دین و اندیشه

فصل چهارم : آسیب ها

پرسش و پاسخ

استرس

چه طور بر استرس خودم غلبه کنم، آخه امسال کنکور ارشد دارم؟

«استرس»[۱] گاهی به معنی یک رویداد یا موقعیّتی که تأثیر مضر بر ارگانیزم بدن دارد و گاهی به معنی تنش روان شناختی معنا شده است.[۲]

استرس

چه طور بر استرس خودم غلبه کنم، آخه امسال کنکور ارشد دارم؟

«استرس»[1] گاهی به معنی یک رویداد یا موقعیّتی که تأثیر مضر بر ارگانیزم بدن دارد و گاهی به معنی تنش روان شناختی معنا شده است.[2]
بر این اساس استرس ممکن است به صورت محرک های فیزیکی، عفونت ها، واکنش های آلرژیک یا تغییرات کلّی در جوّ اجتماعی- روانی بروز نماید که چه خوب بود می توانستیم از تمام آن ها اجتناب کنیم؛ ولی این کار تقریباً غیرممکن است؛ زیرا هر کسی با فشارهای کار، تحصیل، بیماری، مرگ عضوی از خانواده و… مواجه می شود. مؤثرترین راه آن است که یاد بگیریم چگونه می توان به نحو مؤثّری با محرک های استرس زای پیرامون خود روبه رو شد و به سازگاری رسید.

دو روان شناس به نام لازاروس و فولکمن سازگاری را این گونه تعریف می کنند: «تغییر دادن پیوسته کوشش های شناختی و رفتاری برای کنترل فشارهای خاص درونی یا بیرونی که خسته کننده یا فراتر از توانایی شخص ارزیابی می شوند».[3]
مهم ترین عامل، طرز برخورد، نوع نگاه و نگرش به حوادثی است که اتفاق می افتد؛ زیرا ما می توانیم از طریق تغییر در رفتار یا تغییر در طرز فکرمان احساسات خود را تغییر داده و باعث حفظ سلامت روانی خود گردیم که برخی از این راهکارها عبارتند از:

شناسایی منشأ استرس (مانند نقل مکان به خانه ای جدید، داشتن مشکل با خویشان سببی، شلوغی، سر و صدا و ترافیک) که باعث عصبانیت است تا واکنش بهتری نسبت به آن از طریق گریز یا افزایش توان مواجهه نشان داده شود.

داشتن برنامه ریزی روزانه و هفتگی در زندگی و تهیه لیستی از کارهایی که باید بر اساس اولویت بندی انجام گیرد. نداشتن برنامه معین و مشخص در زندگی و بی توجّهی به تدبیر و طراحی برای آینده، کارهایی با حجم بسیار کم را در نظر فرد به صورت انبوهی از کارهای انجام نشده مجسّم می کند که خود باعث استرس فرد می گردد.

اتمام مهم ترین کارها قبل از شروع کار جدید؛ تمرکز بر انجام کارها و وظایف مهم تر بی شک فرد را مقید می سازد که در ظرف زمانی مورد نظر تنها به کاری که فوریت بیشتری دارد، اندیشیده و تمام توان خود را برای تحقق آن صرف نماید؛ بنابراین از بزرگ و خارج از توان دیدن کارها و وظایف محوّله جلوگیری می گردد که خود اثر کاهشی ویژه ای در استرس دارد.

خرد کردن طرح های بزرگ به چند طرح کوچک: در جهت افزایش کارآیی حرفه ای و همچنین احساس استرس کمتر، هوشمندانه است که ابتدا طرح های بزرگ را به چند طرح کوچک تقسیم کرده و از بین طرح های کوچک اولویّت بندی نموده و ابتدا مواردی را که برای تان مهم تر است انجام دهید.

اختصاص دادن زنگ تفریح های منظم به خود، به ویژه در کارهای فکری فشرده برای تجدید قوا و آمادگی بهتر. این کار باعث نشاط و تجدید قوای روانی و ذهنی انسان شده و تا حد زیادی از فشار روانی فرد می کاهد.

صاف و درست نشستن برای تنفس راحت و افزایش جریان خون به مغز.

شناسایی علائم استرس مثل سردردهای شدید، احساس درد در ناحیه سر، گردن و کمر برای متوقّف نمودن کار و دادن استراحت به خود.

برون ریزی احساسات: صحبت کردن با یک دوست، پدر، مادر یا مشاور در مورد حوادث و اتفاقات تنیدگی زا قبل از اینکه به نقطه انفجار برسد؛ زیرا این موضوع همراه با جلب حمایت و همدلی دیگران باعث برون ریزی احساسات و کاهش فشار روانی همراه با احساس سبکی در فرد می گردد.

گریه کردن؛ زیرا گریه مانند حرف زدن احساسات درونی را بیرون می ریزد و خطر مبتلا شدن به بیماری های ناشی از استرس را کاهش می دهد.

شناسایی و قبول محدویت ها و ضعف های خود و پرهیز از رقابت ها و چشم و هم چشمی های بی جا و غیر ضروری، تا فرد با پرهیز از اهداف آرمان گرایانه و غیرمنطقی حس شکست یا عدم کفایت را که باعث فشار عصبی می گردد، بر خود تحمیل نکند.

صرف انرژی در مسائلی که قابل تغییر هستند نه چیزهایی که نمی توان تغییرشان داد. به عنوان مثال به جای تفکر مدام در مورد مشکلاتی از جامعه که کاری از دستمان برنمی آید، هفته ای چند ساعت به امور خیریه مشغول شویم؛ زیرا

این کار نوعی رضایت قلبی به ارمغان آورده و باعث احساس ارزشمندی و افزایش توان مقابله با استرس می گردد.

افزایش عزت نفس از طریق القاء نگرش مثبت به خود و خودگویی های مثبت این جملات که «می توانم از عهده کارها برآیم»، «امروز این کار را به خوبی انجام دادم»، «هیچ وقت به خوبی امروز نبودم» و… . این قبیل جملات، گام بزرگی در افزایش عزت نفس بوده و نگرش واقع بینانه تری از خود به فرد می دهد به گونه ای که با اهدای احساس ارزشمندی به وی، توانایی اش را در مقابله با استرس به طور قابل ملاحظه ای افزایش داده و او را برای رویارویی با مشکلات مستعدتر و آماده تر خواهد کرد. پژوهش نشان می دهد که حتّی بالا رفتن موقتی عزّت نفس، اضطرابی را که به واسطه رویدادهای استرس زا ایجاد می شود، کاهش می دهد.[4]
استفاده از رژیم غذایی مناسب؛ زیرا با داشتن یک رژیم غذایی مناسب و استفاده بیشتر از سبزیجات، مواد معدنی، ویتامین ها و ثابت نگه داشتن قند خون می توان از فشارهای روانی کاست.

فاصله انداختن بین خود و مشکلات با چند دقیقه مسافرت ذهنی. در این روش فرد می تواند همانطور که پشت میزکار یا میز مطالعه خود نشسته، چشمانش را بسته، نفس عمیقی کشیده و به یک مرخصی کوتاه برود. باید تصور کند که در کنار ساحل است، صدای امواج را می شنود، هوای تمیز را استنشاق می کند و نسیم دلنشین ساحلی صورتش را می نوازد.

داشتن حس شوخ طبعی در مورد همه چیز تا اضطراب فرد کاهش یابد؛ زیرا این روش فشارهای عصبی را از بین برده، فضای همکاری با دیگران را به وجود می آورد.

داشتن برنامه ورزشی و فعّالیت های بدنی منظم مثل پیاده روی، دوچرخه سواری، شنا و…؛ زیرا فعّالیت های فیزیکی از سویی انرژی انباشته شده در ماهیچه ها به وسیله استرس را آزاد می کند، از سوی دیگر یک بدن سالم بهتر می تواند با مشکلات مقابله کند.

داشتن برنامه برای یک خواب خوب شبانه؛ زیرا بی خوابی به استرس مفرط و احتمالاً افسردگی می انجامد.

دادن پاداش به خود پس از انجام رضایت بخش وظایف و تکالیف تا با تقویت احساس کفایت و عشق به زندگی کل سیستم عصبی بدن آرام گیرند.

یادگیری و استفاده از تکنیک های آرامش بخش مثل مراقبه، ماساژ، استنشاق هوای تازه و ریلکسیشن.

داشتن تکیه گاه معنوی و یاد خدا از طریق عبادت و توکّل بر او در امورات زندگی.

(((أَلا بذِکْرِ اللهِ تَطْمَئنُّ الْقُلُوب)))؛[5]
«تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابد».

در حقیقت فرد مسلمان هنگام ذکر خدا احساس می کند که به خدا نزدیک بوده، تحت حمایت او قرار دارد و همین موجب برانگیختگی حس اعتماد به نفس، قدرت، امنیت و آرامش او می گردد.

افسردگی

من تک فرزند هستم. پدرم یا سر کاره یا اخبار گوش می ده، مامانمم خوابه یا می گه من حوصله ندارم، جون ندارم. به خیال همه من چه قدر خوشبختم. قبلاً با دوستام بودم؛ اما بعد از این که فهمیدم راز نگه دار نیستن دیگه نمی تونم بهشون اعتماد کنم. خلاصه مدتیه که احساس غمگینى شدیدی مى کنم و دستم به هیچ کاری نمی ره، نگرانم که افسرده شده باشم؛ به نظر شما چه کار کنم هیچ راهی به ذهنم نمی رسه؟

همه انسان ها نوسانات عاطفی و غمگینی را در زندگی تجربه می کنند و نباید کسی به محض غمگینی، احساس کند به اختلال افسردگی مبتلا شده است. تنها در صورتی می توان برچسب «افسردگی»[6] به کسی زد که در اغلب مواقع ظرف مدت دو هفته حداقل پنج مورد از نشانه هایی که در ادامه ذکر می شود و بیانگر تغییر در مقایسه با عملکرد قبلی هستند نه ناشی از بیماری جسمانی را تجربه می کند. (حداقل یکی از دو نشانه اول باید وجود داشته باشد).

خُلق افسرده در اکثر مواقع روز (مثل احساس غمگینی و پوچی)

کاهش علاقه یا لذت نسبت به همه یا اغلب فعالیّت های روزمره

کاهش قابل ملاحظه و غیرعمدی وزن یا کاهش یا افزایش اشتها

بی خوابی یا خواب زدگی

احساس خستگی مفرط یا از دست دادن انرژی

بی قراری یا کندی روانی – حرکتی

احساس بی ارزشی یا گناه بی مورد

مشکل عدم تمرکز یا بی تصمیمی

افکار مکرر مرگ یا گرایش به خودکشى (البته بدون داشتن طرح خاص یا اقدام به خودکشى مرگ.[7]
برخی از راه کارهای جلوگیری و مقابله با افسردگی عبارتند از:

شناخت درمانی

مهم ترین روش های شناختی، بر محور یک نظر ساده شکل گرفته اند: «افکار باعث ایجاد احساسات می شوند.» و بسیاری از عواطفی که احساس می شود، ناشی از افکاری است که قبل از بروز احساسات در ذهن جایگزین شده اند، حتّی اگر این افکار، ناچیز، گذرا و نامحسوس باشند.[8]
با این توضیح وقتی افسرده می شویم، وضعیّت ذهن به گونه ای است که به افکار منفی گرایش پیدا می کند؛ زیرا افکار منفی، خاطرات و تعبیر و تفسیرها به راحتی به ذهن می آیند تا جایی که اگر مراقب نباشیم یا تلاش نکنیم که افکارمان را در قالبی منطقی و انعطاف پذیر قرار دهیم، امید، آرزو و چشم اندازمان را نسبت به آینده به راحتی از دست خواهیم داد.

برای مقابله با افکار منفی ابتدا باید آن ها را بشناسیم تا در گام بعد باورهای منطقی و عاقلانه را جایگزین آ ن ها نماییم، برخی سبک های تفکر افسردگی زا، عبارتند از: نتیجه گیری سریع منفی، استدلال صرفاً عاطفی و غیرمنطقی، جزم اندیشی، افکار همه یا هیچ، تعمیم افراطی، باور نکردن و بی توجهی به نکات مثبت در تلاش های شخصی، اصرار و پافشاری بر نکات منفی، اعتقاد نداشتن به نکات مثبت دیگران و تفکر خودمحور.[9]
کاهش فشارها و خستگی ها، از طریق تنظیم ساعت خواب و بیداری.

کاهش توقّعات از خود در زمینه های مختلف، کاهش تعهّدات اجتماعی، استراحت دادن به فکر و… .

دور نمودن احساس کسالت و بی حوصلگی از خود با پرهیز از بیکاری و بی برنامگی حتی در اوقات فراغت؛ زیرا «احساس بی میلی به تحرک و فعالیّت تنها نشانه افسردگی نیست، بلکه یک علت است. هر چه فرد کمتر فعالیّت کند، بیشتر احساس افسردگی را لمس می کند. یک حلقه منفی و معیوب است که وی را وادار به عقب نشینی کرده و افسردگی را طولانی تر می کند».[10]
ایجاد تغییرات اساسی در نحوه زندگی. اگر دقّت نمایید اغلب به این دلیل بیشتر در رختخواب می مانید که خود را از محیط اطراف پنهان کنید، نه برای استراحت و تجدید قوا. سپس بیشتر به فکر فرو می روید و به مسائل و مشکلات می اندیشید و نهایتاً خود را به خاطر کارهایی که باید انجام می دادید سرزنش کرده و احساس گناه می کنید. به یاد داشته باشید که مغزتان به شما می گوید، نمی توانید کاری انجام دهید و بیهوده تلاش نکنید؛ امّا مهم ترین گام این است که از رختخواب بلند شده و برنامه ریزی نمایید که هر روز یک کار مثبت انجام دهید تا به تدریج مغز خود را قانع کنید که می توانید کارها را انجام دهید.[11]
شرکت در برنامه ها و مراسم شاد با دوستان، خانواده و… و اجازه کمک دادن به آن ها برای رفع تنهایی احتمالی خود.

داشتن لبخند، شوخ طبعی و مزاح در هر کاری حتّی مشکلات و در برخورد با افراد خانواده.

شناختن محدودیّت های خود و عدم نگرانی نسبت به مشکلات و معضلاتی که قادر به تغییر آن نیستید.

شرکت در فعالیت های فرهنگی – مذهبی یا خدمت به پدر، مادر و دیگران که می تواند احساس بهتری در شما به وجود آورد؛ زیرا این کارها نوعی رضایت قلبی برای تان به ارمغان خواهد آورد.

معاشرت بیشتر با افراد فامیل و دوستان شاداب، فعّال، اجتماعی و متدینی که تمایل بیشتری به دیدارشان وجود دارد و خودداری از درد و دل با دوستان غمگین و ناامید.

حضور در مکان های عمومی نظیر نمایشگاه های مختلف، باشگاه های ورزشی، بازارها، موزه ها، زیارتگاه ها، مراکز خیریه، کتابخانه ها و هر جایی که تا حدودی باب میل شماست.

تمرکز بر نکات مثبت خود و دیگران و دیدن نیمه پر لیوان نه نیمه خالی آن در جهت تسهیل اعتماد به اطرافیان.

تکرار جملات و عبارات دل گرم کننده با خود به ویژه در مورد اعضای خانواده.

جایگزینی مثبت اندیشی همراه با واقع بینی نسبت به مشکلات زندگی و یادآوری این نکته که بدتر از این نیز می توانست پیش بیاید.

درس آموزی از مسائل و سختی های زندگی؛ زیرا بی شک هر یک از مشکلات زندگی درس های گران بهایی را برای آینده به ارمغان دارد که باعث نیرومندتر شدن انسان می گردد.

سعی در کسب و افزایش اعتماد به نفس و احترام به خود.

پرهیز از سوء تغذیه.

ورزش های هوازی نظیر پیاده روی در فضای سبز و…؛ زیرا ورزش کردن احساس انرژی و شادابی بیشتری برای انجام کارهای روزمره به شما خواهد کرد.

سعی نمایید با پدر و مادرتان سر صحبت در مورد جریانات مختلف زندگی را باز کنید، به عنوان مثال با پدرتان در مورد شرایط کاری و کارهایی که به صورت روزمره انجام می دهد گفتگو نموده و سؤالاتی بپرسید که در مقام پاسخ به آن ها با شما به گفتگو بنشیند. کم کم کار را به جایی برسانید که فرصت های دو نفره ای برای خود و پدرتان به وجود آورید. با همدیگر قرار بگذارید که فلان روز به دیدار مادربزرگ تان بروید. در مسیر نیز برنامه ریزی نمایید که از پارک و یا فضای سبزی عبور نمایید که بهانه ای برای دعوت پدرتان به صرف بستنی، فالوده و… باشد تا بتوانید بیشتر در کنار یکدیگر بوده و با وی قدم بزنید، به زودی درخواهید یافت سرمایه گذاری مناسبی در روابط شما و پدرتان به وقوع پیوسته که ان شاءالله بازدهی فوق العاده آن خیره کننده است.

اهمیّت به مسائل معنوی و راز و نیاز با خداوند تبارک و تعالی همراه با توکّل بر او در امورات زندگی.

وسواس فکری

فردی مذهبی هستم که مدتهاست ناخواسته دچار احساس بدی نسبت به مقدسات شدم و العیاذبالله دشنام به خدا و ائمه به ذهنم خطور می کند؛ آیا خدا مرا می بخشد؟

لطفاً راهنمایی ام کنید که چه کار کنم.

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«تَجَاوَزَ اللَّهُ لِأُمَّتِی عَمَّا حَدَّثَتْ بِهِ أَنْفُسُهَا مَا لَمْ تَنْطِقْ بِهِ أَوْ تَعْمَل ؛ [12] خداوند از وسوسه ها و تشکیکات ذهنی امّت من تا زمانی که آن ها را به زبان یا به مرحله عمل نیاورده باشند، گذشت کرده است».

بنابراین قبل از هر چیز ضروری است توجّه داشته باشید که به صرف خطور این افکار در ذهن تان هرگز مؤاخذه نخواهید شد؛ زیرا این گونه افکار مزاحم به دلیل غیراختیاری بودن یک عذر تلقی می شود.

شما تنها فردی نیستید که از این گونه افکار مزاحم و تکراری رنج می برید. در حقیقت، این که مطلب و موضوعی به صورت ناخواسته و به تکرار به فکر و ذهن فرد تحمیل می شود و قادر به توقف قطعی آن نیست به نوعی «وسواس فکری»[13] نامیده می شود که برخی از مواقع می تواند مضمون آن فکرهای کفر آمیز یا تکانه برای فریاد کردن کفریات باشد.[14]
خوشبختانه شما با طرح موضوع، گامی مهم در راه درمان پیموده اید؛ زیرا مبتلایان به این اختلال، قادرند پریشانی و ناراحتی خود را مدت ها به عنوان یک مسأله خصوصی، پنهان نگه داشته و دچار تبعات زیر گردند.

1. اتلاف وقت و از دست دادن سرمایه ارزشمند عمر؛ زیرا بازیابی زمان از دست رفته امکان ندارد.

2. عدم توانایی در تمرکز حواس و ایجاد حواس پرتی.

3. بازماندن از کارهای اصلی از جمله تحصیل علم و به دنبال آن افت تحصیلی.

4. خستگی ذهن و بی حوصله شدن فرد برای فکر کردن درباره موضوعات مهم و اساسی زندگی و تحصیلی.

برای حل مشکل قبل از هر چیز به این نکته توجّه نمایید که شرط اساسی کنترل و درمان این گونه افکار، در کنار نیازمندی به صبر و حوصله، همکاری صمیمانه و نزدیک شما در به اجرا درآوردن راهکارهاست. در حقیقت نباید پنداشت که با بیان یکی دو نکته و بدون التزام عملی، همه چیز درست می شود و یا با اولین قدم و بدون پی گیری مستمر، می توان یک شبه، همه آن افکار را از ذهن خود دور کرد.

برخی از راهکارهای رهایی از این وضعیّت عبارتند از:

غرقه سازی: بدین صورت که وقتی را با اختیار خود انتخاب کرده و تنها در آن وقت، آن قدر خود را در معرض موضوعی که از آن رنج می برید قرار دهید تا از آن فکر خسته و متنفّر شوید. به طوری که هرگاه بدون اختیار هم ذهن تان به آن فکر معطوف شد آن حالت تنفر در شما زنده شود.

ذکر گفتن و تغییر وضعیّت: هرگاه ذهن تان بدون اختیار مشغول همان اوهام و افکار بیهوده شد، با گفتن ذکر «لا حول و لا قوة الا باللَّه العلی العظیم» از جای خود بلند شده، تغییر حالت دهید تا بدین وسیله از آن فکر تکراری رهایی یابید. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«إنّ لِلوَسواسِ خَطما کخَطمِ الطّائرِ ، فإذا غَفَلَ ابنُ آدَمَ وَضَعَ ذلکَ المِنقارَ فی اُذُنِ القَلبِ یُوَسوِسُ، فإنِ ابنُ آدمَ ذَکَرَ اللّه َ عَزَّ وجلَّ نَکَصَ وخَنَسَ، فذلکَ سُمِّی الوَسواسَ؛[15]وسواس، منقاری چون منقار پرنده دارد و هرگاه آدمی دچار غفلت شود، آن منقار را در گوش دل او می گذارد و وسوسه می کند. در این هنگام اگر آدمی خداوند عزّوجلّ را یاد کند، وسواس منصرف می شود و کنار می رود. به همین دلیل شیطان را وسواس گفته اند».

تکنیک انصراف فکر؛ مکانیزم ذهن طوری است که نمی تواند همزمان به دو نقطه تمرکز کند و وقتی شما توجه جدی خود را به خاطره ای خوش، یا حل مسئله ای جلب کنید لاجرم توجه ذهن از موضوع قبلی برگردانده شده و ذهن تان به تدریج می آموزد که مدیریت افکار را خود به عهده گرفته و به افکار مزاحم اجازه حضور ندهد.

تکنیک تأخیر فکر: با خود عهد ببندید و برنامه ریزی کنید که زمان فکر کردن درباره موضوع خاص در ساعت خاصی باشد (مثلاً 4:30 تا 5 بعدازظهر) و در طول روز هرگاه افکار مزاحم وارد ذهنتان شد، به خود بگویید: زمان فکر کردن فلان ساعت مقرر است و در آن زمان نیز مدتی را به فکر کردن درباره آن موضوع، اختصاص دهید و ذهن تان را به آن مشغول سازید تا اینکه در طول روز و به طور پراکنده، ذهن تان مشغول آن نباشد. در ضمن آن زمان اختصاصی را به تدریج در طی (مثلاً سی روز) روزی یک دقیقه کم کنید تا به صفر برسد.

خودگویی های مثبت: هر روز با خود بگویید که «من قادرم افکار وسواسى را کنار بگذارم»؛ زیرا این روش یکى از راه هاى مبارزه با افکار منفى است و وسواس فکرى نیز چیزى جز یک فکر منفى مزاحم نیست.

گریز از تنهایی و بیکاری: دو عامل عمده ای که به این گونه مشکلات دامن می زند، بیکاری و تنهایی است؛ بنابراین حتّی اوقات فراغت خود را نیز با نوعی فعالیت ورزشی، نظافت اتاق، مطالعه روزنامه، انجام فعالیت های هنری و هرکار مورد علاقه دیگری، پر کنید. همچنین از قرار گرفتن در مکان های خلوت و تنهایی، به مدت زیاد بپرهیزید و سعی کنید حتّی مطالعات خود را در کتابخانه عمومی انجام دهید.

توجه برگردانی فعال: همیشه در برگه هایی، موضوعات مختلف علمی و غیرعلمی به صورت یادداشت شده داشته باشید تا در صورت هجوم افکار مزاحم، موضوع و مسأله ای جایگزین برای اشتغال ذهنی داشته باشید که با اختیار خودتان در آن باره بیندیشید و آن فکر مزاحم را کنار بگذارید.

روش توقف و تنفس: هر زمان که افکار آزارنده به سراغ تان می آیند، توجّه تان را به تنفس تان معطوف کرده و ابتدا نفس های عمیق و آرام بکشید. دست تان را بر روی شکم تان بگذارید تا اطمینان یابید که با هر نفس انبساط می یابد. حال شروع به شمارش نفس های تان بکنید. با بازدم اول، بشمارید، یک و با بازدم دوم، دو و این کار را تا شماره چهار ادامه دهید و دوباره از یک شروع کنید.

سعی کنید تا آن جا که می توانید، در حین این تجربه ذهن تان را خالی نگه دارید. این تمرین را آن قدر ادامه دهید تا احساس کنید که آرامش یافته اید.[16]
تغییر محیط: اگر در محیط های خاصی دچار این افکار می شوید، سعی کنید از این محیط ها دوری کنید.

تقویت اراده: اراده خود را تقویت کنید تا بتوانید به کارهایی که به صورت اجباری انجام می دهید، «نه بزرگ» بگویید.

تنبلی و اهمال کاری

فکرهای خوبی به سرم می رسد؛ ولی هر بار که می خواهم انجام شان بدهم ،همت و کوششی نمی کنم و همیشه می گویم بگذار برای بعد، اگر راهکاری برای دورشدن از این عادت دارید، معرفی کنید؟

این حالت، تنبلی است که یکی از آسیب های اخلاقی بوده و بنابر آمار برخی از روان شناسان 95 درصد مردم به نوعی به این مشکل مبتلا هستند.[17] در آموزه دینی نیز به مسأله تنبلی و اهمال کاری هشدار جدی داده شده است. امام باقر(علیه السلام) می فرماید:

«الکَسَلُ یُضِرُّ بالدِّینِ والدُّنیا؛[18] تنبلی و بی حالی به دین و دنیا زیان می زند».

پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز در باره دوری از تنبلی و سستی در کارها دعا کردند:

«امنُنْ علَینا بالنَّشاطِ، وأعِذْنا مِن الفَشَلِ والکَسَلِ والعَجزِ والعِلَلِ والضَّررِ والضَّجَرِ والمَلَلِ؛ نعمت سرزندگی و کوشایی را به ما ارزانی دار واز سستی و تنبلی و ناتوانی و بهانه آوری و زیان و دل مردگی و ملال محفوظمان بدار».[19]
افراد تنبل که در واقع دچار یک آسیب روانی اند به عادت ناپسند تعلّل ورزیدن، سبک گرفتن و سهل انگاری در کارها و وظایف محوّله، عادت کرده و معمولاً از همّت پایینی برخوردارند.

برای درمان آسیب های روانی از جمله تنبلی و سستی شایسته است در ابتدا به دنبال شناسایی علل و ریشه های آن باشیم؛ زیرا یافتن علّت، مبیّن راه درمان است. تاکنون عوامل زیادی برای این آسیب روانی ذکر شده که در دو دسته کلّی قرار دارد:

الف. عوامل درونی و روانی:

این عوامل مربوط به درون شخص است، مانند: خود کم بینی، توقّع بیش از حد از خود، پایین بودن سطح تحمّل، برتری طلبی منفی و وسواس گونه، اشتیاق به لذّت جویی کوتاه مدّت، فقدان قاطعیّت و عدم اعتماد به نفس.

عوامل بیرونی و محیطی:

آسیب هایی که هنگام ارتباط با دیگران و یا حتّی محیط اطراف خود را نشان می دهند، مانند: نارضایتی از وضع موجود، عدم تسلّط بر کار، نگرش منفی به کار، نگرش غیر واقع بینانه از دیگران، احساس عدم مسؤولیت در برابر دیگران، لجبازی با دیگران، اهمال کاری و پرخاشگری انفعالی و برچسب زدن به این و آن.[20]
برخی از راهکارهای درمان تنبلی با توجه به عوامل مطرح شده، عبارتند از:

قدرشناسی از فرصت های به دست آمده: گاهی افراد اگر گذر زمان و فرصت های پیش آمده را درک نکنند و به ارزش بی بدیل وقت توجه نکنند، به راحتی آن را از دست می دهند. به طور مثال کسب علم و دانش و بالا رفتن از نردبان ترقّی همیشه برای انسان میسر نمی شود. پس اگر شخصی فرصت آن را پیدا کند؛ ولی به اهمیت و ارزش واقعی آن واقف نباشد، ممکن است آن را با تنبلی و بی حالی به راحتی از دست داده و زمانی حسرت آن را بخورد که هیچ سودی ندارد. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید:

« إِضَاعَةُ الْفُرْصَةِ غُصَّةٌ؛[21] از دست دادن فرصت، موجب اندوه و غصه است».

تبدیل آرزوها به هدف: مردم عادی «آرزو» دارند؛ امّا افراد موفّق، «هدف و برنامه».[22]«هدف» مطلوبی است که در آینده قابل تحقق می باشد و احتمال رسیدن به آن بسیار است. در واقع هدف یعنی آشکار کردن آنچه که داریم؛ ولی هنوز ناپیداست. آرزو، ما را از واقعیت دور می کند و به توهّم می کشاند و ذهن را اسیر و آشفته خود می کند؛ بنابراین بهتر است که از آن اجتناب شود.

حضرت علی(علیه السلام) فرمودند:

«أَشْرَفُ الْغِنَی تَرْکُ الْمُنَی ؛[23]بهترین غنا و مال ترک آمال و آرزوها می باشد».

تلاش در ایجاد انگیزه: بسیاری از موارد تنبلی و اهمال کاری به خاطر نداشتن انگیزه کافی است و همین مسأله باعث بی حالی و تنبلی شخص در انجام کارها و وظایف محوّله می شود. اگر انگیزه کافی در ما وجود نداشته باشد در انجام وظایف واجب هم سستی می کنیم؛ بنابراین شایسته است با توجّه به هدف، نتایج و ثمراتی که از انجام کارهای مان به دست می آوریم، تعلق به گروه، خودنظم دهی و… در خود ایجاد انگیزه کنیم؛ زیرا انگیزه ها حس انجام وظیفه را بر می انگیزند و ما را به انجام کار تشویق می کنند.

تعیین وقت معیّن برای هر کار: افراد باید برای هر کاری قبل از انجام آن وقت معیّنی در نظر بگیرند تا در آن وقت و فاصله زمانی کار انجام شود. اگر وقت

هر کاری از قبل مشخص نشود، ممکن است انسان در انجام آن امروز و فردا کند.

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

«کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسوِیفِ؛[24] به هر کس که مهلتی داده شود در انجام کار، امروز و فردا می کند».

استفاده از فن جزء جزء کردن: تقسیم کار به بخش های کوچک تر باعث تسلّط بر آن شده و باعث می شود راحت تر از عهده انجامش برآییم؛ در نتیجه بازخورد بهتری دریافت نموده و این امر در روحیه ما برای ادامه کار، بسیار مؤثر است.

اولویّت بندی کارها: این تقسیم بندی ما را مقید خواهد کرد تا به کاری که فوریّت بیشتری دارد، اندیشیده و مانع اهمال کاری در سایر فعالیت ها شود. امام علی(علیه السلام) می فرماید:

«شَرُّ مَا شَغَلَ بِهِ الْمَرْءُ وَقْتَهُ الْفُضُولُ ؛[25]هر کس که به چیزی که مهم نیست بپردازد آنچه را که اهمیت بیشتری دارد از دست می دهد».

اقدام به کار در حدّ توان: گاه انسان به کاری مبادرت می کند که از حدّ توان و طاقت او به مراتب فراتر است. در اینجا شخص با انتخاب نادرست، زمینه اهمال کاری خود را فراهم ساخته است؛ بنابراین هر کس اوّل باید توان خویش را در انجام کارها درست برآورد نموده و سپس کاری مناسب با توانش بپذیرد.

تغییر شرایط و محیط: گاه تنبلی و اهمال کاری به خاطر شرایط محیط خاصی است که فرد در آن قرار گرفته است؛ برای همین تغییر و تحوّل در این شرایط می تواند تنبلی و بی حالی را از وی دور سازد. به عنوان مثال بسیاری از شاگردان در اطاقی که کتاب های متنوّع و وسایل سرگرم کننده در آن وجود دارد، نمی توانند برای مطالعه یک موضوع خاص تمرکز یابند؛ زیرا وقت خود را با مطالعه موضوعات گوناگون کتاب ها و… از دست می دهند. همه این ها دست به دست هم می دهند تا شخص اهمال کار به دنبال فرصتی برای طفره رفتن باشد؛ لذا پیشنهاد می شود که این افراد مکان دیگری را برای مطالعه برگزینند.

استفاده از عهد و پیمان: گاه لازم است برای درمان تنبلی با خود عهد ببندیم که در انجام آن کار کوتاهی نکنیم و در صورت شکستن عهد و پیمان برای خود تنبیه نیز در نظر بگیریم. در علم اخلاق این شیوه را مشارطه گویند که شخص برای اصلاح نفس خویش هر سحرگاه با خود شرط و قراردادی دوباره می بندد و در شام گاه پایبندی خود به آن را ارزیابی می کند تا به سوی کمال سیر کند.

پاداش دادن به خود: شایسته است در پایان هر کاری حتّی اگر پیشرفت خیلی کمی هم داشتید، به خود پاداش دهید. این پاداش می تواند کلامی یا عملی باشد. به عنوان مثال برای خود هدیه ای بخرید و یا جمله هایی نظیر: «من تلاشم را کردم و به خودم می بالم؛ چون در کارم پیشرفت کردم» را جایگزین جمله هایی مثل «پس از این همه تلاش، مقدار کمی پیشرفت داشته ام،

از کارم راضی نیستم و احساس خستگی می کنم» نمایید و معجزه تفکر مثبت را ببینید.

کمک گرفتن از دیگران: کمک خواستن از دیگران نشانه ضعف نیست، بلکه یک تصمیم درست است. برای عملی کردن چیزهایی که به ذهن تان خطور می کند از دیگران به ویژه کسانی که در آن موضوع تبحّر دارند، کمک بگیرید.

عصبانیت و پرخاشگری

من خیلی زود عصبانی می شوم و نزدیکانم از من رنجیده خاطر هستند. نمی دانم باید

چه کار کنم، لطفاً راهنماییم کنید؟

در ابتدا به دو نکته توجّه داشته باشید:

الف. عصبانیت – تا زمانی که کنترل آن از اختیار خارج نشود- یک احساس کاملاً طبیعی و حاکی از سلامتی است که خداوند در انسان نهاده و دارای حکمت هایی از جمله دفاع و دفع خطرها می باشد.

ب. «خشم به طور معمول نسبت به دوستان و افرادی که مورد علاقه ما هستند، تجربه می شود».[26]
برای کنترل این احساس سه شیوه اصلی وجود دارد. که عبارتند از:

بیان کردن: شما می توانید از سالم ترین روش (ابراز جرأت مندانه نه پرخاش گرانه) برای بروز عصبانیت خود استفاده نمایید. برای انجام این کار کافی است

یاد بگیرید که چگونه نیازهای خودتان را به طور واضح و آشکار بدون اینکه به دیگران لطمه ای برسانید، بیان نموده و چگونه آنها را برآورده سازید. جرأت مندی، به معنی پررو یا پرتوقّع بودن نیست؛ بلکه بدین معناست که از طریق بیان افکار و احساسات خود به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب

در عین احترام به دیگران از حقوق خود دفاع نمایید.

فرو نشاندن: در این روش هدف، جلوگیری و فرو نشاندن عصبانیت و تغییر آن به رفتاری سازنده تر است. این بیشتر زمانی اتفاق می افتد که عصبانیت خود را پنهان کرده، به آن فکر نکرده و به چیز مثبتی می اندیشید.

افرادی که همواره دیگران را سرزنش کرده، از همه چیز انتقاد داشته و اظهار نظرهای بدبینانه می کنند، از این قبیل اند که یاد نگرفته اند چگونه عصبانیت خود را به شیوه ای سازنده، فرو نشانند.

حفظ آرامش: در این روش فرد از درون، خود را آرام می کند. این به معنی فقط کنترل رفتار خارجی نیست؛ بلکه کنترل واکنش های درونی، انجام کارهایی برای کم شدن تعداد ضربان قلب، خون سرد شدن و فرو نشاندن احساس ها را نیز شامل می شود.

قبل از هر گونه اقدام اصلاحی، ضروری است که علّت عصبانیت شما شناخته شود؛ زیرا ممکن است عصبانیت شما معلول عوامل مختلفی نظیر کم ظرفیتی و کم حوصلگی، خود کم بینی و عدم اعتماد به نفس، حساسیت های افراطی، منفی بافی و سوء ظن به دیگران، صفاتی همچون حسادت، کبر، غرور و…، الگوبرداری از رفتارهای خشونت آمیز اطرافیان و… باشد.

در ادامه فارغ از اینکه دلیل عصبانیت شما چیست، به راهکارهایی جهت مدیرّیت و کنترل عصبانیت، اشاره می شود:

قدم اوّل در مسیر ترک موفّق آمیز رفتارهای نامطلوب این است که فرد باید مسؤولیت اعمال و رفتارش را خودش بپذیرد؛ زیرا نفس سرکش انسان برای خشمگین شدن، دلیل طبیعی پیدا کرده و به آن رفتار نامطلوب، مجوّز می دهد؛ برای همین همیشه خود و رفتارتان را درست و صحیح تلقی نکنید؛ بلکه احتمال خطا در کارهای خود را منتفی ندانسته، برای رفتارهای خلاف انتظار دیگران در قبال شما توجیه مناسبی بیابید.

باور کنید که می توانید عصبانیبت خود را کنار بگذارید، پس زود ناامید نشده و به خود فرصت تغییر دهید. همان طور که یادگیری یک رفتار زمان بر است از یاد بردن و حذف آن نیز زمان بر است. امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

«مَن عَمِلَ عَمَلاً مِن أعمالِ الخَیرِ فَلْیَدُمْ عَلَیهِ سَنَةً و لایَقطَعْهُ دُونَها؛[27] هر کس عمل نیکی را شروع کند، تا یک سال آن را ادامه دهد وکمتر از یک سال قطعش نکند».

خشم نشانه های اولیه و هشدار دهنده ای دارد که آگاهی از آنها گامی بسیار اساسی در اداره آن می باشد. پس با شناخت این نشانه ها نظیر عدم کنترل کلامی و رفتاری، لرزش دست و پاها، تپش قلب شدید، احساس فشار در سر و… فرصت کافی در ابراز واکنش مناسب را برای خود فراهم سازید.

موقعیت ها و اشخاصی را که باعث می شوند در برابر آنها کم صبر شده و عنان اختیارتان از کف رود، لیست نموده و کلمات، رفتارها و… که شما را ناراحت می کند را شناسایی نمایید. اینجاست که می توان مستقیماً برای رهایی از چنین آسیبی برنامه مؤثری ریخت.

همه موقعیت هایی را که لیست کرده اید به عنوان هدف تغییر رفتار خود انتخاب نموده و به جای تمرکز بر همه آنها، سعی کنید گام به گام به جلو بروید. مثلاً با خود عهد ببندید امروز و در حین رانندگی و… نمی خواهم به هیچ قیمتی عصبانی شوم.

برای عدم موفقیت خود، جریمه در نظر بگیرید. به این صورت که نذر نموده و یا با خود عهد ببندید که اگر امروز نتوانستم جلوی خشم خود را بگیرم، فردا را روزه باشم و یا اینکه فلان مقدار صدقه دهم.

گاهی اگر در مورد ترک عملی که با خود عهد بسته اید، موفق نبودید، دل سرد نشوید، همین که مثلاً نرخ رفتار نامطلوب از 10 مورد به 9 مورد در یک روز کاهش یابد یعنی اینکه شما پیروز شده اید؛ زیرا به هدف نزدیک تر شده اید. شکستی نیست مگر، دست کشیدن از تلاش.

هرگاه متوجه علائم خشم در خود شدید، مکثی کرده و نفس عمیقی یعنی از پرده دیافراگم بکشید؛ زیرا تنفس سطحی شما را آرام نخواهد کرد. تجسم کنید که نفس از شکم تان بالا می آید. این وقفه چند ثانیه ای و نفس عمیق می تواند اثر پایداری بر شما بگذارد.

لحظه عصبانیت به هیچ وجه در مورد چیزی تصمیم نگیرید؛ زیرا نتیجه بسیاری از تصمیم گیری هایی که بر اساس شتاب و عجله است، می تواند کاملاً غلط باشد. اگر در یک بحث پر هیجان حضور دارید، اولین کار شایسته این است که سرعت پاسخ دادن خود را کم کرده و به پاسخ هایی که می خواهید بدهید خوب فکر کنید. هر چیزی که به فکرتان می رسد را به زبان نیاورید، بلکه صبر کنید و در مورد آنچه که می خواهید بگویید خوب فکر کنید.

لحظه عصبانیت اگر ایستاده اید، بنشینید و اگر نشسته اید، برخیزید. امام باقر(علیه السلام) می فرمایند:

«أَیُّمَا رَجُلٍ غَضِبَ وَ هُوَ قَائِمٌ فَلْیَجْلِسْ فَإِنَّهُ سَیَذْهَبُ عَنْهُ رِجْزُ الشَّیْطَانِ وَ إِنْ کَانَ جَالِساً فَلْیَقُمْ؛[28] هر کس خشمگین شود، اگر ایستاده است بنشیند؛ در این صورت، وسوسه شیطان از او دور می شود و اگر نشسته است برخیزد …».

اگر آب خنکی در دسترس شماست، مقداری از آن میل نموده، دست و صورت تان را با آن شست و شو دهید تا فشارهای درونی خود را کنترل کنید. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می فرمایند:

«إِذَا غَضِبَ أَحَدُکُمْ فَلْیَتَوَضَّأْ وَ لْیَغْتَسِلْ فَإِنَّ الْغَضَبَ مِنَ النَّار».[29]
اگر امکان دارد، یک دوش آب ولرم گرفته و یا چند لحظه دراز کشیده، چشمان خود را بسته و همه ماهیچه های خود را شل کنید تا عضلات تان آرامش یابند. سعی کنید در این حالت فکر خود را از آنچه موجب عصبانیّت شما شده است، منصرف نموده و روی عضلات بدن تان تمرکز کنید.

هنگام مواجهه با اموری که موجب عصبانیّت می شوند، برای مدّتی (حدود 10 تا 15 دقیقه)، راه دریافت های حسی خود را سد کنید. به عنوان مثال جلوی گوش خود را گرفته، چشمان را بسته و سر خود را پایین اندازید تا دریافت های حسی خود را تحت کنترل در آورید که تحریک نشوید.

از آثار ذکرهای مانند «لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللّه»، «أستَغفرُاللَّهَ رَبّی وَ أتُوبُ إلَیه» و «أعُوذُ بِاللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم» غفلت نورزید؛ زیرا پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«أَوْحَی اللَّهُ إِلَی نَبِیٍّ مِنْ أَنْبِیَائِهِ ابْنَ آدَمَ اذْکُرْنِی عِنْدَ غَضَبِکَ أَذْکُرْکَ عِنْدَ غَضَبِی فَلَا أَمْحَقُکَ فِیمَنْ أَمْحَق ؛[30] ای پسر آدم! هنگام خشم به یاد من باش، تا من نیز در هنگام خشم به یاد تو باشم و تو را با دیگران هلاک نگردانم».

بنابراین یاد خدا علاوه بر اینکه آتش خشم را خاموش می کند و موجب آرامش فرد عصبانی می شود، آثار مثبتی را نیز در قیامت نصیبش می کند.

همواره فضای ذهنی و روانی خود را برای شنیدن و دریافت رفتارهای نابجای دیگران آماده سازید. در واقع همیشه این انتظار را داشته باشید که دیگران با شما به بدترین شکل برخورد کنند. اگر مدّتی بدین منوال عمل کنید، به تدریج صفت حلم در شما به وجود آمده و برای تحمّل ناملایمات آماده تر می شوید.

از شخصیت قائل شدن بیش از اندازه برای خود، پرهیز نموده و در روابط خود با دیگران هنجارها را رعایت کنید؛ از این رو در مقابل دیگران رفتارهای متواضعانه ای مانند زود تر سلام کردن، همنشینی مناسب با افراد پایین تر، مصافحه و احوال پرسی، ابراز ارادت به کوچک ترها و… را در پیش بگیرید.

به نظرات و عقاید دیگران احترام گذارده و هرگز نقاط ضعف و احساسات شان را تحریک نکنید.

با افراد حلیم، صبور، غیرعصبی و خوش مشرب بیشتر معاشرت کرده و از دوستی و همنشینی با افراد تند مزاج بپرهیزید. امام علی(علیه السلام) می فرمایند:

«جَلِیسُ الْخَیْرِ نِعْمَةٌ؛ همنشین خوب نعمتی است، زیرا که نمی شود که خوبی او در همنشین اثر نکند».[31]
همچنین فرمودند:

«جَلِیسُ الشَّرِّ نَقِمَةٌ؛ همنشین بد عذابی است؛ زیرا که نمی شود که بدی او در همنشین سرایت نکند».[32]
در برخی مواقع حالت فرد بردبار را به خود بگیرید. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید:

« إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُمْ ؛[33] اگر بردبار نیستی، وانمود کن که بردباری؛ زیرا کمتر کسی است که خود را شبیه گروهی کند و بزودی یکی از آنان نشود».

با زشت دانستن رفتارهای خشونت آمیز، بهتر می توان خشونت خود را کنترل کرد؛ بدین منظور از مطالعه احادیثی که در مذمّت غضب وارد شده غفلت ننمایید.

خشم، فرصت طلب است و در بدنی که خسته، فرسوده و بیمار است به آسانی جان می گیرد. در نتیجه به منظور اداره و کنترل خشم باید به خواب منظم، غذای خوب، لذّت از اوقات فراغت، تفریح، عبادت و معنویت خود اهمیت بیشتری دهید.

یکی از دلایل اصلی پرخاشگری فقدان مهارت های اجتماعی اولیه است؛ به گونه ای که فرد به دلیل آنکه رفتار صحیح را نمی شناسد برای رسیدن به خواسته های خود و یا دفاع از حق خود بر خشونت تکیه می کند. سعی کنید از طریق آموزش مهارت های اجتماعی، مشاهده رفتار اجتماعی دیگران و مطالعه زندگی افراد شایسته، یاد بگیرید که چگونه باید در موقعیت های اجتماعی مختلف به تحریک های دیگران پاسخ دهید که آرامش تان از دست نرود.

روحیه عفو و گذشت را در خود تقویت کنید. به قدرت خداوند بر شما و انتظاری که از او در قبال خطاهای تان دارید فکر کنید. وقتی شما کسی را می بخشید، به کنترل او روی چگونگی احساس خود پایان داده و به خودتان شانس یک زندگی تازه که در آن تنفّرهای کهنه و مزمن جایی ندارند، می دهید؛ بنابراین، عفو هدیه به دیگران نیست، بلکه هدیه به خودتان است.

تنهایی، کمرویی و انزوا

مدتی است احساس تنهایی می کنم، بسیار انسان حساسی شده ام با کوچک ترین کم توجهی از سوی دوستانم، بسیار احساس ناراحتی می کنم. از شما می خواهم برای رفع این احساس به من کمک کنید؟

نکته کلیدی که شایسته است بدان توجه داشت این است که هـر فـردی در طـول زندگی خود گه گاهی احساس تنهایی می کند. اریک فروم،[34] روان شناس آلمانی نیز می گوید: «انسان از لحظه ای که به دنیا می آید تا لحظه مرگ،

هر کاری که می کند برای رفع احساس تنهایی خویش است»؛[35]به همین دلیل خود را از این بابت خیلی نگران نسازید.

البته تنهایی الزاماً بــه مفهوم تنها بودن نمی باشد؛ زیرا مـمکن است هر فردی

در میان جمع و یا حتّی در یک میهمانی شلوغ و پرجمعیت بوده و احــساس تنهایی کند.

زمانی که بین روابط اجتماعی دل خواه و روابط اجتماعی موجود فرد، ناهم خوانی زیادی وجود داشته باشد، احساس تنهایی خواهد کرد؛ به همین دلیل تنهایی یک حالت ذهـنـی دردنـاک احساس عدم رابطه با دیگران و متأثّر از ارزیابی هایی است که وقتی انتظاراتش از روابط اجتماعی اش برآورده نمی شود.[36]
هم چنین به طور معمول هر فردی هـنگامـی که تـنها است احساس نیاز به تفاهم و اشتیاق برای قسمت کردن احسـاسات و افـکارش با دیگران پیدا می کند؛ به همین دلیل است که دو نوع تنهایی از سوی دانشمندان شناسایی و مطرح شده است:

«تنهایی اجتماعی»؛[37] تنهایی اجتماعی زمانی ایجاد می شود که شما از نداشتن فعّالیت های مشترک با دیگران یا نداشتن روابط دوستی خود با دیگران ناراضی هستید و نیازمند کسب اطمینان مجدّد در مورد ارزشمندی خود از طرف دیگران هستید.

«تنهایی عاطفی»؛[38] زمانی اتفاق می افتد که شما از روابط و پیوندهای عاطفی خود با دیگران ناراضی هستید و کسی را ندارید که برای مهرورزی به او تکیه کنید.[39]
آمـوختن آن که چگونه با تنهایی مان در زندگی کنار بیاییم یکی از چالش های بزرگ زندگی است؛ زیرا نمی توان تا آخر عمر این گونه به زندگی ادامه داد.

اکنون سؤال اصلی اینجاست که برای گریز از تنهایی چه باید کرد؟ در ادامه به راهکارهایی در جهت رویارویی با مسأله مورد نظر اشاره خواهد شد.

روبه رو شدن با تنهایی: حقیقت آن است تا زمانی که علّت امری که سبب آزارمان شده، تـشـخیص داده نشود، قادر به تخفیف و تسکین آن نخواهیم بود؛ برای همین شایسته است فرد از اذعـان به تنهایی خود واهـمه نـداشـته باشد.

پذیرش تنهایی: میزان معیّنی از احساس تنهایی، بخش اجتناب ناپذیری در هر زندگی هر فرد می باشد؛ زیرا چه فرد بخواهد چه نخواهد، زمان ها و موقعیّت هایی در زندگی هر فرد وجود دارند که در وی ایجاد احساس تنهایی می کنند؛ برای همین به جای آن که از آن گریزان باشیم باید این نکته را بیاموزیم که چگونه با آن کنار بیاییم.

پیدا کردن راه حل: اغـلب پـریشانی ها و ترس های ناشی از تنهایی را می تـوان با شناسایی علل مشکلات و سپس تلاش برای اصلاح و بهبود شـرایطی که سبب ایجاد احساس تنهایی شده، کم کرد. به عنوان مثال یکی از راهکارها این است که سعی کنید تا آنجا که می توانید در یک جای خلوت و به مدّت زیاد تنها نمانده و با یک برنامه ریزی حساب شده اوقات شبانه روز و فراغت خود را با فعّالیّت های مختلف علمی، هنری، ورزشی و… پر نمایید.

سود بردن از تنهایی: تنهایی خود را توسط آموختـن روش کنـار آمـدن بـا آن، تبدیل به یک مزیّت کنید و اعتماد به نفس خود – مهم ترین سرمایه شما به عنوان یک فرد تنها – را افزایش دهید. از آن به عنوان یک فرصت مناسب برای شـنـاخـت هـر چـه بـهتر خـود اســتفاده کنید. در عوض تحمّل دوران وحشتـنـاک تـنـهایی با تعـمق در افکار، احساسات و ادراکات خود فرصت هایی برای رشد و پیشرفت شخصی خود پدید آورید. در یک کلام در بهره گیری از تنهایی خلّاقیت داشته باشید؛ زیرا تنهایی الزاماً با اندوه و بدبخـتی برابر نیست. بلکه می توان برای خلّاق تر و سازنده تر ساختن خود بهره گرفت.

اشتغال به فعالیت های دل خواه: در هـنـگام تنهـایی بـرخـی افـراد آشفته وار به این طرف و آن طرف پرسه زده و به دنبال فردی می گردند که بتوانـند توجه شان را معطوف وی کنند. بهتر است در عوض، از این فرصت استفاده کرده و وقت خود را صرف سـرگرمی ها و فعالیت های خاص و دل خواه خود نمایید.

پیش قدم شدن: به جای آن که با ناامیدی منتظر فـردی باشید تا از راه برسـد و شمـا را از تنهایی نـجات دهـد، بهتر آن است پیش قدم شده و خود اولین گام را بـردارید. به دوستان یا اقوام تان پیشنهاد دهید با یکدیگر بیرون بروید و یا برای شام، عصرانه و… دعوت شان کنید.

آموختن مهارت های ارتباطی: ضعف در ارتباط همان گونه که می تواند ناشی از خودپنداره ضعیف باشد، می تواند به دلیل مهارت های ارتباطی و اجتماعی ضعیف نیز رخ داده باشد. در حقیقت افراد تنها، اغلب، در مهارت ارتباطی ضعیف هستند؛ به همین دلیل نباید از یادگیری مهارت های اجتماعی غفلت ورزید. برخی از مهارت اجتماعی مفید عبارتند از: توجه کردن به گفته های فرد مقابل، ترغیب وتشویق فرد مقابل به ابراز عقاید خود، مکث کردن در پایان صحبت خود و ایجاد تعادل بین ابراز علاقه به صحبت های فرد مقابل و حرف زدن در مورد خود، داشتن ظاهر آراسته و مرتب، برقراری تماس چشمی مناسب و خود افشاگری به اندازه کافی. به عنوان مثال در مورد تماس چشمی، افراد ترجیح می دهند دوستان جدیدشان به اندازه کافی با آنها تماس چشمی برقرار کنند تا نسبت به هم احساس صمیمیت کنند؛ اما نه آن قدر زیاد که به احساس خیره شدن بیانجامد. همین شرایط در مورد خود افشاگری نیز صادق است؛ زیرا دادن اطلاعات کافی در مورد خود به دیگران برای برقراری ارتباط در سطح فردی خوب است؛ اما باید مراقب بود که خود افشاگری های زیاد از حد دوستان جدید را خسته نکند. برای برخورداری از مهارت های خوب اجتماعی باید خود را با انواع رفتارهایی که برای دیگران مطلوب و نامطلوب اند، سازگار کرد.

صحبت کردن با دیگران: ضمن آموختن مهارت های گفتگو و گوش دادن، گفتگو با دیگران را زیاد بر خود سخت نگرفته و بدون نگرانی از این که چه باید بگویید باب گفتگو با آن ها را در موضوعات مختلفی که برای تان در درس و زندگی پیش می آید، باز کنید.

تقویت مهارت «احساس همدلی و همدردی با دیگران و پذیرفتن دیگران».[40]
انجام کارهای داوطلبانه: کمک به دیگران، اعتماد به نفس شما را افزایش داده و فرصت های جدیدی برای تان پدید می آورد تا بتوانید با افراد جدیدی ملاقات کنید؛ به همین دلیل شایسته است با عضویت در مراکز خیریه و اختصاص ساعاتی از اوقات فراغت خود به فعّالیت های اجتماعی از چنین ظرفیتی به اندازه کافی بهره ببرید.

گسترش ارتباط با دیگران: با دیگران غذا بخورید، در کلاس درس کنار افراد جدید بنشینید و یا اینکه برای مطالعه یا انجام تکالیف خود یک همراه پیدا کنید. لازم به ذکر است افرادی که برای این کار برمی گزینید شاداب، فعّال، اجتماعی، متدیّن و در عین حال مثبت نگر باشند و از افرادی که وقتی با آنها مواجه می شوید از زندگی شکایت می کنند، دوری گزینید.

شوق و اشتیاق در انجام کارها: سعی کنید همیشه ظاهری آراسته داشته و کارهای عادی زندگی خود حتّی صرف غذا را با اشتیاق انجام دهید.

پیش داوری نکردن نسبت به افراد جدید: بر اساس روابط پیشین، روی افراد جدید قضاوت نکنید. در عوض، سعی کنید هر فرد را از زاویه جدیدی بنگرید.

شرکت در مسافرت های گروهی: در صورت امکان در تعطیلات با دوستان و افراد خانواده خود به مسافرت اگر چه کوتاه و درون شهری بروید.

فراموشی عشق قبلی

بنا به مشکلاتی باید از نامزدم جدا شوم، چگونه می توانم او را فراموش کنم؟ چند سالی بود که با همدیگر ارتباط داشتیم، نمی تونم به راحتی فراموشش کنم. من همیشه تصمیم داشتم تمام عشقم رو به اون هدیه کنم و حتّی به دختر دیگه ای فکر هم نکردم چه برسه به این که با کسی دیگه ارتباط داشته باشم؛ لطفاً راهی جلوی پایم بگذارید تا داغون تر نشدم زودتر اونو فراموش کنم.

از وضعیت پیش آمده در روابط شما و نامزدتان متأسفیم. نمی دانیم در چه شرایطی و چگونه به این تصمیم رسیدید؛ امّا جا دارد این نکته را متذکّر گردیم که طلاق و جدایی آخرین شیوه برخورد با مشکلات خانوادگی است.

در حقیقت زمانی نوبت به راهکار جدایی می رسد که ادامه زندگی نه تنها موجب نشاط، آرامش و کارآیی طرفین نمی شود، بلکه آسیب روانی و بروز رفتار نابهنجار را از سوی هر یک از همسران به دنبال می آورد.

حال اگر در شرایطی به سر می برید که با صبر و بردباری همه راه های اصلاح و حفظ بنیاد خانواده را رفته و به نتیجه نرسیده اید و وضعیت به گونه ای است که ادامه زندگی به صورت متعادل و با آرامش روانی برایتان امکان پذیر نیست برای فراموشی فرد مورد نظر پس از جدایی به نکات زیر توجّه نمایید:

گرچه فراموش کردن خاطره ها و روابط محبت آمیز گذشته ، کار آسانی نیست و ممکن است در فعالیت های عادی شما نیز اختلال ایجاد نماید؛ ولی سعی نمایید این واقعیت را که نمی توانید همدیگر را خوشبخت نمایید، بپذیرید.

انتظار نداشته باشید به یکباره وی را فراموش نمایید. به خود فرصت دهید تا بتوانید به تدریج او را فراموش کنید. چه بسا به همان میزان زمانی که با یکدیگر بوده اید، برای فراموش کردن وی فرصت لازم داشته باشید.

یادتان باشد «ناراحتی و افسردگی اجتناب ناپذیر نیستند».[41]
به خود تلقین کنید که «چرا باید انرژی روانی و عاطفی خود را به یادآوری فردی معطوف دارم که نمی توانم با او خوشبخت شوم، من باید تمام انرژی خود را برای زندگی آینده ام حفظ کنم».

خود را از اشیاء و مکان هایی که تداعی کننده وی در ذهن تان هستند، دور نمایید. به عنوان مثال هدایایی که برایتان خریده از خود دور کنید و یا به وی برگردانید و از تردّد در مکان هایی که احتمال حضور دارد، اجتناب نمایید، بلکه سعی کنید از حضور در مکان هایی که به صورت مشترک بدان جا رفت و آمد می کردید نظیر رستوران، سینمای خاص و… اجتناب نمایید.

درباره نقاط ضعف و منفی وی که دلیل منطقی خود برای جدایی می دانید، بیندیشید و آن ها را به عنوان مسائلی که باعث گردیده وی را شایسته همسری خود ندانید، برای خود بازگو نموده و به خود بگویید او به خاطر این ویژگی ها، مناسب و شایسته همدیگر نبوده و نیستیم.

اگر ذهن تان به وی مشغول شد، با مطرح کردن موضوع و مسائلی دیگر (علمی، هنری، اجتماعی و…) ذهن خود را از وی منصرف نمایید.

روابط اجتماعى و دوستانه بیشترى، با هم سن و سالان، خانواده و فامیل داشته باشید.

از تنها بودن در مکانی، برای مدت طولانی اجتناب کنید. بیکار نباشید و اوقات فراغت خود را با فعالیّت های مختلف – به خصوص فعالیت های دسته جمعی –

پر کنید.

بیکار نباشید و اوقات فراغت خود را با فعالیّت هاى مختلف – به خصوص فعالیت هاى دسته جمعى – پر کنید.

با توجه و تمرکز روی مسائل معنوی به ویژه نماز و شرکت در مراسم مذهبی به خود آرامش دهید.

یک منبع معنای جدید نظیر شرکت در آزمون ورودی مقطع تحصیلی بالاتر را وارد زندگی خود نمایید تا ذهن تان انرژی روانی و عاطفی خود را به شکل جامعه پسندی از منابع امن دریافت نموده و وارد چالشی جدید شود.

هرگاه متوجه شدید ذهن تان ناخودآگاه به وی مشغول شده، به خود بگویید «بس است» و آهسته مشت خودتان را روى میز یا زمین بکوبید تا فضای ذهنی شما تغییر کند.

به خود بگویید که مطمئناً بهتر از او هم وجود دارد و من می توانم براى آینده ام شریک زندگی بهترى پیدا کنم.

نکته مهمی که اشاره به آن ضروری می نماید آن است که گرچه برخی نسخه ها نظیر کارهای سخت جسمانی، کوهنوردی، شنا و… نیز برای برون رفت از وضعیت موجود پیشنهاد می گردد؛ ولی این توصیه ها نسخه های دارو نما هستند و حداکثر کارکرد آن ها ایجاد نقشی مسکّن و آرام بخش به صورت موقّتی در شما است؛ زیرا پادزهر اصلی عشق، همان عشق است و تنها با عشق می توان توسن سرکش عشق را مهار نمود.

در چنین فضایی معشوق هایی در سه سطح فرا انسانی، فرو انسانی و انسانی برای شما قابل فرض هستند که در ادامه ضمن توضیح هر کدام مورد اوّل و سوّم را به شما پیشنهاد می نماییم.[42]
معشوق فرا انسانی: می توانید وارد فضای عشق الهی و معنوی شده و با مسائل و اشخاص معنوی (به عنوان مثال معصومین(علیهم السلام)) عشق بازی نموده و عطش وجودی خودتان را از سرچشمه های اصیل و سالم عشق فرا انسانی سیراب نموده و با توکل و توسل به آرامش برسید.

معشوق فرو انسانی: بهره گیری از طبیعت (پرندگان و حیوانات) و مأنوس شدن با آن ها از طریق تغذیه و پروراندن آنان. گرچه ممکن است این امور

به جهت پایین بودن سطح توانایی ها و جذابیت هایشان برای شما که تجربه عشق انسانی دارید قانع کننده نبوده و فضای تلخ شکست مجدداً برای شما

احیاء شود.

معشوق انسانی: اگر مورد مناسبی برای ازدواج یافتید، بدون عجله و این بار از طریق کوله باری از تجربه شخصی و یاری از مشورت بزرگان و… ازدواج کنید.

نـگــاه ها!

می خواستم بدونم تکلیف من جوون چیه؟! توی کوچه، خیابون، مترو، تاکسی، اتوبوس، فروشگاه، داروخانه و… که میرم ناخودآگاه توجّه من به نامحرم جلب میشه، به خدا خودم وقتی که نگاهم بعضی مواقع منحرف میشه خیلی زجر می کشم و این سؤالات در ذهنم میاد که «آیا من چشم چرانی کردم؟! نگاهم شهوت آمیز بود؟!» تو رو به خدا یه راهی رو بهم نشون بدید! (فقط از ازدواج کردن حرفی نزنید چون به هیچ وجه تا چند سال آینده امکانش وجود نداره)!

نگاه شهوت آمیز که در مقابل «غضّ بصر» و چشم پوشی قرار دارد، نگاه خیره و شهوت آلود به نامحرم است که با انگیزه لذّت طلبی انجام می گردد و موجب لذّت و تحریک قوای جنسی و شهوت انسان می گردد؛ بنابراین اگر نگاه شما به صورت خیره و عمدی نیست و در اثر برخوردهای طبیعی و اجتماعی ایجاد می شود به آن حساس نباشید، مهم آن است که بتوانید نگاه عمدی و اختیاری خود را کنترل نمایید.

متأسّفانه با این ناهنجاری اجتماعی روبه رو هستیم که برخی از خانم ها با وضع نامناسب پوشش و آرایش خود زمینه ساز انحراف و به گناه افتادن دیگرانند. چه ما بخواهیم یا نخواهیم در طول شبانه روز با طیف وسیعی از این افراد مواجهیم که در محیط تحصیل، اشتغال، زندگی و… حضور دارند؛ بنابراین به نظر می رسد راه نجات بخش آن است که من و شما به حدّی از خودسازی برسیم که موفق به کنترل نگاه خود گردیم.

گفتنی است که گرچه ازدواج و داشتن رابطه عاطفی و زناشویی مناسب با همسر به نوبه خود یکی از مواردی است که زمینه نگاه به نامحرم را خواهد کاست؛ امّا به هیچ وجه به تنهایی نمی تواند به عنوان راهکاری مؤثّر در این زمینه باشد؛ زیرا واقعیت آن است که متأهلین زیادی وجود دارند که متأسّفانه به «چشم چرانی» مبتلا هستند؛ بنابراین در ادامه برخی راه کارها جهت کنترل نگاه به نامحرم پیشنهاد می شود:

کنترل محرک های دیداری و شنیداری: بیشترین عامل گرایش مردان به سوی چشم چرانی از سویی حس تنوع طلبی مردان و از سوی دیگر حس خودنمایی در زنان است؛ بنابراین از حضور و تردّد در مکان هایی که زنان بد حجاب خودنمایی می کنند، پرهیز نمایید.

کوچک نشمردن گناه «نگاه به نامحرم»: هر انحراف بزرگی، مقدّماتی دارد. امام صادق(علیه السلام) می فرمایند:

«اَلنَّظرَهُ بَعْدَ النًّظرَهِ تَزرِعُ فی الْقَلبِ الشَّهْوَهَ وَ کَفی بِها لِصاحِبِها فِتْنَه؛[43] چشم چرانی، تخم شهوت را در دل می کارد و چنین کاری برای نگاه کننده کافی است که منشأ فتنه گردد».

عزم جدی و مراقبت دائمی نسبت به ترک آن: تحریک پذیری غریزه جنسی از طریق چشم به اندازه ای است که نه تنها از نگاه تیز و شهوت آلود به نامحرم نهی شده، بلکه سفارش شده حتّی به پوشاک زن نامحرم نگاه نکنید. حضرت عیسی(علیه السلام) در این زمینه می فرمایند:

«لَا تَکُونَنَّ حَدِیدَ النَّظَرِ إِلَی مَا لَیْسَ لَکَ فَإِنَّهُ لَنْ یَزْنِیَ فَرْجُکَ مَا حَفِظْتَ عَیْنَکَ فَإِنْ قَدَرْتَ أَنْ لَا تَنْظُرَ إِلَی ثَوْبِ الْمَرْأَةِ الَّتِی لَا تَحِلُّ لَکَ فَافْعَل»[44] ؛ «نباید به چیزی که بر تو روا نیست، خیره نگاه کنی؛ زیرا تا وقتی که چشمت را حفظ کنی هرگز دچار زناکاری نمی شوی و اگر توانستی به لباس زنی که نامحرم است نگاه نکنی، نگاه نکن».

بنابراین شایسته است با توجّه به این که نگاه کردن به هر چیزی (هم جنس باشد یا غیرهم جنس، کودک باشد یا نوجوان، عکس، فیلم، لباس، مجسّمه و یا مانکن) که سبب تحریک شهوت شود، ناپسند است، سعی نمایید در همه حال بر تصمیم خود بر ترک چشم چرانی پایبند بمانید.

خود را در محضر خداوند دیدن: و او را در همه حال مراقب و بینای به افعال خود دانستن. امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

«ما اعتَصَمَ أحَدٌ بمِثلِ ما اعتَصَمَ بِغَضِّ البَصَرِ؛ فإنّ البَصَرَ لا یَغُضُّ عَن مَحارِمِ اللّه ِإلاّ وقد سَبَقَ إلی قَلبِهِ مُشاهَدَةُ العَظَمَةِ والجَلالِ؛[45] هیچ کس با چیزی چون فروهشتن چشم [از نامحرم وگناه] خود را حفظ نکرد؛ زیرا چشمْ خود را از نگاه به حرام های خدا باز نمی دارد؛ مگر اینکه قبلاً عظمت و جلال خداوند را در دل خویش مشاهده کند».

همچنین از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(علیه السلام) سؤال شد:

«بما یُستَعانُ علی غُمضِ البَصَرِ؟ فقالَ: بالخُمودِ تَحتَ سُلطانِ المُطَّلِعِ علی سِترِکَ؛ برای فروهشتن چشم [از گناه] از چه وسیله ای می توان کمک گرفت؟ فرمود: با آرام گرفتن به همراه در نظر داشتن قدرت خداوندی که بر نهانی های تو آگاه است».[46]
مطالعه و تفکر پیرامون عواقب سوء دنیوی و اخروی نگاه به نامحرم: برای پی بردن به آثار و تبعات هر پدیده ای بر پدیده دیگر منطقی آن است که بدانیم این دو چه رابطه ای با یکدیگر دارند تا در پرتو شناخت مکانیسم این رابطه به راحتی تأثیر هر کدام را بر دیگری بسنجیم. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) در این مورد می فرمایند:

«اَلعَین بَریدُ القَلبِ؛[47]چشم، پیغام رسان دل است».

این روایت نشان از آن دارد که «چشم» بر «دل» تأثیرگذار است؛ زیرا سخنان پیغام رسان برای پیغام دهنده حجّت و اعتبار دارد. از اینجا می توان حدس زد که نگاه، تأثیرات عمیقی بر روح و روان انسان می گذارد، خصوصاً بعد از اینکه بدانیم فاصله نگاه و گناه چیزی جز جابجا شدن یک حرف (نون) نیست؛ لذا در ادامه به سه مورد از تبعات و پیامدهای نگاه به نامحرم به طور اجمال اشاره می نماییم.

آشفتگی روانی: چشم چرانی، آرامش روحی و روانی انسان را نابود ساخته و فرد را دچار اندوه و حسرت طولانی می نماید. امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرمایند:

«مَنْ أَطْلَقَ طَرْفَهُ کَثُرَ أَسَفُهُ ؛[48] هر کس دیده اش را آزاد گذارد، افسوسش زیاد شود».

غفلت و فراموشی: حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:

«لَیْسَ فِی الْبَدَنِ شَیْ ءٌ أَقَلَ شُکْراً مِنَ الْعَیْنِ فَلَا تُعْطُوهَا سُؤْلَهَا فَتَشْغَلَکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ عَزَّ وَجَل؛[49] چیزی در بدن کم سپاس تر از چشم نیست. خواسته او را ندهید که شما را از ذکر خدا باز می دارد».

عذاب اخروی: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:

«مَنْ مَلَأَ عَیْنَیْهِ مِنِ امْرَأَةٍ حَرَاماً حَشَاهُمَا اللَّهُ تَعَالَی یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِمَسَامِیرَ مِنَ النَّارِ وَ حَشَاهُمَا نَاراً حَتَّی یَقْضِیَ بَیْنَ النَّاسِ ثُمَّ یُؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّار؛[50] آن که چشمانش را از نگاه به زن نامحرم پر کند، روز قیامت، خداوند چشمانش را با میخ های آتشین و از آتش پر کند، تا وقتی که به حساب مردم رسیدگی کند، سپس امر می شود که او را به جهنم ببرند».

مطالعه و تفکر پیرامون چشم پاکی و نتایج آن

چشمی که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زیر می گردد:

الف. کنار رفتن پرده ها از عالم ملک و ملکوت و دیدن شگفتی های عالم: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:

«غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائِب؛ [51]چشم های تان را (از نامحرم) بپوشانید تا عجایب و شگفتی ها را ببینید».

ب. راحتی قلب: امام علی(علیه السلام) می فرماید:

«مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ؛[52]هر که پایین اندازد چشم خود را آسایش دهد دل خود را».

ج. رشد اخلاقی و نیک خویی: برای پرورش اخلاق پسندیده دستورالعمل های فراوانی وجود دارد که یکی از آن ها فرو بستن چشم از حرام است؛ زیرا ثابت و پابرجا شدن هر صفتی در انسان منشأ صفات عالی دیگر نیز در او می گردد. امام علی(علیه السلام) می فرماید:

«مَنْ عَفَّتْ أَطْرَافُهُ حَسُنَتْ أَوْصَافُهُ؛[53] هر کسی اعضا و جوارح او از حرام باز ایستد اخلاق و صفات او نیز نیکو گردد».

د. جلب پاداش الهی: امام صادق(علیه السلام) می فرماید:

«مَنْ نَظَرَ إِلَی امْرَأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ إِلَی السَّمَاءِ أَوْ غَمَّضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ إِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتَّی یُزَوِّجَهُ اللَّهُ مِنَ الْحُورِ الْعِین ؛[54] اگر کسی چشمش بزنی افتد و چشم از او بردارد و به آسمان اندازد، یا ببندد، هنوز چشم بهم نزده که خداوند حور العینی به او تزویج نماید».

هـ. چشیدن شیرینی و لذّت ایمان: پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«النَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیسَ فَمَنْ تَرَکَهَا خَوْفاً مِنَ اللَّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ إِیمَاناً یَجِدُ حَلَاوَتَهُ فِی قَلْبِهِ؛[55] نگاه، تیری مسموم از تیرهای شیطان است، هر که از ترس خدا آن را ترک کند خداوند ایمانی به او می دهد که شیرینی آن را در دل خود احساس می کند».

خودارضایی

من در سن 14 سالگی بدون اینکه خود بخواهم ناگهان از گناهی به نام استمنا سر در آوردم و در سن حدود 16 سالگی آن را ترک کردم از این دوران به بعد به دنبال تهذیب نفس رفتم و خیلی تلاش می کردم که گناه نکنم؛ اما مجدداً در دوران دانشجویی به این گناه روی آوردم، مطالعاتی در مورد عوارض استمناء داشتم که احساس می کنم بدان ها دچار گشتم. همواره از این می ترسم که هنگام ازدواج نیز به مشکلاتی برخورم. لطفاً راهنماییم کنید که چه کار کنم؟

تصمیم شما برای ترک ناهنجاری خودارضایی، تصمیم عاقلانه و ارزشمندی است که می تواند گام بسیار مؤثر و سرنوشت سازی در زندگی و بهداشت روانی و سلامت جسمانی شما باشد؛ زیرا این عمل ضررهای جسمانی و روانی زیادی دارد؛ اما به قول معروف: هر جا جلوی ضرر را بگیری نفع است.

سرعت جبران شدن عوارض این عمل، به میزان ابتلا و ویژگی های جسمی و روانی فرد بستگی دارد؛ ولی در هر صورت هر بیماری و مشکلی، راه درمان و راه حلی دارد. در حال حاضر با توجه به شرایط شما بهترین راه جبران عوارض، ترک این عمل است.

اگر با جدیت و به تدریج از آن مشکل رهایی پیدا کنید مطمئن باشید عوارض آن نیز به تدریج از بین خواهد رفت،. پس نسبت به این موضوع نیز نگران نباشید و با توکل به خدا و با تکیه بر اراده جدی خود و همچنین تلاش بیشتر سعی نمایید با این مشکل مبارزه کنید. مطمئن باشید خواهید توانست به زندگی عادی تان برگردید.

برای ترک استمنا راه های متعددی وجود دارد که هر شخصی باید با شناخت و در نظر گرفتن شرایط خاص خود اقدام به ترک یا کاهش آن کند. برخی از این راهکارها عبارتند از:

نخستین گام برای درمان این عادت ناپسند، آن است که باور داشته باشید این مسأله درمان پذیر است. نورمن وینسنت پیل روان شناس آمریکایی چنین می گوید: «هرگز کلمه نمی شود را به کار نبرید؛ زیرا کاربرد آن یعنی قبول آن».[56]
نکته دیگر تدریجی بودن درمان است. در حقیقت وقتی شما چند سال گرفتار این معضل بودید، نباید از خود انتظار داشته باشید در عرض چند روز یا چند هفته بتوانید این کار را ترک کنید؛ همین که به تدریج بتوانید از تعداد دفعات آن بکاهید، پیشرفت خوبی است.

برخی روان شناسان، خودارضایی را «مرض تنهایی» نام نهاده اند.[57] این مطلب به خوبی نشان می دهد که تنهایی یکی از زمینه های ابتلا به خود ارضایی است؛ بنابراین نباید به هیچ عنوان تنها بمانید. زمینه تنها بودن خویش را از بین ببرید و بدین وسیله گامی بلند در جهت درمان بردارید.

حواس پنج گانه خود را کنترل نمایید؛ زیرا دیدن، شنیدن، لمس کردن و هرگونه ارتباط با مسائل جنسی، انسان را دائماً در حال تحریک نگه می دارد.

همان طور که حواس ظاهری نقش مهمی در تحریک میل جنسی دارند، فکر و خیال پردازی نیز سهم بسزایی در این زمینه دارند.

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

«مَنْ کَثُرَ فِکْرُهُ فِی الْمَعَاصِی دَعَتْهُ إِلَیْهَا؛[58] هرکس زیاد به فکر گناهان باشد، عاقبت به سمت گناه کشیده می شود».

سعی کنید همیشه موضوعاتی علمی، اجتماعی، سیاسی، اعتقادی، مذهبی و… برای فکر کردن در ذهن خود داشته باشید تا هر زمان که افکار و تخیلات جنسی به ذهن تان هجوم آورد با پرداختن به آن موضوعات خود را از شر افکار و وسوسه های شیطانی نجات بخشید.

معمولاً کسانی که گرفتار خودارضایی می شوند، اراده شان ضعیف شده و همین مسأله درمان را با مشکل مواجه می سازد؛ بنابراین سعی کنید اراده خود را تقویت نمایید. ویکتور پوشه – روان شناس فرانسوی – در مورد خود ارضایی می گوید: افراد مبتلا به این عادت شوم، هر روز به دفعات مختلف با تمرکز فکر به خود بگویند:

«من به خوبی قادرم این عادت بد را از خود دور کنم، من قادرم».[59]
تکرار این عبارت ساده، اثر عجیبی در تقویت اراده و روحیه دارد.

از فعالیت های کاهنده تحریک به عنوان مثال دوش گرفتن با آب خنک استفاده نمایید. شستن بدن به خصوص اعضای تناسلی با آب سرد، برای خنثی نمودن تحریکات جنسی مؤثر است. هر وقت افکار جنسی به ذهن شما آمد و تحریک شدید، اگر می توانید با آب سرد دوش بگیرید و یا اعضای تناسلی خود را با آب سرد بشویید تا شهوت تان تعدیل گردد؛ البته این کار درصورتی توصیه می شود که عوارض منفی همچون ایجاد و یا تشدید بیماری در پی نباشد.

اگر در فاصله زمانی که برای خود در نظر می گیرید، موفق به ترک این عمل شدید خود را تشویق کرده و به خود جایزه دهید؛ ولی چنانچه در فاصله مشخص شده باز هم مرتکب خود ارضایی شدید برای خود تنبیهی در نظر بگیرد. سعی کنید خود را به چیزی تشویق کنید که به شما انگیزه ادامه درمان دهد و موجب استواری در تصمیم تان گردد. همچنین تنبیه و جریمه نیز به گونه ای باشد که قدرت بازدارندگی بالایی داشته باشد؛ به طوری که هروقت اراده کردید خود ارضایی کنید، تلخی آن به ذهن تان آمده و مانعی در انجام خود ارضایی باشد.

زیاد قرآن بخوانید و درباره معانی آیات آن فکر کنید.

برای اوقات فراغت خود برنامه داشته و آن را با مطالعه، ورزش، عبادت و… پر کنید.

هفته ای یکی دو روز، روزه مستحبی بگیرد. روزه داری علاوه بر اینکه نیروی روانی شما را به طرف معنویت جهت می دهد، همچنین موجب می گردد تا انرژی ذخیره شده در بدن شما کاهش یابد که به نوبه خود، در کاهش میل جنسی تان مؤثر است.

اگر توان روزه داری ندارید و یا شرایط روزه گرفتن برای تان مهیا نیست، حداقل، میزان مصرف غذا را کاهش و فاصله وعده های غذایی را افزایش دهید.

حتی المقدور از خوردن مواد غذایی محرک مانند: خرما، پیاز، فلفل، تخم مرغ، گوشت قرمز، غذاهای پرچرب، اجتناب و یا به میزان ضرورت اکتفا کنید.

قبل از خواب حتماً مثانه خود را تخلیه نمایید.

زمانی به رختخواب بروید که خستگی غلبه کرده و به سرعت به خواب بروید.

هرگز به رو نخوابید و سعی نمایید هنگام خواب سر و دست های تان از زیر پتو و لحاف بیرون باشد.

به بدن عریان خود در آینه و حمام نگاه نکنید و تا جایی که می توانید زیاد در حمام نمانید.

در مورد آسیب ها و عوارض جسمانی (مانند ضعف و تحلیل انرژی جسمانی، ضعف بینایی، ناتوانی جنسی نظیر زودانزالی)، روحی – روانی (مانند ضعف حافظه و از دست رفتن قدرت تمرکز، اضطراب و افسردگی، زودرنجی، پرخاشگری و بداخلاقی)، اجتماعی (مانند انزوا و گوشه گیری) و معنوی که ممکن است بر اثر خودارضایی گریبان گیرتان شود فکر کنید.

از لباس های زیر با جنس پلاستیکی استفاده نکنید.

اگر امکان ازدواج برایتان فراهم است، اقدام به ازدواج کنید.

تقوا و معنویت را در وجود خویش پرورش دهید. همه آنچه بیان شد، به نحوی می توانند در پیشگیری از انحرافات اخلاقی و طغیان شهوت و غریزه جنسی نقش داشته باشند، اما آن چه بیش از همه ضروری است و به صورت زیربنایی در شخصیت و رفتار جوانی همچون شما مؤثر است، پرورش معنویت و تقویت ایمان و تقوای الهی است. با تقویت ایمان و نیروی اراده، بدون شک بخشی از مشکلات به ویژه در زمینه غریزه جنسی درمان می شود. اگر از ته دل باور نمایید که خداوند تمام اعمال و رفتار شما را می بیند و براساس عملکردتان به شما پاداش می دهد در این صورت احتمال اینکه مرتکب گناه نشوید بسیار زیاد است.

به یاد مرگ و قیامت باشید؛ زیرا از جمله عوامل مهمی که نقش زیادی در کنترل غریزه جنسی دارد، یاد مرگ و قیامت است.

حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:

«مَن أکثَرَ مِن ذِکرِ الآخِرةِ قَلَّتْ مَعصیتُهُ؛[60] هر کس که زیاد به یاد آخرت باشد، کمتر گناه می کند».

آسیب دیدگی دختران

دختر 21 ساله دانشجویی هستم. خانواده آبرومند و سرشناسی دارم. دوره ای از نوجوانیم رو گرفتار عمل زشت خودارضایی بودم. حالا هم خواستگارهای زیادی دارم که به بهانه های مختلف ردشان می کنم. من نمی دونم، آیا دچار آسیب دیدگی شده ام یا نه؟ بسیار دچار عذاب وجدان میشم وقتی به ازدواج فکر می کنم…!

از این که به فضل پروردگار توفیق ترک خودارضایی نصیبتان شده؛ به شما تبریک می گوییم؛ زیرا این مسأله به خودی خود موفقیت کوچکی نیست؛

چه بسیارند افرادی که سال ها با چنین مسأله ای مواجهند، امّا به دلیل ضعف اراده و… توفیق ترک آن را نمی یابند.

در مورد سلامت جسمی خود نیز نگران نباشید؛ زیرا آسیب دیدگی شدید جسمی در اثر خودارضایی به آسانی اتفاق نمی افتد؛ مگر آن که شیء خارجی وارد واژن شده باشد.

آنچه مهم است این که شما باید در یک وضعیت عادی زندگی کرده، نه اینکه در اثر واقعه ای که در سال های قبل اتفاق افتاده و از آن توبه نموده اید، زندگی را بر کام خود تلخ نمایید و یا بخواهید با رد کردن خواستگاران خود زندگی را به مراتب بر خود سخت تر نمایید؛ زیرا اگر به نیکی بنگرید چنین امری نه تنها هیچ مسأله ای را از شما حل نمی کند، بلکه بر مسائل تان نیز خواهد افزود؛ زیرا دیر یا زود خانواده ها نسبت به این مسأله که بخواهید هر یک از خواستگاران خود را به بهانه ای رد نمایید حسّاس خواهند شد.

به زندگی آینده خود فکر کنید و بر دوری از گناه مصمّم باشید، لزومی هم ندارد که در آینده به شریک زندگی خود بگویید که خودارضایی داشته اید. مطمئن باشید که اگر شما برای ترک گناه محکم و استوار اقدام کنید، خداوند هم به شما کمک می کند.

در مورد احساس نامطلوبی هم که نسبت به خود دارید گفتنی است: این حساسیت و دل نگرانی شما بشارت دهنده وجود روح تقوا و خداترسی در شما است. به طور کلی انسانی که دچار گناه و خطا می گردد و بعد پشیمان می گردد و خود را ملامت و سرزنش می کند، به مرحله ای رسیده که دارای نفس لوّامه و سرزنش گر شده و یک پله از مرحله نفس اماره یعنی نفسی که به زشتی و بدی امر می کند و از انجام آن بیمی ندارد، بالاتر آمده است. به دلیل همین کارکرد مطلوب احساس گناه است که نباید شما آن را نقطه ضعفی برای خود به شمار آورید.

البته گرچه حسرت بر اعمال بد و نادرست گذشته و اندوهگین بودن به خاطر آن، مطلوب و پسندیده است؛ اما نباید از حد و اندازه معمول تجاوز کند. معیار این مرزشکنی این است که این حالت شما را از زندگی عادی خود باز ندارد

و به زندگی شما آسیب نرساند. نباید احساس گناه افراطی کنید و از خودتان ناامید شوید؛ زیرا این حالت انرژی شما را برای تلاش در جهت اصلاح و خودسازی کاهش داده و مانع حرکت تکاملی شما خواهد شد.

هر چه زودتر تغییر وضعیت دهید و با توبه و استغفار صادقانه این افکار منفی را از خویش دور نموده و با حفظ شادابی، نشاط و یقین نسبت به رحمت و بخشش خداوند، زندگی تازه ای را شروع کنید؛ پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:

«التّائبُ مِن الذَّنبِ کَمَـنْ لا ذَنْبَ لَهُ؛[61] کسی که از گناه توبه کند مانند کسی است که گناهی نکرده است».

از سوی دیگر خداوند نه تنها توبه را می پذیرد، بلکه توبه کار واقعی را دوست دارد. پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه می فرمایند:

«إنَّ اللّهَ تعالی یُحِبُّ الشابَّ التائبَ؛[62]خداوند متعال، جوان توبه کار را دوست دارد».

پرده بکارت به شکلی است که تشخیص و بررسی آسیب به آن برای افراد غیرمتخصص بسیار مشکل بوده و نه تنها خود شخص قادر به معاینه نیست، بلکه در مواردی که این عمل ناشیانه انجام گیرد موجب صدمه به آن خواهد شد؛ بنابراین اگر می خواهید خاطرتان را آسوده سازید، به عنوان دختری جوان برای چک آپ نزد پزشک متخصص زنان یا ماما مراجعه نمایید.

همجنس گرایی

من علاقه به همجنس دارم و از دخترا بدم میاد؛ البته ازدواج کردم و صاحب فرزندم؛ دکتر رفتم ولی مشکلم حل نشده. من مذهبی هستم و الآن دارم خیلی زجر می کشم، این چه گناهی است که دامن من را گرفته، چکار باید بکنم؟ اصلاً این که می گویند همجنس گرایی امری ژنتیک است نه یک انحراف اخلاقی، درست است؟!

خود و دوستان همدردی که دارم بی صبرانه منتظر پاسخ شما هستیم.

احساس تلخ و سنگین شما را کاملاً درک می کنیم؛ زیرا قطعاً این مسأله باعث شده، نتوانید آنچنان که شایسته است طعم خوش ایمان و طعم شیرین زندگی مشترک با همسر خود را درک نمایید.

البتّه باز جای شکر دارد که الحمدلله آن طور که از متن ارسالی تان برمی آید احساس همجنس گرایی در شما به «همجنس بازی»[63] کشیده نشده است.

در حقیقت همجنس گرایی به عنوان یک «اختلال» متفاوت از همجنس بازی به عنوان یک «انحراف» است؛ زیرا «به رفتار و سازش جنسی بین دو همجنس چه به صورت رابطه عاطفی- روانی و چه به صورت برقراری رابطه جنسی همجنس بازی می گویند»،[64]در حالی که ممکن است میل به همجنس به صورت خفیف در طیفی از افراد وجود داشته باشد؛ لیکن به علت قباحت این عمل، خود را کنترل کرده و هیچ گاه اجازه ابراز این میل را به خود ندهند و یا به علّت غیرعادی بودن این عمل، فرصت و موقعیّت به مرحله اجرا در آوردن میل خود را کسب نکنند که به این دو دسته از اشخاص که میل شان در همین حد باقی می ماند، نمی توان همجنس باز گفت و گناهکار هم نیستند. البتّه گفتنی است که هرگاه این میل دارای ریشه های روانی عمیق بوده و به علّت عوامل محیطی، تشدید شده و به رفتار جنسی مطابق با آن منجر شود، انحرافی واقعی است که در اسلام و همه ادیان الهی حرام بوده و عقوبت شدید دنیوی و اخروی را در پی دارد.

نکته ای که در متن ارسالی شما جلب نظر می نماید آن است که عنوان نمودید همجنس گرایی، ژنتیکی است، در حالی که گرچه تئوری های مختلفی نظیر تئوری هورمونی پیش از تولد، تفاوت فیزیولوژیکی، تفاوت های زیست شناختی همجنس گرایان با دگرجنس گرایان و تئوری ژنتیک در این زمینه طرح گردیده؛ امّا هیچ کدام به نتیجه نرسیده و اثبات کننده ژنتیکی و یا مادرزادی بودن همجنس گرایی نیستند. در مورد شخص شما نیز که ازدواج کرده و بچّه دار شدید مطمئن باشید که این موضوع نمی تواند ژنتیکی باشد.

جهت درک عدم ژنتیکی بودن چنین مسائلی کافی است، بدانید که گرچه ارث در میزان آسیب پذیری افراد تأثیر داشته و باعث می گردد کودک پاره ای از خصایص والدین را به ارث ببرد؛ امّا مسلّم است که هیچ گاه رفتار و اعمال بزهکارانه به ارث نمی رسند. آنچه به ارث می رسد ساختمان بدنی، مزاج و گرایش به اجرای عمل در راهی خاص و آمادگی شخصی برای رفتار بزهکارانه است. این آمادگی سرشتی بر اثر برخورد با عوامل محیطی نامناسب بارز و ظاهر می گردند و در این مرحله است که آثار متقابل و مکمل عواملی مانند نیروهای بیولوژیکی، نوروشیمی و اجتماعی در ناسازگاری مشخّص می گردد.[65]
به جاست به این نکته نیز اشاره نماییم که مفهوم شناسی انحراف جنسی از دیدگاه اسلام بسی گسترده است و هرگونه استلذاذ جنسی خارج از چارچوب ارتباط با همسر دائم و موقّت را در برمی گیرد. همجنس گرایی نیز تمایل و رفتاری غیرطبیعی است که در طول تاریخ، برای اکثریت بشر، نابهنجار تلقّی می شده است. آمارهایی که از شروع همجنس گرایی در دنیا داده اند، حکایت از آن دارد که درصد بسیار کمی از مردم، به آن مبتلایند و آن ها کسانی هستند که غالباً به دلیل علل و عوامل محیطی، وقفه رشد روانی- جنسی، عوامل زیستی و… از طبیعت اولیه خود، بیگانه شده اند.[66]
روان شناسان هم تا سال 1973 م، این عمل را یک عمل طبیعی نمی دانستند، بلکه آن را انحرافی آشکار در طبیعت بشری معرّفی کرده و برای آن علل متفاوتی بیان می کردند. در این سال بود که همجنس گرایی به عنوان یک طبقه تشخیصی از سوی انجمن روان پزشکی امریکا، کنار گذاشته شد و در سال 1980م، از راهنمایی تشخیص و آماری اختلالات روانی حذف شد.[67] این که برخی از روان شناسان امریکایی، جدیداً همجنس گرایی را نابهنجار تلقّی نمی کنند و آن را از لیست قبلی نابهنجاری ها حذف کرده اند، باید در انحطاط اخلاقی و موج ضدّمعنویت – که دامن گیر امریکا شده و تعدادی از مسؤولان سیاسی را نیز مبتلا به همجنس گرایی کرده-، جستجو کرد.[68]
همچنین تأثیر مکتــب «اومانیسم» و «لیبرالیســم» نیـز در جــرم زدایـی از همجنس گرایی چه به صورت مرد با مرد و چه به صورت زن با زن، در برخی از کشورهای غربی چشمگیر است؛ زیرا به عنوان مثال در مکتب «اومانیسم» انسان محور عالم است و حق هرگونه لذّت و تمتّعی را دارا می باشد، به شرطی که تداخلی با منافع دیگران نداشته باشد که عمل همجنس بازی را نیز چنین دانسته و جرمی بدون قربانی می پندارند. همچنین به عقیده «توماس روبرت مالتوس» اقتصاددان انگلیسی و اولین کسی که در مورد خطرات افزایش جمعیّت سخن گفته و کتاب نوشته راه جلوگیری از ازدیاد نسل برای سالم ماندن اقتصاد جامعه انجام اموری چون جلوگیری از ازدواج، آزاد کردن سقط جنین، عقیم نمودن مردان و زنان، همجنس بازی و ایجاد جنگ می باشد.[69]
به هر حال همجنس خواهی ممکن است از عوامل زیر ناشی شود:

– قانع نبودن از ارضای نیاز جنسی به وسیله جنس مخالف (همسر)؛

– دوستی های بی حساب نسبت به هم جنس؛

– ارتباط زیاد با افراد هم جنسِ زیبا یا توجه بیش از حد به تصویر آنان؛

– زندگی دسته جمعی افراد هم جنس؛ مانند زندگی در پادگان ها و خوابگاه های مدارس و دانشگاه ها؛

– محیط های خانه، مدرسه و… که آلوده باشد؛

– آزادی فرد در ارتباط، معاشقه و شوخی با هم جنس؛

– تماس جسمی با هم جنس؛

– نارضایتی از تجربه جنسی گذشته با جنس مخالف؛

– ارتباط ضعیف با پدر؛[70]
راهکارها

بدون تردید در مورد فردی مثل شما که از نظر فیزیولوژی و آناتومی هیچ مشکلی ندارد و از تمام کارکردها و صفات جنسی مذکر بهره مند است[71] حالت رخداده محصول و نتیجه عوامل شناختی و تربیتی است؛ بنابراین توصیه اوّل ما با توجّه به این که شما فردی متأهل هستید و امکان دارد بیش از این، چنین روحیه ای در روابط شما و همسرتان تأثیرگذار باشد، آن است که به صورت حضوری نزد

یک روان پزشک و یا روان شناس بالینی مراجعه و از تجارب تخصّصی آنان در

این زمینه بهره مند گردید. تا آن زمان نیز جهت رفع تأثیر عوامل شناختی و تربیتی نیز به راهکارهای زیر عمل کنید:

– استمداد از خداوند تبارک و تعالی.

– احساس کنید فردی عادی بوده و احساس با ارزش بودن نمایید.

– روحیه برخورد با جنس مخالف را در خود ایجاد کرده و تلاش کنید تا از رو در رو شدن با جنس مخالف به ویژه همسرتان احساس شکست نکنید.

– بنیه اخلاقی و تسلط بر نفس خود را تقویت نمایید. به عنوان مثال حتّی از بوسه شهوت آمیز بر هم جنس پرهیز کنید. امام صادق(علیه السلام) از قول رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:

«مَنْ قَبَّلَ غُلَاماً مِنْ شَهْوَةٍ أَلْجَمَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ؛[72] کسی که جوانی را از روی شهوت ببوسد، خداوند او را در قیامت به لجامی از آتش لجام می زند».

– در مورد عواقب سوء جسمانی، روانی و اخروی این عمل مطالعه و تفکر نمایید؛ زیرا تفکر و مطالعه درباره عواقب سوء دنیوی و اخروی این عمل فرد را در تصمیم و تلاش برای ترک عمل کمک خواهد کرد و باعث افزایش انگیزه وی می گردد. حضرت علی(علیه السلام) می فرماید:

«صیامُ القَلبِ عنِ الفِکرِ فى الآثامِ، أفضَلُ مِن صیامِ البَطنِ عنِ الطَّعامِ؛[73] نگهداری دل از اندیشیدن به گناهان، برتر از نگهداری شکم از غذاست».

– در صورتی که رابطه نزدیک و خاصی با فرد یا افراد مشخصی در این زمینه دارید، در اسرع وقت با آنها قطع ارتباط نمایید.

– در مورد فواید برقراری رابطه زناشویی با همسر خود اندیشیده و سعی نمایید ارتباط بیشتری با همسر خود برقرار سازید. حتّی لازم است خود و همسرتان روش های متنوع ارتباط جنسی را فرا گیرید تا بتوانید با غنی ساختن سطح روابط خود به ارضاء جنسی کاملی دست یابید.

– نگاه خود را نسبت به جنس موافق که برانگیزنده حالت تمایل خواهی است، کنترل کنید.

– از تمام ارتباط ها، مکان ها و موقعیت هایی که چنین احساسی را برای شما تداعی می کند اجتناب کنید.

– سعی کنید هرگز بیکار نباشید و اوقات فراغت خود را با فعالیت های مختلف ورزشی، علمی و هنری پر کنید؛ زیرا بیکار بودن انگیزه بیشتری برای تفکّر در مورد چنین مسائلی است.

– ورزش و به ویژه ورزش های دسته جمعی شاد و با نشاط را از خاطر مبرید.

– سعی کنید از گفتگو در این زمینه با سایر دوستانی که در متن ارسالی خود بدان ها اشاره نمودید، خودداری کرده و هر یک از آن ها را به پی جویی درمان انفرادی خود با کمک روان پزشک و یا روان شناس بالینی مجاب نمایید. دقّت داشته باشید همین که آن ها احساس کنند افراد زیادی از اطرافیان خود دارای چنین حسّی نسبت به هم جنس خود هستند، خدای ناکرده زمینه گناهان جنسی برایشان فراهم خواهد شد؛ بنابراین به هیچ وجه اجازه ندهید در جمع دوستانه خود بحث به این گونه قضایا کشیده شود. اگر هم کسی ادعا می کند از این طریق در صدد دریافت کمک و راهکار است راه مطمئنِ مراجعه نزد متخصّص را به وی بنمایانید.

پرخوابی

آدم پرخوابی هستم و برای بیدار شدن در صبح مشکل دارم. چه کار کنم منظم شوم و به موقع از خواب بیدار شوم؟

امام علی(علیه السلام) می فرماید:

«کَثْرَةُ الأکْلِ والنَّوْمِ تُفْسِدَانِ النَّفْسَ وَ تَجْلِبَانِ المَضَرَّةَ؛[74] خور و خواب زیاد، جان آدمی را تباه می سازد و زیان به بار می آورد».

به همین دلیل شایسته است که هر فردی میزان خواب خود را با توجّه به عوامل گوناگون مؤثر در آن (نوع و میزان فعالیت روزانه، شرایط سنّی و اقلیمی، وضعیت سلامت روحی و جسمی و…) تعیین نماید.

در این میان گفتنی است که گرچه مدت زمان لازم برای خواب انسان بسته به سن و تفاوت های فردی متفاوت است و اکثر بزرگسالان برای حفظ سلامتی خود به 7 تا 8 ساعت خواب شبانه نیاز دارند؛ امّا نمی توان میزان دقیقی برای خواب افراد تعیین کرد. بعضی از مردم به طور طبیعی خواب کوتاه کمتر از 6ساعت داشته و بدون نشان دادن علائم خواب آلودگی، در طول روز عملکرد باکفایتی دارند؛ اما بعضی دیگر برای یک عملکرد باکفایت، هر شب به بیش از 9 ساعت خواب احتیاج دارند. در حقیقت پرخوابی و کم خوابی در افراد عادی که مشکل خواب ندارند، با ساعات خوابیدن مشخص نمی شود. به عنوان مثال نمی توان گفت فردی که 9ساعت می خوابد، پرخواب است و یا کسی که 5 ساعت می خوابد، کم خواب است. ملاک اصلی برای تشخیص مدت زمان خواب، نیاز خود فرد و این نکته است که وقتی از خواب بیدار می شود احساس رفع خستگی، آرامش و توانمندی کند؛ بنابراین شما با دقت در ساعات خواب شبانه و همچنین در نظر گرفتن عملکردتان در طول روز می توانید میزان خواب مورد نیازتان را به دست آورید.[75]
برای کاستن از مقدار اضافی خواب خود به توصیّه های زیر عمل نمایید:

علل زمینه ای پرخوابی خود را برطرف سازید به عنوان مثال پرخوری در شب از مهم ترین عوامل پرخوابی است، سعی کنید شب ها به حداقل غذا اکتفاء کنید.

اگر طبع شما سرد است از خوردن غذاهایی مثل ماست، بادمجان، ترشیجات و… که طبیعت آنها سرد است و موجب تشدید خواب آلودگی در شما می شود، بپرهیزید.

غذا را در ابتدای شب میل کنید تا موقع خواب هضم شده باشد.

در صورت امکان از خواب قیلوله (خواب کوتاه قبل از ظهر) بهره مند باشید.

فعّالیّت های شدید بدنی در روز با خواب آلودگی و افزایش خواب همراهند و گریزی از آنها نیست؛ برای همین اگر این نوع فعّالیّت های شما زیاد است آنها را تعدیل کنید.

عدم تحرّک و ترک ورزش روزانه باعث اجتماع رطوبت در بدن و خواب آلودگی می شود؛ بنابراین تحرّک بدنی برای شما از ضرورت های زندگی است.

ترک هر عادتی زمان بر است و شایسته آن است که به تدریج عمل شود؛

به همین دلیل با برنامه ریزی دقیق سعی کنید به تدریج از میزان خواب خود بکاهید. جدولی تنظیم کنید که به مدّت یکماه از طول خواب خود یک ساعت کم کنید. توجّه نمایید که میزان کاهش نباید از حدّ مورد نیاز بدن افزون تر شود.

با اطرافیان خود قرار بگذارید که اگر سر ساعت مورد نظر از خواب بر نخواستید به هر صورت ممکن شما را بیدار سازند.

یک کار مهم در ابتدای صبح برای خود تعریف کنید. یکی از دلایلی که ممکن است خواب صبحگاهی شما ادامه یابد این است که احساس نمی کنید وظیفه ای بر دوش شماست و در واقع کاری ندارید که بخواهید زود و یا دیر برخواستن از رختخواب برای شما تفاوت داشته باشد؛ بنابراین توصیه می شود مسؤولیت آماده کردن صبحانه برای اعضای خانواده را به عهده بگیرید تا از این طریق انگیزه شما برای برخواستن از رختخواب افزایش یابد.

پس از نماز صبح برنامه مشترکی با یکی از دوستان خود تنظیم کنید، مثلاً قرار بگذارید با یکدیگر مباحثه علمی داشته باشید یا ورزش کنید و… .

یکی دیگر از عواملی که باعث می شود انسان به خوابش ادامه دهد دمای محیط است؛ برای همین هر وقت که از خواب بیدار شدید از رختخواب خود به درآیید و از گرمای فضای اتاق خواب به وسیله باز کردن پنجره و… بکاهید، به حیاط رفته و مقداری حرکات کششی انجام دهید.

جهت پای بندی به تصمیم خود برای کاستن از میزان خواب تان برای خود برنامه تشویق و تنبیه بگذارید. به عنوان مثال با خود عهد ببندید که هرگاه سر ساعت مورد نظر از رختخواب بیرون نیامدید، برنامه مورد علاقه تلویزیون را که هر روز دنبال می کردید، ترک نمایید. در این مورد بر خود سخت بگیرید تا طبع تان به برنامه جدید زندگی عادت نماید.

برای بیدار شدن در هر ساعت معینی که مرادتان باشد، خواندن آیه آخر سوره کهف مورد سفارش است:

(((قُلْ إِنَّما أَنا بَشَرٌ مِّثْلُکمُ ْ یُوحَی إِلی َّ أَنَّمَا إِلَاهُکُمْ إِلَاهٌ وَاحِدٌ فَمَن کاَنَ یَرْجُواْ لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا یُشْرِکْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدَا)))؛[76]
«بگو: من فقط بشری هستم مثل شما (امتیازم این است که) به من وحی می شود که تنها معبودتان معبود یگانه است پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند!».

بی خوابی

مدّتی است که بی خوابی آزارم می دهد، چه کار کنم که خواب راحتی داشته باشم؟

«هر چند کلمه بی خوابی[77] اغلب به عنوان آشفتگی در داشتن خواب کافی معنی شده، امّا وضعیت واقعی آن چندان هم توصیف ساده ای نیست. بعضی از افراد در شروع به خواب رفتن مشکل دارند، در حالی که دیگران از این که قادر نیستند صبح بعد از ساعت 3 یا 4 بخوابند شکایت دارند».[78]
به طور کلّی بی خوابی ها ممکن است عارضه جانبی مشکلات هیجانی مانند افسردگی یا استرس زیاد نظیر فشارهای شغلی، مشکلات سلامتی مانند کمردرد، زخم ها و آسم و یا مصرف برخی داروهای محرک مانند کوکائین و آمفتامین ها باشد[79] که ضرورت مراجعه به متخصّص را توجیه می بخشد؛ زیرا «بی خوابی، عارضه ناخوشایندی است که با خستگی در طول روز، عملکرد ضعیف، کاهش بازدهی و افزایش مشکلات سلامتی ارتباط دارد».[80]
به هر حال به صورت کلّی برای داشتن یک خواب راحت پیشنهاد می شود:

یک رختخواب راحت برای خواب خود مهیا کنید. یک بالش، پتو یا ملحفه ای مناسب، در خواب تان بسیار تأثیر دارد.

مکان استراحت و خواب تان را طوری انتخاب کنید که آرام بوده و تهویه مناسبی داشته باشد. نور شدید و زننده، صدای بیرونی نظیر تردّد ماشین و… مانع یک خواب راحت است.

هیچ وقت گرسنه به تخت خواب نروید، به اندازه مناسب بخورید تا خوب بخوابید.

از خوردن غذاهای سنگین قبل از خواب بپرهیزید. شکم بیش از حد پر، شما را بیدار نگه می دارد. بعضی غذاها می توانند به خواب کمک کنند. به عنوان مثال شیر حاوی تریپتوفان است که مادّه ای خواب آور می باشد.

قبل از به رختخواب رفتن از مصرف هر گونه مواد محرّک نظیر قهوه، چای، نوشابه های مختلف، کافئین و کاکائو بپرهیزید.

هنگام رفتن به رختخواب افکار مزاحم، مشکلات و این که چرا بدخواب هستید را از ذهن خود دور کرده و تصور کنید در بهترین نقطۀ دنیا در حال استراحت هستید.

نظم در خواب برای تنظیم ساعت زیستی بدن اهمیت بسیاری دارد، برای این منظور هر روز در ساعت مقرّری به رختخواب رفته و در ساعت مشخصی از خواب بلند شوید.

صبح ها زودتر از خواب بیدار شوید. برای بیشتر افراد خوابیدن قبل از نیمه شب و بیدار شدن در ابتدای صبح احساس نشاط در طول روز را در پی دارد و شب نیز راحت به خواب خواهند رفت.

تا کاملاً خسته نشده اید به رختخواب نروید.

اگر در رختخواب هستید و به خواب نمی روید، از جای خود بلند نشوید. در بستر بمانید و سعی کنید آرام باشید. اگر این کار فایده نداشت و احساس ناراحتی تان بیشتر شد، از رختخواب بیرون بیایید و مدت کوتاهی به فعالیّتی آرام بخش سرگرم شوید.[81]
در بستر و از اتاق خواب فقط برای خواب و استراحت استفاده کرده و از فعّالیت هایی همچون نگاه کردن به تلویزیون، صحبت کردن با تلفن، بحث کردن با هم اتاقی ها، مطالعه کردن، غذا خوردن و… اجتناب کنید.

سعی کنید قبل از زمان خواب رفتارهای تان تا حدّ ممکن آرام بخش باشد. یک دوش آب گرم، یک مطالعه سبک و… همگی می توانند کمک کار خوبی در این زمینه باشند.

ورزش منظم به بهتر خوابیدن کمک می کند؛ [82] امّا اگر امکان ورزش برای تان فراهم نیست، سعی کنید در روز فعّالیت بدنی داشته و به عنوان مثال پیاده به محل کار خود رفت و آمد نموده و اگر مسافت طولانی است یک ایستگاه زودتر پیاده شده و بقیه راه را پیاده طی کنید.

در مصرف قرص های خواب آور احتیاط کنید. همه انواع این قرص ها چرخه خواب را بر هم می زنند و مصرف درازمدّت آن ها به طور حتم به بی خوابی منجر می شود. حتّی شب های امتحان از مصرف قرص خواب پرهیز کنید؛ زیرا یک شب بدخوابی معمولاً تأثیری در عملکرد روز بعد ندارد؛ امّا خماری ناشی از قرص خواب ممکن است بر عملکرد شما اثر بگذارد.

زودرنجی و حساسیت

من در کل فردی حساس، زودرنج و کم طاقت هستم به طوری که نمی توانم با دیگران رابطه برقرار کنم. با کمترین بی احترامی ناراحت شده و خودخوری می کنم، لطفاً برای برطرف کردن این حالت مرا راهنمایی کنید.

گرچه هر یک از عوامل شخصیتی ، فشار و استرس، خستگی، مسائل حل نشده و بحران های قبلی می تواند علّت زودرنجی باشد و راهکارها نیز بسته به عامل متفاوت می گردد؛ [83] امّا نباید گمان کنید دچار مشکل خاصی هستید؛ زیرا تنها شما نیستید که با این مسأله روبه رو هستید. افراد دیگر هم تا حدودی این حالت را تجربه کرده اند؛ زیرا دوران نوجوانی و جوانی به عنوان حسّاس ترین و مهم ترین دوره زندگی هر فرد دارای تغییر و تحوّلات بسیاری از نظر جسمی، عاطفی و روانی است که یکی از این ویژگی ها زودرنجی است.

آنچه خطرناک بوده و جای نگرانی دارد، باقی ماندن این حالت است.[84] مهم ترین و مؤثرترین عامل در «مراقبت های ویژه» جهت کنترل «زودرنجی» تصمیم قاطع و عزم و اراده راسخ خودتان برای برطرف کردن این مسأله است.

اگر واقعاً میل دارید تغییر کرده و دگرگون شوید؛ از همین الآن تصمیم بگیرید در مورد اینکه قبلاً چگونه بوده اید و تا به امروز چگونه شخصیتی داشته اید و چرا چنین بوده اید؛ مطلقاً صحبت و تفکر نکنید؛ در واقع هیچ لزومی ندارد که در گذشته خود بمانید؛ زیرا به هر حال گذشته؛ گذشته است و تغییرپذیر نیست، این زمام حال و آینده است که در اختیارتان قرار دارد و ان شاءالله خواهید توانست با همّت تان آن طوری که می خواهید بدان شکل دهید.

بدانید «زودرنجی» قابل کنترل است، بخشی از آن بر اثر بالا رفتن سن و کسب تجربه و پختگی بیشتر و بخشی دیگر نیز بر اثر مراقبت های ویژه، کمتر می شود. به طور طبیعی باید به گونه ای برنامه ریزی کنید که حالت زودرنجی پس از مدّت زمان کوتاهی در شما فروکش کند؛ وگرنه ممکن است در دراز مدّت، مسائل بسیاری را به دنبال داشته باشد که از جمله آنها اعتمادبه نفس ضعیف، افسردگی، یأس، ناامیدی و… می باشد.

راهکارهایی که می توانید با استفاده و تمرین بر آن ها این حالت را در خود کاهش دهید، عبارتند از:

شناسایی علّت زودرنجی و کوشش متناسب در جهت حلّ آن: زودرنجی شما بدون جهت و بی دلیل نیست، حتماً دلیل و علّتی دارد هر چند شما آن را نشناسید. سعی کنید علّت آن را بشناسید، هر موقعیتی که برای شما ناراحت کننده است از آن دوری نموده و یا از قبل تمرین کنید که اگر در چنین موقعیّتی قرار گرفتید چگونه باید برخورد کنید. به جای زودرنجی، صبر و تحمّل خویش را بالا برده و روحیه مقاومت، سرسختی و عزّت نفس را در خویش تقویت کنید.

عدم قضاوت سریع در مورد رفتار و انگیزه های دیگران: ممکن است علّت رنجش شما از دیگران این باشد که نسبت به آنها دید منفی داشته و فکر کنید همه مخالف شما هستند و شما را دوست ندارند. این تصوّر باعث می شود که بدون دلیل از دیگران برنجید. سعی کنید نگرش خود را نسبت به دیگران تغییر داده و بپذیرید که همه شما را دوست دارند و اگر هم در مواردی به شما تذکر می دهند یا سخت می گیرند، از آن جهت است که شما برای آ ن ها مهم هستید و از باب دل سوزی به شما تذکر می دهند.

تعدیل انتظارات خود از دیگران: خواسته های خویش را از دیگران کم کنید و به حداقل ها اکتفا نمایید و یا با تلاش و تکاپوی بیشتر و همّت بالاتر به خواسته های خود برسید.

صحبت کردن با کسی که شما را رنجانده: اگر کسی شما را رنجاند، تلافی و حتّی مجادله نکنید؛ بلکه با بیان ساده و صمیمانه وی را از وضعیت روانی خود مطلع نمایید، به عنوان مثال بگویید: «من از این رفتار شما احساس خوبی ندارم» و یا این که «رفتار شما موجب دلگیری من شد». در این صورت چه بسا خواهید دید که او قصد رنجاندن شما را نداشته؛ بلکه در مسیر عادی زندگی این برخورد پیش آمده است و کم کم شما به این موضوع پی خواهید برد که کسی قصد رنجاندن شما را ندارد.

استفاده از از فیلتر ذهنی: گاهی در گفت و گو با طرف مقابل، ده ها نکته مثبت و فقط یک نکته منفی جزیی می بینید که فقط همان به چشم تان آمده و مانع دیدن خوبی ها می شود. اگر توجّه نمایید گاهی همین نکته منفی همه رابطه شما را تحت تأثیر قرار داده و باعث رنجش خاطر شما می شود؛ بنابراین هوشمندانه و با استفاده از فیلتر ذهنی به نقاط مثبت طرف مقابل توجه بیشتری کنید.

توجه به پیامدهای منفی رنجش از دیگران: اگر به صورت جدّی درصدد اصلاح این حالت نباشید، زودرنجی به مرور زمان تبدیل به عادت و حتی یک ویژگی شخصیّتی در شما خواهد شد که پیامدهای منفی بسیاری را به دنبال خواهد داشت، به گونه ای که نمی توانید در زندگی خود موفّق شوید و یا با دیگران ارتباط صمیمی و عاطفی برقرار کنید.

افزایش ظرفیت و توانایی تحمّل سختی ها و پذیرش محدودیت ها و کمبودها در خود: به یاد آوردن سختی ها و رنج و مصیبت های گذشته یا متمرکز کردن ذهن در حوادث یا مشکلاتی که ممکن است در آینده پیش آید، یکی از عوامل زودرنجی و تشدید آن است؛ برای همین سعی کنید افسوس گذشته ها را نخورده و نسبت به آینده، تشویش و نگرانی نداشته باشید.

افسوس گذشته ها را نخوردید و نسبت به آینده، نگرانی نداشته باشید.

مقاوم بودن در مقابل رفتارهای تمسخرآمیز دیگران: به گونه ای عمل کنید که بفهمند رفتار، گفتار، قضاوت و احیاناً سرزنش آنان نمی تواند به خود باوری شما لطمه وارد سازد. در واقع آنها را خلع سلاح کنید.البته ایرادهایی را که به کار شما می گیرند عاملی در جهت برطرف ساختن نقص در خودتان بدانید و از آنها تشکر نمایید.

معاشرت با افراد خوش اخلاق: ارتباط تان را با افراد خوش خلق، غیرعصبی و کسانی که آن ها را دوست دارید، گسترش دهید.

خودارزیابی: رفتارهای منفی خود را که باعث پاسخ نامناسب دیگران می شود، شناسایی کرده و برای تغییرشان برنامه داشته باشید.

درک شرایط طرف مقابل: به دیگران حق بدهید که گاهی درست برخورد نکنند؛ زیرا ممکن است خستگی، استرس، ناراحتی از موضوعی دیگر و… بر رفتارشان با شما تأثیر گذاشته باشد.

عهد بستن با خود: با خود عهد کنید که هیچ گاه بعد از یک گفت و گویی که به جر و بحث کشیده می شود، دیگر به آن فکر نکنید.

تقویت حس شوخ طبعی خود در موقعیت های دشوار.

تمرین تعامل اجتماعی مؤثر: برخی از زودرنجی ها به خاطر ناتوانی در ابراز وجود است؛ بنابراین شرکت در کلاس های ارتقای مهارت های روابط بین فردی می تواند کمک مناسبی باشد.

استفاده از تفریح و سرگرمی های سالم: از تفریحات سالم و تقویت کننده اراده – مانند کوهنوردی، شنا، دو و پیاده روی و گردش در طبیعت و… – استفاده کنید.

تأثیرپذیری

احساس می کنم در زندگی بیش تر تحت تأثیر دیگران هستم. نمی توانم به کسی «نه» بگویم و هرچند دلم نمی خواهد کاری را انجام دهم؛ اما چون می ترسم از من دل خور شوند حتّی کار آنها را جلو نیز می اندازم. لطفاً راهی به من نشان دهید که بتوانم حرف خودم را بزنم و از این وضعیّت رهایی یابم.

نسبت به اصل تأثیرپذیری از دیگران خود را نگران نسازید؛ زیرا یکی از ویژگی های انسان تأثیرپذیری است.

اگر تأثیرپذیری معقولانه باشد مثل اینکه شما دوستی منظم، مرتب و با انضباط دارید که در انجام امور درسی و غیردرسی، فردی جدّی است، تأثیرپذیری از او به این گونه که شما نیز فردی جدی و منظم شوید، اشکالی ندارد؛ زیرا اصل بر این است که انسان باید از الگوهای خوب استفاده کند.

اگر منظور شما از تأثیرپذیری این است که بیش از حد در برابر دیگران انعطاف پذیر و منفعل بوده و اراده ای سست دارید، این تأثیرپذیری منفی است که نیاز به تقویت اراده دارید. اگر خواهان آن هستید که بیش از اندازه در مقابل دیگران منعطف نباشید، به خاطر بسپارید که:

اندیشه های خود را شکل ببخشید؛ زیرا در غیر اینصورت دیگران اندیشه های شما را شکل می دهند.

خواسته های خود را عملی سازید؛ زیرا در غیر این صورت دیگران برای شما برنامه ریزی می کنند.

همچنین برای جلوگیری از تأثیرپذیری ناآگاهانه می توانید از روش های بسیاری از جمله موارد زیر استفاده کنید:

هر بار که به سمت انجام کاری می روید از خود بپرسید: «آیا این کار صحیح است؟».

شاهد ماجرایی که هستید و گرایشِ شدید به آن را در خود احساس می کنید، لحظه ای صبر کنید و علت این گرایش را بیابید.

قبل از انجام کارها، پیامدهای احتمالی آنها را بررسی کنید.

همواره سعی کنید بر روی هدف تان متمرکز بمانید.

توضیح بیشتر این که انسان ها از دو دسته عوامل تأثیر می پذیرند:

عوامل ارثی و ژنتیکی: مانند رنگ مو، قد، قیافه و حتّی برخی صفات شخصیتی.

عوامل محیطی و اجتماعی: مانند تأثیرپذیری از یک دوست، معلم یا یک هنرپیشه و…؛ بنابراین، اصل تأثیرپذیری از ویژگی های انسان است وگرنه اگر انسان تأثیرپذیر نبود تعلیم و تربیت، مدرسه و دانشگاه معنا نمی داشت. میزان تأثیرپذیرى نیز به بینش و آگاهى، نیروى اراده و اعتماد به نفس افراد بستگى دارد.

هر چه انسان از بینش و آگاهى، اعتقادات محکم، نیروى اراده، قدرت تجزیه و تحلیل و استنباط و اعتماد به نفس بیشترى برخودار باشد در تأثیرپذیرى مثبت از دوست، معلم، خانواده نقش بیشترى مى تواند داشته باشد. براى اینکه تأثیرپذیرى مثبت داشته باشیم باید مؤلفه هاى شخصیتى خودمان را مثل اراده، آگاهى، بینش، اعتقادات تقویت کنیم و از بعضى امکاناتى که خداوند جزء ساختار وجودى ما قرار داده است مانند نیروى عقل، عواطف و هیجانات بهتر و بیشتر استفاده کنیم.

به نظر می رسد یکی از چیزهایی که باعث می گردد فردی نتواند از حق و حقوق خود در مقابل دیگران دفاع نماید و یا در مقابل آنان به بیان عقیده بپردازد این است که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نباشد و در پی خودکم بینی و یا دیگر بزرگ بینی جرأت انجام برخی کارها و یا حتی اظهار نظرها برایش مقدور نباشد. این افراد معمولاً احساس خود کم بینی در اکثر اعمال و نگرش هایشان موج می زند و کمرویی یکی از شایع ترین صفات شان بوده و موجب می گردد نتوانند در برقراری ارتباط مناسب با دیگران موفّق عمل نمایند.

در این رابطه توجه داشته باشید که اعتماد به نفس دو رکن دارد:

1. شناخت استعدادها و توانایی های خود

2. باور کردن این توانایی ها.

اعتماد به نفس، توجه فرد به توانایى هاى خود و استفاده از آن ها و شجاعت در برخورد با سختی ها و قوّت نفس در مبارزه با مشکلات است.

به نظر می رسد مسأله ای که شما با آن مواجه هستید از طریق یادگیری فنون و مهارت جرأتمندی قابل حل باشد و همین مهارت نیز به مرور باعث افزایش اعتماد به نفس تان گردد.

جرأت ورزی، یعنی دفاع از حقوق خود و بیان افکار و احساسات خویش که به شیوه مستقیم، صادقانه و مناسب انجام شود. افراد جرأت ورز برای خود و دیگران احترام قائل هستند. آنان منفعل نیستند و ضمن این که به خواسته ها و نیازهای دیگران احترام می گذارند، اجازه نمی دهند دیگران از آنها سوء استفاده کنند و به شیوه قاهرانه با آنان ارتباط برقرارکنند.[85]
مسأله مهم در داشتن رفتار مؤثر جرأتمندانه با دیگران و نپذیرفتن تأثیر منفعلانه از آنان، شناخت حقوق خود، خداوند و دیگران است. توجه داشته باشید که جرأت مندی و پرخاشگری از یکدیگر متمایزند. پرخاشگر بودن به معنی حمایت از خود به شیوه ای است که در آن به حقوق دیگران تجاوز می شود؛ لذا مرز این دو رفتار را برای خود پر رنگ نمایید تا به موقع و با استفاده از مهارت مورد نظر به حقوق خود دست یابید.

آنچه که ممکن است باعث گردد افرادی مثل شما از ابراز جرأت خودداری نمایند این است که اغلب ترس از ناراحتی دیگران و از دست دادن دوستی آنها باعث می گردد از جرأت مندی دست بشویید. با این وجود توجه داشته باشید که هرچند ممکن است شما با کنار گذاردن جرأت مندی از ناخرسندی های فوری و بلافاصله پرهیز کنید ولی چنین کاری در دراز مدت رابطه را به مخاطره می افکند و آن گاه احساس شما این خواهد بود که مرتب بهره هایی در جنبه مادی و معنوی را از دست می دهید.

سعی نمایید از امروز در جهت تقویت جرأت مندی و به تبع آن تقویت اعتماد به نفس تان خود را به سه مهارت کلیدی زیر مجهز نمایید.

بیان احساسات خود: سعی نمایید بدون متهم کردن دیگران یا گفتن جملاتی نظیر: «شما بی ملاحظه هستید»، «شما پر رو هستید» صرفاً سعی نمایید به صورت مستقیم آن ها را از احساسی که نسبت به اعمال شان دارید در قالب جملاتی نظیر: «متأسفم، اما برنامه دیگری دارم»، »متأسفم، اما نمی توانم برای شما کاری انجام دهم» مطلع سازید. این روش بر عزت نفس و احترامی که دیگران برای شما قایلند، خواهد افزود.

همدلی: همدلی مهارتی مهم برای تقویت روابط صمیمانه است. اگر نیازهای دیگران را درک کرده و بپذیرید، آن ها بیشتر مایل به پذیرفتن خواسته ها و امیال شما خواهند بود. این بدان معنا نیست که هر چه آن ها می خواهند، قبول کنید، بلکه شما می توانید با خواسته دیگران مخالفت کنید؛ امّا باید نشان دهید که احساس آن ها را درک می کنید و آن را محترم می شمارید.

کاردانی: وقتی احساسات خود را بیان می کنید و نسبت به دیگران همدلی نشان می دهید به احتمال قوی اعمال شما مدبرانه خواهد بود تا نسنجیده. هیچ کس از این که وادار به انجام کاری شود خوشش نمی آید. اگر دیگران شما را به انجام کاری وادار کردند به جای این که عقب نشینی کنید، قرص و محکم بایستید و به نحوی واکنش نشان دهید که احترام آنان را جلب کنید.

همچنین می توانید از رفتار و گفتار افراد جرأتمند و قاطع مدل سازی کنید.

توجّه کنید که چه می گویند و چگونه می گویند. به حرکات سر و دست، حالت چهره و ژست های آن ها توجّه کنید تا بتوانید سرمشق بگیرید.[86]
افرادی که به وسیله ارتباطی بیانی ابراز وجود می کنند، دارای این ویژگی ها هستند: روشن، صادقانه و مختصر سخن می گویند. از لغت «من» در آغاز کلام خود استفاده می کنند. بین عقیده و حقیقت، تفاوت قائلند. دستورات خود را در قالب پرسش مطرح می کنند. به جای اینکه در مقام نصیحت گویی برآیند، پیشنهادهایی را در جهت موفقیت دیگران مطرح می کنند. انتقادات سازنده آن ها فاقد سرزنش و ملامت می باشد. با مطرح کردن سؤالات، افکار و احساسات دیگران را جویا می شوند. به حقوق دیگران همچون حقوق خود می نگرند. وقتی با کسی اختلاف نظر دارند، ضمن رعایت احترام به دنبال راه حل هایی هستند که مورد قبول طرفین باشند.

افرادی که با ارتباطات رفتاری ابراز وجود می نمایند نیز دارای این خصوصیات می باشند: به وقت مناسب تماس برقرار می کنند، ادب و نزاکت را در ایستادن و نشستن رعایت می کنند. با حرکت سر و دست و تغییراتی که به چهره می دهند، نقطه نظرات خود را همراهی می نمایند. لحن کلام آن ها محکم، قاطع و روشن است. چهره ای موقّر، متین و گشاده دارند. هنگام خوشحالی، لبخند زده و

در وقت خشم، گره بر ابروان می آورند. آهنگ کلام شان ملایم و منظم است، بر کلمات مهم و کلیدی تأکید نموده و به ندرت در هنگام صحبت کردن دچار مکث می شوند.

اگر طرف مقابل بیش از اندازه در خواسته خود سماجت می کند و سخنان شما را نادیده می گیرد، می توانید از تکنیک های زیر استفاده نمایید.

تکنیک صفحه خط افتاده: مانند صفحه گرامافونی که خط برداشته و قسمتی از آهنگ را مرتباً تکرار می کند، تا آن جا که لازم می دانید نظر خود مثلاً «گفتم که متأسفم، نمی توانم» را تکرار کنید.

روش خلع سلاح: گاهی ممکن است طرف مقابل سعی کند با توسل به شیوه هایی شما را در موضع انفعال قرار داده و وادار به اعمالی نماید که مورد دلخواه شما نیست. به عنوان مثال سعی نماید با جملاتی نظیر: «بابا تو دیگر کی هستی، خیلی خودخواهی» یا «واقعاً که بچه ای» و… شما را در موضع انفعال قرار دهد.

در روش خلع سلاح، شما سلاحی که با آن به شما حمله شده را از دست طرف مقابل می گیرید و به عنوان مثال چنین پاسخ می دهید که: «اگر این عمل خودخواهی است، آره من خودخواهم» یا «آره، اتفاقاً خودم هم می دانم که گاهی وقت ها خودخواه می شوم».

روش تغییر موضوع صحبت: در این روش وقتی طرف مقابل شما با سماجت در مورد موضوعی صحبت می کند که شما نمی خواهید بشنوید و یا پاسخ تان را قبلاً داده اید، می توانید از وی در مورد فلان دوست تان و یا موضوع دیگر بپرسید تا موضوع بحث تان عوض گردد.

نکات ضروری

برای کسب موفقیت در مهارت جرأت ورزی، با کارهای کوچک و در شرایط کم خطرتر شروع کنید و با کسب موفقیت زمینه را برای تعامل فعال با دیگران در سایر شرایط بر اساس دفاع از حقوق مادّی و معنوی خود با کمک مهارت جرأت ورزی فراهم سازید.

فراموش نکنید که فراگیری یک مهارت نیاز به تمرین و پشتکار دارد و مهم تر از آن اجرای مؤثر و درست مهارت جرأت مندی است که با شناخت دقیق مرزهای حقوق خود، دیگران و خداوند اجرا شدنی است.

رابطه هم اتاقی

هم اتاقی من در دانشگاه این ترم نمراتش افتضاح شده. پدرش هم خیلی به درس حساسه تهدید کرده که اگه ترم بعد خوب نشه باید ترک تحصیل کنه و بره دنبال کار. خودش میگه تمرکز نداره؛ ولی من که دردشو میدونم فکر و ذهنش آشفته به اینترنت و دنبال رابطه با…. من خیلی نگرانشم. بگید چه کار کنم، چون از لحاظ اعتقادی هم بسیار ضعیفه؟

نظارت بر دوستان، هدایت آنان و رها نکردن آنها به حال خود نکته با ارزشی است که حسّاسیت و دغدغه خاطر شما نسبت به آن در مورد هم اتاقی تان ستودنی است.

رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در این زمینه به علی(علیه السلام) فرمودند:

«لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَی یَدَیْکَ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ مِنْ مَشَارِقِهَا إِلَی مَغَارِبِهَا؛ اگر یک نفر به دست تو هدایت شود از همه آنچه خورشید بر آن می تابد برای تو ارزشمندتر است».[87]
قبل از ارائه راهکارها ضروری است در جهت شناخت و برخورد بهتر با این مسأله، برخی از عوامل زمینه ساز چنین ارتباطاتی را به طور خلاصه برشمریم که عبارتند از:

1. گرایش غریزی به جنس مخالف، 2. احساس نیاز و نداشتن پشتوانه عاطفی، 3. ضعف اعتقادات و باورهای دینی، 4. ضعف رشد اخلاقی، 5. حس بی خیالی و شانه خالی کردن از تعهّدات، 6. تهاجم فرهنگی و عدم نظارت خانواده 7. آشفتگی های روانی 8. نداشتن الگوی مناسب.

با توجّه به اینکه سزاوار نیست در مراحل ابتدایی به طور مستقیم وارد عمل شد و برخورد چکشی کرد، سعی نمایید از طریق رفاقت و ایجاد فضای محبّت و تأثیرگذاری، وی را از آسیب های چنین ارتباطاتی بیشتر آگاه نموده و از عواقب دوستی و ارتباط با جنس مخالف صحبت کرده و ایشان را نسبت به پیامدها و عوارض این مسأله از طریق آگاهی دادن نسبت به نمونه های چنین روابطی که موجب افت تحصیلی، افت اخلاقی و… شده، هشیار سازید.

در فرآیند تأثیرگذاری بر وی توجه داشته باشید که حدود و کیفیت آن، بستگی به توانایی ها و قابلیت های شما و انعطاف پذیری او دارد؛ بنابراین:

همان طور که ایشان را دوست دارید و نسبت به سرنوشتش احساس وظیفه می نمایید، محبّت قلبی خود را به وی اظهار دارید؛ زیرا علاقه قلبی شما و ابراز آن نسبت به او مهم ترین گشاینده راه ارتباط مفید و مؤثر شما با وی و زمینه ساز تأثیرپذیری وی از شماست.

یک یا چند نکته مثبت و ارزشمند را در ایشان شناسایى و برجسته سازید. در واقع با تحسین صادقانه به جهت وجود آن امر مثبت، ارتباط خود را با وی محکم سازید و مراقب باشید که هیچ گاه رابطه خود را با نکته اى منفى آغاز نکنید.

گرچه اشتباه و لغزشی از وی مشاهده کردید، سعی نمایید به طور مستقیم از او گلایه نکنید و وی را مورد انتقاد مستقیم و سرزنش قرار ندهید؛

زیرا وقتى تذکر اخلاقى با کنایه و اشاره گفته شود، زودتر اثر مى بخشد تا اینکه با صراحت از گناه یا اشتباه نام برده و انتقاد گردد. چه بسا برخورد مستقیم و بى پرده با گناه و لغزش وی در مراحل اولیّه، سبب گستاخى و جرأت بیشتر وى شده، زشتى کار در نظر او رنگ باخته و به توجیه آن بپردازد و یا اینکه به شکل دیگرى مقاومت کند.

قبل از انتقاد از وی، مى توانید به برخى از اشتباهات، شکست ها و ناکامى هاى خود در زندگى و چگونگى اصلاح و بهبود آن اشاره کنید. این خودگشایى شما باعث نزدیکى به او شده و فضاى صمیمیت را بین شما ایجاد می نماید؛ البته در استفاده از این روش 1. نباید افراط نمایید؛ زیرا موجب مى شود توجه وی بیش از حد به شخص شما معطوف شود، 2. نباید اسرار پنهان خود را فاش نمایید.

بکوشید شنونده خوبى برای وی بوده و زمینه اى فراهم آورید که بیشتر درباره خود، براى شما حرف بزند. باور نمایید که اگر وی احساس کند شما و یا هر فرد از خانواده اش شنونده خوبى براى سخنان او هستند، به راحتى افکار و احساسات خود را منتقل می نماید که مسلّم است تنها در این صورت شما می توانید به عنوان یک شنونده به تأثیرگذار خوبى تبدیل شوید.

سعی کنید به وی اعتبار داده؛ شخصیتش را ارج نهاده و کارى کنید که احساس اهمیّت و شخصیّت کند. توضیح این که از جمله عوامل استمرار دهنده در روابط پنهانی، احساس گناه و آلودگی است که بعضی مواقع ذهن این افراد را به خود مشغول ساخته و باعث می گردد در انجام دادن عملی که این احساس را برانگیخته اصرار و پافشاری نمایند؛ زیرا با خود می گویند حالا که من این کار را کرده ام؛ پس بگذار آن را ادامه دهم. برای این افراد، اولین قدم، تنها یک گام نیست، بلکه قدم شروع، ادامه و استمرار است و نه تنها باید از دامن زدن به احساس گناه و آلودگی در این افراد اجتناب نمود، بلکه شایسته است آن ها را متوجّه کرامت و ارزش خود کرده و در زمینه نحوه طی مراحل سالم و درست ازدواج و صبر کردن تا زمان مناسب یاری شان کرد.[88]
کارى کنید که احساس کند او را به دلیل ارزش ذاتى اش و بدون توجه به نکات ضعف و عیوبى که دارد، پذیرفته اید و به او و سرنوشتش اهمیت مى دهید.

سخن نیکو را به نوعى سحر تشبیه کرده اند که در جان و اعماق وجود افراد تأثیرگذار است؛ بنابراین در استفاده از کلمات و جملات براى ایجاد ارتباط و تأثیرگذارى بر وی به اندازه کافى دقت نموده و بهترین کلام را در کوتاه ترین و زیباترین جملات و الفاظ بیان نمایید.

غالباً فردی در شرایط وی علّت آنچه را که شما عیب می دانید، نمی داند؛ زیرا این افراد به دلیل غلبه «خودمحوری شناختی»[89] بر ذهن شان، نمی توانند به آسانی در خصوص وجود یا فقدان زوایای دیگری از واقعیت و یا احتمال خطا بودن اندیشه خود، فکر کنند. در حقیقت این افراد باور خود را تقریباً به طور مطلق درست می پندارند و کمتر به عواقب عمل خویش و آسیبی که ممکن است در آینده به وقوع بپیوندد، می اندیشند؛ بنابراین شایسته است از طریق برقراری روابط صمیمانه و گفت و شنود بسیار با وی در جریان محتوای فکری او قرار گرفت تا از طریق ارائه شواهد جانبی وی را به این فکر کشاند که در مورد باورهای خویش بیشتر تأمل نموده و افکار نادرست خود را اصلاح کند.

در صورتی که همه راهکارهای فوق اثر بخش نبود، سعی کنید به طور مستقیم با ملایمت و ملاطفت در مورد هدفش از برقراری چنین ارتباطی با وی به صحبت نشسته و وی را متقاعد سازید که باید مراقبت های بیشتری از خود نموده و کاری نکند که خدای ناکرده زندگی آینده اش تحت تأثیر عوارض سوء ارتباط با نامحرم قرار گیرد. تا جایی که می توان باید سعی کرد پیامدهای آتی چنین ارتباطی را برایش ترسیم نموده و از وی خواست در مورد آنها بیندیشد. به وی گوشزد کنید که خود باید پذیرای مسؤولیت تبعات ارتباط نادرست امروزش در زندگی فردایش باشد.

«تجارب تربیتی» اطرافیان و یا صفحه حوادث روزنامه ها و مجلّات را به جای اندرزهای کتابی و لفظی در معرض نظر وی قرار دهید تا او فرصتِ تجربه واقعیت را در زندگی خود دریابد. به عنوان مثال طوری زمینه سازی نمایید تا در جریان تجربیات تلخ کسانی که دچار چنین دوستی هایی بودند، قرار گیرد.

افت تحصیلی بهانه خوبی است که از او بخواهید به یک مشاور مطمئن مراجعه نماید؛ زیرا طرح مسأله با مشاور به موضوع رابطه وی نیز کشیده خواهد شد.

نکته ضروری

یکی از نیازهای آدمی آن است که دیگران او را بپذیرند و دوست داشته باشند، دختر یا پسر جوان دانشجویی که وارد فضای دانشگاه می شود، از فضایی دیگر به محیطی تازه پا می نهد. او نیاز دارد که کسی در را به روی او بگشاید

و به او لبخند بزند، تشکلی دستش را بفشارد، خودش را متعلق به گروهی بداند، احساس هویت کند و خودش را در کنار دیگران معنا کند. اینجاست که رسالت نهادهای دانشگاهی و دانشجویی نظیر بسیج دانشجویی، انجمن های اسلامی و… بسیار اهمیت دارد تا یک جوان به راحتی بتواند در کنار همجنسان خود در یکی از نهادها خودش را اثبات و ارضا نماید تا به نیاز اساسی تعلّق و محبّت خود پاسخ گوید.

اگر نهادهای مذکور از جذب نیروهای جوان و بانشاط غفلت کرده و از شیوه های تخصّصی و مطلوب برای کشاندن دانشجویان به اماکن تعریف شده، قانونی و هدفمند یاری نگیرند، آن وقت ممکن است این جوان به این علّت که احساس نیاز می کند، از آن رو که به عطشی پاسخ درخور داده نشده، از آن رو که احساس تنهایی و یأس می کند، از آن رو که حتی از سوی نهادی دانشگاهی مورد بی توجّهی قرار گرفته و… – به ویژه اگر به این موارد خلأ عاطفی در خانواده ها نیز اضافه شود- به جنس مخالف پناه بیاورد و بخواهد خلوت هایش را این گونه پرنماید.[90]

ارتباط اینترنتی

ببخشید من مدتی هست که در اینترنت چت می کنم. خودم احساس می کنم که وقت تلف کردنه و با خودم عهد می بندم که دیگه چت نکنم؛ ولی بازم می روم و نمی تونم ازش دست بردارم. من دانشجو هستم و از درس ها حسابی عقب موندم. خواهش می کنم چند راه بگین که من دیگه سراغ چت و سایت های مبتذل نروم.

اینترنت فضایی زاییده تکنولوژی، بسیار پیچیده و به همان نسبت هم نیازمند آگاهی، تسلّط و کنترل و پایبندی به اصول فنّی، اخلاقی و اجتماعی است

و با چنین حضور آگاهانه و هدفمندی است که اینترنت فرصت هایی استثنایی و نامحدود برای رشد و بالندگی مشترکانش فراهم می کند.[91]
اینترنت با توجه به ماهیت، محتوا و ویژگی هایی نظیر دسترسی آسان، ناشناس ماندن کاربران و… یکی از موقعیت هایی است که خلوت با نامحرم در آن جدای از آشفتگی های روانی زمینه را برای انواع انحراف های اخلاقی آسان می کند، حال آن که رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:

«ألا لایخلونّ رجل بامرأة إلّا کان ثالثهما الشّیطان ؛[92] بدانید که هیچ مردی با زن نامحرم خلوت نمی کند جز آنکه سومی آن ها شیطان است».

در مورد «خود کنترلی در فضای اینترنت»، به راهکارهای زیر توجّه داشته باشید:

عادت به اینترنت، عادتی رفتاری است و مثل عادت به ماده مخدّر نیست که هدف از درمان، ترک و دوری از آن به طور مطلق باشد. بلکه اینترنت یا رایانه نماد فناوری و لازمه زندگی امروزی می باشد؛ بنابراین هدف از درمان، تسلّط بر استفاده از آن و مهار عوارض وابستگی به آن است.

در حد امکان از قرار دادن رایانه خود در اتاق شخصی و دور از نظارت دیگران خودداری نمایید.

أکثر افراد اینترنت را ابزاری برای سرگرمی و پرسه زنی می دانند نه برای کسب آگاهی، از همین رو خطری که آنها را تهدید می کند بسیار بیشتر است، چون نمی دانند چه می خواهند و به کجا می خواهند بروند، در حالی که اگر شما بدانید به کجا می خواهید بروید پس احتمال خطر کمتر می شود؛ بنابراین تصمیم بگیرید بدون نیاز معقول به اینترنت، سراغ آن نروید و اگر هم نیاز شد بلافاصله پس از اتمام کار بدون معطلی از اینترنت خارج گردید.

ساعات آن لاین بودن خود را پله پله کاهش داده و برای مبارزه با هواهای نفسانی هم که شده روی هر لینکی در اینترنت کلیک نکنید؛ زیرا شیطان قدم به قدم جلو می آید و از روز اول به انسان پیشنهاد یک خلاف غیر اخلاقی را نمی دهد و از موارد کوچک و جزیی کار خود را شروع می کند.

خود را مقید کنید که از یک برنامه زمان بندی شده برای اتصال به اینترنت و خروج از آن استفاده کنید. هرگز به بهانه اینکه هنوز وقت است بی هدف به پرسه زنی در اینترنت نپردازید.

جستجوهای علمی را به گونه ای مطمئن انجام دهید. به عنوان مثال اگر به دنبال یک مطلب علمی هستید ،سعی کنید از سایت های معتبر و کتابخانه ها استفاده کنید.

جایگزین مناسبی برای اوقات فراغت خود نظیر ورزش، مطالعه کتاب، دید و بازدید از فامیل، رفتن به مراکز تفریحی سالم و… فراهم نمایید.

موارد و حالاتی که شما را تشویق به رفتن در سایت های مبتذل می کند در جدولی یادداشت کرده و سعی کنید در آن مواقع از اینترنت دوری کنید.

در مورد عواقب سوء و مهم ترین گرفتاری ها نظیر اعتیاد اینترنتی، صرف هزینه های بی مورد، استرس، اضطراب، تشویش ذهن، چشم چرانی و یا انحرافات اخلاقی دیگر که ممکن است استفاده از اینترنت برای تان ایجاد نماید، مطالعه و تفکر نموده و روزانه مرور کنید تا حالت خود کنترلی و تنفر از پلیدی ها در شما نهادینه شود.

خود را همواره در محضر خداوند دانسته و عزم جدی بر ترک معصیت داشته باشید. در صورت موفقیت برای خود پاداش و در صورت عدم موفقیت، تنبیهی در نظر بگیرید تا انگیزه پایبندی به قراری که با خود گذاشتید،

در شما تقویت گردد.

با استعانت از خداوند رحمان و توسّل به ائمه(علیهم السلام)، نمازهای خود را با توجه و حضور قلب کامل به جا آورید؛ زیرا نماز بزرگ ترین عامل بازدارنده از کژی هاست.

وابستگی به دوست

من از وقتی که وارد دانشگاه و خوابگاه شدم به یکی از دوستانم زیاد علاقه مند و وابسته شدم از این موضوع خیلی ناراحتم. به نظرم این وابستگی جلوی پیشرفت من را می گیرد، چگونه می توانم این مشکلم را حل کنم؟ لطفاً مرا راهنمایی کنید.

در ابتدا باید دانست؛ انسان به عنوان موجودی اجتماعی نیازمند است که با دیگر هم نوعان خود معاشرت داشته باشد؛ ولی بسیاری از افراد به جهت ناآگاهی از چگونگی آداب معاشرت و یا عدم رعایت آن، توانایی برقراری روابط مناسب را نداشته و به ناچار منزوی می شوند.[93]
بدیهی است؛ اگر دوستی ها بر پایه های لرزان و زودگذر بنا شود، بقا و دوام ندارد، عدم رعایت حد اعتدال در دوستی ها نیز ریشه از هم پاشیدن بسیاری از دوستی ها است.

برخی جوانان به دلیل روحیه احساساتی و عاطفی، در دوستی های خود زیاده روی می کنند؛ مثل هم لباس می پوشند، مانند یکدیگر موی سر خود را آرایش می کنند، تحمل جدایی از یکدیگر را ندارند و… . این نوع دوستی ها که جنبه جذبه و شور از پایه های منطقی و ارزشی آن کاسته با تقدیم هدایا و احساسات خالصانه به اوج می رسد و غالباً این دوستان ترجیح می دهند دوست شان، همواره منحصر به خودشان باشد و فرد دیگری در این ارتباط عاطفی مشارکت نداشته باشد. این گونه افراط در روابط در دوره ای از زندگی طبیعی است؛ امّا زمانی محدود و مشخص دارد که شروع آن از 12- 13 سالگی و دوام آن تا حدود 18سالگی است، پس از آن، احساسات فرو می نشیند و به اصطلاح تصفیه می گردد[94] و رابطه منطقی تر می شود.

نکات ضروری

علاقه شما به دوست تان، اگر به جهت ویژگی های درسی، اخلاقی و معنوی باشد نه تنها نکوهیده نیست، بلکه به دلیل گرایش طبع شما به خوبی ها و نیکی ها و ارتباط مستمرتان در محیط خوابگاه تا حدودی طبیعی است؛ مگر آن که باعث اشتغال ذهنی فراوان شده و عملکرد اجتماعی، تحصیلی شما را دچار رکود یا وقفه کرده باشد.

دقت نمایید که نباید برای حفظ این ارتباط هر هزینه ای را بپردازید. دل سپاری در برابر هر چیز باید به گونه ای باشد که فقدانش موجب آزار انسان نگردد؛ زیرا ممکن است هر یک از نعمت های الهی از جمله دوست خوب و مورد علاقه روزی از دست مان برود.

برای رهایی از وابستگی به دوست خود به نکات زیر توجه داشته باشید:[95]
نباید انتظار داشته باشید که یکباره وابستگی شما به او کاسته شود؛ بلکه این امر به صورت تدریجی اتفاق می افتد.

سعی کنید فعالیت های مطالعاتی، هنری، فکری و عملی را در پیش بگیرید تا بتوانید فکرتان را از دوست تان منصرف نمایید.

با افراد دیگری طرح دوستی ریخته و برنامه های تفریحی- ورزشی داشته باشید تا به تدریج با جایگزین کردن آنها با این فرد از وابستگی شما به وی کاسته شود.

ارتباط خود با دوست مورد نظر را به شرایط یا موقعیت های خاص محدود کنید.

رفتارهای وابسته وار خود را شناسایی و کنترل نمایید.

به واجبات و ترک محرمات التزام داشته و رابطه صمیمی و متقابل خود را با خداوند در قالب خواندن نمازهای یومیه، قرائت قرآن و احادیث، همراه با تدبر در معنای عرفانی آن ها تقویت کنید.

مسائل، علایق، شادی ها و غمگینی های خود را با خداوند در میان بگذارید.

روابط خود با افراد دینداری که شما را به یاد خدا می اندازند، توسعه دهید.

در فضاهای معنوی و مراسم مذهبی شرکت کنید.

سعی نمایید با مطالعه و دقت در زندگی بزرگان تاریخی و قرآنی مثل پیامبران و انسان های موفق از آن ها الگو بگیرید.

رابطه در دانشگاه

در دانشگاه گاهی پسر ها و دختر ها هم گروه می شوند از لحاظ آموزه های اسلامی آیا همین که با حجاب باشیم کافی است؟احساس می کنم بعضی وقت ها رابطه ها بیش تر از رابطه درسی است!

اهتمام شما به الگوگیری از آموزه های قرآنی در روابط خود با دیگران در محیط دانشگاه ستودنی است؛ زیرا امام علی(علیه السلام) می فرماید:

«لا یَسْعَدُ أحدٌ إلاّ بإقامَةِ حُدودِ اللّهِ، ولا یَشْقی أحَدٌ إلاّ بإضاعَتِها؛[96] هیچ کس خوشبخت نشود مگر با اقامه حدود خداوند و هیچ کس به بدبختی نیفتد مگر به سبب فرو گذاشتن آن حدود» .

اوّلین چیزی که به عنوان سفارش قرآنی در برخورد و تعامل با نامحرم

به ذهن می آید، رعایت «حجاب» به معنایی فراتر از آن چیزی است که تنها به بُعد ایجابی (وجوب پوشش بدن) و بُعد سلبی آن (حرام بودن خودنمایی

به نامحرم) اشاره داشته باشد.

توضیح این که حجاب در معنای عام خود هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را شامل گشته و می‎تواند انواع متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال یک نوع از حجاب، حجاب ذهنی، فکری و روحی نظیر اعتقاد به معارف اسلامی، توحید و نبوت است که می تواند از لغزش ها و گناه‎ های روحی و فکری، مثل کفر و شرک افراد جلوگیری نماید. نوع دیگری از حجاب نیز وجود دارد که از سفارشات قرآنی بوده و تجلّی آن در رفتار خارجی انسان نمود می یابد. نظیر: حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

به هر حال از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع وجوب حجاب، دست یابی به تزکیه نفس، طهارت، عفّت و پاکدامنی است که پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، نگاه، حرف زدن و راه ‎رفتن راهکارهایی برای دستیابی به این هدف مهم اند.

نمونه هایی از آموزه های اسلامی و قرآنی در روابط با دیگران که در محیط اجتماعی و دانشگاهی ، شایسته است بدان توجه فرمایید، عبارتند از:

در محیط دانشگاه از پوشش مناسبی برای حجاب استفاده نمایید: یک زن مسلمان همانند گلی لطیف است که شایسته است با پوشاندن همه اندامش هم خود از دسترس هوس رانان مصون و محفوظ بماند و هم به ابزاری برای انحراف دیگران تبدیل نشود.

در محیط های مختلط سعی نمایید «حجاب چشم» داشته باشید؛ زیرا قرآن کریم خطاب به رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:

(((وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ)))؛[97]
«ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند».

در گفت و گوها «حجاب گفتاری» داشته باشید؛ اختصار و اکتفا به حد ضرورت، به کارگیری محتوای پسندیده و اجتناب از شوخی با نامحرم از جمله آداب اسلامی در گفت وگو با نامحرم می باشند. قرآن کریم می فرماید:

(((فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَض )))؛[98]
پس به گونه ای هوس انگیز (نازک و نرم )سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند».

در راه رفتن خود در محیط دانشگاه نیز «حجاب رفتاری» داشته باشید تا باعث جلب توجه نامحرم نشوید. قرآن کریم در این باره می فرماید:

(((وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ)))؛[99]
«و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی شان دانسته شود».

به «موقعیت ها» توجّه داشته باشید؛ زیرا خلوت گزینی با جنس مخالف، موقعیت را برای تحقق گناه فراهم می سازد‎.‎

نکات ضروری

دانشجوی گرامی؛ به خاطر داشته باشید که بین پوشش ظاهری و عفّت باطنی، رابطه وجود دارد و در واقع مقدار حجاب ظاهری، نشانه‎ای از عفّت باطنی صاحب حجاب است.

توضیح این که «حجاب» و «عفّت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک هستند، امّا منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است و منع و بازداری در عفّت، مربوط به باطن و درون افراد می باشد؛ زیرا عفّت یک حالت درونی است.

با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و بالعکس، یکی از ویژگی های عمومی انسان هاست؛ بنابراین بین حجاب (پوشش ظاهری) و عفت (بازداری باطنی) تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بدین گونه که هرچه حجاب (پوشش ظاهری) بیش تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه باطنی و درونی (عفّت)، تأثیر بیش تری خواهد داشت و هر چه عفت باطنی بیش تر گردد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش تر و بهتری در مواجهه با نامحرم خواهد گردید.

با توجّه به مطالب فوق نمی توان گفت که هر زنی حجاب و پوشش ظاهری داشته باشد، لزوماً از همه مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است؛ ولی مسلّم است که عفاف، بدون رعایت پوشش ظاهری قابل تصور نیست.

دوستی با جنس مخالف

چرا دوستی دختر و پسر را نکوهش می کنند؟ آیا خوب است مثل کسانی باشیم که نمی توانند دو کلام با پسر هم کلاسی خود صحبت کنند و انگار با خودشان هم قهر هستند. همه که قصد روابط جنسی ندارند، بلکه در بسیاری از مواقع فقط می خواهند با هم دوست باشند و بدون هیچ حسّی با یکدیگر هم صحبتی و همنشینی داشته باشند، مثل خود من که برای خودم در رابطه ای که برقرار کردم اصولی دارم. اصلاً مگر نه این است که دوستی خوب است و خود خداوند این علاقه به جنس مخالف را در نهاد انسان قرار داده است؟

بدیهی است داشتن روابط برای انسان که موجودی اجتماعی است، ضرورت دارد؛ ولی چگونگی آن از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ زیرا وقتی نحوه ارتباط به اصل مسأله آسیب می رساند، هوشمندانه آن است که برای حفظ امور مهم و حیاتی تر ار چنین ارتباطی چشم پوشید. در مورد شکل برقراری روابط با جنس مخالف گفتنی است که منحصر در دو نوع مورد اشاره در متن سؤال نیست که بگوییم چون برخورد خشک و غیراجتماعی با جنس مخالف مورد تأیید نیست، پس یک گزینه می ماند و آن دوستی و یا رابطه باز با جنس مخالف است.

به طور کلی چند شیوه برخورد با جنس مخالف وجود دارد که شیوه مبتنی بر شناخت و احترام متقابل درست بوده و شیوه های دیگری نظیر برخورد احساسی و هیجان زده، برخورد خشک و محدود و روابط پنهانی نادرست است.[100]
برخورد مبتنی بر شناخت و احترام متقابل، برخوردی است که طی آن دختر و پسر به محض دیدن یکدیگر، خود را نمی بازند و هیجان زده نمی شوند. یک نگاه و یک کلام از جنس مخالف را به عشق تعبیر نکرده و آن را در ذهن و رؤیاهای خویش نمی پرورانند؛ بلکه در میهمانی های فامیلی، محیط های تحصیلی و… بسیار با وقار و سنجیده برخورد نموده و در ضمن احوال پرسی و پاسخ گویی، دچار افراط در خنده و شوخی نمی شوند. بدیهی است؛ جنس مخالف را نباید مانند پدر، مادر، برادر و خواهر خود دانست، بلکه ضروری است آداب شرعی و اجتماعی را در برخورد با آنان رعایت نمود.

بنابر آن چه گفته شد؛ شیوه های نادرست ارتباط با جنس مخالف، عبارتند از:

برخورد احساسی و هیجان زده؛ این رفتار بر اثر عدم شناخت صحیح از جنس مخالف می باشد؛ زیرا ممکن است حتّی یک نگاه، فرد را هیجان زده کند و چنین بپندارد که صاحب نگاه عاشقش شده است.

برخورد خشک و محدود؛ عده ای از جوانان بر اساس نوع تربیت ، گاهی در میان خویشان و آشنایان خود نیز از انجام آداب معمول در برخورد اجتماعی نظیر سلام و احوال پرسی با جنس مخالف اجتناب کرده و گاه رفتار قهرآمیز و خشن دارند. البته خشک نبودن هرگز به معنای رعایت نکردن حدود شرعی نیست؛ ولی رعایت موازین شرعی هم لزوماً به معنای بداخلاقی و سرد بودن نمی باشد.

روابط پنهانی؛ داشتن روابطی مثل نامه نگاری، تماس های تلفنی و پیامکی و ملاقات های مخفیانه عواقب روانی و اجتماعی بسیار خطرناکی به دنبال دارد که متأسفانه بیشترین آسیب آن نصیب دختران می شود؛ زیرا به عنوان مثال رد و بدل کردن نامه، عکس و… باعث ایجاد این انتظار در ذهن دختر است که مقدمات پیوند ازدواج و زناشویی فراهم آمده و زمانی که می بیند فرد مقابل برای ازدواج با وی طفره می رود، گاه دست به خودکشی نیز می زند. برای پسر نیز از دیدگاه خود این حق را ایجاد می کند که بر اساس آن انتظار داشته باشد دختر روابطش را با او در هر قالبی که می طلبد، استمرار بخشد تا جایی که اگر با مقاومتی از سوی دختر مواجه شود، او را تهدید به افشا می کند.

معاشرت افراط گونه؛ بعضی از افراد به بهانه «اجتماعی و معاشرتی بودن» از فرهنگ دینی و بومی خود فاصله گرفته و با خود باختگی در برابر دیگران، برگزاری و شرکت در میهمانی های مختلط، شوخی، خنده و دست دادن با جنس مخالف را برای خودشان افتخار می دانند؛ در حالی که با این رفتارها از زندگی سالم و هنجارهای جامعه اسلامی فاصله می گیرند.

با توجّه به مطلب فوق پرواضح است ارتباط عادی با جنس مخالف که لازمه زندگی اجتماعی و در جهت مصالح ویژه از قبیل مباحثات علمی، داد و ستد، رفت و آمدهای خانوادگی، استاد و شاگردی و… بوده و منافع مادی و معنوی بر آن ها مرتب می باشد، اشکال ندارد. البتّه این ارتباطات با رعایت حیای فردی و عفّت جمعی، رعایت دستورات دینی و وجود اهداف منطقی و مشروع شکل منطقی و قابل قبول خواهد داشت.

باید توجّه داشت؛ «دوستی» یعنی همنشینی و گفت وگو با افرادی که نسبت به آنها علاقه و محبّتی وجود دارد وگرنه رابطه ای که در آن طرفین چنین حسّی نسبت به یکدیگر ندارند از واژه «دوستی» استفاده نمی شود.

در دستورات دینی و تربیتی اسلام، توجه ویژه ای به دوستی و ارتباط شده و معیارهایی برای انتخاب دوست بیان گردیده که همه آنها در جهت تربیت و تکامل انسان ها بوده و سعی شده است ترقّی و بالندگی اخلاقی، علمی و معنوی در آن ها مورد توجه باشد. در مورد ارتباط با جنس مخالف هم دستورات و رهنمودهایی ارائه شده که با کمال طلبی انسان ها سازگاری دارد و خط مشی طوری ترسیم شده است که انسان ها را از انحراف و کج اندیشی بازداشته، به خالق یکتا نزدیک سازد و سعادت دنیوی و اخروی آنان را در پی داشته باشد. از جمله آداب دوستی، هدفدار بودن آن است؛ بنابراین عقل اقتضاء می کند که هر فردی قبل از انتخاب دوست، هدف خود را از دوستی معین نماید. به نظر شما دوستی با جنس مخالف- بر فرض که در چنین ارتباطی طرفین هیچ حسّی نسبت به یکدیگر نداشته باشند- چه هدف صحیحی می تواند داشته باشد که آنها را در معرض آفات مختلف ارتباط با جنس مخالف قرار ندهد؟!

با توجّه به این مقدّمات و این حقیقت که جاذبه بین دو جنس مخالف به ویژه در سنین جوانی بسیار فراوان است، نباید از این نکته غفلت ورزید که هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف نماید، تمایلات نفسی و وسوسه های شیطانی قوی تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود، به همین جهت عقل اقتضاء می کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد.

در مورد این که خود خداوند علاقه به جنس مخالف را در نهاد آدمی قرار داده است؛ پس چرا دوستی دختر و پسر نکوهش می گردد، گفتنی است که خداوند علایق مختلفی را در آدمی قرار داده و اسلام نیز معتقد است که نباید هیچ غریزه ای را سرکوب کرد؛ اما برخی با خروج از چارچوب هنجارهای اجتماعی و دینی با وعده ازدواج، انگیزه جنسی، توهّم قدرت و جاذبه، پناه جویی به یکدیگر و… در بستری غیر از ازدواج به ایجاد رابطه با جنس مخالف روی آورده و به سوی بی عفّتی و گناه کشیده می شوند.

در مورد کسانی هم که صرفاً به دنبال دوستی هستند و هدف دیگری در این میان ندارند، گفتنی است که این مسأله قدم نهادن در مسیری است که به سقوط می انجامد؛ زیرا شاید در ابتدا، پسر و دختری که می خواهند با هم دوست شوند، خیال کنند دوستی شان در حد معاشرت عادی دو دوستِ هم جنس باقی می ماند، اما تجربه نشان می دهد وقتی با جنس مخالفی رابطه عاطفی برقرار می شود، غریزه جنسی نیز سریع تحریک می شود.

به هر حال آسیب های روابط دختر و پسر بر هیچ کس پوشیده نیست. بهترین شاهد بر این مدعا آن است که وقتی جوانی تصمیم به ازدواج می گیرد، دلش می خواهد با کسی ازدواج کند که قبلاً با جنس مخالف رابطه برقرار نکرده باشد. برخی از آسیب های روانی و اجتماعی جبران ناپذیر دوستی دختر و پسر عبارتند از:

سرکوب شدن استعدادها: رابطه با جنس مخالف که ممکن است با یک سلام و احوال پرسی ساده و یا به انگیزه اهداف آموزشی و غیره آغاز شود، به تدریج تسلّط میل جنسی بر وجود انسان را به همراه دارد که تمام توجه وی را به هوس بازی معطوف نموده، مجالی برای شکوفایی اندیشه و استعداد فرد باقی نمی گذارد.

افت تحصیلی یا رکود علمی: تحصیل دانش، نیازمند تمرکز نیروهای فکری و روحی است، در حالی که دل مشغولی ها و اضطراب های این گونه روابط، باعث می شوند دو طرف تمام فکر، توجه و تمرکز خود را صرف دیدارها و ملاقات های حضوری و تلفنی خود کنند تا جایی که بزرگ ترین مانع بر سر راه رشد و ترقی علمی شکل می گیرد.

عاشق شدن: نوع خلقت انسان، به ویژه در سن جوانی، به گونه ای است که جنس مخالف برای او جاذبه دارد. اگر بین پسر و دختری ارتباط پیوسته برقرار باشد، شیفته و عاشق یکدیگر می شوند؛ تا حدی که معایب یکدیگر را نمی بینند. منشأ این عشق و علاقه غریزه جنسی و به دور از ملاک ها و معیارهای منطقی و عرفی است. در این نوع علاقه و ارتباط، حتی گاهی ممکن است به جهت لطافت روح احساس معنویت نیز به جوان دست دهد؛ ولی نباید تردید داشت که حتی این احساس نیز منشأ غریزی و شهوانی داشته و هوسی است که در لباس عشق نمایان شده است.

ایجاد جوّ بدبینی: اغلب، این گونه روابط به ازدواج منتهی نمی شود و اگر هم به ازدواج بینجامد، پس از مدتی، جو بدبینی و سوء ظن فضای زندگی را در برخواهد گرفت. پسر با خود می گوید؛ دختری که به راحتی با من رابطه نامطلوب و نامشروع برقرار کرد، از اعتقاد و ایمان قوی برخوردار نیست؛ بنابراین از کجا معلوم که پیش از ارتباط با من، با فرد دیگری هم طرح دوستی نریخته باشد و از کجا که پس از ازدواج با من، با دیگری ارتباط برقرار نکند؟ دختر نیز همین تصور را نسبت به پسر خواهد داشت.

اضطراب، تشویش و احساس نگرانی: علاوه بر اضطراب آفرینی و مخاطرات روانی این گونه رابطه ها نظیر احساس گناه، فقدان شناخت درست و واقع بینانه و… ، نگرانی از فاش شدن موضوع نیز یک تعارض درونی و اضطراب مستمر را به دنبال دارد.

محرومیت از ازدواج پاک: هر انسانی در سرشت و نهاد خویش، به دنبال پاکی و نجابت است. دخترانی که در پی روابط آلوده هستند، در حقیقت، پشت پا به سرنوشت خود زده اند و به جرم آلودگی به این روابط، شرایط ازدواج پاک را از دست می دهند. اگر به وسیله این گونه روابط ناسالم، در ازدواج پسران نیز تأخیر ایجاد شود دختران بیش از پسران، در معرض این آسیب قرار می گیرند.

عدم اسقبال از تشکیل کانون خانواده: زمانی که با زودباوری دختران، دست پیدا کردن به لذت ها برای پسرها با کم ترین هزینه ارتباط های بی قید و حد صورت می گیرد، پسرها نیازی به تحمّل مسؤولیت و تعهد در قالب ازدواج نمی بیند، بلکه به تأخیر و عدم اقبال به ازدواج دامن زده می شود.

انحطاط اخلاقی و کم رنگ شدن ارزش ها: دوستی ها و روابط نا مطلوب دختران و پسران، بزرگ ترین مانع رشد و کمال انسانی است؛ زیرا دوری از معنویات و از دست رفتن ارزش های انسانی و الهی با مشغول کردن جوانان به تغییراتی در ارایش، پوشش و… آنان را از هدف اصلی خود و شکوفایی استعداد و خلاقیت ها باز می دارد.

احساس گناه و عذاب وجدان: اغلب، افرادی که در دوره جوانی به علت عدم آگاهی، غفلت و یا تغافل به رابطه با نامحرم مبتلا می شوند، مدتی نمی گذرد که به خود آمده، به گذشته خود اندیشیده و رفتار خود را با ملاک ها و معیارهای اخلاقی و شرعی محک می زنند. اینجاست که دچار پشیمانی شده و اگر نتوانند به درستی از این فضای روانی خارج شوند، احساس گناهی به سراغ شان می آید که منشأ بسیاری از ناگواری های روحی و روانی می شود؛ زیرا احساس گناه همراه با یأس و ناامیدی، توان حرکت به سوی اصلاح و تغییر رفتار را از شخص می گیرد.

به دوش کشیدن گرفتاری های عاطفی: افرادی که دوستی های قبل از ازدواج را تجربه کرده اند، گرفتاری عاطفی دارند. یعنی ممکن است مثلاً تجربه دوستی با چند نفر را داشته باشند و یکی از آنها منجر به ازدواج شده باشد. این افراد همواره در زندگی مشترک خود با ذهنیت ها و تجربیات عاطفی که داشته اند، درگیر هستند و قیاس های ذهنی آنها را رها نمی کند.

ناتوانی در ابراز محبت خالص و صمیمی به همسر: کسی که تابه حال به جهت ارتباط های خود با جنس مخالف، مجبور به بروز انواع محبت به افراد مختلف بوده است، در قبال همسر آینده خود، آن چنان عاجز است که همسرش به راحتی تصنعی بودن ابراز محبتِ او را درک می کند. این مسأله، درست عکسِ تصور برخی افراد است که معتقدند این ارتباط ها نوعی آموزش برای دوران زناشویی شان است؛ زیرا محبت و ابراز آن، بیش از آن که به تکنیک های رنگارنگ وابسته باشد، مربوط به قلب و عمق وجود انسان هاست. محبت، هنگامی که از دل برمی خیزد، بر دل می نشیند و کسی که دل او خانه افراد دیگری شده و مدت ها مشغول هوا و هوس های غیرموجّه بوده است، چگونه می تواند به گونه ای عشق بورزد که انگار تا به حال به کسی چنین علاقه ای نداشته است؟! خلقت و فطرت انسان اجازه این گونه بازیگری را به او نمی دهد.

اعتیاد

پس از مدتی که خوابگاه گرفتم متاسفانه متوجه شدم یکی از بچه ها معتاد شده! چگونه می توان به او کمک کرد؟ اصلاً بهترین کار برای مقابله با اعتیاد چنین دوستانی چیست؟

در ابتدا خوب است بدانید؛ افرادی که به انواع مواد مخدّر معتاد شده اند، اغلب اوّلین تجربه خود را به صورت تفریحی و در دوران نوجوانی کسب کرده و به تدریج اعتیاد آنان، از حالت تفریحی خارج و با تکرار و زیاد شدن میزان مصرف، معتاد شده اند.

اعتیاد به مواد مخدّر به گونه ای غیرمستقیم واکنش و پاسخی مخرّب در برابر کنش های غیر قابل تحمّل بیرونی و درونی است که بدان وسیله فرد معتاد سعی می کند مشکلات درونی خود مانند اضطراب، افسردگی و محرومیّت ها را کاهش و یا تسکین دهد. در واقع اعتیاد انتخاب شیوه ای ناسالم به منظور

فرار از واقعیّت های موجود است.

با توجّه به این حقایق شایسته است که با استفاده از روش ها و آموزش های لازم، افراد از همان دوران کودکی و نوجوانی با آثار زیان بار مصرف مواد و پیامدهای ناشی از آن بر جسم و روان شان مطلع شده و با آموزش مهارت های زندگی و شیوه های حل مشکلات نظیر: مهارت حل مسأله، توانایی «نه» گفتن به خواسته های نادرست دیگران، شناخت خود و استعدادهای خود، انتخاب هدف های واقع بینانه برای زندگی، داشتن نگرشی مثبت به زندگی و… راه های مقاومت و استقامت در برابر مصرف مواد را فرا گیرند.

البتّه ناگفته نماند که جهت پیشگیری از اعتیاد علاوه بر تحلیل کلیه عوامل احتمالی اعم از فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی، تحصیلی و غیره که افراد سالم را به سوی اعتیاد سوق دهد، تعلیم و تربیت، راهنمایی، مشورت و ارشاد خانواده ها از طریق رسمی و غیررسمی به ویژه با ابزار پرجاذبه هنر نظیر فیلم، سریال، عکس، پوستر، تئاتر و… که به خوبی آثار شوم اعتیاد را به تصویر می کشند، ضروری است.

در مورد کمک به افراد معتادی نظیر دوست و هم اتاقی نیز گفتنی است که معتادان به سه گروه تقسیم می شوند.[101]
ناگفته نماند که مهمترین کار در قبال این افراد تشویق به درمان است که در ادامه و پس از معرفی این گروه ها به راهکارهایی جهت تشویق آن ها به سوی درمان اشاره خواهد شد.

گروه 1

کسانی که به صورت تفنّنی مواد مصرف می کنند و به «نامزدهای اعتیاد» معروفند: تصوّر این عده بر آن است که مصرف تفنّنی و گهگاهی برای آنها خطری ندارد و معتادشان نمی کند؛ در حالی که غافل از آن هستند که همه معتادان حرفه ای اوّل چنین طرز فکری داشتند و به صورت تفریحی مواد مصرف می کردند. در واقع مصرف تفریحی مواد دروازه ورود به اعتیاد است.

مهم ترین کاری که باید در قبال این افراد صورت گیرد آن است که توسّط رسانه های گروهی، افراد خانواده، دوستان و… آگاهی های لازم در اختیارشان قرار گیرد؛ زیرا برخی معتادان از خطرها و عواقب مصرف مواد اطلاعی ندارند و یا اینکه مشکلات ناشی از آن را انکار می کنند.

به هر حال شایسته است:

با والدین چنین دوستانی ارتباط نزدیک تری داشته باشید؛ زیرا هر یک از ناسازگاری ها و اختلافات خانوادگی، کمبودهای عاطفی، عدم مسؤولیت پذیری و ناآگاهی والدین نسبت به مسایل اجتماعی می تواند در وضعیّت فعلی دوست تان تأثیر گذاشته باشد که با کمک به اصلاح مشکلات وی با خانواده می توانید قدمی مؤثّر در این راه بردارید.

معیارهای «خوب بودن» و «بد بودن» را به چنین افرادی یادآور شده و یا حتّی آموزش داده و بر دوری از مصرف مواد به عنوان جزیی از ارزش های درونی و شخصیتی تأکید نمایید.

با تأکید بر ارزش های پسندیده اخلاقی و رفتارهای مناسب اجتماعی، با همکاری خانواده وی مسئولیت ها و نقش های متعدّد اجتماعی را به وی واگذار نمایید.

به چنین دوستانی یاد دهید که در مقابل خواسته نابجای دیگران از خود مقاومت نشان داده و «نه» بگویند.

آن ها را نسبت به مضرّات و عواقب ویرانگر مواد مخدّر آگاه ساخته و به آنها گوشزد نمایید که هرگونه دسترسی به مواد مخدّر چه جرایم و مجازات هایی را به دنبال دارد. این افزایش آگاهی باید در غالب جملات خبری و با حالت احساسی و هیجانی کم و کنترل شده باشد تا فرد وابسته به مواد را از خود نراند. اگر این خبرها با هیجان زیاد و دعوا بیان گردد، باعث درگیری و کناره گیری فرد از اطرافیان به ویژه کسی که قصد کمک به وی را دارد، خواهد شد. گاهی وقت ها هم این صحبت ها حتی اگر از روی مهر و محبّت ابراز شود جنبه نصیحت پیدا می کند. این نصیحت ها برای فردی که فکر می کند رفتار او مشکل ساز نیست بسیار خسته کننده بوده و او را از بستگان و دوستان خیرخواه خود دورتر کرده و فکر می کند کسی قادر به درک او نیست.

ارتباط مؤثر و صمیمانه ای با آن ها برقرار نموده به صحبت شان گوش داده، از رفتارهای مثبت، پسندیده و سالم شان حمایت نمایید.

به سهم خود عزّت نفس، خویشتن داری و اعتماد به نفس آن ها را تقویت نمایید.

در توسعه تفریحات سالم و بهسازی محیط تفریحی نیز کوشا باشید؛ زیرا عدم وجود یا کمبود امکانات و تجهیزات کافی برای گذران اوقات فراغت به طور سالم یکی از عوامل گرایش به مواد مخدر می باشد.

از نقش مذهب و ظرفیّت شرکت در برنامه های مذهبی غافل نشوید؛ زیرا «مذهبی بودن با مصرف موارد ارتباط منفی دارد. یعنی افرادی که مذهبی هستند ارتباط کمتری با موارد مخدر دارند».[102]
گروه 2

کسانی که در اعتیاد غرق شده اند: نکته مهم در مورد این افراد آن است که هر نوع منع و اقدام بازدارنده نظیر زندانی کردن و… تأثیر ناچیزی در ترک شان داشته و گاه ممکن است سبب تشدید علاقه این افراد به اعتیاد گردد. اغلب افرادی که این گونه وادار به ترک اعتیاد می شوند به محض آزادی از قید و بند حبس و زندان به دنبال اعتیاد و دوستان معتاد خود می روند.

سزاوارترین نوع برخورد با این دسته آن است که با آن ها مدارا شده و از انجام رفتارهایی که باعث تحریک شان می گردد، جلوگیری شود تا به تدریج با افزایش دانش و آگاهی های لازم در مورد اعتیاد زمینه های رشد فکری و اعتقادی آنها فراهم شود.

تا آن زمان نیز می توان موقعیت هایی که وی تمایل به مصرف مواد دارد و یا انگیزه این رفتار در وی به وجود می آید، نظیر شرکت در میهمانی دوستان و یا مواقعی که به نادرست دنبال کسب آرامش و شادی است، استخراج و احصاء نمود تا از طریق آشنایی با روان شناسی مصرف این افراد و بدون مواجهه مستقیم بر میزان مصرفشان تأثیر گذاشته و از آن کاست؛ زیرا تجربه نشان داده است که استرس، نشانه های مرتبط به تجربه مواد مثل افراد، مکان ها، اشیاء، خُلق ها و در معرض مواد بودن مهم ترین برانگیزاننده های عمومی برای مصرف مواد هستند.

گروه 3

کسانی که به هر دلیلی دوست دارند، اعتیادشان را ترک کنند؛ ولی با وجود اقدام در این زمینه موفّق نبوده اند.

این افراد معمولاً نسبت به درمان نگرش دو گانه ای دارند. در واقع علیرغم میل دائمی و تصمیم های مکرّر جهت ترک، از مراجعه به مراکز درمانی به علّت اینکه مصرف مواد مخدر خلاف عرف و ارزش های جامعه است، اکراه دارند.

شایسته است جهت تشویق افراد این گروه برای ترک، اقدامات درمانی صحیح و اصولی انجام گیرد که در ادامه به راهکارهایی در این زمینه اشاره خواهد شد:

با تشریح خطرات و عواقب مصرف مواد، از فرد معتاد خواسته شود هرچه سریعتر برای درمان خود اقدام کند.

به معتاد اطمینان داده شود که در صورت تصمیم قطعی، وی موفّق به ترک خواهد شد. بیان نمونه ها و ترتیب دادن جلسات ملاقات و گفتگو با افراد معتادی که بارها کوشش کرده و نهایتاً موفّق به ترک شده اند، در ایجاد انگیزه برای اقدام بسیار سودمند است.[103] انگیزه ترک در موفقیت ترک بسیار حائز اهمیت است؛ ولی این انگیزه به مرور زمان ممکن است پایداری خود را از دست دهد؛ بنابراین باید دائماً انگیزه ترک در فرد تقویت گردد.

برای وی توضیح داده شود که با ترک اعتیاد، عوارض جسمی به تدریج برطرف شده و سلامتی و توانایی وی باز خواهد گشت.

به وی اطمینان داده شود که با مراجعه به مراکز درمانی به او کمک می شود تا با کمترین درد و ناراحتی اعتیاد را کنار بگذارد.

از عواقب به تعویق انداختن درمان نظیر مشکلات تحصیلی، شغلی و… برایش توضیح داده شود.

اعتیاد باعث از دست دادن حمایت های خانوادگی و اجتماعی شده و فرد تنها می شود؛ لذا از شخص معتاد خواسته شود که مشکلش را با خانواده خود در میان بگذارد. این اطمینان به او داده شود که در صورت ترک اعتیاد نه تنها دوستان جدیدی پیدا خواهد نمود، بلکه خانواده و اطرافیانش نیز او را صمیمانه خواهند پذیرفت.

معاشرت با دوستان و افراد معتاد، فرد را به ادامه مصرف مواد تشویق می کند؛ لذاست که باید از نزدیکان و افراد خانواده معتاد درخواست گردد به جای طرد وی روابط بهتری با او برقرار سازند تا ظرفیت بهتری در جهت کنترل و قطع ارتباط معتاد با دوستانش برایشان فراهم گردد.

معتاد معمولاً از احتمال بهبودی ناامید و نسبت به درمان بد بین است؛ لذا شایسته است به خاطر جزیی ترین موفقیتی که در مسیر درمان به دست می آورد، مورد تشویق قرار گیرد تا ادامه درمان برایش دلنشین گردد.

به منظور تقویت اراده فرد معتاد شایسته است وی مورد حمایت های مادّی و معنوی (صله رحم) و دل جویی اطرافیان قرار گیرد تا با یادآوری مکرّر توانمندی ها و ارزش های انسانی وی و سوق دادن ذهن او به خدا و اولیائش تصمیم وی به ترک استمرار یابد.

از «سرنخ های محرّک» احتراز گردد. در طول زمان اعتیاد، پدیده های مختلفی که همزمان با مصرف مواد در اطراف بیمار بودند برای او تداعی کننده مصرف مواد می شوند. دوستان مصرف کننده، موسیقی خاصّی که در زمان مصرف گوش می داده، مکان های خاصّی که محل تهیه و مصرف مواد بوده و حتّی دکوراسیون اتاقی که محل مصرف مواد بوده، احساسات و افکار مصرف مواد را تداعی می کنند؛ بنابراین باید این محرّک ها را بشناسد و تلاش کند که از مواجه شدن با آن ها احتراز نماید.[104]


پی نوشت ها

[1]. Stress.

[2]. نصرت الله پورافکاری، فرهنگ جامع روان شناسی و روان پزشکی، ج2، ص 1449. [3]. کارل هافمن، مارک ونوری، جودیت ونوری، روان شناسی عمومی، ترجمه هادی بحیرایی و همکاران، ص88.

[4]. گرینبرگ و همکاران به نقل از روان شناسی عمومی، همان، ج 2، ص90.

[5]. رعد، آیه28.

[6]. Depression.

[7]. ریچارد پی. هالجین و سوزان کراس ویتبورن، آسیب شناسی روانی، ترجمه یحیی سید محمدی، ج2، ص73.

[8]. ماتیو مک کی، مارتا دیویس و پاتریک فانینگ، کنترل افکار و احساسات، ترجمه منیژه شیخ جوادی، ص27.

[9]. پاول گیلبرت، غلبه بر افسردگی، ترجمه سیاوش جمالفر، صص 172- 189.

[10]. ماتیو مک کی و دیگران، همان، ص 225.

[11]. پاول گیلبرت، همان، ص 116.

[12]. ورام ابن ابى فراس ، مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج 2، ص120.

[13]. Obsession. [14]. ریتا ال. اتکینسون و دیگران، زمینه روان شناسی هیلگارد، ترجمه محمدنقی براهنی و همکاران، ص 534.

[15]. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 13، ص 141، ح 21698.

[16]. ماتیو مک کی، مارتا دیویس و پاتریک فانینگ، کنترل افکار و احساسات، ترجمه منیژه شیخ جوادی، ص124.

[17]. آلبرت آلیس و ویلیام جیمزنال، روان شناسی اهمال کاری، ص 9.

[18]. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج10، ص124، ح17769.

[19]. همان، ج 10، ص128، ح 17798.

[20]. مرتضی آقا تهرانی، اهمال کاری (بررسی علل و راهکارهای درمان)، ص29. در این کتاب راهکار درمانی اختصاصی هر یک از عوامل مذکور به تناسب ذکر گردیده است.

[21]. محمّد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 68، ص217، ح 22.

[22]. سانتراک به نقل از حسین خنیفر، مهارت های مدیریّت زمان، ص25.

[23]. نهج البلاغه، حکمت 34.

[24]. همان، حکمت 285.

[25]. عبد الواحد تمیمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم ، ص476، ش 10932.

[26]. کریس. ال. کلینکه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمد خانی، ص240.

[27]. محمّد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 8، ص 148، ح 14421.

[28]. محمّدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 70، ج269، ح9.

[29]. همان، ص272، ح23.

[30]. همان، ج 72، ص 321، ح50.

[31]. جمال الدین خوانسارى، شرح آقا جمال الدین خوانسارى بر غرر الحکم ، ج 3، ص 356، ش4719.

[32]. همان، ش4720.

[33]. محمّد باقر مجلسی ، بحارالأنوار، ج 68، ص 405، ح16.

[34]. Erich Fromma. [35]. اصغر کیهان نیا و محمدعلی حبیبی، جوانان و ازدواج، ص 15.

[36]. کریس. ال. کلینکه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، ص 179.

[37]. Social loneliness.

[38]. emotional loneliness.

[39]. همان، ص 178.

[40]. سهراب نوروزی، تنهایی و ریشه های آن، ص 55.

[41]. کریس. ال. کلینکه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، ص324.

[42]. محمد منصورنژاد، مسائل دختران: بحران هویّت، روابط با پسر، شکست در عشق و مسأله تربیت، صص96-100.

[43]. محمدبن علی بن حسین بن بابویه (صدوق)، من لا یحضره الفقیه ،ج 4، ص 18، ح 4970.

[44]. ورام ابن ابى فراس ، مجموعه ورام (تنبیه الخواطر)، ج 1، ص62.

[45]. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 12، ص223، ح20348.

[46]. همان، ج 12، ص223، ح20348.

[47]. همان، ص 209، ح20285.

[48]. محمّد باقر مجلسی، بحارالأنوار، ج 75، ص91، ح 98.

[49]. همان، ج 10، ص 107، باب 7، ح 1.

[50]. محمدبن علی بن حسین بن بابویه (صدوق) ، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 286.

[51]. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص269، باب 81، ح8.

[52]. همان، ص271، باب 81، ح 12.

[53]. عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، ص 256، ح 5428.

[54]. مکارم الأخلاق، ص236، فصل عاشر.

[55]. محمدبن علی بن حسین بن بابویه (صدوق)،بحارالأنوار، ج101،ص 38، ح 34.

[56]. سید مصطفی دیانت مقدم، آرامش طوفانی، ص70.

[57]. موریس دبس، بلوغ، ترجمه حسن صفاری، ص62.

[58]. عبد الواحد تمیمى آمدى، غررالحکم و درر الکلم، ص186، ح3543.

[59]. ابوالقاسم بشیری، اختلالات رفتاری، ص220.

[60]. محمّد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 62، ح 132.

[61]. محمّد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 2، ص119، ح2267.

[62]. همان، ج 5، ص460، ح 9262.

[63]. Homosexuality.

[64]. هدایت الله ستوده و دیگران، روان شناسی جنایی، ص 192.

[65]. بهروز میلانی فر، روان شناسی کودکان و نوجوانان استثنایی، صص 172-173، با اندکی تلخیص.

[66]. علی نقی فقیهی، تربیت جنسی: مبانی، اصول و روش ها از منظر قرآن و حدیث، ص 316.

[67]. همان، به نقل از خلاصه روان پزشکی علوم رفتاری، ص 315.

[68]. همان، ص 318.

[69]. امیر شریفی خضارتی، انحرافات جنسی (مطالعه تطبیقی جرم شناسی و فقهی)، صص 75 – 76.

[70]. حافظ ثابت، تربیت جنسی در اسلام، ص148.

[71]. زیرا ازدواج نموده و صاحب فرزند هم شده اید.

[72]. محمدبن یعقوب کلینی، کافی، ج 5، ص 548، ح 10.

[73]. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 6، ص392، ح11103.

[74]. محمّد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، ج 1، ص 1863، ح 655.

[75]. جواد ترکاشوند، به خواب شیرین بروید، صص 12-10.

[76]. کهف، آیه 110.

[77]. Insomnia.

[78]. رابرت. بی. گراهام، روان شناسی فیزیولوژیک، ترجمه علی رضا رجایی و علی اکبر صارمی، ص 344.

[79]. وین ویتن، روان شناسی عمومی، ترجمه یحیی سیدمحمدی، ص103.

[80]. همان، ص102.

[81]. ریتا ال. اتکینسون و دیگران، زمینه روان شناسی هیلگارد، ترجمه محمدنقی براهنی و همکاران، ص223.

[82]. همان.

[83]. به عنوان مثال اگر پای مسائل شخصیتی در میان باشد، بیش از همه مدیریت محیط و اگر موضوع فشار و استرس مطرح باشد، راهکار حل مسأله و خودآرام سازی کمک کننده است.

[84]. برای مطالعه بیشتر رک: آرتور آند، روان شناسی رنج، ترجمه زهرا ادهمی، تهران: نشر دایره، چاپ دوّم، 1379.

[85]. کریس ال. کلینکه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، ص 254.

[86]. برای مطالعه بیشتر ر.ک: کلید طلایی ارتباطات، کریس کول، ترجمه محمدرضا آل یاسین، تهران: انتشارات هامون، 1388.

[87]. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج1، ص216، ح 26.

[88]. علی اصغر احمدی، تحلیلی بر روابط دختر و پسر در ایران، ص49.

[89]. Cognitive egocentrism.

[90]. محمد منصورنژاد، مسائل دختران: بحران هویّت، روابط با پسر، شکست در عشق و مسأله تربیت، ص70.

[91]. فرود حمیدیان، اعتیاد به اینترنت و موبایل: بررسی عوارض وابستگی به اینترنت، موبایل و بازی های کامپیوتری، ص 137.

[92]. ابوالقاسم پاینده ، نهج الفصاحه مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، ص 246، قصار 478.

[93]. برای مطالعه بیشتر ر.ک: آداب معاشرت از دیدگاه معصومین(علیهم السلام)، شیخ حر عاملی، ترجمه محمدعلی فارابی و یعسوب عباسی علی کمر، مشهد: آستان قدس رضوی، چاپ دوازدهم، 1389.

[94]. محمد رضا شرفی، دنیای نوجوان، صص 131-132.

[95]. در این زمینه می توانید از برخی راهکارهای «فراموشی معشوق قبلی» که در فصل چهارم طرح گردیده، استفاده نمایید.

[96]. عبدالواحد بن محمد تمیمى آمدى، غرر الحکم و درر الکلم، ص 167، ش 3294.

[97]. نور، آیه 31.

[98]. احزاب، آیه32.

[99]. نور، آیه 31.

[100]. برای مطالعه بیشتر ر.ک: تحلیلی بر روابط دختر و پسر در ایران، علی اصغر احمدی، تهران: انتشارات انجمن اولیا و مربیان، 1385.

[101]. اصل این تقسیم بندی و برخی از راهکارها از کتاب «مشکلات نوجوانی و جوانی، تألیف دکتر ابوالقاسم اکبری» اخذ گردیده است.

[102]. ابوالقاسم اکبری، مشکلات نوجوانی و جوانی، ص252.

[103]. الهام تقوی رضوی زاده و دیگران، راه نو: 50 نکته کاربردی در مورد شناخت اعتیاد و درمان آن، ص 102.

[104]. محمدرضا سرگلزایی، اعتیاد؛ از سبب شناسی تا درمان، ص 27.

فصل چهارم : آسیب ها