دین و اندیشه

استخدام مستشاران خارجی؟

پرسش و پاسخ

سیاست داخلی و خارجی ایران در قرن نوزدهم و دهه اول قرن بیستم میلادی، برآیند رقابت روسیه و انگلستان در داخل کشور بود. این رقابت با پیامدهای منفی فراوانی روبرو بود، به‌طوری که برخی دولتمردان ایران را به نزدیک شدن به یک قدرت سوم ترغیب کرد. اگرچه این گرایش در بسیاری از موارد با هدف کاستن از تبعات منفی آن رقابتها صورت می‌گرفت، اما مجریان این سیاست به‌ویژه در سالهای پس از مشروطیت، تلاش کردند تا از این رویکرد بهره‌برداریهای اقتصادی، نظامی و امنیتی نیز به‌عمل آورده و حتی‌الامکان اصلاحاتی را در سیستم مالی، اداری و انتظامی کشور بوجود آورند. استخدام «مورگان شوستر» امریکائی راهکاری برای تحقق این اهداف بود. مورگان شوستر (1960ـ1877م) حقوق‌دان امریکایی پیشتر در اداره گمرکات فیلیپین خدمت کرده و بعداً عضو هیأت عالی حکومت آمریکا در فیلیپین شده بود. او مدتی نیز سرپرستی اداره گمرکات کوبا را برعهده داشت. شوستر زمانی که مأمور خدمت در ایران شد، به شغل وکالت مشغول بود. او و هیأت همراه در زمان حیات مجلس دوم مشروطه توسط بعضی دولتمردان، ظاهراً برای ساماندهی امور اداری و اصلاح اوضاع مالی ایران وارد کشور شدند. اما حضور روسیه و انگلستان در ایران مانع از آن شد که این اقتصاددان آمریکائی بتواند اهداف و طرحهای خود را در سیستم اداری و مالی کشور به اجرا درآورد. به همین دلیل مدت زمان مأموریت وی و هیأت همراه در داخل کشور بیش از 8 ماه داوم نیافت و وی متعاقب اولتیماتوم روسیه، ناچار شد به اتفاق همراهانش، ایران را ترک کند. علت آن که دولتمردان ایران، امریکایی‌ها را برای حل معضلات اقتصادی و امنیتی خود برگزیدند، دو اصل اساسی بود. این دو اصل عبارت بودند از: 1ـ امریکا به دلیل فاصله جغرافیایی زیاد از ایران منافع کمتری در کشور داشت. 2ـ امریکا لااقل تا زمان مورد بحث اهداف، استعماری در منطقه نداشته و مانند روسیه و انگلستان نزد مردم ایران بدسابقه نبود. البته امریکایی‌ها به دلیل آنکه در صدد پایان بخشیدن به دوران انزوای خود بودند و به دکترین «سیاست جهانی» می‌اندیشیدند، از دعوت دولتهایی چون ایران برای حضور در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی استقبال می‌کردند. بدین ترتیب شرائط داخلی و خارجی برای دولتمردان ایرانی به منظور تحقق سیاست نزدیکی به قدرت سوم از راه استخدام کارشناسان آمریکائی فراهم بود؛ سیاستی که از جمله اهداف مجریان آن، سروسامان دادن به اوضاع آشفتة مالی و اداری ایران بود. در دهه پایانی قرن نوزدهم میلادی سامانه اداری کشور، به دلیل حوادث ناشی از نهضت مشروطه ناکار آمد شده بود. در تهران دولت مقتدر مرکزی وجود نداشت. از نظر مالی نیز به دلیل استقراضهای پیش از مشروطه، کشمکشهای داخلی، اشغال برخی از نواحی کشور توسط نیروهای بیگانه و هرج‌ومرجهای حاصل از آن، شرائط دشواری فراروی دولتمردان ایران قرار داشت. نتیجه این بحرانها عمر کوتاه کابینه‌ها و آمد و رفت سریع آنها بود. در چنین شرائطی میرزا حسینقلی‌خان نواب، وزیر امورخارجه دولت مستوفی‌الممالک، در چهاردهم دی 1289 در تلگرافی به کاردار سفارت ایران در امریکا مأموریت داد تا موضوع استخدام کارشناسان مالی امریکا برای ساماندهی و اصلاح اوضاع مالی ایران را با دولت آن کشور مطرح کند. این درخواست با موافقت دولت امریکا روبرو شد و در 13 بهمن 1289 نیز مورد تایید نمایندگان مجلس شورای ملی نیز قرار گرفت. بدین ترتیب مورگان شوستر و 4 مستشار امریکایی دیگر برای اصلاح امور دارائی، خزانه‌دارای، دادگستری و ژاندارمری استخدام شدند و پس از عقد قرارداد با دولت ایران در 17 اردیبهشت 1290 ش. همراه با خانواده‌ها خود وارد ایران شدند. پس از ورود شوستر به ایران از آنجا که مأموریت اعلام شده وی ساماندهی امور مالی بود، بی‌درنگ به‌عنوان خزانه‌دار کل منصوب و مأمور انجام این مهم گردید. او گامهایی برای بهبود وضع مالیاتها و گمرکات به‌عنوان منابع اصلی درآمد‌های دولت ایران برداشت . اما وخامت اوضاع مالی که ناشی از سیاستهای نادرست دولتهای پیش از مشروطیت و کشمکشهای پس از آن بود، کار مورگان شوستر را پیچیده و دشوار ساخته بود. این وخامت در کنار شورشها، درگیریهای قومی، تهدیدها، هزینه‌های سنگین حضور نیروهای بیگانه در کشور، ضعف دولت مرکزی، نفوذ بیش از حد رؤسای قبائل و خوانین محلی و کارشکنی‌های آنها و ناخشنودی بسیاری از افراد صاحب نفوذ از اقدامات شوستر برای نهادینه ساختن امورمالی کشور، موانعی عمده در مسیر اقدامات وی برای اصلاح امور مالی ایران ایجاد کرده بود. همچنین در مرکز نیز بخش بزرگی از بدنة دولت، شامل نخست‌وزیری، نایب‌السلطنه، برخی از وزراء و فن‌سالاران امور مالی یا به دلیل گرایش‌های سیاسی و یا به دلیل به مخاطره افتادن منافعشان سد‍ّ راه اصلاحات شوستر بودند. در آن زمان رقابت دو حزب اعتدالیون و دمکرات عامیون برحذف یکدیگر استوار بود. شوستر توسط «مستوفی» که به دمکراتها متمایل بود به ایران دعوت شده بود و طبعاً اقداماتش از نظر حزب رقیب ـ اعتدالیون ـ قابل تحمل نبود. علاوه براین حضور قدرتمند بختیاریها در صحنه سیاسی ایران و روحیه ایلی و قبیلگی آنها با اقدامات شوستر برای سامان دادن به امور مالی کشور سازگار نبود. اعیان و اشراف و شاهزادگان و خان‌هایی که مایل به پرداخت مالیات نبودند دائماً با سفارت‌خانه‌های روسیه و انگلیس در تماس بودند تا این دو سفارت‌خانه‌ را به مقابله‌ با طرح‌های شوستر وادار سازند. این تماسها نیز سبب نقش بازدارنده سفیران دو کشور مذکور بویژه سفیر روسیه در برابر مورگان شوستر شده بود. در بسیاری از موارد، مورگان شوستر حتی برای جمع‌آوری مالیات نیز با کارشکنی و مخالفت روبرو می‌شد. او به همین خاطر در 23 خرداد سال 1290 با اختیارات کاملی که در مصوبه مجلس شورای ملی بدست آورد، اقدام به تشکیل نیروی نظامی به نام «ژاندارمری خزانه» کرد. ولی این راه‌حل نیز نتوانست مشکل وی را حل کند، یکی از مشکلات عمده مورگان شوستر برای رسیدگی به مشکلات مالی دولت ایران، خزانه خالی دولت و سلطه روسیه و انگلستان بر عواید گمرکی کشور بود. زمانی که مورگان شوستر فعالیت خود را در ایران آغاز کرد، میزان موجودی خزانه کشور از 600 هزار تومان تجاوز نمی‌کرد. علاوه براین دولت روسیه عواید گمرکات کشور به استثنای گمرکات بنادر خلیج فارس را بابت قرضه‌هایی که در سالهای 1279 ش. و 1281 ش. به دولت ایران پرداخت کرده بود، به وثیقه برداشته و به مستشاران بلژیکی که گمرکات ایران را در اختیار داشتند نیز دستور داده بود قبلاً حق‌السهم روسیه را برداشت نموده، بقیه آن را به دولت ایران بپردازند. انگلیسی‌ها هم کلیه گمرکات جنوب را در گرو قرضه 500 هزار لیره‌ای که در 1271 ش. بابت بازخرید امتیاز رژی به ناصرالدین شاه داده و همچنین قرضه دیگری به مبلغ 250/1 میلیون لیره که در 10 خرداد 1290 به دولت مشروطه پرداخت کرده بود، قرار داده بودند. از این‌رو وقتی مورگان شوستر تصمیم گرفت عوائد گمرکی کشور را به خزانه دولت سرازیر سازد خشم روسیه را در شمال و خشم انگلیسی‌ها را در جنوب ایران برانگیخت. وزیر مختار روسیه رسماً اعلام که مستشاران بلژیکی در گمرکات بنادر شمال حق اطاعت از دستورالعمل شوستر را ندارند و تهدید کرد که در غیر این صورت روسیه گمرکات شمال را مستقیماً تصرف خواهد کرد. مورگان شوستر زمانی روسها را عصبانی‌تر ساخت که برای جمع‌آوری مالیاتهای خود گارد ویژه‌ای موسوم به «ژاندارمری خزانه» را تشکیل داد. گاردی که اساساً اجازه ورود به قلمرو مصوب پیمان 1907 برای روسیه را نداشت. شوستر با انگلیسی‌ها نیز مشکلات مشابهی داشت.