نام گذاریها
چرا در نامگذاریهای ما از اسامی عربی استفاده میشود؟ آیا اسم عربی گذاشتن نشانه مسلمانی است؟
فرهنگ هر کشور و ملتی آمیختهای از رفتارها و نمادهای دینی و آداب و رسوم قومی قبیلگی آن ملت است. اما ادیان الهی، مجموعهای از باورها، ارزشها و شعائری است که بهطور معمول اختصاصی به یک کشور و زبان خاص نداشته و چه بسا در زمان خود، برای همه بشریت نازل شدهاند، ولی هر پیامبری که برای دریافت و ابلاغ شریعت جدید از سوی خدا انتخاب میشد از یک ملیت و زبان خاصی برخوردار بوده و از آنجا که اولین مخاطبان آن پیامبر نیز اطرافیان و هموطنان خود او بودهاند؛ خداوند حکیم، شریعت آن زمان را به زبان همان قوم نازل مینمود. البته آن پیامبر پس از موفقیت در منطقه خود، افرادی را برای ابلاغ آن شریعت به سوی سایر اقوام و ملتها اعزام مینمود که نوعاً این افراد از میان همان قبیله مقصد، مبعوث میشدند تا با زبان و آداب و رسوم آن ملت آشنایی داشته باشند[ «… فَلَولا نَفَرَ مِن کُلِّ فِرقَةٍ مِّنهُم طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُوا قَومَهُم إِذَا رَجَعُوا إِلَیهِم»؛ «… پس چرا از میان هر فرقهای از آنان، دستهای کوچ نمیکنند تا در کار دین دانش بیاموزند و هنگامی که به قوم خود بازگشتند به آنان اخطار کنند شاید برحذر شوند»، توبه (9)، آیه 122.].
در ادیان آسمانیِ پیش از اسلام، وظیفه تبلیغِ شریعتِ آن پیامبرِ صاحبِ کتاب نیز غالباً به عهده پیامبران دیگری بود[ «المحاسن»، ج 1، ص269.] که آن شریعت آسمانی را از زبان اصلی ترجمه نموده و به زبان قوم خود بیان مینمودند[ «وَ ما ارسلنا مِن رسولٍ الا بلسان قومه لُیبیّنَ لهم»، ابراهیم (14)، آیه 4.
«لَقَد مَنَّ الله عَلَی المُؤمِنینَ إِذ بَعَثَ فیهِم رَسُولا مِن أَنفُسِهِم یتلُوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یزَکیهِم وَ یعَلِّمُهُمُ الکتابَ وَ الحِکمَةَ وَ إِن کانُوا مِن قَبلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ»، آل عمران (3)، آیه 164.] از اینرو در عین اینکه از نزول شریعت به یک زبان خاص، گریزی نبود اما خداوند متعال برای ملیت و زبانِ هر قوم نیز اصالت و احترام قائل بود چرا که اساساً خدای متعال، خود خالق قومیتها[ «وَ جَعَلناکم شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا…»، حجرات (49)، آیه 13.] و واضع اصلی زبانها[ «وَ مِن آیاتِهِ خَلقُ السَّماواتِ وَ الارضِ وَ اختِلافُ أَلسِنَتِکم وَ أَلوانِکم إِنَّ فی ذلِک لایاتٍ لِلعالِمینَ»، روم(30)، آیه22.] است.
