سخت گیری!
عدهای بر این عقیدهاند که در کارهای فرهنگی نباید سختگیری باشد و گاهی نیز گفته میشود اگر رضاخان توانست با چماق چادر را بردارد ما هم میتوانیم با زور حجاب را فراگیر نماییم!! آیا پاسخی بر این اشکال وجود دارد؟
در پاسخ به این اشکال علاوه بر نکات فوقالذکر بیان چند نکته ضروری است:
الف. خداوند حکیم رعایت بسیاری از احکام اجتماعی دین را برای عموم جامعه اسلامی، اجباری نموده است و برای برخی از آنها جریمه نیز قرارداده است. مثلاً برای کسی که حرمت ماه رمضان و روزهداران را رعایت نکند و در ملاءعام چیزی بخورد حدی قرار داده است تا تنبیه شود چرا که در غیر اینصورت قبح روزهخواری شکسته و روزهداری بر افراد ضعیفالاراده سنگینی کرده موجب خلل در صبر همراهی آنان میگردد. لزوم احترام به ماه مبارک، یک امر تربیتی است اما با حکم فقهی، جنبه حقوقی و قانونی یافته و حاکمیت را موظف به برخورد قاطع با حرمتشکنان مینماید. بسیاری از مسائل اجتماعی دین اینگونه است یعنی تربیتی و اخلاقی بودن آن منافاتی با الزام فقهی ندارد بلکه تا این الزام نباشد آن هدف تربیتی دین به فرهنگ عمومی تبدیل نخواهد شد. بنابراین الزامات قانونی و حتی قراردادن جریمه برای برخی گناهان از سوی حاکمیت چند فایده در پی دارد:
1. موجب تقویت باورهای توده مردم میگردد چرا که اقناع اندیشه مردم تابع عوامل محیطی و رفتار حکّام است. و همچنین موجب تقویت اراده عمومی در انجام تکالیف دینی است زیرا همراهی حاکمان و خواص در عملِ به احکام موجب سهولتِ پایبندیِ عوام خواهد شد. توده مردم، دین خود را از دینداری حاکمان زمان خود میآموزند و در تقید به احکام نیز تابع فرمانروایان خویش هستند.[ مقام معظم رهبری: واقعاً «النّاس على دین ملوکهم». ملوک در این جا به معنى پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم؛ نه، ملوک شماها هستید؛ النّاس على دین ماها. در یکى از تاریخ ها خواندم زمانى که ولیدبن عبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلى اهل جمع کردن ثروت و جواهرات و اشیاء قیمتى بود، مردم کوچه و بازار وقتى به همدیگر مى رسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا! فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟ یعنى مردم همه اش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیاء زینتى و امثال اینها حرف مى زدند. بعد از ولید، سلیمان بن عبدالملک خلیفه شد. او اهل ساختمان سازى بود و به کاخ سازى و ساختمان سازى خیلى عشق مى ورزید. این مورخ مى گوید مردم حتّى وقتى براى نماز به مسجد مى آمدند، یکى مى گفت: آقا! شما کار ساختمانىِ منزلتان را تمام کردید؟ دیگرى مى گفت: آقا! شما فلان خانه یا زمین را خریدید؟ دیگرى مى گفت: آقا! شما آن دو اتاق را اضافه کردید؟ حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمربن عبدالعزیز آمد. او اهل عبادت بود. مورخ مى گوید مردمِ کوچه و بازار وقتى به هم مى رسیدند، یکى مى گفت: آقا! راستى شما دیروز دعاى ماه رجب را خواندید؟ دیگرى مى گفت: آن دو رکعت نماز را خواندید؟ بنابراین رفتار ماها یک تأثیر قهرى در رفتار مردم دارد. ساده زیستى بسیار چیز خوبى است.]
2. جلوی هنجارشکنیِ افراد جسور، هواپرست و بیایمان را میگیرد. زیرا به هر حال در هر زمان و مکانی عدهای هستند که زیر بار احکام شرع نمیروند و با هیچ منطقی نیز جذب نمیشوند و اگر قوه قهریه و برخورد قانونی نباشد این افراد، بقیه را نیز به کار خود تشویق نموده و ارزشها را به تمسخر خواهند گرفت.
3. قانونگذاری و تعریف جریمه علاوه بر فرهنگسازی، قوت قلبی است برای کسانی که قصد امر به معروف و نهی از منکر دارند. اگر حکومت دینی در قوانین خود هیچ جرمی برای ناهنجاریها و منکرات تعریف نکند و عملاً بیتفاوت باشد حنای مؤمنین نیز در نهی از منکر، رنگی نخواهد داشت. به عبارت دیگر اگر کارگزار و مأمور دولت نسبت به ارزشهای دینی بیتفاوت باشد زبان هنجارشکنان بر ناهیان منکر دراز خواهد شد و از نفوذ کلام مؤمنین کاسته خواهد شد.
ب. الزام قانونی در اسلام برای اجرای دستورات حکیمانه خداست که با فطرت انسانها نیز سازگار است و به هیچ وجه قابل مقایسه با رفتارهای خشن رضاخانی نیست. اسلام به هیچ وجهی اجازه ضرب و شتم و چماقکشی برای مقابله با بیحجابی نمیدهد و نظام اسلامی نیز تاکنون چنین برخوردی با کسی نکرده است.
ج. چه کسی میگوید که قانون کشف حجاب به خاطر اجباری بودن هیچ اثری نداشته؟! آری، ضرب و جرح رضاخانی نتوانست چادر را از سر خواص و خانوادههای اصیل و نجیب بردارد ولی فساد و ابتذال در آن دوران آنقدر نهادینه شد که حتی پس از انقلاب نیز عدهای از زنان و روشنفکران در مقابل حکم حجاب مقاوت و تظاهرات میکردند! و اکنون نیز جریان بیحجابی در برخی از زنان این مرز و بوم ریشه در آن شجره خبیثه دارد و هنوز هم از خاستگاه شوم خود متأثر است. پس رضاخان توانست خوب هم توانست اگرچه ریشه دین در این سرزمین به مراتب قویتر از ترکیه و… بود و آتاترک راحتتر از رضاخان کمر عفت را در مملکت خود شکست.
سخت گیری!