اکتشاف نفت در جنوب ایران توسط انگلیسی‌ها ـ خرداد 1287ـ و استقرار تأسیسات نفتی در این مناطق و مهمتر از آن مشارکت دولت انگلیس در شرکت نفت ایران و انگلیس، رویدادهائی بودند که دولت انگلستان را واداشت تا مناطق جنوبی کشور را از قلمرو طرحهای اقتصادی مورگان شوستر خارج سازد. حمایت انگلیس از جایگاه شیخ خزعل در خوزستان و تشویق وی به جدا کردن این منطقه از دایره نفوذ دولت مرکزی با همین هدف صورت گرفت. یکی از دلائل ناخشنودی انگلیسی‌ها و روسها از مورگان شوستر اقدامات وی در افشاء سؤاستفاده‌های آنان از قرارداد 1907 بود. در شرائطی که آنان در قرارداد یادشده احترام به حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران را مورد تأکید قرار داده بودند ولی عملاً در قلمرو تحت نفوذ خود در شمال و جنوب ایران مانع اجرای طرحهای اقتصادی دولت می‌شدند. آنان هر طرح اقتصادی یا سیاسی در قلمرو تصریح شده در پیمان 1907 میلادی را گامی در جهت نقض این پیمان می‌دانستند. مهمترین وجه پیمان یادشده تقسیم ایران به سه منطقه شمالی تحت نفوذ روسها، جنوبی تحت نفوذ انگلیسی‌ها و مرکزی تحت نفوذ دولت ایران بود. آنها حتی با نیروهای «ژاندارمری خزانه» که ابزار دست مورگان شوستر برای اخذ مالیات بود، مقاومت می کردند و در برابر آنها جبهه می‌گرفتند و یا به رویاروئی و خلع سلاح آنها می‌پرداختند. طی مدت زمانی که مورگان شوستر در ایران فعالیت می‌کرد، روسیه و انگلیس که هیچ سهمی برای رقیب سوم قائل نبودند، دائماً نقش بازدارندگی در مسیر اقدامات وی ایفا می‌کردند. آنها به‌عنوان دو قدرت رقیب، در پس اقدامات مورگان شوستر، اراده آمریکا برای ورود به عرصه اقتصادی و سیاسی ایران را می‌دیدند. با این همه شوستر با زیرکی تمام تلاش کرده بود تا به نوعی حمایت انگلیس را جلب کند و روسها را در مواضعشان، تنها و منزوی بسازد. انتصاب یک افسر انگلیسی مأمور خدمت در سفارت انگلیس به نام «ماژور راستوکس» به فرماندهی «ژاندارمری خزانه» و تماس مداوم شوستر با وزیر مختار انگلیس برای کمک گرفتن از وی موجب شده بود که انگلیسی‌ها به مراتب کمتر از روسها در برابر اقدامات شوستر کارشکنی نمایند. روسها که به نقشه شوستر پی‌ برده بودند، موجی از حملات خود را متوجه «استوکس» کردند. آنها «استوکس» را متهم به همدستی با مشروطه‌‌خواهانی کردند که عموماً مخالف روسیه هستند. منشأ این اتهام نقش مصلحتی انگلیس در همکاری با مشروطه‌خواهان و گشودن درهای سفارت به روی آنان بود. انگلیسی‌ها در آن زمان مردمی را که از جنایات مأموران محمدعلیشاه قاجار و یا در برابر به توپ بستن مجلس شورای ملی توسط نظامیان روسیه می‌گریختند در داخل سفارت پناه می‌دادند تا مرحله به مرحله بتوانند در نهضت نفوذ کرده سرنوشت آن را با اراده و سیاست خود رقم بزنند. از این‌رو انتصاب یک افسر انگلیسی به فرماندهی ژاندارمری خزانه ایران نه تنها حلال مشکل مورگان شوستر نگردید بلکه این انتصاب به مکاتبات رسمی بین دولتین انگلیس و روسیه و دخالت مستقیم تزار نیکلای دوم در این مسئله انجامید. وزیرخارجة انگلیس برای جلوگیری از بروز بحران در روابط انگلستان با روسیه به وزیر انگلیس در تهران نوشت به «ماژور استوکس» ابلاغ کند تا وقتی که در خدمت ارتش انگلیس است نمی‌تواند سمتی را در دولت ایران بپذیرد. استوکس در واکنشی قهرآمیز تصمیم گرفت از خدمت در ارتش انگلیس استعفا کند، ولی استعفای او پذیرفته نشد. مورگان شوستر که «استوکس» را با توجه به تسلط او به زبان فارسی و آشنایی وی با جامعة ایرانی مناسب‌ترین فرد برای تصدی ژاندارمری خزانه می‌دانست برای حل این مشکل شخصاً به ملاقات وزیرمختار روسیه در ایران رفت تا موافقت او را برای انتصاب «استوکس» به ریاست ژاندارمری خزانه فقط برای مدت 6 ماه جلب کند. اما این موافقت حاصل نشد و به این ترتیب پرونده «استوکس» با عزل وی بسته شد. با این همه نه دشمنی روسها با ژاندارمری خزانه خاتمه یافت و نه کارشکنی‌های آنها در برابر دولت مرکزی پایان گرفت. روسها محمدعلیشاه را که در 1288 توسط مشروطه‌خواهان از قدرت خلع شده و به روسیه گریخته بود، تحریک به حمله به ایران کردند. براساس این نقشه، محمدعلیشاه و برادرش شعاع‌السلطنه از دو نقطه شمالی کشور و سالارالدوله برادر دیگر آنان از ناحیه کرمانشاه حمله بزرگی را در تابستان 1290 برای تصرف تهران آغاز کردند. این حمله به شکست انجامید و تعداد زیادی از رجال، نمایندگان و مقامات طرفدار محمدعلیشاه در دولت برکنار شدند. در پی این شکست، دولت دستور توقیف اموال شعاع‌السلطنه و سالارالدوله (برادران محمدعلی‌میرزا) را صادر نمود و مورگان شوستر در اجرای این تصمیم، در مهر 1290 ژاندارمری خزانه را مأمور توقیف اموال آنان نمود. اقدامات شوستر برای توقیف املاک و اموال شعا‌ع‌السلطنه با اعتراض شدید سفارت روس مواجه شد، زیرا بنابر ادعای سفارت روس اموال شعاع‌السلطنه در گرو بدهی او به بانک استقراضی روس بود. در ادامة این کشمکش دولت روسیه نیروهای تازه‌ای وارد ایران کرد و روز هشتم آذر ماه 1290 طی اولتیماتومی به دولت ایران چهل‌وهشت ساعت برای قبول این سه شرط به دولت ایران مهلت داد: 1. اخراج مورگان شوستر و هیئت مستشاران آمریکایی از ایران 2. کسب موافقت قبلی دولتین روس و انگلیس برای استخدام اتباع خارجی در ایران. 3. پرداخت هزینه و خسارت لشگرکشی روسیه به ایران وثوق‌الدوله وزیر خارجة وقت ضمن گزارش امر و قرائت متن اولتیماتوم دولت روسیه در جلسة فوق‌العادة مجلس، با توجه به وخامت اوضاع و تهدید روس‌ها برای اشغال پایتخت، تقاضای قبول اولتیماتوم را نمود.مجلس ابتدا مردد بود که در برابر این تهدید چه پاسخ بدهد ولی پس از اظهارات پرشور مرحوم سید حسن مدرس و سپس موضعگیری چند تن از نمایندگان به اتفاق آراء اولتیماتوم روسیه را رد کرد.مورگان شوستر خود در کتاب اختناق در ایران چنین مینویسد : … این اولتیماتوم در حالت سکوت تام نمایندگان خوانده شد . پس از ختم آن ۷۶ نفر از وکلای حاضر در پارلمان از پیر و جوان علما و پیشوایان مذهبی و وکلای عدلیه و اطبا و شاهزادگان در جای خود مثل اشخاص سکته کرده بی حس و بی حرکت ماندند یک عالم محترم اسلامی ایستاده و در موقعی که وقت به سرعت میگذشت و هیچ رائی نمیتوانستند بدهند آن بنده خدا نطق مختصر و مناسب حال و بموقعی نمود و گفت شاید مشیت خداوند بر این امر قرار گرفته که آزادی و استقلال ما به زوراز ما سلب شود در چنین حالتی سزاوار نیست که ما خودمان به امضای خود از دست داده و ترک کنیم سپس دستهای مرتعش خود را برای دادخواهی و تظلم به سمت نمایندگان حرکتی داده و در جای خود نشست … شوستر اضافه کرد پس از آن عده ای به مخالفت با اولتیماتوم برخاستند و سپس تقاضای رای با ورقه انجام شد و نتیجه چنین خوانده شد : تماما از پیشوایان روحانی و سایر طبقات کعبتین تقدیر خود را بر صفحه اظهار انداختند و از طرف ملت از جان گذشته پایمال شده خود که آینده ظلمانی خطرناکی در پیش داشتند به اتفاق آرا اولتیماتوم روس را رد نمودند . بخطر انداختن جان خود و خانواده و کسان خوبش و گرفتار شدن به چنگال و دندان خرس بزرگ شمالی را بر فداکردن عزت و شرافت و حقوق و آزادی و استقلال موکلین خود که تازه تحصیل نموده بودند ترجیح دادند .( مدرس – بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی – آذر ۱۳۶۶ – علی مدرسی – ج اول ، ص 8-9) به دنبال رد اولتیماتوم دولت روسیه سربازان روس از تبریز و رشت به سمت قزوین حرکت کردند و سفارت روس طی یادداشت شدیداللحنی در روز ۲۴ آذر ۱۲۹۰مجدداً به دولت ایران اولتیماتوم داد که اگر دولت شرایط روسیه را نپذیردروسیه ظرف شش روز چهار هزار سرباز را وارد تهران خواهد کرد. در آن زمان احساسات مردم ایران علیه روسیه به اوج رسیده بود و علمای نجف و کربلا نیز به حمایت از مردم ایران برخاستند. حتی به دنبال صدور چند فتوی از جانب مراجع وقت نجف، موجی از علما و روحانیون عراقی از طریق کرمانشاه به سمت تهران براه افتادند. 2 روز پس از مطرح شدن اولتیماتوم، وزیرمختار روسیه در یادداشتی برای دولت ایران جهت پذیرش اولتیماتوم تهدید کرد که نظامیان روس به فرمان دولت تزاری تهران را اشغال خواهند کرد. در پی این تهدید وثوق‌الدوله، که خود از متحدان سیاستهای انگلیس در ایران بود، وزیرمختار انگلیس را در جریان قرارداد و با وی مشورت کرد. اما «ادواردگری» سفیر انگلیس توصیه کرد که ایران به سرعت اولتیماتوم را بپذیرد.( فصلنامه تاریخ روابط خارجی نشریه مرکز اسناد و تاریخ دیپلماسی وزارت امورخارجه، شماره 17 ص 93 و 94) حداکثر اقدام بازدارنده انگلیسی‌ها آن بود که به روسها گفتند «حمله آنها به تهران اثر بدی در جهان اسلام خواهد داشت و مسلمانان را تحریک می‌کند» سپس توصیه کردند که «به جای فشار نظامی به تهران گمرکات شمالی ایران را تصرف کند و به اداره مالیات تبریز دست بگشاید تا شوستر تحت فشار قرار گیرد».( فصلنامه، همان، به نقل از انقلاب مشرطه ایران به روایت اسناد وزارت خارجه انگلیس، رحیم رضازاده ملک، ص 510( سپس وثوق‌الدوله به آمریکائیها متوسل شد ولی پاسخ آمریکائیها نیز سرد بود: «باتوجه به مشکل پیش آمده برای ایران وزیرخارجه آمریکا مناسب نمی‌داند هیچگونه پیشنهادی را تقدیم کند.