مهارتهای اجتماعی در یک زندگی دخترانه – بخش اول
مهارتهای اجتماعی در یک زندگی دخترانه
بسم الله الرّحمن الرّحیممهارتهای اجتماعی در یک زندگی دخترانه
شیوه صحیح ارتباطات اجتماعی
نویسنده: مهتاب رضاپور
برای شروع
آغاز هر برهه از زندگی، مواجه با مسایل جدیدی را پیش میآورد. ورود به دانشگاه برای دختر و پسر جوان ما، شروع مرحله جدیدی است که سرنوشت جوان در آن رقم میخورد. فضا، قوانین، روشها و حتی آدمها در دانشگاه با مدرسه و دبیرستان تفاوت دارند. به دلیل ضوابط شرعی و اجتماعی، دختران و پسران ما در دوران دانشآموزی با جنس مخالف خود ارتباط چندانی ندارند اما در دانشگاه این گونه نیست. سوالات بسیار زیادی در مورد نحوه رفتار با جنس مخالف برای دختران وجود دارد که میتواند پایه و مبنای عملکرد آنان برای تمام عمر باشد و نیز تاثیری عمیق در آینده آنان داشته باشد. این سوالات هم از سوی دختران مقید به آداب شرعی و مذهبی مطرح میشود و هم از سوی دخترانی که خواهان یک زندگی سالم و اخلاقی هستند.
از آنجا که از سال 1385 به عنوان مبلغ و مشاور مذهبی در دانشگاهها، پاسخگوی سوالات دانشجویان هستم، کولبار تجربیات من حاوی نکات و مطالبی است که بسیاری از جوانان در زندگی روزمره دانشجویی خود با آن مواجه شدهاند. آنچه انگیزه من برای نوشتن این سطور شد، امید به این بود که انتقال این تجربیات راه را برای نسل جوان روشن نموده و به واسطه آگاهی از آنها، کمتر دچار دردسر و مشکل شود. این مطالب اولین بار در نشریه وزین پیام زن در سال 1392، به چاپ رسید و هم زمان در برخی دانشگاهها در قالب نشست و حلقههای معرفت، برای دانشجویان تدریس شد.
هدف از این نوشتار اثبات ادله حجاب یا محدوده روابط با نامحرم یا ضرورت این موارد نیست بلکه سعی شده تا به صورت عینی و عملی مشکلات و مسایلی را که یک دختر دانشجو در دانشگاه یا در سن دانشجویی، در رابطه با نامحرم با آنها مواجه میشود، طرح و راهکاری عملی و درخور و در عین حال در محدوده شرع و اخلاق برای آن بیان شود. قصد نویسنده ترویج رابطه بین دختر و پسر یا دامن زدن به برخی روابط ناسالم موجود نیست، واقعیت این است که دختران ما به دلیل نبود آموزش کافی و رسمی در مورد برخورد با نامحرم، به ویژه در سال اول دانشگاه با معضلاتی روبرو میشوند که گاه تا آخر عمر قدرت جبران آن را ندارند. این نوشتار پیشآگهی و هشدار در مورد ضوابط و حدودی است که هر دختر مسلمان باید با آنها آشنا شود و در مرحله بعد کمک به حل مشکلات موجود است.
