فتح خرمشهر؛ انجام ناشدنیها
رهبر انقلاب در یکی از سخنرانیهای خود (۱۳۸۱/۳/۱) در مورد این موضوع فرمودند: «هیچ کس در دنیا باور نمیکرد که نیروهای مسلّح ما بتوانند خرمشهر را پس بگیرند؛ چون خرمشهر رفته بود.» در نوشتار زیر کوشش میشود تا حادثهی فتح خرمشهر از دید تحلیلگران خارجی مورد واکاوی قرار بگیرد.
* خرمشهر؛ از ارزنةالروم تا معاهده پاریس
* خرمشهر؛ از ارزنةالروم تا معاهده پاریس
«ایران از سلیمانیه صرف نظر میکند و عثمانی متعهد میشود که شهر و بندر محمره (خرمشهر) و جزیرةالخضر (آبادان) و لنگرگاه و بهطور کل اراضی ساحل شرقی اروندرود را که در تصرف ایران است، متعلق به ایران شناخته و در آن مداخله نکند.»[1] آنچه نقل شد بخشی از دومین بند عهدنامهی مشهور «ارزنةالروم» است؛ عهدنامهای که یکی از مشهورترین رجال ایران یعنی میرزا تقیخان امیرکبیر به عنوان نمایندهی ایران با دولت عثمانی منعقد کرد. هرچند میرزا تقیخان اتمّ تلاش و کوشش و همهی استعداد و توان خود را بهکار گرفت تا معاهدهای منطقی با همسایه غربی منعقد نماید، اما چنانکه اشاره شد، ایران برای شناساندن حاکمیتش بر بخشی از سرزمینهای خود مجبور شد فدیه دهد.
این البته اولین و آخرین باری نبود که ایران در ازای حفظ خرمشهر تاوان پرداخت کرد. خرمشهر از تاریخ تأسیس خود در سال ۱۲۲۷ه.ق تاکنون، چهار بار مورد اشغال نیروهای بیگانه قرار گرفته است. این شهر اولینبار در سال ۱۲۵۳ه.ق از سوی علیرضا پاشا حاکم بغداد اشغال شد؛ ۲۰ سال بعد یعنی در سال ۱۲۷۳ه.ق نیروهای انگلیسی خرمشهر را اشغال کردند؛ در سال ۱۳۲۰ه.ش نیز خرمشهر به اشغال نیروهای این کشور درآمد و نهایتاً در آبانماه ۱۳۵۹ه.ش ارتش بعثی عراق خرمشهر را اشغال کرد.
نخستینبار همانگونه که در مطلع بحث مورد اشاره قرار گرفت، ایران طی عهدنامهی ارزنةالروم مجبور شد از ادعای حاکمیت خود بر سلیمانیه چشمپوشی کند تا در مقابل، عثمانی نیز حاکمیت ایران بر خرمشهر را به رسمیت بشناسد.[2] این تهاتر در حالی رخ داد که براساس اسناد و مدارک متقن، خرمشهر به ایران تعلق داشت. اشغال خرمشهر برای بار دوم هزینهای بیشتر از دفعهی نخست داشت. اینبار دولت ایران برای رهایی خرمشهر [و البته بوشهر] که از سوی نیروهای انگلیسی اشغال شده بود، به عهدنامهی «پاریس» تن داد. براساس این عهدنامه، ایران برای رهاندن بخشی از خاک خود (خرمشهر و بوشهر) از بخش دیگری از قلمروش (هرات) صرف نظر کرد.[3] سومینبار که در جریان جنگ جهانی دوم و باز هم از سوی نیروهای انگلیس خرمشهر اشغال شد، بیگانگان با دولت ایران به مثابه یک کشور هزیمتدیده در جنگ رفتار کردند و بیرون بردن نیروهای خود را به قیمت دخالت آشکار در امور حاکمیت و حکومت ایران انجام دادند.