( فصلنامه، همان، ص 94 به نقل از روس و انگلیس در ایران، 1864 1914، ترجمه منوچهر امیری، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، ج 2، ص 599) اولتیماتوم روسها با واکنش منفی و خشم گسترده مردم روبرو شد ولی سرانجام دولت به درخواست انگلیسی‌ها در برابر این تهدید تسلیم شد و ناصرالملک و صمصام‌السطنه رئیس الوزراء در این شرایط بحرانی از یپرم‌خان رئیس نظمیه خواستند که ساختمان مجلس را محاصره و تهدید کند که اگر نمایندگان حاضر به قبول اولتیماتوم روس‌ها نشوند مجلس را خواهد بست. مجلس به یک هیئت پنج نفری اختیار تام داد که در این مورد با دولت مذاکره کند و این هیئت سرانجام قانع شد که چاره‌ای جز قبول اولتیماتوم روس نیست. دولت بی‌درنگ قبول اولتیماتوم را به سفارت روس اعلام نمود و عصر روز 28 آذر 1290 به مورگان شوستر ابلاغ شد که از سمت خزانه‌دار کل معزول شده و باید هرچه زودتر از ایران خارج شود. در پی این تحولات حملات شدید به روسیه و انتقاد از دولت که تسلیم فشار روس‌ها شده است در جلسات علنی مجلس ادامه داشت. به همین جهت در جلسة فوق‌العاده هیئت دولت که با حضور ناصرالملک نایب‌السلطنه تشکیل گردید تصمیم به انحلال مجلس گرفته شد. یپرم‌خان مجاهد معروف مشروطیت و رئیس نظمیة وقت مأمور بستن مجلس شد و این وظیفه را نیز مانند کارهای دیگری که قبلاً به او محول شده بود با خشونت هر چه تمامتر انجام داد. روز سوم دی 1290 مأموران مسلح یپرم به عمارت بهارستان ریختند و با وضع توهین‌آمیزی وکلای مجلس را بیرون ریختند و درب مجلس را قفل کردند! مورگان شوستر با این نتیجه‌گیری که دولتهای متفقین، منافع متقابل و مصالح کلان خود را قربانی زدوبندهای ناپایدار با دولتهای جهان سوم نمی‌کنند، در 22 بهمن 1290 با نارضایتی و دریافت خسارت ایران را ترک کرد. وی سپس در آمریکا کتاب خاطرات خود را تحت عنوان «اختناق روسی در ایران» به رشتة تحریر درآورد.( کتاب مورگان شوستر اولین بار در بمبئی به فارس ترجمه و منتشر شد. مورگان شوستر در مرحله بعد یک شرکت انتشاراتی نیز تأسیس کرد.( ( پایگاه اطلاع رسانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی: www.ir-psri.com/Show.php?Page=ViewArticle) « مورگان شوستر در ایران » بی‌شک یکی از حساس‌ترین دوران‌های تاریخی، دوران مشروطه است. حرکت مردم در جریان مشروطه، بیانگر آگاهی نسبی آنان از اوضاع کشور بود. اما پیروزی و به ثمر رسیدن انقلاب مشروطه، به معنای محو شدن جریان استبدادی و استعماری نبود؛ زیرا پس از مرگ مظفرالدین شاه، جانشین وی، محمدعلی‌شاه که دست نشانده روس‌ها بود، با مشروطه و مشروطه‌خواهان مخالفت کرد و چهرة وابسته خود را نشان داد. با به توپ بستن مجلس و شروع دورة استبدادی کوتاه مدت وی، روس‌ها تا حدودی از اوضاع سیاسی کشور راضی شده بودند، اما حرکت آزادی‌خواهانة ملت، نشان داد که محمدعلی‌شاه جایی در ایران ندارد. از این‌روی، پس از فتح تهران توسط انقلابیون مشروطه‌خواه و سقوط محمدعلی‌شاه، روس‌ها سیاست خود در ایران را تبدیل به سیاستی منفی کردند و همان‌گونه که مجلس اول توسط عامل روس‌ها، لیاخوف به توپ بسته شد، بار دیگر آنان مجلس دوم را توسط زور و ارعاب به تعطیلی کشاندند. پس از انقلاب مشروطه، روس‌ها می‌پنداشتند ممکن است امتیازاتی که در گذشته به دست آورده بودند، از دست بدهند. آنان تا قبل از پیروزی انقلاب مشروطه، امتیازات بی‌شماری در ایران داشتند. از سویی دیگر، پس از شکست روسیه از ژاپن در سال 1905م و ضعف دولت روسیه، دولت انگلیس که خواهان حفظ منافعش در ایران بود، برای یافتن متحدی در برابر خطر آلمان ـ که تازه داشت قدرت می‌گرفت‌ـ طرح قرارداد 1907 را با روسیه منعقد کرد. اما آنچه باعث شد سیاست استعماری در ایران به حالت فلج در آید، استخدام مورگان شوستر آمریکایی بود؛ زیرا بر اساس تصمیم مجلس نوپای مشروطه، عده‌ای کارشناس از آمریکا برای اصلاح دارایی و خزانه‌داری کل، یک فرانسوی برای دادگستری و چند سوئدی برای ژاندارمری استخدام شدند. در آن زمان، آمریکا هنوز خوی سلطه‌جویانة آشکار خود پس از جنگ جهانی دوم را نشان نداده بود و دولت‌مردان ایرانی که به دنبال قدرت سومی بودند تا به اتکای آن در برابر سلطه‌گری روس و انگلیس بایستند، متخصصان این کشور را ترجیح می‌دادند. مورگان شوستر آمریکایی معروف‌ترین چهره در بین آنها بود که پس از ورود به ایران دست به اقداماتی زد که بیانگر مخالفت وی با سیاست‌های اقتصادی و استعماری روس و انگلیس در ایران بود. وی توانست به اصلاح اوضاع اقتصادی ایران بپردازد. اما برای پیشبرد اصلاحاتش باید با خواسته‌های روس و انگلیس مخالفت می‌کرد و همین کار را نیز انجام داد. شوستر اوضاع خزانه را سر و سامان داد و با اختیاراتی که از مجلس گرفت، ژاندارمری خزانه را تشکیل داد و به دنبال آن، میجر استوکس انگلیسی را به عنوان معاون مالیه و فرماندة ژاندارمری خزانه استخدام کرد که این امر سبب مخالفت روس و به تبع آن مخالفت انگلیس با این قضیه شد. از سوی دیگر، در همین زمان توطئه برگشت محمدعلی‌شاه از سوی روس‌ها مطرح شد و چنانچه در ادامه خواهد آمد، شوستر در سرکوبی شاه مخلوع نقش به‌سزایی بر عهده داشت. وی همچنین برای قشون بودجه مشخصی تعیین کرد و مقرری سفرای ایران را که تا پیش از وی به موقع به دست آنان نمی‌رسید، پس از استخدامش سامان داد. اقدامات شوستر، خودبه‌خود باعث نقض اختیارات روس و انگلیس در ایران شد. او در عمل نشان داد که برای قرارداد 1907 ارزشی قائل نیست. پس از این بود که روس و انگلیس به فکر اخراج شوستر افتادند و دست به توطئه‌های متعددی برای کارشکنی در امور محوله به وی زدند. وقتی نتیجه نگرفتند، مخالفت علنی خود را آشکار ساختند و روس‌ها با دادن اولتیماتوم‌هایی به دولت ایران، سرانجام باعث اخراج وی شدند. لزوم استخدام شوستر پس از خاتمة جریان پارک اتابک، دولت فرصت پیدا کرد تا به فکر اصلاحات اساسی بیفتد و راهی را در پیش بگیرد که کشورهای مترقی رفته‌اند و کامیاب شده‌اند و وضع آشفته مملکت را سامان بدهد. روس و انگلیس که همیشه از نبود امنیت شکایت داشتند، پس از جریان پارک اتابک و از میان رفتن مجاهدین از فشار خود کاستند و دولت را تا حدودی به حال خود گذاشتند از مهم‌ترین مسائلی که هر دولتی برای بقای مملکت خود باید در درجه اول مورد توجه قرار دهد و برای وصول به آن مجاهدت کند، موضوع امنیت عمومی و بهبودی وضع اقتصادی و تعادل در دخل و خرج بودجه مملکت است. دولت نوبنیاد نیز چون می‌خواست ادارة امنیت عمومی و اصلاحات مالی را بر اساس اصول کشورهای مستقل پایه‌گذاری کند، پس از مشورت با زعمای ملت و رهبران مجلس موافقت می‌کند مستشارانی از طرف ممالک متمدن و بی‌طرف ـ‌که دارای سیاست خاصی در ایران نباشند و دو دولت همسایه نیز نسبت به آنان بدبین نباشندـ به ایران دعوت کند و زمام ادارة امنیت و اقتصاد را به آنان بسپارد. تأکید بر بی‌طرف بودن دولت فراگیر که اقتصاد کشور را به دست بگیرد، نشان‌دهندة دخالت‌های بیش از حد روس و انگلیس در ایران بود. مجلس بر آن شد تا پس از بررسی شایستگی نسبی بلژیکی‌ها، ایتالیایی‌ها و سوییسی‌ها از آمریکایی‌ها دعوت به عمل آورد. اینان چون اتباع دولتی بزرگ بودند، از تهدیدهای دولت روس و انگلیس بیمی نداشتند، و چون آمریکایی نبودند کسی را تهدید نمی‌کردند. سنت‌پترزبورگ و لندن مایل نبودند که در آینده فرانسویان وزارت مالیه ایران، ایتالیایی‌ها ژاندارمری و اتریشیان قشون را اداره کنند. معاون وزارت امور خارجه روسیه نراتف و کاردار سفارت انگلیس در این کشور موافقت کردند که باید دولت ایران را از استخدام اتباع خارجی، به جز اتباع دولت‌های کوچک، منع کرد. هنگامی‌که سفیر ایتالیا پرسید آیا روس و انگلیس نسبت به خدمت کردن ایتالیایی‌ها برای دولت ایران اعتراض دارند یا نه، سر ادوارد گری نوشت که اشتغال اتباع ایتالیا، دو دولت روس و انگلیس را در موقعیتی بسیار دشوار قرار خواهد داد. سرانجام مجلس از آمریکایی‌ها دعوت کرد؛ زیرا آمریکا دولتی بزرگ بود و از روس و انگلیس واهمه‌ای نداشت و از طرف دیگر بنا بر قول وزیرمختار روس، ایالات متحده آمریکا یک دولت معظم اروپایی نیست و در آنجا مسائل سیاسی ندارد. معاون وزارت مالیه، لایحه‌ای دربارة استخدام دو نفر مستخدم آمریکایی و یک نفر اروپایی برای وزارت مالیه به مجلس تقدیم، و تقاضا کرد با فوریت در همین جلسه مطرح شود؛ لایحة مزبور با کسب 62 رأی از 66 رأی، به تصویب رسید. اوضاع مالی ایران قبل از ورود شوستر قبل از برقراری رژیم مشروطیت در ایران، امور دارایی کشور با وضع به‌خصوصی که در دنیا بی‌سابقه بود، اداره می‌شد. در دوران سلاطین قاجار، هنگام جمع‌آوری درآمد‌های دولتی و تأمین وجه برای مخارج ضروری کشور، از اصل عدم تمرکز پیروی می‌گردید. به این ترتیب که هر استان و شهرستان، واحد مستقلی تشکیل می‌داد که در مرکز برای آن دستورالعملی (بودجه جمع و خرج)، توسط مستوفی مربوطه تهیه می‌شد و پس از آنکه این دستورالعمل از تصویب مقامات دولتی و توشیح مقام سلطنت می‌گذشت، برای اجرا به فرماندار و فرمانده هر محل ابلاغ می‌شد. همچنین در پاره‌ای از مالیات‌های معمولی محلی، برآوردهای سنواتی منظور، و مخارج هر استان و شهرستان نیز که قسمت عمدة آن هزینه افواج محلی و مستمری‌های عمومی و حقوق مأموران بود، در آن درج می‌شد. اگر درآمد یک استان یا شهرستان پس از وضع این مخارج و مقدمات، باز هم مبلغی اضافه داشت، مبلغ مذکور به منزلة تفاوت عمل و در اقساط معین به تهران فرستاده می‌شد. همچنین اگر در پاره‌ای نقاط به علل سیاسی و سوق‌الجیشی ارقام خرج بر درآمد فزونی می‌یافت، مبلغی به عنوان کسر عمل از تهران حواله می‌گردید. دستورالعملی که به این ترتیب به صورت مقطوع تهیه و برای اجرا به فرمان‌فرماها و حکام ابلاغ می‌گشت، غیرقابل تغییر بود و مأموران دولتی متعهد و مجبور بودند همة مالیات‌های ابواب جمعی خود را به موجب آن وصول کنند و هزینة مصوب را از همان محل بپردازند. حتی در مواردی هم که به علت خشکسالی و یا بروز آفات ارضی و سماوی، محصول ده آسیب می‌دیدـ جز در مواردی که قسمت اعظم محصول از بین می‌رفت‌ـ پرداخت مالیات مقطوع اجباری بود و اگر همه محصول از بین می‌رفت، مردم و مالکان با استفاده از مقتضیات و دادن هدیه به مأموران مالیات، از آنها تخفیف می‌گرفتند. اگر مأموری مبلغی کسر می‌آورد، مجبور بود از دارایی‌های شخصی خود بپردازد. اما در دوران سلطنت مظفرالدین شاه، در اثر حوادث گوناگون بی نظمی افزایش یافت. بخشش‌های بی‌حساب، مخارج سفر‌های شاهانه به اروپا، طمع و حرص و چپاول درباریان، کار را به آنجا کشانید که خزانه تهی شد. افزون بر این، در آن زمان، باقیماندة مستشاران روسی در قزاقخانه، فرانسویان در نیروی نظامی (که فقط اسمی از آن باقی بود)، عناصر بلژیکی در گمرکات، سوئدی‌ها و ایتالیایی‌ها در ژاندارمری، از خزانه دولت ایران مقرری می‌گرفتند. در هنگام ورود شوستر به ایران، معلوم شد هیچ‌گونه مقررات صحیح یا سازمان اداری در این وزارتخانه وجود نداشت. اداره امور مالی کشور به دست افرادی معدودی بود که مستوفی نامیده می‌شدند. مستوفی‌ها افراد درستکاری بودند، ولی عیب بزرگ آنها این بود که محافظه‌کار بودند و حساب پس نمی‌دادند. روحیة حساب پس ندادن، کار مأموران مالیات را دشوار می‌ساخت و به همین دلیل، نظام مالیاتی پیشرفت نمی‌کرد. پس از استقرار مشروطیت و دو سال پیش از شوستر در تهران، یک کارشناس فرانسوی به نام بیزو وقت خود را برای اصلاح نظامی ایران صرف کرد، اما نتیجة موثری نگرفت. با تنظیم مقررات اداری، درست پیش از ورود شوستر در ایران در می‌1911م، هشت ادارة مالی به وجود آمد؛ پنج حوضه مربوط به ادارة مالیاتی فارس و بندر خلیج فارس، آذربایجان و کردستان، گیلان و مازندران، بروجرد و اصفهان و3 ادارة آن که در مقر سازمان قرار داشت. روزی که شوستر شروع به کار کرد، دستگاهی که وزارت مالیه نامیده می‌شد، اسم بدون رسمی بود و هیچ کس اطلاع نداشت جمع و خرج کشور چه قدر می‌شود، چه مبلغ از آن قابل وصول است و خرج واقعی کشور به چه میزان است. چه کسی مسئول وصول مالیات دولت و چه کسی مسئول نگهداری حساب و رسیدگی به آن می‌باشد. در چنین اوضاعی بود که شوستر به عنوان خزانه‌دار کل امور مالی کشور را بر عهده گرفت. ورود شوستر به ایران هیئت آمریکایی که مأمور انجام اصلاحات بودند، سرانجام در 12 می‌1911م. وارد تهران شدند. شوستر و همراهانش که شانزده نفر بودند، از راه پاریس، وین، اسلامبول، باطوم و باکو عازم ایران گردیدند و روز 7 ماه مِی، وارد بندر انزلی (پهلوی) شدند بعد از چند روز توقف در رشت، در روز 15 می‌به مهرآباد رسیدند. قبل از ورود شوستر به تهران، علی‌قلی‌خان نبیل‌الدوله‌ـ که از روسای بهاییان ایران بود و با عبدالبها همکاری صمیمانه داشت و در آن وقت کاردار سفارت ایران در واشنگتن بود ـ به محفل بهاییان ایران نامه‌ای نوشت و از آنها تقاضا کرد تا در روز ورود شوستر، استقبال شایانی از وی به عمل آورد. بهاییان پس از اینکه از حرکت شوستر از بادکوبه مطلع می‌شوند، دو نفر از افراد انگلیسی‌دان خود را به بندر پهلوی می‌فرستند و هنگام ورود شوستر به ایران، از طرف محفل بهاییان به او خیرمقدم می‌گویند. این دو نفر که از آنجا تا تهران همراه وی بودند، روز ورود او را به محفل تهران اطلاع می‌دهند. دو روز قبل از ورود وی به تهران، نزدیک صد نفر از بهاییان تهران ـ‌که در بین آنها چند نفر انگلیسی می‌دانستندـ، به قریه مهرآباد می‌روند و با فروش کردن قسمتی از راه و تهیة وسایل پذیرایی، مقدم مورگان شوستر و خانواده او را گرامی می‌دارند. هنگام ورود شوستر به تهران، هیچ یک از مأموران دولتی به استقبالش نرفتند، ولی در عوض بهاییان از او استقبال کردند و همین امر سبب شد که سفارتخانه‌های روس و انگلیس و سایر مخالفان ایرانی او بگویند که شوستر بهایی است؛ در صورتی که او بعد از ورود به ایران فهمیده بود که قضیه از چه قرار است و فرقه بهاییت چیست؟ در مهرآباد از طرف عده‌ای از دوستان علی‌قلی‌خان، کاردار سفارت ایران در واشنگتن، وسیلة پذیرایی فراهم گردیده بود و فی‌المجلس، معرفی اشخاص به یکدیگر نیز توسط آقای چارلز راسل وزیرمختار آمریکا انجام شد. همراهان شوستر عبارت بودند از: شارل مکاسکی اهل نیویورک، رالف هیلز اهل واشنگتن، بروس دیکی اهل نیویورک و آقای کرنز اهل ایلولو. اصلاحات اولیه شوستر وقتی شوستر به ایران آمد، با وزارت مالیه‌ای روبه‌روشد که به‌تازگی تجدید سازمان یافته بود. در این تجدید سازمان، تلاش شده بود تا واگذاری مسئولیت به رئیس ادارات و تسریع در مکاتبات تأمین گردد. کارمندان جوان‌تر وارد دستگاهی شده بودند که رخوت پنهانی کارمندان پیر تا حدودی این سازمان را فرا گرفته بود. بخشی از موفقیت شوستر را باید مدیون این تحولات دانست. شوستر اولین اقدام‌های خود را شروع کرد و برای اصلاح امور مالی کشور اقدام کرد. اولین کامیابی‌های او را وجود پول نقد و استفادة قانونی و محدود از پول‌هایی تسهیل کرد که درست پیش از آمدن وی به ایران، از محل وام قبلی تأمین شده بود. لایحة اخذ این وام 1/150/000 لیره‌ای را بانک شاهنشاهی درجمادی‌الاول 1329ه‍ .ق/ 2 می‌1911م تصویب کرده بود، نخستین هدف شوستر، نظارت بر مصرف این وام بود و آشکارا در پی آن بود که به قدر کفایت از آن استفاده کند. روزی که شوستر خزانه را تحویل گرفت، فقط حوالة 600 هزار تومان موجودی در خزانه بود و تعهدات پرداختی دولت نیز که از دو سال قبل باقی مانده بود، بالغ بر دو میلیون و سیصد هزار تومان می‌شد. در حالی‌که یک دینار پول نقد در خزانه موجود نبود. چپاول‌گران درباری قاجار و دولتی، نه تنها دیناری در موجودی خزانه باقی نگذاشته بودند، بلکه همة مبلغ وامی را که فقط 50 روز قبل از ورود شوستر از تصویب مجلس گذشته بود (به استثنای دو میلیون تومان) به رسم علی‌الحساب از بانک شاهی گرفته بودند. در این اوضاع، شوستر درصدد برآمد تا با اجازة دولت ایران، از منابع مالی با شرایط آسان تقاضای وام کند. وی پس از چندی بررسی، متوجه شرکت سیلگمن در لندن شد. اما وقتی برای عقد یک استقراض به مبلغ 400/000 لیره وارد مذاکره شد، سر ادوارد گری وزیر خارجة انگلیس به محض اطلاع ازاین موضوع آشفته می‌شود و تلگرافی بدین مضمون به سنت پترزبورگ مخابره می‌کند:استقلال ایران نباید باعث ضدیت آن با انگلیس و روسیه بشود. این واضح است که به مقتضای موقعیت جغرافیایی آن، روسیه تحمیل هیچ دولتی را در این مملکت نخواهد کرد که منافع روسیه را محترم نشمارد و در نظر نگیرد. هر وقتی که مناسب باشد، این مسئله را به شوستر خواهیم فهماند. شوستر برای اینکه توان عملی و اجرایی داشته باشد، قبل از هر چیزی مجبور بود که اختیاراتی داشته باشد تا نه اولیای دولت بتوانند به میل و هوس خود او را بچرخانند و نه دیگر مستخدمان خارجی در ایران مثل مرنارد بلژیکی جرئت نافرمانی داشته باشد. به همین دلیل، لایحة اختیارات را که خود در دوازده ماده نوشته بود، به هیئت وزیران فرستاد تا تقدیم مجلس شود. این لایحه در تاریخ 23 جوزای 1290 ه.ش یا 1911 م به اتفاق آرای وکلا از دمکرات و اعتدالی و اتفاق و ترقی و منفرد تصویب شد و دست مستشاران مزبور برای اصلاح مالیه و جلوگیری از مخارج زاید و حیف‌ومیل باز گردید. خزانه‌دار کل، با گرفتن اختیارات وسیع بر اساس این قانون، در حقیقت به صورت یک دیکتاتور مالی در آمد که همه نظرها و مسائل مورد توجه او بدون چون و چرا اجرا می‌شد. گفتنی است همین قانون بود که به شوستر و همکاران او فرصت داد تا نظام نوینی را در امور مالی ایران برقرار سازد. همچنین طبق قانون 23 جوزا، شوستر در امور مالی حقوق و اختیارات تام گرفت؛ در تمام امور مالی و پولی دولت، خزائن دولت وضع مالیات‌ها و عوائد دولتی دیگر حق نظارت و کنترل را داشت. هیچ خرجی بدون اطلاع وی نمی‌توانست صورت بگیرد؛ تنظیم بودجه دولت و نظارت بر اجرای آن، نظارت بر قرضه‌ها و امتیازات نیز در حیطه اختیارات وی بود. شوستر اختیارات تامی برای سازمان‌دهی یک رشته از دوائر مالی با حق انتصاب و استقلال کارمندان این دوائر گرفت. و حق داشت قوانین مالی را تغییر دهد و به‌طور کلی تمام امور مالی و بسیاری از شعب اقتصادی ایران تحت نظارت شوستر قرار گرفته بود. در مجموع پس از وضع قانون 23 جوزا، اختیارات ذیل به شوستر تفویض شد: 1. نظارت مستقیم و واقعی بر همة معاملات پولی ایران و اخذ تمام عایدات و تفتیش کلیه محاسبات دولتی؛ 2. نگهداری خزانه کشور و امضای حواله‌جات مستقیم و تصدیق حواله‌جات اعتباری؛ 3. تهیه نظام‌نامه‌هایی لازم برای اجرای اصلاحات مالیاتی؛ 4. ریاست عالیه بر همة کارمندان ادارات تحت ریاست خزانه‌داری کل. اختلاف شوستر با مرنارد بلژیکی وقتی مورگان شوستر تصمیم گرفت عواید گمرکی کشور را به خزانه دولت سرازیر سازد، خشم روسیه را در شمال و خشم انگلیس را در جنوب ایران برانگیخت. وزیرمختار روسیه رسماً اعلام کرد مستشاران بلژیکی در گمرکات بنادر شمال، حق اطاعت از دستورالعمل شوستر را ندارند و تهدید کرد در غیر این صورت، روسیه گمرکات شمال را مستقیماً تصرف خواهد کرد. مرنارد، جزو مستشارانی بود که در زمان مظفرالدین شاه به ایران آمده بود. هنوز وقاحت‌های نوز بلژیکی در اذهان مردم پاک نشده بود که پس از اخراجش، معاون وی مرنارد به مدیر کلی گمرکات رسید و پس از ورود شوستر، بی‌اعتنا به او، به کار خود ادامه داد. مرنارد با همکاری عوامل روسیه در داخل و خارج مجلس، و در هیئت دولت لایحه‌ای را به مجلس فرستاد تا وام یاد شده در اختیار کمیسیونی مرکب از پانزده عضو که ریاست آن بر عهده خودش باشد،‌ قرار بگیرد. به این ترتیب، خزانه‌دار کل، شوستر، که برای سروسامان دادن به امور مالی کشور استخدام شده بود، ناگزیر می‌شد به عنوان زیردست مرنارد در این کمیسیون کار کند و این کمیسون بر هزینه‌های دولت نظارت داشته باشد. بدین ترتیب، بر اساس لایحة نظارت و تفتیش مخارج در 19 جمادی الثانی 1329 ه‍ . ق / 1911 م هیئتی از نمایندگان وزارتخانه‌ها و 7 نفر از اروپاییان مستخدم دولت ایران به ریاست وزیر مالیه و نیابت ریاست گمرکات تشکیل شد که مخارج را نظارت و کنترل کنند. وجود یک کمیسیون باعث درگیری بین مرنارد بلژیکی رئیس گمرکات و شوستر خزانه‌دار کل شد. مرنارد با بانک شاهی معاملاتی به حساب ایران و به امضای خویش کرد و شوستر که بر اثر قانون 23 جوزا عهده‌دار کل امور مالی شده بود، دست وی را از کار کوتاه کرد. خزانه‌دار کل به اتکای قانون 23 جوزا، به رؤسای بانک‌های خارجی در ایران من جمله وود رئیس کل بانک شاهنشاهی، نامه‌ای می‌نویسد که هیچ‌گونه پرداختی به حساب ایران جز به امضای شوستر خزانه‌دار کل واریز نشود. این امر باعث درگیری شدیدی بین مرنارد و شوستر شد. در این میان، دولت روس از مرنارد حمایت کرد و شوستر را متهم کرد که قصد دارد نزد ملیون وجاهت کسب کند. وزیر مختار روس ابلاغ می‌کند که مستخدمان بلژیکی گمرک نباید تحت نظارت خزانه‌دار کل باشند. سفارت بلژیک نیز تعرض‌نامه‌ای با همین مفاد برای حکومت ایران می‌فرستد. وزیرمختار روس حتی تهدید می‌کند که در صورت مخالفت با این نظریه، روس‌ها گمرکات شمالی را تصرف خواهند کرد. سرانجام با حمایت دولت ایران از شوستر و با اطمینانی که شوستر در مورد پرداخت اقساط وام‌های خارجی داد، اختلاف موقتاً و به ظاهر رفع گردید. سر جرج بارکلی طی تلگرافی چنین گزارش داده است:… در 30 شهر ماضی چون مرنارد به تعلیمات خزانه‌داری کل اعتنایی ننمود، شورای وزرا کاغذی را که شوستر به مرنارد نوشته بود، تصویب کرد و تصمیم گرفتند که وی را به اطاعت قانون مزبور دستورالعمل دهند. وزیر امور خارجه تعلیمات مذکور را در پنج شهر جاری برای مرنارد نوشت و مرنارد هم باز به حساب گمرکات، چک به حواله بانک شاهنشاهی می‌داد. از آن وقت تاکنون، در امورات بهبود حاصل شده است. در هفت شهر جاری وزیر امور خارجه از شوستر دعوت کرد که روز بعد در اجلاس کابینه این وزرا حاضر باشد، ولی همین که شنید می‌خواهند او را با مرنارد روبه‌رو نمایند، شوستر به وزیر امور خارجه جواب داد که حاضر نخواهد شد. به علت آنکه نمی‌توانست در باب مسئله با مستخدمی که آشکارا با قانون اخیر مخالفت کرده است، مذاکره کند. وزیر امور خارجه مکرراً از او دعوت نموده و اظهار داشت که مسئله بی‌اطاعتی مرنارد به قانون در میان نیست و علتی ندارد که مباحثه و مذاکره شود. شوستر بنابر این اطمینان در آن جلسه حضور یافت و مرنارد هم حاضر شد. وزیر امور خارجه این دو نفر را به هم معرفی نمود و پس از قدری صحبت، ظاهراً رفاقت کاملی بین آنها پیدا شد و از یکدیگر جدا شدند و از آن وقت تاکنون هر دو از نتیجه ملاقات اظهار رضایت می‌کنند. بنابراین، من اعتقاد دارم که ممکن است تصور کنید که این کار اصلاح شده است. اقدامات شوستر اقدامات شوستر را از جنبه‌های مختلف می‌توان بررسی کرد؛ زمینه‌هایی چون مالیاتی، نظامی، صنعتی و اقتصادی و…: 1. اقدامات مالیاتی الف) یکی از اقدامات شوستر در بدو ورودش به ایران، برنامه‌ریزی جهت امور مالی و آگاهی از درآمدهای دولت و تنظیم دخل و خرج و تسویه امور مالی ایران بود. وی برای آگاهی از دارایی‌های دولت، دستور داد تا عواید مالیاتی در نزدیک‌ترین بانک شاهی گذارده شود و چنانچه بانکی در محل نباشد، به تجارت‌خانه مورد اعتماد تحویل داده شود. ب) وی همچنبن اقداماتی برای رضایت قشون و جلوگیری از تعدیات آنان به مردم به عمل آورد. وی افراد قشون را خشنود ساخته و مانع از غارت‌گری آنان گردیده بود. همچنین برای اجرای اصلاحات مالیاتی نظام نامه‌هایی تهیه کرد. از دیگر اقدامات شوستر، لغو مالیات نمک بود. این مالیات توسط دمکرات‌ها وضع شده بود و اعتدالیون از روی منطق و به حق با آن مخالفت می‌کردند. 2. اقدامات صنعتی شوستر طرح مفصلی برای استخراج انواع معادن ایران تهیه کرده بود و مقرراتی را در نظر داشت تا با فروش محصولات معادن به خارج، درآمد ارزی برای ایران تهیه شود و در داخل کشور نیز برای ایجاد صنایع از مواد معدنی استفاده شود. 3. اقدامات نظامی شوستر ترتیبی داد تا مخارج قشون مرکزی را که تا آن موقع از دست رجال بزرگ ایران می‌گذشت، خودش پرداخت کند. همچنین یکی از مهم‌ترین اقدامات وی در زمینة نظامی، تشکیل ژاندارمری خزانه بود که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد. اقدامات اولیه شوستر باعث ناراحتی سپهدار که رئیس‌الوزرا بود، شد؛ زیرا وقتی از شوستر تقاضای پول کرد، جواب رد دریافت کرد و در پاسخ خود برای دریافت پول شوستر، یک ضرب‌المثل آمریکایی جالب زد: «… آیا طریقه و تدبیر مفیدی به نظر شما می‌رسد، که بشود خون از سنگ بیرون آورد…». سپهدار شکایت شوستر را به مجلس نیز برد؛ اما در آنجا هم نتیجه‌ای به دست نیاورد و با حالت قهر به رشت رفت. ناراحتی سپهدار این بود که کلیه قدرتی را که با شمشیر به دست آورده بود، شوستر با قلم آنها را از کفش خارج کرد. شوستر بودجه سفارتخانه‌ها را به وسیلة بانک شاهنشاهی برای آنها حواله کرد و برای اولین بار در تاریخ این وزارتخانه، سفیران ایران آخر هر ماه مقرری تعیین شده را دریافت می‌کردند. از چند سال پیش به این طرف، دفعة اول بود که نمایندگان سیاسی در ایران در خارجه، از خزانه‌ای که در وقت ورود شوستر به کلی تهی بود و حالا کم‌کم پر می‌شد، به‌طور منظم مواجب خود را دریافت می‌کردند. 4. اقدامات اقتصادی یکی دیگر از خدمات برجسته و مهم مورگان شوستر که با تحریکات و مبارزه علنی و مخفی انگلیس و روس مواجه گردید، ماده سوم قرارداد نفت شمال (استاندارد اویل) بود. در ماده سوم قرارداد نفت شمال گفته شده است که حقوق دولت ایران زاید بر صدی ده از همة نفت و مواد نفتی مستخرجه از چاه‌ها قبل از آنکه هرگونه خرجی به آن تعلق بگیرد، خواهد بود. این ماده، درآمد دولت ایران را صدی ده از همة مواد نفتی استخراج شده از چاه‌ها دانسته بود. در حالی‌که در قرارداد نفت ایران و انگلیس این درآمد برابر صدی شانزده، پس از کسر همة مخارج بود. در مورد قرارداد نفت ایران و آمریکا، نظر عوامل انگلیس و کارگردانان شرکت نفت انگلیس در ایران این بود که با هیاهو و جنجال، رقم صدی شانزده را بیش از صدی ده قلمداد کنند و با استفاده از بی‌اطلاعی مردم، عاقدین آن را متهم به سوء استفاده و خیانت کنند؛ اما سخنرانی نصرت‌اله فیروز که از سیاست‌مداران تحصیل کرده بود، با ایراد نطق و توضیحات کاملی که داد به مردم و مجلس فهماند که دولت ایران با کمک شوستر که در خیرخواهی و صداقت و صمیمیت او به ایران و ایرانی شکی نیست، این قرار داد را منعقد ساخته و ذکر صدی ده و مخصوصاً قید جمله بدون قبول و کسر مخارج، نه تنها درآمد نفت ایران از صدی شانزده بالاتر می‌شود، بلکه تا صدی بیست و صدی بیست و دو بالاتر نیز خواهد برد. اما همانطور که بیان شد، مهم‌ترین اقدام شوستر، تشکیل ژاندارمری خزانه و ضبط اموال شعاع‌السلطنه بود. تشکیل ژاندارمری خزانه شوستر کوشید ثابت کند که اگر مالیات به‌طور صحیح وصول شود و به مصرف برسد، نیازهای مملکت رفع خواهند شد. وی برای وصول صحیح مالیات، به فکر ایجاد قوای نظامی افتاد که تحت نظارت اداره مرکزی خزانه باشد و با جبر و بدون ملاحظات شخصی، مالیات‌ها وصول شوند. وی نام این قوة کوچک ولی منظم را به مناسبت ارتباطش با کار مالیات و خزانه‌داری، ژاندارمری خزانه یا قراسواران مالیه نامید. هیئت دولت و وکلای مجلس نیز با این تصمیم موافقت می‌کنند. اما وقتی زمان انتخاب فرماندهی برای قراسواران، قضیه مهم و پر دردسر می‌شود و روس‌ها بار دیگر بنای مخالفت را می‌گذارند. هنوز قضیة مرنارد تمام نشده بود که شوستر خود را در کشمکشی به‌مراتب شدیدتر با روسیه می‌بیند. شوستر فرماندة قشون خزانه را شخصی با لیاقت به نام سرگرد میجر استوکس انتخاب کرد؛ زیرا وی را شایسته این مقام دید؛ چنان‌که شوستر در نامه‌اش به نمایندة سیاسی انگلیس آورده است که:… من شخصاً از صفات مخصوص میجر استوکس از قبیل تحصیلات نظامی و توقف چهار ساله او در ایران و معرفتی که از حال و وضع مملکت دارد و دانستن زبان فارسی و فرانسه و به‌طور عموم از احتراماتی که در مقام یک نفر صاحب منصب و یک آدم متمدن در حق او مرعی می‌دارند، واقف هستم… . نورمن، معاون وزیر امور خارجه انگلیس، چنین تفسیر کرد که از دیدگاه روسیه، انتصاب استوکس بی‌نهایت مایة تاسف است؛ زیرا او به عنصری ضدروسی معروف است. همچنین در روزنامة تایمز نیز اعلام شد که روسیه اعتراض خود را مبنی بر استخدام میجر استوکس اعلام کرده است. سرانجام در اثر مخالفت‌های دولت روس، انگلیس که نمی‌خواست خود را به زحمت بیندازد اعلام کرد که اگر استوکس بخواهد در سمت فرماندهی ژاندارمری خزانه انجام وظیفه کند، باید از ارتش هند استعفا بدهد؛ زیرا در غیر این صورت، اعتراض روس‌ها را به همراه دارد و این مغایر با قرارداد 1907 است. گری در تلگرافی به استوکس اطلاع داده بود که… ما با روسها در جلوگیری از استخدام شما موافق هستیم و علتش هم این است که اگر روس‌ها بخواهند افسری به جنوب ایران بفرستند، ما مخالفت می‌کنیم… . از طرفی، استعفای استوکس از ارتش انگلیس در هند پذیرفته نشد و در نتیجه وی به استخدام ژاندارمری خزانه در نیامد و در 22 ذی‌الحجه 1329 ه‍ .ق/14 دسامبر 1911م. ایران را ترک کرد و به هند رفت. ولی با وجود این، ژاندارمری خزانه تشکیل شد و در مدت کوتاهی عدة آن به 1500 نفر رسید. همچنین به‌واسطة اطمینانی که شوستر به سران حزب دمکرات داشت، اکثر صاحب‌منصبان ژاندارمری خزانه منصوب به حزب دمکرات بودند و همین مسئله بیش از پیش بر آتش خشم روس‌ها افزوده بود. ضبط اموال شعاع‌السلطنه نظر به اینکه شعاع‌السلطنه و سالارالدوله بر ضد حکومت قیام کرده و راه عصیان پیش گرفته بودند و در نتیجه خون هزاران بی‌گناه ریخته شده بود و اموال عده بی‌شماری به یغما رفته بود، شوستر، خزانه‌دار کل، خود را مکلف دید که همة اموال آنها را توقیف و به نفع دولت ضبط و مصادره کند. به این ترتیب، در ذی‌القعده 1329ق/2 اکتبر 1911م هیئت وزرا حکم مصادرة اموال آنان را صادر و پس از تأیید مجلس، آن را برای خزانه‌دار کل ابلاغ کرد. دولت ایران از راه حزم و احتیاط، حکم مزبور را به وسیله وثوق‌الدوله، وزیر امور خارجه وقت به اطلاع سفیران روس و انگلیس رساند. او در ضمن این خبر، به سفارت‌خانه‌های آنها متذکر می‌شود که هر گاه این دو سفارت خود را در قسمتی از اموال اشخاص نامبرده ذی‌حق می‌دانند و یا آنکه طلبی از آنها دارند، حاضر است به ادعای آنها رسیدگی کند و طلب حقه آنها را بپردازد. پس از وصول حکم مذکور، شوستر تصمیم به اجرای آن گرفت؛ اما یک اشکال در این مورد وجود داشت و آن این بود که این شاهزاده تابعیت عثمانی داشت. ولی با وجود این، شوستر در ذی القده1329 ق/7 اکتبر 1911م هیئتی مرکب از شش دستة هفت نفره برای ضبط شش پارچه از املاک شعاع‌السلطنه و سالارالدولة مأمور می‌کند. اموال شعاع‌السلطنه در تهران عبارت بودند از: خانه و باغ بزرگ او در قسمت غربی تهران و روستای منصورآباد و دولت‌آباد در سر راه تهران به حرم حضرت عبدالعظیم?، همچنین باغ عمارت در قریه چیذر در شمیران. املاک سالارالدوله هم عبارت بودند از: دو قطعه ملک یکی در شهریار و دیگری در مردآباد. شوستر به مأموران خود دستور داده بود که با کمال ادب رفتار کرده و املاک را ضبط کنند و چنان‌که ملک در اجاره اتباع خارجی باشد، رعایت احترام و مقررات را کرده و درخواست کنند که از این پس، مال‌الاجاره را به صندوق دولت بپردازند. وقتی افراد شوستر به محل رسیدند، با مخالفت قزاقان ایرانی روبه‌رو شدند، ولی با نشان دادن حکم دولت، داخل عمارت، و مشغول لیست‌برداری از اثاثیه شدند. مدتی بعد، دو تن از اعضای کنسولگری روسیه به همراه چند قزاق، به دستور سرکنسول پوختینف کنسول روسیه در تبریز که با تلفن یکی از قزاق‌های مأمور عمارت مطلع شده بودند، به طرف محل حرکت کردند و وارد عمارت شدند. مأموران اظهار داشتند که بر حسب حکم پوختینف، نمی‌توانند بگذارند مأموران ایرانی مداخله کنند؛ زیرا اموال شاهزاده در حمایت روس است. پوختینف اقدام خود را به دولت متبوعش می‌رساند و اعلام می‌دارد که: «… با توجه به این حقیقت که این خانه و همچنین املاک شاهزاده در گرو وام‌های او به بانک است، من پتروف و هیلدر براند را همراه با چهار نفر قزاق فرستادم و دستور دادم که متجاوزان به حقوق ما را طرد کنند و این کار توسط کسانی که فرستاده بودم، بدون زد و خورد انجام گرفت». وقتی شوستر از جریان امر مطلع شد، موضوع را تلگرافی به سفیر روسیه در زرگنده اطلاع داد و اظهار داشت که:…اطمینان دارم که آن جناب این اقدام مأموران خود را کاملا بدون مجوز و غیرقانونی خواهد دانست و به همین سبب دوستانه از شما تقاضا دارم که فوراً به کنسولگری خود دستور دهید که قوای خود را خارج کنند. شوستر برای تأیید و تأکید مطلب خود، نامه‌ای هم به این مضمون به سفیر روس می‌فرستد:…از آنجا که حکم مکاتبه‌ای وزرا حتمی‌الاجراست، مجبورم که آن را مورد عمل بگذارم. مقتضی است دانستم که به شما اطلاع بدهم که ساعت 10 فردا هیئتی برای تصرف باغ مورد بحث فرستاده می‌شود. صمیمانه توقع دارم که اقدامی بفرمایید که موجب حدوث واقعه‌ای ناگوار نشود. پاکلوسکی سفیر روسیه در جواب چنین می‌نویسد:…اگر تمام حقوق اتباع روس تأمین شود، سفارت روس با اقدامات علیه اموال شعاع‌السلطنه مخالفتی نخواهد داشت، بلکه او را مسئول هر ادعایی خوهد دانست که اتباع روس نسبت به شاهزاده داشته باشند. در ذی‌القعدة 1329ق / 10 اکتبر 1911م دوتن از معاونان خزانه‌دار کل، کرنز و مریل، به دیدن سرکنسول روس رفته و حکم دولت را برای وی قرائت کردند و خواهان برداشتن قزاق‌ها از املاک شعاع‌السلطنه شدند؛ اما او بر موضع قبل خود مصرّ بود و به ناچار کرنز به وی اطلاع می‌دهد که وظیفه دارد ملک را به زور تصرف کند. این بار کرنز به همراه مستر کریل که سمت ریاست گروه اعزامی را بر عهده داشت، در معیت پنج صاحب منصب و 50 ژاندارم خزانة دولتی به همراه سه نفر ارشد این کار را انجام می‌دهند، ولی برای احتراز از درگیری و بهانه دادن از دست روس‌ها، از در پشت عمارت وارد شده و عمارت را اشغال و مأموران روس را اخراج کرده و شروع به لیست‌برداری از اسباب و اثاثیه می‌کنند و با ساکنان خانه که بی‌قراری می‌کنند، به ملایمت رفتار کردند. پاکلوسکی در تلگراف‌های خود به روسیه، یادآور می‌شود که:…شعاع‌السلطنه تبعة دولت عثمانی است و تحت حمایت دولت روس نیست. شاهزاده به روس بدهی ندارد. اگرچه سند مجهولی به آن بانک سپرده است مبنی بر اینکه املاک خود را در گرو بانک نهاده تا املاک خود را حفظ کنند، اما همه کس در تهران به ماهیت مجهول معامله پی برده است. دخالت‌های پوختینف و افرادش سبب شد که دولت ایران به سفارت روسیه اعتراض کند و عزل سرکنسول و پتروف را خواستار شود. پاکلوسکی نیز قول تحقیق دربارة قضیه را داد و موضوع را به پترزبورگ گزارش داد. از سوی دیگر نراتف از پاکلوسکی می‌خواهد که به دولت ایران اعلام کند که بریگاد قزاق یا همان ژاندارم‌های خزانه، باید تعویض شوند و همچنین دولت ایران بابت تهدید مأموران سرکنسولگری معذرت‌خواهی کند. در ذی‌القعدة 1329ه‍ .ق/16 اکتبر 1911م نقاب به کلی برداشته شد. نراتف به شارژ دافر انگلیس (کاردار) در پترزبورگ اطلاع داد که به عقیدة او، دیگر دولت روسیه نمی‌تواند در اقدامات خیلی جدی در اشغال اراضی ایران تأخیر کند. در این مذاکرات و رد و بدل شدن نامه‌ها، آنچه معلوم شد این بود که اقدامات شوستر برای آنها دیگر قابل تحمل نبود. اقدامات جدی مورگان شوستر متمایز با منافع روسیه بود. نراتف از جدیت و مساعی مورگان شوستر به سختی شکایت می‌کرد و شکایتش این بود که این مرد می‌خواهد در تمام ادارات ایران نظارت داشته باشد؛ به شکلی که به کلی مخالف منافع دولت روس است و در ضمن صحبت الفاظ ذیل گفته شد که تشکیلات در ایران، باید کم‌کم در دست گرفته شود آن هم به طریقی که منافع روسیه در آنها منظور گردد. نراتف در ذی‌القعدة 1329 ه‍ .ق/22 اکتبر 1911م در تلگرافی به پاکلوسکی به حمایت از پوختینف می‌پردازد و خواهان دادن درس عبرتی به ایران می‌شود. وی عقیده داشت که ایرانیان فقط در مقابل زور خم می‌شوند. افزون بر پوختینف، میلر در تبریز، دابیژا در مشهد و نکلراسف در رشت نیز همین نحوة عمل را در پیش گرفته بودند. محبوبیت شوستر با وجودی که مدت اقامت شوستر در ایران بسیار کوتاه بود، با این حال از بدو ورود مردم و طبقة حاکمه، همه به اتفاق از او پشتیبانی می‌کردند و او را می‌ستودند. همة مردم ایران چه آنها که در داخل این مرز و بوم می‌زیستند و چه آنها که از دست مظالم روس و انگلیس به خارج گریخته بودند و در آنجا مبارزات خود را دنبال می‌کردند، همه شوستر و اقدامات او را می‌ستودند. سر ادوارد گری وزیر خارجه انگلیس دربارة وی چنین می‌نویسد: ظاهراً شوستر در اذهان ایرانیان اثر فوق‌العاده‌ای باقی گذارده و اینکه تمام احزاب متفقاً تمام اختیاراتی که او درخواست می‌نمود، به او داده‌اند. این ثابت می‌کند که به وی اعتماد کامل دارند. شوستر و محمدعلی‌شاه مخلوع روس‌ها محمدعلی‌شاه را که توسط مشروطه‌خواهان از قدرت خلع شده بود و به روسیه گریخته بود، تحریک به حمله به ایران کردند. بر اساس این نقشه، محمدعلی‌شاه و برادرش شعاع‌السلطنه از دو نقطة شمالی کشور، و سالارالدوله برادر دیگر آنان، از ناحیة کرمانشاه حمله بزرگی را در تابستان 1911م /1290ش برای تصرف تهران آغاز کردند. این حمله به شکست انجامید و تعداد زیادی از رجال، نمایندگان و مقامات طرفدار محمدعلی‌شاه در دولت برکنار شدند. شوستر در جنگ با محمدعلی‌شاه معزول، مثل یک ایرانی وطن‌پرست و فعال عمل کرد. او به علت احراز مقام ریاست کل خزانه‌داری و وفاداری نسبت به رژیمی که او را استخدام کرده بود و علاقه شخصی که به دفاع از انقلاب داشت، محور تشکیلات مقاومت ملی و مظهر مبارزه‌طلبی و مایة امیدواری مردم شد. نقش رهبری او در خنثی کردن نقشه محمدعلی‌شاه در بازگشت به سلطنت، مورد تصدیق دوست و دشمن واقع شده بود. شوستر در این میان زحمات زیادی را متحمل شد. وی ترتیب مالیه قشونی را که به جنگ با شاه مخلوع و همراهانش فرستاده بود، داد. عبدالهن اف روسی در کتابش آغاز توسعه‌طلبی ایالات متحده در ایران، با اینکه شوستر را عامل امپریالیسم آمریکا و شخص شرور و موذی معرفی می‌کند درباره وی می‌گوید:… هرچند نقش عمدة طرد کردن عوامل ضدانقلابی بر عهدة نیروهای ترقی‌خواه مردمی ایران بود، کسی نمی‌تواند منکر شود که اقدامات شوستر و معاونانش نیز به نابود کردن نقشه‌های ضدانقلابی شاه سابق کمک کرد… . شوستر و دخالت‌های روس و انگلیس در ایران ایران در دورة قاجاریه توسط دو قدرت استعماری احاطه شده بود. دو کشور یعنی روس و انگلیس ایران را به صورت کشور ضعیف در آورده بودند و سپس به جای رقابت با یکدیگر، با تفاهم با هم، ایران را به مناطق تحت نفوذ خود تقسیم کردند. کاهش تشنج بین بریتانیای کبیر و روسیه را می‌توان در پرتو شکست روسیه از ژاپن در سال 1905 و پیشنهاد او مبنی بر حمایت از مراکش و نیز تفاهم فرانسه و انگلیس در سیاست بین‌المللی توجیه کرد. سرانجام روس و انگلیس ایران را طبق قرارداد 1907 به سه منطقه تقسیم کردند. اما در زمان ریاست شوستر در خزانه ایران، دخالت‌های روس و انگلیس در ایران افزایش یافت. روسیه طی اخطاری به دولت ایران تهدید کرد که اگر ظرف 48 ساعت خواسته‌هایش عملی نشود، به اشغال ایران خواهد پرداخت. با پایان رسیدن مهلت 48 ساعته، روسیه بلافاصله نیروهای خود را به داخل خاک ایران اعزام کرد. اخطار روسیه، بحران بزرگی در کشور ایجاد کرد. بین مجلس و دولت بر سر پذیرفتن یا رد کردن آن اختلاف افتاد. هیجان عمومی و طغیان احساسات مردمی اوج گرفت. روس‌ها با استفاده از فرصت به دست آمده، کانون‌های مقاومت تبریز و مشهد را به سختی سرکوب کردند. مرقد مطهر امام هشتم? را به توپ بستند. از آذربایجان تا خراسان نیروهای خود را مستقر ساختند و منطقه زیر نفوذشان در قرار داد 1907 را اشغال کردند؛ به‌گونه‌ای که در سال 1912 میلادی، حدود یازده هزار نیروی روسی در این منطقه مستقر بود. در این زمان، انگلیس نیز برای اشغال منطقه زیر نفوذ خود قوایی از هندوستان وارد جنوب ایران کرد. این دولت برای ایجاد موازنه در برابر رقیب دیرینة خود در شمال، به این بهانه که ایران قادر نیست در جاده‌های تجاری جنوب ایران امنیت ایجاد کند، اعلام کرد که خود برقراری امنیت راه‌های جنوب را به عهده خواهد گرفت و هزینه‌های آن را از محل درآمد گمرکات ایران دریافت خواهد کرد. سرانجام نیز این دو کشور سلطه‌گر دولت ایران را مجبور کردند تا سیاست خود را با اصول قرارداد 1907 تطبیق دهد. اخراج شوستر از ایران یکی از ماجراهایی که به تلخکامی ایرانیان انجامید، اخراج شوستر بود. مجلس شورای ملی لایحه‌ای را تصویب کرده بود که به موجب آن، اموال شعاع‌السلطنه در تهران مصادره گردید. مجلس به شوستر اجازه داد تا این تصمیم را توسط ژاندارم‌های خزانه‌داری اجرا کند. شوستر نیز در مهر ماه 1290ش/اکتبر 1911م به ژاندارمری خزانه دستور توقیف اموال و املاک شعاع‌السلطنه را داد. اما این اقدام وی با مخالفت و اعتراض شدید روسیه مواجه گردید؛ زیرا بنا بر ادعای سفارت روسیه، اموال شعاع‌السلطنه در گرو بدهی او به بانک استقراضی روس است. اما وزیرمختار روسیه پاکلوسکی کوزیل با فرستادن اولتیماتومی به وزارت خارجة ایران، درخواست کرد که مأموران ژاندارم خزانه، با قید فوریت ملک شعاع‌السلطنه را ترک کنند و افراد بریگاد و قزاق جای آنان را بگیرند و وزیر خارجه از توهینی که به عضو کنسولگری روسیه شده بود، شخصاً عذرخواهی کند. یادداشت اعتراض وزارت خارجه ایران از سوی سفارت روسیه بر گردانده شد و شایعاتی در جراید به چاپ رسید که روس‌ها تهدید به تصرف گیلان کرده‌اند. روس‌ها که اولتیماتومشان بدون پاسخ مانده بود، در تاریخ 18 نوامبر 1911 م روابط سیاسی در سطح وزیرمختار را موقتاً قطع کردند؛ اما کنسولگری روسیه باقی ماند. کابینه جدید تشکیل شد و وزیر امور خارجه عذرخواهی لازم را به عمل آورد و شوستر ژاندارم‌های خود را از ملک شعاع‌السلطنه فراخواند. اما پاسخ وزیرمختار روسیه به این اقدام آشتی‌جویانه، شدیدتر از اولتیماتوم یادشده بود. شوستر از یک تبعة انگلیسی به نام لکفر که از زمان ورودش به استخدام وزارت مالیه در آمده بود، در کار تجدید سازمان مالیاتی استفاده کرده بود. دولت انگلستان به شوستر هشدار داده بود که اگر لکفر را به ایران بفرستد، روس‌ها به موجب قرار داد 1907 بدان اعتراض خواهند کرد. در پی آن، دولت روسیه نیروهای تازه‌ای وارد ایران کرد و روز هشتم آذر1290 ش/29 نوامبر1911 م طی اولتیماتومی برای قبول سه شرط ذیل به دولت ایران 48 ساعت مهلت داد: 1. اخراج شوستر و لکفر از ایران؛ 2. کسب موافقت قبلی از دولت‌های روس و انگلیس برای استخدام اتباع خارجی؛ 3. پرداخت هزینة و خسارت لشکرکشی روسیه به ایران. وزیرمختار روسیه این درخواست‌ها را چنین توجیه کرده بود: 1. لزوم کامل پرداخت غرامت به دولت امپراتوری روسیه که بر اثر اقدام‌های توهین‌آمیز آقای شوستر، ناگزیر به اعزام نیرو به ایران گردیده است؛ 2. خواسته قلبی دولت امپراتوری روسیه این است که منبع اصلی اختلاف از میان برداشته شود و در آینده، شالوده‌ای را بنا نهد که بر پایة آن، دو دولت بتوانند به تحکیم روابط دوستانه و استوار و به حل فوری و رضایت‌بخش موضوعات و مسائل مورد نظر روسیه بپردازند؛ 3. افزون بر حقایق مزبور، دولت روسیه در مورد اجرای پیشنهادات مذکور بیشتر از 48 ساعت صبر نخواهد کرد و در این فاصله نیروهای روسی در رشت باقی می‌مانند. چنانچه در طی این مدت پاسخی واصل نشود، نیروهای روسیه پیشروی خواهند کرد و بدیهی است که این موضوع میزان غرامت ایران به روسیه را بیشتر خواهد کرد. این اولتیماتوم با مخالفت مردم، مجلس و روحانیون روبه‌روشد. اما بین کابینه و مجلس نفاق بروز کرد. کابینه در نظر داشت اولتیماتوم روس‌ها را بپذیرد، و مجلس طالب ایستادگی در برابر آن بود. همه احزابی که در مجلس نماینده داشتند مانند دمکرات‌ها، اعتدالیون، ترقی، اتفاق، همراه با حزب ارمنی داشناکسیون، برای ایستادگی در برابر پیشرفت روس‌ها متحد شدند. تصمیم صمصام‌السلطنه مبنی بر پذیرفتن اولتیماتوم روسیه، روابط شوستر با کابینه را تضعیف کرد. اعضای کابینه امیدوار بودند شوستر خود استعفا دهد تا اختلاف مجلس و کابینه از میان برود؛ اما چون شوستر در عزم خود راسخ بود، به مجلس گفته شد که چنانچه شوستر از ایران نرود، مجلس منحل خواهد شد؛ زیرا شوستر را مجلس استخدام کرده است. وی اختیارات ویژة خود را مستقلاً از کابینه و مجلس می‌دانست و چون مجلس او را استخدام کرده بود، مجلس را ارباب خود به شمار می‌آورد. با انحلال مجلس، شوستر در برابر کابینة بختیاری‌ها تنها ماند. شوستر نمی‌توانست برای مدتی طولانی روابط خود را با وثوق‌الدوله وزیر خارجه و قوام‌السلطنه وزیر کشور حفظ کند. به همین دلیل با سردی روابط قوام‌السلطنه و وثوق‌الدوله روبه‌روشد. آنها تلویحاً به شوستر گفتند که استعفا دهد. شوستر وقتی متوجه شد که انگلیسی‌ها نیز با روس‌ها در اخراج او هم‌صدا و همگام هستند، به دولت و مجلسیان گفت که چون نمی‌توانند با دو مملکت قوی طرف شوند، به هیچ‌وجه به فکر وی نباشند و مصلحت مملکت را مقدم بر هر امری بدانند و او نیز به این امر رضایت خواهد داد. مجلس دوم در نتیجة اتمام حجت روس‌ها در مورد شوستر و اخراج او، تشنج سختی به خود گرفت و نبرد عمیقی بین اعتدالیون و دمکرات‌ها درگرفت که عاقبت دمکرات‌ها مغلوب گردیدند و شوستر از ایران رفت. از این‌روی، در روز کریسمس 1911 به خدمت او خاتمه دادند و شوستر در تاریخ 11 ژانویه 1912 تهران را ترک کرد. اتومبیل شاه را در اختیارش گذاشتند تا وی را به بندر انزلی برده و از آنجا عازم اروپا شود. جانشین وی، مرنارد بلژیکی تعیین شد و تا سال 1918 م در این سمت باقی ماند. دربارة علل اخراج شوستر از ایران، مورخان معاصر ایرانی و خارجی نظرات متفاوتی بیان کرده‌اند: 1. ملک‌الشعرای بهار که نظریه وی در بالا ذکر شد؛ 2. حسین مکی دلیل اخراج شوستر را هم‌بستگی سیاست روس و انگلیس توصیف کرده است؛ 3. یحیی دولت‌آبادی دلایل اخراج مورگان شوستر را چنین بر می‌شمارد: الف) غرور و عاقبت‌نیندیشی شوستر؛ ب) اغراض داخلی؛ ج) اغراض خارجی؛ 4. عبدالهش مستوفی دلیل اخراج شوستر را فشار روس‌ها دانسته است؛ 5. اسماعیل رایین، دلیل خروج شوستر را نتیجة سیاست مشترک روس و انگلیس در این زمینه می‌داند؛ 6. سرپرسی سایکس، دلیل اخراج شوستر را عدم کفایت او و مخالفت شدید روسیه دانسته است. چنان که گذشت، روس‌ها و انگلیسی‌ها پس از پیروزی نهضت مشروطه، سعی در نفوذ در مناطق تحت سیطره خود کردند و جلو هر اصلاحی را گرفتند. اما ورود شوستر باعث نارضایتی آنان شد؛ زیرا اصلاحات وی باعث می‌شد که از لحاظ مالی قدرت بیشتری بیابد و از وابستگی خود به روس و انگلیس بکاهد. روس و انگلیس سعی داشتند با مقروض کردن دولت ایران، شرایطی را به ایران تحمیل کنند که حاکمیت ایران را زیر سؤال ببرد و با نفوذ اقتصادی در ایران، کشور را از ابعاد سیاسی و نظامی به زیر سلطه خود درآورند. دولت‌های پس از مشروطه به فکر انجام اصلاحات بودند تا اینکه مسئله ورود مستشاران آمریکایی در دورة نیابت سلطنت ناصرالملک مطرح شد. علت آنکه دولتمردان ایران، آمریکایی‌ها را برای حل معضلات اقتصادی و امنیتی خود برگزیدند، دو اصل اساسی بود که عبارت‌ند از: 1. آمریکا به دلیل فاصله جغرافیایی زیاد از ایران منافع کمتری در این کشور داشت؛ 2. آمریکا حداقل تا زمان مورد بحث، اهداف استعماری در منطقه نداشته و مانند روسیه و انگلیس نزد مردم ایران بدسابقه و منفور نبود. البته آمریکایی‌ها به دلیل آنکه درصدد پایان دادن به دورة انزوای خود بودند و به دکترین «سیاست جهانی» می‌اندیشیدند، از دعوت دولت‌هایی چون ایران برای حضور در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی استقبال می‌کردند. پس از تأیید و تصویب این طرح توسط مجلس، قضیه از طریق وزارت خارجه پی‌گیری و سرانجام شوستر وارد ایران شد. اما در این زمان، کابینة سپهدار تنکابنی روی کار آمد و شوستر توانست از مجلس برای انجام امور مربوط به خود اختیارات بیشتری دریافت کند. همین امر باعث نارضایتی سپهدار شد و نتیجة آن، استعفای وی بود. چند روز قبل از سقوط کابینة وی، حمله محمدعلی‌میرزا به کشور رخ داد و پس از آنکه صمصام‌السلطنه به قدرت رسید، روس‌ها از محمدعلی میرزا بیشتر حمایت کردند. آنان سعی داشتند اوضاع کشور را به هم بریزند. با این کار، یا در روی کار آمدن وی موفق می‌شدند و یا دست‌کم با حملات نظامی موفق می‌شدند ناامنی و خرابی اوضاع اقتصادی و سیاسی را برای ایران به ارمغان آورند. آنها می‌توانستند با جنگ برنامه‌های اقتصادی شوستر را فلج کنند. اما شوستر باز هم دست از اصلاحات برنداشت و سرانجام شاه مخلوع نیز شکست خورد. روس‌ها بارها به بهانه‌های مختلف خواهان عزل شوستر شدند و اولتیماتوم‌هایی را به ایران دادند که در این راه، مردم، مجلس، روحانیان و حتی زنان مبارز نیز به مخالفت با خواسته‌های نامشروع روس‌ها برخاستند. این در حالی بود که نایب‌السلطنه و دولتمردان خواهان تسلیم در برابر خواسته‌های روس بودند و در نهایت، خواسته‌های روس را پذیرفتند و باعث مخالفت‌هایی در بین مردم شدند که نهایتاً به سرکوبی آنان منجر شد، مانند: انحلال مجلس. انگلیس و روس، سپس برای به زیر سلطه بردن کشور، دادن وام مشترکی را مطرح کردند و از سوی دیگر، از انتخابات مجلس سوم نیز جلوگیری و آزادی‌خواهان را به شدت سرکوب کردند. ساده‌لوحانی که فکر می‌کردند روس‌ها با پذیرفته شدن اولتیماتوم، دست از جنایات خود برمی‌دارند و با مدارا رفتار می‌کنند، متوجه شدند که جنایت‌های روس‌ها و انگلیسی‌ها پس از ضعف دولت بیشتر و دو چندان شد؛ زیرا آنان می‌خواستند امتیازاتی به دست آورند و آن را با فشار و ارعاب تثبیت کنند. حقیقت باید گفت پس از اخراج شوستر، دولت‌های روس و انگلیس دولت ایران را همچون اسیری یافتند که با تسلیم خود به دشمن، خود را قربانی هرگونه بلایی کرده بود. نتیجة این دخالت‌ها، تا سال‌ها بعد در ایران دیده شد. در نتیجه، با وجود اهداف استعمارگرانة روس و انگلیس در ایران، قدرت سوم یعنی آمریکا نتوانست اصلاحاتی در ایران انجام دهد و خود نیز نهایتاً بعد از جنگ جهانی دوم، به جرگة استعمارگران جهان پیوست و تاکنون نیز به این نقش شوم خود در جهان ادامه می‌دهد. ( فاطمه‌سادات جلالی چیمه ، مورگان شوستر در ایران ؛ تاریخ در آینه پژوهش ، سال ششم، شماره دوم، تابستان 1388: tarikh.nashriyat.ir/node/569) جهت مطالعه بیشتر به منابع زیر مراجعه شود: ـ اوری ـ پیتر، تاریخ معاصر ایران (از تاسیس تا انقراض قاجاریه)، ترجمة محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، نشر عطایی، 1368. ـ بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی، تهران، امیر کبیر، 1363. ـ حائری، عبدالهادی، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، تهران، امیرکبیر، 1360. ـ دولت‌آبادی، یحیی، حیات یحیی، تهران، کیهان، چ ششم، 1371، ج 3. ـ رایین، اسماعیل، مقدمه‌ای بر اختناق ایران، تهران، صفی علی‌شاه، 1351. ـ رضوانی، محمداسماعیل، انقلاب مشروطیت ایران، تهران، ابن سینا ـ فرانکلین، 1345. ـ سایکس ،پرسی، تاریخ ایران، ترجمة محمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، دنیای کتاب ،چ دوّم، 1370. ـ شوستر، مورگان، اختناق ایران، ترجمة ابوالحسن شوشتری، تهران، صفی علی‌شاه، 1358. ـ شوستر، مورگان، اختناق ایران،ترجمة حسن افشار، تهران، نشر ماهی، 1385. ـ مکی، حسین، تاریخ 20ساله ایران، نشر علمی، تهران، بی‌تا. ـ هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، تاریخ روابط خارجی ایران، از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی اول، تهران، امیرکبیر، چ سوم، 1364. – استخدام مورگان شوستر آمریکایی و پیامدهای آن در ایران ؛ rasekhoon.net/article/show/164043

استخدام مستشاران خارجی؟

دیدگاه شما برای ما ارزشمند است

نظر شما چیه؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم *

دکمه بازگشت به بالا