***********
دنیای امروز دیگر با 50، 30 و حتی 10 سال پیش تفاوت ماهوی دارد. دختر و پسر در دانشگاه در کنار هم به تحصیل مشغول میشوند در حالی که تا پیش از آن هیچ تجربهای از جنس مخالف خود ندارند. پس از دانشگاه هم به عنوان همکار، همسر، پزشک، مدیر مدرسه فرزندان، مغازهدار و راننده و … در تمامی نقشهای اجتماعی با هم تعامل دارند. متاسفانه آن چه در برخی در تجارب امروز جامعه خود میبینیم حکایت از این دارد که صرف تفکیک و جداسازی زن و مرد از یکدیگر نمیتواند مانع از مفاسد و آسیبهای روابط زن و مرد شود. شاید برای تو دوست جوان من هم این سوال پیش آمده باشد که حدّ ومرز روابط با نامحرم و غیر همجنس من تا به کجاست؟ من، به عنوان نسل امروز با تمام ویژگیها و باورهای اسلامی و ایرانیام چه نکاتی را باید مورد توجه قرار دهم تا رفتار و شخصیتی مناسب، مقبول و صحیح داشته باشم؟
دختر و پسر ما برای داشتن یک زندگی موفق و شاداب نیازمند شناختن جنس مخالف خود و آموزش رفتار متناسب و در شأن، شرعی و عرفی با همسر، فامیل و همکار و … خود است. این که یک پسر از همسر خود در حد یک همکار توقع دارد و احساسات و عواطف زنانه وی را، لوس بازی تعریف میکند و یا یک دختر به علت شناختی که از مردان ندارد، در روابط جنسی خود با شوهرش دچار سوءتفاهم میشود، حکایت از کمکاری برنامهریزان تربیتی و فرهنگی دارد. این مشکلات هر چند در بدو امر ناچیز به نظر میرسند اما در نهایت به صورت غول طلاق و روند صعودی آن در نسل امروز نمود پیدا میکند، چیزی که شایسته و زیبنده جامعه اسلامی ما نیست.
در دیدگاه اجتماعی امروز ما مسلما تفکیک فضاهای آموزشی، بهداشتی، ورزشی و … دارای فواید و نتایج مطلوب و مناسبی از نظر زنان و مردان سالم و اخلاقی جامعه ما است، اما تا زمانی که این تفکیک با آموزش همراه نشود، جوان امروز آن را تنها اجباری دینی و متحجرانه قلمداد میکند و از مزایا و فواید آن بی بهره میماند و با پنهان کاری یا استفاده از فضاهای غیرقابل کنترل مجازی، مانند فیس بوک به دنبال ایجاد رابطه خواهد بود. پس اولویت اول با آموزش است.
از سوی دیگر آن چه به دختران و پسران جوان ما آموزش داده میشود همه جنبه سلبی دارد: حرمت ارتباط با نامحرم، تفکیک جنسیتی دانشگاه، طرح انطباق در بیمارستانها، … اما آیا واقعا در تمامی صحنه جامعه این تفکیک لازم و شدنی است؟ این وضعیت در صورتی ممکن میشود که ما جامعه را به دو بخش زنانه و مردانه تقسیم کنیم و ارتباط این دو بخش را با هم قطع کنیم. اما این نیز غیر ممکن است! شاید در عرصه جامعه و مجامع عمومی و از طریق قوانین دولتی بتوان بین زن و مرد را جدا کرد اما در عرصه خصوصی، افراد در قالب دوستی و آشنایی و فامیلی با یکدیگر رفت و آمد داشته و آنچنان که میخواهند و دوست دارند عمل میکنند. بنابراین بهتر آن است که به جای فقط محدود کردن از آموزش هم استفاده شود تا در بزنگاههایی که خواسته یا ناخواسته پسر و دختر یا زن و مرد در کنار هم قرار میگیرند، حداقل آسیب و مشکل را داشته باشیم.
حرص و پیشرفت؟!
معمولا دو اشکال اساسی که مخالفان روابط آزاد دختر و پسر مطرح میکنند این است که:
اولا: انسان نسبت به آن چه منع میشود، حریص است. پس هر قدر دختر و پسر را از رابطه با هم منع کنیم آنها نسبت به حریصتر میشوند! و از اینجا شروع میکنند و تا ضرورت برداشتن حجاب هم پیش میروند.
ثانیا: در دنیای امروز دیگر چیزی به نام زن و مردی به اصطلاح «جنسیت» وجود ندارد. انسانها برابرند و کشورهای غربی که این مسایل درشان حل شده به پیشرفتهای بالایی رسیدهاند: آن از صنعتشان، آن از علم و دانشگاههایشان، انسان به کره ماه فرستادهاند اما کشورهای مسلمان مثل ما عقب ماندهاند و فقط دنبال بیرون نماندن چهار تار موی خانمها هستند!