* چهارمین اشغال
خرمشهر اما برای چهارمینبار، پس از سیوچهار روز مقاومت قهرمانانه در دوم آبان ماه ۱۳۵۹ از سوی ارتش عراق اشغال و ویران شد. پس از استقرار نیروهای نظامی ارتش عراق در خرمشهر و تثبیت اشغال این شهر، بهنظر میرسید برای خرمشهر و بخشهایی دیگری از خاک ایران که از سوی عراق مورد تجاوز و اشغال واقع شده بود، سرنوشتی مشابه و شاید فجیعتر از گذشته رقم خواهد خورد.
واقعیت این است که علیرغم مقاومتهای مردمی و تلاشهای نیروهای مسلح در مقابل پیشرویهای ارتش عراق و توقف این پیشرویها، کوششهای اولیه در قالب عملیاتهایی نظیر ۲۳ مهر، نصر، توکل و… برای آزادسازی ۱۵۰۰۰ کیلومتر مربع از اراضی اشغالشدهی ایران ناکام بود.[4] در چنین وضعیتی ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور و فرمانده قوای مسلح ایران به این نتیجه رسیده بود که «این جنگ راهکار نظامی ندارد؛ ما باید از نظر سیاسی دنبال راهحل باشیم».[5] وی در جای دیگری گفته بود: «یا باید به جنگ خاتمه داد و یا اگر بخواهیم به جنگ ادامه دهیم، باید طول زمان را بپذیریم و راهی به بازارهای اسحله و مهمات باز کنیم.»[6] قاسمعلی ظهیرنژاد، فرمانده نیروی زمینی ارتش نیز معتقد به انجام حرکت نظامی از سوی ارتش نبود و معتقد بود وضعیت موجود (ادامهی حضور نیروهای عراق در داخل خاک ایران) باید حفظ شود.[7] سردمداران حکومت عراق با مشاهدهی چنین مواضعی از سوی مقامهای ارشد سیاسی و نظامی ایران تهدید کردند: «چنانچه حکام تهران سر عقل نیایند، دولت عراق ناگزیر است بر اقدامات خود بیفزاید و شکستهای سختتری را بر رژیم تهران وارد آورد.»[8]
ابراز چنین مواضعی از سوی حاکمان عراق با اظهاراتی در مورد قومیتهای ایرانی و دفاع عراق از حق خودمختاری آنها تکمیل میشد. برپایهی همین وضعیت، روزنامهی کویتی القبس به نقل از مقامات عراقی در فروردین ۱۳۶۰ نوشت: «عراق قصد دارد حملهی گستردهای به خوزستان کند و هدف از آن، آزاد کردن خوزستان و اشغال چاههای نفت، اعلام استقلال و تشکیل حکومت موقت میباشد.»[9] طارق عزیز نیز اظهار داشت: «وجود پنج ایران کوچکتر بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود…»[10]
در حالی که یأس و ناامیدی در برخی اجزای ساختار سیاسی و نظامی ایران و بعضی مقامهای ارشد ایرانی رخنه کرده بود و درست زمانی که رئیسجمهور به عنوان فرمانده کل قوا بهجای تلاش برای بسیج تمام توان کشور و استفاده همهی ظرفیتهای نیروهای داخلی در راستای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی، به اختلافات داخلی دامن میزد و کشور را تا سرحد یک بحران داخلی پیش برده بود، بهنظر میرسید ارزنةالروم یا معاهدهی پاریس دیگری باید منعقد شود تا ایران در ازای چشمپوشی از بخشی از سرزمین خود، حاکمیت خود بر دیگر مناطق را تثبیت کند، اما تحولات شگرفی در صحنهی سیاست و متعاقب آن در میدانهای نظامی به وقوع پیوست.
* کلید بصره در ازای فتح خرمشهر!
بنیصدر با حکم امام خمینی رحمةاللهعلیه در بیستم خردادماه ۱۳۶۰ از فرماندهی کل قوا عزل شد[11] و ده روز بعد مجلس شورای اسلامی لایحهی عدم کفایت سیاسی وی را تصویب کرد. پس از این تغییرات و بهویژه بعد از انتخاب آیتالله خامنهای به ریاست جمهوری، طرحهای آزادسازی مناطق اشغالی آماده و اجرا شد و در پی سه عملیات (ثامنالائمه، طریقالقدس و فتحالمبین)، بسیاری از سرزمینهای تحت اشغال آزاد شد. با این وجود، هنوز آخرین خاکریز و شاید مهمترین و حساسترین منطقهی تحت اشغال، یعنی خرمشهر همچنان در دست دشمن باقی بود. دولت عراق که در پی سه عملیات پیشین، حیثیت و اعتبار نظامی خود را بهشدت ضعیف شده میدید، همهی تلاش خود را متمرکز حفظ خرمشهر کرده بود؛ بهگونهای که صدام اظهار داشت در صورت بازپسگیری خرمشهر از سوی ایران، کلید بصره را تقدیم ایرانیان خواهد کرد.[12]
این اظهارات رئیسجمهور عراق مستظهر به واقعیات نظامی بود؛ زیرا «دشمن در طول یکسالونیم اشغال این شهر بندری، طی یک رشته عملیات مهندسی پیچیده، آن را به صورت یکی از محکمترین مواضع پدافندی خود درآورده بود. واحدهای مهندسی تابع سپاه سوم ارتش عراق با تخریب سیستماتیک قسمت اعظم شهر و ایجاد میادین مین و کانالهای زیرزمینی، چنان ساختار دفاعی مستحکمی در این شهر ایجاد کرده بودند که به فرض احتمال رخنهی نیروهای ایرانی از کلیهی مواضع و استحکامات پیرامونی به داخل خرمشهر، باز او قادر بود در صورت لزوم، وارد یک جنگ شهری طولانی با نیروهای ایرانی شود.»[13] شهید محمدابراهیم همت درخصوص وضعیت استحکامات متعدد و خطوط متعدد پدافندی دشمن در اطراف خرمشهر گفته است: «… وقتی عراق خرمشهر را اشغال کرد، مستشاران روسی و آمریکایی به پیشنهاد صدام، طرح بیستسالهی دفاع از خونینشهر را طرحریزی و اجرا کردند و در این طرح، میادین وسیع مین، احداث کانالها و خندقهایی در دور شهر و تمام پیشبینیهای بازدارنده برای ادامهی اشغال خرمشهر انجام شده بود؛ بهطوری که سه رده خاکریز (دژ اول، دژ دوم و خاکریز مارد از کارون تا جادهی آسفالت اهواز ـ خرمشهر) و از جادهی آسفالت تا شلمچه هم یک خاکریز ممتد شرقی ـ غربی احداث کرد.»[14]
از نظر نیروی انسانی نیز بر اساس اسناد قرارگاه مرکزی کربلا، استعداد دشمن در منطقهی عملیاتی به این شرح بود: نیروی پیاده: ۳۶۰۰۰ تن؛ نیروی زرهی: ۴۱ گردان تانک شامل ۱۴۳۵ دستگاه تانک؛ نیروی مکانیزه: ۳۸ گردان شامل ۱۳۳۰ دستگاه نفربر و توپخانه: ۵۳۰ قبضه توپ».[15]
* سختترین گردو برای شکستن!
در چنین وضعیتی رزمندگان ایران با فاصلهی اندکی پس از انجام عملیات فتحالمبین، عملیات بیتالمقدس را با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز کردند. ناظران خارجی در پی شروع عملیات بیتالمقدس و پیشروی نیروهای ایرانی به سمت خرمشهر، تحولات صحنهی نبرد را که حاکی از برتری قاطع رزمندگان ایرانی بود، وارونه منعکس میکردند و ناتوانی ایران در این عملیات سخن میگفتند. در این باره، رادیو «مونتکارلو» بازستادن خرمشهر را با وجود موانع پدافندی متعدد عراق در منطقهی عملیاتی برای ایران غیر ممکن قلمداد کرد.[16] رادیو بیبیسی نیز ضمن تأکید بر دشواری بازپسگیری خرمشهر به دلیل تبدیل شهر به سنگر دفاعی مستحکم ارتش عراق، گفت: «چنانچه ایرانیان درصدد بازپس گرفتن خرمشهر برآیند، سختترین گردو را برای شکستن برگزیدهاند.»[17]
این تردیدها حتی پس از پیشرویهای ایران و درست زمانی که نیروهای ایرانی آمادهی وارد آوردن ضربهی نهایی به ارتش عراق و فتح خرمشهر شده بودند همچنان ادامه داشت. در این باره رادیو بیبیسی طی یک برنامهی تفسیری گفت: «اگر نیروهای عراقی مصمم به دفاع از مواضع خود در خیابانها و کوچهپسکوچههای خرمشهر باشند، نیروهای ایران نبرد دوم برای کنترل شهر را بر خود آسان نخواهند یافتٰ؛ زیرا اگرچه در گذشته روحیهی نظامی و رزمی سربازان عراقی ضعیفتر از نیروهای ایرانی بوده است، اما اینبار سربازان عراق در جایی با قوای ایران روبهرو خواهند شد که در پشت سر خاک خودشان قرار دارد.»[18]گروه دیگری از رسانههای ارتباطجمعی جهان نیز با پخش اخباری درخصوص تبعات خطرناک بیناللملی پیروزی ایران در نبرد بیتالمقدس برای این کشور، سعی در ایجاد تزلزل در روحیه و عزم رزمندگان و تصمیمگیران سیاسی-نظامی جمهوری اسلامی داشتند. روزنامهی «دویچهسایتونگ»، چاپ آلمان در این باره نوشت: «خطر پیروزی ایران و درنتیجه درهم ریختن عراق، نظامهای حاکم منطقه را پس از سقوط رژیم بعثی بغداد تهدید میکند و احتمال مداخلهی ابرقدرتها را نیز به دنبال دارد.»[19] حتی اخباری منتشر شد مبنیبر اینکه مصر سلاحهای مورد نیاز عراق را برای مقابله با پیشروی ایران به عراق ارسال کرده است.[20] رادیو عربستان سعودی نیز گفت: «کشورهای عربی بهطور جمعی درس فراموشنشدنی به ایران خواهند داد.»[21]
علیرغم تمام تبلیغات رسانهای و همهی تهدیدات سیاسی و نظامی، رزمندگان ایرانی گامبهگام عملیات بیتالمقدس را در فاصلهی زمانی ۱۰ اردیبهشت تا ۳ خرداد ۱۳۶۱ در چهار مرحله به انجام رساندند. نیروهای ایران در این عملیات، منطقهای به وسعت ۵۳۸۰ کیلومتر مربع را آزاد کردند؛ ۱۶۰۰۰ تَن از نیروهای عراقی را به هلاکت رسانده یا مجروح ساختند؛ بیش از ۱۹۰۰۰نفر از دشمن اسیر گرفتند؛ حدود ۵۵۰ تانک و نفر، ۵۳ هواپیما، ۵۰ خودرو، ۳ هلیکوپتر و… از تجهیزات دشمن را نابود کردند و حدود ۵۰ تانک و نفربر، ۳۰۰ خودرو، ۳۰ قبضه توپ و… را به غنیمت گرفتند.[22]
بنابراین، آنچه در ابتدا ناشدنی تصور و تصویر میشد، به بهترین نحو انجام شد. اینبار بازپسگیری خرمشهر نهتنها عهدنامهای ننگین را موجب نشد، بلکه حماسهی فتح خرمشهر آن هم با اتکاء صِرف به قدرت خودی و ظرفیتهای درونی، به مثابه سندی ماندگار در تاریخ ایران ثبت شد؛ سندی که سنت پیروزی در مبارزهی نابرابر را احیاء کرد و سندی که مقاومت را جایگزین سازش، تسلیم و مماشات کرد.
نویسنده: حجتالله کریمی – پژوهشگر دفاع مقدس
پینوشتها:
_____________________
[1]. اصغر جعفری ولدانی، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق، مؤسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ سوم، ۱۳۷۶، ص ۳۳.
[2]. پیشین، ص ۳۳.
[3]. همان، ص ۷۲.
[4]. محمد دوردیان، سیری در جنگ ایران و عراق؛ آغاز تا پایان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۹، ص ۲۹.
[5]. مصاحبه سید یحیی (رحیم) صفوی با روزنامه کیهان، ۱۳۷۷/۳/۳، ص ۷.
[6]. محمد دوردیان، جنگ بازیابی ثبات؛ تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق ـ ۲، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ چهارم، ۱۳۸۷، ص ۱۱۴.
[7]. اکبر هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران؛ کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۰، به اهتمام یاسر هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۷۸، ص ۱۹۶.
[8]. گروه علوم انسانی دفتر مرکزی جهاد دانشگاهی، زیر نظر مرتضی منطقی، نگاهی به ۸ سال جنگ تبلیغاتی، جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، ۱۳۷۲، صص ۸۶ ـ ۸۵.
[9]. تحلیلی بر جنگ عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، دفتر حقوقی وزارت امور خارجه، ۱۳۶۱، ص ۱۰۲.
[10]. محمد دوردیان، آغاز تا پایان، ص ۱۸.
[11]. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، صحیفه امام، مجموعه آثار امام خمینی، ج ۱۴، ص ۴۲۰.
[12]. اکبر هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال ۱۳۶۱، به اهتمام فاطمه هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ سوم، ۱۳۸۶، ص ۱۶.
[13]. حسین بهزاد و گلعلی بابایی، همپای صاعقه؛ کارنامه عملیاتی لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) دی ۱۳۶۰ تیر ۱۳۶۱، انتشارات سوره مهر، چاپ سوم، ۱۳۸۸. ص ۳۸۱.
[14]. پیشین، ص ۶۷۷.
[15]. محمد دوردیان، جنگ بازیابی ثبات، ص ۲۲۰.
[16]. نشریه گزارشهای ویژه، خبرگزاری جمهوری اسلامی، رادیو مونتکارلو، ۱۳۶۱/۲/۱۰. نقل از محمد درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق ـ ۱، خونین شهر تا خرمشهر، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ دهم، ۱۳۸۸، ص ۱۵۹.
[17]. نشریه گزارشهای ویژه، خبرگزاری جمهوری اسلامی، رادیو بیبیسی، ۱۳۶۱/۲/۱۰. نقل از درودیان، خونینشهر تا خرمشهر، ص ۱۵۹.
[18]. واحد مرکزی خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، «بولتن رادیوهای بیگانه»، ۱۳۶۱/۶/۳۰، ص ۹، رادیو بیبیسی، ۱۳۶۱/۲/۲۹.
[19]. نشریه گزارشهای ویژه، خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۳۶۱/۳/۱. نقل از درودیان، خونین شهر تا خرمشهر، ص ۱۵۹.
[20]. واحد مرکزی خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، «بولتن رادیوهای بیگانه»، ۱۳۶۱/۲/۳۱، ص ۳، رادیو صدای آمریکا به نقل از روزنامه الاهرام، ۱۳۶۱/۲/۳۰.
[21]. واحد مرکزی خبر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، «بولتن رادیوهای بیگانه»، ۳۱/۲/۱۳۶۱، ص ۵، رادیو عربستان سعودی، ۱۳۶۱/۲/۳۰.
[22]. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، عملیات بیت المقدس؛ آزادی خرمشهر (طراحی، اجرا، نتایج، بازتابها و واکنشها)، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، چاپ پنجم، ۱۳۸۸، صص ۱۲ ـ ۱۱.
فتح خرمشهر؛ انجام ناشدنیها