سریال فریبا قسمت ۱۷ هفدهم { دانلود و پخش آنلاین با حجم کم }
قسمت ۱۷ فریبا دانلود سریال فریبا قسمت 17 هفدهم کامل با کیفیت عالی

سرویس دانلود فیلم و سریال سایت راشدون قسمت ۱۷ سریال فریبا قسمت 17 هفدهم که از شبکه سه سیما جمعه 12 بهمن حدود ساعت 20:30 پخش شد که در ادامه ضمن پخش و تماشای آنلاین این مجموعه می توانید به دانلود سریال فریبا قسمت ۱۷ با کیفیت عالی و حجم کم بپردازید.
تماشای آنلاین سریال فریبا قسمت ۱۷ + دانلود
همچنین ببینید
سریال فریبا قسمت ۱۶
سریال فریبا قسمت ۱۸
خلاصه داستان قسمت قبل فریبا
بخش اول: پیگیری وام و ملاقات ناگهانی
ابراهیم با بهداد تماس میگیرد و جویای وام میشود. بهداد میگوید که حساب و کتابها دست سوگند است. ابراهیم قبلاً از شرکت پرسیده و گفته شده که شرکت خصوصی است و وام نمیدهد. بهداد قول میدهد که پیگیری کند.
فریبا در حال رانندگی است که متوجه تعقیب خود توسط یک موتورسوار میشود. او میترسد تا اینکه موتورسوار توقف میکند و کلاه کاسکتش را برمیدارد. فریبا با دیدن سعید، همسر سابقش، شوکه میشود. سعید از فریبا گله میکند که چرا تماسهایش را پاسخ نمیدهد و میگوید که خبر ازدواج او را از فضای مجازی شنیده است. فریبا میگوید که مشغله کاری داشته و قصد ازدواج ندارد. سعید میگوید که طبق قرار، فریبا باید قبل از ازدواج به پارسا، پسرشان، میگفت که مادرش است. فریبا میگوید که هنوز آمادگی این کار را ندارد. سعید از او میخواهد که به فکر پارسا باشد. فریبا میگوید که علاوه بر کار، اخیراً توسط فردی تهدید میشود که از همه چیز او، حتی عکسهایش، خبر دارد.
بخش دوم: مراجعه والدین شکوفه به شرکت
پدر و مادر شکوفه، دختر گمشدهشان، به شرکت مراجعه میکنند و میخواهند با رئیس شرکت صحبت کنند. سوگند به آنها میگوید که فردا برایشان وقت ملاقات تعیین میکند، اما با اصرار آنها، میپذیرد که به داخل شرکت بروند. والدین شکوفه از سوگند میخواهند که خبری از دخترشان به آنها بدهد. سوگند میگوید که شواهد نشان میدهد که دخترشان فرار کرده و گم نشده است. بحث و دعوا بالا میگیرد. بهداد وارد میشود و با پدر شکوفه درگیر میشود. در جریان درگیری، بینی بهداد میشکند و خون میآید. والدین شکوفه از شرکت میروند. سوگند از بهداد میپرسد که چرا به پلیس زنگ نزد. بهداد میگوید که حوصله توضیح دوباره ماجرا برای پلیس را ندارد.
بخش سوم: ملاقات فریبا و نسترن در کافه
فریبا به کافه میرود. او توسط حاضران در کافه شناخته میشود و با آنها عکس میگیرد. بهروز برای فریبا کیک و دمنوش میآورد و شروع به توضیح یک بازی میکند که برای فریبا خستهکننده است. پس از مدتی، فریبا با بهروز شروع به بازی فکری میکند. نسترن وارد کافه میشود و از فریبا عذرخواهی میکند و میگوید که کار مهمی برای سوگند پیش آمده و قرار ملاقات آنها به روز دیگری موکول شده است. فریبا میگوید که نگران شده بود. نسترن دوباره عذرخواهی میکند و میگوید که بهروز از بازی فکری خیلی خوشش میآید و شبها مینویسد.
بخش چهارم: دیدار ترنم با عمو رجب و مادرش
ترنم قبل از رفتن به خانه به عمو رجب سر میزند و حال او را میپرسد. سپس به خانه میرود و به مادرش میگوید که عمو رجب سلام رسانده و خیلی تنهاست. ترنم با مادرش شوخی میکند و از ازدواج احتمالیاش با عمو رجب میگوید. مادرش از او میخواهد که بس کند. سپس از ازدواج دختر همسایهشان میگوید و از آیندهاش نگران میشود. ترنم از او میخواهد که به این چیزها فکر نکند. ترنم وقتی تنها میشود، عکسهای ابراهیم را در فضای مجازی نگاه میکند و به بهانه مشاوره گرفتن، به او پیام صوتی میدهد. اما ابراهیم خیلی معمولی و سرد پاسخ میدهد و بحث را تمام میکند که ترنم عصبانی میشود.