این اشکال اگر حتی از سوی جوان ما مطرح نشود در بسیاری از سایتها و مجالس ضد دینی طرح شده و ذهن و فکر جوانان را به خود مشغول میکند.
در مورد اشکال اول، پاسخ این است که هر منعی منجر به حرص انسان نمیشود. اگر تمام عالم انسانها را از خوردن «سمّ و زهر» منع کنند، کسی تمایل و حرص به خوردن سمّ پیدا نمیکند. (مگر آن که قصد خودکشی داشته باشد.) یا اگر تمام رسانهها از پریدن در آتش منع کنند باز در کسی میل و حرص پریدن در آتش و سوختن پدیدار نمیشود. علت این است که انسانها خطر سمّ یا آتش را به خوبی دریافتهاند بنا بر این منع، موجب حرص در آنها نمیشود. در واقع اگر کسی از عواقب و نتایج کاری اطلاع کافی نداشته باشد و فقط بخشهایی از فواید یا مضرات آن را بداند، منع موجب شعلهور شدن حرص در وی میشود. درست همانند کودکی که از شعلههای زرد و نارنجی آتش منع میشود اما چون فقط رنگهای زیبای آتش را میبیند و از سوختن خبر ندارد، علیرغم منع مکرر مادر بلاخره دستش را به سمت شعله میبرد.
نکته دیگری که باید در این جا یادآوری نمود این است که محرومیت زمانی انسان را حریصتر میکند که آدمی هم از چیزی منع شود و هم نسبت به آن تحریک گردد. اگر از یک سو ارتباط ناسالم با جنس مخالف نهی شود اما از سوی دیگر تلویزیون و ماهواره و اینترنت، هر کدام به نوعی به تبلیغ این نوع روابط بپردازند و رفتارهای اجتماعی دختران و پسران هم با نوع پوشش و آداب اجتماعی به این شوق دامن بزند، مسلما این نهی، حرصی عجیب و کاذب را در افراد ایجاد میکند. بخش مهمی از تصحیح این وضعیت به سیاستهای کلان فرهنگی و تبلیغی دولتها و به صورت ویژه دولت جمهوری اسلامی باز میگردد. (البته بررسی تاثیر رسانههای داخلی و صدا و سیما در این باب و نحوه سیاست گزاریهای کلان آن خود به یک مقاله مستقل نیاز دارد.) بخش دیگر آن در حوزه مسایل شخصی و فردی بوده و با کنترل نگاه و رعایت حریم در روابط، میتوان تا حدود زیادی این حرص کاذب را مدیریت کرد.
نکته مهم و اساسی این است که شاید به نظر برسد در غرب حساسیت مردان نسبت به زنان کاهش پیدا کرده و به همین دلیل زنان راحتتر در مجامع حضور مییابند. این اگر درست باشد امتیازی برای زنان و مردان غربی محسوب نمیشود. کاهش تمایل زن و مرد نسبت به هم باعث میشود تا حفظ بنیان خانواده بسیار مشکل شود چرا که زن و شوهر تمایل و کششی نسبت به هم ندارند. رواج همجنس گرایی، برقراری رابطه جنسی با حیوانات و زشتترین پدیده قرن، پورنوگرافی و سکس با کودکان نتایج این کاهش تمایل مرد و زن به هم است. امروزه یکی از صادرات اصلی کشورهایی چون تایلند و فلیپین به کشورهای آمریکایی و اروپایی، کودکان بین 3 تا 5 سال است که فقط در زمینه سکس از آنها استفاده میشود.
بنابراین اگر جوانان با عواقب و مشکلات ناشی از روابط آزاد بین دختر و پسر آشنا شوند کمتر به دنبال گرفتن دوست غیرهمجنس میروند. (برای آشنایی با این مشکلات به کتاب روابط پسر و دختر، محمدرضا احمدی و همکاران، از سری کتابهای پرسش و پاسخهای دانشجوی، ج 25، مراجعه نمائید.)
باز اشکال میشود که علیرغم تمام مشکلاتی که برای روابط قبل از ازدواج ذکر کردید، دوست من با دوست پسر یا دخترش ازدواج کرده و الان هم خوشبخت هستند، پس اشکال شما به این روابط صحت ندارد! سوال میکنیم که در بین همین دوستان شما، چند نفر هستند که با وجود چند سال دوستی، نتوانستند که با دوستشان ازدواج کنند؟ آیا کسانی که با روشهای صحیح و مناسب به خواستگاری رفتهاند لزوما بدبخت شده اند؟ آمارهای رسمی نشان میدهد، 90 درصد ازدواجهایی که به دنبال روابط قبل از ازدواج و این نوع دوستیها هستند، منجر به طلاق میشوند پس وجود یک یا دو نمونه موفق دلیل ردّ این آمار نیست.
در مورد اشکال دوم، سوال اساسی این است که آیا کشورهای غربی به دلیل آزادی روابط زن و مرد و نداشتن حجاب به پیشرفت رسیدهاند یا به دلیل پشتکار و تلاش و رعایت ضوابط اخلاقی؟ بسیاری از دانشمندان زن و مرد غربی که در حوزههای مختلف علمی و فرهنگی فعالیت میکنند در زندگی خصوصی خود جز تلاش و کوشش، زحمت و نیز رعایت اصول اخلاقی نداشتهاند. در زندگی نمونههایی چون آلبرت انیشتین، استیفن هاوکینگ، بیل گیتس یا استیو جابز، آنچه مشاهده میشود، یک زندگی سالم و طبیعی با رعایت ضوابط اخلاقی است. فرزندان بیل گیتس علیرغم آن که خود سلطان دنیای کامپیوتر وفضای مجازی است بنا به توافق وی و همسرش، در سنین نوجوانی حق استفاده از موبایل را ندارند.
خوبست این عزیزان عکس سوال خود پاسخ دهند که آیا بی حجابی و نداشتن ضوابط در روابط بین زن و مرد موجب پیشرفت میشود؟ در میان سردمداران گروههایی مثل هوی متال یا شیطان پرستان، که هیچ ضابطه اخلاقی را رعایت نمیکنند، چند دانشمند و عالم و استاد در حوزه علم و صنعت وجود دارد؟
تناقضها و ضرورتها
حتما تاکنون در بین دوستان، فامیل یا همکلاسان دانشگاهی خود دخترانی را دیدهاید که علیرغم داشتن حجاب کامل، در رفتار خود برخی نکات مربوط به عفاف و حیا را رعایت نمیکنند و در مقابل دخترانی را که با وجود نداشتن حجاب، مقید به بسیاری از دستورات اخلاقی هستند و همین موارد تناقض، شبهاتی را برای شما ایجاد کرده است: آیا پاک بودن دل و نیت کفایت میکند و یا باید به ظواهر هم اهمیت داد؟ و واقعا در برخورد با نامحرم در جایی که ضرورت ایجاب میکند، چه باید کرد؟ در این بخش در صدد پاسخ گویی به این سوالات هستیم.
حجاب
عقل حکم میکند که در صورت امکان جداسازی یا ایجاد فاصله و ایجاد فضاهای زنانه، دیگر طرح حجاب بی معنا خواهد بود. حجاب زمانی معنا دارد که زن و مرد ناگزیر از ارتباط با هم هستند و امکان جداسازی نیست و زن قصد حضور در اجتماع را دارد. در حالی که برداشت ما از حجاب همواره جنبه سلبی آن بوده است و اغلب در کنار طرح مسئله حجاب، توصیه به جداسازی زن و مرد و ایجاد فاصله میشود. این دیدگاه نادرست موجب شده تا زن و دختر مسلمان ما گمان کند، صرف داشتن چادر و پوشش کفایت میکند و بنا براین در بسیاری از بزنگاهها دچار دردسر شوند. کم نیستند دختران محجبهای که در دام دوستیها و روابط نامشروع گرفتار شده یا حتی در آداب اولیه اجتماعی، ضوابط اخلاقی را رعایت نکنند: آرایش یا پوشش نامناسب همراه با چادر، شوخیهای بیمورد، تماسهای پیامکی یا تلفنی نابجا و …
در حوزه دانشجویی هم اغلب جوانانی که از خانوادههای مقید و مذهبی هستند، در ترم اول دچار سردرگمی میشوند چرا که آداب صحیح برخورد با جنس مخالف خود را نمیدانند و گاه از ترس مورد تمسخر واقع شدن، حریمهای مورد قبول خود را زیر پا میگذارند.
