این تهمت، بى‌ انصافى است.همان.
ج) گیورگیو مى‌ گوید: محمد(صلى الله علیه وآله) در سال 595 میلادى ازدواج کرد و زندگى خانوادگى او، نمونه زهد، تقوا و پاکى بود. او همانند ابراهیم، نوح و یعقوب، در محیطى ساده و بى‌ آلایش زندگى مى‌ کرد.همان.
در رابطه با همسران پیامبر اسلام(ص) گفتنی است: اولین همسر حضرت محمد(ص) حضرت خدیجه(س) است و در بیست و پنج سالگی با او ازدواج کرد و مدت بیست سال با هم زندگی کردند. تا حضرت خدیجه(س) زنده بود، آن حضرت با هیچ زنی ازدواج نکرد. از این که حضرت محمد(ص) در سن بیست و پنج سالگی ازدواج می کند و تا سن پنجاه و سه با هیچ دختر و زنی ازدواج نمی‌کند و به همان زن اول اکتفا می کند، به دست می آوریم که ایشان، مانند برخی از مردها، شهوتران و دنیاپرست نبوده است چون اگر کسی شهوتران باشد، باید در همان دوران جوانی و میانسالی با دختران و زنان متعددی ازدواج بکند وگرنه در سن بالا حوصله شهوترانی و توانایی عیاشی نخواهد داشت. اصولا تاریخ زندگی پیامبر نشان می دهد که آن حضرت از اول تا آخر عمر، مانند شهوترانان نبود و حتی در آن زمان هم که پیامبر پس از وفات حضرت خدیجه(س) همسران متعددی گرفت، مورد اعتراض مردم نبود چون انان به خوبی می دانستند که حضرت محمد(ص) انسان درست و پاکی است و هیچگونه شهوترانی در او نیست. بر این اساس، ما اگر به حضرت محمد(ص) به چشم یک انسان متعارف نگاه کنیم و او را پیامبر به حساب نیاوریم باز هم او را یک انسان درست خواهیم یافت و در زندگی او هیچگونه شهوترانی نخواهید دید. این نکته را هم به خاطر داشته باشیم که در آن عصر تعدد ازدواج قبحی نداشت و بسیاری از مردها دارای همسران متعدد بودند. ابوبکر، عمر بن خطاب و بسیاری دیگر دارای همسران متعدد بودند و تعدد همسر برای آنان عیب، قبح و زشتی نداشت. اگر پیامبر اسلام در دوره جوانی همسران متعددی اختیار می‌کرد در نظر مردم کار زشتی نکرده بود ولی با این حال آن حضرت در دوره جوانی به یک همسر اکتفا کرد.
حضرت علی(ع) با حضرت فاطمه(س) ازدواج کرد و تا آن حضرت(ص) زنده بود با زن دیگری ازدواج نکرد ولی پس از وفات حضرت فاطمه با زنان متعددی ازدواج کرده است و این ازدواج ها قبحی نداشت.
برخی از امامان ما دارای همسران متعدد بودند و این در آن زمان اشکالی نداشت. پیامبر اسلام پس از وفات حضرت خدیجه و پس از هجرت به مدینه، همسران متعدد اختیار کرد و این ازدواج ها هر کدام فلسفه خاصی داشت. برای نمونه به برخی از این فلسفه ها اشاره می کنیم:
1. ازدواج با زینب دختر جحش
پیامبر، زینب دختر جحش را به همسری پسر خوانده اش زید بن حارثه در آورد. زید بن حارثه و زینب نتوانستند با هم زندگی کنند. زید بارها نزد پیامبر آمد و اجازه خواست تا زینب را طلاق بدهد و پیامبر راضی به طلاق نمی شد و آنان را به تفاهم توصیه می کرد و لکن آنان نتوانستند با هم به زندگی مشترک ادامه بدهند و زید زینب را طلاق داد. در آن زمان در میان مردم رسم این بود که پدر نمی تواند با زن طلاق داده شده پسر خوانده اش ازدواج کند همان طوری که نمی تواند با زن پسر خودش ازدواج کند. مردم عرب، زن پسر خوانده را مثل زن پسر واقعی به حساب می آوردند. اگر پسر خوانده می مرد، با زن او ازدواج نمی کردند همان طوری که با زن پسر واقعی ازدواج نمی کردند. پس از آن که زید زینب را طلاق داد، خداوند به پیامبر دستور داد که خودت با زینب ازدواج کن تا مردم بفهمند که از نظر اسلام زن پسر خوانده مانند زن پسر واقعی نیست و پدر می تواند با زن پسر خوانده اش پس از طلاق او، ازدواج کند و حکم پسرخوانده با پسر واقعی یکسان نیست. بنابراین، ازدواج پیامبر اسلام(ص) با زینب که بیوه زید بود برای این بود که خداوند می خواست سنت و رسم باطل عرب را از بین ببرد (المیزان، ج 4، ص 195، س 13، چاپ بیروت، چاپ سومع 1394 هجری قمری – 1974 میلادی)
2. ازدواج با ام سلمه
نام ام سلمه هند است و همسر عبدالله ابن ابی سلمه بود. شوهرش در گذشت و ام سلمه پیر شده بود و چند یتیم هم داشت. ام سلمه بسیار زاهد و دارای فضل و کمال بود. پس از وفات شوهرش، پیامبر او را به همسری انتخاب کرد. (همان، ص 196) و هدف پیامبر از ازدواج با او، این بود که زندگی او را اداره کند و او را از درد و رنج نجات بدهد. (همان، ص 196، س 11)