بنابراین زبان ابزاری برای انتقال مفاهیم بلند وحیانی به بشریت بوده است و لذا آیین اسلام که با زبان عربی نازل گردید از کاستیهای فرهنگی اقوام عرب جداست و آنچه به نام دین عرضه میشود، عاری از آداب و رسوم عربی است[ ولی ما برای فهم بهتر و فهماندن عمیقتر این دین، باید بر زبان آن مسلط بوده و از دقائق آن آگاه باشیم زیرا به اعتراف تمامی زبانشناسان، زبان عربی، کاملترین زبان و دقیقترین لغت دنیا نیز میباشد.]. به عبارت دیگر میتوان گفت بیان قرآن «فطری» است اگرچه به زبان «عربی» است. کما اینکه شخصیت معنوی انبیا و اهلبیت(علیهم السلام) و اولیای بزرگ دینی در قالب کوچک قومیتها نمیگنجد و همه بشریت به وجود چنین انسانهایی به خود میبالد و نام آنها را بر نسل خود میگذارد تا اولاً، نام و یاد آنها که یادآور مجاهدتها و نیل به مقامات عالی انسانیت است در میان زر و زیور فریبنده دنیا فراموش نشود و ثانیاً، راه را برای تربیت الهی فرزندان خود هموار نماید.
نام پیامبران و اهلبیت عصمت و طهارت(علیهم السلام) نیز در کشور ما و سایر ملتها تداعیگر فرهنگ عربی نیست؛ زیرا در فرهنگ عربی هزاران اسم مخصوص وجود دارد که ما از آنها استفاده نمیکنیم مانند: جاسم، خالد، جابر، زید، بکر، عمرو، هند، رابعه، آنیه، مرجانه و…
امروزه افرادی تحت عنوان دفاع از ملیت و قومیت ایرانی، مبارزه وسیعی را علیه اسلام آغاز کرده اند و در زیر نقاب مبارزه با عرب و عربیت، مقدسات اسلامی را به باد اهانت گرفته اند. آثار این مبارزه در برخی نشریات، فیلمها و فضای مجازی نشان می دهد که این مسأله یک امر اتفاقی و تصادفی نیست، بلکه منظوری در کار است.
تبلیغات زرتشتی گری نیز که این روزها بالا گرفته و مد شده، یک فعالیت سیاسی حساب شده است. همه می دانند که هرگز ایرانی امروز به دین زرتشتی برنخواهد گشت، تعالیم زرتشتی جای تعالیم اسلامی را نخواهد گرفت، شخصیتهای مزدکی و مانوی و زرتشتی و همه کسانی که امروز تحت عنوان دروغینِ ملی معرفی می شوند و هیچ صفت مشخصه ای جز انحراف از تعلیمات اسلامی نداشته اند- خواه آنکه رسماً به نام مبارزه با اسلام فعالیت کرده باشند یا مبارزه با قوم عرب را بهانه قرار داده باشند- هرگز جای قهرمانان اسلامی را در دل ایرانیان نخواهند گرفت، هرگز المقنّع و سِنباد و بابک خرّمدین و مازیار، جای علی بن ابیطالب و حسین بن علی(علیهما السلام) و حتی سلمان فارسی را در دل ایرانیان نخواهند گرفت .[ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج 14، ص 56.]
همواره تعصبات ملیگرایانه یکی از عوامل مقاومت اقوام در مقابل دعوت انبیا بوده است.[ «وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنزَلَ الله قالُوا بَل نَتَّبِعُ ما أَلفَینا عَلَیهِ آباءَنا أَوَ لَو کانَ آباؤُهُم لا یعقِلُونَ شَیئاً وَ لا یهتَدُون »، بقره(2)، آیه 170.] در مقابل فتنه تقابل ایران و اسلام باید ایستاد و یادمان نرود ملاک برتری انسانها تقوا و اخلاق آنها است[ «إِنَّ أَکرَمَکم عِندَ الله أَتقاکم»، حجرات (49)، آیه 13.] نه قومیت و نژاد و زبان و رنگ چهره! بیتردید اهل بیت عصمت افتخار اهل حجاز و قوم عرب میباشند ولی گاهی برخی چنان مرزهای کمال و انسانیت را درمینوردند که در قالبهای کوچک زمان و زبان و مکان نمیگنجند! جهان وقتی نام ابراهیم و اسماعیل و موسی و نوح و عیسی و… را میشنود به یاد قلههای کمال و اسوههای ایثار و منجیان صادق بشریت افتاده و در مقابل یاد و نام آنها کرنش میکند و آنچه به ذهن کسی خطور نمیکند، سؤال از زبان و مکان زندگی این ابرمردان تاریخ است؛ چراکه انتساب آنها به زمان و مکان و زبان را وهن بدانها میدانند. ولی دشمنان اسلام پیامبر خاتم? و نسل پاک او را به قوم عرب بیابانگرد پیوند میزنند و احساسات قومی ملتها – به ویژه ایرانیان- را در مقابل آنها تحریک مینمایند، چون از عهده تحریف قرآن و سنت او برنیامدند و راه و مرام او را، دشمن دنیای خود دیدند.
نام زیبا، نمادِ هویت و شخصیتِ آینده هر فرد
انتخاب نام خوب برای کودک امری بسیار مهم است که تأثیر زیادی بر شخصیت و روان او دارد. به اعتقاد کارشناسان علوم تربیتی و اجتماعی، نام زیبا و شایسته، نماد هویت و شخصیت آینده هر فرد خواهد بود. اکثر مردم بر این باورند باید نامی را برای فرزندانشان انتخاب کنند که کودک از اثرات تربیتی آن برخوردار شود و آمارهای ثبت احوال در کشور ما نیز گویای این مطلب است که نام «محمد» پراستقبالترین نام در بین خانوادههای ایرانی است.
استاد مطهری در این زمینه میگوید:
«[یکی دیگر از شعائر] نام نیک گذاشتن است، زیرا نام خوب دو اثر دارد: یکی تعظیم شعائر است، دیگر اینکه حالت مساعد با شخصیت مسمی باسمه در روحیه طفل به وجود می آورد. پیامبر اکرم? میفرماید: «سمّوا اودلاکم اسماءالانبیاء…».»[ یادداشت های استاد مطهری، ج 5، خانواده، ص 61.]
گزارشهای آماری از کشورهای دیگر اعم از مسلماننشین و غیراسلامی نیز نشاندهنده اقبال گسترده مردم به انتخاب نامهای مذهبی برای فرزندان خود است. در کتاب رکودهای گینس آمده نام «محمد» بالاترین میانگین نامی را دارد، بهطوری که در حال حاضر 70 میلیون نفر در جهان این اسم را دارند.
باید توجه داشته باشیم که اقدام به انتخاب اسامی نامأنوس و نیز متناسب با فرهنگ غرب علاوه بر رسوخ فرهنگِ یک تمدن ناهمخوان به جامعه اسلامی از بعد روانشناختی نیز موجب گوشهگیری و افسردگی کودک – در محیطهای دینی- شده و مانعی در مقابل پیشرفت کودک خواهد شد.
روانشناسان در اینباره میگویند: کودکان بهصورت آگاهانه و یا ناآگاهانه دوست دارند با همنام خود همانندسازی کنند و اگر اسم کودک از نامهای ائمه(علیهم السلام) انتخاب شود تأثیر بسیار خوبی در شخصیت وی باقی خواهد گذاشت.
تحقیقات نشان داده است که اسامی نقش انکارناپذیری در روحیات افراد دارند بهصورتی که دخترانی که نام فاطمه و یا زهرا بر روی آنان گذاشته شده است به حجاب و ظاهر شرعی علاقه بیشتری داشته و از سوی خانواده و افراد جامعه نیز مورد احترام و تشویق بیشتری در این زمینه قرار میگیرند. نام نیکو و زیبا ضمن آنکه بر احترام و تکریم کودک میافزاید، نشان دهنده نوع تفکر و علایق فکری و روحی خانوادههاست.
استاد مطهری در این باره میفرماید:
«یکی دیگر از شعارهای ما که متأسفانه جامعه ما تحت تأثیر غربزدگی دارد از دست میدهد مسئله نامگذاری است. هر ملتی اسمهایی که روی بچههای خودش میگذارد اسمهایی مخصوص به خود است. رابرت اسم ما نیست، اسم دنیای مسیحیت است. ما مسلمانیم، مسلمانی خودش اسم دارد و اساساً دستور دارد. دستور است که نگذارید این اسمها فراموش بشود. با کمال تأسف یکی از مظاهر تجدد ما- یا بگوییم از مظاهر بدبختی ما، چون اینها تمدن که نیست، درک و فهم و شعور نیست؛ ما خیال میکنیم اگر ما یک چیز جدید و تازهای بهجای چیزی آوردیم این دیگر تمدن و ترقی شد! – این است که یک حسی در میان بعضی طبقات ما و خصوصاً در میان بعضی از خانمها پیدا شده که خیال میکنند اسمهای اسلامی دیگر کهنه شده است و به شخصیت آنها ضربه میزند که بعد از این اسم بچهاش را حسن یا حسین بگذارد – با اینکه ایمان به امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) دارد-… حالا من بهجای این اسمها میآیم اسمی مثلاً از گبرهای سه هزار و چهار هزار سال پیش میگذارم. خیر، مسلمانی شوخیبردار نیست! اسلام هم به ما نیاز ندارد که بخواهد با ما صلح و مصالحه کند که حالا از این یکی گذشتم! یا ما باید مسلمان باشیم و شعارهای اسلامی را که اعلام وابستگی ما به اسلام است حفظ و نگهداری کنیم و یا باید از اسلام استعفا بدهیم! از دست دادن تدریجی شعارها باعث میشود که بعد خود محتوا را از دست بدهیم. من هم قبول دارم ماهیت و واقعیت اسلام هرگز به این مطلب نیست که من اسمم حسن باشد یا کامران. اینقدر اشخاصی بودهاند که اسمشان حسن و حسین و احمد بوده که کمر اسلام را شکستهاند. ممکن است اسم من یک اسم غیراسلامی باشد ولی عملاً من مسلمان واقعی باشم. من منکر این مطلب نیستم؛ نمیگویم هرکسی با اسم مسلمان میشود و هرکسی با اسم از اسلام خارج میشود؛ ولی عرض میکنم که این خودش یک حسابی است در دنیای اسلام که ما این اسمها را بهعنوان ظرفها باید حفظ کنیم تا محتوا و مظروف را از دست ندهیم.»[ مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج25، ص 367.]
در روایات علاوه بر دستور اکید بر انتخاب اسم خوب برای فرزندان، بر تغییر دادن نام های بد نیز تأکید شده است.
امام صادق(علیه السلام)می فرمایند:
«کانَ رَسُولُ اللَّهِ? یغَیرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِیحَةَ فِی الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ»[ «قرب الإسناد»، ص93. و فی الحدیث أَنه غیرَ اسم العاصِی، إنما غَیره لانَّ شعارَ المُؤمِن الطَّاعة و العِصیانُ ضِدُّها. «لسان العرب»، ج 15، ص67. ]؛ «پیغمبر اکرم? نام های زشت مردان و شهرها را تغییر می دادند».
شخصی نصرانی از اهالی روم خدمت پیامبر اکرم? شرفیاب شد. حضرت نام او را پرسیدند، گفت: اسم من عبدالشمس است. حضرت فرمودند:
«بدّل اِسمک فانی اُسمیک عبدالوهاب»[ مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج 3، ص300. ]؛ «اسمت را عوض کن، من تو را عبدالوهاب مینامم».
ناگفته نماند که اهمیت نامگذاری به انتخاب نام نیکو برای فرزندان منحصر نمیشود و نام گذاشتن بر کوی و شهر، کوچه و خیابان و میادین، مغازهها، مؤسسات و مجتمعهای مسکونی، انواع تولیدات و محصولات فرهنگی، غذایی، صنعتی و اکتشافات علمی نیز باید از این قاعده پیروی کند.
فصل سوم: آسیب شناسی شعائر دینی
نام گذاریها