فلسفه حجاب، به حداقل رساندن آسیبهای ممکن اجتماعی و خانوادگی است. حجاب این فرصت را به زن میدهد تا نه به عنوان یک زن (با تمام جاذبههای زنانه) بلکه به عنوان یک انسان در جامعه حضور یابد. در واقع حجاب سطح روابط زن و مرد را از جنسیت به جنس بالا میرود. با حجاب، زن در قالب جنس یک انسان با مرد طرف میشود و نه با جنسیت زنانه خود، و این یعنی بستن همه راههای سوءاستفاده از زنانگی زن.
تمامی زنانی که هنوز فطرت آنان سالم است از این که مورد سوءاستفاده قرار گیرند، آزرده میشوند، حتی اگر این سوءاستفاده در قالب نگاه کردن باشد اما تعداد اندکی از زنان حجاب را مانعی برای خودنمایی و در نتیجه سوءاستفاده میبینند. سیره بانوان برگزیده دین، حضرت زهرا و حضرت زینب علیهما السلام، حضور اجتماعی فعال در جامعه آن روز عرب بوده است. نمونه بارز این نوع عملکرد حضرت زهرا علیها السلام هستند. حضور در جنگهای مسلمانان با کفار از جمله احد و خندق به عنوان کمک و مداواگر، آموزش احکام و اعتقادات دینی، احادیثی مختلفی که در مورد زندگی ایشان و رسیدگی به امور منزل از سوی افرادی چون حضرت سلمان و بلال نقل شده و بیانگر ارتباط ایشان با مردانی غیر از همسر و پدر و محارم است، (به عنوان نمونه ر. ک. به سید هاشم رسولی محلاتی، زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، ص 108 تا 111.) همگی حکایت از حضور فعال و زنده حضرت در امور اجتماعی و ارتباط با دیگران بر اساس رعایت ضوابط حجاب و عفت دارد. این نکات باید به صورت سیره عملی به دختران جوان آموزش داده شود در حالی که در دنیای امروز، ما به عنوان مبلغان دینی، حدیثی را که تاکید بر عدم ارتباط با نامحرم دارد و حتی ندیدن نامحرم میکند، طرح میکنیم و این یعنی ایجاد فاصله بین الگوهای اصیل و زندگی جوان امروز.
ظاهر و باطن، عمل و نیت باید هماهنگ و همراه و همخوان باشند، اگر در دل به اصولی اعتقاد و باور داریم باید در عمل نیز مقید به باورها باشیم. نیت خوب و عمل نیکو هیچکدام به تنهایی ضامن سعادت ما در دنیا و آخرت نمیشوند. اگر تمام اصول مربوط به حجاب را رعایت کنیم اما در نیت و برخی دیگر از رفتارهایمان کاستی داشته باشیم درست مانند کسی هستیم که ظواهر را رعایت نمیکند اما عملی مقبول و پسندیده دارد.
>>>مهارتهای اجتماعی در یک زندگی دخترانه – بخش دوم
>>>مهارتهای اجتماعی در یک زندگی دخترانه – بخش سوم
>>>مهارتهای اجتماعی در یک زندگی دخترانه – بخش چهارم
مهارتهای اجتماعی در یک زندگی دخترانه – بخش اول