3. ازدواج با سوده
پیامبر اسلام پس از وفات حضرت خدیجه(س)، اول با سوده ازدواج کرد. پس از آن که از هجرت حبشه برگشتند، شوهرش درگذشت و سوده از زنان بسیار مؤمن بود و او به حبشه هجرت کرده بود. اگر پس از درگذشت شوهرش به میان قوم و قبیله خودش می رفت، او را ازار و اذیت و شکنجه می کردند چون قوم و قبیله آن کافر بودند. پیامبر اسلام، با او ازدواج کرد و به این وسیله او را از شر کافران حفظ کرد.(همان، ص 196، س 18) پس فلسفه ازدواج پیامبر با سوده این بود که می خواست او را از شر قوم و قبیله اش نجات بدهد.(همان، ص 196، س 11)
4. ازدواج با زینب دختر خزیمه
شوهر این زینب عبدالله بن جحش بود و در جنگ احد کشته شد. این زن از زنان بزرگوار به حساب می آمد و در عصر جاهلیت او را ام المساکین می نامیدند (مادر مسکینان و فقراء) او نسبت به مساکین و فقراء، بسیار احسان می کرد، پیامبر پس از کشته شدن شوهر او، با او ازدواج کرد و به این وسیله آبروی او را حفظ کرد.(همان، ص 196، س 22)
5. ازدواج با جویریه
نام این زن «برّه» بنت حارث است. حارث رئیس طائفه بنی مصطلق بود. بنی مصطلق با پیامبر(ص) و مسلمانان درگیر شدند و مسلمانان آنان را شکست دادند. رئیس طایفه، جویریه و بسیاری دیگر از این طایفه اسیر شدند. آنها را به مدینه آوردند. پیامبر با جویریه که شوهرش در همین جنگ کشته شده بود ازدواج کرد و این طایفه با پیامبر(ص) خویشاوند شدند. مسلمانان وقتی دیدند که این طایفه با پیامبر خویشاوند شدند همه اسیران را آزاد کردند و همه این طایفه هم به خاطر این عمل پیامبر و مسلمانان مسلمان شدند و مسلمان شدن این طایفه، در مسلمانی عرب آن زمان بسیار مؤثر واقع شد.
بر این اساس، هدف پیامبر از این ازدواج این بود که آن همه عرب مسلمان بشوند و آنها هم مسلمان شدند. (همان، ص 196ع س 11 و 6)
6. ازدواج با ام حبیبه
سرسخت ترین دشمن پیامبر اسلام ابوسفیان بود و همه عرب را بر ضد پیامبر اسلام(ص) بسیج می کرد. دختر او ام حبیبه است. نام اصلی ام حبیبه، «رمله» است. شوهر ام حبیبه، عبیدالله بن جحش است. ام حبیبه و شوهرش مسلمان شدند با این که ابوسفیان دشمن شماره یک پیامبر بود. ام حبیبه و شوهرش به حبشه هجرت کردند تا از شر مردم مکه در امان بمانند. و بعد از شهادت شوهرش پیامبر اسلام با ام حبیبه ازدواج کرد و به این ترتیب، او را از خطرات حفظ کرد. (همان، ص 197، س 14)
پیامبر(ص) با این ازدواج با ابوسفیان فامیل شد و این فامیل شدن بسیار آثار خوبی دارد. ابوسفیان اکنون می بیند که حضرت محمد(ص) داماد اوست و انسان به طور طبیعی نسبت به دامادش نظر خوبی دارد و به خاطر همین دامادی بود که ابوسفیان پس از صلح حدیبیه، به راحتی به مدینه آمد و با پیامبر(ص) و دخترش دیدار کرد و کسی متعرض حال او نشد.
ازدواج با حفصه دختر عمر بن خطاب و ازدواج با عایشه دختر ابوبکر هر کدام فلسفه خاص خود را دارد.
بنابراین خلاصه وار می توان گفت که پیامبر اسلام(ص) اهداف متعددی از این ازدواج ها داشت مانند:
1. کسب قدرت برای پیشرفت اسلام
2. زیاد کردن خویشان و فامیل ها
3. به دست آوردن دل ها
4. نجات دادن از شر و رنج و درد
5. اداره زندگی زنان از کار افتاده
6. از بین بردن رسم های باطل جاهلی
7. حفظ آبروی زنان آبرومند
اینها و امثال این ها اهدافی است که پیامبر اسلام(ص) در نظر داشته است.(همان، ص 196، س 10)
برخی، اهداف ازدواج های پیامبر(ص) را به این صورت ذکر کرده اند:
1. محافظت از یتیمان، درماندگان و حفظ آبروی آنان مانند ازدواج با سوده.
2. وضع قانون و شکستن سنت غلط جاهلی مانند ازدواج با زینب دختر جحش
3. آزادسازی اسیران و بردگان مانند ازدواج با جویریه
4. بیان احکام دینی و شرعی از طریق همسران به زنان دیگر و پیوند با قبایل و طوایف بزرگ عرب و حفظ اسلام و مسلمین مانند ازدواج با عایشه، حفصه، ام حبیبه، صفیه و میمونه.(نگرشی کوتاه به زندگی پیامبر اسلام(ص) از انتشارات مؤسسه در راه حق، ص 31، چاپ سال 1361)
جهت اطلاع بیشتر پیشنهاد می‌کنم مجله پیام زن بهم1387- شماره 203 مقاله با عنوان تعدد زوجات و همسران پیامبر را ببینید.

تعدد زنان پیامبر(ص)- شبهه تاریخی

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا